eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
363 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•دم دروازه ی ساعات.... و توسل به حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محسن عرب خالقی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دم دوازه ی ساعات ،گرفتارن همه سادات الهی از سر نیزه، نیفته سمت ما چشمات آه زدن..! ماهارو قربه الله زدن *بی خودی نیست همه چیز این عالم حکمت داره بیخودی نیست روضه ی علی اصغر خوندن اسم آقا حصرت علی اصغر اومده ما توروضه زیاد میگیم هزار تا مرد زمین بخورن یه زن زمین نخوره..(صد پسردر خون بغلطد.. گم نگردد دختری) هزار تا مرد بسوزن یه زن نسوزه...هزار تا مرد منت بکشه یک زن منت نکشه..کربلا حسین گفت: "مُنُّ اَنا ابنُ المُصطفی" این بارو تو شام باید ام کلثوم بکشه..شب اول صفر اومد کنار شمر وایستاد از یه دروازه ببر کمتر نگاه کنن....* بر در دروازه از شمر لعین کردخواهش ام کلثومِ حزین کی ستمگر از تو دارم حاجتی حاجتی از کافرِ دون نیتی خواهی اَر ما را بری در شهر شام از مسیری بر نباشد ازدحام‌.. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
ad73871d-f59f-4665-b16c-c629d30458dc_۱۷۱۲۲۰۲۴.mp3
3.93M
|⇦•دم دروازه ی ساعات.... و توسل به حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محسن عرب خالقی •✾
|⇦•بانو زبانزد است.... و توسل به حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج مهدی اکبری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بانو زبانزد است حیایی که داشتی تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی نازل شود به وحی خدا مدح وصف تو با آن مقامِ پیش خدایی که داشتی در آسمان، حیدر و زهرا پریده ای مهد کمال بود هوایی که داشتی با حضرت عقیله شما مو نمی زدی در خُلقو و خو و مهر و صفایی که داشتی دیدند اهل کوفه که حیدر ظهور کرد با خطبه ها و صوت رسایی که داشتی دیدی مصیبتی که دگر کس نمی رسد به ابتدای صبر و رضایی که داشتی *یاد یه ماجرایی افتادم با یه بیت شاید بعضیاتون شنیده باشین..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی *شب عاشورا عباس داره مثل شیر نگهبانی میده و دور خیمه ها میگرده از هر خیمه یه نوایی میاد،خانم زینب بچه هاشو آماده کرده.. هر کی هر چی داره میخواد برای حسین رو کنه. نجمه خاتون عبدالله و قاسم و نشونده داره باهاشون اتمام حجت می‌کنه. الهی بمیرم براش.. رباب قنداقه رو‌ گرفته علی جان یکی یک دونه مادر... همه دارنند خودشون را آماده می‌کنند یه هدیه به حسین بدن...اومد از خیمه ام کلثوم رد شد صدای ناله اومد ميگفت خدا خیلی کم سعادتم که چيزي ندارم برای حسین هدیه کنم.. تو همین زمزمه ها بود عباس اومد دم خیمه.. گفت: بانوی من اجازه میدی تا چند ساعت محضرت باشم؟ تا خانم صدای عباس را شنید. خانم اشکاشو پاک کرد بیا داداش همیشه مرهمم داداش بیا همه کسو کارم. عباس اومد رو زانو. نشست گفت: بی بی جان گریه کردن شما فقط یه راه داره اونم اینه که یه روز خبر مرگ عباس و برات بیارن.مگه من مردم که دارید گریه میکنید چی شده؟ فرمود: عباس جان! خواهرم زینب دو تا ناز دونش را آورده بچه های داداش حسنم هستنند. ام لیلا علی اکبر رو فرستاده، ام البنین شما و داداشات را فرستاده رباب علی اصغر را داره من کسی را ندارم برای حسینم قربونی کنم.. یه لبخندی رو لب عباسم نشست.. گفت:بانوی من کی از من بهتر فردا میام دم خیمه ات دستمو بگیر ببر پیش آقام حسین بگو آقا یه غلام آوردم برات قربونی کنم. یه غلام آوردم بهت هدیه بدم..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی قربانی تو نزد خدایت قبول شد یک عمر ماند، رنگ حنایی که داشتی ام البنین به شهر مدینه که روضه داشت گل می نمود شور بکایی که داشتی با زینب و رباب فقط ناله می زدی با خاطرات کرب و بلایی که داشتی تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی *بعد از دفن رقیه... خانم زینب دید ام کلثوم خیلی بی قراری می‌کنه فرمود:چیه خواهرم گفت: زینب جان دیشب دم غروب این سه ساله از گوشه خرابه رو زانوهاش چهار دست پا آهسته آهسته اومد رو پام نشت دستشو دور گردنم حلقه کرد.آروم دم گوشم گفت عمه میخوام یه حرفی بهت بزنم اما قول بده به عمه زینبم نگی چیه عمه جان ؟ گفت عمه! تو این شهر به این بزرگی زیر این آسمون بچه ایی به گرسنگی من..عمه ضعف کردم نان و خرما را که تو از ما گرفتی عمه.. اشک تو چشمام حلقه زد گفتم: رقیه جان صبر کن عمه همه چی درست میشه..گفت عمه یه چیز دیگه هم میخوام بهت بگم :چی عمه جان ؟گفت عمه حس میکنم بابام داره میاد دنبالم حس میکنم که دیگه شب آخرمه..عمه جان خودم میدونم باعث زحمت همه اتون بودم.. خودم میدونم از ناله های من شماها کتک خوردین * تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی حتی زنِ یزید لعین گریه اش گرفت با دیدن خرابه و جایی که داشتی عباس بود روی نی و بست چشم خود وقتی که دید تاول پایی که داشتی شکر خدا نبود ببیند برادرت بردند گوشواره طلایی که داشتی شکر خدا نبود حسین تو بشنود در زیر تازیانه نوایی که داشتی «حسین جان حسین جان» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
مداحی آنلاین - بانو زبانزد است حیایی که داشتی - مهدی اکبری.mp3
7.06M
|⇦•بانو زبانزد است.... و توسل به حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج مهدی اکبری •✾•
‍ ‍ |♻️•می نویسم از زنی... و توسل به حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها می‌نویسم از زنی از جنس نوری بی‌کران دختر زهرا و حیدر برتر از هفت آسمان زینب صغریٰ‌ همان که نور چشم حیدر‌است شیر دخت دیگری از آیه‌های کوثر است زینبی دیگر برای اهل بیت مصطفی زینتی دیگر برای جلوه‌ی حق، مرتضی جلوه‌ای از کوثر و طه و انسان بود و بس دختر یس و الرحمن و فرقان بود و بس مثل زینب مو به مو آیینه‌ی زهراست او مثل زهرا برتر از دنیا و ما فیهاست او او که از هر رجس و ناپاکی یقینا دور بود جرعه‌ای از آیه‌ی تطهیر بود و نور بود نورِ مستوری که از جنس کلام الله بود جز مطهرها مگر کس را به سویش راه بود؟ ظلمت و عصیان کجا و همنشینی با گلاب؟ پنبه دانه‌ را شتر بیند مگر تنها به خواب! بی نماز و کعبه؟ این فرض محالی بیش نیست! بت پرست و بت شکن؟ بی‌شک خیالی بیش نیست! دختری که بوده شاگرد کلاس فاطمه(س) خطبه خوانده پیش دشمن بی هراس و واهمه ام کلثوم است بانوی شهادت پروری ام کلثوم است در فضل و شجاعت حیدری مکتب او مکتب ایمان و عزت بوده‌ است مثل زهرا مکتب خون و شهادت بوده‌است مکتب زهراست الگوی همه آزاده‌ها راه زهرا می‌برد ما را به سوی کربلا شیعه تا امروز هم مدیون لطف مادر است هر کسی شاگرد زهرا شد از این عالم سر است مکتب زهرا شهادت را به ما آموخته جان و قلب شیعه را بر عشق حیدر دوخته تشنه‌ کامان را نگاهش غرق باران می‌کند چادر زهرا یهودی را مسلمان می‌کند نسل سلمانیم ما سرباز زهراییم و بس چون سلیمانی اسیر موج دریاییم و بس مکتب سرخ سلیمانی به غیر از عشق چیست؟ مکتبش جز مکتب اولاد حیدر نیست، نیست! حاج قاسم مکتبش دلدادگی بود و جنون دم به دم در آرزوی پر زدن در خاک و خون او که مصداق الشداء علی الکفار بود بین مردم مهربان و ساده و غمخوار بود روضه‌دار و روضه‌خوان و غصه‌دار روضه بود او همیشه هر کجا در سایه‌سار روضه بود سوخت عمری با غم زهرا و آخر پر کشید مثل زهراسوخت در آتش بلا را سرکشید غصه‌دار روضه‌ها بود و مدافع از حرم آه از شام و خرابه، آه از مشک و علم یک شب جمعه پرید و زائر ارباب شد بعد از او بار دگر اهل حرم بی‌تاب شد رسم او را در نگاه نسل فردا دیده‌است دشمن از راه سلیمانی ما ترسیده‌است ام کلثوم است بانوی شهادت پروری ام کلثوم است در فضل و شجاعت حیدری داغ مادر دیده او در کودکی های خودش یاس پر پر دیده او در کودکی های خودش آتش و دود و در و دیوار را دیده‌ است او سیلی و خون ِروی مسمار را دیده‌ است او غصه‌های حضرت مولا امانش را برید  فرق مجروح و پر از خون امامش که دید خط به خط روضه را با چشم تر دیده‌ست او در مدینه مجتبی را خون‌جگر دید‌ه‌ست او مثل زینب، غرق خون، خون خدا را دیده‌ است مثل زینب، روضه‌ی کرببلا را دیده‌است مثل زینب، گیسویی در دست قاتل دیده‌ است مثل زینب، او سری را در مقابل دیده‌ است درد بسیار است اما ماجرایی آشنا می‌برد ذهن مرا تا خیمه‌های کربلا دختری با گوشواره های قلبی غرق خون این عبارت می‌کشد دل را به صحرای جنون ماجرای گوشواره قلب را سوزانده‌ است روضه‌ای که داغ آن بر جان شیعه مانده‌ است مجتبی و کوچه و دستی که بر صورت رسید گوشواره روی خاک افتاد و شد مویی سپید سیلی و نامحرم و روی کبود مادری شد لگد مال حرامی‌ها گل پیغمبری آه از این غصه از این روضه چگونه بگذرم پیش نامحرم زمین افتاد روزی مادرم *اما حرف من اینجا تموم نمیشه گوشواره روضه دارد بازهم با من بیا* از مدینه می‌روم اینبار دشت کربلا تا علم افتاد،ترسی در حرم افتاد و بعد از غم اهل حرم عباس جان می‌داد و بعد شمر با خنجر سوی گودال رفت زینب از این غصه‌ها از حال رفت گوشواره، عصر عاشورا، هجوم و خیمه‌ها گوشواره، دست نامحرم، عزیزان خدا گوشواره، تازیانه، دختری را پیر کرد گوشواره، عمه‌ را از زندگانی سیر کرد
و توسل به حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها بانو زبانزد است حیایی که داشتی تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی نازل شود به وحی خدا مدح وصف تو با آن مقامِ پیش خدایی که داشتی در آسمان، حیدر و زهرا پریده ای مهد کمال بود هوایی که داشتی با حضرت عقیله شما مو نمی زدی در خُلقو و خو و مهر و صفایی که داشتی دیدند اهل کوفه که حیدر ظهور کرد با خطبه ها و صوت رسایی که داشتی دیدی مصیبتی که دگر کس نمی رسد به ابتدای صبر و رضایی که داشتی *یاد یه ماجرایی افتادم با یه بیت شاید بعضیاتون شنیده باشین..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی *شب عاشورا عباس داره مثل شیر نگهبانی میده و دور خیمه ها میگرده از هر خیمه یه نوایی میاد،خانم زینب بچه هاشو آماده کرده.. هر کی هر چی داره میخواد برای حسین رو کنه. نجمه خاتون عبدالله و قاسم و نشونده داره باهاشون اتمام حجت می‌کنه. الهی بمیرم براش.. رباب قنداقه رو‌ گرفته علی جان یکی یک دونه مادر... همه دارنند خودشون را آماده می‌کنند یه هدیه به حسین بدن...اومد از خیمه ام کلثوم رد شد صدای ناله اومد ميگفت خدا خیلی کم سعادتم که چيزي ندارم برای حسین هدیه کنم.. تو همین زمزمه ها بود عباس اومد دم خیمه.. گفت: بانوی من اجازه میدی تا چند ساعت محضرت باشم؟ تا خانم صدای عباس را شنید. خانم اشکاشو پاک کرد بیا داداش همیشه مرهمم داداش بیا همه کسو کارم. عباس اومد رو زانو. نشست گفت: بی بی جان گریه کردن شما فقط یه راه داره اونم اینه که یه روز خبر مرگ عباس و برات بیارن.مگه من مردم که دارید گریه میکنید چی شده؟ فرمود: عباس جان! خواهرم زینب دو تا ناز دونش را آورده بچه های داداش حسنم هستنند. ام لیلا علی اکبر رو فرستاده، ام البنین شما و داداشات را فرستاده رباب علی اصغر را داره من کسی را ندارم برای حسینم قربونی کنم.. یه لبخندی رو لب عباسم نشست.. گفت:بانوی من کی از من بهتر فردا میام دم خیمه ات دستمو بگیر ببر پیش آقام حسین بگو آقا یه غلام آوردم برات قربونی کنم. یه غلام آوردم بهت هدیه بدم..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی قربانی تو نزد خدایت قبول شد یک عمر ماند، رنگ حنایی که داشتی ام البنین به شهر مدینه که روضه داشت گل می نمود شور بکایی که داشتی با زینب و رباب فقط ناله می زدی با خاطرات کرب و بلایی که داشتی تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی *بعد از دفن رقیه... خانم زینب دید ام کلثوم خیلی بی قراری می‌کنه فرمود:چیه خواهرم گفت: زینب جان دیشب دم غروب این سه ساله از گوشه خرابه رو زانوهاش چهار دست پا آهسته آهسته اومد رو پام نشت دستشو دور گردنم حلقه کرد.آروم دم گوشم گفت عمه میخوام یه حرفی بهت بزنم اما قول بده به عمه زینبم نگی چیه عمه جان ؟ گفت عمه! تو این شهر به این بزرگی زیر این آسمون بچه ایی به گرسنگی من..عمه ضعف کردم نان و خرما را که تو از ما گرفتی عمه.. اشک تو چشمام حلقه زد گفتم: رقیه جان صبر کن عمه همه چی درست میشه..گفت عمه یه چیز دیگه هم میخوام بهت بگم :چی عمه جان ؟گفت عمه حس میکنم بابام داره میاد دنبالم حس میکنم که دیگه شب آخرمه..عمه جان خودم میدونم باعث زحمت همه اتون بودم.. خودم میدونم از ناله های من شماها کتک خوردین * تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی حتی زنِ یزید لعین گریه اش گرفت با دیدن خرابه و جایی که داشتی عباس بود روی نی و بست چشم خود وقتی که دید تاول پایی که داشتی شکر خدا نبود ببیند برادرت بردند گوشواره طلایی که داشتی شکر خدا نبود حسین تو بشنود در زیر تازیانه نوایی که داشتی «حسین جان حسین جان» (س) (س)
حضرت ام کلثوم س ی(49).mp3
107.1K
حضرت ام کلثوم (س) دخت زهرایی و مرتضایی حامی دین به دشت بلایی نور عین حسین ام کلثوم۲ در سپهر ولا کوکبی تو همدم و خواهر زینبی تو نور عین حسین ام کلثوم۲ دیده ای تو غم کربلا را رنج و درد و غم و ابتلا را نور عین حسین ام کلثوم۲ دیده ای تو گل ام لیلا پیکر او شده اربا اربا نور عین حسین ام کلثوم۲ دیده ای تشنه طفل رباب است اصغرش غرق خون و به خواب است نور عین حسین ام کلثوم۲ روی دست پدر اصغر او پاره پاره شده حنجر او نور عین حسین ام کلثوم۲ دیده ای ماتم آل هاشم داغ عبد الله و داغ قاسم نور عین حسین ام کلثوم۲ دیده ای بر زمین دست عباس در ره دین فدا هست عباس نور عین حسین ام کلثوم۲ دیده ای دستش از تن جدا شد فرق او با عمودی دوتا شد نور عین حسین ام کلثوم۲ دیده ای شد حسین تو تنها گشته نقش زمین بین اعدا نور عین حسین ام کلثوم۲ دیده ای خنجر از کین کشیده شمر بی دین سرش را بریده نور عین حسین ام کلثوم۲ دیده ای پیکرش بر روی خاک بی سر و غرق خون با تن چاک نور عین حسین ام کلثوم۲ دیده ای آتش خیمه ها را دیده ای سر روی نیزه ها را نور عین حسین ام کلثوم۲ دیده گریان تو جمع امت رفته ای زین جهان سوی جنت نور عین حسین ام کلثوم۲ شیعیان در عزایت نشسته دیده گریان و قلب شکسته نور عین حسین ام کلثوم۲ (س) (س) (س)
حضرت ام کلثوم س ی(51).mp3
197.5K
حضرت ام کلثوم (س) از تبار آل رسولی،ام کلثوم دختر زهرای بتولی،ام کلثوم دختر حیدر کرار،نسبت احمد مختار همچنان زینب کبری،از عدو دیده ای آزار دیده ای کرب و بلا را،دیده ای رنج و بلا را همره حسین و زینب،از عدو ظلم و جفا را دیده ای اکبر لیلا،از ستم شد اربا اربا آمده کنار جسمش،قامت خم شده بابا دیده ای علی اصغر،همچو گل گردیده پرپر با تیر حرمله گشته،از ستم بریده حنجر روز عاشورا بدیدی،غربت حسین شد احساس بر زمین فتاده دیدی،بریده دو دست عباس دیده ای حسین زهرا،بین میدان شده تنها بر زمین افتاد حسینت،گرد او لشکر اعدا دیده ای که دشمن دین،به سوی مقتل دویده خنجرش ز کین کشیده،از قفا سرش بریده دیده ای با اشک و ناله،پیکرش به روی خاک است گل زهرا غرق در خون،بی سر و پیکر چاک است (س) (س) (س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلایی بابک مهرنیا.mp3
6.93M
سبک 👆👆👆 نوحه حضرت ابوالفضل(ع) ------------------------------- آچ گوزون یاتما ابوالفضل آی کیمی باتما ابوالفضل مشکی پاره گوزی یاره قارداش دور منی قویما آواره قارداش ------------------------------- قلبیمه شعله سالولار صبر و آرامیم آلولار آغلورام من باشین اوسته آغلیاندا اَل چالولار دور حسینون دوشوب درده قارداش چاره قیل قومِ نامرده قارداش مشکی پاره گوزی یاره قارداش دور منی قویما آواره قارداش ------------------------------- سن یخلدون یاتدی پرچم قلبیمه غم دولدی کم کم چولره سو جاری اولدی قان اولیدی نهر علقم مشکی پاره گوزی یاره قارداش دور منی قویما آواره قارداش ------------------------------- اَل اوزوبسن اَلَّروندن قان آخور چشم تروندن قانلی پر قانلی بازو ابوالفضل ائدی بی پر سنی سو ابوالفضل مشکی پاره گوزی یاره قارداش دور منی قویما آواره قارداش
۵۷ (حضرت ام کلثوم س) دختر حیدری و ام کلثوم چون مادرت زهرا تو پاک و معصوم چون زینب مظلومه ای تو مظلوم آه به تو می نازد ام ابیها دختر زهرا۲ صفای خانه ی ولایتی تو سر تا به پا لطف و عنایتی تو پا تا به سر جود و سخاوتی تو آه کعبه ی قلب اهل تولا دختر زهرا۲ اسطوره ی پاکی و شرم و حیا همراه زینب دیده ای کربلا از دشمنان دین بدیدی جفا آه گشتی چو زینب اسیر غم ها دختر زهرا۲ در خون تو دیدی گل ام لیلا از ظلم و کین گردیده اربا اربا کنار پیکرش رسیده بابا آه قامت خمیده شد پور زهرا دختر زهرا۲ تو دیده ای غنچه گل پرپرش به روی دستان حسین اصغرش پاره شده با تیر کین حنجرش آه بزم عزایش گردیده برپا دختر زهرا۲ تو دیده ای عباس تو فدا شد دستان او از پیکرش جدا شد فرق اباالفضل علی دوتا شد آه نقش زمین شد عباس مولا دختر زهرا۲ تو دیده ای حسین بگشته تنها برادرت گشته اسیر غم ها نقش زمین گشته میان اعدا آه حسین فتاده بر خاک صحرا دختر زهرا۲ تو دیده ای به سوی او دویده شمر از کمر خنجر خود کشیده از پشت سر سر حسین بریده آه خم شد از این غم قامت زهرا دختر زهرا۲