eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
363 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘👈در كتاب مفتاح الجنة از كتاب كنزالغرائب روايت كرده است جناب فاطمه  سلام الله علیها از شنيدن اين سخن(شهادت امام حسین سلام الله علیه ) چنين گريست كه صداي گريه اش از حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله  بلند شد، پس با ديده گريان عرض كرد: يا ابتا رخصت مرحمت فرما كه در حيات خودم تعزيه فرزند مظلومم را بر پا كنم ، حضرت فرمود: آنچه كه خواهي بكن پس با دو ديده گريان داخل خانه شد، كه تعزيه حسين سلام الله علیه  را بر پا كند. اوّل امر كرد كه در حجره ها پرده هاي سياه آويختند، و در خانه صورت قبري درست كردند، سياهي بر روي قبر كشيدند، اما به جهت اعلام زنان بني هاشم زني فرستاده فرمود : به زنان بني هاشم از ما سلام برسان و بگو كه فاطمه دختر خاتم الانبياء صلی الله علیه وآله  مي گويد، اي زنان بني هاشم و اي اقربا و خويشان من ، به عزاي حسينم حاضر شويد، و در ناله و زاري با من موافقت كنيد. پس زنان بني هاشم با نوحه و ناله و گريه و فغان وقتي رسيدند، ديدند كه فاطمه زهرا سلام الله علیها  گيسوان عنبرين خود را پريشان كرده و لباس سياه در بر كرده و خود را بر روي قبر افكنده و مي گريدُ و مي گويد: ▪️اي شهيد مادر، واي غريب مادر، تو را در صحراي كربلا تشنه شهيد مي كنند، زنان بني هاشم اين حالت را كه ديدند، يكباره همگي مقنعه ها از سر كشيده خود را بر روي قبر انداخته وا غريبا و وا مظلوما و وا حسينا گويان مشغول گريه شدند.🩸 📓|بحرالمصائب کنزالغرائب ملاجعفر روضه خوان تبریزی۱/۱۳۲|
. ۱۴۰۲ واسه نفس گرفتن _تا خیمه برنگشته کمتر بهش بخندین _سنی ازش گذشته ماه حرامه.... رهاش کن؛  مگه نمی‌دونی امامه؟ ماه حرامه.... حسین زیر دست و پای ِ ازدحامه..... وقت اذونه همه بمونن ولی شمر نمونه .... وقت اذونه هرچی که خواهر تو میکشه از اونه.... ____ بی یار و بی پناهی _ ای سرپناه زینب تکیه زدی به نیزه _ ای تکیه گاه زینب کجای کاری خیمه قیامته حسبن... خبر نداری..... کجای کاری نبودی شمر ُ از تو خیمه در بیاری ..... بمیره زینب چجوری پیرهنت رو پس بگیره زینب؟ بمیره زینب انقده رو نزن به شمر....که دیره زینب _ این زندگی نمیاد _ دیگه به کار زینب جا مونده توی گودال  _ دار و ندار زینب چاره نمونده یه جای سالم رو تنت؛ آره نمونده چاره نمونده حتی برات یه پیرهنه پاره نمونده این همه شر شد چرا دعای زینب تو بی اثر شد این همه شر شد تو دست و پا زدی و شمر کلافه تر شد __کارگاه میرزامحمود بهجت (ره) به قلم : محمد مهدی حاجی پور 👇
. عاشورا موندی بلاتکلیف داغ تو پیرم کرد روز بیابون داغ شب بیابون سرد کسی نیست شبا چیزی بندازه روت هنوز خون تازه میاد از گلوت لباست رو بردن بره آبروت ....۲ بی آبرو شه.... لباس کهنه تو میخواد کجا بپوشه ....؟ هلهله میکرد پیرهنتو میبرد و بازم گله میکرد حیا نداره که لااقل عباتو رو تنت بزاره..... غریب مادر.....غریب مادرم حسین....غریب مادر.... با خون تو خاک گودال و گِل کردن کی فکرشو میکرد با اسب برگردن نیازی به نعلای تازه نبود نیازی به تشییع جنازه نبود میومد صدات اما واضح نبود.....۲ ادامه دادن به قاتل تو قول ِ عمامه دادن.... گلایه دارم نشد تنت رو زیره سایه بزارم...... غمه حسینم... بده صدات کنم جلو همه حسین.... غریب مادر...غریب مادرم حسین...غریب مادر
هوالشّاهد تمام دشت روایت از آب می کردند به هر شراره دلی را کباب می کردند شبیه ماهی افتاده در کناره ی رود رقیّه های حرم آب آب می کردند به پیشواز حسین ابرهای خونباری قبای سرخ تن آفتاب می کردند عصا و سنگ و سه شعبه... خدا قبول کند! به هر طریق که می شد، ثواب می کردند سه ساعت است که گودال...لااقل ای کاش برای کشتن مولا شتاب می کردند! سر و هرآنچه که شد از تنش به غارت رفت چقدر روی تن او حساب می کردند! غروب روز دهم اسب ها امامی را برای گندم ری آسیاب می کردند تو را اگرچه سر صبر کشته اند، امّا به وقت غارت خیمه شتاب می کردند و هرکه گفته... دروغ است! من که می دانم مخدّرات به هر رو حجاب می کردند ولی بمیر مسلمان که مست ها با دست به آیه های نجابت عتاب می کردند شبی به خاک نشستند آسمانی ها که اقتدا به غم بوتراب می کردند نقش از نقّاش گرانقدر روزگار ما
غزل مرثیه نوشته... سنگین بی کفن (س) مقتل نوشته است تو را بی هوا زدند سنگی به بوسه گاه نبی ازجفا زدند آه از دقایقی که جوانان  برابر چشم ترت ،به لجه ی خون دست و پا زدند مقتل نوشته خواهرتو دیده روی تل درقتله گاه راس تورا ازقفا زدند مقتل نوشته عده ای ازپیرمردها از روی بغض بر بدنت با عصا زدند گیرم قرار بود سرت را جدا کنند پس نیزه را میان گلویت چرا زدند آن ده نفر که بر تن تو اسب تاختند آتش به قلب حضرت خیرالنساء زدند مقتل نوشته روبه روی چشم خواهرت هجده سربریده برآن نیزه ها زدند پربود قلبشان همه ازبغض مرتضی آنان که چوب برلب خون خدا زدند انگار آسمان سر زینب خراب شد تا دختر تو را به کنیزی صدا زدند ابوذر رییس میرزایی(بهار)
. 🌹چهار نوع عطش 🌹 مرحوم آقا شیخ‌جعفر شوشتری(رحمة الله‌علیه) می فرمایند: که عطش به چهار عضو حضرت سیدالشهداء(علیه‌السلام) خیلی اثر گذاشت: 🔸 اوّل: به دهان مبارکش؛ شاهد این مدّعی، فرمودند حضرت به نور چشم علی اکبر: زبان در دهان من گذار، پس خود را عقب کشید [و گفت] که کام تو تشنه‎تر از کام من است. 🔹 دوم: به چشم مبارکش؛ شاهد این مدّعی عبارت جبرئیل به حضرت آدم(علیه‌السلام) [است]: «و لو تراه یا آدم و هو یقول واعطشاه وا قلّة ناصراه، حتّی یحول العطش بنیه و بین السماء کالدخان» که بجوری نور چشم کم می شود مثل اینکه دودی فاصله شده است بین او و بین آسمان. 🔸 سوم: پوست بدن مبارکش؛ شاهد این عبارت جبرئیل به حضرت موسی بن عمران: «صغیرهم یمیته العطش و کبیرهم جلده منکمش» که تشنگی بچه هایشان را می کشد و پوست بدن بزرگسالان را مثل مشک گذاشته در آفتاب جمع می گردد. 🔹چهارم: در جگر مبارکش؛ شاهد این عبارت خود حضرت(علیه‌السلام): «اسقونی شربة من الماء (فقد نشقت) یا فقد تفتت کبدي من الظماء» که شربتی آبی به من دهید که جگر خشک شد یا قاچ قاچ مثل زمین سیل خورده شده که بعد به او آفتاب بیفتد چگونه قاچ می گردد همان طور. .
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
#روضه_دیر_راهب #کربلایی_جناب_آقای_جاودان #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🩸دیر راهب و سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام در نقل‌ها آمده است: 🥀 در مسیر شام، هنگامی که سر امام حسین علیه‌السّلام را وارد «قِنَّسرین» کردند، راهبی از صومعه خود متوجه سر مقدس آن حضرت شد و دید نوری از دهان مبارک امام حسین علیه‌السلام خارج می‌شد و به طرف آسمان صعود می‌کرد. 🥀 آن راهب مبلغ ده هزار درهم آورد و سر امام حسین علیه‌السّلام را از آنان گرفت و داخل صومعه خویش نمود. راهب صدایی شنید، ولی صاحب آن صدا را ندید. آن گوینده به راهب می‌گفت: خوشا به حال تو! و خوشا به حال آن کسی که از حرمت حسین علیه السّلام آگاه شد. 🥀 راهب سر خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا! تو را به حق عیسی قسم می‌دهم که این سر را مأمور کنی با من تکلم نماید. آن سر تکلم کرد و گفت: ای راهب! چه منظوری داری؟ راهب گفت: تو کیستی؟ فرمود: 📋 أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی وَ أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی وَ أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا الْمَقْتُولُ بِکَرْبَلَاءَ أَنَا الْمَظْلُومُ أَنَا الْعَطْشَانُ وَ سَکَتَ ▪️من پسر محمّد مصطفی هستم؛ من پسر علی مرتضی هستم؛ من پسر فاطمة الزهراء هستم؛ من مقتول در کربلایم؛ من مظلوم و عطشانم! بعد آن سر مقدس ساکت شد. 📋 فَوَضَعَ الرَّاهِبُ وَجْهَهُ عَلَی وَجْهِهِ فَقَالَ لَا أَرْفَعُ وَجْهِی عَنْ وَجْهِکَ حَتَّی تَقُولَ أَنَا شَفِیعُکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَتَکَلَّمَ الرَّأْسُ ▪️راهب صورت به صورت امام حسین علیه‌السّلام نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نخواهم داشت تا این که بگویی که من روز قیامت شفیع تو خواهم بود. 🥀 آن سر مقدس به سخن آمد و فرمود: به دین جدم محمّد مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله بازگرد. راهب گفت: «اشهدُ ان لا اله الا اللَّه و اشهدُ انّ محمدا رسول اللَّه.» 🥀 امام حسین علیه‌السّلام قبول کرد که شفیع وی شود. هنگامی که صبح شد، موکلین آن سر مبارک را با درهم‌ها از آن راهب گرفتند. وقتی به وادی رسیدند، دیدند آن درهم‌ها به سنگ تبدیل شده‌اند! 📚المناقب ج۴ ص۶۰ 📚بحارالانوار ج ۴۵ ص۳۰۳ ✍ این چه وضعی‌ست که در این سر و صورت باشد این سر سوخته مملوّ جراحت باشد روضه ی صورت تو دامنه‌اش بس باز است راهب دیر، پی ذکر مصیبت باشد از تنور آمده ای یا ز سر شاخ درخت ؟ هر چه کردند به این رأس جنایت باشد لبت از سنگ ترک خورده و یا چوب زدن ؟ این لب پاره گرفتار چه ضربت باشد ؟ لب و دندان تو مجروحِ عبیدالله است لب و دندان تو زخمی ز جسارت باشد گونه های تو چرا جای کبودی دارد این هم انگار که سوغات تلاوت باشد دِیر من آمدی و مسجد مردم نروی ای مسلمانِ تو عالم ! چه حکایت باشد؟ مریم و آسیه و هاجر و حوا دارند میرسانند زنی را که روایت باشد هودج فاطمه امشب به کلیسا آمد این پریشانی از آداب زیارت باشد دخترت کاش نبیند سر تو اینگونه دختران عاطفه دارند حواست باشد من سرت ریخته ام مشک و گلاب اما حیف دستِ فرزندِ زنا ، ظرف نجاست باشد برو ای سر به سلامت ! برو ای سر به سفر ! هر کجا میروی ای سر به سلامت باشد هشتک کانال حذف نشود ❌
. افتادی افتاده زینب جون دادی و جون داده زینب از خیمه تا گودال میدویدم جسم تو رو پا مال من میدیدم به زیر لب میخونم امن یجیب براتو که نیزه دار نبره با نیزه ای صداتو مردم و زنده شدم با اون وداع آخر افتادی از روی اسب ، عزیز قلب خواهر واسه ی غارت تو ، دعوا شده برادر مظلوم من بند دوم: با هر نفسی ، میری تو از حال خون بدنت ریخته تو گودال نمونده دیگه واسم طاقت گریه میکردن گرگا هم واست شب شد جسم پارت ، زخمی و بی امون بود اونی که واسه غارت ، اومده ساربون بود پایین میاد نیزه ، ناله هام میره بالا محشری بعد تو میشه تو خیمه بر پا با ناله میخونه روضه برا تو زهرا مظلوم من به قلم : ✍ .
مستند 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَی اَوَّلِ شَهیِدِِ مِن آلِ مُحَمَّدِِ(ص)، یَا مُحسِنَ بنَ عَلیِّ بنِ اَبِی طَالِبٍ(ع)》🔷🔹 ✅اولین شهید از خاندان آل محمد(ع) حضرت محسن بن علی(ع) است. امام صادق(ع) می فرماید : 📋《أَوَّلُ مَنْ يُحْكَمُ فِيهِ مُحَسِّنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)》 ♦️اولین جنایتی که در دادگاه عدل قیامت بررسی می گردد، کشته شدن محسن فرزند علی(ع) است.(۱) ابن قولویه آورده است که؛ شبی که حضرت رسول اکرم(ص) را به سفر معراج بردند، از ایشان خواسته شد تا در مورد سه امتحان الهی صبر پیشه کند. مورد سوم این بود که؛ 📋《..وَ أَمَّا ابْنَتُکَ فَتُظْلَمُ وَ تُضْرَبُ وَ هِیَ حَامِلٌ وَ یُدْخَلُ عَلَیْهَا وَ عَلَى حَرِیمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَیْرِ إِذْنٍ ثُمَّ یَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِی بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِکَ الضَّرْبِ》 ♦️امّا دخترت، به او ستم روا می‌شود، در حالی که او طفلی در رحم دارد، او را کتک می‌زنند و بدون اجازه، وارد خانه و حریم خصوصی‌اش می شوند، سپس خوار می‌شود و کسی را برای دفاع از خود نمی‌یابد و به خاطر آن ضربت، فرزندش را سقط می‌کند و به شهادت می‌رسد.(۲) و در روایتی نیز آمده است؛ 📋《وَ کَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَکَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ بِأَمْرِهِ، فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً..》 ♦️علّت شهادت فاطمه(ع)، این بود که قنفذ غلام عُمر به دستور او، با قبضه‌ی شمشیر، به ایشان ضربتی زد که بر اثر آن، محسن(ع) را سقط شد.(۳) مفضل بن عمر می گوید : روزی امام صادق(ع) حوادث بعد از رحلت رسول اکرم(ع) و ماجرای هجوم به خانه امیرالمومنین(ع) و شهادت حضرت محسن بن علی(ع) را به یاد می‌آوردند و برای ما شرح می دادند، و در آخر؛ 📋《فَبَکَى الصَّادِقُ(ع) حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ :》 ♦️امام(ع) آنقدر گریست که محاسن مبارکشان از گریه، تَر گشت. و سپس فرمودند : 📋《لَا قَرَّت عَیْنٌ لَا تَبْکِی عِنْدَ هَذَا الذِّکْرِ》 ♦️روشن مباد آن چشمی که در این مصیبت نگرید.(۴) در جریان هجوم مهاجمین به خانه امام علی(ع) آمده است که؛ مهاجمین هیزم جمع کردند و درب خانه را به آتش کشیدند. با شعله ور شدن هیزم ها، آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد. در حالی که حضرت زهرا(س) پشت در نشسته بود! در این حال، قنفذ سعی می کرد در را باز کند تا همگی به داخل خانه هجوم بیاورند. حضرت زهرا(س) برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد. کم کم آتش به سوی در خانه رسید، در حالی که شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت زهرا(س) می خورد. حضرت فاطمه زهرا(س) خود، در این باره می فرماید : 📋《وَ رَکَلَ البَابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ، وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 ♦️در این لحظه، عمر با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد، در جالی که من حامله بودم، پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.(۵) بدین ترتیب مهاجمین وارد خانه شدند. زهرای مرضیه(س) در حالی که حامله بود، محسن ایشان به خاطر این ضربات و لطمات سقط شد. خصیبی در کتاب خود می نویسد : 📋 《قَدْ جَاءَهَا الْمَخَاضُ مِنَ الرَّفْسَةِ وَ رَدِّ الْبَابِ فَسَقَطَتْ مُحَسِّناً عَلَيْهِ قَتِيلًا》 ♦️پس درد زایمان با این کوبیدن ها و افتادن درب، بر زهرای مرضیه(ع) غلبه کرد، و محسن(ع) درحالی که شهید شده بود، سقط شد. در این هنگام امام علی(ع) این صحنه را دید و به فضه فرمود : 📋《فَوَارِيهِ بِقَعْرِ الْبَيْتِ فَإِنَّهُ لَاحِقٌ بِجَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️او را به انتهای خانه ببر و دفن کن که او به جدّ خود رسول اکرم(ص) ملحق شده است.(۶) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در جان علی مرتضی افتاده بود دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست پای دشمن باز شد زهرا ز پا افتاده بود کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق هرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود غیر زهرا غیر محسن غیر آتش غیر در کس نمی‌داند که پشت در چه ها افتاده بود 👤سازگار 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۶۴ ۲)کامل الزیارات ابن قولویه، ص۳۳۲ ۳)دلائل الامامه طبری شیعی، ص۱۳۴ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۵۳، ص۲۳ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹ ۶)هدایه الکبری خصیبی، ص۴۰۸
مستند 🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص) السَّلامُ عَلَيْكِ يَا اُمَّ الاَئِمَّة النُجَبَاء، السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَهَ الزَهرَاء(س)》🔶🔸 ✅هنگامی که دخت گرانمایه پیامبر اکرم(ص)، فاطمه زهرا(س) را به خانه امام علی(ع) می بردند، پیامبراکرم(ص) پیشاپیشِ مرکب و «جبرائیل» سمت راست و «میکائیل» سمت چپ و هفتاد هزار فرشته از پی مرکب ایشان حرکت می کردند. آنگاه حضرت(ص) به سلمان دستور داد تا زمام آن مرکب را برگیرد و حرکت کند. خود آن بزرگوار نیز به همراه آنان حرکت کرد و نیز مردان هاشمی همگی در رکاب بانوی دوسرا فاطمه زهرا(س) بودند و پیامبر(ص) دستور داد دختران عبدالمطلب و بانوان مهاجر و انصار به همراه عروس بهشت، حرکت کنند و همسران پیامبر(ص) نیز پیشاپیش قافله و مرکب عروس حرکت می کردند. تا جایی که سلمان می گوید : در مدینه، چنین عروسیّ به این جلالت و شکوه سابقه نداشت. سپس وقتی کاروان به درب خانه امیرالمومنین(ع) رسید، حضرت رسول اکرم(ص) دستِ امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) را گرفت و از جمعیت حاضر فاصله داد. 《..وَ کَشَفَ الرِداءَ عن وَجهِها حَتّی رَآهَا عَلیُّ(ع) ثُمَّ اَخَذَ يَدَها فَوَضَعَها فی يَدِ عَلیِّ(ع)》 ♦️حضرت(ص) پرده از چهره فاطمه(س) برداشت و علی(ع) چهره فاطمه(س) را دید و دست دخترش را در دستان حضرت علی(ع) گذاشت.(۱) سپس فرمود: 《اَبَاالْحَسَن!ِ وَللهِ هذِهِ وَدیعَةُ اللهِ وَ وَدیعَةُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ..》 ♦️ای علی(ع)! به خدا قسم، فاطمه(س) امانت الهی و امانت رسول(ص) او در نزد توست.(۲) 🏴اما طولی نکشید که اول مظلوم عالم، با اینکه کوهی از صبر و استقامت بودند اما در فراق زهرای مرضیّه تاب و توانش به سر آمد و با آهی جانکاه، هنگام دفن فاطمه(س) خطاب به پیامبر خدا(ص) عرضه داشت: 《..ولِقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ(س)》 ♦️امانتی كه به من سپرده بودی، برگردانده شد و به صاحبش رسید، و آنچه در گرو من بود، از من ربوده شد.(۳) 📝شعر : بدون یار شدم، رفت آن که یارم بود، همان که وقت غم و غصّه غمگسارم بود، مرا به تیغ نیازی نبود تا او بود، به ذوالفقار چه حاجت، که ذوالفقارم بود، منم پیمبرِ بعد از پیمبر خاتم، که گریه، وحی من و چاه کوفه، غارم بود، سکوت کردم و آهی کشیدم آن وقتی، که در نماز پسین، دومی کنارم بود! طالبی 📚منابع: ۱)امالی شیخ طوسی، ص۴۲، مجلس دوم ۲)بحار الانوار مجلسی، ج۲۲، ص۴۸۴ ۳)اصول کافی کلینی، ج۱، ص۴۵۹ ====================
مسير حرکت اسراء اهل بيت ـ عليهم السلام ـ : ۱ـ از کربلا به کوفه: عصر روز يازدهم سرهاي شهداي کربلا را به روي نيزه زدند و بين قبايل مختلف تقسيم کردند. به دستور عمر بن سعد دختران و زنان را بر شتران بي جهاز سوار کردند و غل و زنجير بر گردن امام سجاد نهادند و به درخواست اهل بيت آنها را از کنار شهدا عبور دادند و به هنگام عبور شيون آنها بلند شد. سکينه خود را بر روي بدن پدر شهيدش انداخت ولي تعدادي از مأموران با خشونت و تازيانه سکينه را از روي بدن امام کنار کشيدند. کاروان با شتاب فاصله 12 فرسخي کربلا تا کوفه را طي کرد. مردم کوفه براي تماشا اجتماع کرده بودند. وقتي وارد کوفه شدند حضرت زينب اشاره اي کرد و با اين اشاره نفسها به سينه ها برگشت و زنگ شتران از صدا افتاد و حضرت خطبه اش را آغاز نمودند خطبه اي که هر شنونده اي را به ياد اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ مي انداخت. مردم به شدت گريه مي کردند و انگشتانشان را با دندان مي گزيدند. سپس حضرت ام کلثوم و حضرت امام سجاد نيز سخنراني کردند، سپس اسرا را وارد دار الاماره کردند و.... و پس از 4 روز بسرعت روانه شام شدند. ۲_از کوفه به شام: اسراي اهل بيت روز دوازدهم محرم وارد کوفه شدند و روز شانزدهم خارج شده و روانه شام گشتند. اين کاروان با سرعت زياد و تحت تدابير شديد امنيتي در روز اول صفر وارد شام شدند و اين کاروان در راه شهرها و منزلگاهها را پشت سر گذاشتند که برخي شهرهاي آباد و مشهور است و برخي غير مشهورند. نکته مهم اينست که برخي از مورخين گفته اند کاروان اسرا از شام به کربلا برگشته و سپس راهي مدينه شدند و دسته اي ديگر که اکثريت هستند در بيان منازل و محلهاي مسير اسراي اهل بيت نامي از کربلا نبرده اند. مرحوم سيد ابن طاووس در لهوف و مرحوم عباسقلي خان سپهر در ناسخ التواريخ و سيد ابراهيم موسوي در وسيلة الدارين في انصار الحسين ـ عليه السلام ـ و علامه مجلسي در بحار الانوار جلد 45 و... . اين دسته چنين نقل مي کنند که وقتي کاروان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ از شام خارج شدند فضاي شهر عوض شده بود مردمي که براي ديدن اسيران جشن گرفته بودند و با شادي به استقبال آنها رفتند پس از حدود 8 روزیا 4روز اقامت همين اسيران مردم را از ظلم و جنايت تاريخي خاندان يزيد آگاه کرده و مظلوميت امام حسين ـ عليه السلام ـ را به آنها فهماندند بنابر اين مردم با ديده گريان آنها را بدرقه کردند و کاروان اسيران با احترام ظاهري زيادي از شام به سوي مدينه روان شدند. امّا همينکه از شام خارج شدند زنان و کودکان از راهنماي کاروان درخواست کردند براي حرکت به سوي مدينه راهي را انتخاب کند تا آنان بتوانند به کربلا وارد شوند. راهنما هم پذيرفت و کاروان از روز هشتم صفر از دمشق راه افتاد و مسير خود را با سرعت ادامه داد تا اينکه توانست در بيستم صفر (اربعين) به کربلا برسند.به روايتي امام سجاد سر امام را که همراهش بود در همين ايام کنار بدن مقدس امام حسين ـ عليه السلام ـ دفن کرد و به بدن ملحق کرد. اين نکته هم لازم به ذکر است که جابربن عبد الله انصاري در اربعين شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ يعني بيستم ماه صفر به زيارت امام شتافته است و اين قطعي است و اگر اهل بيت با جابر در کربلا ملاقات کرده باشند پس حتماً در روز اربعين به کربلا رسيده اند کما اينکه همين مطلب را سيد بن طاووس و امثال او گفته اند منازل کوفه تا شام: در تعداد منازل اختلاف است. برخي 12 مورد و برخي 24 مورد و برخي تا 28 مورد نام برده اند که عبارتند از: 1ـ حراب (خراب)  2ـ قادسيه  3ـ تکريت 4ـ وادي النخله  5ـ لواء (لبا، لينا)  6ـ کيهل (کحيل) 7ـ جهينه  8ـ موصل  9ـ نصيبين 10ـ دعوات  11ـ قنسرين  12ـ حلب 13ـ معرة النعمان  14ـ شيزر (شيرز)  15ـ کفر طاب 16ـ سيبور (سينور)  17ـ حماة    18ـ حمص 19ـ خندق الطعام (سوق الطعام)  20ـ جوسيه (حوسيه)  21ـ بعلبک 22ـ دير راهب  23ـ حرّان  24ـ عسقلان 25ـ مرزين  26ـ ميافارقين  27ـ شبذير... و پس شام (دمشق) البته کتاب هاي مختلف اين منازل را به صورت هاي مختلف ذکر کرده اند که به علت اختصار از ذکر همه آنها صرف نظر مي شود. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1ـ زينب قهرمان دختر علي، احمد صادقي اردستاني. 2ـ نگاهي کوتاه به زندگي زينب کبري. 3ـ لهوف، سيد بن طاووس. 4ـ حياة السيدة زينب، شيخ جعفر نقدي. 5ـ منتهي الامال، شيخ عباس قمي.