eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
331 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. روحی له الفدا و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.. ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگرِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود.سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...* ... *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
مرهم واسه 1.mp3
3.14M
مرهم واسه چشم ترم می خوام حال دلم بده حرم می خوام حال دلم خیلی بده جا موندم از قافله بازم کرب و بلای تو شده تو این روزا همه نیازم چاره ندارم می دونم باید بسوزم و بسازم جانم حسین رحمی بکن به چشمای زارم خیلی بدم اما دوستت دارم تا کی تحمل بکنم تلخی و درد روزگارو بهم بگو که تا به کی باید نبینم کربلا رو آخر می میرم از غمت کی میشه دعوت کنی ما رو معلومه کاری نداری با من وقتی همه اومدن الا من همه شدن زائر تو به غیر من که رو سیاهم از دوری حرم ببین لبریز اشک و سوز و آهم جان رقیه بطلب یه عمره آقا چشم به راهم
این ترکییی هست خودم چیدمان کردم👇👇 🖤 🖤 ❣فریاد كه یار ضعفا یار ندارد  مولود حرم محرم اسرار ندارد ❣ شد خانه نشین شیر خدا فاتح خیبر  بی فاطمه او قدرت پیكار ندارد ❣ سوگند به مظلومی تاریخ كه تاریخ  مظلوم تر از حیدر كرار ندارد ❣ بر حاشیه برگ شقایق بنویسید  گل تاب فشار در و دیوار ندارد ❣ ای سینه سپر كاش به جای تو علی بود  چون سینۀ تو طاقت مسمار ندارد ⬅️سلمان میگه بعد از شهادت حضرت زهرا رفتیم آقا امیرالمومنین را به مسجد بیاریم.. اومدیم در خانه مولا علی.. دقُ الباب کردیم اجازه گرفتیم.. وارد خانه مولا علی شدیم همین که وارد خونه شدیم... دیدیم آقا امیرالمومنین گوشه ی خانه نشسته ماتم گرفته گریه میکنه... پرسیدم آقاجان چرا گریه می کنید؟.. فرمود سلمان این خونه دیگه فاطمه نداره .... خونه ای که فاطمه نداره برای ورودش اجازه گرفتن نمیخواد... اونایی که باید اجازه می‌گرفتند نگرفتن... آقا امیرالمومنین برا رفتن به مسجد اماده شد... اما همین که به در سوخته ی خانه رسید از حال رفت... بیهوش روی زمین افتاد ... آقا را به هوش آوردن امیرالمومنین با دستای مبارکشون به در اشاره کردند.. ... فرمود :اینجا زهرای منو زدن... اینجا پهلوشو شکستن... (( مخزن المصائب صفحه ۳۲)) ⏪⏪ بگم... آقاجان یا امیرالمومنین ... شما بعد از شهادت فاطمه تا نگاهتون به در خانه افتاد یاد فاطمه افتادید.... اما دلابسوزه برا اون خواهری که.. بعد از شهادت برادرش حسین چهل منزل با سر بریده همسفر بود... سفر کردم به دنبال سر تو سپر بودم برای دختر تو دادش... چهل منزل کتک خوردم برادر به جُرم اینکه بودم خواهر تو حالا باداین حالی داری سه بار صدا بزن یا حسین یا حسیـــــن
🔸همیشه هر شب جمعه،به سینه غم دارم 🔸حرارتیست قدیمی، که در دلم دارم 🔵اگرچه، دستِ تُهی دارم و گدا طبعم 🔵دل شکسته خود را که دست کم دارم ☑️همچین دست خالیم نیومدم ☑️یه دل شکسته آوردم در خونت 🌱میان نامه ی من، خالی است از خوبی 🌱گناه و جرم و خطارا همه رقم دارم 🥀مرا به حرمت ،میبخشید 🥀خوشم که رعیتمو، شاه ذوالکرم دارم 🔹به امر حضرت سلطان، میگویم 🔹به لطف ، ارباب محترم دارم 💢 گفتمو جان و دلم،به جوش آمد 💢مرا ببخش فقط، اشک تازه دَم دارم 🌿نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد 🌿دلم خوش است میان دلم،حرم دارم 🌾برات کرببلایم،به دست است 🌾دوباره مُلتمِس دامن علمدارم 🥀خاطره اولین بار 🥀نگاه به سمت علمدار 🥀دلم رو کرده گرفتار 🥀دلتنگتم ای یار 🥀منو یه دل هوایی 🥀خسته شدم از جدایی 🥀بزار بشم کربلایی 🥀مُردم ز تنهایی 🥀نمیگم عاشقم 🥀آخه نا لایقم 🥀میدونم آقا جون 🥀برات آیینه دقم 🥀کرببلا کشتی دل 🥀شکسته و مونده در گِل 🥀منو ندونسته قابل 🥀آقام ابوفاضل 🥀ولی دل من میدونه 🥀آقای من مهربونه 🥀من و بتو میرسونه 🥀بی تو دلم خونه 🥀سینه ام مبتلاست 🥀زخمیه روضه هاست 🥀همه ی آرزوم 🥀دیدن کربلاست
Hosein Jafari: Hosein Jafari: السلام علیک یا حضرت فاطمه زهرا س مادری با پسری از گذری رد میشد دست ناپاک پلیدی به رهش سد میشد سیلی آنروز به رویت چه غریبانه زدند آتش آنگاه به شمع و گل و پروانه زدند ای پرستوی علی پر زدنت زود بُود از چه بر خانه ی تو هاله ای از دود بُود ؟ از همانروز که پهلوی تو را بشکستند ریسمان دست علی شیر خدا می بستند از همان لحظه که بین در و دیوار شدی دلشکسته تو از آن ضربه ی مسمار شدی از همانروز که گلبرگ علی پرپر شد سینه ی سوخته مجروح ز میخ در شد تا نفس هست من از غصب فدک میگویم از همان کوچه ی تنگ و ز کتک میگویم ،کمر سرو در این کوچه کمان خواهد شد، اشک حیدر به خدا باز روان خواهد شد ذکر یا فاطمه و ذکر علی را دارم لعن ا... که از دشمنتان بی زارم نور زهرایی تو راه نشانم داده روی خورشید تو را ماه نشانم داده بی تو هیچم به خدا مایه ندارم چه کنم غیر خورشید رخت سایه ندارم چه کنم ای که با سوز و دعا شعر مرا می خوانی با همین مثنوی ام آمده ام مهمانی عهد بستم به دلم ذکر شما را گویم فاطمیه شد و من حضرت زهرا گویم کاشکی با دل من حشر ، مدارا بکنی بسته ام چشم به تو درد مداوا بکنی روز، خورشید دلم هستی و میسوزم من شب مهتابیتان شمع دلفروزم من شمع پروانه ی حیدر شدی و آب شدی سوختی پای علی و گوهر ناب شدی ،با گل و غنچه تو دیدی در و دیوار چه کرد، دوری فاطمه با حیدر کرار چه کرد آتش عشق اگر آمد و بر جانت شد شب قدر رمضان هم علی مهمانت شد ۱۸ بیت به مناسبت ۱۸سالگی یاس جعفری
. |⇦•این سخن وِرد... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس کربلائی _طاهری ●━━━━━━─────── سلمان میگه رفتم تو خونه دیدم امیرالمؤمنین عین یه بچه زانوی غم بغل گرفته..گفتم: آقا! برا ما بده، شما علیِ خیبر شکنی ،شما علیِ روزهای سختی بلند شو قربونت برم.. یه نگاه کرد، فرمود:سلمان! کدوم روز از این روز سختربود؟ نه خیبر، نه بدر، هیچکدوم، بخدا.. تا به در نگاه میکنم حالم بدمیشه..زندگیم‌خراب میشه.سلمان میگه به چه سختی امیرالمومنین رو راضی کردم ، نعلین هاشو آوردم عبا رو‌دوشش کشیدم ..زیر بغلهاشو گرفتیم آوردیم تا رسید جلو در خونه نشست روی زمین. چی شد آقا؟ سلمان! گفتم نمیتونم گاهی از این در رد بشم ..هی می نشست روضه می خوند...* شرمنده‌ام که خانه امنی نداشتم خودم به این در میخ زده بودم این سخن وِرد زبانها افتاد دیدی آخر علی از پا افتاد *این روزها چقدر درد دل میکردن..هفتاد و پنج روز، تو بستر از این پهلو به اون پهلو شد.. اگه مریض زیاد تو بستربمونه از این پهلو به اون پهلو شدنش براش سخت میشه ..هی آقا میومد میگفت: فاطمه جان! خُب بگو چی شده عزیزم؟خوب شدی خانومم؟...* دنیا تو رو میگیره مگه نه بری علی میمیره مگه نه *اگه به امیرالمؤمنینِ کنندهٔ خیبر بگن ،آقا علی ! یه آرزو بود به دلت بمونه؟ علی فقط یه حرف میزنه...* به جای دستهایم، کاش می‌بستند چَشمم را نمیدیدم شده نقش زمین تنها طرفدارم ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
‍ 🕊﷽🕊 🏴 🏁 🏴 ع 🏁 🏴 @🚩.. ⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ... جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند... حالا که حال خوبی داری میگم.... ⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی... هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ... این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا.. خسته ، گرسنه، تشنه... همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم... ،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره.... با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست... ♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ... یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید... ⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود.. رحمت خدا بر این ناله ها... وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ... فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،، اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند .. بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،، نگران برزخ و قیامتم هم هستم.. با همون خستگی اومد وارد حرم شد.. ✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم .. دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد.. عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد... 💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ... هم سفرات هم بیدار کن .. گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون.. همه رو بیدار کرد.. ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم.. 🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید .. 🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید... 🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ... چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه... تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد .. 💔... چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟ 📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ... اما دید رمقی به زانوهاش نمونده.. دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره... هی صدا میزنه: وا ولدا ... عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ... وقتی اومد کنار بدن علی اکبر فبکی بکاءا عالیا دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه ♻️.... 🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5933834491536608200.mp3
20.14M
|⇦•شامیان خنده.... و توسل حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۰به نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مادری که دختر و نوه های دختریش تو حادثه شهید شدن میگفت رفتم بالای سر دختر و نوه هام صدا زدم: کدوم نجمه ست؟ کدوم فائزه ست؟ کدوم فاطمه ست؟ میگفت حالا میفهمم تو کربلا چی کشید حالا میفهمم دنبال گشتن یعنی چی
. روحی له الفدا و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.. ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگرِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود.سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...* ... *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
2. مسجد کوفه.mp3
3.41M
قسمت دوم : ( تمام شعر با سبک بر مشامم میرسد خوانده میشه ، فقط هر چی جلوتر میرویم ، سرعت کار افزایش پیدا میکند ... ) مسجد کوفه ببین عزم سفر کرد با دلی خون زتو هر لحظه نظر کرد مسجد کوفه مگر مسجدُ الاقصایی تو که ز مِحراب تو تا عرش سفر کرد رفت آن شب که به مهمانیِ اُمِ کلثوم دخترش را زغمی تلخ خبر کرد بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا ... تشنه ی عشق حسین ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا .. از ازل در طَلَبَت چشم ترم گفت هركجا بال زدم ، بال و پرم گفت مادرم داد به من شیرِ محبت اما من حسيني شدم از بس پدرم گفت هرچه دارم همه از لطف پدر بود كه او عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم گفت شعر غزل از : ای علمدارِ سپاه منو ای میرِ حرم دیده بگشا و نظر که چه آمد به سرم دیده بر هم منه ای سروِ به خون غلطیده تا نگویند حسین ، داغ برادر دیده ...
┈••✾•♥️🌻🌻♥️•✾••┈ ﷽ (عج) با نوای کربلایی سید موسی سلیمانی بیامهدی بیامهدی   عالم همه درانتظارند تمام شیعیان تو     بهرتومولا بیقرارند بیا تو ای منجی عالم بیا صفابخش دو عالم یابن الحسن مهدی کجایی جانم کی میایی ؟ ♥️♥️ بیامهدی بیامهدی   دلهاهمه خون شد ز هجران به یادغربتت مولا   اشک بصر ریزد به دامان تو برهمه نور امیدی بر مشکلات ماکلیدی یابن الحسن مهدی کجایی جانم کی میایی ♥️♥️ بیامهدی بیامهدی    توبرهمه یارو حبیبی همه بیمارعشق وتو   به درداین عالم طبیبی بیا بیا یار غریبم بی تو آقا غم شد نصیبم یابن الحسن مهدی کجایی جانم کی میایی ♥️♥️ بیامهدی بیامهدی    بی تو آقاصفا نباشد به لبهای محبانت       جزنام تونوا نباشد بیا بیا ای کوه غیرت برگرد بیا مولا ز غربت یابن الحسن مهدی کجایی جانم کی میایی ♥️♥️ بیامهدی بیامهدی   کرده دلم مولاهوایت به صبح وروز وشب مولا   گِریم برای غصه هایت من ذره و تو آفتابی کی می شود بردل بتابی یابن الحسن مهدی کجایی جانم کی میایی ♥️♥️ بیامهدی بیامهدی  ذکرتو هردم شدنوایم کرامت کن گل زهرا بحق مادرکن دعایم بردن نام تو ثواب است نامت دعای مستجاب است یانن الحسن مهدی کجایی آرام جانم کی می آیی شب جمعه شده مولا  امشب بیاد کربلایم به اشک چشم خود مولا یادعلی پایین پایم از کینه ها شد اربا اربا کنار او آمده بابا حسین حسین حسین جان(۲) ♥️♥️ شنیده ناله ی اکبر کرده حسین سوی علی رو کنارجسم درخونش   آمده با کُنده ی زانو گفتا علی ای پسر من داغت شکسته کمر من حسین حسین حسین جان2 ♥️♥️ بگفتا ای علی جانم  ای ماه درخون آرمیده به حال زارمن بنگر      کنار تو قدم خمیده گل حسین شبه پیمبر از چه شدی صد پاره پیکر حسین حسین حسین جان2 ♥️♥️ زجاخیزای گل بابا  ببین که جان برلبم آمد برای یاریم بنگر        ز خیمه ها زینبم آمد بابا ببین در التهابم داغت چوشمعی کرده آبم حسین حسین حسین حسین جان 2 https://eitaa.com/eetazeinab
سید الشهدا اباعبدالله الحسین😭😭😭 گودال 🔸نرفته از نظرم ذوالجناح بر ميگشت 🔸كه رفته رفته صدايت ضعيف تر ميگشت 🔹ز بس كه بر بدنت زخم هاي كاري بود 🔹كه زخم ِ تازه اگر بود بي اثر ميگشت 🔸در ازدحام حرامي و نيزه هايِ بلند 🔸شكافِ زخم ِ تنت باز و بازتر ميگشت 🔹ميان حلقه ي نامحرمان خودم ديدم 🔹كه شمر با سرت از قتلگاه بر ميگشت 🔸غروب بود و ربابَت ميانِ آتش و دود 🔸هنوز بين ِ مزاري پي ِ پسر ميگشت 🔰... آه 🔰...آه 🔰...آه 😭😭😭😭😭😭😭😭 💢يكي با نيزه اش از پشت ميزد 💢يكي با چكمه و با مُشت ميزد 💢خودم ديدم سنانِ دائمُ الخَمر 💢حسينم را به قصد كشت ميزد 😭😭😭😭😭😭😭😭 😭😭😭😭😭😭 🌱ای دار و ندارقلبم 🌱ای پشت و پناه زینب 🌱از آه تو میسوزم 🌱ای گرمیه آه زینب ♻️بیا و راحت از غمم کن ♻️ نظاره ای به ماتمم کن ♻️که جان من به لب رسیده 💠به گیسوی سپید زینب 💠نظر به قامت خمم کن 💠که جان من به لب رسیده .... 🌐کُن تماشا،بین نامحرم اسیرم 🌐طعنه و دشنام و خنده،کرده پیرم ❤️‍🔥بی تو ای عشقم،الهی من بمیرم #
🔹چگونه سر کنم بدون عشق صبح و شام را 🔹چه علتی بیاورم ندیدن مدام را 🔸شلوغ شد دل من از برو بیای هر کسی 🔸ولی دوباره یاد تو شکست ازدحام را ☘منم که از تو دورمو صدای تو نمیرسد ☘وگرنه که تو میدهی جواب هر سلام را ☑️خودت فرمودی، سلام مستحبه ولی جواب سلام واجبه ☑️اینی که منه روسیاه نمیشنوم، این نیست که آقا جواب نمیده ❇️منم که از تو دورمو صدای تو نمیرسد ❇️وگرنه که تو میدهی جواب هر سلام را ⬅️نشانه های آخر الزمان رسیده پشت هم ⬅️و کرده است جا به جا، حلال را حرام را 🍁جهاد اکبر است انتظار تو در این زمان 🍁نه ساده نیست ، هرکسی ندارد این مقام را 💎به این یقین رسیده ام که دیدنت ملاک نیست 💎جهان مگر ندیده بود یازده امام را ؟ ✴️تو روزی عدل و داد را اقامه می کنی و من ✴️ز نام قائمت فقط بلد شدم قیام را 👌بعید نیست عاقبت، فقط به خاطر 👌تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را 🍂بیا بخواه خون آن ذبیح را که ذبح او 🍂به کربلا کرد حج ناتمام را 🌸مهربونم… تپش قلب و جونم 🌸ذکر زبونم… سخته بگی نوکرتم میدونم 🌸حقمه جونم… فقط تا تو بیای میمونم یا نمیمونم 🍃شرمنده ام، نخورده ام به دردت 🍃خیر ندیدی از نوکر نامردت 🍃بیش از هزار ساله که از ظلیمه 🍃میرسه از مرکب صحراگردت 🌾آقا... آره درسته من بد 🌾توکه… کرامتت نداشت حد 🌾هروقت گفتم که آقا دارم 🌾هرکس شنید یه طعنه ای زد 🌱هروقت که خون میریزی از چش تر برای نوکر 🌱محاسنت میشه شبیه جدت، کنار اکبر 🌱لاغر شدی آقا شبیه مادر 😭😭😭😭 🔥آقا دیگه دلم آروم نمیشه 🔥یه نظری نگات حروم نمیشه 🔥هر روز منو وعده ی فردا دادی 🔥این فرداها، چرا تموم نمیشه?? ⭐️ز داغ عمه ات و یا ز حال زین العابدین ⭐️خودت بگو ز روضه ها بخوانمش کدام را . ✔️ز دیر راهب و تنور کوفه روضه خوان شوم ✔️و یا که بازگو کنیم شام شام شام را 🔵تمام اختیار هر دو تا جهان به دست اوست 🔵اگرچه بسته ریسمان دو دست این امام را 🔴شکست قلب عمه زینبت شبیه قامتش 🔴در آن دمی که خیزران شکست احترام را
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔸عُمریه اسم تو وِرد لبمه 🔸میشه یکبار بزنی صِدام فقط؟! 🔹جون مادرت بیا قبول بکن 🔹یه شب جمعه حرم بیام فقط 🔻لهجه ی عراقیه اذون صحن 🔺میپیچه دوباره تو سرم صدات 🟤شور روضه ی شب جمعه ی تو 🟤انقده شیرینه که نگم برات 💠مست تربت مزار تو شدن 💠می خاکیه حرم رو چشیدن ♻️جبرییل کربلای تو شدن ♻️تا باب القبله ی تو پر کشیدن 🔅جز رسیدن روبروی ضریحت 🔅پدرم خواهش دیگه ای نداشت ◀️سربلندیشو تو تضمین میکنی ◀️هرکسی پا تو سراشیبت گذاشت 🟠یادمه اون قدیما به زائرت 🟠دهمون تو بقچه باوراشو داد ♨️تا بیاد نذر سه سالتون بشه ♨️مادرم گوشواره دختراشو داد ✳️میگن آقا که فقط دهاتیا ✳️اومدن جسم تورو جمش کنن 😭بدنی که انسجام هستی بود 😭دلشون اومد که درهمش کنن 🔰سپر و شمشیر و خوودت جای خود 🔰کهنه پیرهن تنت رو بردنش 💢حیف اون جسم مطهرت نبود 💢که به یک کهنه حصیر، سپردنش 💔
. روحی له الفدا و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.. ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگرِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود.سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...* ... *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Seyed Mehdi Hosseini - Be Sar Havaye Haram.mp3
23.91M
به سر هوای حرم به لب ، نوای حسین نفس بزن سینه زن از ازل تا ابد فقط برای 🎤
‍ 🕊﷽🕊 🏴 🏁 🏴 ع 🏁 🏴 🚩.. ⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ... جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند... حالا که حال خوبی داری میگم.... ⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی... هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ... این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا.. خسته ، گرسنه، تشنه... همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم... ،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره.... با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست... ♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ... یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید... ⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود.. رحمت خدا بر این ناله ها... وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ... فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،، اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند .. بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،، نگران برزخ و قیامتم هم هستم.. با همون خستگی اومد وارد حرم شد.. ✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم .. دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد.. عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد... 💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ... هم سفرات هم بیدار کن .. گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون.. همه رو بیدار کرد.. ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم.. 🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید .. 🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید... 🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ... چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه... تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد .. 💔... چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟ 📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ... اما دید رمقی به زانوهاش نمونده.. دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره... هی صدا میزنه: وا ولدا ... عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ... وقتی اومد کنار بدن علی اکبر فبکی بکاءا عالیا دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه ♻️.... 🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
. روحی له الفدا و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.. ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کرده ای ای خون جگر ز قامتِ زینب بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود.سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...* ... *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
🔸شب جمعه است , بیا حال مرا بهتر کن 🔸فکر دلواپسیِ قلب منه مضطر کن 🔹گذر عمر منه بی سرو پا بر تو نخورد 🔹عزم دیدار مرا در نفس آخر کن 🔻عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا 🔺فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن 🟢چِقَدَر نام تو بردم به زبانم , یک بار 🟢تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن ... 🌾سهم من از تو فراق تو شده ، غم دارم 🌾منّتی بر سر من نِه , تو غمم کمتر کن 🍁عاشق کرببلا ,عاشق دیدار توأم 🍁هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن ❇️کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است ❇️سختی راه , بر این خسته تو راحت تر کن 👈روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است 👈باز روضه تو نخوان , فکر دل مادر کن 😭😭 🍃مادری کز تَه گودال صدا زد ,ای شمر 🍃خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن… 😭😭 🌿خنجرت را بکشی , حنجر من می سوزد 🌿فکر بد حالی من , نزد گل پرپر کن 🍂من نه , اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر 🍂فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن ⚡️پیش زینب , به حسینم نزن انقدر لگد ⚡️بدنش ریخت بِهم , رحم بر این پیکر کن 😭😭😭 🔰فکر نیزه نکن و از سر او دست بکش 🔰لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن 💠عصرغارت شده , رحمی تو به ناموس علی 💠رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن ⬅️عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین ⬅️صبر کن , فکر خودت شمر,در آن محشر کن ✔️این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست ✔️نزد ارباب، دعایی به منه نوکر کن ☑️اسم که میاد، دیگه قاعده ی روضه عوض میشه ☑️اسم کربلا که میاد، اونم تو شب جمعه... این دل تنگم عقده ها دارد گوییا میل کربلا دارد 😭😭😭😭 در همین گودال دست و پا میزد مادرش زهرا را صدا میزد 😭😭😭 .
اسم آب میاد، یاد این شعر میفتم ☑️در حرم قحط آب است واویلا ⬅️رگ خواب دل رئوفت را روضه خوان ها چه خوب میدانند ⬅️هر زمان گره به کار افتد روضه ی قحط آب میخوانند 🔹آب گفتم دلم کباب شده 🔹بس که داغ رباب، جانسوز است 🔹قلب سنگیه من، مذاب شده 🔸دست ما نیست آب میبینم 🔸یاد طفل رباب میفتیم 🔸کودکی غرق خواب میبینیم 🔸یاد طفل رباب میفتیم این بابایی که بچش کشته شده، رو دستش گرفت، از صدا و سیما دیدید رو به دشمن کرد… ❇️رو به دشمن گرفت غنچه زرد بی قرارش را ❇️تا به یک جرعه آب تازه کند حنجر خشک شیرخوارش را اینی که من و تورو میکشه، اینه گفت مُنُّوا علیَّ به من منت بزارید 🟤گفت مُنّوا علیَّ، گلم پژمرد 🟤پاسخش را به هلهله دادند 🟤گفت یک جرعه آب میخواهد 🟤تیر را دست حرمله دادند 🟤ساعتی بعد پیش چشم حرم 🟤روی نیزه سری نمایان شد 🟤پیش چشم رباب، گهواره 🟤سهم سوغات نامسلمان شد 😭😭😭 خدا هیچ پدری رو خجالت زده نکنه 😭😭 گفت میبرم سیرابش میکنم حرمله ی بی حیا با تیر 3شعبه، داغ رو دل بابا گذاشت خون به دل مادرش کردند خون به دل رباب… ☘میمیره مادرت، آویزونه سرت ☘تیرُ بیرون بیارمش، میپاشه حنجرت ☘داره چه زود تنت، میشه اسیر خاک ☘یه سالگیتو میبینی اما به زیر خاک 🍂حنجرتو خیلی فرق با حنجر مرد داره 🍂قربونی رو لب تشنه، سر ببری درد داره 😭😭😭😭 💥شرمنده ام ازت، من با همه وجود 💥خوردم اگه یه جرعه آب، اصرار عمه بود 🔻ببین بر دست و پا زنجیر دارم 🔺بیا پایین ز نیزه، شیر دارم 😭😭😭 🔰شرمنده ام ازت، من با همه وجود 🔰خوردم اگه یه جرعه آب، اصرار عمه بود 🔰بالای نیزه ها، رو میگیری همش 🔰شیرت نداده مادرت، دلخور شدی ازش 🔰به نیزه دارت گفتم، من از دلم تاب رفته 🔰تکون نده نیزه ش رو، تازه گلم خواب رفته 😭😭😭😭😭 🍁بلند مرتبه شاهی به مشکل افتاده 🍁که گیر قهقهه های اراذل افتاده 🍁لب پدر به گلوی پسر، عجب عکسی 🍁سه خط سرخ ولی بر شمایل افتاده 🍁رباب اگر که ببیند، حسین میمیرد 🍁چنین که گردن شش ماهه، مایل افتاده 🍁کمی به زیر عبا، باز بود پلک علی 🍁رسید خیمه پدر دید کامل افتاده 🍁دم غروب شده، وقت غارت حرم است 🍁عروس فاطمه تازه به مشکل افتاده 🍁لباس ملحفه بالشت بچه گهواره 🍁چقد بین بیابان، وسایل افتاده 🍁بزرگ شد پسرم، مَرد شد ببین زینب 🍁ز نیزه سایه ی اصغر، به محمل افتاده 😭😭😭😭 🔺
Hossein.sibsorkhi.Ghadam.Ghadam(320).mp3
5.6M
قدم قدم با یه علم سیب سرخی 🏴🍂🏴🍂🏴🍂🏴🍂 قدم قدم با یه علم ایشاالله اربعین میام سمت حرم با مدد شاه کرم ایشالله اربعین میام سمت حرم میباره اشک چشمام نم نم رو دوشم کوله باری از غم میبینم هر کیو این روزا داره آماده میشه کم کم سختی راحت میشه تو این راه منتظر مونده بودم چند ماه راهی میشم با یک سربند لبیک یا اباعبدالله قدم قدم با یه علم ایشاالله اربعین میام سمت حرم با مدد شاه کرم ایشالله اربعین میام سمت حرم حال من احسن الاحوال زیارت افضل الاعمال کوری دشمنا این حرکت با شکوه تر میشه هر سال با ذکرت یا حسین می جوشم عمریه عاشق شش گوشم میگیرم توی رویا هر شب ضریح تو رو در آغوشم قدم قدم با یه علم ایشاالله اربعین میام سمت حرم با مدد شاه کرم ایشالله اربعین میام سمت حرم عشق فقط یه سرزمین کرب و بلا برتره از عرش برین حاجت من شده همین زیارت الحسین یوم الاربعین قدم قدم با یه علم ایشاالله اربعین میام سمت حرم با مدد شاه کرم ایشالله اربعین میام سمت حرم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
اسم آب میاد، یاد این شعر میفتم ☑️در حرم قحط آب است واویلا ⬅️رگ خواب دل رئوفت را روضه خوان ها چه خوب میدانند ⬅️هر زمان گره به کار افتد روضه ی قحط آب میخوانند 🔹آب گفتم دلم کباب شده 🔹بس که داغ رباب، جانسوز است 🔹قلب سنگیه من، مذاب شده 🔸دست ما نیست آب میبینم 🔸یاد طفل رباب میفتیم 🔸کودکی غرق خواب میبینیم 🔸یاد طفل رباب میفتیم این بابایی که بچش کشته شده، رو دستش گرفت، از صدا و سیما دیدید رو به دشمن کرد… ❇️رو به دشمن گرفت غنچه زرد بی قرارش را ❇️تا به یک جرعه آب تازه کند حنجر خشک شیرخوارش را اینی که من و تورو میکشه، اینه گفت مُنُّوا علیَّ به من منت بزارید 🟤گفت مُنّوا علیَّ، گلم پژمرد 🟤پاسخش را به هلهله دادند 🟤گفت یک جرعه آب میخواهد 🟤تیر را دست حرمله دادند 🟤ساعتی بعد پیش چشم حرم 🟤روی نیزه سری نمایان شد 🟤پیش چشم رباب، گهواره 🟤سهم سوغات نامسلمان شد 😭😭😭 خدا هیچ پدری رو خجالت زده نکنه 😭😭 گفت میبرم سیرابش میکنم حرمله ی بی حیا با تیر 3شعبه، داغ رو دل بابا گذاشت خون به دل مادرش کردند خون به دل رباب… ☘میمیره مادرت، آویزونه سرت ☘تیرُ بیرون بیارمش، میپاشه حنجرت ☘داره چه زود تنت، میشه اسیر خاک ☘یه سالگیتو میبینی اما به زیر خاک 🍂حنجرتو خیلی فرق با حنجر مرد داره 🍂قربونی رو لب تشنه، سر ببری درد داره 😭😭😭😭 💥شرمنده ام ازت، من با همه وجود 💥خوردم اگه یه جرعه آب، اصرار عمه بود 🔻ببین بر دست و پا زنجیر دارم 🔺بیا پایین ز نیزه، شیر دارم 😭😭😭 🔰شرمنده ام ازت، من با همه وجود 🔰خوردم اگه یه جرعه آب، اصرار عمه بود 🔰بالای نیزه ها، رو میگیری همش 🔰شیرت نداده مادرت، دلخور شدی ازش 🔰به نیزه دارت گفتم، من از دلم تاب رفته 🔰تکون نده نیزه ش رو، تازه گلم خواب رفته 😭😭😭😭😭 🍁بلند مرتبه شاهی به مشکل افتاده 🍁که گیر قهقهه های اراذل افتاده 🍁لب پدر به گلوی پسر، عجب عکسی 🍁سه خط سرخ ولی بر شمایل افتاده 🍁رباب اگر که ببیند، حسین میمیرد 🍁چنین که گردن شش ماهه، مایل افتاده 🍁کمی به زیر عبا، باز بود پلک علی 🍁رسید خیمه پدر دید کامل افتاده 🍁دم غروب شده، وقت غارت حرم است 🍁عروس فاطمه تازه به مشکل افتاده 🍁لباس ملحفه بالشت بچه گهواره 🍁چقد بین بیابان، وسایل افتاده 🍁بزرگ شد پسرم، مَرد شد ببین زینب 🍁ز نیزه سایه ی اصغر، به محمل افتاده 😭😭😭😭 _متن_سبک_مداحی 🔺
اسم آب میاد، یاد این شعر میفتم ☑️در حرم قحط آب است واویلا ⬅️رگ خواب دل رئوفت را روضه خوان ها چه خوب میدانند ⬅️هر زمان گره به کار افتد روضه ی قحط آب میخوانند 🔹آب گفتم دلم کباب شده 🔹بس که داغ رباب، جانسوز است 🔹قلب سنگیه من، مذاب شده 🔸دست ما نیست آب میبینم 🔸یاد طفل رباب میفتیم 🔸کودکی غرق خواب میبینیم 🔸یاد طفل رباب میفتیم این بابایی که بچش کشته شده، رو دستش گرفت، از صدا و سیما دیدید رو به دشمن کرد… ❇️رو به دشمن گرفت غنچه زرد بی قرارش را ❇️تا به یک جرعه آب تازه کند حنجر خشک شیرخوارش را اینی که من و تورو میکشه، اینه گفت مُنُّوا علیَّ به من منت بزارید 🟤گفت مُنّوا علیَّ، گلم پژمرد 🟤پاسخش را به هلهله دادند 🟤گفت یک جرعه آب میخواهد 🟤تیر را دست حرمله دادند 🟤ساعتی بعد پیش چشم حرم 🟤روی نیزه سری نمایان شد 🟤پیش چشم رباب، گهواره 🟤سهم سوغات نامسلمان شد 😭😭😭 خدا هیچ پدری رو خجالت زده نکنه 😭😭 گفت میبرم سیرابش میکنم حرمله ی بی حیا با تیر 3شعبه، داغ رو دل بابا گذاشت خون به دل مادرش کردند خون به دل رباب… ☘میمیره مادرت، آویزونه سرت ☘تیرُ بیرون بیارمش، میپاشه حنجرت ☘داره چه زود تنت، میشه اسیر خاک ☘یه سالگیتو میبینی اما به زیر خاک 🍂حنجرتو خیلی فرق با حنجر مرد داره 🍂قربونی رو لب تشنه، سر ببری درد داره 😭😭😭😭 💥شرمنده ام ازت، من با همه وجود 💥خوردم اگه یه جرعه آب، اصرار عمه بود 🔻ببین بر دست و پا زنجیر دارم 🔺بیا پایین ز نیزه، شیر دارم 😭😭😭 🔰شرمنده ام ازت، من با همه وجود 🔰خوردم اگه یه جرعه آب، اصرار عمه بود 🔰بالای نیزه ها، رو میگیری همش 🔰شیرت نداده مادرت، دلخور شدی ازش 🔰به نیزه دارت گفتم، من از دلم تاب رفته 🔰تکون نده نیزه ش رو، تازه گلم خواب رفته 😭😭😭😭😭 🍁بلند مرتبه شاهی به مشکل افتاده 🍁که گیر قهقهه های اراذل افتاده 🍁لب پدر به گلوی پسر، عجب عکسی 🍁سه خط سرخ ولی بر شمایل افتاده 🍁رباب اگر که ببیند، حسین میمیرد 🍁چنین که گردن شش ماهه، مایل افتاده 🍁کمی به زیر عبا، باز بود پلک علی 🍁رسید خیمه پدر دید کامل افتاده 🍁دم غروب شده، وقت غارت حرم است 🍁عروس فاطمه تازه به مشکل افتاده 🍁لباس ملحفه بالشت بچه گهواره 🍁چقد بین بیابان، وسایل افتاده 🍁بزرگ شد پسرم، مَرد شد ببین زینب 🍁ز نیزه سایه ی اصغر، به محمل افتاده 😭😭😭😭 🔺
1.83M
دلم گرفته بهانه، سلام شاه نجف كه قبله گاه دلم گشته بارگاه نجف تمام صحن بوی دارد شمیم سیب بیاید میان راه نجف صفای هر سحرش، گریه بر غم به گوش میرسد آرام سوز و آه نجف قدم زده دل شب در میان نخلستان امان ز كوفه و خونابه های چاه نجف قرار ما همه همان جایی كه سوی شاه خراسان بُوَد نگاه نجف قسم به نم نم اشكم پس از اذان صبح چقدر بوی میدهد پگاه نجف : دستِ خودم که نیست دلربا شده دل شب به شب برای تو تنگ است مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام: 🎤
😢نام حسین😢 نام را که نوشتم قلم گریست اول قلم گریست، سپس دفترم گریست هرچند باعث همه‌ی گریه‌ها غم است اما همین که داغ تو را دید، غم گریست اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه آن را به حق دادم قسم، گریست با ارزش است پیش تو و مادرت حسین چشمی که پای روضه‌ی تو دم‌به‌دم گریست خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد خوشبخت‌تر کسی که میان حرم گریست گوشه‌به‌گوشه ی روضه‌های توست اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست یک قطره‌اش شفاعت یوم‌الورود ماست چشمان ما برای تو با این رقم گریست در روز حشر حسرت بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست فرموده است: مرهم زخم دل من است چشمی که در عزای گریست : ❤️ هم خودم، هم پدرم، هم پسرم نوکـر تو نسل ما را به خدا صاحب و ارباب تویی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام