آنجا که مسجد نشئهء تکبیر شیطان بود...
بازیچهء سفیانیان آیات قرآن بود...
آنجا که انسان خویش را میدید مستغنی
مست هوس غرق هوی مشغول طغیان بود...
آنجا که در رگهای آدم جای خون عشق
جاری -شبیه رود وحشی- خون عصیان بود...
در اوج کسبوکار بازار حرامیها
وقتی که نرخ رایج ناموس ارزان بود...
از آستین قاسم آمد دست حق بیرون
این نقطه بر بلوای داعش خط بطلان بود
قاسم به باغ مؤمنان گلهای رحمت کاشت
قاسم برای کافران شمشیر بران بود
آهنربای دوستان را داشت در قلبش
از چشمهای مست او دشمن گریزان بود
چیزی بهنام ترس در قاموس قاسم نیست
اهل شعار و شعر نه! او مرد میدان بود
روزی که آمد، با خودش فصل بهار آورد
آنشب که رفت از پیشمان اصل زمستان بود
#قاسم_سلیمانی
#زینب_نجفی
#راجی
@eitaaparvanegi