آمدنتان را به عشاق مژده دادیم
هزار دیوان برایتان سرودند
شوریده دلان
#امام_زمان 🌱
افـ زِد ڪُمیـلღ
باید که به دنبالِ حضورت باشم حیران شدهٔ قلبِ صبورت باشم من مطمئنم که جمعه خواهی آمد از شنبه اگر فکر
همه ی این هارو گفتم که بگم امشب اول از هرچیزی که از خدا بخواهید #اللهم_عجل_لولیک_الفرج را بگویید
هدایت شده از طنز سیاسی و اجتماعی
🔴از دیروز پسرم ده بار گفته اون کلیپ قرآن رو بزار ببینم
ویوی این تلاوت که فقط تو پیج خود محفل نزدیک ۱۰ میلیون بوده نشون میده خیلیامثل پسر من دوست داشتن و لذت بردن ازین کلیپ.
کار خوب فرهنگی انقد میتونه اثرگذار باشه
مردم ما بی دین نشدن فقط چهل سال بودجه فرهنگی مملکت حیف ومیل شده ...
🗣 خانم فردوس
💎 کانال #طنز_سیاسی_و_اجتماعی😎👇
https://eitaa.com/joinchat/3996188889C03027d4cf9
اگه ناراحت شدی از گناه رفیقت
واز موفقیت و کارخیرش خوشحال،
یعنی هنوز امیدی به این رفاقت هست!
🔸️محبت شهید به خواهران
💠خانم غلامیپور، استان سمنان
ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۹ بود. یک روز بعدازظهر احساس کردم سرم درد گرفت. اولش درد خفیف بود. میتوانستم تحمل کنم؛ اما ساعتی که گذشت، آنقدر درد شدید شد که بیهوش شدم. آن روز نفهمیدم چه شد. مادرم و برادرم به دامادمان زنگ زدند و ایشان آمد و من را از شهرستان سرخه به بیمارستان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) شهر سمنان بردند. آن روز آنقدر حالم بد بود که نفهمیدم چطور سوار ماشین شدم و چطور به شهر سمنان رسیدم. در همان عالم بیهوشی بودم که شهید عباس را دیدم که بالای بلندی ا یستاده است. وقتی عباس دید سرم را با دستهایم گرفتهام و ناراحت هستم، گفت: «این سربند رو بگیر و به سرت ببند. خوب میشی.»
دیدن آن تصویر خیلی برایم لذتبخش بود. وقتی که سربند را داداش عباس به من میداد، سربند تکان میخورد. روی آن سربند نوشته شده بود: «یا اباالفضل العباس(ع)». در همان حال دستم را دراز کردم تا آن سربند را از داداش عباس بگیرم. همهاش صدایش میکردم: داداشعباس! داداشعباس!. در همان حال که از خوشحالی داداشعباس میگفتم. چشمم را باز کردم. در بیمارستان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) سمنان بودم. فقط صدایی میشنیدم که پرستاران میگفتند آمبولانس بگیرید سریع مریض را منتقل کنید به بیمارستان کوثر. آن روز از بس حالم بد بود، میخواستند من را راهی بیمارستان کوثر کنند. مادرم وقتی من را دید، تعجب کرد و گفت: «انقدر توی ماشین حالت بد بود که از تو ناامید شده بودم.» ولی همان روز حالم خیلی خوب شد. بهطوری حالم خوب شد که گویا هیچ مریضیای نداشتم. برادرم آمد کنار تختم و گفت: «بهتری؟»
گفتم: «آره، داداش! من مریض نبودم. الان خیلی سبکم و حالم خوبه.»
برادرم گفت: «خدا رو شکر. تو عالم بیهوشی هی صدا میزدی داداشعباس! داداشعباس! قضیه چی بود؟»
برایش تعریف کردم شهید عباس دانشگر دوستی و محبت خودش را به من نشان داد. دو-سه سالی است که بهنیت او قرآن و دعا میخوانم. یقیناً شهدا زندهاند و کمک میکنند. مادرم که اشک در چشمانش جمع شده بود، گفت: «بهنیت شهید نذری کردهام که یک دیگ آش نذری بدهم.» آن روز مادرم و من از دامادمان خواستیم تا ما را از بیمارستان به امامزاده علیاشرف(ع) کنار مزار شهید ببرد. مزار داداش عباس را زیارت کردیم. بغضی در گلویم بود. نمیدانستم چه بگویم. تصمیم گرفتم تنهایی یک روز بیایم و سر مزار داداش عباس بنشینم و درددل کنم و ازش بخواهم همانطور که من را از مرگ نجات داده، کمکم کند تا یک مشکلی که در زندگیام دارم، برطرف شود.
آن روز من از شهرستان سرخه مرده رفته بودم و زنده برگشتم و این را از عنایت و لطف ائمۀ اطهار(علیهمالسلام) و داداشعباس به خودم میدانم. به شهید گفتم: «خودت میدونی که چقدر دوستت دارم و تو رو برادر واقعی خود میدونم و مطمئنم خواهرت رو کمک میکنی.»
#ماه_رمضان
#داداش_عباس 💚
افـ زِد ڪُمیـلღ
هرکسی،کسیداره ماامامرضاداریم ....(:
میگف...
خدا حتی دلتنگی امام رضا هم به هرکسی نمیده
این دلتنگیا شیرینه چون متقابله...
پس خدایا شکرت بخاطر دل تنگیامون🥺🥲❤️🩹
💚💜💚💜💚💜💚💜💚💜💚💜💚💜💚💜💚💜💚💜💚
خداحافظ ای ربّناي غروب
خداحافظ ای رزق و روزي ِ پاك
خداحافظ ای جمع ِ افلاك و خاك
خداحافظ ای لحظه هاي سحر
خداحافظ ای ماه چشمان ِ تر
خداحافظ ای بغض افطارها
خدا حافظ اي ماه ِ ديدار ها
خداحافظ ای ختم ياسين و نور
خداحافظ ای ماه ِ عشق و سرور
خداحافظ ای ماه رو راستی
خداحافظ ای بی کم و کاستی
خداحافظ ای قدر زلفت دراز
خداحافظ ای اشتياق ِ نماز
خداحافظ ای لحظه هاي دعا
خداحافظ ای ماه ِ ارض و سماء
خداحافظ ای ماه ِ صبر و رضا
تو ای ماه آرامش مصطفی
خداحافظ ای گرمی آفتاب
خداحافظ ای خوابهايت ثواب
خداحافظ ای بهترین سرنوشت
تو پای مرا می کشی تا بهشت
خداحافظ ای ماه تقدیر من
سحرهای تو صبح تطهیر من
خداحافظ ای بركت سفره ها
خداحافظ اي ماه ِ خوب خدا❤️😞😭😭
🔸کم کم به آخر مهمونیِ خدا رسیدیم
تو این لحظات آخر دعا کردن برای همدیگرو فراموش نکنیم.
الهی آمین🤲
#رمضان
#عید_فطر
#تلنگر
میگفت حتی اون لحظه که فکر میکنی
بدترین بندهی خدا هستی، ناامید نباش!
خدا موسی رو برای فرعون فرستاد...
توکههنوزفرعوننشدی!
بی تو این دیده کجا
میل ب دیدن دارد
قصه ی عشق مگر
بی تو شنیدن دارد؟!
#امام_زمان 🌱