eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
728.8K
. شور به سبک : راس تو می رود بالای نیزه ها ای دل شرار زهر شد میهمان من آه ای اجل بگیر این نیمه جان من گریه کن ای فلک با دیده ی ترم آخر تو دیده ای آمد چه بر سرم من غریبم....... گرید به حال من چشمان روزگار روزی که غرق تب گشتم شتر سوار شد دست و پای من بسته به سلسله نامحرمان شدند همراه قافله من غریبم...... با دست بسته ام رفتم به شهر شام در کوچه ی یهود در اوج ازدحام خاکستر عزا بر چهره ام نشست با سنگ کینه ها آیینه ام شکست من غریبم..... 👇 اجرا: مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام 🎤
2.31M
در ماتم تو خرد و کلان گریه می‌کنند یعنی برای تو همگان گریه می‌کنند اصلاً برای تشنگی کودکان توست این ابرها که فصل خزان گریه می‌کنند از طفل شیرخواره در آغوش مادران تا پیرهای مثل کمان گریه می‌کنند حی علی العزا که زمین خورد اکبرت هفت آسمان به بانگ اذان گریه می‌کنند مردان شیعه موی کنان ضجه می‌زنند مثل زنانِ مُرده جوان گریه می‌کنند از مادران خود به خدا ارث برده‌اند این‌گونه در نهان و عیان گریه می‌کنند عصر است، بچه‌های حرم دور عمه‌ها آرام، آستین به دهان گریه می‌کنند ناله کنند، پاسخشان تازیانه است بااین وجود در خفقان گریه می‌کنند ✍ 📝 مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام 🎤 حذف نام کانال ممنوع ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫 مجموعه کانالها و گروه مادحین و ذاکرین ولایتمدار حضرت زینب سلام الله علیها ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘ http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f 💠🍃💠 کانال اشعار مناجاتی همراه باصوت امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c 💠🍃💠 کانال ختم خوانی یا زینب(سلام الله علیها) http://eitaa.com/joinchat/1358299167C1f58d7c92c 💠🍃💠 عروسی خوانی یا زینب سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/2049966102C1b8f128de6 آیدی مدیر جهت پیشنهاد وانتقادات @Gomnam1038 💠🍃💠 🌺🍃دوستانتان را به گروه دعوت کنید اجرتون با حضرت زینب سلام الله علیها🌺🍃
روضه ی خروج اسرا از کوفه السلام علیک یا جبل الصبر..... شعر مناجات با امام زمان (عج) و اسارت آل الله ای عمه جان! برای تو خون گریه می‌کنم از سوز ماجرای تو خون گریه می‌کنم با یاد غصه های تو از حال می‌روم با یاد غصه های تو خون گریه می‌کنم داغ اسیری ات کمرم را شکسته است بستند ، دست و پای تو خون گریه می‌کنم حتی خدا برای تو روضه بپا کند با روضه ی خدای تو خون گریه می‌کنم تو زار می‌زنی ز فراق حسین و ، من ... از سوزِ های های تو خون گریه می‌کنم بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ... از "وا محمدای" تو خون گریه می‌کنم هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ... هر صبح و شب برای تو خون گریه می کنم ای "کربِ وَ الْبَلای" حقیقی کربلا از داغ کربلای تو خون گریه می‌کنم از داغ همسفر شدنت با حرامیان ... می‌میرم ، از عزای تو خون گریه می‌کنم تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم. رضا قاسمی  الکامل فى التاریخ: «وقتی اهلبیت توی کوفه توو حبس بودند،........ سنگى افتاد توی زندان که نوشته اى به آن گِرِه زده بودند ........ توش نوشته بود: پیک، خبر شما را براى یزید برده است و فلان روز مى رسه و فلان روز بر مى گرده......... اگر صداى «اللّه أکبر» شنیدید، یقین کنید که کشته مى شید و اگر نشنیدید در امان هستید......... دو سه روز قبل از اومدن پیک سنگى که توش نوشته اى بود، انداخته شد که مى گفت: «وصیت کنید که نزدیکه پیک برسه». ........ولی پیک اومد و فرمان یزید اومد که اسرا رو به شام بفرستید.» حالا کاروان می خواد از کوفه خارج بشه...... کوفه! دیدی؟ زینب آمد زیر و رویت کرد و رفت با کلامی آتشین بی آبرویت کرد و رفت دیدی آخر اول دروازه ات با خطبه ای تا قیامت لال از هر گفتگویت کرد و رفت گرچه بستی دست و راه چاره از هر سو به او آمد و بی چاره از هر سمت و سویت کرد و رفت او فقط با موجی از طوفان اقیانوس خود درهَمَت کوبید و در حیرت فرویت کرد و رفت کوه را می‌خواستی با سنگباران بشکنی او شکستت داد و رسوا کو ب کویت کرد و رفت هم تو را توبیخ کرد و هم همه تاریخ را با خبر از خُلقِ خَلقِ کینه جویت کرد و رفت . دستور داد سرهای مطهر رو به نیزه ها زدند...... اول کاری که کرد این بود: ............به دست و پا و گردن مبارک امام سجاد غل و زنجیر انداخت...... زن و بچه ها رو سوار شترهای بی جهاز کرد...... مثل اسیران کفار و روم........ به هر قبیله ای تعدادی سر داد....... به هر کسی یه مسئولیتی داد......‌ مخفر بن ثعلبه رو مسئول سرهای مطهر کرد...... به شمر گفت تو فرمانده ی هزار سوار هستی..... به هر کی یه چیزی گفت و دستوراتی داد...... اما آی مردم....... به یه نفر یه مسئولیتی داد که حتی شنیدنش هم جیگر همه رو آتيش میزنه....... میدونید چی بود؟........ به زجر گفته شد هرکی از قافله جا موند "تو" باید بری دنبالش........ کاش این مسئولیت رو به کس دیگه ای میدادن.....‌‌‌... حضرت رقیه: گفت بابا: زمزمه:(تو رو بدون احترام یزید برامون آورده) دنبالم اومدش......با حرفای بدش.... کشید موهام و هردفعه.... گفتم: نزن! زدش.... ببین کبودیم و......دندون خونیم و..... نبودی زجر ازم گرفت.....شیرین زبونیم و..... و ادامه روضه حضرت رقیه..... نوحه خروج اُسَرا از شهر کوفه: ما،می رَویم به شامِ غمها در تو شد بر ما سِتَم ها هلهله در مَلَأِ عام آتش و خاکستر از بام ما و شَکیبایی،دشمن و رُسوایی نبود امّا این،رَسم پذیرایی کوفه خداحافظ... ای،شهر غم در تو چه ها شد در تو بر عترت جفا شد وای از خندهٔ اغیار ازدحامِ سرِ بازار در ظلمتِ خاکت،گشتیم زندانی شد رزق آلُ الله،رنج و پریشانی کوفه خداحافظ... دور،باد از همه محبّین خِصلت و مَرام کوفه تا قیامت هست بر جا ذلّتِ مُدام کوفه پای ولی هستیم،در راه خوش عَهدی هستیِ ما باشد،فداییِ مَهدی یا مَهدی یا مَهدی... "مهدی معصومی " 🎤 https://eitaa.com/eetazeinab
السلام علیک یا صاحب الزمان...... در این زمانه که عادی شده است نامردی همیشه از سر رحمت مرا دعا کردی شبانه روز مرا بین معصیت دیدی دلت شکست، به رویم ولی نیاوردی سرم نرفته به زیر علامت احدی که بر سرم، همه ی عمر سایه گستردی حرام باد به من دلخوشی این دنیا غریب ماندی و دنبال یار می گردی مرا مریضِ بدون علاجِ عشقت کن تباه گشته ام از دست درد بی دردی نگو که از قلم افتادم اربعین، امسال قسم به فاطمه اشک مرا در آوردی فقط تو گریه کن زینبی و با گریه... دل مرا به بکا بر عقیله پروردی قدیمیا اینجوری میگفتند: گفتن آقاجان...... فرموده اید لَاَندُبَنّک صَباحاً وَ مَساءً ...... حَتّی بَدَلَ الدّموعِ دَماً....... یاجدّاه....... صبح و شب برات خون گریه میکنم...... برای کدوم مصیبت سیدالشهدا خون گریه میکنید؟.....برای مصیبت علی اکبر؟..... فرموده باشند نه......اگه علی اکبر هم بود برای این مصیبت خون گریه میکرد.......برای مصیبت عباس؟.......نه....... اگه عباس هم بود برای این مصیبت خون گریه میکرد....... پس کدوم مصیبته که شما براش خون گریه میکنید؟........فرموده باشند: برا مصیبت اسارت عمه جانم زینب....... فقط تو گریه کن زینبی و با گریه... دل مرا به بکا بر عقیله پروردی صدای گریه ی زینب هنوز می آید میان خنده ی اوباش پست و ولگردی کجاست ساقی لشگر، کجاست ماه حرم عقیله مانده بدون کفیل و همدردی این روزا حال زینب توی زندان کوفه چگونه ست؟.......... این روزا هیچکی به زینب سری نمیزنه.........فقط کنیزا میان به ملاقات حضرت.......... گفت حسین!....... دگر پایان ندارد دردِ من هجرانِ من ای داد تو را کم دارد این مَحبَس تو را زندانِ من ای داد تو رفتی شام و ما ماندیم در زندان کنارِ هم شده آب از فراقِ تو  تنِ بی جانِ من ای داد به جایِ مجلسِ دَرسَم عجب بد مجلسی دارم تماشاچیِ من هستند   شاگردانِ من ای داد یتیمت بِینِ راه از ناقه‌اش اُفتاد بد اُفتاد ببین از درد خوابیده  رویِ دامان من ای داد سرم بر چوبِ محمل خورد  تا مثلِ سرت باشد چه می‌شد می‌شکست از سنگ هم  دندانِ من ای داد تنورِ خانه‌ی خولی برای پُخت روشن بود وگرنه کم نمی‌شد از سرت سامانِ من ای داد به ما خرما و نان دادند قدری چادر و روبند به من خیرات می‌شد بارِ نخلستانِ من ای داد حرامی با غضب میزد قضیبی" را به روی تو زد و پاشید از هم صفحه‌ی قرآنِ من ای داد رُبابت دید اُفتادی  بغل کردت در آغوشش نشد افسوس یک لحظه سرت مهمان من ای داد... زنهارو توی یه خونه کنارمسجد زندانی کردند.......بعضی از این زنها از اهالی کوفه بودند(مثل زن زهیر وعابس و علی بن مظاهر و.....) .......فامیل و «کس وکار»شون میومدند وساطت میکردن و آزادشون میکردن ومیرفتن «خونه»هاشون...........الوقایع و الحوادث مینویسه .........دختربچه از عمه جانش پرسید:عمه جان......... این زنهاکه توی این مدت بامابودند یکی یکی کجامیرن؟ .........فرمود: عزیزدلم اینها«کس وکار»شون میان و آزادشون میکنن و میرن «خونه»هاشون..............یه سوال کرد که دلا رو میسوزونه.........گفت عمه جان مگه ما«کس وکار»نداریم؟ ........مگه ما «خونه» نداریم؟........ برای این خانم خیلی سخته توی «شهر پدرش» غریب باشه............توی شهری که «پدرش» لب تر میکرد هزارتا فدایی حاضربودن براش جون بدن.......... اما دخترش یه دونه یار هم نداره.............. گریز: یه خانم دیگه رو هم میشناسم توی «شهرپدرش» غریب بود.......یه خانمی که چهل شب رفت درِ خونه ی مهاجر و انصار اما یه نفرهم نیومدکمکش کنه. ........ من بضعه ی پیمبر و یک تن از این همه دم از سفارشات پیمبر نمیزند........ . یازهرا....... ۲👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امضا کنید: کارزار اعتراض به تفرقه‌افکنی آقای ظریف بین ادیان در موضوع انتخاب کابینه https://www.karzar.net/140179