eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5816916354933984019.mp3
13.38M
سبک شلاقی 🎤 به نام نامی اولیا مخدره زینب عقیله العرب دخت حیدره زینب خطیبه ای که تمایل به فاطمه دارد زنان ایل عرب پای منبر زینب دلاوره زینب چه محشره زینب همه جهان محو برادره زینب ای بنازم شاعری که این چنین زیبا سرود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود یا زینب یا زینب🔃🔃 عقیله فهیمه علی نشان زینب معلم و مدرس مفسران زینب خطابتت همه را یاد مرتضی انداخت فدای نطق تو بانوی قهرمان زینب  فوق بیان زینب در جریان زینب چه انقلابی کرده در دو جهان زینب منزوی زیبا سروده این شعار مکتب است این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است یا زینب یا زینب🔃🔃 من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع پاسخگویی به سوالات مقتل
enc_16907465938878935571331.mp3
3.85M
🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ من یه کاری دارم تو یه کاری داری من قراری دارم تو قراری داری هر کدوم از ما رو با قراری واسه کاری انتخاب کرده حسین بد به حال کسی که برا نوکریش جواب کرده حسین یکیمون چایی ریز شبای هیئت شد یکیمون واسه روضه خونیاش دعوت شد یکی پرچم میده یکی اون آخر سینه زنیا دم میده به همه غم میده اشک نم نم میده مزد بعضیا رو شبهای محرم میده به یه عده تو سال کربلا هم میده به تموم نوکراش وعده خلاصی از بین جهنم میده بعضیامون شبای جمعه مسافر میشن همه زائر میشن بعضیا روضه خونن مداحن بعضیا میان و شاعر میشن بعضیا گریه کنن توی خیمه حاضر میشن بعضی حُر میشن از خدا پر میشن حتی سنگم باشن با یه نم اشک عزا همشون دُر میشن روضه آدم سازه با دل مرد و زن و پیر و جوون میسازه چرا حیرون موندی به خدا در بازه خونه آقامون جا فراوون داره سفره روضه همیشه پهنه بس که مهمون داره چه کسایی که بلد بودند و تو همین خیمه گدای کردن دلاشونو با هم کربلایی کردن سیم دل وصل شد و براشون حرف ولی اصل شد و وسط گریه یه حاجت خواستن تو دلاشون یه شهادت خواستن تو سیاهیای دنیا بودیم که اونا رفتن و رو سفید شدن ما که جا موندیم اونا شهید شدن
radio-qom2.mp3
3.56M
با چادرش قیامت عظما رقم زده - روز یازدهم ١۴٠٢ با چادرش قیامت عظما رقم زده بانویِ برتری که جهان را بهم زده در علقمه علم به زمین زَد برادرش در شام و کوفه اوست که حالا علم زده با "یاحسین" گفتن خود عشق می کند او که فقط زِ عشق حسین آه.. دم زده غم های او چو کوه بلند است و اُستوار با صبر خود چه طعنه بر این کوهِ غم زده از کودکی به غصّه و غم مبتلا شده لطمه به صورتش زِ همان سنّ کم زده زینب عفیفه ایست که در راه عفتش معجر نداده، بوسه به دست قلم زده از آسمان بپرس چه شد عاقبت، که او.. در کربلای خونِ خدایش قدم زده! ای"ملتمس"قیام خدا زنده شد از او، او زیرِ تازیانه دَم از این ستم زده.. .
. ویران‌سرایم امشب شد میهمان‌سرایم این‌جا که خیزران نیست قرآن بخوان برایم هر شب صدات کردم امشب دعات کردم یا در برم بمانی یا همرهت بیایم زهرا عذار نیلی نگشود بهر حیدر من هم به محضر تو صورت نمی‌گشایم گر افکنی جدایی در بین جسم و جانم دیگر به جان زهرا از خود مکن جدایم من دختر حسینم هم‌سنگر حسینم ماه صفر محرم، شام است کربلایم خواهم در این خرابه دور سرت بگردم دیوار گشته حائل، زانو شده عصایم دیشب به شوق وصلت تا صبح گریه کردم امشب بگو اسیران گریند در عزایم کی گفته در خرابه شب‌ها گرسنه خفتم؟ بعد از تو بوده هر شب خون جگر غذایم دانی چرا عدویم تا حد مرگ می‌زد؟ فهمیده بود از اول من دخت مرتضایم تا دور او بگردم تا دست او ببوسم ای کاش همرهت بود عموی با وفایم هر چند روسیاهم آلوده‌ی گناهم مولا بگیر دستم من "میثم" شمایم .
. من علی ابن حسینم زاده ی حبل المتین که خدا کرده خطابم "انت زین العابدین" ناله شد تکبیر من گریه شد شمشیر من ابن الحسینم...... گرچه دور گردن من حلقه های آهن است بسته شد دستم ولی کار جهان دست من است ارث ما صبر و سکون امر ما "کن فیکون" ابن الحسینم...... من که می بوسد حجر دست مرا در استلام کعبه ام ، اما عدو سنگم زند در شهر شام سبط خیرالمرسلین گشته ام ویران نشین ابن الحسینم.... ✍ 👇
. *بند اول* با عشق تو پر میزنم/توی یه عالم دیگه تا اسمتو گفتم حسین/شدم یه آدم دیگه... من مدیون لطف تو ام/سر به راهم کردی حسین توو این دنیای بی وفا/خدائی که مردی حسین... همه ی هستی من فقط حرم آرزوی سینه زن فقط حرم به جون امام حسن فقط حرم... آه من موندمو این آه سردم حرم فقط دوای دردم بزار بیام دورت بگردم... آه بسه آقا دیگه صبوری منو حرم ببر یه جوری میمیرم از فراق و دوری... ///آه حسین حسین عزیز زهرا/// *بند دوم* جوونه زد توی دلم/عشق تو از روز ازل وصله ی ناجورم ولی/بازم دادی بهم محل... من عمریه ریزه خوره/سفره ی خونتم حسین انگشت نمای عالمم/چونکه دیوونتم حسین... با دوریت این نوکرو محک نزن جز حرم جایی نمیسازه به من این دل شکسته رو پینه بزن... آه دلم دیگه نداره طاقت لک زده واسه ی زیارت حتی شده برا یه ساعت... آه ای آبروی هر دو عالم آقا یه رحمی کن به حالم به هیچ کسی نده حوالم ///آه حسین حسین عزیز زهرا/// ✍ 👇
. ویران‌سرایم امشب شد میهمان‌سرایم این‌جا که خیزران نیست قرآن بخوان برایم هر شب صدات کردم امشب دعات کردم یا در برم بمانی یا همرهت بیایم زهرا عذار نیلی نگشود بهر حیدر من هم به محضر تو صورت نمی‌گشایم گر افکنی جدایی در بین جسم و جانم دیگر به جان زهرا از خود مکن جدایم من دختر حسینم هم‌سنگر حسینم ماه صفر محرم، شام است کربلایم خواهم در این خرابه دور سرت بگردم دیوار گشته حائل، زانو شده عصایم دیشب به شوق وصلت تا صبح گریه کردم امشب بگو اسیران گریند در عزایم کی گفته در خرابه شب‌ها گرسنه خفتم؟ بعد از تو بوده هر شب خون جگر غذایم دانی چرا عدویم تا حد مرگ می‌زد؟ فهمیده بود از اول من دخت مرتضایم تا دور او بگردم تا دست او ببوسم ای کاش همرهت بود عموی با وفایم هر چند روسیاهم آلوده‌ی گناهم مولا بگیر دستم من "میثم" شمایم .
|⇦• امان از کوفه .. و توسل به حضرت زینب سلام الله و روضه دروازه کوفه_ حاج حسین سازور 🏴🏴🏴 بریم دروازه کوفه ببینیم چه خبره .. یااباعبدالله .. زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه آبروریزی این شهر کم از شام نبود کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد دختر حیدر کرار ، امان از کوفه نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه سختی حبس به دیده نشدن می‌ارزید سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه وامصیبت ، "دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد" پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد با عصا بر لب و دندان حسینش میزد شاعر: کاروان وارد کوفه شد دیدن یه عده ای دارن از بام خانه ها خاکستر میریزن .. یه عده هم کنار این اسرا دارن پای کوبی میکنن .. ای بمیرم برات بی بی جان .. یه وقتی زینب سلام الله علیه یه نگاه کرد به دروازه شهر یادش افتاد باباش اینجا حکومت می‌کرده .. یه خانمی آمد یه مقدار نان و خرما بده بی بی فرمود برش گردانید به خدا صدقه به ما حرامه .. گفتن خانم صدقه فقط به بچه های پیغمبر حرام هست !! فرمود ام حبیبه من زینبم .. به خدا ما بچه های پیغمبریم .. ای حسین .. صل الله علیک یا اباعبدالله .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه