، فعال شده اند. حقیقت آن است که حرف و عمل این عده قلیل، اساساً قرائت رسمی دین تلقی نمیشود تا مورد نقد قرار گیرد، قرائت رسمی دین را باید از عالمان دین جست و طلب کرد.
برادران و خوهران! جوانان و نوجوانان عزیز! ما توسط ائمه اهلبیت(ع) دعوت شده ایم که در عصر غیبت برای اخذ معالم و معارف دینی به علما مراجعه کنیم.
به عنوان نمونه امام حسن عسکری(ع) به شیعیان فرمودند برای کسب معارف و احکام دینی، به فقیهانی رجوع کنید که هم علماً هم نفساً سالماند: «فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا علی هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ».
حضرت ولیعصر(عج) نیز ما را به سوی علما و فقها رهنمون شدهاند: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ».
امیدواریم خداوند بزرگ به ما توفیق اطاعت و بندگی عنایت کند و ما را از خدمتگزاران دینش قرار دهد.
الحمدلله رب العالمین
[۱]. ویژگی که عرض میکنم منظور شمارش ویژگیهای ارزشی نیست، یعنی نمیخواهم هنجارشناسانه بحث و ارزیابی کنم. بلکه مقصود هستیشناسانه و بیان واقعیتهایی است که وجود دارد.
[۲]. به جهت اینکه نخواستم در تعبیر تصرف کنم، این تعبیر را ذکر کردم، وگرنه مایل به ذکر آن نبودم.
[۳]. این مطاب را بنده پیشتر در کلیپهای دیگری مورد نقد قرار دادهام.
[۴]. چه اینکه برخی از این قرائتها ممکن است مربووط به یک مداح و یا یک روضهخوان و یا یک مبلّغ معمولی باشد که در جایی مطرح کرده و یا حتی مربوط به نظر مشهور و فقهی هم باشد، که البته در برخی موارد قابل قبول است.
[۵]. بر خلاف این ادعا، ایشان بارها در همین زمینهها گفته است: «افتی؛ فتوا میدهم»!
[۶] تلفن تماس برای برگزاری کرسی : ۰۹۱۹۱۲۵۷۹۸۸
پله پله تا اجتهاد جامع
آراء و رفتارهای «سید کمال حیدری» در بوته نقد عضو جامعه مدرسین قرار گرفت  حوزه/ جناب آقای حیدری! ط
نقدی بر دیدگاه های سید کمال حیدری
💥 واکنشهای رهبر انقلاب به تعابیر مبالغه آمیز نسبت به ایشان چیست❓
👈 نسبت به تعبیر: ناخدای کشتی ولایت و نوح ما
🎙 «به همه این را میگویم و گفتهام و تکرار میکنم: مبادا آن صفاتی، خصالی، مناقبی که متناسب با وجود ولی عصر ارواحنافداه هست، اینها را تنزل بدهیم در سطح انسانهای کوچک و ناقصی مثل این حقیر و امثال این حقیر... این نوح، امام زمان است... وجود مقدس خاتمالانبیاء نوحِ کشتیبان این امت است.»۸ شهریور ۹۱:
👈نسبت به تعبیر: جانم فدای رهبر
🎙 «نه خدا راضی است، نه احکام اسلام اجازه میدهد که ما بگوییم ارتش ما، یا نیروهای مسلح ما، یا عناصر ما، برای خاطر فلان آدم بمیرند؛ نه. بله، برای خاطر اسلام همه بمیرند؛ فلان آدم هم برای خاطر اسلام بمیرد.» پس از این بیانات و در دیگر مراسم رسمی نظامی بعدی، این شعار حذف شد. ۷اردیبهشت ۹۱
👈نسبت به: علی زمان
🎙 «وقتی کسانی اسم مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام یا اسم مبارک ولی عصر روحیفداه را میآورند، بعد اسم ما را هم دنبالش میآورند، بنده تنم می لرزد... ما گیاه همین فضای آلوده دنیای امروزیم؛ ما کجا، کمترین و کوچک ترین شاگردان آنها کجا؟ ما کجا و قنبرِ آنها کجا؟ ما کجا و آن غلام حبشیِ فداشده در کربلای امام حسین علیهالسلام کجا؟ ما خاک پای آن غلام هم محسوب نمی شویم...» ۲ آبان ۸۰.
👈 جشن تولد برای رهبری
🎙«این کار غلط است، این تولد و امثال آن هیچ جشنی ندارد، برگزارکنندگان مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع میشود. من از کسی که برای تولد من جشن میگیرد به هیچ وجه متشکر نمیشوم و او را مسئول زیانهای این کار هم میشناسم.»4 تیر ۸۶.
👈نسبت به: ذوب در ولایت
🎙واکنش نسبت به تعبیر ذوب در رهبری: «بنده این حرف را از آدمهای حسابی کمتر شنیدهام. ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید ذوب در اسلام شد. خود ولایت هم ذوب در اسلام است... ذوب در رهبری، ذوب در شخص است؛ این اصلاً معنا ندارد. رهبری مگر کیست؟ رهبری هم باید ذوب در اسلام باشد تا احترام داشته باشد.»3 خرداد ۸۳.
👈نسبت به: نصب بنر در سفر کرمانشاه
🎙 «چند روز است منتظر فرصتی بودم که این گلایه را هم عرض بکنم. من وقتی توی خیابانهای کرمانشاه رفتم، دیدم به شکل غیر متعارفی عکسهای بزرگی از چهره این حقیر در مسیر نصب شده... این کار چند تا اشکال دارد: یکی اینکه کاری است کاملاً غیر لازم، با هزینه سنگین؛ این توجیهی ندارد. ثانیاً این تبلیغهای اینجوری، مناسب وضع ما و شأن نظام جمهوری اسلامی و شأن طلبگی ما نیست؛ کار ما بایستی با بساطت و سادگی پیش برود.»۶مهر ۹۰:
👈نسبت به: سرور ما #خامنهای
🎙«من خواهش می کنم که الفاظ این اشعار و سرودها را از کلمات مبالغهآمیز خالی کنید. بنده افتخارم به این است که بتوانم خدمت گزار شما و مردم باشم. «سَروَر» فقط خدای متعال است... ما بندگانی ناقص، نارسا و ضعیف هستیم.»1شهریور ۷۷.
#رهبرانقلاب
#ولایت_فقیه
# مدرسه انقلاب
🔴شکلگيري دانش دراية الحديث در سايه هدايتهاي ائمه(ع)
🖊احمدحسين شريفي
🔸يکي از دانشهايي که در ساية تأکيدات ويژة ائمة اطهار عليهم السلام در عالم تشيع شکلگرفت، دانش #دراية_الحديث بود. معناي حقيقي دراية الحديث يعني فهم عميق و دقيق حديث و سخن معصومان(ع). دانش دراية الحديث هم به دانشي گفته ميشود که ابزارها و شرايط لازم براي چنين فهمي را در اختيار محققان و حديثشناسان قرار ميدهد.
🔸شيخ #صدوق در نخستين باب کتاب معاني الاخبار سه روايت در اين زمينه نقل ميکند که آنها را ميخوانيم:
1️⃣ #امام_صادق(ع): شما داناترين مردمان هستيد، زماني که معاني و مرادات و مقاصد سخنان ما را بشناسيد. به درستي که يک سخن، ابعاد و حيثيتهاي مختلفي دارد؛ اگر کسي بخواهد ميتواند هر گونه که بخواهد سخنش را جهت دهد و در عين حال، دروغ نگويد.
2️⃣ #امام_باقر عليه السلام خطاب به فرزندش امام صادق(ع) فرمود: فرزندم، منزلت و جايگاه شيعيان در نزد ما را بر اساس ميزان رواياتي که از ما نقل ميکنند و بر اساس ميزان معرفتشناس بشناس؛ زيرا معرفت عبارت است از فهم عميق (درايت) و با فهم عميق روايات است که مؤمن به بالاترين درجاتت ايمان بالا ميرود.
3️⃣ امام صادق(ع): فهم عميق يک حديث بهتر و ارزشمندتر از نقل هزار حديث است.
✅البته «دراية الحديث» در اصطلاحات حديثشناسان به دو معناي گستردة و محدود به کار ميرود:
✔️دراية الحديث در معناي گسترده خود به تعبير پارهاي از محققان معاصر به معناي «منطق فهم حديث» يا «فقه الحديث» است که خود مشتمل بر علوم مختلفي مثل «غريب الحديث»، «دانش فهم اسباب ورود حديث»، «اختلاف الحديث»، «علل الحديث»، «نقد الحديث»، «تاريخ الحديث» و امثال آن است؛
✔️اما در معناي خاص و محدود خود به معناي دانش آشنايي با اصطلاحات حديثي است: اصطلاحات ناظر به سند (مثل صحيح، ضعيف، مرسل ...)، متن (مثل نص، ظاهر، مؤول ..)، کتاب (مثل مسند، مستدرک، صحيح و ...)، راوي (مثل صحابي، مخضرم، حافظ، مولي و ...)، و امثال آن.
🔴جامعيت اسلام و مسألة ولايت فقيه از منظر آيتالله بروجردي(رض)
🖊احمدحسين شريفي
🔸آيتالله حسين #بروجردي (1292-1380ق) هم در کتاب #تبيان_الصلاة (ج1، ص91-103) و هم در کتاب #البدر_الزاهر في صلاة الجمعة و المسافر، به مناسبتي بحث #جامعيت_اسلام و مسأله #ولايت_فقيه را مطرح ميکند. در کتاب البدر الزاهر (ص72- 81) با استفاده از مقدمات عقلي و جامعهشناختي و همچنين دلايل نقلي اثبات ميکند که با توجه به روح حاکم بر اسلام و به ويژه مکتب تشيع، هيچ گريز و گزيري از پذيرش ولايت فقيه و حکومت اسلامي نيست.
🔸دوست عزيز و دانشمندم جناب #دکتر_حسن_يوسفيان در کتاب بسيار ارزشمند #کلام_جديد، ص336 خلاصة استدلال آيتالله بروجردي را ذکر کردهاند که بنده هم عيناً از همانجا نقل ميکنم:
1️⃣در هر جامعهاي به مسائلي برميخوريم که از وظايف فردي اشخاص به شمار نميآيند؛ بلکه اموري عمومي و اجتماعياند و بقاي جامعه در گرو اجراي آنهاست
2️⃣با نگاهي گذرا به قوانين اسلام روشن ميگردد که اين دين به عبادات محض بسنده نکرده، بلکه به اجتماع و سياست نيز پرداخته است. حدود شرعي، قصاص و ديات، احکام قضاوت و دادرسي، و قوانين مالي همچون خمس و زکات، همگي بيانگر توجه دين اسلام به مسائل سياسي و حکومتي است.
3️⃣بخش سياسي اسلام از مسائل روحاني و معنوي آن جدا نيست؛ چنانکه #رسول_خدا(ص) خود به تدبير امور مسلمين ميپرداخت و پس از وي نيز همواره پيشواي مسلمانان، امامت جماعت آنان را نيز برعهده داشت.
4️⃣به اعتقاد شيعيان، رسول خدا(ص) مسألة خلافت و رهبري سياسي مسلمانان را ناگفته نگذاشته و پس از خود، امامان دوازدهگانه را شايستة رهبري و زعامت مسلمانان دانسته است.
5️⃣از يک سو امامان معصوم، شيعيان را از مراجعه به خلفاي جور و قاضيان ناحق- و به عبارت ديگر، طاغوتها- بازداشتهاند و از سوي ديگر، اين نکته نيز ترديدناپذير است که در بيشتر دورانها شيعيان دسترسي چنداني به پيشوايان معصوم نداشتهاند.
✅با توجه به اين مقدمات، طبيعي است که معصومان- حتي در زمان حضور خود- کساني را براي رسيدگي به امور اجتماعي مردم منصوب کنند. اين گروه همان فقيهان اسلامشناساند که در زمان غيبت امام معصوم نيز تا آنجا که بتوانند مسؤوليت رهبري سياسي مسلمانان را برعهده ميگيرند.
🔴معيار عقلانيت در کلام امام رضا(ع)
🖊احمدحسين شريفي
🔸يکي از شاخصههاي مکتب اهل بيت(ع)، تأکيد بر #عقلانيت و #عقلگرايي در همة عرصههاي زيست انساني است.
🔸به همين دليل، اکثر علماي شيعه، عقل را در کنار قرآن و سنت، به عنوان منبعي از منابع دين به شمار ميآورند و در همه مجامع روايي ما، روايات مربوط به عقل را در بحثي با عنوان «کتاب العقل» گردآوري کردهاند.
🔸تأمل در مجموعة روايات ناظر به خردورزي، نشان ميدهد که ائمه اطهار(ع) به تأسي از آيات قرآن، بيشتر بر بيان شاخصههاي عيني و زيستي خرد و خردورزي تأکيد داشتند؛ تا تعريف مفهومي و انتزاعي محض.
🔸به تعبير ديگر، در کنار توجه به عقل فلسفي و برهاني، بيشترين تأکيد را بر عقل اجتماعي، آموزشي، اقتصادي، سياسي و اخلاقي داشتند.
🔸#امام_رضا(ع)، به عنوان عالم آلمحمد(ص)، در حديثي نوراني ده شاخصه براي شناخت انسانهاي خردورز در تراز اسلامي و شيعي ذکر کرده است. آن حضرت ميفرمايد، عقل انسان مسلمان به کمال نميرسد مگر آنکه ده ويژگي در آن باشد:
1.مردم از او انتظار خير دارند؛
2.مردم از شر او در امانانند؛
3.کار خير اندک از ديگران را زياد شمارد؛
4.خيررسانيهاي زياد خود را، اندک شمارد؛
5.هر چه حاجت از او خواهند، دلتنگ نميشود؛
6.در طول عمر خود از طلب دانش خسته نميشود؛
7.فقر در راه خدا براي او از توانگري محبوبتر باشد؛
8.خوار شدن در راه خدا را از عزت در پيش دشمنان خدا بيشتر دوست دارد؛
9.گمنامي را از شهرت خوشتر دارد؛
10.همگان را بهتر و باتقواتر از خود ميداند؛ (تحف العقول، ص443)
🔸اکنون مناسب است هرکدام از ما، اولاً، خود را با اين ده شاخصه بسنجيم و ميزان و سطح عقلانيت خود را به دست آوريم و ثانياً، تلاش کنيم بهرة وجودي خود را از اين شاخصهها افزايش دهيم.
🔴هنر و موسيقي متعالي
🖊احمدحسين شريفي
🔸#موسيقي از هنرهاي شريف و بسيار ارزشمند و از جلوههاي جمال الهي است؛ اما همواره در طول تاريخ و به طور ويژه در دوران ما گرفتار افراد حقير و بيبنيان و افکار منحط و روحهايي حيواني شده است. کساني که اين #هنر_الهي را در خدمت هواهاي نفساني و اميال شيطاني خود و ديگران به کار گرفتهاند.
🔸به همين دليل بر دلسوزان فکر و فرهنگ و انسانيت لازم است اين هنر الهي و ارجمند را از چنگ انسانهاي حيوانصفت و مدعيان دروغين و بيبنيان نجات دهند و آن را به مسير اصلي خود باز گردانند.
موسيقي درست يعني يک موسيقي متناسب. اين تناسب و تقارن نه تنها بايد در اجزاء خود موسيقي و ضرب و آهنگ و زمان آن نمايان باشد؛ بلکه بايد:
اولاً، با کليت روح انساني نيز تناسب داشته باشد؛ در خدمت تعادل قواي انساني باشد؛ و معلوم است که چنين تناسبي تنها ميتواند از موسيقيداني صادر شود که خود داراي روحي متناسب باشد؛ کسي که روح نامتناسبي دارد و زنداني شهوت يا غضب است، هرگز نميتواند مولِد يک امر متناسب و موزون و پيشبرنده باشد. «ذات نايافته از هستيبخش/ کي تواند که شود هستيبخش» کسي که داراي «روحي حيواني» است آيا ميتواند در خدمت تعالي «روح انساني» باشد؟
و ثانياً، با کليت جريان هستي هم تناسب داشته باشد؛ کل جهان هستي، در مسير حق است؛ به تعبير قرآن کريم: «وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصير» (نور، 42). همه چيز در حال ذکر حضرت حق است: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُورا» (اسراء، 44) يک موسيقي زماني رسالت خود را انجام ميدهد و ميتواند ماندگار باشد که در خدمت چنين حرکتي باشد.
🔸و #خميني کبير چه زيبا هنر مطلوب قرآني و اسلامي و انساني را ترسيم ميکردند:
«تنها هنرى مورد قبول قرآن است كه صيقل دهنده اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- اسلام ائمه هدى- عليهم السلام- اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگانِ تاريخِ تلخ و شرمآور محروميتها باشد. هنرى زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايهدارى مدرن و كمونيسم خونآشام و نابودكننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگى، اسلام مرفهين بىدرد، و در يك كلمه «#اسلام_امريكايى » باشد. #هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سياسى، نظامى است. هنر در #عرفان_اسلامى ترسيمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسيم تلخكامى گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است. هنر در جايگاه واقعى خود تصوير زالوصفتانى است كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا، لذت مىبرند. تنها به هنرى بايد پرداخت كه راه ستيز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان امريكا و شوروى، را بياموزد. هنرمندان ما تنها زمانى مىتوانند بىدغدغه كوله بار مسئوليت و امانتشان را زمين بگذارند كه مطمئن باشند مردمشان بدون اتكا به غير، تنها و تنها در چهارچوب مكتبشان، به حيات جاويدان رسيدهاند. و هنرمندان ما در جبهه هاى دفاع مقدسمان اين گونه بودند، تا به ملأ اعلا شتافتند. و براى خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگيدند؛ و در راه پيروزى اسلام عزيز تمام مدعيان هنر بىدرد را رسوا نمودند.» (صحيفه امام، ج21، ص145// 30/ 6/ 1367)
🆔 @ejtehadjame
🌀 نظام مدارک علمی حوزه، معقول نیست
📝 ذبح هویت علمی اساتید و طلاب
👤 حجتالاسلام رفیعی، مدیر مدرسه علمیه صدوقی فاز پنج
🔹 مشکلی که در نظام مدرکی و آموزشی حوزه در حال اتفاق است، این است که شما اگر بخواهید بین مدرک حوزوی با دانشگاهی مقایسهای داشته باشید، به این نتیجه میرسید که حتی ما بر اساس مبنای دانشگاه، به حوزویان و طلاب مدرک نمیدهیم.
🔹 طلبه ما در سطح یک بالای چهار هزار ساعت درس میگذراند و ۹۰ درصد آن حضوری است؛ اما دکتری دانشگاه نصف این چهار هزار ساعت است؛ ما در اینجا مدرک سطح یک معادل فوق دیپلم به طلبه میدهیم؛ در حالی که در دانشگاه با نصف این ساعت، مدرک دکتری داده میشود.
حال به دانشجویی که با لیسانس یا کارشناسی ارشد به حوزه آمده، چه مدرکی خواهیم داد؟
🔹 نکته دوم این است که ما در حوزه یک مقدمات داریم، یک سطح داریم.
ما میگوییم طلبه ما در بخش ادبیات دروسی را میخواند که لیسانس ادبیات دانشگاه و بلکه بالاتر است؛ مدرکی که در بخش ادبیات باید به طلبه بدهیم، این است که آقای طلبه، شما حداقل کارشناس ادبیات هستید؛ طلبه ما پنج دوره کلام عمیق کار میکند که از کلام نقلی شروع شده و به کلام عقلی و فلسفی رسیده است؛ در اینجا طلبه ما باید مدرک کارشناسی کلام دریافت کند.
🔹 طلبه ما دو دور اصول می خواند که در رشته حقوق بخشی از این اصول خوانده میشود؛ ما باید کارشناسی اصول به طلبه خود بدهیم؛ این طلبه ما یک دوره فقه میخواند و بماند که طلبه ما در سطح عالی حوزه کفایه، رسائل، مکاسب، بدایه، نهایه و ... را میگذارند؛
مشکل اول این است که نگاه داخلی و برنامهای حوزه مشکل دارد.
🔹 کجای نظام آکادمیک جهان اینجور است که بعد از هشت سال یا نه سال به طلبه خود مدرک سطح دو بدهیم و بگوییم این لیسانس است؛ کجا بعد از ۱۲ سال فوق لیسانس با پایاننامه میدهند؛ نظام مدرکگرایی حوزه معقول نیست؛ حتی اگر جدلی بخواهیم بحث کنیم و از اشکال مبنایی مدرک بگذریم، باز این مدرکی که میدهیم، متناسب با مدرک دانشگاهی نیست.
دوما اینکه حوزه در این فضا منفعلانه رفتار میکند؛ وقتی به مقام معظم رهبری مدرک دکترای افتخاری دادند، ایشان به صراحت این مدرک را قبول نکردند؛ این کار یک مبناست؛
حوزه چرا به این سمت نرفته است؟
❓این یک اشکال است که برخورد انفعالی انجام می دهیم؛ چرا حوزه ساختاری برای مدرک خود تعریف نکرده است.
اشکال ما این است که به آزمونهای خود اعتماد نداریم؛ استاد حکم خود را از مرکز مدیریت حوزههای علمیه میگیرد و هیأت علمی حوزه است؛ چرا به او نگاه هیأت علمی حوزه نمیکنیم؟ ما حرمت خودمان را هم رعایت نمیکنیم. استاد حکمدار باتجربه و باسابقه گواهی میدهد که طلبه من فلان مدارج را طی کرده است؛ اما توجهی به آن نمیشود و اعتباری ندارد.
🔹 حوزه جایگاه اجتماعی و شخصیت اجتماعی برای طلاب و اساتید خود نمیسازد؛ لذا استاد ما دچار این آفت می شود که باید به دنبال عنوان دکتری برود؛ ما در درون حوزه هویتسازی نکردیم؛ آنوقت انتظار داریم طلبههای ما به سمت دانشگاه هم نروند.
🔹 متأسفانه در حوزه برخورد با معلول می شود؛ نه برخورد با علت.
حوزه باید موانع قانونی در کشور و موانع ساختاری در درون خود را حل کند تا بتوان مشکل مدرک حوزه را حل کرد.
ما باید از لحاظ قانونی مطالبه کنیم که اگر حوزه به عنوان یک نهاد دینی برای شخصی گواهی صادر کرد، مطابق با همان گواهی رفتار شود.
〰〰〰〰〰〰
📌 پ.ن:
آنچه ملاحظه فرمودید بخشی از گفتگوهای نشست بررسی تحول در حوزه است که اخیرا در خبرگزاری رسمی حوزه بدان پرداخته شده است.
#مدرک_حوزوی
•┈┈••✾••┈┈•
@ejtehadjame
🚨پیام رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان فرانسه در پی اقدام توهینآمیز رئیسجمهور فرانسه درباره پیامبر اعظم(ص)
🔻اظهارات امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در تأیید کاریکاتور توهینآمیز به پیامبر اسلام صلواتاللهعلیهوآله، باعث خشم مسلمانان در سرتاسر جهان شده است. به همین علت حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان فرانسوی پیامی کوتاه صادر کردند. متن این پیام که به زبان فرانسوی در شبکههای اجتماعی منتشر شد، به شرح زیر است:
🏳بسمه تعالی
🔰جوانان فرانسه !
🔹️از رئیس جمهور خود بپرسید: چرا از اهانت به پیامبر خدا حمایت میکند و آن را آزادی بیان میشمارد؟ آیا معنی آزادی بیان این است: دشنام و اهانت، آن هم به چهرههای درخشان و مقدس؟ آیا این کار احمقانه، توهین به شعور ملتی نیست که او را به ریاست خود انتخاب کرده است؟
🔹️سوال بعدی این است که چرا تردید در هولوکاست جرم است؟ و اگر کسی چیزی در اینباره نوشت باید به زندان برود، اما اهانت به پیامبر آزاد است؟
سیدعلی خامنهای
۷ آبان ۱۳۹۹
@Khamenei_ir
🌹هوالعلیم
#اصول_فقه
آیة الله شبیری زنجانی:
🔹به غير از تعبير شهرت، معمولا، سه نوع تعبير در كتب، براى نقل آرا فقها وجود دارد.
1⃣ تعبير اول: اجماع
در اجماع علاوه بر اينكه معمول فقها متعرض مساله شده و نظر خودشان را بيان كردهاند، اتفاق نظر هم وجود دارد.
2⃣تعبير دوم: بلا خلاف
«بلاخلاف» عبارت است از اين كه آنهايى كه مساله را عنوان كردهاند، نسبت به حكم آن، اختلافى ندارند. بنابراين ممكن است اكثر فقها متعرض مساله نشده باشند اما آن كسانى كه مساله را مطرح نمودهاند، نسبت به حكم آن اتفاق نظر دارند.
«بلاخلاف» نسبت به «اجماع» ضعيفتر است.
3⃣تعبير سوم: بلا خلاف اجده يا لا نعلم فيه خلافا
معناى اين تعبير اين است كه فرد به مقدارى كه تتبع نموده، مخالفى در مساله نيافته است.
اين تعبير از «بلاخلاف» ضعيفتر است زيرا «بلاخلاف» شهادت به عدم الخلاف است اما اين تعبير شهادت به عدم خلاف نيست.
@taamolat_darsi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تصویری به مناسبت #هفته_وحدت
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔹 و علیهذا ما با سنیها هیچ مخالفتی نداریم، مگر عوامل خارجیه جدا بکنند.
میگوید: هر سال خارجیها میآمدند بغداد، در محلۀ شیعه، صبحها صدا میزدند برای نماز که «الصَلاةُ خَیرٌ مِنَ النُّوم».
در محله سنیها هم یک کسی را وادار میکردند که در اذان بگوید «حَیَّ عَلی خَیرِ الْعَمَل».
[آنها هم] میگفتند یقیناً شیعهاند که آمدهاند و دارند بر [ضد] اهلسنت افساد میکنند.
اینها هم میگفتند یقیناً سنیها هستند که دارند افساد میکنند،[خلاصه]اینها را به جنگ هم میانداختند تا خودشان مالُالمصالحه را بگیرند.
🔹 وعلیهذا، بهحسب ظاهر ما راه واضحی داریم با صَفح[وترک اختلاف] با اهل سنت.
غلط است و ترویج از خارجیهاست که ماها را به جنگ [هم انداختند] و همچنین میتوانند حنفی را بر علیه مالکی بجنگانند.
و همچنین هم واقع شده در بغداد نزاعی شده است، نوشتهاند که بین خود همین مذاهب اربعه، اصلاً بعضی با بعضی جنگ شده است. کما اینکه همین را هم «ابن اثیر» نوشته که در حله و اطراف، بین دو طایفه از شیعه جنگ شد.
او میگوید: تعجب این است که کِلتَا الطائِفَتَین [هردو گروه]شیعهاند.
⚠️ [لذا]جنگ انداختن یک عوامل دیگری دارد...
💻 مشاهده این مطلب و مطالب مشابه از طریق لینک زیر در سایت رسمی مؤسسه نشر آثار حضرت آیتالله بهجت(ره):
http://bahjat.ir/fa/content/5698
☑️ @ejtehadjame