eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
363 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
Sh 07 Moharam 1402 Hoseini [Mohjat_Net] (5).mp3
1.51M
از آسمون آتیش میباره کسی نمونده آب بیاره گل رباب یه کم بخواب خدا خودش هواتو داره جون نداره دست و پای تو بی رمق شده صدای تو مادرت نتونه شیر بده پس چیکار کنه برای تو تو صورتم زدم دو دستی چشماتو باز دوباره بستی به روی من ناخن بزن بگو هنوز که زنده هستی کاش یه کم پایین بیاد تبت سرخه سرخه زیر غَبغَبِت ماهی کوچیک من علی سوختم از تلظی لبت تو بی قراری من بریدم سه روزه خندتو ندیدم آروم نگیر فقط نمیر آخه تویی همه امیدم شرم از این حرم نمیکنن نعره ها رو کم نمیکنن این جماعتی که من دیدم رحم به بچه هم نمیکنن وای از دل رباب وای از دل رباب 1402 .
Sh 07 Moharam 1402 Hoseini [Mohjat_Net] (5).mp3
1.51M
از آسمون آتیش میباره کسی نمونده آب بیاره گل رباب یه کم بخواب خدا خودش هواتو داره جون نداره دست و پای تو بی رمق شده صدای تو مادرت نتونه شیر بده پس چیکار کنه برای تو تو صورتم زدم دو دستی چشماتو باز دوباره بستی به روی من ناخن بزن بگو هنوز که زنده هستی کاش یه کم پایین بیاد تبت سرخه سرخه زیر غَبغَبِت ماهی کوچیک من علی سوختم از تلظی لبت تو بی قراری من بریدم سه روزه خندتو ندیدم آروم نگیر فقط نمیر آخه تویی همه امیدم شرم از این حرم نمیکنن نعره ها رو کم نمیکنن این جماعتی که من دیدم رحم به بچه هم نمیکنن وای از دل رباب وای از دل رباب 1402 .
🏴•منتظر سلامِ محرمِ.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده ناداه اُمُّ الحَسَنِین تَفَضَّلوا تَفَضَّلوا تَفَضَّلوا عَلَی المُخَیَّمِ الحُسِین منتظر سلامِ مُحَرَّمِ تو بودم کاش شب اول آقا تو حرم تو بودم مُحَرَّمِت قبله ی تاریخه حرکت دنیا رو عوض کرده سیاهی مقدست ارباب زندگی ما رو عوض کرده می خونم من شهادتین سلام بر حسین و بین الحرمین مصیبت عظیمت، معظمه حسین جان هر چقدَر که گریه کنم کمه حسین جان خدا کنه سایه ی این پرچم همیشه بالای سرم باشه خوب باید گریه کنم شاید این آخرین مُحرَمَم باشه لبیک یا شاه کربلا سیدنا سیدنا سیدنا مدد بده به نوکرا نیاز داره دنیا، به بخشش حسینی پیش به سوی ارباب، ای ارتش حسینی به هر کجا که سر زدم دیدم از عشق کربلای تو گفته وقتی همه دنیا حسینی شه ظهور اتفاق می افته ناداه اُمُّ الحَسَنِین تَفَضَّلوا تَفَضَّلوا تَفَضَّلوا عَلَی المُخَیَّمِ الحُسِین .
. |⇦•تو رفتی و دلم.. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── تو رفتی و دلم درمونده اصغر لباسات توی دستم مونده اصغر آی پدر هنگام دفنت جای تلقین برای تو لالایی خونده اصغر شکایت از کمان و تیر دارم بیا پایین ز نیزه شیر دارم دو دستم را میان آب بُردم حلالم کن نبودی آب خوردم «علی لای لای علی جان» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•هر چه آمد به سرم .. و و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── جز خدا من به عمرم به کسی رو نزدم هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند روی دستم پسر محتضرم را کشتند حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود چیدنش تیر نمی خواست نسیمی بس بود «سیدتی یا رباب....» روی این دستم تنش، برروی این دستم سرش آه بفرستم خدا نعش ر ابرای مادرش *رباب داره میبینه خواهر و برادر رفتن پشت خیمه، خانم زینب دید ابی عبدالله داره با غلاف خاکها رو کنار میزنه بچه رو با احترام گرفت گذاشت درون خاک... عمه ی سادات دید امام حسین هی خیره خیره داره نگاه میکنه ..گفت: حسین جان خاک رو بریز راحتمون کن الان بچه ها می ریزند پشت خیمه، صدا زد.‌ خواهرم نمی تونم.. آخه هنوز داره لباش می خنده چه جوری خاک بریزم رو صورت این بچه..؟ حسین جان خدا رو شکر خاک رو ریختی رباب رو راحت کردی.. اما یک ساعت نگذشت دیدن حرمله نیزه اشو بلند میکنه رفت پشت خیمه هی نیزه رو تو خاک میزنه یه وقت عمه ی سادات گفت: رباب صورتتو برگردون..میخوام بگم رباب! غارت که تموم شد عمه ی سادات زن و بچه ها روجمع کرد یه گوشه یه وقت دیدن اسبا دارن رفت و آمد میکنند..خانم زینب دید یه خانمی هی خودشو زیر دست و پای اسبا میندازه... من که همه رو جمع کردم، نگاه کرد دید ربابه، رباب بیا کنار زیر دست و پای اسبا می میری... گفت: خانم میخوام یه جور زیر دست و پای اسبا برم.. این اسبا گرد و غبار میکنند می ترسم بچه ام از زیر خاک بیرون بیاد.. ببین یه مادرچه با معرفته حاضره زیر دست و پای اسب بره تلف بشه بمیره اما بچه ی مرده اش از زیرخاک بیرون نیفته اما عصر عاشورا واویلتا عصر عاشورا دیدند یه بدن و با نیزه بلند کردن..* دیدم با نیزه تنت رو از زمین بلند کرد جلو چشام بگو بخند کرد به حلقومت یه نیزه بند کرد رگاتو دیدم یه عده نابلد بریدند چقدر سرت رو بد بریدند *فقط برا یه شهید از عالم بالا تسلیت گفتن ...دیدند حسین فاطمه خودشو باخته..آرام باش حسین جان این بچه رو میبرند بهشت شیرش میدن..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•چرا اینقدر بی قرارین.. علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── شب هفتم شیر آوردن نذر اون که شیر نخورده چرا اینقدربی قرارین بچه اتون که تیرنخورده مجلس زنونه امشب روضه رو بهتر میفهمه حرف مادر عزادار رو فقط مادر میفهمه بری از هرکی بپرسی میگه باورم نمیشه بچه ی شیرخواره رو لب تشنه کشتندمگه میشه؟؟ به خدا تصورش هم دل ما رو می سوزونه بچه آب بخواد و بابا نتونه آب برسونه ولی کربلا چه کردندغم ما رو زنده کردند پسر از تشنگی جون داد پدر و شرمنده کردند حرفِ إن ترحمونی جون ِآدمو می گیره هی میگفت آبش بدید یا آبشم ندید می میره یه دفعه صدایی اومد علی اصغر یه تکون خورد خون گرفت صورت شاه و تیر رو دید به استخون خورد اون طرف رباب تو خیمه دنبال خبر می گرده این طرف حسین با گریه هی میره هی برمیگرده بچه رو داد دست زینب روضه رو سر بسته گفته *بچه تیرخورد تنهاکسی که می تونست به ابی عبدالله کمک کنه فقط زینب بود این بچه تیرخورده سر آویزونه برد پشت خیمه زنها...* بچه روداد دست زینب روضه روسربسته گفته زینبم مراقبت کن یه موقع سرش نیفته نمی خوام رباب ببینه خواهرم دل بی قرارم بچه امو محکم بگیرش تیر رو میخوام در بیارم یاد اون ساعتی افتاد که توی مدینه مردن وقتی از سینه ی مادر میخ و با هم می کشیدن *بدجور حسین مستأصل شده بود. میگن عمه سادات تو‌ مصیبتهایی که تو زندگیش دو جا کم آورد چشماشو بست...یکی اون لحظه ای بود که با ابی عبدالله اومد پشت خیمه که وقتی ‌امام حسین گفت: محکم بگیر علی رو، فهمید میخواد تیر رو دراره یهو چشماشو بست هول کرد.. خیلی ترسید چون دید امام حسینم به نفس نفس افتاده... یه جام اون موقعی بود که دید نامرد لگد به در خونه میزد.. صداش تو صدا گم بود هی میگفت جلوتر نیا..* «تو که می سوختی محسن عجب آغوش گرمی داشت از این غم هیچکس مثل رباب آتش نمی گرفت» یا باب الحوائج یاعلی اصغر...لالای لالای لالای لالا لالایی لالایی..لالای لالای لالای لالا لالایی لالایی.. یکم آروم گریه کنید علیم خوابیده خنده رو لباشه مگه چه خوابی دیده خواب دیده برگشته عموش خواب دیده خوب شده گلوش خواب دیده روی صورتش بارون چکیده .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
4_5913656056575167693.mp3
6.28M
🥀 🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..» پا به پایِ پدر سفر کردم ، آه حسین در میان خرابه سر کردم ، آه حسین پدرم بین ریسمان بودُ ، آه حسین با رقیه پدر پدر کردم ، آه حسین در میان خرابه سرکردم‌ ، آه حسین پا به پای پدر سفر کردم ، آه حسین عمه ام تا به روی خاک افتاد ، آه حسین دیده ام را ز اشک تر کردم ، آه حسین از همان روز تلخ تا امروز ، آه حسین گریه هر روز تا سحر کردم ، آه حسین 🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..» تا سه ساله میان راه افتاد ، آه حسین پدرم را خودم خبر کردم ، آه حسین سُم مرکب بویِ گلاب گرفت ، آه حسین از تنی که به آن نظر کردم ، آه حسین آنقدر داغ دارم از آن دم ، آه حسین که از این زهر خون جگر کردم ، آه حسین 🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..» .🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
4_5810074785564066877.mp3
6.75M
کربلایی علمدار علمدار چه شد دست علمگیر بلندت برادر برادر چی اومد سر ابروی کمندت پاشو پشت و پناه حرم من پاشو تنها سپاه حرم من پاشو دشمنا هستن توی راه حرم من کنارت برادر زمین خوردم جلو چشم لشکر زمین خوردم شده علقمه مثل پشت در درست مثل مادر زمین خوردم **** نه دستی نه مشکی نه چشمی که بیای به سوی خیمه چه کرده با فرقت عمود بی حیا عموی خیمه غمی مثل غم تو غم نمیشه یه جور زدن سر تو جمع نمیشه برو اما بدون بدون تو حرم حرم نمیشه بمیرم برادر زمین خوردی درست مثل مادر زمین خوردی مگه تیر تو چشمت نبود آخه چجوری تو با سر زمین خوردی **** پاشو غیرت الله پاشو تا که برادرت نمرده پاشو تا که دستی روی صورت دخترم نخرده پاشو صدای خنده ها بلنده پاشو که حرمله بهم میخنده پاشو که دست خواهر منو الان میبنده پاشو خواهر من زمین خورده پاشو دختر من زمین خورده پاشو تا نبینی که از نیزه سر اصغر من زمین خورده
4_5810074785564066877.mp3
6.75M
کربلایی علمدار علمدار چه شد دست علمگیر بلندت برادر برادر چی اومد سر ابروی کمندت پاشو پشت و پناه حرم من پاشو تنها سپاه حرم من پاشو دشمنا هستن توی راه حرم من کنارت برادر زمین خوردم جلو چشم لشکر زمین خوردم شده علقمه مثل پشت در درست مثل مادر زمین خوردم **** نه دستی نه مشکی نه چشمی که بیای به سوی خیمه چه کرده با فرقت عمود بی حیا عموی خیمه غمی مثل غم تو غم نمیشه یه جور زدن سر تو جمع نمیشه برو اما بدون بدون تو حرم حرم نمیشه بمیرم برادر زمین خوردی درست مثل مادر زمین خوردی مگه تیر تو چشمت نبود آخه چجوری تو با سر زمین خوردی **** پاشو غیرت الله پاشو تا که برادرت نمرده پاشو تا که دستی روی صورت دخترم نخرده پاشو صدای خنده ها بلنده پاشو که حرمله بهم میخنده پاشو که دست خواهر منو الان میبنده پاشو خواهر من زمین خورده پاشو دختر من زمین خورده پاشو تا نبینی که از نیزه سر اصغر من زمین خورده
4_5810074785564066877.mp3
6.75M
کربلایی علمدار علمدار چه شد دست علمگیر بلندت برادر برادر چی اومد سر ابروی کمندت پاشو پشت و پناه حرم من پاشو تنها سپاه حرم من پاشو دشمنا هستن توی راه حرم من کنارت برادر زمین خوردم جلو چشم لشکر زمین خوردم شده علقمه مثل پشت در درست مثل مادر زمین خوردم **** نه دستی نه مشکی نه چشمی که بیای به سوی خیمه چه کرده با فرقت عمود بی حیا عموی خیمه غمی مثل غم تو غم نمیشه یه جور زدن سر تو جمع نمیشه برو اما بدون بدون تو حرم حرم نمیشه بمیرم برادر زمین خوردی درست مثل مادر زمین خوردی مگه تیر تو چشمت نبود آخه چجوری تو با سر زمین خوردی **** پاشو غیرت الله پاشو تا که برادرت نمرده پاشو تا که دستی روی صورت دخترم نخرده پاشو صدای خنده ها بلنده پاشو که حرمله بهم میخنده پاشو که دست خواهر منو الان میبنده پاشو خواهر من زمین خورده پاشو دختر من زمین خورده پاشو تا نبینی که از نیزه سر اصغر من زمین خورده
. |⇦•شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره.. و روضه گودال به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی* ●━━━━━━─────── شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره تو قتلگاه تو، زمان نمی‌گذره حتی ازت دمِ اذان نمی‌گذره تو قتلگاه تو، زمان نمی‌گذره غروب شد، خورشید نشست شمر ولی از تنت پا نشد .. اذان شد، نمازش رو بست راهِ حلقت ولی وا نشد .. یک زن تنهام چطور شمرُ ازت جدا کنم ؟! پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم ؟! نیزه رو نیزه .. آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت با مرکب از روی تنت برادرم گذشت .. آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت خودم دیدم چیا به مادرم گذشت .. خلاصه ، راحت شدی من بمیرم بهت سخت گرفت می‌دونم این نصف روز قدر یک عمر ازت وقت گرفت نزار جلو نامحرما تو رو بلند صدا کنم پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم لب گودال، مادر افتاده ته گودال یک سر افتاده مادر افتاده .. خواهر افتاده .. دختر افتاده .. از روی نیزه، یک سر افتاده از روی نیزه، اکبر افتاده مادر افتاده .. خواهر افتاده .. دختر افتاده .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜.👇
|⇦•شاهد مقتل همه... وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ آنقدر داغ بود از تب که آب اگر بود بر لبش می‌سوخت احتیاجی نبود بر آتش خیمه هم داشت از تبش می‌سوخت درد را چاره‌ای اگر بکند چه کند با غمِ پریشانیش نیست آبی که دستمالی خیس بگذارند روی پیشانیش خویش را می‌خورَد ، ندارد جان قوَتی نیست جز تقّلا حیف یک به یک می‌روند یاران و چاره‌ای نیست جز تماشا حیف بارها شد به دست بی جانش پرده‌ی خیمه را به بالا زد شاهدِ مقتل همه ، هربار به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خمیه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت دید در بین راه تا به حرم چقدر اکبر از عبا می‌ریخت بین بستر نشست در خیمه زد به سر با دو دست در خیمه تا صدای برادرش آمد کمرِ او شکست در خیمه باز هم پرده را کناری زد قاسمش بود و سنگ باران بود یک یتیم و هزارها می‌دید لحظه‌ی پایکوبیِ سواران بود ناله‌ی دختران به او فهماند دستهایی میان راه اُفتاد دید از خیمه خواهرش غَش کرد مادری بینِ خیمه‌گاه اُفتاد پرده را زد کنار و گفت: ای وای حرمله آمده گلو بزند او خجالت کشید وقتی دید پدرش رفته است رو بزند بی برادر شدن چه حسی داشت کمرش را دو مرتبه خَم کرد تشنه‌ای بود یک سپاهی که هرچه آورده بود دَرهَم کرد چند باری فقط برای وداع پدرش بوسه‌اش زد و برگشت دید در قتلگاه خولی را سمت گودال آمد و برگشت او گرفت از عصا که برخیزد تا پدر تکیه داد بر نیزه او زمین خورد تا حسین اُفتاد داد می‌زد بجای سرنیزه گرد و خاکی بلند شد فهمید آخرش شمر با سنان آمد غم ناموس دارد او یعنی عمه‌اش هم نفس زنان آمد عمه فریاد می‌زند که نزن چکمه بردار، احترامش کن چقدر طول میدهی نامرد زیر و رویش نکن تمامش کن : حسن لطفی *خواهر که رسید توی گودال، چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن...چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...* دارن زنده زنده ترا دفن میکنند برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند *اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید... آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
Sh 04 Moharam 1402 Hoseini [Mohjat_Net] (2).mp3
1.92M
سردار زینبه عین علمدار زینبه فاتح خیبر و وارث حیدرِ کرار زینبه نور نینوای حسین شور کربلای حسین زینبه همیشه شریک غمای حسین هر قدم برای حسین هر نفس صدای حسین جون بچه های عقیله فدای حسین علم زینب قسم زینب قسم حسینه کرم زینب حرم زینب حرم حسینه **** پرچم میزنم من از حسین دم میزنم لشکر کوفه رو با دم یا علی برهم میزنم زینبم سپاه تو ام یار و تکیه گاه تو ام کشته مرده ی تو و عاشق راه تو ام از ازل دچار تو ام تا ابد کنار تو ام تیغ ذوالفقار تو ام پیِ کار تو ام پسر زهرا تا ته دنیا یاور تو هستم جلوی سنگ و جلوی نیزه سپر تو هستم **** طوفان میکنم لطفتو جبران میکنم کاخ یزیدو با اذن تو میرم ویران میکنم من عقیلة العربم نور فاطمی نسبم دشمنت رو من به مبارزه میطلبم بچه های خواهر تو هر دو نذر اکبر تو کم نشه یه مویی برادرم از سر تو کلام زینب پیام زینب سلام حسینه به همه گفتم طپش قلبم به نام حسینه شب چهارم ماه محرم 1402 .
|⇦•ای وای از این.... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ خدا میدونه چند شبه خیلی دلم بغل میخواد خداروشکر سرت اومد ان شاالله دستاتم میاد ای وای از این دار و نداری من دست دارم تو نداری دلتنگ خوابه روی پاتم ای کاش پاهاتم بیاری بعد اون همه عذاب بعد مجلس شراب خسته شدی یه کم روی پاهام بخواب روی نیزه دیدمت درد داری میفهممت چی کار کنم با این رگای درهمت بابا چرا رقیه اتو دیگه صدا نمیزنی حلالشون نمیکنم من الذی ایتمنی بابا امون از دست این زجر با حرمله دستامو بستن قربون دندون شکستت دندون شیریمو شکستن زجر و حرمله بَدَن تا پیشم میومدن سه سالتو کنار عمه میزدن جون نداره دخترت زخمی ام مثل سرت پهلوم شکسته عین زهرا مادرت ای بابا حکایتی شده مویم ای بابا شکسته ابرویم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. |⇦•مَلیحةَ الحُسَینی.... وتوسل به سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── سیدةَ الانبیا رقَیّه ولیةَ الاولیا رقَیّه قاضیةَ الحاجاتی وَالله رازقةَ الاَصفیا رقَیّه بنتُ الحسین بابُ الهدی بنتُ الحسین اسمُ النِجا بنتُ الحسین نورُ السَّما مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی امیرةَ العاشقین رقَیّه حبیبةَ العارفین رقَیّه سیدةَ الساداتی وَالله عزیزةَ المومنین رقَیّه بنتُ الحسین فیضُ الدّموع بنت الحسین رکنُ الرّکوع بنت الحسین نورُ الطّلوع مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی باکیةَ عَینها رقَیّه ناحلةَ جِسمها رقَیّه شبیهةَ الزَهرایی والله مکسورةَ الضِلعها رقَیّه بنتُ الحسین بنتُ الاَمیر بنتُ الحسین طفلُ الصَغیر بنتُ الحسین عطرُ العَبیر مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
|⇦•مَلیحةَ الحُسَینی.... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سیدةَ الانبیا رقَیّه ولیةَ الاولیا رقَیّه قاضیةَ الحاجاتی وَالله رازقةَ الاَصفیا رقَیّه بنتُ الحسین بابُ الهدی بنتُ الحسین اسمُ النِجا بنتُ الحسین نورُ السَّما مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی امیرةَ العاشقین رقَیّه حبیبةَ العارفین رقَیّه سیدةَ الساداتی وَالله عزیزةَ المومنین رقَیّه بنتُ الحسین فیضُ الدّموع بنت الحسین رکنُ الرّکوع بنت الحسین نورُ الطّلوع مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی باکیةَ عَینها رقَیّه ناحلةَ جِسمها رقَیّه شبیهةَ الزَهرایی والله مکسورةَ الضِلعها رقَیّه بنتُ الحسین بنتُ الاَمیر بنتُ الحسین طفلُ الصَغیر بنتُ الحسین عطرُ العَبیر مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
ادب حکم میکنه آدم تو کربلا نخونه برای مادرت از زخم نیزه ها نخونه ادب حکم میکنه آدم برای تو بمیره هنوزم که هنوزه پیکرت روی حصیره جایی که زهرا روضه خونه خوبه که آدم لال باشه هرکی تو رو بشناسه آقا باید ته گودال باشه ادب حکم میکنه آدم به غمدیده نخنده صدای خنده ی شمر و سنان اینجا بلنده همینجا حرمت موی سپیدش رو شکستن مگه پیش حسین دستای زینب رو نبستن اینجا هنوزم آسمونش غمگینه و بارون نداره الهی دیگه این بلارو دنیا سر کسی نیاره اینجا هنوزم قتلگاهه اینجا هنوزم آفتابه سقا به خیمه برنگشته اینجا هنوزم قحط آبه یا اباعبدالله آقای من یا اباعبدالله دنیای من عشقت دین و دنیای من 🔻زمینه ▪️مداحی جدید دهه سوم محرم 1403
Fatemie 45 Roz 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (3).mp3
3.26M
🎤 ماهم قرار بود بمونی همراهم بمون که من اول راهم بمون بزرگ کنیم بچه هامونو با هم برای من نفس بکش به جای تو میمیرم به جای من نفس بکش از نفس افتاده مجتبای من نفس بکش مادر مظلوم بچه های من نفس بکش لا به لای نفسم لخته ی خون میبینم از همان روز که بر سینه ام آزار رسید شعله ای حلقه زد و چادر من را سوزاند ناله ای تا که زدم خنده ی انظار رسید **** زوده علی و التماس بیهوده هنوز حیاط خونمون دوده خیال میکردم حال و روزت رو به بهبوده به جون من نفس بکش فاطمه ی پوست و استخون من نفس بکش کجا داری میری تو بدون من نفس بکش داغ تو پیرم کرده جوون من نفس بکش جان علی زهرا زهرا زهرا **** درده علی بمیره دست و پات سرده آخه برا چی صورتت زرده گفتن علی بیا که فاطمه تموم کرده تو رو خدا نفس بکش پارچه سفید کشیدی رو سرت چرا نفس بکش با صورت افتادم توی کوچه ها نفس بکش نرو که تنهاتر میشه مرتضی نفس بکش جان علی زهرا زهرا زهرا فاطمیه 45 روز 1403
Sh 1 Fatemieh Aval 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (6).mp3
1.19M
🎤 مادر سلام زهرا سلام یا فاطمه انیسه ی حیدر سلام مادر سلام زهرا سلام صدیقه ای حبیبه ی مولا سلام اسم تو مادر راه نجاته نور دو عالم از اثر خاک پاته دارم یقین که این اشک روضه از برکت حسینِ تو و از دعاته **** قلبی اِلیک مولاتنا مولاتنا بِاَیدِکَ اَرزاقُنا انتِ رَجاء و مُنیَةِ آمالُنا مادر تو هستی خورشید عالم ای برکت تمامی اوقات سالم ای جان حیدر محبوب مولا تو بزم روضه ی تو فقط خوبه حالم شب 1 فاطمیه اول 1403 .
غم روی غمه.mp3
10.25M
تو سینه ام دارم نهفته هزار تا حرف نگفته الهی که مادرتون جلو چشماتون نیفته 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣ غم روی غمه توی قلبم آشوب عالمه که هر روزم صد تا محرمه وای وای وای مردنم کمه برا دردی که توی قلبمه زمین افتاد پیش چشم همه وای وای وای تو سینه ام دارم نهفته هزار تا حرف نگفته الهی که مادرتون جلو چشماتون نیفته دیدم که دستاشو برده بالا من قد کشیدم اما مادرم افتاد دیدم که چادرشم شد پاره شکسته شد گوشواره مادرم افتاد روبراه نشد یه جور از پا افتاد که پا نشد از اون روز چشماش دیگه وا نشد وای وای وای مادرم نشست چه جوری زد که با یه ضرب دست با هم دو تا گوشواره شکست تو راه برگشت به خونه دیدم چشماش رنگ خونه با گریه میگفت که این راز عزیزم پیشت بمونه کاش میشد چادر خاک آلودو که زیر پاها بودو علی نبینه کاش میشد زخم روی ابرومو کبودیای رومو علی نبینه ای مادر ای وای من ای مادر ...
Sh 1 Fatemieh Aval 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (6).mp3
1.19M
🎤 مادر سلام زهرا سلام یا فاطمه انیسه ی حیدر سلام مادر سلام زهرا سلام صدیقه ای حبیبه ی مولا سلام اسم تو مادر راه نجاته نور دو عالم از اثر خاک پاته دارم یقین که این اشک روضه از برکت حسینِ تو و از دعاته **** قلبی اِلیک مولاتنا مولاتنا بِاَیدِکَ اَرزاقُنا انتِ رَجاء و مُنیَةِ آمالُنا مادر تو هستی خورشید عالم ای برکت تمامی اوقات سالم ای جان حیدر محبوب مولا تو بزم روضه ی تو فقط خوبه حالم شب 1 فاطمیه اول 1403
هیئت سفیران زینب(س).. .mp3
20.37M
🏴 🎤•| |• این قصه رو تازیونه میدونه در و دیوار خونه میدونه کسی چه میدونه چیه غصه؟ گریه های شبونه میدونه مادر از درد، عرق سرد میکنه از طرز استراحتش معلومه پهلوش درد میکنه تا میخوابه، این شبای آخریش زخمه رو ابروش وامیشه خونی میشه بازم روسریش همه ی دغدغه ش اینه علی نبینه زخم صورتو درداشو ریخته توو خودش خدا میبینی غیرتو؟ «مادر مهربون من» در سوخته از آتیش دل مادر داره یه دل پرگله مادر غریبی یعنی اینکه روز و شب جلو چشمه قاتل مادر غربت یعنی، فاطمه ی بی علی که پشت در اون دومی همدست بشه با اولی غربت یعنی، علی بی فاطمه یعنی کی دستت بسته شه به زور جلو چشم همه علی حلال کنی منو آخه نشد ببینی بچه تو مادر حلالیت میخواد خدا میبینی غیرتو؟ «مادر مهربون من»
. |⇦•به‌ جز غم‌ تو وتوسل به روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۳ به نفس سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── "اَللّهُمّ صَلِّ عَلَی الْکَهْفِ الْحَصِینْ وَ غِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکین ،حُجَّتِکَ وَ کَلِمَتِکَ النّامُوسِ الْاَکْبَراَلْاِمامِ الْمَهْدیِّ الْمُنْتَظَر اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَه ، وَاجْعَلْنا مِنْ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَالْفائِزینَ بِلِقائِهِ.." به جز غم تو که با جان من هم آغوش است مرا صدای تو هر صبح و شام در گوش است چراغ، خانه ی چشم منی نمیدانی که بی تو چشم منو صحن خانه خاموش است قسم به زلف سیاهت چنان پریشانم که هر چه غیر تو از خاطرم فراموش است هزار شکر که گر غایبی ز دیدهٔ ما غم فراق تو با اشکِ من هم آغوش است *دوست دارم آقا جان..نه تنها تو رو بلکه اون آقایی را دوست دارم که صباح و مساء براش گریه میکنیم حسین جانم..کاش که شب جمعه منو کربلا مهمان میکردی.. کاش که کربلا منو راه میدادی حسین جان.. ما به بهانه مادرت دور هم جمع شدیم ما امشب به اسم مادرت دور تو داریم میگردیم حسین جانم.. در عراق روایت چهل و پنج روز و قبول دارند. در نجف لخت میشن مردان سینه می‌زنند"هل یوم هل یوم هل یوم نعز المرتضی"* *اومدن محضر آقای مرعشی نجفی این روایتی که عراقی ها هم خیلی قبول دارن چهل وپنج روز بعد از شهادت و وفات رسول الله مادرمان زهرا از دنیا رفته درسته این روایت؟ میگن مرحوم آقای مرعشی نجفی سرشو انداخت پایین شروع کرد گریه کردن با زبان عربی گفت: ان شاءالله همین باشه تعجب کردیم..گفت چند روز مادرمان کمتر زخم دیده ان شاءالله همین باشه یه چند روز مادرمان کمتر درد تحمل کرده کمتر این زخما تو بدنش نشسته... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
Sh 2 Fatemieh Dovom 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (3).mp3
2.27M
امیرالمؤمنین 🎤 شونه ی من هست چرا تکیه به دیوار میکنی میکُشیم آخر چقدر نگاه به مسمار میکنی اونقدر آه چرا آه جانکاه چرا ابرِ روسری روی صورت ماه چرا اونقدر درد چرا عرق سرد چرا روی صورتت جای دست نامرد چرا بهم بگو چی شده من مَردِتم زهرا من علی ام همدردتم آه زهرای من زهرای من **** من که نمردم که غصه هاتو پنهون میکنی با این سکوتت داری دل منو خون میکنی ناله ی زار نکش آه خونبار نکش از تن خسته دیگه اونقدر کار نکش دیگه جارو نزن دست به پهلو نزن واسه یاری علی به کسی رو نزن چقدر به جای من اذیت شدی خانومم پر از جراحت شدی بهم بگو چی شده من مَردِتم زهرا من علی ام همدردتم آه زهرای من زهرای من شب 2 دوم 1403 .
|⇦•پیرزن آمده هنگام خزانش.. سلام الله علیها به نفسِ کربلایی ●━━━━━━─────── صل الله علیک یا ام البنین پیرزن آمده هنگام خزانش چه‌کند اینهمه داغ ربوده است توانش چه‌کند خبر آمد که پسرهای تو را نیزه زدند رفت از دست خدایا ضربانش چه‌کند هرچه گفتند چه آمد سرشان گفت: حسین گفت بی سایه‌ی آن سروِ روانش چه‌کند تا که گفتند عصای تو هم اُفتاد زمین خم شد و ماند که با قدِ کمانش چه‌کند پیشِ طفلانِ حرم پیش رُباب و زینب غمِ شرمندگی اُفتاده به جانش چه‌کند روضه‌ها را همه خواندند و فقط داد کشید اشک آبش شد و غم تکه‌ی نانش ، چه‌کند بعد از آن هیچ زمان پیشِ تنوری ننشست جگرش سوخته و... سوخته جانش چه‌کند *در مکاشفه ای به مرحوم میرزای نائینی ، خانم ام البنین رو دیدن ، فرمودن میرزای نایینی اگر در شدائد و مصائب گرفتار شدی از یاد و ذکر من قافل نشید، صدیقه‌ی طاهره خیلی به من آبرو داده .. لذا میرزای نایینی به شاگردانش دستور داده بود مشکلات بزرگی که گرفتار می‌شید از این ذکر قافل نشید ، کدام ذکر ؟! دخیلک یا مولاتی ، یا ام البنین اغیثینی .. بانی برپایی جلسات روضه ابی عبدالله خانم ام البنین بوده .. میگه زن ها از منازلشون حرکت میکردن به سمت خانه ام البنین ، خانم خودش دم در می نشست بی بی زینب میومدن مجلس روضه میگرفتن .. * خواند زینب دو سه خط روضه و اُفتاد زمین مانده با خاطره‌ی چند جوانش چه‌کند خواهری که به برش پنج برادر را داشت پنج، سرنیزه نشین بُرده امانش چه‌کند همسفر بودنِ با شمر برایش کم نیست آه با حرمله و زخم زبانش چه‌کند این سر از چند جهت وا شده ، آهسته بران وای اگر نیزه دهد باز تکانش چه‌کند می‌رود شامِ پُر از سنگ و غم و زخم ولی مانده با جمعیت چشم چرانش چه‌کند نفس آخر و چشمش به در و بی پسر است پیرزن مانده که بی فاتحه‌خوانش چه‌کند آنکه نامادری‌اش آبروی مادرهاست گر نیایند دگر گریه کنانش چه‌کند شاعر : حسن لطفی *عمۀ سادات به همه بنی هاشم می‌فرمود هرکسی واقعه ای رو تو کربلا دیده بازگو کنه، صدای ناله ها بالا می رفت ، وقتی روضه خوان از عباس میخواند میگن خانم سرش رو پایین می‌انداخت سکوت میکرد این دستاش رو جمع میکرد تا حرف از عباس میشد میدیدن دختر امیرالمومنین دستاش داره میلرزه .. ام البنین اومد صدا زد چیه زینب جان چرا به روضه عباس میرسه به این وضع می افتی و پریشان میشی؟ .. نوشتن خانم غش میکرد انقدر گریه میکرد .. ساعتی بعد که به هوش میآمد فقط بنی هاشم مونده بودن میگفت بزارید مصیبت عباس رو من نقل کنم .. وقتی رسیدیم به کربلا من خودمو انداختم رو قبر حسین ، هرکی یه قبری رو بغل گرفت یه گوشه ای زبون گرفت .. همینجور که ناله میزدیم دیدیم یه صدای گریه ای همه رو بهم ریخته پرسیدیم از امام سجاد و دیگران کیه داره ناله میزنه .. فرمودن بی بی جان از کنار نهر علقمه ست ، سکینه رفته داره با عموش درد و دل میکنه .. میگه همه هاشمیان دویدیم سمت قبر عباس .. این جای مصیبت که رسید تو مدینه مقتل میگه هی به صورتش میزد هی موهاش رو میکشید .. صدا زد ام البنین رفتیم سمت قبر همه صدا میزدیم عباس موقع غارت و آتش خیمه ها کجا بودی .. عباس وقتی بچه اومدن تو مجلس اون حرومی کجا بودی .. عباس وقتی رفتیم تو بازار کجا بودی .. عباس موقع ذبح حسینم کجا بودی .. میگه والله از زیر قبر یه صدایی شنیدم یا خجلتا .. وا حسرتا یا عزیزت امیر .. صدای خجالت عباس به گوش همه رسید .. دیگه باید مردونه گریه کنی .. بزرگان ما میگن هرکی میخواد تو زندگیش مشتش وا نشه برا عباس داد بزنه .. دیگه امام سجاد توان از کف داد جواب عمه ما رو داد والله به خدا عمه جان عباس دیگه کاری از دستش بر نمی اومد .. امام سجاد می فرمایید وقتی من به کمک بنی اسد ابدان مطهر رو دفن کردم رفتیم سمت نهر علقمه عباس رو دفن کنیم والله دیدم بدن مبارکش مثه شیرخواره ها شده بود .. آخه چرا ؟؟ قطعت يداه ورجلاه في واقعة الطف .. وقتی ابی عبدالله اومد دید سری نمونده .. سر از هم پاشیده .. حسین ..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•پیرزن آمده هنگام خزانش.. سلام الله علیها به نفسِ کربلایی ●━━━━━━─────── صل الله علیک یا ام البنین پیرزن آمده هنگام خزانش چه‌کند اینهمه داغ ربوده است توانش چه‌کند خبر آمد که پسرهای تو را نیزه زدند رفت از دست خدایا ضربانش چه‌کند هرچه گفتند چه آمد سرشان گفت: حسین گفت بی سایه‌ی آن سروِ روانش چه‌کند تا که گفتند عصای تو هم اُفتاد زمین خم شد و ماند که با قدِ کمانش چه‌کند پیشِ طفلانِ حرم پیش رُباب و زینب غمِ شرمندگی اُفتاده به جانش چه‌کند روضه‌ها را همه خواندند و فقط داد کشید اشک آبش شد و غم تکه‌ی نانش ، چه‌کند بعد از آن هیچ زمان پیشِ تنوری ننشست جگرش سوخته و... سوخته جانش چه‌کند *در مکاشفه ای به مرحوم میرزای نائینی ، خانم ام البنین رو دیدن ، فرمودن میرزای نایینی اگر در شدائد و مصائب گرفتار شدی از یاد و ذکر من قافل نشید، صدیقه‌ی طاهره خیلی به من آبرو داده .. لذا میرزای نایینی به شاگردانش دستور داده بود مشکلات بزرگی که گرفتار می‌شید از این ذکر قافل نشید ، کدام ذکر ؟! دخیلک یا مولاتی ، یا ام البنین اغیثینی .. بانی برپایی جلسات روضه ابی عبدالله خانم ام البنین بوده .. میگه زن ها از منازلشون حرکت میکردن به سمت خانه ام البنین ، خانم خودش دم در می نشست بی بی زینب میومدن مجلس روضه میگرفتن .. * خواند زینب دو سه خط روضه و اُفتاد زمین مانده با خاطره‌ی چند جوانش چه‌کند خواهری که به برش پنج برادر را داشت پنج، سرنیزه نشین بُرده امانش چه‌کند همسفر بودنِ با شمر برایش کم نیست آه با حرمله و زخم زبانش چه‌کند این سر از چند جهت وا شده ، آهسته بران وای اگر نیزه دهد باز تکانش چه‌کند می‌رود شامِ پُر از سنگ و غم و زخم ولی مانده با جمعیت چشم چرانش چه‌کند نفس آخر و چشمش به در و بی پسر است پیرزن مانده که بی فاتحه‌خوانش چه‌کند آنکه نامادری‌اش آبروی مادرهاست گر نیایند دگر گریه کنانش چه‌کند شاعر : حسن لطفی *عمۀ سادات به همه بنی هاشم می‌فرمود هرکسی واقعه ای رو تو کربلا دیده بازگو کنه، صدای ناله ها بالا می رفت ، وقتی روضه خوان از عباس میخواند میگن خانم سرش رو پایین می‌انداخت سکوت میکرد این دستاش رو جمع میکرد تا حرف از عباس میشد میدیدن دختر امیرالمومنین دستاش داره میلرزه .. ام البنین اومد صدا زد چیه زینب جان چرا به روضه عباس میرسه به این وضع می افتی و پریشان میشی؟ .. نوشتن خانم غش میکرد انقدر گریه میکرد .. ساعتی بعد که به هوش میآمد فقط بنی هاشم مونده بودن میگفت بزارید مصیبت عباس رو من نقل کنم .. وقتی رسیدیم به کربلا من خودمو انداختم رو قبر حسین ، هرکی یه قبری رو بغل گرفت یه گوشه ای زبون گرفت .. همینجور که ناله میزدیم دیدیم یه صدای گریه ای همه رو بهم ریخته پرسیدیم از امام سجاد و دیگران کیه داره ناله میزنه .. فرمودن بی بی جان از کنار نهر علقمه ست ، سکینه رفته داره با عموش درد و دل میکنه .. میگه همه هاشمیان دویدیم سمت قبر عباس .. این جای مصیبت که رسید تو مدینه مقتل میگه هی به صورتش میزد هی موهاش رو میکشید .. صدا زد ام البنین رفتیم سمت قبر همه صدا میزدیم عباس موقع غارت و آتش خیمه ها کجا بودی .. عباس وقتی بچه اومدن تو مجلس اون حرومی کجا بودی .. عباس وقتی رفتیم تو بازار کجا بودی .. عباس موقع ذبح حسینم کجا بودی .. میگه والله از زیر قبر یه صدایی شنیدم یا خجلتا .. وا حسرتا یا عزیزت امیر .. صدای خجالت عباس به گوش همه رسید .. دیگه باید مردونه گریه کنی .. بزرگان ما میگن هرکی میخواد تو زندگیش مشتش وا نشه برا عباس داد بزنه .. دیگه امام سجاد توان از کف داد جواب عمه ما رو داد والله به خدا عمه جان عباس دیگه کاری از دستش بر نمی اومد .. امام سجاد می فرمایید وقتی من به کمک بنی اسد ابدان مطهر رو دفن کردم رفتیم سمت نهر علقمه عباس رو دفن کنیم والله دیدم بدن مبارکش مثه شیرخواره ها شده بود .. آخه چرا ؟؟ قطعت يداه ورجلاه في واقعة الطف .. وقتی ابی عبدالله اومد دید سری نمونده .. سر از هم پاشیده .. حسین ..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
آرام منی جان منی.mp3
3.48M
آرام منی جان منی قند دهانی تو خوب ترین خوب جهانی حسین وای ... آن کس که تو را دارد از عشق چه کم دارد آن کس که تو را دارد ای ماه چه غم دارد حسین وای ... 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ .