eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🏴سبک شور روضه ای روز عاشورا و شام غریبان ویژه ی محرم الحرام 🏴بند اول واحسینا وا غریبا وا مظلوماً وا شهیدا افتاده تنت رو خا‌ک گرم کربلا از گودال میاد صدای وامحمدا نامردا سرتو بُردن روی نیزه ها تا که شمر از رو سینه ی تو پا شد خواهرت از حال رفت پای نامحرم تو خیمه ها وا شد خواهرت از حال رفت 🏴بند دوم واحسینا وا غریبا وا مظلوماً وا شهیدا پاره شد تن تو زیر نعل تازه ها دزدیدن از تو پیرهنه کهنه و ردا یه عده میزدن تورو حتی با عصا خیمه ها سوخت و نوبت غارت شد خواهرت از حال رفت به دخترت وای خیلی جسارت شد خواهرت از حال رفت 🏴بند سوم واحسینا وا عریانا وا قتیلاً وا عطشانا بُردن عمه جانتو یا صاحب الزمان با دستای بسته به بزم حرامیان میزد بی حیا به لبها چوب خیزران تا که سرتو توو طشت طلا آورد خواهرت از حال رفت از شامیا وای رقیه سیلی خورد خواهرت از حال رفت واحسینا وا عریانا وا ذبیحاً وا عطشانا ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇👇
. 🏴سبک حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام 🏴بند اول با ذکرت اباعبدالله من مثه یه شمع میسوزم خونخواهِ توام ثارالله عاشورا شده هر روزم ای غریب مادر ای بریده حنجر پادشاهه بی سر۲ سرت به روی نیزه ها مقابله خواهرته نوحه کُنان مویه کنان به سر زنان مادرته حسین من حسین من ضیائه هر دو عین من 🏴بند دوم با یادت اباعبدالله هر روز و شب اشک میریزم به خونخواهیت ثارالله من وقت ظهور برخیزم لک لبیک ارباب خورشید عالمتاب نوکرت رو دریاب۲ سلم لمن سالمکم ای پادشاه بی نظیر حرب لمن حاربکم امیری و نعم الامیر حسین من حسین من ضیائه هر دو عین من 🏴بند سوم سردارم اباعبدالله تو راهه تو من سربازم با دستور تو ثارالله در راهه تو جون میبازم لک لبیک سردار سید و ای سالار نَحنُ جِیْشُ الاَحرار۲ سلم لمن سالمکم ای پادشاه بی نظیر حرب لمن حاربکم امیری و نعم الامیر حسین من حسین من ضیائه هر دو عین من ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇👇
. |⇦•شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره.. و روضه گودال به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی* ●━━━━━━─────── شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره تو قتلگاه تو، زمان نمی‌گذره حتی ازت دمِ اذان نمی‌گذره تو قتلگاه تو، زمان نمی‌گذره غروب شد، خورشید نشست شمر ولی از تنت پا نشد .. اذان شد، نمازش رو بست راهِ حلقت ولی وا نشد .. یک زن تنهام چطور شمرُ ازت جدا کنم ؟! پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم ؟! نیزه رو نیزه .. آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت با مرکب از روی تنت برادرم گذشت .. آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت خودم دیدم چیا به مادرم گذشت .. خلاصه ، راحت شدی من بمیرم بهت سخت گرفت می‌دونم این نصف روز قدر یک عمر ازت وقت گرفت نزار جلو نامحرما تو رو بلند صدا کنم پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم لب گودال، مادر افتاده ته گودال یک سر افتاده مادر افتاده .. خواهر افتاده .. دختر افتاده .. از روی نیزه، یک سر افتاده از روی نیزه، اکبر افتاده مادر افتاده .. خواهر افتاده .. دختر افتاده .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜.👇
Sh 7 Moharram 1444 - Oshagholhosein[6].mp3
13.3M
|⇦•شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره.. و روضه گودال اجرا شده شب هفتم محرم ۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی
. 🏴 علیه السلام شعر: ✍ سبک: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ داره خیمه ها می‌سوزه موی بچه ها می‌سوزه لاله ای پرپر قلب یک خواهر چادر و معجر می‌سوزه توی دارالحرب پیکرایی که مونده بود بی سر می‌سوزه کربلا یکسر - داره می‌سوزه چشمه ی کوثر - داره می‌سوزه قلب پیغمبر - داره می‌سوزه - یا الله دامن دختر - داره می‌سوزه مادر اصغر - داره می‌سوزه روی نی حنجر - داره می‌سوزه - یا الله یا عزیزالله حسین جانم ۳ ای جانم .👇
. صلی الله علیک یا اباعبدالله دارد این دل هوای تو ، می دهم جان برای تو ای که گفتی به قتلگاه ، راضی ام به رضای تو نام تو رایت الهدی ، شد سر از پیکرت جدا دادنِ جان بهر خدا ، شده هر دم دعای تو معنی دین ولای تو ، عاشقی مبتلای تو گوش جان و صلای تو ، ای خدا در ثنای تو آیه ی سرخیِ شفق ، و قسم بر نور فلق شده تسلیم امر حق ، آن که دارد هوای تو کربلا اقلیم تو و ، حق کند تکریم تو و شده ام تسلیم تو و ، راضی ام به قضای تو وارث دین مصطفی ، منشأ هر لطف و وفا می دهد بر همه شفا ، تربت کربلای تو خونِ دل شد پیاله و ، داغ تو گشته لاله و می کنم بر تو ناله و ، نی شده در نوای تو از حرم تا به قتلگاه ، زینب آمد به سوز و آه مقتلت را کند نگاه ، تا کند جان فدای تو خنجر آمد به حنجرت ، سر جدا شد ز پیکرت به سرِ نیزه شد سرت ، وایِ دل از بلای تو شعله ور گشته خیمه ها ، خون بجوشد ز چشمه ها شده خورشیدِ نیزه ها ، سرِ از تن جدای تو تا به عشقت لوح و قلم ، می زند نام تو رقم زینب از مقتل و حرم ، شد حماسه سرای تو تا قیامت کرببلا ، می بَرَد جان و دل ز ما می کند محشری به پا ، عشق بی انتها تو سه شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۳ ✍ عصر عاشورا محرم ۱۴۴۶ .
۲۴ در کربلا ای عاشقان شام غریبان است کرب و بلا پر از شهیدان است زینب غمدیده پریشان است قلب زینب زین غم مکدر است گل زهرا در خون شناور است به همراه فاطمه و علی در جنت خون دل پیمبر است آجرک الله یابن فاطمه۴ در کربلا خون دل جمله ی یتیمان است روی زمین پیکری عریان است سکینه و رقیه گریان است محفل غم گشته کرب و بلا آتش زده دشمن به خیمه ها غارت گشته دار و ندارشان افزون گشته ظلم و جور و جفا آجرک الله یابن فاطمه۴ در کربلا بر جان رسد عطر گلان یاس گردیده زینب علی حساس افتاده بر زمین تن عباس سقای عطشان افتاده ز پا دستانش از پیکر شده جدا با عمود آهن ز جور و کین فرق او از هم گردیده دو تا آجرک الله یابن فاطمه۴ در کربلا شام غریبان حسین امشب خون شده قلب و دیده ی زینب جانش رسیده از ستم بر لب در یک طرف گل های پرپر است در یک طرف علی اکبر است در یک طرف در بین قتلگاه جسم صد پاره ی برادر است آجرک الله یابن فاطمه۴ ‌👇
. .. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 دوباره در دلت آقا غم شام غریبان است به خیمه گاه شدی حاضر چرا که عمه گریان است ببین که چشم به راه توست میان خیمه ای سوخته صدای ناله ی ایتام به قلبش آتش افروخته به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 میان قتلگاه رفته رقیه دیدن بابا کنار پیکری بی سر که دارد نقش ردّ پا چگونه دختری معصوم گلوی پاره اش دیده به یاد کام عطشان ِ پدر یک دم نخوابیده رسیده جان او بر لب امان داده به او زینب به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 دوباره مادر اصغر به یاد لعل شیرخوار است به یاد حنجر پاره میان خیمه بیدار است بمیرم که نمانده است قراری در دل ایتام چگونه می روند فردا با زجر و شمر به سمت شام عقیله خون جگر گردد با دشمن همسفر گردد به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 👇
. آه مظلوم شدی از آب فرات محروم آه مظلوم تو رو کشتن با دلی مغموم آه مظلوم بی کسیه از تنت معلوم جای سالم نداری روی بدن ، ای حسین من نانجیبا نیزه رو نیزه زدن ، ای حسین من .............. آه عطشان کشتنت با جگر سوزان آه عطشان لطف تو چه خوب شد جبران آه عطشان آب خوردی از لب پیکان آسمون و دود می‌دیدی وای من ، ای حسین من جگرت می‌سوخت و آبت ندادن ، ای حسین من ............. آه عریان آسمان شد از غمت گریان آه عریان شده با خاک تنت یکسان آه عریان بین خاک و خون شدی غلطان خاک صحرا شده بهر تو کفن ، ای حسین من یوسفم چرا نداری پیرهن ، ای حسین من .............. آه تنها شدی پامال سم اسبا آه تنها میزنه سینه برات زهرا آه تنها سر تو به نیزه اعدا دیدی چه بلایی اومد سر من ، ای حسین من خواهرت با شمر دون شد همسخن ، ای حسین من ✍ .👇
. تویی دریای بی پهنای خِلقَت..،ما نَم‌َت هستیم تو بیش از ظرفیت‌های وجودی،ما کم‌َت هستیم ملالی نیست..،ما را حبس کن در پیله‌ی داغت که این پروانه‌بودن را بدهکار غم‌َت هستیم به جز گریه گدای خانه ات خرجی نمی خواهد دو سکه اشک هم کافی‌است..،لنگِ دِرهَم‌َت هستیم به قربان کف پایَت!قدم بر چشم ما بگذار فراتت را رها کن تشنه‌لب! ما زمزم‌َت هستیم اگرچه اشک ما مشکی برایَت پُر نخواهد کرد اقلاً دلخوشیم از اینکه گاهی مَرهم‌َت هستیم تمام آسمان‌ها تکّه‌ای از بیرق‌ات هستند به هرجا می رویم انگار زیر پرچم‌َت هستیم خوشامدگوییِ هر گریه‌کُن با حضرت زهراست به مادر جان بگو:دلتنگ خیرمقدم‌َت هستیم به دلچسبیِ آه سینه‌زن های تو آهی نیست بخار استکان چاییِ تازه‌دم‌َت هستیم فقط کافی است تا لب تر کنی..،پای تو می میریم به قول لات های با مُرُوَّت:آدم‌‌َت هستیم! دم مغرب..،سنان مست رفت و ساربان آمد… همه دلواپس انگشتِ زیر خاتم‌َت هستیم نفهمیدیم آخر..،یک حصیر کهنه کافی بود؟!… کماکان فکرِ طرز جمع جسم دَرهم‌َت هستیم #✍ .
. گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین(ع) تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین(ع) می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین(ع) پای کارت ایستادم! چون بدون فوتِ وقت- آمدی! تا که گره افتاد در کارم حسین(ع) دست هایت را رها کردم، زمین خوردم! ببخش بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین(ع) جا نمانم! این بلا از هر بلایی بدتر است جا نمانم اربعین! مشتاقِ دیدارم حسین(ع) مشکلات من فقط کنج حرم حل می شود دعوتم کن کربلا! خیلی گرفتارم حسین(ع) جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت: راهیِ دروازۂ ساعات و بازارم حسین(ع) سنگباران بود و نامحرم! خدا صبرش دهد گفت چشم از چشم هایت بر نمی دارم حسین(ع)! .
. اعظم الله لک الاجر سر را به نی که زد دل مادر کباب شد دنیای درد بر سر زینب خراب شد چون کار شمر در ته گودال شد تمام خولی برای بردن سر انتخاب شد بعد از سه روز آن گل صد برگ سوخته روی حصیر کهنه به سختی کتاب شد خواهر که دید، زینت دوش نبی، به خاک هر پلک روی هم زدنش هم عذاب شد با چکمه داخل حرم الله می شدند وقت غنیمت است اگر که شتاب شد لشکر که رفت خیمه به دنبال غارتی نوبت به پیرهای به فکر ثواب شد یک مرد مانده در حرم او هم اسیر درد سجاد تشنه بر سر سجاده آب شد ✍ .