eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•با دلی سوخته... و توسل ویژهٔ روز عرفه اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی حمید عسکری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ با دلی سوخته و کوه گناه به حریم تو پناهنده شدم تا که دیدم تو بغل وا کردی از همه غیر تو دل کنده شدم سفره ای قدر گناهکاری خویش رو به احسان تو انداخته ام دامنم را بتکانم یعنی هر چه داده‌ای همه را باخته ام *تو رو خدا غافل نشید راست راستی امروز حسین پای کار..* بین اسما تو با یا ستار روزگاریست که مانوس‌ترم هرچه دیدی ز همه پوشاندی راه دادی که بیایم به حرم گشتم و هیچ کسی غیر خودت بار افتاده من را نخرید در رفاقت همه جا میارزد منت مثل تو دلدار کشی رسم این است که هرچیز شکست دیگر از قدر و بها می‌افتد در عوض تا که دلی می‌شکند بین آغوش خدا می‌افتد صاحب سوز و مناجات یکیست می‌زنم این در آن در چه کنم من هوایی خراسان شده‌ام نگرانی محرم دارم دست بر دامن سلطان شده ام دوستانم همه رفتند حرم عرفه کرب و بلا دیدنی است در سرازیری باب القبله گریه مادر ما دیدنی است «حسین حسین..» مادری دست به پهلو آید تا کنار تن عریان حسین بعد گودال به هم ریخته است مثل گیسوی پریشان حسین «حسین حسین..» می‌زند ناله بنی چه کنم؟ بدنت هست سرت نیست حسین نعل تازه چه سرت آورده بین صحرا اثرت نیست حسین هرکی حال روزتو بدونه گریه می‌کنه مَردم اونه که برات زنونه گریه می‌کنه از بعد گودال زینبت شبونه گریه میکنه تا می‌بینه لباستو خونه گریه می‌کنه هر دفعه که دلم برات می‌گیره حسین میشینم نگاه به این لباس می‌کنم خواب می‌بینم همش دارم من داداش به شمر التماس می‌کنم خواهش می‌کنم برید کنار که من خودم خاکش می‌کنم *الهی به آبروی اون آقایی که امروز یه جوری گریه می‌کرد که روایت میگه اشکاش خیلی میومد عجب اشک ریختی امروزآقا جان به حق آقایی که دیروز راه افتاد رفت کربلا رفقا بدونید دعای عرفه شصت هجری نبودها این هرسال میگم سالها قبل عاشورا بود روز یوم التربیه روز هشت ذی الحجه آقاتون راه افتاد رفت کربلا چقدر نامه همراه ابی عبدالله بود حسین بیا آقا ولی یه حرفی مسلم زد صدا زد..* حسین! تا که خاکی نشده معجر زینب برگرد
|⇦•ای امیر عرفه... و توسل ویژهٔ روز عرفه اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای امیرِ عرفه ،دست من و دامانت جان به قربانِ تو و گردشِ آن چشمانت ای امیرِ عرفه ،حالِ مناجات بده بر گدایِ حَرَمت ،وقت ملاقات بده دل بیتاب مرا با نگهی تاب بده ای امیرِ عرفه، دیدهٔ پر آب بده ای امیرِ عرفه، بر سرِ راهت گردم گر بیائی به خدا، دورِ سرت می‌گردم ای امیرِ عرفه، تنگ غروب است بیا سر زدن بر فقرا ،سرزده خوب است بیا ای امیرِ عرفه ،حامیِ زهرا برگرد جانِ زهرا ،دگر از خیمهٔ صحرا برگرد ای امیرِ عرفه بر رخ من خنده بزن جانِ زینب، بده روزِ عرفه پاسخِ من آقا جان ای امیر عرفه، روح مناجات تویی مشعر و سعی و صفا مروه و میقات تویی ای امیرعرفه، ناز نکن چهره نما از پس پنجره باز نکن چهره نما ای امیر عرفه! ذکر مدام است بیا کار این عاشق دلخسته تمام است بیا «یا صاحب الزمان یا صاحب الزمان » ای امیر عرفه دیدن رویت عشق است بودن امشب به خدا بر سر کویت عشق است ای امیرِ عرفه، فیض دمَت را قربان دلِ دریایی لبریزِ غمت را قربان ای امیر عرفه، در عرفاتی امروز یا لبِ علقمه ی شاهِ فراتی امروز ای امیر عرفه هیئت ما نیز بیا روضهٔ تشنه لبی کُشته کنار دریا ای امیرِ عرفه، جانِ گل یاس بیا قدمی رنجه نما روضهٔ عباس بیا ای امیر عرفه شرح بده خود بر من سرِ عبّاس کجا ؟ضربِ عمودِ آهن *چنان عمود و بالا برد با تمام زور و بازوش پایین آورد. تن پاک و نورانیِ پسر امیرالمؤمنین با صورت روی زمین افتاد. ای وای.. هر کی میخواد بلند بشه با کمک دست بلند میشه. وقتی فهمید زهرا بالا سرشه روی خاکها غلت می‌زد..ای مادر ای مادر.. سری که شکسته من نمیدونم چطور سر نیزه زدن آنقدر که از روزی نیزه با سر افتاد با زلفاش به گردن اسب بستن قربون زلفای خونیت آقا جان...تکیه گاهِ حسینِ.. امروز روز مُسلمه اما دلهای ما علقمه هست..وقتی داشت دعای عرفه میخوند تکیه اش به شونهٔ عباس بود این دعای که تو میخونی حسین ایستاده خوند یه دستش روشونهٔ عباس ،یه دستش روبه آسمان ،خدا...بچه ها دورش ایستادن چند فراز که میگذره نگاه به صورت بابا می‌کنند تا حالا ندیدند اینطور حسین گریه کنه. میگه حسین دیگه اینطوری گریه نکرد تا کنار بدن علی اکبر.. دیدن آقا داره فریاد میزنه: "ولدي ولدي.." اونایی که مُحرِم میشن یه دونه به صورتت میزنی باید بری تاوانشُ بدی باید ذبح کنی گوسفندی و..یه دونه موهات کنده بشه باید بری جریمه اش بدی چون مُحْرمی ..به خدا اگه کسی محرم نباشه تو عرفات بشینه بفهمه مُیکشه خودشو ..آه جوانش گذاشت بدن پاره پاره یه زخم تو دست و پای بچه ات می‌بینی بیچاره میشی ..بدن یکی دوتا زخم نداره حسینم نگفتن ارباً اربا.. علی اکبر و گفتن بدن اربا اربا شد.. صورت و گرفتن تو صورتش میگن هفت تا ناله زد گفت جان بابا "ولدی ولدی.. یاعلي عَلئ الدُّنیا بَعدَک العَفٰا بعد تو اف بر این دنیا و زندگانی دنیا..
|⇦•نامه از محبوب آورده... و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام در روز عرفه اجرا شده به نفسِ حاج ابوالفضل بختیاری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نامه ازمحبوب آورده است کسوت راببین مبدا تاریخ عشاق است هجرت راببین در نمازش دید تنها مانده باسجاده اش مسلمین رادر وفا بنگر جماعت را ببین دستگیر هاشمیان بین کوفه یک زن است طوعه تنها مرد این شهر است غیرت راببین دزد را کِی می سپارد یک نفر نزد شُریح کودکانش را به دستش داد غربت را ببین شد سرش دروازه را آذین و بعد از واقعه خود حسین آمد به دیدارش زیارت را ببین سلام میدم از دور با لبهای پاره الهی که چوبی برای لب تو‌ کسی بر نداره اخ ایشالله تو کوفه کسی توی خورجین سرت رو نیاره به پیراهنم دست نخورد آخرش گریه کردم برای تو لبم پاره شد آب نخوردم چقدر گریه کردم لباتو من افتادم اما کجا پیکرم پا خور مرکبا شد؟ دوازده تا ضربه نخورده سرم با یه ضربه جدا شد *علامه بحرالعلوم با اون مقام که شنیدید بارها زیارت کرده حضرت صاحب رو نقل میکنه میگه: یه شب جمعه نتونستم برم کربلا گفتم برم سر قبر مسلم،اومدم درعالم مکاشقه دیدم یه هودجی داره میاد یه خانم مجللی پیاده شد برا زیارت مسلم ،چه خبره کیه این خانوم ؟فرمودند:مادرسادات حضرت صدیقه است هر شب جمعه اول میاد زیارت مسلم، بعد میره کربلا گریه کنای مسلم طلیعه ی محرم روضه این آقاست ... گفت‌ حسین جان ! مثل من هیچکسی این همه حیران نشود تک و تنها وسط کوفه پریشان نشود تا شنیدم همه دنبال غنیمت هستند نذرکردم که تن پاک توعریان نشود گفت با لب پاره لب بام دعایت کردم عزیزم لب تو پاره و عطشان نشود *روضه آب رو گفتم.. کاسه آب آوردند خواست آب بنوشه از لب مبارک خون می ریزه انقدر خون ریخت نتونست آب بنوشه.. قربون غربتت برم اما این لب منو جای دیگه برده تو راهم ببرم..نانجیب رو تخت نشسته بود. ازشماسوال میکنم آدمی که مست کرده میتونه یه جارو نشونه بگیره یا نه؟ این چوب رو محکم میزد گاهی به چشم حضرت گاهی به لبها میخورد گاهی به بینی مبارک صورت و لبها...."السلام علی الصدر مقروع بالقتیل .."کاش همینجا تموم میشد امام رضا فرمود:شراب می خورد ته مونده شراب رو میریخت کنار سربریده حسین...*
حاج امیر عباسی4_290438328644273805.mp3
زمان: حجم: 1.27M
عرفه روز مناجات،عرفات درگهِ حاجات عرفه روز رهایی،روز وصل و آشنایی سیّدی الهی الاعفو... عرفه روزیه که دل،میشه بی قرار دلبر نامِش و به لب میاریم،دم به دم با چشمای تر سیّدی الهی الاعفو... عرفه خوبه دل ما،پُرِ از لطف و عطا شه از میونِ این مناجات،راهیِ کرببلا شه سیّدی الهی الاعفو... عاشقا با سوز و ناله،همدمِ اشکِ دو عِینَن عده ای تو عرفات و،عده ای صحن حسینن سیّدی الهی الاعفو... توی این دعای زیبا،به نامِ غریب مادر وا میشه راهِ گُریزِ،روضه ی امامِ بی سر یا حسین غریب مادر... اون آقا که لبِ تشنه،سرش از بدن جدا شد سرِ پاکِش پیش زینب،ماهِ روی نیزه ها شد یا حسین غریب مادر...
. با موضوع و حرکت کاروان به سمت کربلا السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دیده روشن شده از نور دعای عرفه دل من پر زده در اوج هوای عرفه باز هم یوسف زهرا نشده قسمت من دیدنت کرب وبلا بین دعای عرفه حال، من آمده ام تا که بجویم ز تو روی گوئیا در طلب توست گدای عرفه آمدم عرش نه با پای خودم، از سرِ لطف سوی خود خوانده مرا باز خدای عرفه نوکر روسیه ام بار گناه آوردم تا کنی پاک مرا بین صفای عرفه تو ببخشای مرا گرچه نمکدان شکنم من نمک خورده ام از خوان عطای عرفه قبل رفتن به منا،مشعر و کوی عرفات تو مُسَلّم بروی کرب وبلای عرفه باز جدّت بشود ذاکر و تو مستمعش بشنوی از لب او سوز صدای عرفه داری از غربت او در دل خود شور ونوا کاروانش شده راهی به سوی کرب وبلا در میان کاروانش هست زینب خواهرش هم رقیه آن سه ساله نازدانه دخترش با خودش برداشته گل های باغش را تمام اکبر و عباس و قاسم هست بین لشکرش می شود سی روز دیگر،باغ گل هایش خزان می شود در راه ِ او گل ها تماماً پرپرش وای از آن دم که رسد بر سینه اش داغ جوان روبه روی او شود صدپاره جسم اکبرش می زند بوسه به دستان جدای حامی اش می کشد تیر از درون دیده ی آب آورش بر روی دستان او سیراب گردد ناگهان با سه شعبه، حنجر خشک علی اصغرش وای از آن دم که زند زینب کنار خیمه گاه بوسه ای بر حنجر او در وداع آخرش می رود زینب به روی تل ولی بیند که شمر رفته با چکمه ز کینه روی جسم اطهرش می زند بر سینه و سر، می شود بر روی تل محتضر از دیدن خنجر به روی حنجرش بی کفن گردد رها در بین‌مقتل جسم او می رود تا شام و کوفه روی سرنیزه سرش روبه روی دخترش ده مرکب ده بی حیا می رسد با نعل تازه بر ضریح پیکرش می شود دعوا سر عمامه و پیراهنش زیر تیر و نیزه وسنگ وعصا مدفون تنش علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍ .
4_5837198311492159394.opus
زمان: حجم: 104.2K
. روز عرفه آمده مهمان تو هستم شرمنده ی جود تو و احسان تو هستم یا سیدی العفو(۳) روز عرفه آمده و بر تو پناهم یارب کرمی، خسته ام از بار گناهم یا سیدی العفو(۳) روز عرفه کن نظری بر من مسکین از لطف و کرم دردِ مرا هم بده تسکین یا سیدی العفو(۳) روز عرفه آمده با روی سیاهم شرمنده ام از جرم خود و عمرِ تباهم یا سیدی العفو(۳) روز عرفه آمده برسفرهء عامت از شرم، بریزم ز بصر اشک ندامت یا سیدی العفو(۳) یارب به حقِ پهلوی بشکسته ی زهرا یارب ز کرامت ،گنه من تو ببخشا یا سیدی العفو(۳) یارب به حق سید و سالار شهیدان سوز عطش کرب و بلا ناله ی طفلان یا سیدی العفو(۳) یارب به حق پیکر چاک علی اکبر یارب به حق خون گلوی علی اصغر یا سیدی العفو(۳) یارب به حق فاطمه و باغ گل یاس یارب به حق دست قلم گشته ی عباس یا سیدی العفو(۳) یارب به حق زینب و آن اشک دو عینش یارب به حق پیکر در خون حسینش یا سیدی العفو(۳) یارب به حق صورت نیلی رقیه رخسار کبود گشته ز سیلی رقیه یا سیدی العفو(۳) یارب به حق مهدی زهرا گل حیدر از جرم و گناه من دلخسته تو بگذر یا سیدی العفو(۳) •---
زمان: حجم: 196.3K
. زمزمه ی مناجات عرفه عرفه آمدم سوی تو ای خدا تا بگیرم ز لطف بوی تو ای خدا سوی درگاهت آمده بنده از تو یارب گردیده شرمنده ای خدا العفو ۴ عرفه آمدم روی دوشم گناه بنده‌ات را خدا از کرم کن نگاه با نگاه تو می‌شوم زنده می‌شود نامت مهر پرونده ای خدا العفو ۴ عرفه آمدم از گناه خسته‌ام ای خدا بنگر دل بشکسته ام کار این بنده شد خطا یا رب بخششت بر من کن عطا یارب ای خدا العفو ۴ عرفه آمدم عبد جا مانده‌ام هرچه هستم خدا بر تو من بنده‌ام عرفه یا رب بر توام مهمان کار من گشته ناله و افغان ای خدا العفو ۴ عرفه آمدم شکسته بال من مهربان ای خدا بنگر حال من لطف تو بر من ای خدا افزون تا دم آخر به توام مدیون ای خدا العفو ۴ عرفه آمدم بی‌قرار توام یارب از لطف تو در کنار توام چقدر خوش باشد مرام تو بر همه الطاف مدام تو ای خدا العفو ۴
. |⇦•کاش میشد باز برگردی... و توسل به بابب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── *تو زیارتنامه دو تا از شهداء کربلا مظلوم قید شده یکی مسلمه یکی عباس. تو حرمش هم که میری تو مسجد کوفه نوشته: مظلومنا... حالا میگم که یه مظلوم دیگه هم هست چقدر شباهت بین این مظلوم با اون مظلومه. این مظلوم کوفه ست. ولی اون مظلوم مدینه ست. کاش می شد باز برگردی به شهر مادرت تا که راحت جان دهد این کفتر نامه برت من نوشتم که بیا ای کاش دستم می شکست کاش می شد پیک من هرگز نیاید محضرت حسین جان حسین جان نامه هاش رو نخوانده پاره کن آتش بزن هیچکس اینجا نخواهد ماند یار و یاورت یکمی هم رحم کن بر دلخوشی ها ی رباب جان من برگرد تا زنده بماند اصغرت اصغرت نقشه ها دارند در سر کارها هم با سرت *آقا جان تو این شهر دارن میچرخن می بیننم اینا بازارهاشون بعضی از مغازه هاشون شبانه روز دارن کار می کنن می دونی کدوم مغازه ها ؟آهنگراشون شبانه روز دارن شمشیر تیز می کنن، نعل تازه به اسب می زنن. همه ی شهر دارن آماده میشن بعضی از این بچه هاشون دارن سنگ جمع می کنن نمی دونم چه خبره..* نیزه داری نیزه اش را تیز تیز تیز کرد تا بیفتد با تمام آن به جان اکبرت مشک هایت را حسابی پر کن اینجا آب نیست رحم کن بر آبروی حضرت آب آورت لااقل اهل و عیالت را ببر یک جای امن گنگ و سربسته بگویم وای موی دخترت چشم های مردمِ اینجا هرزه است وای می ترسم بیفتد در نگاه خواهرت غریب و تنها با دست بسته می برنم با سر شکسته سیلی که خوردم مزه ی دست بی حیاها رو چشیدم روضه های مدینه رو من دیگه دیدم طعنه ها که علی شنید منم شنیدم بی هوا سیلی خوردن و من فهمیدم توی غریبی مردنو من فهمیدم پسر عمو میکشنت برگرد برگرد بروی خاک می کشنت برگرد برگرد این روزا خیلی خرابه کوفه جون رقیه نیا به کوفه تو شهر کوفه هیچکسی نیست منتظر اومدن تو نقشه کشیدن برای پیروهن تو اینا نمی خوان که باشه سر رو تن تو نقشه دارن واسه سرت آقا برگرد کینه دارن از پدرت آقا برگرد نامه ها رو بزار کنار جون مسلم دخترا تو کوفه نیار جون مسلم حرفای کوفی همش دروغه این روزا بازار خیلی شلوغه هجوم آوردن.. یکی خنجر می خره یکی یه نیزه یکی به اسبش می زنه نعلای تازه یکی سه شعبه برای تیراش میسازه زنده ات نمیذارن اینا وای وای وای یه حرمله دارن اینا وای وای چه بی‌حیان چه بد دهن وای‌وای وای *اگه بخوام روضمو بخونم اینطوری امشب میگم.. روضه ی شباهت این آقا به مدینه اینه.. اینجا شما شنیدید کوچه اونجا هم شما می شنوی کوچه، اینجا می‌شنوی طناب اونجا هم شما میشنوی طناب، اینجا می‌شنوی غریب گیرش آوردن اونجا تو مدینه تو کوچه ها غریب گیر آوردن، اینجا می شنوی چند نفر ریختن سر یه نفر تو کوچه ها امام حسن میگه یهو دیدم ریختن سر مادرم.. حسین ....* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•وقتی نفس از سینه ... باب الحوائج ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ ●━━━━━━─────── بریم در خونه ی مسلم ابن عقیل خیلی غریبه این آقا.. وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید جز ‌هق هق از این مرد غمگین بر نیاید خیلی برای آبرویت بد شد اینجا آنقدر بد دیدم که در باور ندارم در را خودم بر روی دشمن باز کردم گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید سوگند خوردم در مدینه بعد زهرا خانم خانه پشت در دیگر نیاید *درس امشب ما اینه نکنه بچه‌ها اماممون تنها بمونه ها.. این آقا وقتی نماز ایستاد پشت سر این آقا خیلی شلوغ بود تا سلام نماز و داد یه نگاه پشت سرش کرد دیگه هیچکس نبود همه رفته بودن. مسلم شروع کرد تو کوچه پس‌کوچه ها غریبونه قدم زدن. از این کوچه به اون کوچه کسی در رو بروش باز نمی‌کنه. می‌خوام روضه رو خوب تو‌ ذهنت تصور کنی. یعنی یه لحظه برو کوفه ببین چه خبره. توی کوچه پس کوچه‌ها که قدم میزنه اصلا ذهنش جای دیگه‌ است. همینطور فقط دست رودستش میزنه میگه عجب کاری کردم نامه نوشتم بیای. کاش دستم میشکست نامه برات نمی نوشتم بیای. اومد کنار یه دیواری تکیه داد غریبونه نشست. همینطور که نشسته بود دید یه پیرزنی در خونه رو باز کرد. پرسید کی هستی انگار غریبه ای اینجا چیکار می‌کنی؟ گفت: آی پیر زن من مسلمم. تا این حرفو زد پیرزنه به سرش زد گفت سفیر حسین تو هستی من محب حسینم. میشه امشب بیای منزل ما.. من فقط موندم اینایی که با مسلم این کارا رو کردن با حسین می خوان چکار کنن. اومد به منزل این پیرزن که اسمش طوعه است اتاقی به مسلم داد دائم غذا برای مسلم میآورد.اما میدید لب به غذا نمی‌زنه هر دفعه که میرفت تو اتاق میومد میدید هی سرشو گرفته با خودش زمزمه می کنه. بگم مسلم داره چی میگه بیچاره میشی.. هی آب می‌آورد هی غذا می‌آورد آقا چرا نمی‌خوری؟ هی سرشو گرفته داره میگه حسین باشه بیا ولی زینبو نیار.. آب آورد گذاشت گفت: آقا چرا نمی‌خوری؟ مسلم سرشو گرفته میکه آقا علی اصغرتو نیار. رفت و دوباره برگشت دید هنوز داره حرف میزنه آقا اگه می‌خوای بیای بیا اما سه ساله تو نیار حسین. صبح شد دور خونه رو محاصره کردن هی دارن بد و بیراه میگن طوعه اومد پیش مسلم گفت:من الان میرم ردشون می‌کنم. تا این حرفو زد مسلم گفت: نه خانم شما نمی‌خواد برید پشت در خودم میرم. چرا آخه؟ آخه اینا بددهنن یه وقت یه چیزی می‌گن اینا بی حیان ما یه خاطره بدی از مدینه داریم. اومد پشت در دلت کجا رفت. خودش تو نامه نوشته می‌دونی چیکار کرد..بزرگان میگن می‌فرمایند: تو نامه اون نانجیب اینطوری نوشته به معاویه ملعون میگه من هرچی توان داشتم جمع کردم تا دیدم صدا نفس های فاطمه داره میاد چنان به در زدم..* برا حرف مردم ازت دست کشیدن دیدن حرف پول همه پس کشیدن یه آتیشی ساختن که تا ریشه سوختم به یه کیسه گندم حسینو فروختن اینا که می‌گفتن مرید تو هستن ببین که دستامو با چه بغضی بستن یه عمری به سینه زدن سنگتون رو حالا با همون سنگ سرم رو شکستن تو خاک غربت می‌میرم فدا سر تو کاشکی می‌شد نیایی و پا نمیذاشتی همش بین مردم دم از جنگه اینجا روی پشت بوما پر از سنگه اینجا یتیم های کوفه نمکدون شکستن حالا تو کمینه یتیمات نشستن اینا دست و بازوی سنگینی دارن میگن قنفذ و زجر از یه تبارن همه به زناشون یه قولی میدن که یه جفت گوشواره غنیمت بیارن *طوعه می گه وقتی مسلمو دستگیرش کردن رفتم ببین باهاش چکار کردن ؟..تا رفتم دیدم بدنشو از بالای دار العماره زمین انداختن سر از بدنش جدا کردن بدن مسلمو به اسب بستن تو کوچه های شهر کوفه دارن زمین می‌کشن میگن هرکی همراه حسین باشه این میشه. رفتم ببینم دیگه می خوان چکار کنن میگه یه مرتبه رفتم دیدم بدن مسلمو به این قلابای قصابی آویزون کردن. اینجا بدن این آقا رو به اسب بستن تو کوچه ها دارن می کشونن اما اسم اسب میاد یاد چی می افتی کربلا بدن عزیز فاطمه رو زیر سم اسبا له کردن ...حسین* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
زمان: حجم: 924.9K
روضه شهادت حضرت مسلم‌بن‌عقیل"علیه‌السلام 🏴🥀🏴 مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام: کربلایی_نصرالله_حیدری🎤 🥀🍃🥀 گروه_اشعار_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
زمان: حجم: 196.3K
. زمزمه ی مناجات عرفه عرفه آمدم سوی تو ای خدا تا بگیرم ز لطف بوی تو ای خدا سوی درگاهت آمده بنده از تو یارب گردیده شرمنده ای خدا العفو ۴ عرفه آمدم روی دوشم گناه بنده‌ات را خدا از کرم کن نگاه با نگاه تو می‌شوم زنده می‌شود نامت مهر پرونده ای خدا العفو ۴ عرفه آمدم از گناه خسته‌ام ای خدا بنگر دل بشکسته ام کار این بنده شد خطا یا رب بخششت بر من کن عطا یارب ای خدا العفو ۴ عرفه آمدم عبد جا مانده‌ام هرچه هستم خدا بر تو من بنده‌ام عرفه یا رب بر توام مهمان کار من گشته ناله و افغان ای خدا العفو ۴ عرفه آمدم شکسته بال من مهربان ای خدا بنگر حال من لطف تو بر من ای خدا افزون تا دم آخر به توام مدیون ای خدا العفو ۴ عرفه آمدم بی‌قرار توام یارب از لطف تو در کنار توام چقدر خوش باشد مرام تو بر همه الطاف مدام تو ای خدا العفو ۴