eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
0⃣3⃣روز بیست و دوم ماه ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری، کاروان به وادی «ثعلبیّه» رسیدند.👇 ✅امام حسین(علیه السلام) شبانه وارد اين منزلگاه شد و به نقلی در این منزل، خبر شهادت مسلم بن عقيل و هانی بن عروه را به ایشان دادند.(۱) 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷۵
✅میثم بن یحیی معروف به میثم تمار، از یاران با وفا و از حواریون امام علی(ع) بود. به خاطر اینکه خرما فروش بود، ملقب به تمّار شد. میثم ابتدا برده زنی از قبیله بنی‌ اسد بود که امام علی(ع) میثم را از آن زن خرید و آزاد کرد و وقتی نامش را پرسید، میثم گفت : سالم نام دارم. حضرت(ع) به او فرمود : 📋《أَخْبَرَنِي رَسُولُ اَللَّهِ(ص) أَنَّ اِسْمَكَ اَلَّذِي سَمَّاكَ بِهِ أَبُوكَ فِي اَلْعَجَمِ مِيثَمٌ》 ♦️رسول اکرم(ص) مرا آگاه کرده که والدین عجمی‌ات، تو را میثم نامیده‌اند. میثم سخن امام علی(ع) را تصدیق کرد و سپس امام(ع) فرمود : 📋《اِرْجِعْ إِلَى اِسْمِكَ اَلَّذِي سَمَّاكَ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) وَ دَعْ سَالِماً فَرَجَعَ إِلَى مِيثَمٍ》 ♦️به نام سابقت که رسول خدا(ص) تو را به آن نام نامید، برگرد و سالم را رها کن! میثم نیز چنین کرد و نامش را تغییر داد و کنیه‌اش ابوسالم شد.(۱) میثم تمّار همچنین از اعضای شرطه الخمیس یعنی سپاه مخصوص امام علی(ع) بود. او صاحب اسرار علی(ع) بود که گاهى مناجات‌هاى آن‌ حضرت(ع) را در نخلستان‌هاى مدینه و کوفه از نزدیک مشاهده کرده بود. میثم خود در این باره می‌گوید: شبی از شب‌ها دیدم مولایم، امیرالمؤمنین علی(ع) بعد از نماز در مسجد کوفه، به بیرون از کوفه رفت. 📋《وَ اتَّبَعْتُهُ حَتَّى خَرَجَ إِلَى الصَّحْرَاءِ وَ خَطَّ لِي خَطَّةً وَ قَالَ : إِيَّاكَ أَنْ تُجَاوِزَ هَذِهِ الْخَطَّةَ!》 ♦️و من به دنبال ایشان به صحرا رفتم. حضرت(ع) از وجودم باخبر شد و مانع از رفتنم شد. و در روی زمین شیاری کشید و فرمود : از اینجا به بعد را دیگر با من نیا! و آن‌ گاه خودش به تنهایی رفت! 📋《وَ مَضَى عَنِّي، وَ كَانَتْ لَيْلَةً دُلهَةً! فَقُلْتُ : يَا نَفْسِي! أَسْلَمْتِ مَوْلَاكِ وَ لَهُ أَعْدَاءٌ كَثِيرَةٌ ايُّ عُذْرٍ يَكُونُ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لأقفنَ أَثَرَهُ وَ لَأَعْلَمَنَّ خَبَرَهُ وَ إِنْ كُنْتُ قَدْ خَالَفْتُ أَمْرَهُ》 ♦️مدتی گذشت و شب تاریکی بود با خودم گفتم: تو مولای خود را رها کردی؟!! با آن‌ که او دشمنان بسیار دارد، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر(ص) او چه عذری خواهی داشت؟ به خدا که دنبالش خواهم رفت و مراقب او خواهم بود، گرچه از فرمان او سرپیچی کنم. 📋《جَعَلْتُ أَتَّبِعُ أَثَرَهُ، فَوَجَدْتُهُ مُطَّلِعاً فِي الْبِئْرِ إِلَى نِصْفِهِ يُخَاطِبُ الْبِئْرَ وَ الْبِئْرُ تُخَاطِبُهُ!》 ♦️به همین جهت، دنبال حضرت(ع) حرکت کردم، مقداری که آمدم، دیدم حضرت(ع) سر را تا نصف بدن درون چاهی فرو برده و با چاه سخن می‌گوید، و چاه نیز با حضرت(ع) سخن می‌گوید! که ناگهان حضرت(ع) متوجّه من شد و فرمود : کیستی؟ گفتم : میثم! فرمود : آیا نگفتم دنبالم نیا؟ عرض کردم : ای مولای من! از دشمنان بر شما ترسیدم، دلم آرام نگرفت. فرمود : آیا از حرف‌های من چیزی شنیدی؟ عرض کردم : نه! حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا مِيثَمُ! وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ‏، إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي‏، نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِ‏، وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي‏، فَمَهْمَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ‏، فَذَاكَ النَّبْتُ مِنْ بَذْرِي‏》 ♦️ای میثم! در سینه عقده ‌هایست، که وقتی سینه‌ام از آن تنگ می‌شود، با دست زمین را گود می‌کنم و اسرار خود را برای آن بازگو می‌کنم.(۲) امام علی(ع) میثم را از چگونگی شهادتش خبر داده بود. شیخ مفید نقل می کند که امام(ع) به او فرموده بود : 📋《إِنَّكَ تُؤْخَذُ بَعْدِي فَتُصْلَبُ وَ تُطْعَنُ بِحَرْبَةٍ، فَإِذَا كَانَ يَوْمُ اَلثَّالِثِ اِبْتَدَرَ مِنْ مَنْخِرَيْكَ وَ فَمِكَ دَمٌ فَتَخْضِبُ لِحْيَتَكَ، فَانْتَظِرْ ذَلِكَ اَلْخِضَابَ》 ♦️ای میثم! تو پس از من دستگیر می شوی و بر دار آویخته خواهی شد. روز دوم از بینی و دهانت خون جاری می شود که محاسنت به خون رنگین می گردد و روز سوم بر تو نیزه ای زده شود که جان خواهی سپرد، پس متنظر چنین روزی باش. سپس حضرت(ع) محل و موضع دار او را چنین فرمود : 📋《وَ تُصْلَبُ عَلَى دَارِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ أَنْتَ عَاشِرُ عَشْرَةٍ، وَ أَنْتَ أَقْصَرُهُمْ خَشَبَةً، وَ أَقْرَبُهُمْ مِنَ اَلْمَطْهَرَةِ، وَ أَرَاهُ اَلنَّخْلَةَ اَلَّتِي يُصْلَبُ عَلَى جِذْعِهَا، ثُمَّ ذَكَرَ أَنَّ اَلْأَمْرَ كَانَ كَمَا قَالَ》 ♦️و جایی که تو را به صلیب می کشند، کنار خانه عمرو بن حریث است، و تو دهمین آن ده تن خواهی بود و چوبه دار تو از همه چوبه ها کوتاه تر خواهد بود و به زمین نزدیک تر است و درخت خرمایی را که تو بر چوب تنه آن بر دار کشیده می شوی، نشانت خواهم داد. سپس حضرت(ع) او را با خود به کنار خانه عمرو بن حریث برد و درخت را به وی نشان داد که بعدها به آن آویخته شد. ادامه مطالب :👇
طبق نقلی؛ عبیدالله بن‌ زیاد از طرف یزید بن معاویه، مأمور شد میثم را که می‌ دانست از دوستان و طرفداران جدّی امام علی(ع) است، به دار بیاویزد. در پی آن، میثم پس از عمره، هنگامی که از مکه به سوی کوفه بازمی‌گشت، به دست مأموران ابن‌زیاد دستگیر شد. هنگامی که میثم را به دارالاماره آوردند، به عبیدالله گفتند : 📋《هَذَا كَانَ مِنْ آثَرِ اَلنَّاسِ عِنْدَ عَلِيٍّ(ع)!》 ♦️این مرد از نیکوکارترین مردمان و نزدیک‌‌ترین آنان در نزد علی(ع) بود. عبید الله با تعجب گفت : 📋《وَيْحَكُمْ! هَذَا اَلْأَعْجَمِيُّ؟!!》 ♦️وای بر شما! آیا این عجمی؟ گفتند : آری! سپس خطاب به میثم گفت : خداى تو کجاست؟ میثم گفت : 📋《بِالْمِرْصَادِ لِكُلِّ ظَالِمٍ وَ أَنْتَ أَحَدُ اَلظَّلَمَةِ》 ♦️در کمین هر ستم‌کارى است و تو یکى از آن ستم‌کاران هستى! پسر زیاد گفت : 📋《إِنَّكَ عَلَى عُجْمَتِكَ لَتَبْلُغُ اَلَّذِي تُرِيدُ مَا أَخْبَرَكَ صَاحِبُكَ أَنِّي فَاعِلٌ بِكَ》 ♦️تو ای عجمى! به این جرأت رسیده‌‌ای که هر چه خواهى بگوئى؟! آیا مولایت على بن ابی طالب(ع) گفته که من با تو چه خواهم کرد؟! میثم گفت : 📋《أَخْبَرَنِي أَنَّكَ تَصْلِبُنِي عَاشِرَ عَشَرَةٍ أَنَا أَقْصَرُهُمْ خَشَبَةً وَ أَقْرَبُهُمْ مِنَ اَلْمَطْهَرَةِ》 ♦️آری! به من خبر داده که تو مرا (زنده) بر دار می‌‌کشی! و من می‌‌دانم بر چوب کدام درخت و در کجا و چگونه به شهادت می‌‌رسم! در این هنگام؛ 📋《أَمَرَ بِمِيثَمٍ أَنْ يُصْلَبَ ..فَلَمَّا رُفِعَ عَلَى اَلْخَشَبَةِ اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ حَوْلَهُ عَلَى بَابِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ!..فَجَعَلَ مِيثَمٌ يُحَدِّثُ بِفَضَائِلِ بَنِي هَاشِمٍ》 ♦️عبیدالله ابن‌ زیاد دستور داد که میثم را به صلیب بکشند. هنگامی که میثم بر روی چوب ها رفت، مردم در اطراف میثم، کنار در خانه ابن حریث تجمع کردند و میثم شروع کرد به گفتن فضائل بنی هاشم! به عبیدالله خبر رسید که؛ 📋《قَدْ فَضَحَكُمْ هَذَا اَلْعَبْدُ》 ♦️این مرد در حال مفتضح کردن شماست. ابن زیاد دستور داد : 📋《أَلْجِمُوهُ!》 ♦️بر او لجام بزنید! 📋《فَكَانَ أَوَّلَ خَلْقِ اَللَّهِ أُلْجِمَ فِي اَلْإِسْلاَمِ ..فَلَمَّا كَانَ يَوْمُ اَلثَّالِثِ مِنْ صَلْبِهِ طُعِنَ مِيثَمٌ بِالْحَرْبَةِ فَكَبَّرَ ثُمَّ اِنْبَعَثَ فِي آخِرِ اَلنَّهَارِ فَمُهُ وَ أَنْفُهُ دَمَاً》 ♦️میثم اولین کسی بود که در اسلام لجام بر دهان او زدند و هنگامی که سه روز به این حالت گذشت، با نيزه ای، بر او ضربتي فرود آوردند، که در این هنگام میثم تکبیر گفت، سپس در آخر روز، پس از خونريزي شديد از دهان و بينی اش، در بیست ذی الحجه سال ۶۰ هجری به شهادت رسيد.(۳) شیخ طوسی می نویسد : 📋《فَقُطِعَ لِسَانُهُ وَ تَشَحَطَّ سَاعَةً فِی دَمِهِ ثُمَّ مَاتَ》 ♦️زبان میثم قطع شد و میثم مدتی را در خون خود غلطید و سپس به شهادت رسید.(۴) 📚منابع: ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۳۲۲ ۲)الوافی فیض کاشانی، ج۵، ص۷۰۵ ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۳۲۲ ۴)إختيار معرفة الرجال شیخ طوسی، ص۸۷
هیئت سفیران زینب(س)...5.mp3
6.82M
🏴 🎤•| |• ای عشق چه زیبایی ای مرد چه تنهایی گریه کن حلقه اشکت باران سینه زن دسته عشقت طوفان موج عزای تو خروشان مقصد عالم ای شاه جوانمرد با دل زهرا داغ تو چه ها کرد سیدالعطشان ارباب غریبم ... ای عشق چه زیبایی ای مرد چه تنهایی عزم سفر دارم از تو خبر دارم مردم کوفه که شکستند پیمان سرزده گویا سر نیزه قرآن خواهر تو گشته پریشان جان جهان شد از غصه لبالب آه و دریغا از گریه زینب سیدالعطشان ارباب غریبم ... ای عشق چه زیبایی ای مرد چه تنهایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گر در غدیر گفت مرا جانشین علیست معلوم در شد، جانش این علیست 🎙 حاج علی انسانی 🗓 |اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲| 📌 |کاشان، زورخانه پهلوان سعید|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. |⇦•از حرم در دل میدان.. و توسل به ابن الکریم ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── از حرم در دل میدان بروم با کفنم من امید حسنم من حفاظت کنم از جان عمو با بدنم من امید حسنم عمو دل خود بر تو بسته‌ام عمو به فدای تو دستم عمو من تنها یار تو هستم عمو! سر من نذر راهت عمو! تو چه بوده گناهت عمو! افتادم بر قتلگاهت « عمو جانم یا اباعبدالله» وای من در دلِ گودال بلا از سر زین عمو افتاده زمین قتلگه آمده با خنجر خود شمر لعین عمو افتاده زمین عمو ز عطش نیمه جانی عمو پُره تیر و سنانی چرا باید بی کفن بمانی ؟ عمو به حرم کن نگاهی ببین که ندارد پناهی ببین شد دشمن به خیمه راهی «عمو جانم یا اباعبدالله» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
1402043107.mp3
19.97M
|⇦•از حرم در دل میدان...... و توسل به ابن کریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
هیئت سفیران زینب(س)...5.mp3
6.82M
🏴 🎤•| |• ای عشق چه زیبایی ای مرد چه تنهایی گریه کن حلقه اشکت باران سینه زن دسته عشقت طوفان موج عزای تو خروشان مقصد عالم ای شاه جوانمرد با دل زهرا داغ تو چه ها کرد سیدالعطشان ارباب غریبم ... ای عشق چه زیبایی ای مرد چه تنهایی عزم سفر دارم از تو خبر دارم مردم کوفه که شکستند پیمان سرزده گویا سر نیزه قرآن خواهر تو گشته پریشان جان جهان شد از غصه لبالب آه و دریغا از گریه زینب سیدالعطشان ارباب غریبم ... ای عشق چه زیبایی ای مرد چه تنهایی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۸ (جناب میثم تمار) تو گل گلشن مرتضایی با نگاهش شدی تو ولایی جانفدای علی میثمی تو۲ بار دیگر ز تو کرده ام یاد تو به دست علی گشتی آزاد جانفدای علی میثمی تو۲ بر علی همچو قنبر تو هستی محرم سر حیدر تو هستی جانفدای علی میثمی تو۲ بهر یاری دین بی قراری از ستم ها تو بر روی داری جانفدای علی میثمی تو حق به تو داده میثم سعادت یاور دین شدی با شهادت جانفدای علی میثمی تو۲ از عدو غیر کینه ندیدی در ره دین حق تو شهیدی جانفدای علی میثمی تو۲ رویت از خون تو گشته رنگین شیعه از داغ تو گشته غمگین جانفدای علی میثمی تو۲ ای که در خون خود آرمیده روی دار شد زبانت بریده جانفدای علی میثمی تو۲
۳۵ (جناب میثم تمار) یار ولایت،میثم تمار بودی تو یار،حیدر کرار به دست مولانا علی گشتی تو آزاد لحظه ی آخرت نمودی از علی یاد بر حیدری یار،میثم تمار میثم تمار۲ بحر شرف را،بودی تو گوهر همیشه بودی،تو یار حیدر میثم علی را تو سرور سینه گشتی در راه دین حق شهید کینه گشتی بر حیدری یار،میثم تمار میثم تمار۲ بودی علی را،محرم اسرار در راه عترت،محور ایثار میثم به تو خدا بداده این سعادت گشته نصیب تو به راه دین شهادت بر حیدری یار،میثم تمار میثم تمار۲ لحظه ی آخر،تو بی قراری از ظلم و کینه،بالای داری جان همه عالم شود میثم فدایت بر روی دار کردی تو از علی حمایت بر حیدری یار،میثم تمار میثم تمار۲ محاسن تو،رنگین شد از کین شیعه ز داغت،گردیده غمگین ز ظلم دشمنان زبانت شد بریده به روی خاک خون از سر و رویت چکیده بر حیدری یار،میثم تمار میثم تمار۲ از رنج و محنت،گشتی تو آزاد گشتی شهید،کینه و بیداد عالم از این ایثار تو گردیده حیران هر دیده ای روز شهادت تو گریان بر حیدری یار،میثم تمار میثم تمار۲
۳۴ (جناب میثم تمار) میثم تماری و نور دو چشم حیدری با نثار جان خود در گلشن دین زیوری جان فدای حیدری۲ گشته ای آزاد با دست علی مرتضی تو همه عمرت گذشته در ره دین خدا جان فدای حیدری۲ گفته ای تو از فضیلت های حیدر هر مکان بوده ای در راه یاری ولایت پر توان جان فدای حیدری۲ فضل حیدر را به هر جا تو روایت کرده ای با نثار جان تو از حیدر حمایت کرده ای جان فدای حیدری۲ بهر یاری ولایت بوده ای تو بی قرار رفته ای با دست دشمن از ستم بالای دار جان فدای حیدری۲ روی تو با خون پاکت میثما رنگین شده شیعه ی حیدر ز سوز داغ تو غمگین شده جان فدای حیدری۲ قدرت ایثار و جانبازی تو دشمن بدید بر روی دار بلا از کین زبانت را برید جان فدای حیدری۲ (مرحوم توحیدی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شور؛ سورۀ انسان.mp3
4.01M
علیه‌السلام 🔹سورۀ انسان🔹 شور بی‌پایان، حسین یا مولا حسین نوحۀ طوفان، حسین یا مولا حسین نغمۀ باران، حسین یا مولا حسین عشقتو به جون خریدم بهتر از تو، من ندیدم از بقیه دل بریدم حسین نوکر تو از خداشه نوکرت همیشه باشه تو مسیر تو فداشه حسین می‌بینی اشک نم‌نمو خوشحالم دارم این غمو این غم می‌گیره دستمو «مولا آقام آقام یا حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کعبۀ ماتم، حسین یا مولا حسین قبلۀ عالم، حسین یا مولا حسین توبۀ آدم، حسین یا مولا حسین مروه و صفا تویی تو زمزم و منا تویی تو نور ربنا تویی تو حسین شور هم‌صدایی ما مقصد خدایی ما عشق کربلایی ما حسین اسم تو اسم اعظمه هم غم، هم رافع غمه با اشک و گریه توأمه «مولا آقام آقام یا حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جلوۀ قرآن، حسین یا مولا حسین سورۀ انسان، حسین یا مولا حسین آیۀ ایمان، حسین یا مولا حسین سایۀ تو مستدامه عزتت علی‌الدوامه برکت تو ناتمامه حسین ای شکوه استواری خون تا همیشه جاری راه و رسم رستگاری حسین گرچه داغ مجسّمی آرام قلب عالمی رو زخم شیعه مرهمی «مولا آقام آقام یا حسین» شاعر: نغمه‌پرداز: .
. عاشورا موندی بلاتکلیف داغ تو پیرم کرد روز بیابون داغ شب بیابون سرد کسی نیست شبا چیزی بندازه روت هنوز خون تازه میاد از گلوت لباست رو بردن بره آبروت ....۲ بی آبرو شه.... لباس کهنه تو میخواد کجا بپوشه ....؟ هلهله میکرد پیرهنتو میبرد و بازم گله میکرد حیا نداره که لااقل عباتو رو تنت بزاره..... غریب مادر.....غریب مادرم حسین....غریب مادر.... با خون تو خاک گودال و گِل کردن کی فکرشو میکرد با اسب برگردن نیازی به نعلای تازه نبود نیازی به تشییع جنازه نبود میومد صدات اما واضح نبود.....۲ ادامه دادن به قاتل تو قول ِ عمامه دادن.... گلایه دارم نشد تنت رو زیره سایه بزارم...... غمه حسینم... بده صدات کنم جلو همه حسین.... غریب مادر...غریب مادرم حسین...غریب مادر
. |⇦•امامُنا حسین.... حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد ●━━━━━━─────── اِمامُنا حسین سلامُنا حسین حیاتُنا حسین مماتُنا حسین ما نباشیم بقیه هستن کار تو لنگ نمی‌مونه همه کربلاتو می‌بینن هیشکی دلتنگ نمی‌مونه دور و برت شلوغه همیشه، ماشاءالله دور و برِ تو خلوت نمیشه، ماشاءالله ماشاءالله اباعبدالله راه اباعبدالله .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
Mirdamad 1402 shab02 b(8).mp3
12.1M
|⇦•امامُنا حسین..... علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد
. |⇦•پرچم سبز افتخار.... #روضه حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید مهدی میرداماد ●━━━━━━─────── بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين" "يا رب الحُسين، بحق الحُسين، اِشف صدر الحُسين، بظهور الحُجُّة ، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة " *شبِ آقازاده ي امامِ مجتبي است، شبِ پنجم و شيشم از دو تا نازدانه ي يتيم ميخونن، به يادِ اون دستي كه عبدالله در راهِ امامش فدا كرد، دوتا دستامون رو به سر بذاريم، آقامون رو صدا بزنيم: يا صاحبِ الزمان! الغوث و الامان...* پرچم سبزِ افتخارِ حسن نور در نور یادگارِ حسن روحِ بی باک ذوالفقارِ حسن مردِ رزمِ جَمَلْ شکارِ حسن چون پدر از سقیفه بی زار است یازده ساله مردِ پیکار است *امشب يكي از سخت ترين روضه هاست، چون روضه روضه ي گودالِ، آخرين شهيدِ قبل از اباعبدالله است، آخرين شهيد با چه خصوصيتي؟ دو تا شهيد تو آغوشِ حسين جان دادن، توي آغوشِ حسين بودن كه تير اصابت كرد، خيلي از شهدا رو ابي عبدالله بغل كرد و جان دادن، اما دو تا از شهدا تو بغلش بودن كه دست و پا زدن، يكيش عبدالله بن الحسن بود، يكيش هم يه شيش ماهه ي شيرخواره، امشب خيلي بايد برا عبدالله يتيم نوازي كنيم...* عزتِ مجتبی ست عبدلله روحِ قالو بلاست عبدلله سپرِ نیزه هاست عبدلله غرقِ خونِ خداست عبدلله از لبش یا حسین می بارد دست از این عشق بر نمی دارد *هر شهيدي، هر دلاوري ميزد به دلِ لشكر، بالاخره يه وسيله دفاعي داشت، يه ابزارِ جنگي داشت، اما اين آقازاده هيچي نداشت رفت ميدان، يه بدن داشت يه تن داشت، همين رو سپر كرد برا امامش، الله اكبر، از ابتدا ابي عبدالله سفارشش رو كرد، ده سال تو بغل حسين بزرگ شده بود، يه ساله بود باباش حسن رو از دست داد، يازده ساله اومد كربلا، ابي عبدالله خوب ميشناخت اون رو، خودش بزرگش كرده بود، يه عبارتي هست تو مقاتل، به خواهرش زينب فرمود:"اِحبِسیه یا اُختي" نگهش دار، توي خيمه حبسش كن، اين از خيمه بيرون بياد منو ببينه مياد سمتِ من، اين آقازاده رو توي خيمه نگه داشته بودن، با اينكه زينب از اول صبح هي ميرفت همراهِ برادر بيرون خيمه، اما حواسش به اين آقازاده بود، مبادا اين آقازاده دستش رو از دستِ عمه رها كنه، آخه اين آقازاده هم امانت حسنِ، هم امانت حسينِ، خيلي برا زينب مهم بود تا حواسش باشه، اما حواس عبدالله به ميدانِ، آخرين شهيد يعني شهادت همه رو ديده، دو سه جا خونش به جوش اومد ميخواست از خيمه بيرون بزنه اما عمه نذاشت، اولين باري كه از جا بلند شد وقتي بود كه بدن علي اكبر رو آوُردن، ديد خيمه ها ريخت بهم، عمه دستش رو گرفت، دومين جايي كه خونش به جوش اومد آسمون رو سرش خراب شد، مي دونيد كي بود؟ پرده ي خيمه رو كنار زد، ديد عموش با قد خم داره مياد، فهميد ديگه عموش عباس رفته، ديگه بي عمو شده، ديگه خيمه ها علمدار نداره، سومين جايي كه ديگه نگه داشتنش سخت شد، ديد علي اكبر رفت، قاسم رفت، عون و محمد رفتن، ديد عمو عباسش رفت، ديگه كسي نمونده، يهو متوجه شد شيرخواره هم رفت، علي اصغر هم رفت، پس من چي؟ هي توي خيمه به خودش نهيب زد: خجالت نميكِشي، عموت تنها تويِ ميدونه؟ دست تويِ دستِ عمه است، يهو ديد عمه از خيمه زد بيرون، يه دستِ عمه آزاده، عمه با يه دست، دستِ عبدالله رو گرفته، زمين كربلا داره ميلرزه، عمه رفت رويِ بلندي، ديد يه دستي كه آزاده رفت رو سَرِ عمه، خودم ديدم زبالاي بلندي، عزيزِ مصطفي را سر بريدن، ديد عموش رو دارن ميكُشن...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇