eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
360 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉ ●عشق تو کرده به همه سرایت کمتر شنیده شده این روایت قال النبی المصطفی المؤتمن حسن منی و انا مِن حسن ■کریم حسن، زندیگم حسن کل سال و میگیم حسین امشب و می گیم حسن ★پیمبر حسنیه ،حیدر حسنیه حسنی ان همه فاطمه بیشتر حسنیه ابالفضله علی تا محشر حسنیه طبق نص روایت علی اکبر حسنیه ●اگر یه روزی بقیع از طلاشه حرمِ تو شبیه کربلاشه حک میشه روی ایوونت این سخن حسن منی و انا مِن حسن ■امام حسن، السلام حسن کافیه ازم جون بخوای میگم روی چشام حسن رقیه حسنیه، قاسم حسنیه بخدا عقیله‌ی بنی هاشم حَسنیه مجنون حسنیه، لیلا حسنیه یه دوشنبه شب میریم ایشالا حَسنیه ✍تایپ:محمدصادقC᭄
enc_17239224718014570725793.mp3
4.47M
به تو عرض سلامم تویی حسن ختامم به لطف تربت تو شده دنیا به کامم وقتی میخونن به عزت و شرف لا اله الا الله ملک نقال جنازمو میبره کربلا به اذن الله چنان کنان سرانجام کارم خدا که باشی تو خوشنود و ما کربلا یا اباعبدالله ... میخواهم تا پیرغلامی بمونم من همین جا که بزم روضه هاته تماشایی تر اینجا پرچمت بالاست هیچکی نمیتونه بگیره تا ابد جاتو این همه نوکر خداوکیلی هیچکسی نداره الا تو الهی به حق حدیث کسا بشه چشم بد دور از این مجلسا یا اباعبدالله ... مدال نوکریته کبودی رو سینه ام من از الآن حسین جان به فکر اربعینم تویی مشایه باشه قرار نوکرای ابی عبدالله لشکر شیعه دیدنیه تو کربلای ابی عبدالله میشینن همه زائرا اربعین سر سفره بی بی ام البنین یا اباعبدالله
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل مدح حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم دلبرِ صاحبدل و قرآنِ نازل  مصطفی اُسوه‌یِ خُلقِ نکو انسانِ کامل مصطفی شد اَشِدّاٰءُ علیَ الکُفّار هنگامِ نبرد با مسلمان تا کند چون اهلِ منزل مصطفی جز رضایِ حق ندید و جز ثنایِ حق نگفت خدعه‌هایِ مشرکان را کرده باطل مصطفی دل نَبسته بر کسی جز آن که دلدارش خداست جز علی هرگز نمی‌بندد به کس دل مصطفی در رکابش می‌زند شمشیر  شیرِ کردگار مرتضی دریایِ غیرت بود و ساحل مصطفی با منافق‌های اُمّت هم  مدارا می‌کند رویِ خوش داده نشان حتّی به قاتل مصطفی با ولایت تا شهادت مانده ختم‌ُالمرسلین بی‌قرارِ کوثر و قرآنِ نازل  مصطفی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم تب کرده پایِ بسترش دختر شده بی‌تاب پیشِ علی کم‌کم شده شمعِ وجودش آب فکرِ وصیّت کردن افتاد و کسی می‌گفت عادیست هذیان گفتنِ بیمار یا بی‌خواب بر اهلِ نیش و طعنه و زخمِ زبان لعنت خون شد دلِ ختمِ رسل مضطر شده محراب خیلی سفارش کرد کوثر را چه شد آخر ؟! بینِ در وُ دیوار افتاد از نفس مهتاب ضربِ لگد با میخِ در همدست بودند و .... شد بارِ شیشه خُرد می‌ریزد زمین خونآب شش‌ماهه‌ای پر زد میانِ روضه‌یِ مادر شش‌ماهه‌ای پرپر زده بر سینه‌یِ ارباب لالا لالایی تیر خوردی جایِ شیر اِی وای با روضه‌هایت ندبه‌خوان شد دلبرِ سرداب
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی شهادت حضرت رسول و روضه‌یِ کربلا تا لحظه‌یِ آخر از خدا می‌گوید با فاطمه رازِ کوچه را می‌گوید هر روز کمی برایِ اُمُّ‌السَّلمه از شاهِ شهیدِ کربلا می‌گوید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی شهادت حضرت محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم رسولِ مهربانی دیده بست وُ .... غمِ او در دلِ مولا نشست وُ .... دو سه روزی پس از این روضه این شد سقیفه با لگد در را شکست وُ ....
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی امام حسن علیه السلام و روضه‌یِ مادر میانِ کوچه‌یِ تنگی چه‌ها شد به ضربِ کینه قدِّ یار تا شد همان روزی که گم شد گوشواره عصایِ دستِ مادر مجتبی شد
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل _مدح و مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام آنقَدَر اهلِ کرم شد   عَلمش را بخشید دِرَمَش را  خَدَمش را  حَشَمش را بخشید دست و دلبازیِ او شهره‌یِ آفاق شده هرچه که داشت به‌جز درد و غمَش را بخشید همه‌یِ نُه فَلک از آنِ حسن بود ولی .... به حسینی شدنِ ما حرمَش را بخشید وسطِ کوچه چه‌ها دید  خدا می‌داند روضه این است که مادر ثنَمَش را بخشید گم‌شد آویزه‌یِ یاسی که دَم از حیدر زد مادرم زیرِ لگد  بازدَمش را بخشید شد عصا شانه‌یِ لرزانِ حسن در کوچه چشم بارانی و آن قدِّ خَمَش را بخشید کاش می‌شد قلمی یا غزلی وقفَش حیف ندبه‌خوان شد حسن و محتشَمش را بخشید
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داری کدام خیمه، پدر ناله می زنی با روضه های ماه صفر ناله می زنی با داغ ِ روی داغ، گذشته دقایقت داری برای چند نفر ناله میزنی آیا همیشه گریه کنی هست پیش تو وقتی که شام تا به سحر ناله می زنی اشک تو را کدام ملک پاک می کند آن دم که با دو دیده ی تر ناله می زنی داری خودت که غُصّه،  نبینم ابَالرَّئوف با غصّه های کلّ بشر ناله می زنی این روزها برای عموجان خود حسن با یاد پاره های جگر ناله می زنی مثل حسین؛ جدّ غریبت کنار طشت دستی گرفته ای به کمر ناله می زنی باران تیر روبه روی توست گوئیا مانده تنش بدون سپر ناله می زنی وقتی که تیر می کشد از پیکرش، حسین با یاد زخم  ِتیر  ِسه پَر ناله می زنی یک تیر از گلوی علی می کشد برون یک تیر هم ز چشم قمر ناله می زنی حرف از حسن که می شود ای صاحب عزا حتما برای داغ دگر ناله می زنی حتما گریز روضه ی تو فرق میکند یاد جفای بین گذر ناله می زنی ایام فاطمیه فقط نه ؛ تمام سال از زخم میخ و ضربه ی در ناله می زنی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای روضه خوان ِغربت ِقبر کریم ها شاه غریب ، وارث صبر کریم ها‌ بین بقیع، صاحب بزم عزا شدی زائر برای مظهر جود خدا شدی وقت عزای جدّ کریم تو مجتباست اما بقیع، بی علم و بیرق عزاست گریه کنی به دور حصارش نمانده است جز تو کسی کنار مزارش نمانده است حالا به روی خاک حریمش نشسته ای از بی کسی شبیه حسن دل شکسته ای مثل حسن  تو هم شده ای شاه بی سپاه صحرانشین فاطمه، لبریز اشک و آه اما دلیل اشک حسن داغ کوچه بود آن کوچه ای که صورت مادر شده کبود یک بی حیا رسید و به یکباره جان گرفت از فرصت نبودن حیدر توان گرفت جمع ِ تمام کینه ی او مشت بسته شد بد زد که گوشواره ی مادر شکسته شد از آن به بعد بر رخ مادر نقاب دید روی کبود حوریه را در حجاب دید از آن به بعد روز خوشی مجتبی ندید در روضه های کوچه ی غربت قدش خمید راحت شد آخر از غم جانکاه مادرش وقتی که شد شهید جنایات همسرش با زهر کینه پاره جگر شد اگر حسن او را نموده غسل و کفن شاه بی کفن دیگر نرفته بر سر سرنیزه ها سرش در زیر نعل تازه نمانده ست پیکرش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل مدح حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم دلبرِ صاحبدل و قرآنِ نازل  مصطفی اُسوه‌یِ خُلقِ نکو انسانِ کامل مصطفی شد اَشِدّاٰءُ علیَ الکُفّار هنگامِ نبرد با مسلمان تا کند چون اهلِ منزل مصطفی جز رضایِ حق ندید و جز ثنایِ حق نگفت خدعه‌هایِ مشرکان را کرده باطل مصطفی دل نَبسته بر کسی جز آن که دلدارش خداست جز علی هرگز نمی‌بندد به کس دل مصطفی در رکابش می‌زند شمشیر  شیرِ کردگار مرتضی دریایِ غیرت بود و ساحل مصطفی با منافق‌های اُمّت هم  مدارا می‌کند رویِ خوش داده نشان حتّی به قاتل مصطفی با ولایت تا شهادت مانده ختم‌ُالمرسلین بی‌قرارِ کوثر و قرآنِ نازل  مصطفی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مخمّس شهادت حضرت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم رحمت محبّت مغفرت غیرت نجابت نور عزّت عدالت عافیت حکمت اِصالت شور در سینه‌ات اَسرارِ نابِ واضح و مستور مدحِ شما روزِ قیامت ناله‌یِ ناقور از گاهواره عاشقت هستیم ما تا گور کون وُ مکان مدیونتان دین زیرِ دِینِ تو ای روح و جانِ عاشقان در شور و شِینِ تو گیتی ندیده‌َست و نخواهد دید عینِ تو از آنِ عشقی عاشقم عشقم حسینِ تو بر عاشق و معشوقِ او دادم سلام از دور دستِ ادب را رویِ قلبم می‌گذارم آه راهِ حرم را با سلامی می‌کنم کوتاه من روبه‌رویِ گنبدِ خضرایِ این درگاه دارم زیارت می‌کنم دلدار بسمِ‌اللّه یا رحمةٌ لِلعالمین شد زائرت مأجور تب کرده بودی و تمامِ پیکرت می‌سوخت با طعنه‌ها قلبِ تو وُ همسنگرت می‌سوخت پیشِ نگاهت اعتقاد و باورت می‌سوخت اِنگار می‌دیدی چگونه دخترت می‌سوخت دیوار وُ در با هم هجوم آورد سویِ نور اَجرِ رسالت می‌شود میخِ در وُ دیوار شد بارِ شیشه خُرد چون شد ضربه‌ها تکرار آقا نبودی با غلافِ کینه‌یِ اَغیار افتاد بازویِ گلِ یاسِ حرم از کار عجِّل وفاتی شد نوایِ کوثرِ رنجور تو رفتی و سهمِ علی بعد از تو عُزلت شد در شهرِ تو در کوچه‌یِ تنگی قیامت شد حقِّ امیرالمؤمنین‌‌ِ ما که غارت شد سیلی جوابِ آهِ همراهِ ولایت شد ردِّ کبودی مانده رویِ صورتِ مأمور‌‌‌‌ مأمورِ حفظِ دین وُ حامیِ ولا افتاد ناموستان با ضربه‌هایِ بی‌حیا افتاد طفلی حسن می‌دید چادر زیرِ پا افتاد یک ضربه زد امّا رویِ دو گونه جا افتاد شد ندبه‌خوان قامت‌کمان ... سارق شده مغرور
السلام علیک یا رسول الله صلی الله علیه و آله چگونه نوحه کنیم این عزای سنگین را شهید گشت و نفهمید امتش این را شهید گشت کسی که به دست عاطفه اش پناه داد فقیر و یتیم و مسکین را شهید گشت امامی که فیض رحمت او گرفته تا به ابد خلقت نخستین را چگونه پیرو قرآن شوند قومی که دهند نسبت هذیان کلام یاسین را مدینه شرم نکردی به پیش دختر او که رو به قبله کنی خاتم النبیین را عجب که داغ تسلا شود به داغ دگر کشد به خنده ی مرگ آن نگاه غمگین را از این سو آتش دل ، آن سو آتش خانه بگو که صبر نماید علی کدامین را علی که غسل تن سید البشر با اوست به دوش خویش کشیده است داغ تدفین را به روی سینه ی او گوشوار عرش افتاد بغل گرفت گل سرخ ، برگ نسرین را به گریه گفت حسینم کجا یزید کجا به گریه دید مگر آن غروب خونین را همان غروب که شمر آمد و سنان میرفت که پایمال کنند آن سلاله ی دین را همان غروب که قرآن ورق ورق میشد همان غروب که آتش زدند آیین را که دیده قاری قرآن میان بزم شراب به گریه دید سر و چوب و طشت زرین را میثم مومنی نژاد
شهادت رسول الله صلی الله علیه و آله گرفته بوی شهادت شب وفاتش  را بیا  مرور کن  ای اشک  خاطراتش را مورخان  بنوشتند  با   سرشک یتیم هجوم درد به  سر تا سر حیاتش را سه سال شعب ابیطالب و شکنجه وبعد چقدر مرگ خدیجه فسرد ذاتش   را چه سنگها که بر آیینهُ وجودش خورد چه طعنه ها که ابوجهل زد صفاتش را برای غارت جانش قریش خنجر بست ولی  خدای علی  خواسته نجاتش  را دلش چو ماه شکست و دو نیم شد اما ندید سبزی یِ باران معجزاتش  را حرا  شروع رسالت غدیرخم  پایان ادا نمود  تمامی یِ  واجباتش  را وبعد غیر علی هر که رفت در محراب شنید نعره ی (لا تقربو الصلاتش) را میثم مومنی نژاد
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یارحمت الله الواسعه ___________ سمت تو آمدیم در این فتنه های حاد ما دل نداده ایم به احزاب حزب باد هرچند بنده، آخرش آزاده میشود_ هرکس که بُرده نام تو را روز و شب زیاد تنها به مُهر تربت تو سجده کرده است آنکه رسیده است مقامش به اجتهاد سرخی خون ، سیاهی پیراهن عزاست چیزی که منتسب به تو شد، میشود نماد دنیا اگر روانه شود سمت کربلا بازار دلبران جهان میشود کساد ای کشتی نجات که درهم شکسته ای عاشق چگونه رد شود از مرز این تضاد تو کشتی نجاتی و حق با همین حساب باب نجات را به کسی غیر تو نداد در آستان مهر تو شاه و گدا یکیست اینجا تفاوتی نکند رنگ یا نژاد دارم امیدِ اینکه به من هم نظر کنی وقتی غلام، سر به روی زانویت نهاد
صبح ازل طلوعش  باطلعت حسن بود و الشمس و ضحها در صورت حسن بود یک ذره خاک او ماند مارا درست کردند گویا که خلفت ما از خلقت حسن بود بابا همیشه میگفت دیدی خدا کریم است؟! نانی که خوردی امشب از برکت حسن بود هرجا حسین قدم زد دنبال مجتبی بود شخصا حسین محو شخصیت حسن بود با دوستان مروت با دشمنان مروت این خُلق در یکی بود  او حضرت حسن بود یک گوشه چشم کرد و شش گوشه را بنا کرد کرببلا محیطش تا تربت حسن بود صد سال اشک ادم یک گریه ی شبش بود صدسال صبر ایوب یک ساعت حسن بود در خانه جعده بود و در کوچه هم مغیره پس‌ کی خدا دراین شهر هم صحبت حسن بود؟ در کوچه پیش رویش کشتند مادرش را فریاد ازین زمانه این قسمت حسن بود
تویی ختم رسالت یا محمد گل بستان عصمت یا محمد صفا و مهربانی سیره ی توست در دریای رحمت یا محمد شده پاینده ای نور الهی ز تو قرآن و عترت یا محمد تویی ریشه‌کن ظلم و تباهی تویی روح عدالت یا محمد تویی بنیانگزار عشق و ایثار شفیع و یار امت یا محمد میان مسلمین کل عالم تویی انوار وحدت یا محمد به دل های تمام شیعیانت تویی نور محبت یا محمد نظر داری به حال دوستانت ز لطف بی نهایت یا محمد جوانمردی بود شرمنده ی تو تویی جان فتوت یا محمد مدینه، ای امید اهل عالم ز تو دارد شرافت یا محمد بود ای نور چشم آل عصمت رضای حق رضایت یا محمد به راه دین و قرآن و ولایت تو کردی استقامت یا محمد ببارد بر سر ما تا به محشر ز انگشتت کرامت یا محمد به بازار عمل روز قیامت کنی از ما شفاعت یا محمد نما ای صاحب جود و کرامت به جمع ما عنایت یا محمد منم امشب گدای خانه ی تو نظر کن بر گدایت یا محمد اگر چه دورم از شهر مدینه دلم کرده هوایت یا محمد حریم با صفایت غرق در نور ولی داری تو غربت یا محمد به شهر توعدوی بی حیایت شکسته از تو حرمت یا محمد به یاد غربتت ای جان عالم بگویم از برایت یا محمد چرا از مسجد و محراب و منبر نمی‌آید صدایت یا محمد مدینه در غم داغ تو مولا شده بزم عزایت یا محمد ز بین مردم نادان یثرب دگر کردی تو رحلت یا محمد زدند آتش پس از تو خانه ی وحی چه گویم زآن حکایت یامحمد رخ نیلی و پهلوی شکسته شده اجر نبوت یا محمد زدند زهرای تو با تازیانه امان از این مصیبت یا محمد از این نامردمان، زهرای اطهر کند فردا شکایت یا محمد نظر کن بر (رضا) عبد سرایت که گردیده غلامت یا محمد
شب انا الیه راجعون است قلوب شیعیان از غصه خون است جهان از این مصیبت شام تار است پیمبر سوی جنت رهسپار است قلوب عاشقان را غم گرفته مدینه از غمش ماتم گرفته مدینه شهر غم ماتم سرا شد علی و فاطمه صاحب عزا شد برفته از جهان شخص پیمبر بسوزد حیدر و زهرای اطهر ز داغش در جهان محشر به پا شد نوای نای دل واویلتا شد امید عالمین گردیده خاموش شده عالم ز داغ او سیه پوش زند از داغ او زهرا به سینه علی غربت نشین شد در مدینه صدای ختم مرسل گشته خاموش سفارش های او گشته فراموش سقیفه مسلکان با هم نشستند ز ختم الانبیا بیعت شکستند ز قرآن پرده ی حرمت دریدند جهنم را به جان خود خریدند به جای تسلیت ها ظالمانه ز کین آتش زدند بر درب خانه خدا داند ز کینه وحشیانه زدند بر فاطمه با تازیانه بزد بر روی زهرا ضرب سیلی رخ محبوبه ی حق گشت نیلی عدو از کینه بر زخمش نمک زد میان کوچه زهرا را کتک زد عزیز مصطفی نقش زمین شد امیرالمؤمنین خانه نشین شد (رضایم) خون شده قلبم به سینه بسوزم از غم داغ مدینه
320.9K
شهادت حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله واحد تک ای شده هفت آسمان در غم تو نوحه خوان صاحب عزایت شده صاحب زمان چشم فلک خونفشان که بوده در هر زمان رنج تو بیش از همه پیغمبران ای مدینه بخوان مصیبت اعظم است گو که باز این چه شورش است و چه ماتم است جان فدای نبی شد عزای نبی یا رسول الله ای ز غمت خونجگر فاطمه با چشم تر سوخته از داغ تو شمس و قمر شکسته شد گوهرت شعله ور است پیکرت پیک اجل آمده در محضرت ای مدینه بخوان عزای پیغمبر است نوحه خوان فاطمه سینه زنان حیدر است جان فدای نبی شد عزای نبی یا رسول الله میثم مومنی نژاد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مخمّس شهادت حضرت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم رحمت محبّت مغفرت غیرت نجابت نور عزّت عدالت عافیت حکمت اِصالت شور در سینه‌ات اَسرارِ نابِ واضح و مستور مدحِ شما روزِ قیامت ناله‌یِ ناقور از گاهواره عاشقت هستیم ما تا گور کون وُ مکان مدیونتان دین زیرِ دِینِ تو ای روح و جانِ عاشقان در شور و شِینِ تو گیتی ندیده‌َست و نخواهد دید عینِ تو از آنِ عشقی عاشقم عشقم حسینِ تو بر عاشق و معشوقِ او دادم سلام از دور دستِ ادب را رویِ قلبم می‌گذارم آه راهِ حرم را با سلامی می‌کنم کوتاه من روبه‌رویِ گنبدِ خضرایِ این درگاه دارم زیارت می‌کنم دلدار بسمِ‌اللّه یا رحمةٌ لِلعالمین شد زائرت مأجور تب کرده بودی و تمامِ پیکرت می‌سوخت با طعنه‌ها قلبِ تو وُ همسنگرت می‌سوخت پیشِ نگاهت اعتقاد و باورت می‌سوخت اِنگار می‌دیدی چگونه دخترت می‌سوخت دیوار وُ در با هم هجوم آورد سویِ نور اَجرِ رسالت می‌شود میخِ در وُ دیوار شد بارِ شیشه خُرد چون شد ضربه‌ها تکرار آقا نبودی با غلافِ کینه‌یِ اَغیار افتاد بازویِ گلِ یاسِ حرم از کار عجِّل وفاتی شد نوایِ کوثرِ رنجور تو رفتی و سهمِ علی بعد از تو عُزلت شد در شهرِ تو در کوچه‌یِ تنگی قیامت شد حقِّ امیرالمؤمنین‌‌ِ ما که غارت شد سیلی جوابِ آهِ همراهِ ولایت شد ردِّ کبودی مانده رویِ صورتِ مأمور‌‌‌‌ مأمورِ حفظِ دین وُ حامیِ ولا افتاد ناموستان با ضربه‌هایِ بی‌حیا افتاد طفلی حسن می‌دید چادر زیرِ پا افتاد یک ضربه زد امّا رویِ دو گونه جا افتاد شد ندبه‌خوان قامت‌کمان ... سارق شده مغرور
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل مدح حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم دلبرِ صاحبدل و قرآنِ نازل  مصطفی اُسوه‌یِ خُلقِ نکو انسانِ کامل مصطفی شد اَشِدّاٰءُ علیَ الکُفّار هنگامِ نبرد با مسلمان تا کند چون اهلِ منزل مصطفی جز رضایِ حق ندید و جز ثنایِ حق نگفت خدعه‌هایِ مشرکان را کرده باطل مصطفی دل نَبسته بر کسی جز آن که دلدارش خداست جز علی هرگز نمی‌بندد به کس دل مصطفی در رکابش می‌زند شمشیر  شیرِ کردگار مرتضی دریایِ غیرت بود و ساحل مصطفی با منافق‌های اُمّت هم  مدارا می‌کند رویِ خوش داده نشان حتّی به قاتل مصطفی با ولایت تا شهادت مانده ختم‌ُالمرسلین بی‌قرارِ کوثر و قرآنِ نازل  مصطفی
بسم الله الرحمن الرحیم مدح شهادت پیامبر اعظم (ص) درسینه ی من محبت محمد است جانم همه صرف مدحت محمد است دارایی و جان و مال و فرزند و عیال یکجا همه وقف حضرت محمد است === گرمحمد یک نگه بر آتش دوزخ کند آتش دوزخ برای او گلستان می شود گرگشاید لب محمد روی منبر هرکجا صد چو موسی پیش او طفل دبستان می شود برمحمد دست حاجت می برم تا روز حشر چونکه مجنون از دعای او سلیمان می شود === با عث این عالم هستی زه هست مصطفی است معنویت نبض جان حق پرست مصطفی است سرخوشیم زیرا که حکم محکمه با حیدر است در جزا پرونده ی امت بدست مصطفی است == بانام نبی عقل و شعورم دادند با عشق نبی زه پل عبورم دادند دم می زنم از نام محمدزیرا امشب به برش فیض حضورم دادند == بنگر که محمد چه مقامی دارد خوش ایده و مکتب و مرامی دارد سررا به بر بتکده ها خم نکند درشهر بسی شهرت و نامی دارد == من از نام محمد مست مستم بد رگاهش دل و این دیده بستم بجز احمد ندارم تکیه گاهی گدای احمد و عال وی هستم == تویی سرچشمه ی هستی عالم تویی پیمانه ی عشق مجسم محمد هستی و فخرت همین بس شدی برانبیا ء تنها تو خاتم == شاعرآرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
السلام علیک یا حسن بن علی یامجتبی علیه السلام از تنت بیرون کشیدم تیر ،قدّ من خمید بر کفن هم خون تو هم اشک ِ چشم من چکید یاد پشت در مرا انداختی دیدم حسن تیر از تابوت بگذشت و به پهلویت رسید هم کشیدم تیر و هم درد غریبی تو را خوب شد زینب نبود و تیرباران را ندید من جگرهای لبت را پاک کرده بودم و باز او فهمید و در داغت گریبان را درید پس چگونه گویمش تشییع خونین تو را جای گل جسمت میان تیر دشمن آرمید قامتی که شد خمیده بیشتر خم می شود در کنار عضو عضو جسم سقای رشید‌ موی من در کربلا گردد سپید و موی تو وقت سیلی خوردن مادر به کوچه شد سپید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بر دشمن اهل بیت و قرآن لعنت بر خصم امام شیعه هر آن لعنت تا شاد شود حضرت مجتبی بگو بر جعده ی ملعونه هزاران لعنت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
162.9K
شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله نوحه سنتی مدینه نوحه خوان مکه سیه پوش چراغ عمر پیغمبر شد خاموش قرآن می گرید از آه زهرا صلی الله علیک ، یا رسول الله غروب خورشید است خون می گرید ماه فَما اَعظَمَ المُصیبه یا الله اُصِبنا بِکَ یا حَبیبَنا صلی الله علیک یا رسول الله آتش شعله ور از خانه ی مولاست تنها گشته علی تنها تر زهراست شکست این عزا رکن علی را صلی الله علیک یا رسول الله (بند دوم نوحه فرازهایی از زیارت حضرت رسول ص در روز شنبه میباشد ) میثم مومنی نژاد