#امام_حسین_ع_مناجات
#محاوره
با اسمت عالمو دیوونه کردی
چقد دل میبره آوازهی تو
واسَهت فرقی نداره خوب یا بد
فدای لطف بی اندازهی تو
همین که اشک میریزم به یادت
عزیز چارده معصوم میشم
بدونِ تو به هم میریزم اما
صدات که میزنم آروم میشم
میدونم که فراموشم نکردی
میگیرم کربلامو آخر از تو
منو مادر به دست تو سپرده
خودمونیم آقا کی بهتر از تو؟!
به این امّید جون دادی گمونم
که قلب مُردهی ما جون بگیره
بمیرم اونقده سختی کشیدی
که این دنیا به ما آسون بگیره
یه جوری دوستت دارم که میخوام
اگه نباشی تو، دنیا نباشه
بعیده واسهی بی سرپناها
تو کشتیِ نجاتِت جا نباشه
هنوزم تشنهی "یاری" میدونم
هنوزم بازه راه خونهت آقا
هنوزم خواهرت میخونه با اشک
((گلی گُم کردهام میجویم او را))
✍ #مجید_تال
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#محاوره
فرقِ سرم وا شد ولی دردم دوا شد
حیدر از این دنیای بی زهرا رها شد
فزت و رب الکعبه رو گفتم بدونن
زخم سرم زخم دلم بوده که وا شد
زخم بدن راحتتر از زخمای نیشه
زخم زبون میزد به من دنیا همیشه
گفتن که: ماهش توی کوچه خورده سیلی
حق داره خب توو کوچه آفتابی نمیشه
یادم میاد گفتی که تا آخر باهاتم
ای یاس من از تو چی مونده غیر ماتم؟
روی در و دیوار، ثبته خاطراتت
پرپرشدی تو بین دفترخاطراتم
توو قبر خوابیدی و بیدار تو هستم
مشتاق مرگ و صبح دیدار تو هستم
با خنده و عطر و حنا بعد از تو قهرم
من بیست و نه ساله عزادار تو هستم
این غصههای کهنه جا کرده تو سینه
آره دیگه... دنیای بی زهرا همینه
این زینبم غصه زیاد داره، بذارید
حداقل دیگه منو اینجور نبینه
روزی همینجا رو سرش سنگا میبارن
سر به سرش توو کوفه شاگرداش میذارن
توی گلیم آوردنم، طاقت نیاورد
میمیره حرف بوریا پیشش بیارن
سنگ ِ خلاصه دشمن اصلی شیشه
شد وقت رفتن دمدمای گرگ و میشه
خون خیلی از من رفته و خشکیده لبهام
آدم که زخمی باشه دائم تشنه میشه
از تشنگی هر آدمی از حال میره
یک ساعتش واسش قد یک سال میره
فکر حسینم، دردمو از یاد بردم
تنها و تشنهلب تهِ گودال میره
سروده گروه شعری #یا_مظلوم
🆔https://eitaa.com/ehsantabriziyan
#امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
#محاوره
#چارپاره
روحِ من مُرده یه کاری کن خدا
من و زنده کن نذار بشم تباه
خسته از راه اومدم، بد کِسِلم
سنگینی کرده رو دوشِ من گناه
حالم و گرفته نفْس ِ لعنتی
جَوونیم رفته و دیگه برنگشت
آبِروم رفته خدایا چه کنم؟
عمر من بدونِ بندگی گذشت
روبروت میشینم و زار میزنم
تا حلالم کنی منت میکشم
کمتر از همه ثوابِ منه و
بیشتر از همه خجالت میکشم
دادی آب و نونم و نفهمیدم
تو رو قرآن یه کمی به روم بیار
غصه میخورم که روبِرا نکرد-
-بندگیم و نِعمتایِ بیشمار
مطمئنم واسه تو کاری نداشت
ببَری پیش ِ همه آبِروم و
ولی دستم و گرفتی گم نشم
کردی روشن روزایِ پیشِ روم و
قربونت برم! نفهمیدم، ببخش
اومدم برای درمان...چه کنم؟!
رفته لذّت گناهام و بگو...
با تبِ عذابِ وجدان چه کنم؟!
داره زجرم میده احساس ِ گناه
یکی آرامش ِ باطنم بشه
کارِ من پیش ِ خدا، گیره و کاش
یه نفر بیاد و ضامنم بشه
یادم اومد که بابام بهم میگفت
نکنه هر جایی زانو بزنی
مادرم میگفت عزیزم نکنه
وقتِ غم به هر کسی رو بزنی
ضامنم حاضره و وقتِ سحر
از حرم همراهِ زائرا میام
ای خدا تا از سرم راضی بشی
شب هشتم با امام رضا(ع) میام
گفتم آقاجون پادرمیونی کن
گفته ناراحت نباش میخرَمت
من و بخشیده و شد ذکر لبم:
«قربونِ این همه لطف و کرَمت»
از سرم راضی شده امام رضا(ع)*
داره لبخندِ رضایت میزنه
خدا هم داره یکی یکی یکی
خط به خط گناهام و خط میزنه!
* یا وَلِيَّ اللّهِ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوباً لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ
اى ولىّ خدا! بى گمان ، ميان من و خداوند عزوجلّ، گناهانى است كه جز رضايت شما، آنها را محو نميكند.
(فرازی از زیارت جامعهٔ کبیره)
#مرضیه_عاطفی
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#محاوره
#زمزمه
#اشعار_محرم
قراره زندگیهامون
همش دور و برت باشه
تموم زندگیم روضهس
تا حرف اصغرت باشه
صدا پیچیده تو خیمه
صدای اصغره انگار
رباب از غصه دلخونه
بازم اصغر شده بیدار
ببخش ای کودکم، مادر
نداره قطرهی شیری
تو که حال منو دیدی
چرا آروم نمیگیری
بابات تنها توو مِیدونه
دلش پُر غُصه و درده
صداتو بشنوه ایکاش
صداش کن بلکه برگرده
اجابت شد دعام، بابات
نشد گریَهت فراموشِش
میخواد آبِت بده مادر!
بخواب آروم توو آغوشِش
چه سخته، روضه سنگینه
حسین با کودکش اومد
برای قطرهی آبی
حسین به دشمنش رو زد
چی شد اصغر شده خاموش
چرا توو دشت غوغا شد
گلوش خشکیده بود اما
با تیر حرمله وا شد
حسین و اضطرار ای وای
چرا حیرونه توو این دشت
اومد سمت حرم اما
چرا هی اومد و برگشت
#محسن_ناصحی
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#محاوره
#اشعار_محرم
یه جوری دل منو سوزوندی که
تا قیامت از دلم غم نمیره
هر چی رو ببخشم و یادم بره
خندههات حرمله یادم نمیره
شیرخوارم کاری به کار تو نداشت
مثل من چشای بارونی نداشت
تشنگی یه کاری کرده بود باهاش
حتی واسه جون دادن، جونی نداشت
یه روزِ خوش نبینی توو زندگیت
شادیا برات عذاب شه حرمله
ربابُ خونه خراب کردی چرا !؟
الهی خونت خراب شه حرمله
حالا با چه رویی تا حرم برم ؟
جلوی خیمه نشسته مادرش
غنچه که طاقت طوفان نداره
نامسلمون به یه پوست بنده سرش
جواب ربابُ حالا چی بدم ؟
نگه واسم یه گل پرپر آورد
دلشوره دارم ازم سئوال کنه
کِی علیم دندون شیری درآورد !؟
برای کشتن من نیازی نیست
مثل شمری بره خنجر بیاره
از گلوی پسرش با چه دلی !
یه پدر میتونه تیر در بیاره
#وحید_قاسمی