#نوحه_حضرت_رقیه_س
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
بیا عمه زینب کفن کن مرا«۲»
غریبم غریب«۲»
کفن با همین پیرهن کن مر«۲»
غریبم غریب«۲»
بیا عمه حکم خدایی رسید
مرا حکمِ از غم رهایی رسید
فقط امشبی میهمان توام
گمانم که وقت جدایی رسید
خدا حافظ ای عمه ی با وفا «۲»
غریبم غریب«۲»
مـرا بـاورِ ایـن مصیبـت نبـود
یتیمه شدم عمه جانم چه زود
چه بوده گناهم مرا می زدند؟
تمام تنم گشته سرخ و کبود
مگر من نبودم به غم مبتلا «۲»
غریبم غریب «۲»
من ای عمه خیلی ستم دیده ام
بـه قدر چهل ساله غم دیده ام
پـدر رفت و شـد روزگـارم سـیاه
مـن از بـاغ عمرم اِلَـم چیده ام
شدم دیگر ای عمه از غم رها «۲»
غریبم غریب «۲»
ز تو هر که پرسیده چون مُرده ام
بگـو از غـم و غصه دِق کـرده ام
ز بس مـادری کـرده ای بهر مـن
ز روی تـو ای عمـه شـرمنده ام
دگر کـن حـلالـم ز روی وفـا «۲»
غریبم غریب «۲»
هر آنکس که در ماتمم گریه کرد
دل او شکست از غمم گریه کرد
منـم در قیـامت تـلافی کنـم
هرآنکس که بر روضه ام گریه کرد
بگیرم ز لطف دست«مداح»را«۲»
غریبم غریب «۲»
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5794151795609572136.ogg
5.39M
#نوحه_حضرت_رقیه_س
بیاعمه زینب کفن کن مرا
غریبم غریب
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🏴
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ *
#سلام_ماه_محرم🏴
🌷نسل ما نسل ظهور است اگر برخیزیم🌷
🥀به محرم که میرسی، عاشورا را به خاطر می آوری و حسین را...
به خود ببال که عاشق و شیفتهی حسینی و عشق به حسین خیمه همیشه افراشته در جان توست...🥀
این بار با قرائت زیارت عاشورا خیمه دل را آماده محرم ارباب و ان شاءالله زیارت اربعین می کنیم.
((چله زیارت عاشورا و دعای فرج (الهی عظم البلاء) از روز #دهم_محرم(روزعاشورا )سال ۱۴۰۳ تا روز #اربعین_حسینی به نیابت فرج و ظهور امام غریب و مظلوم حضرت موعود(عج)به مدت ۴۰ شب برگزار می شود.))
لطفاً فقط در گروه اعلام کنید بدلیل ازدحام پیامهای شخصی پیوی چک نمی کنم.
هر کد به نام شهدای کربلا شهدای صدر اسلام علما و صلحا و فقها ✅🌷
#گروه_ختم_رهروان_شهدا
https://eitaa.com/joinchat/640942355Ce8c7fc18ae
لطفاً دوستانتان را به گروه رهروان شهدا دعوت کنید.
⚘هدیه محضر شهدای صدر اسلام صلوات⚘
|⇦•بین بازار راه میرفتند...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج محمود کریمی•
بین بازار راه میرفتند
دست در دست ، دخترو پدری
دخترک گفت میشود بابا
گوشواره برای من بخری
پدر از شوق شادی دختر
رفت تا حجره ی طلا سازی
گوشواره خرید دخترگفت
گوشوار مرا می اندازی؟
پدرش گفت دخترم اینجا
پره نامحرم است عزیز دلم
صبر کن تا به سمت خانه رویم
عمه هم خانه هست عزیز دلم
وقت برگشت سمت خانه ی شان
حجره ی روسری فروشی دید
چندتا روسری گلدارو
گُلِ سرهای دخترانه خرید
حس پرواز،داشت برروی ابر
دخترک روی شانه های پدر
بین پرواز گاه خم میشد
برسد تا به او صدای پدر
در همین حین، یک نفر ناگاه
لگدی زد به پلوی دختر
خواب بود همش
بد زد بی هوا کشیده ای و
ترکی خورد ابروی دختر
دخترک مثل بید میلرزید
*الان بازار بودم...من کجام؟
خوابم رو خراب کرد...*
دخترک مثل بید میلرزید
بین زنجیر بود دستانش
خواب شیرین او خراب شدو
لرزه افتاد در تن و جانش
مردک مست داد میزد هی
دخترک گریه میکرد و میترسید
گِله ها ماند تا زمانی که
سرباباش در طبق میدید
دست خود میکشید بر سر او
بوسه میداد روی بابا را
بود راس پدر در آغوشش
ناز میکرد بوی بابا را
یادان روزهای رؤیایی
بازهم دختر پدر شده بود
هی زبان میگرفت با گریه
روضه خوان سر پدر شده بود
دست خود را گذاشت بر رگها
حنجری ریش ریش را حس کرد
تا که با اشک گفت یاابتا
گلوی پاره پاره خس خس کرد
* رقیه شروع کرد آروم آروم روضه خوندن:*
باپای پُر وَرَمم، دردسر حرمم
همه میگن خیلی، شبیه مادرمم
یادم میاد وداع کردی
چقدر حرم پریشونه
تو خیمه ها که خوابم برد
بابام هنوز تو مِیدونه
از انتظار و از درد
توخیمه رفتم از حال
میگن که آخرکار
کشوندنش تو گودال
میبینم اشکامو بابا
به خنده ها بدل کرده
به هوش میام و میبینم
عمه منو بغل کرده
دیگه شفای دردمو
مگه توخواب ببینم
نه میتونم بخوانم
نه میتونم بشینم
شکایتِ همه بابا
از دست نیزه دارانه
من اما بیشترین ترسم
از ناقه های عریانه
بیا منو بغل کن
بیا منو سوار کن
خدا میدونه دیگه
نه میتونم سوار شم
نه میتونم ببینم
نه میتونم بیدار شم
*عمه جانش از رقیه سئوال کرد: عزیزم! رقیه جانم! همه خوابن تو چرا نمیخوابی؟ گفت: عمه جان از گرسنگی خوابم نمیبره...*
زخانه ها همه بوی طعام بشنیدم
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی
*همه صدا بزنید: یا حسین...* #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦• هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی....
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
کسی که برای اولین بار میخوام روضه شو بخونم یکی از شهدای کربلاست.به من بگن اسمش چیه؟میگم:نمیدونم...شهید گمنام حسینه...طبقات الکبرای ابن سعد نوشته: راوی میگه:"کانَ ابی یَتَبدّی..."پدرم عادت داشت میرفت بادیه منزل می کرد.قبلِ کربلا، مدت ها قبل از معرکه"فَیَنزِلُ قریباً مِنَ الموضِعَ الّذی کانَ فیهِ معرَکَةُالحُسَین "نزدیک اونجایی که سر امام حسینُ بریدند خیمه و خَرگاه برپا می کرد"فكنا لانبدوا إلاّ وجدنا من بني أسد هناك "میگه هروقت با بابام میرفتم بادیه می دیدم یه مردی از بنی اسد اون اطراف هی میره هی میاد،منزل می کنه. هربار که ما صحرا رفتیم این فرد اونجا بود...یه بار بابام ازش سوال کرد:" اراک ملازما هذا المکان؟ "چرا هروقت ما میایم اینجا تو هستی؟! تو این صحرا دنبال چی می گردی؟!فرمود: به من گفتن اینجا حسینُ میکشن،من همه اش میام دنبالش
من همه اش میام اینجا منتظرش، شاید منم ببینمش، باهاش کشته بشم...راوی میگه: وقتی خبر کشته شدن امام حسین به ما رسید، بابام گفت بلند شید"اِنطَلِقوا ننظر هل الاسدی فی مَن قُتِل؟"بلند شید بریم دنبالش بگردیم ببینیم به آرزوش رسید یا نه؟ اومدیم وارد این دشتِ پر از خون شدیم. پیکرها رویِ زمین افتاده بود،همه جا رو گشتیم چرخیدیم. یه وقت بابام صدا زد بیاید به آرزوش رسید...بیاید شهید رو ببینید...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها