❣﷽❣
💥 #روضه_پیامبر_ص
🎋 #دفتری_پیامبر_ص
🍂برخُلق خوشُ خوی محمد صلوات
🍂بر عطر گُل روی محمد صلوات
🍂در گلشن سرسبز رسالت گویند
🍂بر چهره گل بوی محمد صلوات
▪️در روی زمین و آسمانها و کُرّات
▪️در بین مناجات و تمام کلمات
▪️زیباتر ازاین دعاندیده است کسی
▪️بر خاتم الانبیا محمد صلوات
#السلامعلیکیامظلومیارسولاللهیاامامالرحمهیاسیدناومولانااناتوجهنا.
🔘 ای ملائک سوی یثرب همه پرواز کنید
🔘شمع سان ناله ز سوز جگر آغاز کنید
🔘مُهر غم، نقش به بال و پرتان میگردد
🔘مرگ دور سر پیغمبرتان میگردد
🔘کاروان اجل از جانب صحرا آید
🔘نگذارید در ِ خانه ی زهرا آید
🔘قاصد مرگ کجا، کعبه یت مقصود کجا
🔘ملک الموت کجا، خانه معبود کجا
◀️صدا زد بابا یه جوونی هست چند بار در زده اجازه ورود خواسته ندادم ...فرمود:فاطمه جان... اون جوونی كه دیدی از هیچ كسی اجازه نمیگیره....،بی اجازه واردمیشه...،اون ملك الموت عزرائیله فقط در خونه ی تو رو در زده اجازه گرفته...هیچ کجا اجازه نمیگیره...زهرا جان اجازه بده بیاد تو.....
امان امان....
⏪دل بده با هم بریم مدینه...
بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود...
الهی هیچ دختری لحظه جون دادن بابا،،کنار بستر بابا نباشه...
آخ بمیرم..تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد
💔بابای خوب و مهربون
💔حرفامو از چشام بخون
💔من التماست میکنم
💔یه شب دیگه پیشم بمون
کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد...
بابا بابا میگفت...
امیرالمومنین هم ایستاده...
یه مرتبه صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا...
صدای گریه فاطمه بلند شد...
فاطمه جان گریه نکن بابا...
ناله نکن بابا....به فراق من مبتلا میشید...دومرتبه صدازد فاطمه جان جلوتر بیا بابا....وقتی بیبی جلو اومد صدازد فاطمه جان اولین کسی که به منه پیغمبر ملحق میشه تویی بابا...
▪️بنشین دمی کنارم
▪️ای دختر حزینم
▪️تا خوب وقت رفتن
▪️روی تو را ببینم
▪️من میروم از اینجا
▪️با حال خسته بابا
▪️اما در انتظارت
▪️آنجا نشسته بابا
⬅️آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود...اومدن دسته های هیزم آوردند....در خانه زهراشو آتش زدند
🍁شهر از فتنه ایام پر از واهمه بود
🍁اولین اجر رسالت زدن فاطمه بود
⬅️ رسمه هر کی میخواد از دنیا بره....دکمه های پیراهنشو باز میکنند...میگن رو سینه اش سنگین نباشه....
آخ لحظات آخر عمر پیغمبر... حسنین خودشون انداختند رو سینه پیغمبر...
امام حسن صورت به صورت پیغمبر گذاشت...
امام حسین رو سینه پیغمبر....
یه وقت امیرالمومنین اومد بچه هارو از سینه پیغمبر برداره...
که پیغمبر با آرامش جون بده...
تا اومد بچه ها رو برداره...
پیغمبر فرمود:علی جان رهاشون کن....حسین باید رو سینه ام باشه..حسنم باید باشه....
پیغمبر نگذاشت امیرالمومنین بچه هارو برداره...
🎋🎋اما اما اما
🔘75یا 95 روز نگذشت که نیمه شبی این قضیه تکرار شد...
امیرالمومنین بدن زهرا رو کفن کرد...
نگاه کرد دید بچه ها دارند بال بال میزنند ....
صدا زد بچه ها بیایین از مادرتون توشه بردارید....
آخ حسنین رو سینه مادر افتادند...
امام حسن رو سینه مادر...
امام حسین صورت کف پای مادر گذاشت...آخ مادر من حسینتم مادر اگه بلند نشی دق میکنم مادر...
⏪اینجا امیرالمومنین بچه هارو بلند نکرد...
یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان بچه هارو از روی مادر بلند کن...عرش خدا از ناله بهم ریخته....
(بچه هارو از سینه مادر بردار..عرش خدا به لرزه در آمده...)
امیرالمومنین یتیم های زهرا رو با احترام بلند کرد...
🎋🎋(حق بچه یتیمه نوازشش کنند آرومش کنند )
✔️اما آی حسینیا ....آی ناله دارا....آی کربلائیا....میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا....
من یه جای دیگه سراغ دارم... بچه رو بدن پاره پارهٔ بی سر بابا افتاد....چجور بلندش کردند...آیا کسی نوازشش کرد نه به والله ...
آیا کسی آرامش کرد نه به والله....
با کعب نی و تازیانه آمدند....
🖤یا ابتا اُنظُر الی عمتی المضروبه....
🔳الا که غرق به خون اوفتاده پیکر تو
🔳بباید از که بگیرم نشانى سر تو؟
🔳ز بس که بر بدنت ریخته است بارش تیر
🔳بسان غنچه دهن باز کرده پیکر تو
ناله داری به ناله های دل خانم فاطمه زهرا کنار بدن. باباش پیغمبر حاجتت رو مد نظر بگیر 3 مرتبه ناله بزن بگو
یا حســـــــــین
❣ای جهان ماتم سرایت یا حسین
❣کعبه جان کربلایت یا حسین
❣کائنات اندر عزایت یا حسین
❣جان به قربان صفایت یا حسین
💥هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها(صلوات)💥
❣﷽❣
☑️#روضه_پیامبر_ص 2
🔘#دفتری_پیامبر 2
☑️#کانال_روضه_دفتری
🔘#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا س
🔹براحمد و محمود و محمد صلوات
🔹برشافع رهروان عبد خدا روح مؤید صلوات
🔹بر خلق و ملک بر همه رُسُل تاج سر است
🔹بر تاج سر تمام انبیاء عالم محمد صلوات
🔸بر تور جمال پاک احمد صلوات
🔸بر عطر وجود حی سرمد صلوات
🔸بر وَجه نکویُ خُلق نکوی رسول
🔸بر خاتم الانبیاء محمد صلوات
🌿#السلامعلیکیامظلومیارسولاللهیاامامالرحمهیاسیدناومولانااناتوجهنا.
▪️نبی در بسترو زهرا کنارش
▪️عزیزقلب او شد بی قرارش
▪️بگوید دخترم کمتر نوا کن
▪️برای رفتن بابا دعا کن
⬅️ نمی دونم مدینه رفتی یا نه...
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه...
ان شالله روزی هممون باشه مدینه..
گنبد خضرای پیامبر رو زیارت کنیم..
(یارسول الله آقا جان ..)
آقاجان...این دلا برا مدینهات تنگه آقا..
🕊آقا برات کاری نداره...امروز یه نگاه بکنی...برات کاری نداره یه مُهر تأیید بزنی، منم مدینه ای بشم..
آقا....هنوز خیلیا مدینه رو ندیدن...
هنوز خیلیا قبرستان بقیع رو ندیدند...
امروز بگو خدا.... به حق اون پیامبری که میگفت آی مردم من از شما اجر رسالت نمیخوام...
اما دو چیز رو بینتون امانت و یادگار میزارم....یکی کلام خدا قرآنه....یکی اهل بیت منه...
آی مردم فاطمه پاره تن منه..
آخ علی غریبه...(علی مظلومه....2)
آی مردم حسنین میوه دلِ منند...
آخ بمیرم برات یا رسول الله..چه کردند با فاطمه ات...
⬅️هر دختری بابا از دست بده مردم دورش جمع میشن...تَسلاش میدن...دلداریش میدن...تسلیت میگن...دسته های گل میارن...
☑️ آخ دل عالم بسوزه برا اون دختری که داغ بابا دید....اما بجای گُل دسته های هیزم آوردند...درب خونشو آتش زدند...
اون خونه ای که پیغمبر اذن ورود میگرفت وارد میشد....اومدن در خانه فاطمه شو آتش زدند....
فاطمه شو بین در و دیوار قرار دادند...
( بمیرم برات زهرا جان....)
🔹آی حاجت دارا.... ناله دارا ...آی جوون دارا....
🔘خانم فاطمه زهرا بین درو دیوار دوتا ناله زد..میدونی چی بود....
اولین ناله بیبی این بود... صدا زد ..
یا ابتا یارسول الله...
بابا بیا ببین با فاطمت چه کردند...
بابا بیا ببین اون سینه ای که تو میبوسیدی...بین در و دیوار گذاشتند...
یه نالهٔ دیگه ای هم زد فاطمه....
صدا زد
یا فِضه خُزینی..
فضه بیا پهلومو شکستند...
.فضه بیا محسنمو کشتند...
⏪کاری کردند با دختر پیغمبر...
صدازد علی جان شبانه غسلم بده...
شبانه بدنم و کفن کن...
شب بدنم رو بخاک بسپار...
امان از دل امیرالمومنین ع ...
(هااا ناله بزن برا غربت امیرالمومنین ع...)
علی غریبه علی مظلومه....
⏺بدن زهراشو کفن کرد...خدا غریبانه بدن زهرارو تشیع کرد ...همچین که رسید نزدیک قبر فاطمه اش...
(دیدید وقتی مادری از دنیا بره...میگن محارم مادر بیان...کمک کنند بدن نازنین مادرو درون خانه قبر بزارند...)
خدا سلمان محرم نیست...اباذر محرم نیست...محارمش بچه های کوچکشند...
خدا چه کنه علی..
اگه بره درون قبر کسی نبود فاطمه رو به علی بِده...
اگه بیرون قبر باشه چطور فاطمه رو وارد خانه قبر کنه..
آخ بمیرم یه وقت دید دو تا دست شبیه دستای پیغمبر....
💠علی جان اِلَیَّ...اِلَیَّ
علی جان بِده امانتمو... بِده فاطمه مو....
شاید گفته باشه یا رسول الله...آقا جان ...ازت خجالت میکشم آقا ...
(چرا)
چون امانتی که شب عروسی بمن دادی ..سیلی خورده نبود...
آخ تازیانه خورده نبود...
پهلو شکسته نبود...
......
✳️هر چقدر ناله داری به غربت امیرالمومنین ع ..به مظلومی امیرالمومنین... صدای نالتو بلند کن 3 مرتبه ناله بزن یگو...
🍁یا حسـیـــــن
🔸درلحظه هاي آخر،امّيدوارم ارباب
🔸آیی و من ببينم، يك دم رخِ شما را
🔸در لحظه وفاتم، چشم انتظارم ای شاه
🔸آسان كنی زلطفت جان دادنِ گدارا(عاصی)
⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️
🎋هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها(صلوات)🎋
2_144215245300698339.mp3
3.99M
#تخریب_قبور_ائمه_بقیع
#حاج_سیدمجیدبنی_فاطمه|•
دلم گرفته
دلم برا بقیع بی حرم گرفته
دل تموم عاشقا رو غم گرفته
دلم گرفته
حرم نداره
مدینه حتی یه مسافرم نداره
براش بمیرم که یه زائرم نداره
حرم نداره
انشاالله زائر بقیع بشم
یه آرزو مونده تو قلب من
خدا میدونه که چه حالیه
روضه تو صحن امام حسن
ولی آخر این غم دوا میشه
چه صحن و سرایی به پا میشه
انشاالله که میبینم اون روز رو
مدینه مثل کربلا میشه
دلها از غم رها میشه
حرم یک روز به پا میشه
دلم گرفته
دلم برای بقیع بی حرم گرفته
دل تموم عاشقا رو غم گرفته
دلم گرفته
حرم میسازیم
حرم برای مزار مادرم میسازیم
بالا سر ام البنین علم میسازیم
حرم میسازیم
صف میکشن تموم عاشقا
یه روز برا مزار فاطمه
انشاالله وعده مون یه روزیا
تو ازدحام باب قاسمه
یه روزی تموم میشه این غربت
همون روز که آقا بیا از راه
روی بام کعبه موذن هم
میخونه علی ولی الله
دلها از غم رها میشه
حرم یک روز به پا میشه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┅┅┅┅┄❅🧡❅┄┅┅┅┅
4_321818832882631145.mp3
2.22M
◼مرحوم حاج محمد باقر منصوری
◼روضه امام حسن مجتبی(ع)
🌼🌼🌼🌼
زبانحال حضرت زینب دراربعین
کلام شهید راه آزادی(سهیلی تبریزی)
سنه شایسته دور چوخ ناز قارداش لیک آز ایله
گلوب بیکس عیالین شامیدن دورپیشوازایله
حسین بیر اربعین چکدی باجون گرچه ریاضتلر
ولیکن بو ریاضتدن تاپوب یاخشی سعادتلر
منه بو وصلیدن هجرین ویروب هرگون بشارتلر
گوزآچ گوربیرنه عالمدورداخی آز خواب نازایله
یتوشدوم مقصد دلداره من گلدی اله مقصود
حریم وصلیوه قویدوم قدم اولدی گوگل خوشنود
نه یاخشی دمدی بو دم نه یاخشی ساعت مسعود
شها درویشوم قیل بیر کرم لطف ایت نیازایله
ایدوبدوربو چولی نوروصالین وادی سینا
دلیمده کلمه ارنی اولورجاری کلیم آسا
بویورما لن ترانی ای جمال الله بی همتا
گوتورباش قبریدن قارداش باجیوی سرفرازایله
هزاران شکریتدیم عاقبت بو وادی طوره
باخاندا محو اولوردل قبریدن ساطع اولان نوره
گلورگوگلوم اودورموسی کیمی هردم منیم شوره
نولورلطف ایت باجونلا سنده بیرراز و نیاز ایله
یته هرغم منه سندن بو جانه نوشدور خوشدور
حسین هر غمله بیر دنیا باجون دنیاده دلخوشدور
اودورپیمانه غمدن برادربیله سرخوشدور
دلین قربانیم دللن منی بیردلنوازایله
سوروش بیکس باجون حالین گلوب غربت ولایتدن
دیمم نه گونلره دوشدوم بلای درد غربتدن
ولی قارداش امان ظلم یزید بی مروتدن
حقیقتده اوزون بیرسیربواهل مجازایله
غرورو کبریله اگلشدی تخت اوسته او بد فرجام
قباقدا تختۀ شطرنج الینده بادۀ گلفام
باخوب هردم یارالی باشیوه باشه چکردی جام
دیردی ساقیا می ویرمغنی-نغمه سازایله
ویروبدورعقل و هوشین نشئه باده او دم باده
سالوب بدرو حنینین انتقامین اول زمان یاده
ایدوب بیر ظلم آل ا للهی یکسر گتدی فریاده
دلیم دوتمور دیم من سن اوزون بیر کشف راز ایله
ایدیم من نه یوزیله بیرده من عزم وطن قارداش
ویروم بو حالی صغرایه خبرننوعی من قارداش
منی یا آل کنار قبریوه حفظ ایله سن قارداش
و یا اینکه منیله دوراوزون عزم حجاز ایله
(سهیلی) روز و شب ایتمه تغافل نوحه قیل تحریر
یقینا عفو ایدللر اوزلری گرباش ویره تقصیر
ایدرسوز دل زینب بو گونده عالمه تاثیر
نوایه سنده گل بیر نالهی سوزو گدازایله
التماس دعا عدلی تبریزی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
..🌼🌼🌼🌼
Hossein Taheri _ Ah Az Doori (320)-۲.mp3
4.02M
✅حسین طاهری
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
آه از دوری آه از دوری! هر شب هستم حرم تو ♬♫♪
!~~! ولی میبینم که دوباره؛ خوابم انگار! وای از تکرار
من میترسم بمیرم نبینم حرم تورو از این غم میمیرم ♬♫♪
!~~! بی تو هر بار خواب میدیدم
که به پای ضریح تو؛ اشکای نم نم بارون میشه ♬♫♪
!~~! من تو رویام میدیدم که دلم توی صحنِ تو آقا؛ مهمون میشه
خواب میدیدم منو اشک و حرم؛ تا سحر میمونیم تنهای تنها ♬♫♪
!~~! من میگفتم همه درد و دلاموُ؛ کنار ضریحت با تو آقا آقام آقام
دوسِت دارم کاری کردی تو با این دلِ خسته ♬♫♪
!~~! تا نفسی هست؛ از داغِ تو خون میبارم
تو رویاهام میبینم؛ که میام و رو قدمای تو آقا جون سر میذارم ♬♫♪
!~~! من دل تنگم؛ برا نیمه شبای حرم دمِ ایوون باز بی تابم
هر شب آقا؛ به امید زیارتِ تو توی رویاهام میخوابم ♬♫♪
!~~! من دلتنگم؛ شب و روزمو فکر حرم میدونی پر کرده آقا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
◾#شهادت_امام_حسن
◾#زمینه
◾بنداول
سردار بی سپاه
مسند نشین آه
آن کوچه و نگاه
آنکسکهشدگواه
برق نگاه قنفذ و ضرب لگد به مادرش
میانکوچهدیدهامپای بهرویمعجرش
وای.....
مادر مادر(۴)
◾بنددوم
زهر جفا زده
آتش به جان من
میسوزد از جفا
گل در خزان من
زینب غمدیده بیا حال مرا نظاره کن
دامن خواهرانه را ز اشک پر ستاره کن
وای....
مادر مادر(۴)
◾بندسوم
یارب ببین که چه
آورده بر سرم
در کوچه دیدهام
سیلی به مادرم
نفس میان سینهاش حبس شد و به لب رسید
ز ضرب سیلی مادرم میان کوچهها خمید
وای....
مادر مادر(۴)
#مرتضی_محمودپور ✍
#بیست_و_هشت_صفر
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5870669476961195271.mp3
6.91M
#امام_زمان عج
#مناجات
تقلاّ ندارم، تمنّا ندارم
کنارم نباشی، تسلّا ندارم
اگر زخم خوردم شفای تو بوده
نظر بر دوای اطبّا ندارم
شکسته سبویم فدای سر تو
به لب صحبتی غیر لیلا ندارم
شلوغی دور و برم از فراق است
چو طفلی یتیمم که بابا ندارم
سفیدی قلبم سیاهی گرفته
دلی داشتم من که حالا ندارم
اگرچه یک عمر است چشم انتظارم
نگفتم امیدی به فردا ندارم
به رویم نیاورده ای که بُریدم
بغل کن مرا که دگر نا ندارم
به رسوائی من کسی را نداری
به غیر از تو من هم کسی را ندارم
مریز آبروی مرا پیش زهرا
بجز این به مولا تقاضا ندارم
چرا بسته ای در به رویم مگر من؛
غم کربلای معلی ندارم!
فدای حسین و فدای عزایش
صدا زد دگر میر و سقا ندارم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#رضا_دین_پرور ✍
روضۂ دفتری حضرت ابالفضل(ع)
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
السلام علیکَ یا ابا عبدالله، السلام علیکَ یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس
«یا کاشف الکرب عَن وجه الحسین اِکشِف کَربی بحقِ اخیک الحسین»
ذکر سماواتیان ثنای ابالفضل
خیلِ مَلَک خادمِ سرای ابالفضل
با مژه روبَد غبار،حور بهشتی
(از حرم وصحنِ باصفایِ ابالفضل)2
◾امشب شبه ابالفضله ، فیض ببرن پدر و مادرایی که عاشق ابالفضل بودن، اما حرمشو ندیدن، الان زیر خروارها خاک خوابیدن، هر کی هر حاجتی داره نگه داشته تا امشب که به ابالفضل بگه
ابالفضل شرمنده شده نمیذاره ما خجالت زده بشیم
آااااای ابالفضل ابالفضل
دعاکنید که سقاپاش برسه به دریا
مَشکُ پُرازآب کنه بیاره توخیمه ها
عمو عموابالفضل عمو عموابالفضل
(بچه ها اینجوری ناله میزنن)
ابا عبدالله هر جوری بود اجازه داد قمر بنی هاشم بره میدان اما تعبیر حسین اینه(اُطلُب لِهذهِ الاَطفالِ الْماء) حالا که میخوای بری برو فقط برای این بچه ها آب بیار یه جمله بهش فرمود:
عباس تو پرچمدارِ منی اگه تو زمین بخوری لشکرم از هم می پاشه،فهمیدی چی گفتم؟
من نمیدونم این جمله رو لشکر دشمن شنید یا نه؟ جایی ننوشتن اما حسین رو رها کردن ، دنبال عباس رفتن، تا یه جایی گیرش بندازن
رفت تو شریعه مشکو پُر از آب کرد با چه هیبتی آبی که تو دستش بود مرکبش نوشید
دستشو به آب بُرد، آب رو روی آب ریخت، که همه بدونن من این آقام رو برا آب فرات و آب دنیا نمی فروشم، کی گفته که من میخواستم آب بنوشم؟
نانجیب تو مهریه ی مادرِ حسینی تو معرفت نداشتی اما من که مثل تو نیستم، میگن تا قیامِ قیامت آب دورِ قبر عباس طواف میکنه از شرمندگی و خجالت
سوار مرکب شد، یا صاحب الزمان چهار هزار تیرانداز کمین کردن
دستاشو که قطع کردن مرحوم علامه مجلسی مینویسد مشکو به دندان گرفت هنوز داره به سمت خیمه ها میاد
(یارب مکن امید کسی رو ناامید)
تا تیر به مشکِ آب خورد نوشتند سرگردان و متحیّر دست نداره بجنگه، آب هم نداره که به خیمه برگرده😭😭😭یا صاحب الزمان،بذار روضه رو از زبان خودش بخونم
مرحوم آ شیخ محمد علی خراسانیِ واعظ تو حرمِ خودِ عباس منبر رفت فقط یه گوشه از روضه رو اشاره کرد
اون گوشه ای که فرمود: تیر به چشمش زدن
اومد پایین، مرحوم آ سیّد ابراهیم قزوینی امام جماعت حرم عباس گفت اشکمو در آوردی دلم رو آتیش زدی، اما این روضه ای که سَنَدش ضعیفه رو نخون ، میگه اومدم منزل شب در عالم خواب خودِ حضرت رو زیارت کردم ، حضرت فرمود:
آ سیّد ابراهیم مگه تو کربلا که بفهمی ضعیفه یا نه ؟
حالا روضه رو خودِ عباس خوند:
فرمود: آ سیّد ابراهیم بخدا دستامو که بریدن ،به مشکم که تیر زدن ، یه تیر به چشمم زدن هرکاری کردم دست نداشتم که تیرو در بیارم😭😭😭سرمو تکون دادم این تیر از چشمم بیرون نیامد عمامه از سرم افتاد یا زهراااااا
این زانوم رو آوردم بالا تیر و بین زانوهام بذارم بلکه بتونم بیرون بیارم ، چنان با عمود آهنین به فرقم زدن آاااااای حسییییین😭😭😭
اومد کنار بدن برادر
(فاطمه جان شاهد باش اینا همونائین که پیغمبر فرمود مثل مادر بچه مُرده زار میزنن)
سی هزار نفر دارن نگاه میکنن دیدن حسین(فَوَقَفَ مُنحَنیا) زبون حال بگم:
تو مثل جون عزیزی
اگه که بر نخیزی
رقیه مو میبرد
عدو برا کنیزی
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#مدیر_و_سبک_گزار
.
#حضرت_عباس
جان نثارِ علقمه میکرد نجوا با خدا
بر لبِ شط فرات آن ماه دارد ماجرا
عکسِ خود را دید در آب زلال آن تشنه لب
با شریعه گفتم عطشانن طفلان بی وفا
نامِ من سقاست کی نوشم ازین آبِ خنک
تا صدایِ العطش آید به گوش از خیمه ها
با سکینه وعده کرد آب در خیمه برم
با رقیه گفته ام سیراب میسازم تو را
مشک های خشک را پر کرد از آب فرات
راه نخلستان گرفت و داشت زیر لب دعا
یا رب از کام علی اصغر خجالت می کشم
خود مدد کن شاد گردد هاجر کرب و بلا
هم چنان می آمد و رویش به سویِ خیمه بود
نا جوانمردی ز پشت نخلی آمد بی هوا
من چه گویم تیغ دشمن زد چنان بر بازویش
دست آن بالا بلند افتاد از پیکر چرا
والله ان قطعتموا یمینی
انی احامی ابدا عن دینی
#شب_نهم_محرم
.
لب تشنه ی فرات ،فدای سرت شوم
قربان حلق خشکِ علی اصغرت شوم
لب تشنه فرات دو چشم خویش باز کن
برخیز و بر جنازه اکبر نماز کن
..............
سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل
*دست نداره اما هر کی در خونه ش دستشو دراز کنه دیگه دستش محتاج درِ خونه ی دیگری نمیشه...*
وقتی که دید موج عطش بی حساب شد
در بین خیمه همهمه ی آب، آب شد
وقتی نگاه کرد به طفل رباب و دید
از فرط تشنگیش چنین غرق خواب شد
شمشیر را گذاشت سپس مَشک را گرفت
سقای اهل بیت چنین انتخاب شد
بر روی شانه های خود انداخت مَشک را
اذن از حسین خواست و پا در رکاب شد
سوی شریعه یک نفس و با شتاب رفت
پشت سرش هم اشکِ حرم پر شتاب شد
وقتی رسید دست در آب فرات برد
تصویر خشکیِ لب ارباب قاب شد
گفت ای فرات! هیچ خبردار گشته ای
یک قطره از تو حسرت طفل رباب شد؟
*شروع کرد با آب حرف زدن، بعضیا میگن وقتی آب رو آورد بالا خواست بخوره یاد خیمه ها افتاد نه والله، خواست با آب حرف بزنه بگه خیلی بی وفایی، تو خیمه بچه ها دارن بال بال میزنن، مگه میشه عباس از آقاش غافل باشه..*
دیگر نبود جای درنگ و نشستنی
پُر شد که مَشک از آب زمانِ شتاب شد
*زودی مَشکشو آب کرد گفت زودی برسم به خیمه.. مگه خبر نداری سکینه عموشو صدا زد مشک خالی بهش داد، همچین که برگشت گفت رباب خیالت راحت، قول عمو نشد نداره، مگه میشه عموم اباالفضل...*
*هی به خودش میگفت عباس مادرت یه عمر اینجوری تربیتت کرده، برا همچین روزی، عباس یادته شب بیست و یکم بابات علی، دست تو رو تو دست حسین گذاشت، بجنب بچه ها دارن بال بال میزنن...*
برگشت پر امید ولی در میان راه
تیری رسید و حیف تمامش خراب شد
خالی شد و قطره به قطره امید او
آبی که بود سهم سکینه، سراب شد
فرمود که مرا بزنید و نه مشک را
خیلی در آن میانه اباالفضل عذاب شد
*دست نداشت، اما با دندوناش مشکو گرفت، گفت هر جور باشه باید خودتو برسونی به خیمه، میخوای بدونی چرا هر ناامیدی درِ خونه ش میره امیدش ناامید نمیشه؟ برا اینکه طعمشو چشیده..*
تیری به مشک و تیر دگر هم به چَشم خورد
از اسب واژگون تنِ عالیجناب شد
دستش به خاک بود و به نامردی اش زدند
دیگر عمود آمد و فصلُ الخِطاب شد
*مرحوم قزوینی هم آورده، وقتی یه روضه خون روضه میخوند گفت: تیر به چشم عباس زدن، چطور از اسب واژگون شد.. ایراد گرفت از این روضه خون، میگه همچین که روضه تموم شد رفتم خوابیدم خواب آقام اباالفضل رو دیدم، فرمود: چرا به این روضه خون اینطور گفتی..خیلی سخت تر از این حرفا بوده، میخوای خودم برات بگم؟ مشکو آب کردم، خود عباس داره روضه میخونه..دستامو بریده بودن، خدا نیاره یه خاری تو چشمی بره، وقتی صدمه به چشم میخوره اول دستتو زود رو صورتت میذاری، تیر به چشمش زدن، هر چه کرد نتونست تیرو دربیاره، فرمود: دو تا پاهامو جمع کردم، ته پیکانُ بگیرم تیرو بیرون بیارم، یه وقت حس کردم یه پایی اومد رو پاهام، گفت: بلند شو، مگه تو عباس نیستی؟ از ترسِ تو لشکر من خوابشون نمیبره، صدا زد نامرد وقتی اومدی که من دست ندارم، گفت تو دست نداری ولی من دارم، چنان عمود به سر زد، آی حسین... یجور به فرقش زد، همه ی سرا رو بالا نیزه زدن، فقط سر عباس دیگه رو نیزه بند نمیشد، سر عباسو به پهلو زدن، تو خیمه بچه ها منتظرن، الان عمو میاد، رباب ساکتش کن، هنوز به علی نگفتی عمو رفته آب بیاره...؟*
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_عباس
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#فرات