eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت پنجم : اما من فدای اون سری که ... « أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ » سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته ... حسیییین ... ( قسمتی از زیارت ناحیه ی مقدسه ) یااباعبدالله ... سرِ مولا را بالای نیزه زدند ، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ ، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده ، ( این سلامها مخصوص سرِ ابی عبدالله است ) ، یه سلام دیگرش رو هم میگم : أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ ، سلام بر آن صورتی که خاک آلود شد ... چند جا ، صورت ابی عبدالله خاک آلود شد ، من یکجاشو میگم ، وقتی تیر به سینه ی حضرت زدند ، هرکاری کرد تیر را از جلو بیرون بیاره ، نتوانست ... دلت کربلاست یا نه ؟ این روزها خیلی ها گرفتارند ، خیلی ها مریض دارند ... دعا زیر قبه امام حسین مستجابه ... امام هادی ( علیه السلام ) بیمار شدند ، شخصی را اجیر کردند ، بهش پول دادند ، فرمودند : برو کربلا زیر قبه ابی عبدالله ، برام دعا کن ... گفتند آقا شما خودتان امام هستید ، مُسْتَجَابُ الدَّعْوَه اید ، چرا من دعا کنم ؟ امام فرمودند : خداوند به مکانهایی نظر خاص داره ... اگر راه دل بسته نیست ، امروز دلت رو بفرست ، امروز این دل باید کار ازش بیاد ، منو تو رو باید ببره کربلا ، کنار ضریح اربابمون ، زیر قبه ی ابی عبدالله دعا کنیم ، بگیم آقا شیعیانت گرفتارند ، حسییین ... نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت (ناله داری بگم یانه) هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید « عزیز فاطمه » از اسب سرنگون گردید چطور ؟ نوشته اند با گونه ی راست زمین خورد ، ای ی ی غریب حسیییین ... کربلا هر کسی از روی زین بر زمین می افتاد ، دیگه کارش تمام بود ، حضرت قاسم ، حضرت اباالفضل ، حضرت علی اکبر ... اما تا ابی عبدالله می آمد ، دشمن فرار میکرد ... اما مردم ، وقتی امام حسین روی زمین افتاد ، دیگه کسی را نداشت ... اول کار دشمن بود ، دورش رو گرفتند ، یکی با نیزه زد ، یکی با شمشیر زد ، یکی با لگد زد ... ای عزیز فاطمه دادی بزن آخر ای مظلوم ، فریادی بزن ... یا ز دست قاتلت خنجر بگیر یا ره گودال بر مادر بگیر
( سلام الله علیها ) ( بریم کربلا ... یه آقایی از روی زین با صورت زمین خورد ... ) نمیدانی که با دست بُریده ، زِ روی اسب افتادن چه سخت است ؟ بی دست ، با صورت زمین خوردن ، یک طرف ، اما سئوال من از شما گریه کنا اینه ، چون روضه خونی ، مداحی ، بهتر متوجه میشی ... اگر تیری درون چشم باشد نمیدانی زمین خوردن چه سخت است ؟ یا اباعبدالله ، یا اباعبدالله ... زیاد این روضه رو خوندید و شنیدید که حضرت دست نداشت ، باصورت زمین خورد ، ... کسی که میخواد از بالای بلندی سقوط کنه ، این دستاشو سپر میکنه ، اما کسی که دست نداره ، با صورت زمین میخوره ، ... اما رفقا ، من آقایی رو سراغ دارم ، کربلا دست داشتو با صورت زمین خورد ، بگم کی بود ؟ میدونم اگه بگم ناله میزنی ... ارباب بی کفن ما ابی عبدالله ، دست داشت و با صورت زمین خورد ، ... هان غیرتت رو نشون بده ... « فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ » ( لهوف سید بن طاووس ) ... با طرف راست صورت زمین خورد حسین ... چرا میگی دست داشت و با صورت زمین خورد ؟ میدونی چرا ؟ آخه اون تیری که به قلب حضرت زدند ، اون تیر دست های حضرت رو از کار انداخت ... عزیز فاطمه با صورت زمین خورد ، ... نه همه نفَسشون رو آزاد نکردند ... برا اربابت داد بزن : حسییین ... بلند مرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد ... 12/9/1402
( علیه السلام ) ازکجای غربت امام حسن بگم ؟ از توو خونه اش بگم ؟ همسرش قاتلشه ، توو خونه اش امنیت نداره ، از توو کوچه های مدینه بگم ؟ هر موقع توو کوچه می اومد نگاهش به قاتل مادرش می افتاد ، تا مُغیره رو میدید ، بدنش می لرزید ، اِ ی ی ی ... الهی بشکند دست مُغیره که بینِ کوچه ها بی مادرم کرد ... توو کوچه ها می اومد ، یاد اون روزی می افتاد که مادرش توو این کوچه ها زمین خورد ... الهی کسی نبینه ، تصورش هم برای آدم سخته ، همین که تصور کنه کسی داره مادرش رو میزنه ، آدم رو زَجر میده ... تا برسه به اینکه کسی ببینه ، جلو چشمش مادرش رو میزنند ... ای کاش من حسن را با خود نبرده بودم تا پیشِ چشم این طفل سیلی نخورده بودم .. توو مسجد می رفت ، خطیب معاویه میرفت بالا منبر ، جلو امام حسن ، سَبّ ِ امیرالمومنین میکرد ... کجای غربتش رو بگم ؟ ... حضرت صبر میکرد ، یه نگاه کنید مدینه ببینید قبرش غریبه ، ... بازم بگم از غربتش ؟ بیائید بریم تشیع جنازه اش ، اولین بدنی که از اهلبیتِ پیغمبر (ص) رسماً تشیع شد ، بدن امام حسن بود ، ای کاش بدن امام حسن هم شبانه بر میداشتند ، جلو چشمِ ابی عبدالله ، جلو چشم قمر بنی هاشم ... سینه ها از شَرَر افروخته شد تن و تابوت به هم دوخته شد اگه ناله داری ، امشب باید برای امام حسن ناله بزنی ، باید برا غریب ناله بزنی ، آقا غریبه غریبه غریبه ... کدوم برادری راضی میشه ، طاقت داره ببینه ، بدن برادرش رو تیرباران میکنند ؟ جلو چشم ابی عبدالله ، جلو چشم قمر بنی هاشم ، ... تا دست به قبضه شمشیر بردند ، ابی عبدالله جلو اومد ، فرمود شمشیرها رو غلاف کنید ، خودِ برادرم وصیت کرده ، راضی نیستم قدر سرِ سوزنی ، خون در تشییع جنازه ام ریخته بشه ، ... آی غریب ... بزارید بزنند ، حسنم غریبه غریبه غریبه ... اِبن شهرآشوب نوشته ، وقتی تابوت را زمین گذاشتند ، ( ناله داری یا نه ؟ ) وقتی تابوت را زمین گذاشتند ، هفتاد چوبه ی تیر به تابوت حضرت ، اِ ی ی ی ... تیرها را بکِشید از کفن و ازتابوت تا ز تابوت همانا بدن آید بیرون ... یکی یکی تیرها رو میکشید ، گریه میکرد ابی عبدالله ، برادر غریبم ، دیگه محاسنم رو خضاب نمیکنم حسن جان ، ... غارت زده کسی نیست که مالش رو به غارت ببرند ، ... ( روضه خوند کنار بدن امام حسن ) غارت زده منم که با دست خودم ، بدن برادرم رو زیر خاک میکنم ، ...درست گفت ، دیگه محاسنش رو خضاب نکرد ابی عبدالله ، تا کجا ؟ تا کربلا روز عاشورا ، ... یا اباعبدالله ... کجا خضاب کرد ؟ وقتی تیر به سینه ی ابی عبدالله زدند ، ... ای حسین ... هر کاری کرد تیر رو از جلو بیرون بیاره نتونست ... ( اگه تحویل میگیری ؟ اگه ناله داری این روضه رو بخونم ؟ ) چون خودِ امام حسن فرمود ، حسین جان : « لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ » حسین جان ، تو گریه نکن ، همه باید برای تو گریه کنند ، ( اگه اشک هم نداشتی عیبی نداره ، ولی برای این روضه باید داد بزنی ) ... هر کاری کرد تیر رو از جلو بیرون بیاره نتونست ، ... یافاطمه ... هم شد ، تیر رو از پشت سر بیرون آورد ، خون مثل ناودان جاری شد ، دستش رو زیر خونها میگرفت ، خونها را به آسمان می پاشید ، دوباره دستش رو زیر خونها میگرفت ، خونها رو به صورت و محاسنش می مالید ، ... میفرمود میخواهم وقتی جدّم رو ملاقات میکنم ، با صورتِ خون آلود باشه ، ... در همین حال ... ( آماده ای بگم ؟ ) « صَالِحِ بْنِ وَهَبِ » ملعون جلو اومد ، آنچنان نیزه ای از پشت سر زد به پهلوی حضرت ... حسییین ... جانم ، نفَست رو خرج کن ... حسییین ... بلند مرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد ... حالا به قصد فرج بگو : یاحسین ... ( سلام الله علیها ) 3/7/1401