از درب اصلی وارد میشویم، اینبار محل تحویل گوشی و سوییچ و... را بردهاند در کوچه کاشانی، تقدیر امسال است که این مسیر را همراه #مهدی_شریفیان باشم... ورودی بعدی تا حدی ازدحام جمعیت داریم... شیخ #جواد_محمدزمانی هم با جمع مهمانانش پشت درگاه حفاظتی ایستادهاند... با بچههای حفاظت هماهنگ کرده تا شاید سهلتر و محترمانهتر، مهمانان خارجی را از این مرحله رد کند... خودش ورودی درگاه ایستاده و از لابهلای جمعیت، مهمانانش را یکبهیک جدا میکند و میکشد جلو... همچو مرغی که دانه برچیند!
▫️▫️▫️
در همین حین یک جوانک کتوشلوارپوشیده که دکمه آخر یقه سفید دیپلماتش را به نحوی بسته که خطی بر چربی غبغبش انداخته، میآید و از کنار درگاه، یک مسیر ویآیپی باز میکند و جماعتی را رد میکند... هرچه نگاه میکنم نه پیشکسوت و پیرغلام هستند، نه شاخص و مشهور... حقیقت شک دارم اصلاً مداح باشند!
▫️▫️▫️
از این مرحله هم عبور میکنیم، جمع بچههای لبنان و بحرین هنوز کامل نشدهاند... قدمهایم رو تندتر میکنم به خیال اینکه جلو بیفتم و پشت این جمعیت معطل نشوم... از دور ورودی اصلی حسینیه پیداست... جمعیت نسبتاً قابل توجهی آنجا ازدحام کردهاند، هم مقابل درب ورود عادی و هم ویژه... البته درب عادی صف طویلی را پیشرو دارد...
▫️▫️▫️
به ازدحام جمعیت میرسم، مهدی شریفیان هم کنارم قرار میگیرد... جمعیت اضافه میشود و طبیعتاً فشردهتر، اما نیروهای مقابل درب درحال عقبراندن جمعیت هستند... طبق قانون سوم نیوتن، طبیعتاً فشاری به همان اندازه و در جهت مخالف شکل میگیرد و در نتیجه عملیات شبیهسازی فشار قبر به نحو مطلوبی شکل میگیرد... جلوتر از خودمان، نزدیک درب بزرگ ورودی حسینیه، #یوسف_رحیمی را میبینم که تحت فشار، لبخند ملیحی بر لب دارد... معجونی از شگفتی و تلخی... #مهدی_شریفیان که احساس میکند عزت نفسش در اثر ازدحام جمعیت دارد خُرد میشود، میخواهد آبرومندانه برود عقب و خلوت که شد، با عزت و احترام برگردد؛ بالاخره نماینده مجلسی گفتهاند، دکتری گفتهاند... میگویم با این کار ممکن است دیگر به حسینیه وارد نشود؛ دیدم که میگم! قانع میشود و فشار را تحمل میکند... در این بین حاج #اصغر_زنجانی از راه میرسد، عدهای راه باز میکنند که این پیرغلام اهلبیت(ع) با چشمانی که تقریباً نمیبینند، کمتر اذیت شود، اما راهی نیست... او هم با جمعیت موج برمیدارد... #جواد_زمانی و بچههای خارجی هم از راه میرسند... جواد هم با حیرت این وضع را نگاه میکند... تازه اینجا بخش ویژههاست، وضعیت صف عادی فجیعتر از این است...
در همین اثنا، همان جوانک کتوشلوارپوشیدهٔ دکمهیقهسفیددیپلماتبستهٔ خطبرچربیغبغبانداخته، سر میرسد و مانند خرسهای قهوهای که پشتشان را به تنه درختان میکشند، پشتش را به جمعیت میکند و با چپوراستکردن خودش، به زور تلاش میکند بین جمعیت راهی باز کند! خندهدار و شرمآور... همان جماعت را میخواهد از بین این همه جمعیت رد کند!
با ضرب و زور، درب را میبندند تا جمعیت را کنترل کنند، اوضاع بدتر میشود، دوباره باز میکنند... بالاخره وارد میشویم... #محمد_الجنامی هم که قرار است امروز اجرا کند، زیر همین فشار حسابی فشرده شده، قفسه سینهاش را مالش میدهد... میپرسم حالت خوبه؟ با دست و چشم اشاره میکند که مشکلی نیست...
در این بخش فقط یک درگاه بازرسی تعریف کردهاند که شده سر تنگ قیف! باز هم سروکله آن جوانک پیدا میشود... یک مسیر ویآیپی دیگر کنار درگاه بازرسی درست میکند و جماعت خودش را راهی میکند... بچههای بینالملل هم از همین مسیر وارد میشوند...
▫️▫️▫️
این وضعیت بخش ویژه بود، طبیعتاً وضع بخش عادی خیلی بدتر بودهاست...
مرتضی بعد از انتشار اولین یادداشتها پیام داده:
«به نظرم
در حاشیهنگاری دیدار امسال از وضع اسفبار ورودی فلسطین و دیرراهدادنها و دیررسیدنها هم میشه صحبت کرد، بلکه برای سال بعد فرجی بشود...
نزدیک به دوساعت از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۰:۳۰ پشت گیت ایستاده بودند تا وارد بشن»
ادامه دارد...
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir