{بسم رب الشهداء والصدیقین}
«هدیه به تمامی مادران گرامی شهدا»
#مـــادر_شهیـــد
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
قصــــهٔ داغِ یک شقــــایق را
مــادر یک شهیــد می فهمــــد
انتـــــظار و تـبِ دقــــایــق را
اشکِ چشمِ سفید می فهمــــد
دیــده بودم که مــادری ، روزی
لالــه اش را قـدم قـدم بوسیـد
ردّ ِ پــاهـــای آسمـــانـــی را
بر زمیــن ، بعدِ رفتنــش بویید
دیده بودم چگــونه با حســرت
بوســـه بر گـــونهٔ پســر می زد
بعد از آن کار او فقـــط این بود
بر مـــزاری مُـــدام ســر می زد
چشم او چشــمه سار جاری بود
از لبش نغمــــهٔ غزل می ریخت
عطـــر ناب گـــلاب کاشـــان را
روی سنگی بغل بغل می ریخت
نذر تسبیــح می زد او هر بار
نغمـــهٔ ذکرهــاش دل می برد
گوهر چشــم خویش را انگار
دانه دانه به رشتــه می آورد
سالهــا رفتـــه از همــان ایــام
حال،مادر در آن حوالی نیست
گرچه مــادر ، نمــی رود امــا
روی سنگ مزار، خالی نیست
آسمـان ، سایه بر سرش دارد
بـاد ، عطــر گـلاب می ریــزد
جــای چشمــان خستهٔ مادر
ابر ، بــاران نــاب می ریــزد
بی خبــر نیستــم از آن مادر
گاه سر می زنم به چشمانش
اشک هـایــی گِــرِه زده دارد
روی گلبــرگ هـای دامــانــش
بغض و فریادهــای تلــخش را
پیش ما جای گریه ، می خندد
راه هـــر گــونه ناسپـــاسی را
بر دلش خاشـــعانه می بنـدد
بر خطوطِ عمیقِ صـورتِ او
ردّ ِ اشــک زلال جــــا مـانده
بر تَــرَک های روی لبهـــایش
آهِ ســــرد مــلال جـــا مانده
پینـــهٔ دستهـــای ایـن مــادر
لایــقِ بوســـهٔ کبـــوترهاست
قامتش گرچه خَم شده ، اما
زیر پایش همه صنوبرهاست
گفتمـــش توی آخــرین دیدار
در نمــازت کمی ، دعـایـم کن
با دل عاشق و شکســتهٔ خود
آرزوی خــوشـــی برایــم کـن
مادرم ! آرزوی من این است
تا خدا خواهد و شهید شوم
لااقل با همـــه ، سیــاهیهـــام
زیر پـای تو ، رو سفیـــد شوم
از شهیــدت بخــواه در دنیــا
"کیمیـــا"ی سعـــادت مـــا را
در بهشــت خــدا کند امضــا
پــای برگ شفـــاعت مـــا را
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱۰/۱۷
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
31.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 نماهنگ #مادر_شهید
سر مزارِ تو نشستن یا کریما
لالایی میخونم برات مثلِ قدیما
مثه قدیم ندیما
نمیره یادم اون روزی
که مریض شدی تب کردی
تا که خوبشی همه جونم
مادرو جون به لب کردی
دل مادرتو راضی میکردی
وقتی جلو چشام بازی میکردی
یه روز غم رسیدو، بابات پر کشیدو
قد من خمیدو، گلم قد کشید
یه روزایی جنگ شد، دلت میتپید
شب و روز مناجات، یه سنگر تو رؤیات
میدیدی رفیقات، شهید میشدن
همه پیش چشمات، شهید میشدن
شهیدم ای همه عُمرِ مادر
شهیدم ای گلِ سُرخِ پَر پَر
****
نامه نوشتی پسرم برای مادر
نامهت رسیده دست من، دنیای مادر
داری هوای مادر
گفتی این دفعه برگردی
دامادیتو میبینم
برا دعای خوشبختیت
سر سجاده میشینم
روزا تسبیح کربلا تو دستم
چقده چشم به راه تو نشستم
نشستم دعاگوت، تا اینکه یه تابوت
با اون حرز بازوت، آوردن برام
شدم مات و مبهوت، دعا کن دعام
تنت زار و خسته، پلاکت شکسته
با چشمای بسته، رسیدی به من
ولی شکر عزیزم، که داری کفن
شهیدم خستهی راهی مادر
شـهیدم ای گلِ سُرخ پَر پَر
شهیدم ای همه عُمرِ مادر
شهیدم ای گلِ سُرخِ پَر پَر
کاری از گروه سرود #نجم_الثاقب
شاعر: #محمد_اسداللهی
#شهدا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1_5260740817.mp3
4.67M
تقدیم به همه مادران شهداء ❤️
🎙 #سرود #مادر_شهید
گروه سرود نجم الثاقب تهران
🥀 هفته #دفاع_مقدس
🥀 #گروه_نجم_الثاقب
🥀 #همخوانی #شهدا
سر مزار تو نشستن یا کریما
لالایی میخونم برات مثل قدیما
مثل قدیم ندیما
نمیره یادم اون روزی
که مریض شدی تب کردی
تا که خوب شی همه جونم
مادرو جون به لب کردی
دل مادرتو راضی میکردی
وقتی جلو چشام بازی میکردی
یه روز غم رسید و بابات پر کشید و
قد من خمید و گلم قد کشید
یه روزایی جنگ شد دلت میتپید
شب و روز مناجات یه سنگر تو رویات
میدیدی رفیقات شهید میشدن
همه پیش چشمات شهید میشدن
🥀شهیدم ای همه عمر مادر
🥀شهیدم ای گل سرخ پرپر
نامه نوشتی پسرم برای مادر
نامه ت رسیده دست من دنیای مادر
داری هوای مادر
گفتی این دفعه برگردی دامادیتو میبینم
برا دعای خوشبختیت سر سجاده میشینم
روزا تسبیح کربلا تو دستم
چقده چشم به راه تو نشستم
نشستم دعا گوت تا اینکه یه تابوت
با اون حرز بازوت آوردن برام
شدم مات و مبهوت دعا کن دعام
تنت زار و خسته پلاکت شکسته
با چشمای بسته رسیدی به من
ولی شکر عزیزم که داری کفن
شهیدم خسته راهی مادر
شهیدم ای گل سرخ پرپر
🥀شهیدم ای همه عمر مادر
🥀شهیدم ای گل سرخ پرپر کانال نوحه و سینه زنی یا زینب س
1_2608118617.mp3
2.61M
#شهید_گمنام
#مفقودالاثر
تقدیم به #مادر_شهید
کوچه به کوچه دنبالت
دنیا رو گشتم پسرم
اگه بیای نمیشناسیم
سفید شده موی سرم
نمیدونم شاید منم
تو رو ببینم نشناسم
خداکنه سالم بیای
من روی بچه م حساسم
درست ندیدمت مادر
رفتی با اون سن کمت
خداکنه تا زنده ام
یه بار دیگه ببینمت
برای هر مادری
عذابه بی خبری
➖➖➖➖
بند دوم
دیگه چشام نمیبینه
تو رو تماشا بکنم
دیگه پاهام جون نداره
بیام درو وا بکنم
در و برات وا میذارم
یه وقت نیایی برگردی
همه ش به این فک میکنم
شب و کجاها سر کردی
آخه منم یه مادرم
غم بریده امونمو
کاش لااقل پس بیارن
جنازه ی جوونمو
برای هر مادری
عذابه بی خبری
➖➖➖
بند سوم
نمیدونم شاید تو هم
شهید گمنام باشی
شاید خدا خواسته که تو
امید فردام باشی
نه!پسرم زبونم لال
ایشالا بر میگردی
کاش این دفعه با خنده هات
چشامو تر میکردی
غمت نذاشت دقیقه هام
بی حساب و کتاب بره
فکر و خیال نمیذاره
شبا چشام به خواب بره
برای هر مادری
عذابه بی خبری
➖➖➖
بندچهارم
شاید تو هم مثه عباس
دستاتو دادی واسه دین
کاشکی منم صبور بشم
درست مثه ام البنین
تو اون روزای بی کسی
که یار و مرهمی نداشت
با اون همه داغی که دید
بجز حسین غمی نداشت
تموم زندگیشو داد
ام البنین واس علی
هرچی پسر تو عالمه
فدای عباس علی
همه زنای زمین
فدای ام البنین
✍شعر و نغمه: #مهدی_کبیری
🎤اجرا :
#سیدمهدی_صادقی
#شهداکانال نوحه و سینه زنی یا زینب س
.
#سرود #جمع_خوانی
تقدیم به مادران شهدایِ گمنام
سبک قدم قدم داره دلم میزنه فریاد ....
درختِ سروِ غیرت و کوهِ اُمیده
اگر چه پاش میلرزه وُ قَدِش خمیده
دستِ تَرَک خوردهَشو میکشه رویِ قبر
این نوازش مخصوصِ مادرِ شهیده
زائرِ این شهیدِ گمنامه
به نیتِ گمشدهیِ خونهَش
یا فاطمه یا فاطمه میگه
میباره اشکاش به رویِ گونهَش
مادرِ این فاطمیون زهراست /۴/
هر جا میبینه رو مزاری گرد و خاکه
پاک میکنه خاکا رو میخواد از خدا که .....
مادری که به سر داره چادرِ خاکی
دعا کنه برا گُلی که بیپلاکه
هر جا مراسمی به پا میشه
برایِ آلالههایِ گمنام
عصازَنون میاد واسه تشییع
میگه خدا یوسفمو میخوام
مادرِ این فاطمیون زهراست /۴/
مدافعانِ حرم و امنیت و دین
در راهِ جانان بُگذرند از جانِ شیرین
برایِ عاقبت به خیریمون دعا کن
الهی که شهید بشیم الهی آمین
پیروِ خطِّ شهداییم و ....
گوش به فرمانِ ولی هستیم
ما لشکرِ مقتدرِ مظلوم
فداییِ سیدعلی هستیم
مادرِ این فاطمیون زهراست /۴/
📃حرم سیدالکریم علیه السلام
#مادر_شهید #شهید_گمنام #سرود #مهر_مادری
#حسین_ایمانی ✍
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
{بسم رب الشهداء والصدیقین}
«هدیه به تمامی مادران گرامی شهدا»
#مـــادر_شهیـــد
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
قصــــهٔ داغِ یک شقــــایق را
مــادر یک شهیــد می فهمــــد
انتـــــظار و تـبِ دقــــایــق را
اشکِ چشمِ سفید می فهمــــد
دیــده بودم که مــادری ، روزی
لالــه اش را قـدم قـدم بوسیـد
ردّ ِ پــاهـــای آسمـــانـــی را
بر زمیــن ، بعدِ رفتنــش بویید
دیده بودم چگــونه با حســرت
بوســـه بر گـــونهٔ پســر می زد
بعد از آن کار او فقـــط این بود
بر مـــزاری مُـــدام ســر می زد
چشم او چشــمه سار جاری بود
از لبش نغمــــهٔ غزل می ریخت
عطـــر ناب گـــلاب کاشـــان را
روی سنگی بغل بغل می ریخت
نذر تسبیــح می زد او هر بار
نغمـــهٔ ذکرهــاش دل می برد
گوهر چشــم خویش را انگار
دانه دانه به رشتــه می آورد
سالهــا رفتـــه از همــان ایــام
حال،مادر در آن حوالی نیست
گرچه مــادر ، نمــی رود امــا
روی سنگ مزار، خالی نیست
آسـمان ، سایه بر سرش دارد
بـاد ، عطــر گـلاب می ریــزد
جــای چشمــان خستهٔ مادر
ابر ، بــاران نــاب می ریــزد
بی خبــر نیستــم از آن مادر
گاه سر می زنم به چشمانش
اشک هـایــی گِــرِه زده دارد
روی گلبــرگ هـای دامــانــش
بغض و فریادهــای تلــخش را
پیش ما جای گریه ، می خندد
راه هـــر گــونه ناسپـــاسی را
بر دلش خاشـــعانه می بنـدد
بر خطوطِ عمیقِ صـورتِ او
ردّ ِ اشــک زلال جــــا مـانده
بر تَــرَک های روی لبهـــایش
آهِ ســــرد مــلال جـــا مانده
پینـــهٔ دستهـــای ایـن مــادر
لایــقِ بوســـهٔ کبـــوترهاست
قامتش گرچه خَم شده ، اما
زیر پایش همه صنوبرهاست
گفتمـــش توی آخــرین دیدار
در نمــازت کمی ، دعـایـم کن
با دل عاشق و شکســتهٔ خود
آرزوی خــوشـــی برایــم کـن
مادرم ! آرزوی من این است
تا خدا خواهد و شهید شوم
لااقل با همـــه ، سیــاهیهـــام
زیر پـای تو ، رو سفیـــد شوم
از شهیــدت بخــواه در دنیــا
"کیمیـــا"ی سعـــادت مـــا را
در بهشــت خــدا کند امضــا
پــای برگ شفـــاعت مـــا را
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍ رقیه سعیدی(کیمیا)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها