eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸وای از شام 🩸 📎 | | 🥀 سهل نقل میکند: به سوى بیت المقدّس، روانه شدم و به شام رفتم. شهرى پُر آب و درخت دیدم که پارچه و پرده و دیبا آویخته‏اند و شاد و خوش‏حالند و زنانى هم پیش آنان، دف و طبل مى‏زنند. 🥀 با خود گفتم: شاید شامیان، عیدى دارند که آن را نمى‏شناسیم. دیدم مردمى سخن مى‏گویند. گفتم: اى مردم! آیا شما در شام، عیدى دارید که ما آن را نمى‏شناسیم؟! 🥀 گفتند: اى پیرمرد! تو را غریبه مى‏بینیم؟ 🥀 گفتم: من سهل بن سعد هستم. پیامبر خدا صلى‌الله علیه و آله را دیده‏ام و از او حدیث شنیده‏ام. 🥀 گفتند: اى سهل! آیا تعجّب نمى‏کنى که آسمان، خون نمى‏بارد و زمین، ساکنانش را فرو نمى‏برد؟ 🥀 گفتم: چرا این گونه شود؟! 🥀 گفتند: این، سر حسین علیه‌السلام از خاندان پیامبر خدا صلى‌الله علیه و آله است که آن را از سرزمین عراق به شام، هدیه مى‏برند و اکنون مى‏رسد. 🥀 گفتم: شگفتا! سر حسین علیه‌السلام را به هدیه مى‏برند و مردم، خوش‏حالى مى‏کنند؟! از کدام دروازه مى‏آورند؟! 🥀 مردم به دروازه‏اى به نام دروازه ، اشاره کردند. به سوى آن رفتم و آن‏جا که بودم، پرچم‏هایى پى در پى آمد و اسب‏سوارى را دیدم که به دستش نیزه سرشکسته‏اى بود و سرى بر آن بود که شبیه‏ترینِ صورت‏ها به پیامبر خدا صلى‌الله علیه و آله بود و در پى آن، زنانى سوار بر شتران بدون جهاز آمدند. 🥀 به یکى از آنها نزدیک شدم و به او گفتم: اى دختر! تو کیستى؟ 🥀 گفت: سَکینه دختر حسین... 🥀 به او گفتم: آیا درخواستى از من دارى؟ من، سهل بن سعد هستم که جدّت را دیده و از او حدیث شنیده‏ام. 🥀 سکینه سلام‌الله علیها گفت: اى سهل! به حامل سر بگو که سر را جلوى ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوند و به ما نگاه نکنند، که ما حرم پیامبر خدا هستیم. 🥀 سهل گفت: به حامل سر، نزدیک شدم و به او گفتم: آیا درخواستم را اجابت مى‏کنى تا در عوض، چهارصد دینار بگیرى؟ 🥀 گفت: درخواستت چیست؟ 🥀 گفتم: سر را جلوتر از اهل حرم، حرکت بده. 🥀 او چنین کرد و من هم آنچه را وعده داده بودم، به او پرداختم. 📕 مقتل‌ خوارزمی، جلد ۲ صفحه ۶۰ 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۵ صفحه ۱۲
🏴 شعر منسوب به زینب کبری(س) یَا أَخِی فَاطِمَ الصَّغِیرَهَ کَلِّمْهَافَقَدْ کَادَ قَلَبُهَا أَنْ یَذُوبَا برادر! با فاطمه خردسال و صغیرت، سخن بگو که نزدیک است دلش از غصه آب شود. 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۱۵
⚫️ چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟! وقتی سر مبارک امام حسین(ع) را برای حضرت رقیه(س) آوردند حضرت رقیه(س) سر را برداشت و به سینه‌اش چسبانید و می‌گریست و چنین می‌گفت: «یا اَبَتاه! مَن ذَاالَّذی خَضَبَ بِدِمائِک؟یا اَبَتاه!مَن ذَاالَّذی قَطَعَ وَریدَک؟ یا اَبَتاه! مَن ذَاالَّذی أیتَمَنی عَلی صِغَرِ سِنی؟ یا اَبَتاه لِلیَتیمَهِ حَتّی تَکبُرَ…؟ یا اَبَتاه! لَیتَنی تَوَسَّدتُ التُراب و لا اَری شَیبَکَ مُخضباً بِالدِّماءِ.» «ای بابا جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟ چه کسی رگ‌های گردنت را برید؟ چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ دختر بی بابا به که پناه ببرد تا بزرگ شود؟ کاش نابینا بودم. کاش خاک را بالش زیر سر قرار می‌دادم ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی‌دیدم.» 📚منبع ثمرات الحیاة، سید محمود امامی اصفهانی، ج ۲، ص ۷۶
◾️ امام حسین(ع) با دل پر خون از دخترانش جدا شد در بعضى از روایات نیز آمده است حضرت سکینه(س) در روز عاشورا به خواهر سه ساله‌اى (که به احتمال قوى همان رقیه(س) باشد) گفت: «بیا دامن پدر را بگیریم و نگذاریم برود کشته بشود.» امام حسین(ع) با شنیدن این سخن بسیار اشک ریخت و آنگاه رقیه(س) صدا زد: «بابا! مانعت نمى‌شوم. صبر کن تا تو را ببینم.» امام حسین(ع) او را در آغوش گرفت و لب‌هاى خشکیده‌اش را بوسید. در این هنگام آن نازدانه ندا داد: «العطش العطش، فان الظما قدا احرقنى؛ بابا بسیار تشنه‌ام، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است.» امام حسین(ع) به او فرمود: «کنار خیمه بنشین تا براى تو آب بیاورم.» آنگاه امام حسین(ع) برخاست تا به سوى میدان برود. باز هم رقیه(س) دامن پدر را گرفت و با گریه گفت: «یا ابه این تمضى عنا؟» «بابا جان کجا مى‌روى؟ چرا از ما بریده‌اى؟» امام علیه‌السلام یک بار دیگر او را در آغوش گرفت و آرام کرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد. 📚منبع حضرت رقیه(س)، شیخ علی فلسفی، ص۵۵۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت حضرت رقیه | حجت الاسلام عالی | پنجم صفر أَعْظَمَ اللّٰهُ أُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عليه السلام، وَجَعَلَنا وَإِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلاٰمُ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمینه ٫ با اینکه خیلی بابایی سنگ زدنم.mp3
3.89M
زمینه شهادت حضرت رقیه سلام الله ماه صفر ۱۴۰۳ با اینکه خیلی بابایی سنگ زدنم ولی نیفتاد اسمتو از دهنم با سر پر خون اومدی با چشم گریون اومدم تو خیلی کم شدی منم از غصه تا شده قدم میشینی روبروم برات بگم من از کدوم خاطره های این سفر که مثل بغض تو گلوم دیگه تنهام نذار حتی شده واسه یه بار می لرزم از اون شب که زجر کشید سرم داد و هوار .......................... بابا ببین کبودیای رو تنم بیشتره از گلای روی دامنم خونی شده محاسنت خونی شده گل سرم شکسته پیشونی تو شکسته دست لاغرم اخه این رسمشه دست و پاهام تیر میکشه حرمله به خولی میگفت اینو بزن ، این حقشه توی آتیش و دود یه محرمم دورم نبود با نوک نیزه میزدن تنم شده زخم و کبود .......................... اشکمو خنده های مردم درآورد عمه چقدر به جای من کتک میخورد یکی منو میزد ولی صد نفر عممو زدن سکینه گوشامو گرفت می‌گفت اینا بد دهنن تو رو با چوب زدن منو تو کوچه خوب زدن بدتر از هرجا ، توی شام عمه رو تا غروب زدن منو کشته نگاش اونکه رو سینت پا گذاش (ت) مردک پست یک لحظه هم چشاشو از ما برنداش (ت)
تقدیم به شیر زن کربلا زینب 🌸 زینبم من زینیم من دختر شیر خدایم زاده ی دامان زهرا دخت پاک مرتضایم شاهد عرش برینم محور اهل یقینم نجمه ی برج ولایت نجله ای از مصطفایم بر ملائک پیشتازم گر چه در سوز و گدازم جلوه ی حق در نمازم آیت ایزد نمایم من زبان مرتضی و اعتراضات بتولم حامل و پیغمبر پیغام خون مجتبایم پاسدار انقلاب سرخ و خونین حسینم خواهرخون خدا و قهرمان کربلایم همنوای مادرم در بیت الاحزان بوده ام من مادر غم یکه تاز عرصه ی درد و بلایم در عفاف و عصمت و حجب و حیا من بی قرینم وارث مرضیه هستم دخت ناموس خدایم از تبار درد و رنج وقافله سالار عشقم پای بند مکتب و در مکتب حق رهنمایم زینبم تبخاله ای بر چهر عاشورای عشقم گوهری افتاده در امواج خون کربلایم در اسارت من بشیر عز و آزادی و شورم مثل بابایم علی آزادگی را مقتدایم رو به روی دشمنانم کوهی از آتشفشانم در مصیبتها صبور و با بلاها آشنایم من امانت دار زهرا بوده ام بهر حسینم آخرین محمل نشین سر زمین نینوایم گوهری بودم که در ویرانه ها ماوا گرفتم چون درخشیدم جهان روشن شد از نورو ضیایم در فضای کاخ دشمن بر ستم شوریده ام من با بیان آتشین وشعله ی فریادهایم شاهد شوریده سر بر آستانم می گذارد زانکه من الگوی صبر و اسوه ی عشق و ولایم 🌷🍃
نوحه حضرت ابوالفضل به سبک زینب زینب مرحوم موذن زاده عباس عباس عباس کانون ادب عباس مرد حق طلب عباس ای یل عرب عباس عالی جنابی، مه شب تابی ای باوفا عباس مشگل گشا عباس(۲) عباس عباس عباس سلطان ادب عباس هاشمی نسب عباس ای کاشف کرب عباس ماه منیری، بهتر امیری ای باوفا عباس مشگل گشا عباس(۲) عباس عباس عباس ساقی وفا عباس مه دلربا عباس سردارسخا عباس میر قهرمان، شه پهلوان ای با وفا عباس مشگل گشا عباس(۲) عباس عباس عباس دریای غیرت عباس درگاه حاجت عباس کوه شجاعت عباس تو بی قرینی، چه دلنشینی ای با وفا عباس مشگل گشا عباس(۲) عباس عباس عباس شیر کارزار عباس مرد روزگار عباس صبری وقرار عباس تو مه جبینی، رزم آفرینی ای با وفا عباس مشگل گشا عباس(۲) عباس عباس عباس بر خیز وزجا عباس ادرک واخا عباس رو در خیمه ها عباست تویی علمدار ، میر سپهدار ای با وفا عباس مشگل گشا عباس(۲) شب نهم محرم 💚🌴💚🌴💚 التماس دعا
عشقت مرا دوباره از این جاده می برد سخت است راه عشق ولی ساده می برد پای پیاده آمدم و شوق وصل تو من را اگر چه از نفس افتاده می برد دل‌های عاشقان جهان کربلای توست نام تو را هر عاشق آزاده می برد فریاد غربتت دل ما را تمام عمر با کاروان نیزه از این جاده می برد این جاده دیده قافله ی اشک و آه را بر روی نیزه ها سر خورشید و ماه را دیده‌ ست در تلاطم طوفان بی‌ کسی یک کاروان بنفشه ی بی‌ سرپناه را آن شب که ماند یاس سه‌ ساله میان راه یک لحظه برنداشته از او نگاه را در آخرین وداع غریبانه ی حرم دیده عبور خواهری از قتلگاه را آن‌جا که داغ از جگرش بوسه‌ ها ‌گرفت گل‌ زخم از نگاه ترش بوسه‌ ها ‌گرفت وقتی رسید او که سر از دست رفته بود از زخم‌های شعله ورش بوسه‌ ها ‌گرفت اما گذاشت بر دل او حسرتی نسیم از گیسوان همسفرش بوسه‌ ها ‌گرفت از راه دور دختر هجران کشیده‌ای هر بار از لب پدرش بوسه‌ها ‌گرفت در باغ نیست غیر گل اشک و ارغوان داغی نشانده بر دل آلاله‌ها خزان اما گذشت هر چه که بود آن چهل غروب برگشته سوی کرب و بلا باز کاروان با کاروان غربت از این جاده آمدیم ما را رسانده قافله ی تو به آسمان حالا رسیده‌ ایم و سحرگاه جمعه است عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان سلام ◾️◾️◾️◾️◾️
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها        به سبک می‌گذرد کاروان من بابا سندن صورا اولدوم    اسیر  جفا درده سالوب عمه می غصه   و درد  و  بلا            عمه می شمردون چوخ وروب             درد و غم قلبیمی دولدوروب آغلارام  آغلارام  آغلارام         غصدن سینه می داغلارام 2بار سنسیز اورک قان اولوب سینمه    غملر   دولوب ایندی   بابا جان  قیزین غصه و  غمدن صولوب          سسیمه سس ویر ای مهربان            اولموشام یوللاردا با غریقان آغلارام آغلارام آغلارام        غصه دن سینه می داغلارام 2بار ای منه روح و روان وی منه آرام و جان درد و  غمیندن بابا یوخدی منه دای توان             سینه می بابا جان داغلارام               عمه مین حالینا آغلارام آغلارام آغلارام آغلارام       غصه دن سینه می داغلارام 2بار محرم   رازیم     بابا روح   و   نمازیم بابا سنسیز اولوبدی روان سوز و    گدازیم بابا               ای منیم دلداریم هارداسان           غم گونی غمخواریم هارداسان آغلارام آغلارام آغلارام        غصه دن سینه می داغلارام ۲بار اسدی   خزان   یللری خشک   ائلدی گولری اولدی گولستان خزان قان   ائلیوب   دللری              سینه می هر گیجه داغلارام                 روز وشب من سنه آغلارام آغلارام آغلارام آغلارام       غصه دن سینه می داغلارام ۲بار گلشن عمروم صولوب قلبیمه   غملر دولوب دردو   غمی    اکبرین ائللری   آغلار  قویوب               ناگران باخدیم هی یوللارا               غصه دن قلبیم اولدی یارا آغلارام آغلارام آغلارام      غصه دن سینه می داغلارام ۲بار ای بیزی      آغلار قویان قلبیم اولوب قان اویان درد و   فراقین    منیم باغریمی ایلوبدی قان                آیریلق اود سالوب جانیمه                آچ گوزون باخ بابا حالیمه آغلارام آغلارام آغلارام        غصه دن سینه می داغلارام ۲بار قلبیمی    غملر    آلوب غصه لی  حاله سالوب گلدی   نلر     باشیمه ائللریم   هاردا قالوب              عمه می یوللاردا یورموشام             دنیادن ایندی من دویموشام آغلارام آغلارام آغلارام        غصه دن سینه می داغلارام ۲بار یاور    و یاریم  منیم روح و   روانیم منیم قلبیمی غملر دوتوب یوخدی توانیم منیم               باخورام یوللارا ناگران            اولموشام غصه دن باغریقان آغلارام آغلارام آغلارام       غصه دن سینه می داغلارام ۲بار گلشن    عمروم   بابا دوندی صولان گلشنه قالدی دالینجا گوزوم باخ بابا جان بیر منه                 دردیمین درمانی جان بابا                  گوزلرین قربانی جان بابا آغلارام آغلارام آغلارام       غصه دن سینه می داغلارام ۲بار قان اولوب اشک تریم یاندی   دل  مضطریم هاردا      قالوبدی بابا ماه ملک      منظریم            صولدی گول تک بابا اصغریم             هاردادی غنچه ی  پر پریم آغلارام آغلارام آغلارام       غصه دن سینه می داغلارام ۲بار مظلوم آنام های سالور قلبیمی        غملر آلور ایندی ده      ویرانه ده اصغره   لای لای چالور               شل اولسون حرمله اللری               اوخلادی صود امر اصغری آغلارام آغلارام آغلارام       غصه دن سینه می داغلارام ۲بار ملتمس دعا مهدی ملکی
432.5K
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها ✍ به قلم استاد مهدی ملکی اجرا : احسن دهقان
Mahmood Karimi - Baba Mano Bebar (128).mp3
12.27M
نوحه زیبای بابا منو ببر از محمود کریمی/🕋/ ─┤ ●♬!♫!♭● ├─ بابا یه گوشه خواب بودم خیلى آرووم ♬!♫!♭ !×..×! ولى پیچید تو گوشم صداشون نمى بردن اگه گوشواره هامو ♬!♫!♭ !×..×! خودم میبخشیدم به دختراشون من بچه ى توام ♬!♫!♭ !×..×! نمى بردن خودم میدادم بهشون گذشت و گم شدم توى بیابون ♬!♫!♭ !×..×! آخه از قافله جا مونده بودم یکى اومد برم گردوند بابا ♬!♫!♭ !×..×! ولى کاشکى همونجا مونده بودم بد اخلاق اند چقدر مرداى شامى ♬!♫!♭ !×..×! به جاى قلب سنگه تو دلاشون با این دستاى سنگینى که دارن ♬!♫!♭ !×..×! دلم میسوزه واسه بچه هاشون یه جورى زد چشام تاره هنوزم ♬!♫!♭ !×..×! یه جورى زد قدم از درد خم موند جاى دستش یکم بهتر شد اما ♬!♫!♭ !×..×! جاى انگشترش رو صورتم موند تو روى نیزه و من روى ناقه ♬!♫!♭ !×..×! تو چشمات باز و من دستام بسته چقدر شکل همیم بابا نگاه کن ♬!♫!♭ !×..×! من مثل تو دندونام شکسته مداحی بابا منو ببر از محمود کریمی
Namahang Bi Morovat Baron Rasoli 1403 [Mohjat_Net].mp3
1.57M
▪️مداحی جدید شب پنجم ماه صفر 1403 شهادت حضرت رقیه جدید ای بی مروت بارون ببار ای آسمون که بی قرارم منم مثل تو خیلی گریه دارم شب جمعه است و دورم از ضریحش ببار ای آسمون من هم ببارم ببار ای آسمون جای رقیه به یاد داغ بابای رقیه به یاد خشکی لبهای اصغر به یاد اشک چشمای رقیه ببار ای ابر دلها بی قراره خرابه پا به پات میخواد بباره ببار اما بدون ای ابر امشب رقیه با تو خیلی حرف داره کجا بودی علی اصغر فدا شد کجا بودی قیامت کربلا شد برای چند قطره آب ای ابر عمو عباس دو تا دستاش جدا شد شعر: امیر علی شریفی
3. زمزمه.mp3
2.11M
📝 زمزمه حضرت رقیه (سلام الله علیها) 🎤 استاد ▪️ویژه شهادت از شهر کوفه ،تا به شام، سنگم زدن از روی بام انقدر بهم سیلی زدن، دیگه نمی بینه چشام یکی بگه این دختره ، نزن .. نزن .. ضرب لگد زجر آوره ، نزن .. نزن .. حالا که اومدی بابا گوش بده دردِ دلمو زخمهای روی بدنم سَر میبره حوصله مو خسته شدم از قافله بابا، بابا... پاهام شده پر آبله بابا،بابا... وای!!! از سنان و حرمله ...بابا،بابا... حرمله منو میزد !!!...بابا،بابا..
❁﷽❁ :حسین جان!به یادلبت یک شبم خواب راحت نداشتم.... ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ بابایی! چقـــد منتــظر بودم امشب بابایی بــرا خـــاطـــر عمـــه زینــب بیایی بپــــا کردی اینــجا عجب کربلایی بابایی! از اون وقتــی که بودی بالای نیزه تو می دیدی اشــکامو در پای نیزه چه زخم عمیـــقی شده جای نیزه بابایی! ببین صورت نیلی دخترت رو بابایی ببین غنچــهٔ زخمیِ پرپرت رو بابایی دل سوختهٔ کوثــر دیگرت رو بابایی بابایی! کتک خوردم از بس کبوده تن من ببیـن آتیش افتــاده رو دامــن من ببین پاره شد معــجر و پیرهن من بابایی! چـــه کردن بابا با لب و دنــدون تو که داره می ریزه هنـــوزم خــون تو روی صــــورت زخمــی و گلگون تو بابایی! منــم مثل مادر از این دنیــــا سیرم تنم زخمیه دست به دیوار می گیرم ببر راحتـــم کن که بی تو می میرم بابایی! دیگه عمـــه رو خستـــه کردم با اشکام چه حرفا شنـــیدیم از این مردم شـــام خاکستر می ریختن رو سرهامون از بام بی بی جان! رسیــده دیگه عمــــه وقت جدایی دارم میرم امشب سفــــر با بابایی خداحافــــظ ای عمــــهٔ نینـــوایی بی بی جان! چقد زحمـتت دادم ای عمه جونم دیگه طاقتم نیست نمیشه بمونم حـــلالم کن ای عمـــهٔ قد کمــونم بی بی جان! ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۵/۳۱ پنجم صفر۱۴۴۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫 مجموعه کانالها و گروه مادحین و ذاکرین ولایتمدار حضرت زینب سلام الله علیها ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘ http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f 💠🍃💠 کانال اشعار مناجاتی همراه باصوت امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c 💠🍃💠 کانال ختم خوانی یا زینب(سلام الله علیها) http://eitaa.com/joinchat/1358299167C1f58d7c92c 💠🍃💠 عروسی خوانی یا زینب سلام الله علیها https://eitaa.com/arosikhani/yazinab آیدی مدیر جهت پیشنهاد وانتقادات @Gomnam1038 💠🍃💠 🌺🍃دوستانتان را به گروه دعوت کنید اجرتون با حضرت زینب سلام الله علیها🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘گمنام⚘: دلتنگتم مادر: روضه امام مجتبی علیه السلام و گریز به حضرت عباس علیه السلام 💠🥀💠 طاقت نداشتم بشود روضه بازتر بسم الله …. منم روضه ام همین باشه به اون شاعر و روضه خون مادر ما فرمود:چرا برای حسنم شعر نمیگی،وصال،مگه حسن پسر من نیست؟!! چرا براش روضه نمیخونی،یه جوری گریه کنیم امروز که این خانم که پرونده این دو ماه ما دستشه دلش به دست بیاد،بگه آفرین شما همه گریه کن های حسنمید، نگه بچم غریب مدینه گریه کن نداره …تنها جنازه ای که روز برداشتند جنازه این آقا بود،تو این پنج تن آل عبا؛پیغمبر و شبانه امیرالمؤمنین و شبانه مادر ما زهرا رو شبانه،یه امام حسن و روز برداشتن امان امان ……” رسیدن کنار قبر پیغمبر،صدا زد نمیزارم اینجا دفن کنید،این بدن و ببرید”حالا همه ایستادن ابی عبدالله،قمر بنی هاشم، (فقط خواهش میکنم تو این روضه حواست به عباس باشها،اگه خیلی کار داری میگما) عباس دست به شمشیر بزد ابی عبدالله دستشو گرفت رو کرد گفت: یه روزی سوار شتر میشی،میای به جنگ ولی خدا،نکنه میخوای یه روز سوار فیل بشی بیای به جنگ خدا،با برادرم چیکار داری میخوام کنار قبر جدم دفنش کنم…صداشو بلند کرد گفت ایستادید داره به من جسارت میکنه،تاریخ و برات بگم صدای ناله ات نمیتونه تو سینه بمونه” نوشتن چهل نفر تیر انداز دورش حلقه زدن ….” همه تابوت و هدف گرفتن ….” کاری کردن بدن دوباره غرق خون شد …” آخ،آخ حضرت به قمر بنی هاشم فرمود راضی نیستم نوک شمشیری به هم بخوره،خونی جاری بشه این بغض گلوی حسین و فشار داد؛عباسم بیا بریم،بیا بریم بدن داداشمو کنار بقیع دفن کنیم …” بعضی ها نوشتن رفتن دوباره غسل دادن دوباره کفن کردن،چون کفن پاره پاره شد … بدن و دفن کردن برگشتن،نگاه کردن دیدن زینب دم در ایستاده ….” مضطرب و نگرانه،تا نگاش به برادراش افتا دید همه سرو رو خاکی و آشفته، اومد جلو دید عباس داره بلند بلند گریه میکنه ….” پسر ام البنین و بغل کرد …. برادر،چی شده داداش ؟!! وقتی میرفتی اینجوری نبودی چی شده برگشتن حالت منقلبه ؟!! صدا زد زینب ، چهل تا تیر انداز بدن داداشم رو تیر باران کردن، کاشکی این تیرها به من میخورد زینب ،من بایستم ببینم چهل تا تیر انداز بدن و تیر باران کنن،کاش من و تیر باران می کردن ….” میخوام بگم دعاش مستجاب شد عباس …..”نه چهل نفر ،چهار هزار نفر ،جوری عباس و زدن ………ای حسین ……. جان ………. کانال نوحه یا زینب(سلام الله علیها) http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f