.
|⇦•من آن صیدم که بینِ دامِ ..
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام _ حاج امیر کرمانشاهی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
من آن صیدم که بینِ دامِ این بیگانه افتادم
من آن شمعم که در این بَزم، بی پروانه افتادم
دلِ شب از پیِ مرکب پیاده می دویدم من
به یادِ عمۀ جان داده در ویرانه افتادم
من آن مرغ گرفتارم بیا مادر تماشا کن
به کنج این قفس پر بسته و بی دانه افتادم
چو دیدم این همه زیور به روی تاج و تختِ تو
به یاد گوشِ مجروحِ گُلِ دُردانه افتادم
مرا بَزمِ شراب آورده ای، شرمی کن از زهرا
به یادِ عمه ها در مجلسِ بیگانه افتادم
عمامه از سرم انداختی، مویم پریشان شد
به یادِ گیسوانِ در هم و بی شانه افتادم
به من در حالت مستی جسارت میکنی،
یادِ لب بی آب و چوبِ زادۀ مرجانه افتادم
شاعر :#سعید_خرازی
ــــــــــــــــــ
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
👇
|⇦• #روضه و توسل ویژۀ #شهادت_امام_هادی علیه السلام _ حاج امیر #کرمانشاهی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
متوکل آقارو از مدینه به سامرا آورد، میگن: بین راه یه موقفی بود، دستور داده بود جایی که از همه جا بدترِ، امام هادی رو ببرن، آقا رو توی کاروانسرایی بردن که پر بود از اَراذل و اوباش ، جایی بود که حیوان هاشون رو می بستن،تویِ او کاروانسرا دستور داد بدترین جاش آقارو جا بدن...با این کار میخواست امام هادی رو کوچک کنه...
بعد از یه زمانی آقا وقتی دوستانشون دورشون جمع بودن، فرمودن: از همه جاهایی که بیشتر به من سخت گذشت، اون جایی بود که متوکل من رو برد یه عده اوباش اونجا بودن، جایِ من اونجا نبود...
یا امام هادی! راست میگی آقاجان، شما امامی،شما حجتِ خدایی، شأن و منزلتِ شما بالاتر از این حرفهاست،اما خدارو شکر زن وبچه ات همراهت نبودن،خدارو شکر خواهرت همراهت نبود...
چی میخوام بگم؟ بعضی ها میدونم کجا رفتن...اما من اونجا نمیخوام بیام، اگه جا خوردی من رو ببخش...
آقا دیگه ناموست رو توی انظار قرار ندادن، اما کربلا زینب همه رو سوار کرد،یه عده نامحرم دور زینب رو گرفتن...
آی گریه کن ها! شتر قدش بلنده، وقتی یکی بخواد سوارِ شتر بشه باید کمکش کنی...یه نگاه زینب به دور و اطرافش کرد...این خانوم وقتی رسید کربلا، اباالفضل مهار ناقه اش رو می گرفت، قاسم رکاب برا عمه اش می گرفت، علی اکبر زیر بغلهای زینب رو می گرفت، اما الان دیگه محرمهای زینب نیستن، یه نگاه کرد طرف علقمه، «اَخی اباالفضل!»
ــــــــــــــــــ
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
.👇
🌹 @rozeh_daftari 🌹 - کانال روضه دفتری ..mp3
1.12M
❣﷽❣
⚫️ #سینه_زنی_امام_صادق_ع
⚫️ #سبک تلفیقی نگار من بفدای رخ نورانیت
مادربيا، آتش اُفتاده به كاشانه ام
به آسمان، مى رود آهِ غريبانه ام
مادرجان، خون شد از غم جگرم
مادرجان، پيشِ چشمِ همسرم
مادرجان، بسته شُد بال وپرم
⚫️واويلا ، يا اباعبدالله ع
به كوچه با ، بازوىِ بسته مرا مى كشيد
دُخترِ من ، ديده گريان پِىِ من مى دويد
مادرجان، سوخت كاشانه ى من
مادرجان، باغ و گُلخانه ى من
مادرجان، نيمه شب خانه ى من
⚫️واويلا ، يا اباعبدالله ع
(#سعید_خرازی)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5857453364375194289.mp3
7.49M
#من آن صیدم که بینِ دامِ ..
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام _
من آن صیدم که بینِ دامِ این بیگانه افتادم
من آن شمعم که در این بَزم، بی پروانه افتادم
دلِ شب از پیِ مرکب پیاده می دویدم من
به یادِ عمۀ جان داده در ویرانه افتادم
من آن مرغ گرفتارم بیا مادر تماشا کن
به کنج این قفس پر بسته و بی دانه افتادم
چو دیدم این همه زیور به روی تاج و تختِ تو
به یاد گوشِ مجروحِ گُلِ دُردانه افتادم
مرا بَزمِ شراب آورده ای، شرمی کن از زهرا
به یادِ عمه ها در مجلسِ بیگانه افتادم
عمامه از سرم انداختی، مویم پریشان شد
به یادِ گیسوانِ در هم و بی شانه افتادم
به من در حالت مستی جسارت میکنی،
یادِ لب بی آب و چوبِ زادۀ مرجانه افتادم
شاعر :#سعید_خرازی
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
••✾•🌿🌺🌿•✾••