eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
19.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
448 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ پذیرش تبلیغات ⬇️ @Gomnam1028
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ متن روضه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو را قسم به بخشش و عطای مادرت بیا ظهور کن به خاطر رضای مادرت بیا عزیز من برای خاطر من حقیر نَه به خاطر دل علی برای مادرت بیا آقای من، شب آخر عزای مادر شماست، تا فاطمیه ی سال بعد کی زنده باشه و کی نباشه، آقاجان نشسته‌ایم دور هم که گریه بر غمش کنیم امام ما به مجلس عزای مادرت بیا صدای او ز پشت در هنوز میرسد به گوش به احترام پاسخ صدای مادرت بیا ز اشک مرهمی برای سینه‌اش درست کن قیام کن به خاطر شفای مادرت بیا به گریه‌های عمه‌ات، به حق بغض مجتبی به هق‌هق گلوی بچه‌های مادرت بیا جناب صاحب الزمان، به انتقام کن قیام که نیست هیچ غیر از این دوای مادرت بیا یتیمی حسین تشنه کام را نگاه کن به ناله های طفل سر جدای مادرت بیا آقای من... کنون که پر خطا شدیم و تحبس الدعا شدیم برای استجابت دعای مادرت بیا جواب فاطمه بده، ز لطف خاتمه بده به خاطرات تلخ ماجرای مادرت بیا تو را قسم به حوری میان شعله سوخته به ناله‌ی بیا بیا بیای مادرت بیا دیگه به چی قسمت بدم امام زمان ؟ به چادری که بسته بر کمر پس از هجوم شد تو را قسم به عفت و حیای مادرت بیا به آن سری که خورد گوشه‌ی در و شکسته شد تو را قسم به سرخی حنای مادرت بیا به بار شیشه‌ای که بر زمین نهاده شد پشت در به حق دنده‌های جا‌به‌جای مادرت بیا عمار میگه چند روزی بعد شهادت بی بی فاطمه ی زهرا، اومدم خونه ی امیرالمومنین، اجازه گرفتم وارد خونه شدم ، دیدم امیرالمومنین یه طوری بغل گرفته و گریه میکنه، چشمم افتاد دیدم حسن و حسینم دارن گریه میکنن ، میگه این وضعیت رو که من دیدم طاقت نیاوردم شروع کردم گریه کردن، یه چند دقیقه ای که گریه کردم، سرمو بلند کردم گفتم آقاجان، یا امیرالمومنین، ما از شما درس صبر گرفتیم شیعیان شما چند روزیه شما رو ندیدن ، همه دلتنگ شمان، چرا از خونه بیرون نمیاید، دیدم آقا امیرالمومنین صدا زد گفت عمار، تا وقتی که فاطمه زنده بود من داغ پیغمبرو حس نکردم، هر موقع فاطمه با من صحبت می کرد، کأنّ صدای پیغمبرو در گوشم میشنیدم ، عمار بیچاره شدم، عمار، همه چیزمو بردن ، بعد یه حرفی زد آقا امیرالمومنین، صدا زد عمار، موقعی که فاطمه رو غسل می دادم ، تازه فهمیدم که استخوان‌های پهلوی فاطمه شکسته ست ناله بزن یا زهرا ━━━━━━───────
. از ساق عرش رایحه‌ی کوثر آمده است نور خدا به خانه‌ی پیغمبر آمده است مرضیه ای که راضیه و کوثر و بتول صدیقه و مطهره و اطهر آمده است در خانه‌ی خدیجه که جای ملال نیست حوریه‌ای به صورت انسان در آمده است تفسیر ناب بضعه منی و انما خاتون عرش و شافعه‌ی محشر آمده است الگوی پاکدامنی و عفت و حجاب مصداق شان و منزلت مادر آمده است شرح حدیث قدسی "لولاک و هل اتی" هم داستان و هم نفس حیدر آمده است تنها علی‌ست آن که پس از حضرت رسول از عهده‌ی محبت زهرا برآمده است در جاده های عشق علی هم رکاب اوست او زهره‌ی علی و علی آفتاب اوست ##### دارند خوشه خوشه تبسم می آورند از کشتزار عاطفه گندم می آورند دستاس او همین که بچرخد هزار ماه از چشمه سار قدر تلاطم می آورند تصویر سبز آیه‌ی " اکمال و نور" را همراه با " لیذهب عنکم" می آورند عطر غدیر می وزد و ساقیان عرش جامی طهور از طرف خُم می آورند حبل المتین مردم یکتاپرست را از رشته های چادر خانم می آورند هر روز از مدینه شمیم بهشت را بر شانه‌ی ملائکه تا قم می آورند از قم که صحن و مرقد زهرای دیگری‌ست زوار رو به قبله‌ی هشتم می آورند حال و هوای شعر چه " شمس الشموسی" است کار جهان و خلق جهان پای بوسی است #### زهرا قیام کرد و قیامت شروع شد با خطبه های فاطمه نهضت شروع شد آدم به درک منزلت پنج تن رسید از این طریق عرض ارادت شروع شد بر بادبان کشتی خود " یا علی" نوشت نوح از دمی که بارش رحمت شروع شد جان خلیل ذوب شد از عشق اهل بیت از نسل او سلاله‌ی عترت شروع شد موسی به نام فاطمه در تور خیمه زد باران نور آمد و حیرت شروع شد مریم مسیح را به طواف " حسین" برد وام از " حسن" گرفت و کرامت شروع شد عالم چهارده نفس از عمق جان کشید دوران پر تلاطم غیبت شروع شد نزدیک قله ایم و دل آگاه می رویم پشت سر ولی خدا راه می رویم ##### تا عرش و فرش تشنه‌ی باران فاطمه است عالم رهین لطف فراوان فاطمه است کعبه شبیه مسجد الاقصای قهرمان مایل به سمت قبله‌ی چشمان فاطمه است وقتی حسین نیمه شب از خواب می پرد باز این چه شورش است که در جان فاطمه است خوشبخت آن کسی که ولایت مدار شد خوشبخت آن که بر سر پیمان فاطمه است در وعده های صادق ایران مقتدر آیات" فتح" بر لب یاران فاطمه است بی حرمتی به بارگه بانوی دمشق بی حرمتی به تربت پنهان فاطمه است هشدار می دهیم به آل یهود، هان!! این سرزمین فاطمه، ایران فاطمه است غافل از آن حقیقت دیرین نمی شویم ما بی خیال حق فلسطین نمی شویم ###### باید به نام نامی او اقتدا کنند دل را به عشق آل علی مبتلا کنند آنانکه خاک فضه و اسما و قنبرند آیا شود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند مولای ما کسی‌‌ست که "شق القمر" کند یا شمس را بخاطر او جابجا کنند ما را مطیع امر ولی آفریده اند یارب روا مدار که یک دم رها کنند ما ملت امام حسینیم و سال‌هاست آماده ایم تا سرمان را جدا کنند ایمان بیاورید که " قطعا سَنَنتَصر" بی شک به عهد خویش شهیدان وفا کنند با لطف بی نهایت بانوی بی نشان آیا شود که روزی ما کربلا کنند آن روز می رسد که علی اصغر حسین با محسن بن فاطمه محشر به پا کنند این دو همین که دست تظلم بر آورند ارکان عرش را به تلاطم در آورند ۱۴۰۳
❁﷽❁ 🔻بخش دوم🔻 (سلام الله علیها ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میگن روز آخر بی بی از بستر بلند شد صدا زد فضه بیا ، زیر بغلمو بگیر ، امروز دیگه میخام خودم نان بپزم ، خودم میخام لباس پاکیزه تن بچه هام کنن، امیرالمومنین وارد خانه شد دید بی بی با یه دست به پهلو با یه دست داره خانه رو جارو میزنه  بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام  مشغول کار خانه شدی! خوش سلیقه ام   زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی  داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟ فاطمه جان  دراین سه ماه، آب شدم ، امتحان شدم  با هر صدای سرفه ی تو نصفه جان شدم   با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت  با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت  این بوی نان داغ به من جان ِ تازه داد  حتی به پلکهای حسن، جان تازه داد    زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند  باید کمک کنم، کمرت درد می کند    آیینه ی پراز ترکم ، احتیاط کن  فکری به حال و روز بد ِ کائنات کن  تا کهنه زخم بازوی تان تیر می کشد  دستاس خانه، آه نفس گیر می شود  ازدست تو، به آه شکایت بیاورم  نگذاشتی طبیب برایت بیاورم  با اینکه اهل ِ صحبت بی پرده نیستم  راضی به رنج دست ِ ورم کرده نیستم آخه هر بار که جاری می کشید صدای نفس نفس فاطمة دل علی رو می سوزاند یه مرتبه صدا زد   جارونکش! که فاطمه جان درد می کشم  دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم    جارو نکش! که عطربهشت ست می بری  روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری  گیرم که گردگیری امروز هم گذشت...  فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت....  آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی  خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی  زهرا به جای نان، غم ما را درست کن  حلوای ختم شیرخدا را درست کن  فرمود فضه ، از فردا من از دنیا میرم مردم میرن و میان، کسی نیست از بچه هام پذیرایی کنه میخام برا بچه هام غذا درست کنم ، نانی درست کنم ، میخام بگم بی بی جان، خیلی به فکر بچه هات بودی بریم کربلا، یه دختر سه ساله داره اربابمون حسین روزا میومد در خرابه می نشست گاهی وقتها صدا می زد خواهرش سکینه رو، میگفت خواهر جان ، این مردمی که در رفت و آمدن، دارن کجا میرن ؟؟میگفت عزیزدلم ، خواهر کوچیکم، اینا دارن میرن خونه هاشون، صدا می زدخواهر جان ،مگه ما خونه نداریم،؟ فلذا وقتی سر باباش رو آوردن تو خرابه، صدا زد بابا، ز خانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله ✍ ━━━━━━─────── (سلام الله علیها )
4_5947407786487846539.mp3
زمان: حجم: 2.13M
پدر خاک داره خاک می‌ریزه به روی مادر آب توو دل خاک داره یاس میکاره دل شب ابوتراب سخته زهراشو بذاره و بره علی از فاطمه دل نمیبُره خاک و گِل کرده ببین با گریه هاش آخه خیلی دلش از دنیا پُره باورش نمیشه رفته / برای همیشه زهرا حالا دیگه موند علی با / غم و غصه های دنیا «امون از غریبی ای وای» از روی خاک داره با اشک و آه بچه‌ها رو میبره خسته و خمیده داره میره راه چشاش از غصه تره سخته بی فاطمه برگرده خونه خونه ی علی دیگه زمستونه همه جا خاطره هاش مونده هنوز رفت از این خونه چه قدر غریبونه باورش نمیشه رفته / برای همیشه زهرا حالا دیگه موند علی با / غم و غصه های دنیا «امون از غریبی ای وای»
ای مظهرِ حقّ الیقین،يا فاطمة ام البنین بانوی عزّت و ادب ، یارِ امیرَالمؤمنین (( یا فاطمه ام البنین...)) با حبّ آل فاطمه،حسین حسین وِردِ تو بود در یاریِ دین خدا،عباسْ شاگرد تو بود بانو نگشته اي جدا،یک لحظه از دین خدا در مدح تو این بس که زد،زینب تو را مادر صدا ((یا فاطمه ام البنین...)) ای که به شور و شوق دوست،شعر شرافت خوانده ای برای یاریِ حسین،عباس پَروَرانده اي ز غربت کرببلا،گرچه به قلبت غم رسید عباس شد شهید و تو،در پیش زهرا رو سپید (( یا فاطمه ام البنین...)) چه ضربه ها از دشمنان،بر شاخه های یاس خورد آه از دمی که تیر کین،بر دیده ی عباس خورد هم آسمان و هم زمین،بر روضه هایش گریه کرد بجای تو در علقمه،زهرا برایش گریه کرد (( یا فاطمه ام البنین...)) کنار نهرِ علقمه،از دار دنیا دیده بست عباس تو با رفتنش،پشت حسین را شکست ای همسر شیر خدا،برای ما بِنما دعا تا که شبیه شهدا،شَویم اهلِ کربلا (( یا فاطمه ام البنین...)) به صدق و اخلاص و وفا،ریشه کنِ ستم شویم شبیه بچه های تو،مدافع حرم شویم عباس تو داده به ما،درس شهامت و شرف مجاهدت در راهِ حق،وَ اعتقاد و هم هدف (( یا فاطمه ام البنین...))