eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
358 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•یا حسین ای جانم.... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید مجید بنی فاطمه از اِیوانِ کربلا، بر می‌خیزد این سلام با آهنگِ اَلرَّحیل وَ حیِّ عَلی العَزا مادری تا روضه خوان شد زین مصیبت، بی امان شد قدسیان هم مویه کردند گریه سهمِ خاکیان شد گوید نور عِینم، لب تشنه حسینم یا حسین یا حسین یا حسین ای جانم ای نامِ تو بهترین، هم آغاز و آخرین محتاج چَشم توأَم، آقا جان مرا ببین در هوایت بی قرارم، سر زِ کویت بر ندارم بی تو هیچم بی تو خارم، هر چه دارم از تو دارم ای آرامِ جانم، ای روح و روانم یا حسین یا حسین یا حسین ای جانم :وحید هویدی هوای بی کسی اَم بود، آشنای تو گشتم خیال عمرِ ابد داشتم، بدای تو گشتم علیلِ کوی تو از هر طبیب و درد، معاف است خیالِ عافیتم بود، مبتلای تو گشتم طواف ذات خدا داشتم هوس به همه عمر به گِردِ زینب و عباس و بچه های تو گشتم متن و سبک مداحی : محمد سهرابی.
|⇦•کاش جانم بود.... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید مجید بنی فاطمه کاش جانم بود قابل تا فدایت میشدم کاش دستم میگرفتی خاک پایت میشدم کاش بودم گرد ره تا می‌نشستم در برت کاش بودم خاک، تا خاک سرایت میشدم کاش مُلک عالم از من بود و میکردم رها ناز میکردم به شاهان و گدایت میشدم کاش جسمم دفن میشد در زمین کربلا خاک زوّار حریم با صفایت میشدم کاش خاکم را قضا می‌ریخت گِرد قتلگاه تا به وقت سجده مُهر کربلایت میشدم بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم... :استادسازگار متن و سبک مداحی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•چشم‌ِ خود باز کردم... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید مجید بنی فاطمه چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبانِ اشک های بی صدا گفتم حسین یادِ تو شرط قبولیِ نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربّنا گفتم حسین ماند هَل مِن ناصرت بی پاسخ اما بار ها آمد از کرب و بلا لبیک تا گفتم حسین نام زهرا را شنیدم هر کجا گفتم علی نام زینب را شنیدم هر کجا گفتم حسین کلُ أرضٍ کربلا، من تازه می‌فهمم چرا در خراسان در نجف در سامرا گفتم حسین عاشقی گفت آنچه می‌خواهد دلِ تنگت بگو با دلی غمبار گفتم کربلا گفتم حسین :علی ذوالقدر متن و سبک مداحی .
|⇦•ای عشق چه زیبایی.... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید مجید بنی فاطمه ای عشق چه زیبایی ای مرد چه تنهایی گریه کنِ حلقه ی اشکت، باران سینه زنِ دسته ی عشقت، طوفان موجِ عزای تو خروشان مقصدِ عالم، ای شاهِ جوانمرد با دلِ زهرا داغِ تو چه ها کرد «سَیِّدَالعطشان، اربابِ غریبم» عزم سفر دارم از تو خبر دارم مردمِ کوفه که شکستن، پیمان سر زده گویا سرِ نیزه، قرآن خواهرِ تو گشته پریشان جانِ جهان شد، از غصه لبالب آه و دریغا، از گریه ی زینب «سَیِّدَالعطشان اربابِ غریبم» :مهدی زنگنه متن و سبک مداحی .
💫💫 مجموعه کانالها و گروه مادحین و ذاکرین ولایتمدار حضرت زینب سلام الله علیها ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘ http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f 💠🍃💠 کانال اشعار مناجاتی همراه باصوت امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c 💠🍃💠 کانال ختم خوانی یا زینب(سلام الله علیها) http://eitaa.com/joinchat/1358299167C1f58d7c92c 💠🍃💠 عروسی خوانی یا زینب سلام الله علیها https://eitaa.com/arosikhani/yazinab آیدی مدیر جهت پیشنهاد وانتقادات @Gomnam1038 💠🍃💠 🌺🍃دوستانتان را به گروه دعوت کنید اجرتون با حضرت زینب سلام الله علیها🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من قلبم برا بارون لک زده دیدم کربلا بارون اومده...💔🌧 صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2_1152921504626958531.mp3
12.89M
یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست خوابمان برده است در اینجا کسی هوشیار نیست تو دعامان میکنی ما بی‌محلی می‌کنیم هیچکس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست خوابمان برده است در اینجا کسی هوشیار نیست تو دعامان میکنی ما بی‌محلی می‌کنیم هیچکس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست آخرش می میرم و رویت ندیده می روم ظاهرا این نوکر تو، لایق دیدار نیست می‌خوای باهاش راحت‌تر حرف بزنی زحمتت دادم,برایت درد سر بودم ببخش در میان نوکرانت مثل من سربار نیست باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین توبه و بد قولیِ من که همین یکبار نیست من فقیر و رو سیاهم،بی نوایم،بی کسم... می‌خوای خودتو نشون بدی بگو من فقیر و رو سیاهم،بی نوایم،بی کسم... پس اینجا چه می کنی؟! هم نشینی کریمان با فقیران عار نیست این دل ویرانه را آباد کن یابن الحسن.... وَ اعمُر قَلبِی بِطاعَتِک این دل ویرانه را آباد کن یابن الحسن بهر این ویرانه دل، غیر از شما معمار نیست اگه می‌خوای دلت رو آباد کنه صداش بزن، امروز داره صدای تک تک من و تو رو می شنوه اگرچه خودش قول داده امروز توی عرفات بین حاجی‌ها باشه اما یه بهانه‌هایی هم به ما یاد داده فرمود یه جاهایی میام بهانه‌اش هم خودم بهتون میگم اشاره می‌کنم یابن الحسن... ببین یه جوری می‌تونی صداش بزنی مقدمات فرجش به تعجیل بیفته دست من در محضرت خالیست میدانم ولی مطمئنم با کریمان کارها دشوار نیست من که سر تا پا گناهم ، غیر گریه بر حسین مرهمی بر زخم های این دل بیمار نیست حسین جان.... تو دیگه مقدمه نمی‌خوای اشاره کنم امروز بهانه‌های مختلف رو باید ایجاد کنیم آقا بالاخره به یه بهانه‌ای نظر کنه فرمود شیخ حسین سامرایی شیعیان ما بگید خدا رو به عمه جانم قسم بدند موانع فرج من برطرف بشه چی می‌خوای بگی آقا جان ما الان دوست داشتیم عرفه رو توی حرم عمه جانتون زینب می خوندیم از اونجا پا برهنه مثل نازدانه حسین ، می‌رفتیم حرم عمه سه چهار ساله ات... حالا که اینجا اسم ما رو نوشتید دلمون رو روانه می‌کنیم زینب و دروازه ی ساعات و یک شهر شلوغ یک مسلمان در میان این همه اغیار نیست حسین.... ها دلت خیلی آماده است ها... بین بازار از روی ناقه صدا زد یا أخا... سرهای بریده رو روی نیزه زده بودند تا رسیدند به دروازه ی شام یه نگاه کرد دید سر ابی عبدالله روی نیزه چشماشو می‌بنده گفت داداش اونایی که با یه چشماشون رو ببندند ، دارند به ناموست نگاه می‌کنند تو که باید به خواهرت روحیه بدی... چشماتو نبند... بین بازار از روی ناقه صدا زد یا أخا جای خواهرهای تو در بین این بازار نیست حسین... بین بازار از روی ناقه... کدوم ناقه شتران بی جهاز... حتی بعضی‌ها نوشتند شترانی لنگ ، که این زن و بچه بارها از روی ناقه بیفتند ... اونقد آفتاب صورت‌هاشون رو سوزونده آی اونایی که الان زیر آفتاب نشستید صورت‌هاتون رو به آقا نشون بدید اونقد آفتاب صورت‌هاشون رو سوزونده بود از بالای بام خانه‌ها داشتند آتش و خاکستر می‌ریختند اینجوری وارد شهرشون کردند مرحوم طبری شیعی می‌نویسد ۵۰۰ هزار نفر به تماشا اومده بودند اگه یک هزارم این جمعیت به زینب سنگ زده باشند .... اگه یک هزارم ناسزا گفته باشند... به عقیله ی بنی هاشم دست گداییت رو بیار بالا بذار همه ببینند با این گریه‌ای که بر ابی عبدالله کردی محل نظر خود حسینی... فرمود امام صادق علیه السلام، جد ما از سمت راست عرش ، لَیَنظُرُ إلی مَن یَبکیه... به گریه کناش نظر می‌کنه اثر نظر ابی عبدالله هم اینه ، فرمود فَیَستَغفِرُ لَه یعنی بلافاصله خود حسین برای گریه کناش استغفار می‌کنه از مادرش فاطمه هم می‌خواد برا گریه کناش استغفار کنند همه چی آماده است برای آشتی با خدا ... دست گداییت رو بیار بالا به موی پریشان زینب به صورت‌های سوخته زن و بچه حسین... فریاد بزن الهی العفو.... به نیابت از همه شهدامون امام راحلمون شهید رجایی و باهنر مدافعین حرم زینبی قربانیان فاجعه منا عرفه می‌خوانیم قربتا الی الله الان با هر سختی ای که باشه با هر مشکلی که هرجا نشسته باشی این خادم‌ها احترامت می‌کنند زیر پاهاتون فرش پهن می‌کنند عذرخواهی می‌کنند از اینکه زیر آفتاب نشستید یادت نره شهدای منا ، زیر اون آفتاب تکه تکه شدند... اصلاً اونجوری جون دادن تا ما تازه بفهمیم ، بدن متلاشی میشه یعنی چی... اینکه بدن رو زین العابدین نمی‌تونست منتقل کنه فرمود بوریا بیارید تازه داریم یه ذره‌اش رو متوجه میشیم تازه اون قربانیان منان زیر سُم اسب نرفتند نیزه و شمشیر نخوردند تیر نخوردند صلی الله علیک یا ابا عبدالله
2_1152921504620713075.mp3
22.14M
باز هم آمده ام تا کنم اقرار که دستم خالیست در گذر از منِ مسکین و گرفتار که دستم خالیست دست من پیش همه رو شده و آبرویم در خطر است ای خدا آبرویم را نبر این بار که دستم خالیست ==================== ✍متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ بازم مثل همیشه تو کمکم کردی که تونستم بیام باهات حرف بزنم أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ.. به خودت قسم دیگه روم نمی‌شد استغفار کنم من به تو ماه رمضان قول داده بودم ... من به تو عرفه سال گذشته قول داده بودم... اما بازم بدتر از سال گذشته دارم میام... أفرَطَ بِی سوءُ حالِی... حالم بده اما به خونه امام زمان پناه آوردم ما بدین درد نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم همه با هم چقدر قشنگ میشه همه زمزمه کنند به یه نفر اگه امروز نظر کنه ، تمومه... أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ دست گداییتو بالا بیار مثل پیغمبر که وقتی می‌خواست دعا کنه ابتهال می‌کرد یعنی دستاشو می‌آورد بالا مثل مسکینی که داره غذا طلب می‌کنه دست گداییت رو بیار بالا ارباب ما هم امروز اینجوری مناجاتش رو شروع می‌کنه راوی میگه اینقدر دستاش رو آورد بالا ، اون دستایی که چند روز دیگه از بدن جدا می‌شه.... اون دستایی که هرچی زینب تلاش کرد توی گودال نتونست پیدا کنه تو که دستات سالمه دستاتو بیار بالا بالحسین الهی العفو.... باز هم آمده ام تا کنم اقرار که دستم خالیست... ساکت نباشیا هر جای این مسجد شرف حضور داری یادت نره همه معصومین فرمودند امروز در دعا و مناجات با خدا تلاش کنید هرچقدر می‌تونید دعا کنید باز هم آمده ام تا کنم اقرار که دستم خالیست در گذر از منِ مسکین و گرفتار که دستم خالیست دست من پیش همه رو شده و آبرویم در خطر است ای خدا آبرویم را نبر این بار که دستم خالیست من بیچاره و بدحال فقط توبه شکستن بلدم باز تقوام شده محرم اسرار که دستم خالیست هیزم آتش دوزخ شده ام بس که هوس باز شده‌ام رحم کن بر من عاصی گنهکار که دستم خالیست کجا اومدی داری باهاش حرف می‌زنی پسر فاطمه دنبال من و من پی سرگرمی خویش ... مگه علی بن مهزیار اهوازی نگفت آقا چرا ۱۹ سفر حج دارم میام سفر آخر قاصدت رو فرستادی فرمود پسر مهزیار تو فقط سفر حج که به دنبال منی اما کُنّا نَتَوَقَّعُک َ لَیلاً و نهاراً من مهدی شب و روز منتظر توام تو دیر اومدی پسر فاطمه دنبال من و من پی سرگرمی خویش ترس دارم من از آن وعده دیدار که دستم خالیست قیمت یوسف زهرای تو بالاست و من خاک نشین من چگونه بروم بر سر بازار که دستم خالیست تو عزیز همه عالم و من خارترین بنده تو کار من را به گل فاطمه بسپار که دستم خالیست من به امید عطای عرفه از رمضان جا ماندم (۲) عرفه آمده انگار نه انگار که دستم خالیست با کی شروع کنیم سفره مناجات امسالمون رو... عرفه آمده و دست به دامان اباالفضل زده‌ام(۲) وا مکن مشت مرا پیش علمدار که دستم خالیست از علمای نجف بود اومد توی مسجد جمکران هر هفته می‌آمد نماز مسجد رو می‌خواند با امام زمانش نجوا می‌کرد یه هفته خسته شد ، اومد توی مسجدی که مشغول مناجات بود گفت آقا جان شما که جواب من رو نمی‌دید خوبه تو این خونه شما متوسل به یکی دیگه بشم ، می‌خوام برم عمو جانت رو صدا بزنم بلافاصله توبه کرد گفت بی‌ادبیه جلوی صاحب خونه به کس دیگه‌ای رو بزنم ، خلاف ادبه... یه مرتبه حضرت رو زیارت کرد حضرت فرمود کی گفته خلاف ادبه می‌خوای بهت یاد بدم اگه خواستی به عمو جان ما متوسل بشی چی بگی؟! هر وقت خواستی حاجتی از عمو جان ما بگیری ، سه مرتبه بگو یا أبا الغَوث ادرکنی کار داری باهاش یا نه یا أبا الغَوث ادرکنی ... یعنی ای پناه همه به داد ما بی‌پناهان برس آقایی که ابی عبدالله هم در کربلا بهش پناه آورد... اول مناجات داری میری سر سفره علمدار ابی عبدالله به گمانم که دعای دل حساس گرفت دست خالی مرا روضه عباس گرفت روضه در علقمه جا ماند و سپهدار افتاد همه گفتند بیایید علمدار افتاد یک نفر با نوک نیزه دگری با شمشیر لشکر کوفه به جان سر سردار افتاد یا صاحب الزمان خم نمی‌شد سر او، نیزه ولی خم می‌شد آنقدر نیزه زدند تا سر او از کار افتاد... ابی عبدالله اومد کنار بدن تا رسید علقمه و سینه ی زخمی را دید پسر فاطمه یاد در و دیوار افتاد... ساقی خیمه چرا تشنه ، ذبیحت کردند آنقدر نیزه زدند ، شکل ضریحت کردند حسین... کار نداری باهاش.. حسین... سقای دشت کربلا دلواپسم کردی یک خیمه گاه چشم انتظارت برنمی‌گردی حالا که آبی نیست پس احساس را برگردون پاشو علمدارم خودت عباس رو برگردون
2_1152921504620713075.mp3
22.14M
باز هم آمده ام تا کنم اقرار که دستم خالیست در گذر از منِ مسکین و گرفتار که دستم خالیست دست من پیش همه رو شده و آبرویم در خطر است ای خدا آبرویم را نبر این بار که دستم خالیست ==================== ✍متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ بازم مثل همیشه تو کمکم کردی که تونستم بیام باهات حرف بزنم أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ.. به خودت قسم دیگه روم نمی‌شد استغفار کنم من به تو ماه رمضان قول داده بودم ... من به تو عرفه سال گذشته قول داده بودم... اما بازم بدتر از سال گذشته دارم میام... أفرَطَ بِی سوءُ حالِی... حالم بده اما به خونه امام زمان پناه آوردم ما بدین درد نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم همه با هم چقدر قشنگ میشه همه زمزمه کنند به یه نفر اگه امروز نظر کنه ، تمومه... أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ دست گداییتو بالا بیار مثل پیغمبر که وقتی می‌خواست دعا کنه ابتهال می‌کرد یعنی دستاشو می‌آورد بالا مثل مسکینی که داره غذا طلب می‌کنه دست گداییت رو بیار بالا ارباب ما هم امروز اینجوری مناجاتش رو شروع می‌کنه راوی میگه اینقدر دستاش رو آورد بالا ، اون دستایی که چند روز دیگه از بدن جدا می‌شه.... اون دستایی که هرچی زینب تلاش کرد توی گودال نتونست پیدا کنه تو که دستات سالمه دستاتو بیار بالا بالحسین الهی العفو.... باز هم آمده ام تا کنم اقرار که دستم خالیست... ساکت نباشیا هر جای این مسجد شرف حضور داری یادت نره همه معصومین فرمودند امروز در دعا و مناجات با خدا تلاش کنید هرچقدر می‌تونید دعا کنید باز هم آمده ام تا کنم اقرار که دستم خالیست در گذر از منِ مسکین و گرفتار که دستم خالیست دست من پیش همه رو شده و آبرویم در خطر است ای خدا آبرویم را نبر این بار که دستم خالیست من بیچاره و بدحال فقط توبه شکستن بلدم باز تقوام شده محرم اسرار که دستم خالیست هیزم آتش دوزخ شده ام بس که هوس باز شده‌ام رحم کن بر من عاصی گنهکار که دستم خالیست کجا اومدی داری باهاش حرف می‌زنی پسر فاطمه دنبال من و من پی سرگرمی خویش ... مگه علی بن مهزیار اهوازی نگفت آقا چرا ۱۹ سفر حج دارم میام سفر آخر قاصدت رو فرستادی فرمود پسر مهزیار تو فقط سفر حج که به دنبال منی اما کُنّا نَتَوَقَّعُک َ لَیلاً و نهاراً من مهدی شب و روز منتظر توام تو دیر اومدی پسر فاطمه دنبال من و من پی سرگرمی خویش ترس دارم من از آن وعده دیدار که دستم خالیست قیمت یوسف زهرای تو بالاست و من خاک نشین من چگونه بروم بر سر بازار که دستم خالیست تو عزیز همه عالم و من خارترین بنده تو کار من را به گل فاطمه بسپار که دستم خالیست من به امید عطای عرفه از رمضان جا ماندم (۲) عرفه آمده انگار نه انگار که دستم خالیست با کی شروع کنیم سفره مناجات امسالمون رو... عرفه آمده و دست به دامان اباالفضل زده‌ام(۲) وا مکن مشت مرا پیش علمدار که دستم خالیست از علمای نجف بود اومد توی مسجد جمکران هر هفته می‌آمد نماز مسجد رو می‌خواند با امام زمانش نجوا می‌کرد یه هفته خسته شد ، اومد توی مسجدی که مشغول مناجات بود گفت آقا جان شما که جواب من رو نمی‌دید خوبه تو این خونه شما متوسل به یکی دیگه بشم ، می‌خوام برم عمو جانت رو صدا بزنم بلافاصله توبه کرد گفت بی‌ادبیه جلوی صاحب خونه به کس دیگه‌ای رو بزنم ، خلاف ادبه... یه مرتبه حضرت رو زیارت کرد حضرت فرمود کی گفته خلاف ادبه می‌خوای بهت یاد بدم اگه خواستی به عمو جان ما متوسل بشی چی بگی؟! هر وقت خواستی حاجتی از عمو جان ما بگیری ، سه مرتبه بگو یا أبا الغَوث ادرکنی کار داری باهاش یا نه یا أبا الغَوث ادرکنی ... یعنی ای پناه همه به داد ما بی‌پناهان برس آقایی که ابی عبدالله هم در کربلا بهش پناه آورد... اول مناجات داری میری سر سفره علمدار ابی عبدالله به گمانم که دعای دل حساس گرفت دست خالی مرا روضه عباس گرفت روضه در علقمه جا ماند و سپهدار افتاد همه گفتند بیایید علمدار افتاد یک نفر با نوک نیزه دگری با شمشیر لشکر کوفه به جان سر سردار افتاد یا صاحب الزمان خم نمی‌شد سر او، نیزه ولی خم می‌شد آنقدر نیزه زدند تا سر او از کار افتاد... ابی عبدالله اومد کنار بدن تا رسید علقمه و سینه ی زخمی را دید پسر فاطمه یاد در و دیوار افتاد... ساقی خیمه چرا تشنه ، ذبیحت کردند آنقدر نیزه زدند ، شکل ضریحت کردند حسین... کار نداری باهاش.. حسین... سقای دشت کربلا دلواپسم کردی یک خیمه گاه چشم انتظارت برنمی‌گردی حالا که آبی نیست پس احساس را برگردون پاشو علمدارم خودت عباس رو برگردون
غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آب رو خودم جوابشون رو میدم مخور تو غصه رباب رو داداش مردونگی کن پاشو می‌دونم که بی‌ دستی بی دست هم باشی میگند پشت حسین هستی مردونگی کن پاشو اینا خیلی نامردند دور و ور خیمه دارند از صبح می گردند چی می‌خواد پاشو نذار هر بی‌حیایی به اشک ناموسم بخنده پاشو نذار هر کی بیاد و دست رقیه رو ببنده حسین.... ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
2_1152921504655021674.mp3
20.41M
🔊 مناجات ابتدایی چون خدا طالب گدا شد باز در رحمت به روی ما شد باز بنده شرمنده ی خدا شد باز او خریدار اشک ما شد باز ==================== ✍متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ بهترین زمان، بهترین مکان، بهترین اجتماع ، برای استغفار همین الانه پیغمبر فرمود هر که بعد از نماز عصر ، این ذکر استغفار رو بر زبانش جاری بکنه ، خدا به اون دو ملکی که مامور همیشگی آدمی هستند دستور میده ، اعمال زشت و نامه کردارش را هر چقدر که سیاهه، پاره کنید، از بین ببرید... أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيَّ تَوْبَةَ عَبْدٍ ذَلِيلٍ خَاضِعٍ فَقِيرٍ بَائِسٍ مِسْكِينٍ مُسْتَكِينٍ مُسْتَجِيرٍ لاَ يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لاَ ضَرّاً وَ لاَ مَوْتاً وَ لاَ حَيَاةً وَ لاَ نُشُوراً دست گدایی تو رو بیار بالا ابی عبدالله فرمود یغمبر هر موقع می‌خواست استغفار کنه دستانش رو بالا می‌آورد مثل مسکینی که طعامی طلب می‌کنه بالحجة الهی العفو... چون خدا طالب گدا شد باز در رحمت به روی ما شد باز بنده شرمنده ی خدا شد باز او خریدار اشک ما شد باز خبر آمد ، گناه می‌ بخشد کوه عصیان به کاه می‌بخشد عجب خبری روز الطاف کبریا، عرفه مژدۀ بخشش و عطا، عرفه روز مهمانی خدا عرفه السّلام علیک یا عرفه منِ از ماه توبه جا مانده... اونایی که از ماه رمضان جا موندند منِ از ماه توبه جا مانده بنده‌ای دور از خدا مانده حالا میخواهی خودت رو معرفی کن به سرم آمده بلا چه کنم؟ گشته‌ام سخت مبتلا، چه کنم؟ بر خودم کرده‌ام جفا چه کنم؟ نپذیری اگر مرا چه کنم؟ هیچ کس همچو من نمی‌خواهد عبد توبه شکن نمی‌‎خواهد من زمین خورده‌ام مرا نزنی... تو خوب می‌دونی زمین خورده رو دیگه نمی‌زنند من زمین خورده‌ام مرا نزنی عبد افسرده‌ام مرا نزنی در گنه مرده‌ام مرا نزنی آبرو برده‌ام مرا نزنی تو ببین عذر اشتباه مرا به روی من نزن گناه مرا بهترین نحوه مناجات با خدا رو معصومین فرمودند ، زین العابدین در دعای عرفه‌اش ، امروز یه تعبیری دارند ، فرمود اللهم اِنَّک َ تَجِدُ مَن تُعَذِّبُه غَیرِی خدایا تو غیر من خیلیا رو پیدا می‌کنی عذاب کنی اما من لا اَجِدُ مَن یَرحَمُنِی سِواک به خدا من غیر تو کسی رو پیدا نمی‌کنم به من رحم کنه نشود تا که بنده‌ات رسوا خوب و بد را ز هم مساز جدا دَرهم این بار هم بخر ما را تو و رد کردن گدا؟ حاشا ورنه من از خجالت آب شوم مپسند ،پیش حسین خراب شوم
امروز زین العابدین دید یکی داره گدایی می‌کنه فرمود مگه نمی‌دونی امروز چه خبره حتی به بچه‌هایی که در رحم مادرند ، امید رحمت خدا هست تو گدایی از خدا رو رها کردی اومدی از خلق خدا گدایی می‌کنی کجا نشستی... گر ندارم بها، نگه دارم... امروز بهش بگو بگو امروز از این جلسه برم بیرون دوباره همون شیطان و هوای نفس، تو نگه بدار منو گر ندارم بها، نگه دارم گوشۀ این سرا نگه دارم تو بیا از خطا نگه دارم تا روم کربلا نگه دارم (قسمت میدهم به این بانو خاندان رضا ، نگه دارم) چرا ؟! بلکه روزی به کار تو آیم با شهادت کنار تو آیم به خدا توی همین سه چهار سال اخیر، بچه‌هایی که دعای عرفه میومدند الان پیش ابی عبدالله متنعمند شهید محمد حسن دهقانی ،تا همین سال گذشته دعای عرفه رو میامد شهید مصطفی نبیلو ، دیگر مدافعین حرم ، اینا همین جا اذن شهادتشون رو گرفتند بلکه روزی به کار تو آیم با شهادت کنار تو آیم حالا بریم جبلُ الرحمة جبلُ الرحمة کوه عشق و صفاست عرفات از حضور تو زیباست ای دل آرام، خیمۀ تو کجاست... الان کجا داری عرفه می‌خوانی ای دل آرام، خیمۀ تو کجاست وعدۀ ما به روضۀ سقّاست نرسیدم اگر به مهمانی کن قبولم مرا به قربانی حالا با امام زمان صاحب امروز بریم دعامون رو شروع کنیم آقا نظرمون کنه گداتو حلال کن اگه لحظه هام پر شد از گناه گداتو حلال کن اگه از گناه شد دل من سیاه گداتو حلال کن نشد آخرش نوکرت سر براه کارت نیومد دعاهای من ، گداتو حلال کن به غفلت گذشت روز و شب های من گداتو حلال کن به درد نخوردم من آقای من گداتو حلال کن می بینی چه تاریکه اقبال من که شیطانه اینجا به دنبال من گناهش رو من کردم اما آقا شما گریه کردی برا حال من گداتو حلال کن دلم غرق آهه برا کاروانی که افتاده راه... آها دیروز حرکت کرد کاروان ابی عبدالله دلم غرق آهه برا کاروانی که افتاده راه برا اون زن و بچه ی بی گناه برا اهل بیت بی پناه کیا دارن میاند اونا که کسی سایه شون رو ندید... آفرین مرحبا به این مستمع اونا که کسی سایه شون رو ندید همشون به دنبال شاه شهید امان از اسیری امان از ستم می افتند به دست یه عده پلید حالا آقا می‌خواد روضه بخوانه بخون روضه آقا بخون از حسین و بریده گلوش(۲) بخون از سکینه ، که رفته عموش بخون از اباالفضل که ریخت آبروش بخون روضه آقا بخون از رقیه چی اومد سرش بخون روضه آقا بگو که چی اومد سر معجرش بخون روضه آقا بگو از حسین و غم دخترش دیگه چه روضه‌ای بخونه یاد همه شهدا بخیر بخون ارباً ارباً شده اکبرش بمیرم که غارت شد انگشترش بمیرم که ذبح شد علی اصغرش جلو چشم بارونی مادرش نشستند با چکمه روی پیکرش... حسین.... وَ الشّمر جٰالسٌ عَلی صَدرِه.... ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
▪️امان نامه به حضرت مسلم (ع) در مورد پذیرش امان نامه به حضرت مسلم (ع) دو قول است: یک بار ابن اشعث او را امان داد ولی مسلم (ع) در جوابش گفت: قول شما کوفیان را اعتماد نشاید و از منافقان بی دین وفا نمی آید. اما وقتی بر اثر جراحات فراوان ضعف و ناتوانی بر او غالب گردید به ناچار تن در داد. دوم اینکه به روایت سید بن طاووس هر چند به او امان دادند قبول نکرد تا آنکه جراحات زیادی بر داشت و نامردی از عقب نیزه بر پشت او زد و او را به روی انداخت آن کافران هجوم آوردند و او را دستگیر کردند. 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج ۱، ص ۶۵۶ ▪️قدرت و شجاعت حضرت مسلم (ع) نقل می کنند: مسلم (ع) مانند شیر بوده و چنان نیرویی داشت که دست مردی را می گرفت و او را به پشت بام پرت می کرد. تا اینکه بکر ابن حمران ملعون ضربتی بر روی مسلم زد و لب بالا و دندان او را افکند اما باز مسلم به هر طرف رو می کرد کسی در برابرش نمی ایستاد. وقتی دیدند حریف مسلم نمی شوند رفتند بالای بامها سنگ و چوب بر او می زدند. نی ها را آتش می زدند و بر سر مسلم می ریختند. 📚منبع نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص ۱۴۵ ▪️ وجه شباهت حضرت مسلم (ع) با امام حسين (ع) وبَقِيَ وَحدَهُ وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ في رَأسِهِ وبَدَنِهِ فَجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ وهُم يَتَفَرَّقونَ عَنهُ يَمينا وشِمالاً امام حسين عليه السلام از زخم هاى تن و سرش سنگين شده و تنها مانده بود، آنان را با شمشير مى زد و آنها، از چپ و راستِ او مى‌گريختند (۱) فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ ... امام حسين عليه السلام كه بر اثر نبرد كم توان شده بود ايستاد. سنگى به پيشانى اش خورد و آن را شكست. سپس تير سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست (۲) وجَعَلَ يُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ و ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَكاثَروا عَلَيهِ فَجَعَلوا يَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَيلَكُم! ما لَكُم تَرمونَني بِالحِجارَةِ كَما تُرمَى الكُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَيتِ الأَنبِياءِ الأَبرارِ؟! وَيلَكُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله عليه و آله وذُرِّيَّتِهِ مسلم بن عقيل به نبرد ادامه داد تا جراحت هاى سنگينى بر او وارد شد و از جنگيدن ناتوان شد. جمعيت بر او يورش بردند و با تير و سنگ بر او مى‌زدند. مسلم (ع) گفت: واى بر شما! آيا به سويم سنگ پرتاب مى كنيد (آن گونه كه به كفّار ، سنگ مى زنند) در حالى كه من از خانواده پيامبرانِ ابرارم؟ آيا حقّ پيامبر را در باره خاندانش پاس نمى داريد؟ (۳) 📚منبع (۱) الإرشاد، شيخ مفيد، ج ٢، ص ١١۱ اعلام الورى، طبرسی، ج ١، ص ۴۶۸ روضة الواعظين، ابن فتال نيشابوری، ص ۲۰۸ (۲) مثير الأحزان، ابن نما حلی، ص ٧٣ (۳) الفتوح ابن اعثم كوفی، ج ۵، ص ۵۳ ▪️حضرت امام حسين عليه السلام و نوازش از دختر حضرت مسلم عليه السلام آورده اند كه‌ حضرت مسلم عليه السلام را دختری صغيره بود كه او را بسيار دوست می داشت، ولی دائم بهانه پدر را می گرفت و اهل بيت او را تسلّی می دادند. آن گاه كه خبر شهادت مسلم عليه السلام را گفتند، امام حسين عليه السلام آن طفل را طلبيد و دست محبّت بر سر و روي او می كشيدند و با او ملاطفت می فرمودند. آن طفل عرض كرد: يابن رسول الله! با من ملاطفتی می فرمايی كه مناسب حال يتيمان است، مگر پدرم را شهيد كرده اند؟ حضرت طاقت و تحمل نياورده بی اختيار گريان شدند، سيلاب اشک از ديدگان شريفش فرو ريخت و فرمود: [دخترم!] غم مخور كه من به جای پدر تو می باشم، خواهرم به جای مادرت، دخترانم به جای خواهرت و فرزندانم به جای برادرت. آن طفل بی اختيار ناله آتشبار از سينه برآورده و اشک از ديدگانش ريخت. از گريه آن طفل صدای گريه از مخدّرات سراپرده عصمت و پرده نشينان سرادق طهارت بلند شد و حاضران همه گريه نمودند. 📚منبع المنتخب طريحی، فخرالدین طریحی نجفی، ج ۲، ص ۳۶۴
. |⇦•ای نامه که می روی... وتوسل به حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیها ویژهٔ روز اجرا شده به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── به اسم رب الوفا از مسلم نامه ای به زاده ی مرتضی آقا سلامٌ علیک اما بعد از سلام جانم فدای شما «ای نامه که می روی به سوی حسین از جانب من ببوس روی حسین» کاشکی میشد که نامه ام،پیک رهایی باشه وقتی رسید به دستت، هنوز یه راهی باشه کاشکی میشد ببینی الان کجای کارم شبیه یک غریبه تو کوچه ها آواره ام اینجا دلی نمونده همه شبیه سنگن بجز من و پسرهام همه توفکر جنگن یه حرفهایی شنیدم که تو خبر نداری کاشکی میشد حسین جان دختر ها تو نیاری دلبر آشنا اینجا مسلم شده آواره کوچه ها غریب و تنها شدم فردا من میشوم جانم فدای شما «ای نامه که میروی به سوی حسین از جانب من ببوس روی حسین » از قول من به عباس بگو که ای علمدار تا میتونی سر راه مشک اضافی بردار اونم باید بدونه دشمن ها بیشمارن حتی برا گلوی شش ماهه نقشه دارن ای عزیز خدا دستم بر دامنت به سمت کوفه نیا من از تو دورم ولی همراه نامه ام جانم فدای شما «ای نامه که میروی به سوی حسین از جانب من ببوس روی حسین» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇