#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#غزل
#اشعار_محرم
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
به روی دست بابا آسمانها را نشان كرده
چقدر آبی به این چشمان بیتقصیر میآید!
زبانش كودكانهست و نمیفهمم چه میگوید
ولی میخوانم از چشمش كه با تكبیر میآید
به چیزی لب نزد جز آه، از لطف ستم اما
نمیدانم چرا از دست دنیا سیر میآید!
جهانی را شفاعت میكند با قطرهٔ اشكی
كه از چشمش تو گویی آیهٔ تطهیر میآید
بگو ای آخرین سرباز میدان، چند سالت بود؟
که با خون دارد از زخم تو بوی شیر میآید
::
بخواب ای كودكم، لالا... كه سیرابت كند دشمن
بخواب ای كودكم، لالا... كه دارد تیر میآید
#علی_فردوسی
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#اشعار_محرم
عجبا این همه غیرت! عجبا این همه مستی!
تو که هستی که چنین مستی و شمشیر به دستی؟
نه شرابی، نه سرابی، نه لبی خورده به آبی
از کجا آمده در عین عطش این همه مستی
تو سبوی ملکوتی که ملک مست شد از او
که فلک مست شد، افتادی از دست و شکستی
تو که شوری و شراری، تو رجز خوانده ای، آری
که رمیدند سواران تو که بر اسب نشستی
تو علی بن حسین بن علی زاده ی عشقی
تو الست بن الست بن الست بن الستی
این من شاعر ناشی چه بگوید که تو باشی!؟
این همه هستی و این ها همه ات نیست... که هستی!؟
#علی_فردوسی
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#اشعار_محرم
چقدر لحن رجزهاش به حیدر رفته
كیست این شیر كه بر اسب به منبر رفته؟
قد و بالاش به باباش، به مولا موهاش
چشم و ابروش به جدش به پیمبر رفته
نعره اش غرش شیرانه ی «جاء الحق» است
هرچه كفتار و شغال است كجا در رفته؟
پس كجـایید؟ بیایید سـواران بـلا
این جوان روی زمین حوصلهاش سر رفته
خون به مهمانی شمشیر و خطر می رقصد
باده با پای خود این بار به ساغر رفته
شاه شمشاد قد از زین به زمین می افتد
تبر ای وای به پابوس صنوبر رفته
باغبانی كه حسین است نمی دید ای كاش
كه چه ها بر سر این لاله ی پرپر رفته
گریه كمتر كنی ای آب كه از پیش فرات
جای دوری كه نرفته، لب كوثر رفته
#علی_فردوسی