#اطلاعیه
#اختصاصی_کانال
🔆 امام صادق(ع) فرمود:
▫️ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ فِي النَّاسِ مَنْ يَفِدُ إِلَيْنَا وَ يَمْدَحُنَا وَ يَرْثِي لَنَا.
⬅️ سپاس خداوندى را كه در ميان مردم کسانی را قرار داد كه بهسوى شرف حضور مىیابند و ما را ستایش مینمایند و براى ما مرثيه مىسرایند.
📚 كامل الزيارات، ص ۳۲۶
✅ این کلام امامصادق(ع) نشان میدهد که وجود ستایشگران و مرثیهخوانان اهلبیت علیهمالسلام در بین مردم، یک نعمت الهی و موجب حمد و سپاس اوست.
💠 همچنین اهمیت و نقش سازنده ستایشگری و مرثیهسرایی را بیان مینماید که قدم در مسیر احیای امر اهلبیت علیهمالسلام و بیان مناقب و ذکر مراثی ایشان گذاردهاند.
💢 انشاءالله از امشب #نکات_مرثیهای برای شبهای دهه اول #محرم با عنوان:
«گزیدهای از مراثی عاشورا»
در کانال برای شما ستایشگران بارگزاری میشود.
⚠️ نکاتی که ارائه میگردد سعی دارد با استفاده از متن منابع معتبر به ذکر گوشههایی از حادثه عاشورا پرداخته و در ادامه برداشتهایی در جهت تحلیل و تشریح مختصر آن ارائه دهد تا از این طریق گامی کوچک در برپایی مجالس حسینی برداشته باشد.
❇️ همراه ما باشید....
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
از خاکِ حسین، عشق مالامال است تُربت، حجرالاسودِ اهل حال است عیسی که مسیحدم شد از تربت اوست این خاک
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_دوم
✅ این خانواده پراکنده نمیشوند!
🔸 «لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ الله لُحْمَتُهُ وَ هِيَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فِي حَظِيرَةِ الْقُدْسِ تَقَرُّ بِهِمْ عَيْنُهُ وَ يُنْجَزُ بِهِمْ وَعْدُهُ».
🔹 [سیدالشهدا ضمن خطبهای در راه کربلا فرمودند] پارههای تن رسول خدا از هم جدا نمیشوند و در حظیرة القدس (درجات عالی بهشت) همه جمع میشوند و به وسیلهی آنها چشمش روشن میشود و وعدهاش قطعی میگردد.
🔰 برداشتها:
🥀 روز عاشورا هر کس از این خانواده روی زمین میافتاد، پیامبر اکرم (ص) میآمد و به او دلداری میداد و او را از آب کوثر سیراب میکرد.
🍁 گوشت و پوست و خون این خانواده آمیخته با هم است.
🔻 بعد از اینکه پیامبر اکرم(ص) پنج تن را زیر کساء جمع کردند، درباره آنها فرمودند:
🔸 «اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ لُحْمَتِي يُؤْلِمُنِي مَا يُؤْلِمُهُمْ وَ يَجْرَحُنِي مَا يَجْرَحُهُم»؛
🔹 پروردگارا! ایشان اهلبیت من و پارههای تن من هستند، آنچه که آنها را غمگین و مجروح کند، مرا غمگین و مجروح میکند.
🔺 با توجه به این مطلب باید بگوییم:
▪️ پیامبر اکرم (ص) چه مصیبتی کشیدند؛ وقتی پارههای جگرش را در بیابان کربلا غرق در خون دید؛ یکی ارباً اربا و یکی بیسر روی خاک... .
🏴 امام حسین (ع) در آستانه ورود به کربلا یک مجلس روضهی صمیمی گرفتند که روضهخوان آن چشمهای اشکآلود حسین فاطمه (س) بود و مستمعان این مجلس نیز عزیزان دل او بودند
🔳 بعد از این روز نیز این مجالس روضه ادامه پیدا کرد؛ گاهی زینب کبری (س) مرثیهخوانی میکرد و گاهی امام زین العابدین (ع)؛ چنین مجالسی در محضر و حتی در منزل امام صادق (ع) و امام رضا (ع) و دیگر ائمه نیز نقل شده است.
☑️ ما نیز سنّت برپایی مجالس سوگواری در منازل را از اهلبیت (ع) آموختهایم و خوب است که آن را ادامه دهیم.
◾️ چقدر زود این جمع صمیمی از هم جدا شدند؛ عدهای با بدنهای تکهتکه در این صحرای سوزان رها گشتند و عدهای با قلبهای داغدیده راهی اسارت گردیدند؛
⬅️ دشمن از تجمع حسینیها بسیار هراسان میشود و در صدد تفرق آنها بر میآید؛ ولی هیچگاه موفق نخواهد شد. تجمع حسینیها همیشه پرشورتر خواهد بود؛ نمود آن را در زیارت اربعین سیدالشهداء (ع) به وضوح میتوان مشاهده کرد.
💢 پس آنگاه که سحر شد امام حسین (ع) (از مکه بهسمت عراق) حرکت کرد. این خبر که به ابن حنفیه رسید، آمد و زمام شتری را که امام سوار آن بود گرفت و گفت:
🔅 برادر! مگر به من وعده ندادید که دربارۀ آنچه از شما خواستم (پیشنهاد رفتن به یمن)، فکر کنید؟
🔅 فرمود: چرا؛ گفت: پس چه چیزی سبب شد که با عجله خارج شوید؟ فرمود: بعد از آنکه از تو جدا شدم رسول الله نزد من آمد و گفت: ای حسین! حرکت کن! خدا خواسته است تو را کشته ببیند.
🔻 محمد حنفیه گفت:
🔸 «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»؛
🔹 پس مقصود تو از به همراه بردن این بانوان چیست در حالی که با این وضع خارج میشوی؟
🔅 فرمود: رسول خدا (ص) به من گفت: خدا خواسته است آنان را اسیر ببیند. این را گفت و با محمد بن حنفیه خداحافظی کرد و رفت.
⬅️ در اینجا سیدالشهداء (ع) از طریق جدش رسول الله (ص) پی برده که «إِنَّ اللهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلًا؛
خداوند میخواهد تو را کشته ببیند».
📍 بنابراین دنبال هدف خود (احیای دین جدش) میرود؛ حتی اگر اراده الهی در این راه، شهادت او باشد.
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_سوم
💢 به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟!
🔸 «قامَتْ لَيْلَةً مِنْ مَنامِهَا وَ قالَتْ: أيْنَ أبِي الْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلامُ؟ فإنّي رَأيْتُهُ السّاعَةَ فِي الْمَنامِ مُضْطَرِباً شَديداً فَلَمّا سَمِعَ النِّسْوَةُ ذلكَ بَكَيْنَ، وَ بَكَى مَعَهُنَّ سائِرُ الْأطْفَال وَ ارْتَفَعَ الْعَوِيلَ فَانْتَبَهَ يَزِيدُ مِنْ نَوْمِهِ».
🔹 (آن دختر) شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدرم حسین (ع) کجاست؟ که من در این وقت او را در خواب با اضطراب شدیدی دیدم.
🌹 آنگاه که زنان این سخن را شنیدند گریه کردند و سایر بچهها هم همراه او گریه کردند و صدا به ناله بلند کردند پس یزید از خواب پرید.
🔸 *قامَتْ لَيْلَةً مِنْ مَنامِهَا وَ قالَتْ: أيْنَ أبِي الْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلامُ؟
🔹 منتظران امام زمان (عج) باید انتظار را از رقیه (س) بیاموزند. آیا تا بهحال شده یک مرتبه هم ما نیمه شب از خواب بیدار شویم و بگوییم: «أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لَا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَة»
✅ باید صدا کردن امام را از رقیه (س) بیاموزیم.
🍃 چنان فراق امامش را به گوش همه رسانید که همه اهل خرابه و دیگران نیز با او همراه شدند «فَانْتَبَهَ يَزِيدُ مِنْ نَوْمِهِ» حتی دشمن را هم از خوابش بیدار کرد.
🔸 «بَكَيْنَ، وَ بَكَى مَعَهُنَّ سائِرُ الْأطْفَال وَ ارْتَفَعَ الْعَوِيلَ فَانْتَبَهَ يَزِيدُ مِنْ نَوْمِهِ»
🔹 باید برای امام زمان (عج) یاور جمع کنیم و همه را با خودمان در انتظار آگاهانه همراه کنیم. اگر به صورت دستهجمعی امام را صدا کنیم میتوانیم حتی دشمنان را از غفلت بیدار کنیم.
🍂 امام حسین (ع) از ابتدای حرکت از مدینه چندین مرتبه از شهادت خود خبر داده است و پس از آن هم با رسیدن خبر شهادت مسلم (س) و بعد هم با اتفاقاتی که از زمان ورود به عراق تا روز عاشورا رخ داد کم کم از ناگهانی بودن مصیبت عظیمِ شهادت امام (ع)، کاسته شد.
در روز عاشورا نیز امام (ع) چند مرتبه برای وداع از میدان جنگ به سمت خیمه برگشتند.
⬅️ حتی حضرت یک بار با بدن غرق در خاک و خون برای بار آخر به خیمه آمده است شاید یک وجه این وداعها که امام (ع) با آن حال کنار خیمه میآمد، آماده کردن اهل حرم برای دیدن مصائب بسیار سنگینی است که اتفاق خواهد افتاد.
چرا که بانوان و کودکانی که در خیمهها بودند طاقت ندارند که یکباره سر مولایشان را بریده و روی نیزه ببینند.
اما دل ها بسوزد برای آن طفلی که در خرابه وقتی با سر پدر مواجه شد با تعجب پرسید:
ما هذا الراس ؟ اين سر كيست ؟
🔰 گریز از یتیم نوازی امام حسین ع به ایتام کربلا..
🔸 «أَشْهَدُ أَنَّك... کُنْتَ رَبیعَ الاَیْتامِ».المزار الکبیر ص ۵۰۲
❇️ آری تو بهار یتیمان بودی؛ منشأ برکت و رحمت یتیمان بودی؛ نمونهاش یتیمان برادرت امام مجتبی (ع) هستند که در دامان تو پرورش یافتند.
🍃 پدرت علی (ع) از فکر یتیمان خواب نداشت؛ به حدی که در زیارات از او به أباالأیتام (پدر یتیمان) تعبیر شده است.
اما با یتیمان شما چگونه برخورد کردند ....
ز خانهها همه بوی طعام میآمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
📚 منابع:
📖 نفس المهموم، ص ۴۵۶
اقبال الاعمال، ج۱، ص۵۰۸ (فرازی از دعای ندبه)
📖 اللهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۲۲
📖 اللهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۳۴
📖 المزار الكبير، ص ۵۰۲
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
|#حضرت_رقیه
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
میخواست که او برهنهپا برگردد شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد یک شب ز سپاه کوفیان مهلت خواست تا حرّ به
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_چهارم
🌷 آخرین وصیت مسلمبن عوسجه به حبیببن مظاهر
🔹 «ثُمَّ قَالَ لَهُ حَبِيبٌ لَوْ لَا أَنَّنِي أَعْلَمُ أَنِّي فِي الْأَثَرِ لَأَحْبَبْتُ أَنْ تُوصِيَ إِلَيَّ بِكُلِّ مَا أَهَمَّكَ فَقَالَ لَهُ مُسْلِمٌ فَإِنِّي أُوصِيكَ بِهَذَا وَ أَشَارَ إِلَى الْحُسَيْنِ فَقَاتِلْ دُونَهُ حَتَّى تَمُوتَ فَقَالَ لَهُ حَبِيبٌ لَأَنْعَمَنَّكَ عَيْناً ثُمَّ مَاتَ رِضْوَانُ اللهِ عَلَيْهِ».
🔸 حبيب به مسلم بن عوسجه گفت: «هر چند میدانم که من نيز بهدنبال تو خواهم آمد، ولی دوست دارم در این لحظه آخر هر مطلب مهمی که در دل داری به من وصيت كنی.
▫️ شخصیت های مهم، لحظات آخر، عصاره و مهمترین دغدغه عمرشان را میگویند!
🔸 مسلم به او گفت: «من تو را به این شخص سفارش میکنم و به حسين علیهالسلام اشاره كرد و گفت: در راه او جهاد کن تا کشته شوی».
🔸 حبیب به او گفت: «بر ديده منّت میپذیرم.» سپس از دنیا رفت.
رضوان خدا بر او باد.
🔰 برداشتها:
💠 توصیه خواستن و توصیه کردن هر دو پسندیده است.
💠 «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» یکدیگر را در راه نیکویی و تقوی یاری دهید. (مائده/2)
💠 این همان وصیتی است که اکثر شهدای ما در وصیتنامههایشان از جناب مسلم بن عوسجه آموختند و به ما سفارش کردند که:
پشتیبان ولایت و در خط ولایت باشید؛ یعنی مهمترین مطلب برای آنها ولایت بوده است.
💠 باید از مسلم و حبیب رفاقت را بیاموزیم. هر کدام از رفقا هم باید برای یکدیگر خوبی و عاقبت بهخیری بخواهند.( در زمانه ما حاج قاسم و ابومهدی، نشان از حبیب و مسلم بن عوسجه داشتند)
🌷 آیا توبه من پذیرفته است؟
(جناب حر بن یزید ریاحی)
🔹 «وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَى اللهِ تَعَالَى فَهَلْ تَرَى لِي مِنْ تَوْبَةٍ فَقَالَ الْحُسَيْنُ نَعَمْ يَتُوبُ اللهَ عَلَيْكَ».
🔸 حر ریاحی رضوان الله علیه عرضه داشت: من توبهکننده به سوی خدا هستم. آیا راه بازگشتی برای من هست؟!
پس امام حسین علیهالسلام فرمودند: بله خداوند تو را میبخشد.
🔰 برداشتها:
🔻 اینجا میتوان معنی این جمله زیارت جامعه را فهمید که:
🔹 «يَا وَلِيَّ اللَّهِ إِنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوبا لا يَأْتِي عَلَيْهَا إِلا رِضَاكُمْ».
🔸 اى ولىّ خدا به درستى كه بين من و خداى عزّ و جلّ گناهانى است كه آنها را جز رضايت شما از بین نمىبرد.
💠 ما نیز این جمله را به زبان جاری کنیم که آقای من! حسین جان «هَلْ تَرَى لِي مِنْ تَوْبَةٍ» برای من هم راه بازگشتی هست؟
🌹 بگوییم حسین جان «إِنَّ اللهَ يُحِبُّ التَّوَّابين»؛ تو نیز بعد از توبه مرا دوست داری؟
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
|#حضرت_حر
|#حبیب_ابن_مظاهر
|#مسلم_ابن_عوسجه
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
افزون ز تصور است شیداییِ من این حال خوش و غم و شکیبایی من میبخشی اگر کم است اما بپذیر این هم دو پسر
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_چهارم
🌷 طفلان حضرت زینب سلامالله چعلیها
🔻 مقتل:
🔸 «لَمَّا بَلَغَ عَبْدَ اللهِ بْنِ جَعْفَرٍ بْنِ أبِى طالِبٍ مَقْتَلُ ابْنَيْهِ مَعَ الْحُسَيْنِ، دَخَلَ عَلَيْهِ بَعْضُ مَوالِيهُ وَ النَّاسُ يُعَزُّونَهُ...
-لَمَّا بَلَغَ عَبْدَ اللهِ بْنِ جَعْفَرٍ بْنِ أبِى طالِبٍ مَقْتَلُ ابْنَيْهِ مَعَ الْحُسَيْنِ؛
🔹 عبدالله بن جعفر علیهالسلام، همسر و پسرعموی حضرتزینبکبری سلاماللهعلیها بود.
در جنگ جمل و صفین همراه امیرالمؤمنین علیهالسلام بود و در غسل و خاکسپاری آنحضرت حاضر بود.
بعدازآن نیز در نبرد و صلح در کنار امامحسن علیهالسلام بود.
🔹 ایشان که در محرم61 هجری حدود 70 سال سن داشته است، بنا به دلایلی نتوانست در کربلا حاضر باشد اما درباره ماجرای کربلا نظر خود را بهصراحت بیان نمود که:
«وَاللهِ لَوْ شَهِدْتُهُ لَأَحْبَبْتُ أَلَّا أُفَارِقَهُ حَتَّى أُقْتَلَ مَعَهُ؛
به خدا سوگند، اگر در کنارش حاضر میبودم، دوست میداشتم که از او جدا نشوم تا همراهش کشته شوم.».
🔻 مرحوم شیخ مفید رضوان الله علیه مینویسد:
💠 وقتى امام حسين علیهالسلام از مکه بهسوی كربلا حركت كرد، عبداللهبنجعفر علیهالسلام دو پسرش عون و محمد را نزد امام علیهالسلام فرستاد و آنگاه «أَمَرَ ابْنَيْهِ عَوْناً وَ مُحَمَّداً بِلُزُومِهِ وَ الْمَسِيرِ مَعَهُ وَ الْجِهَادِ دُونَه؛
به پسرانش عون و محمد سفارش كرد كه با وى همراه باشند و در راه او جهاد نمایند.»
💠 النَّاسُ يُعَزُّونَهُ؛
👈🏻 این عبارت نشان میدهد که مردم در خانههای بنیهاشم جمع میشدند و عرض تسلیت مینمودند.
یکی از خانههای صاحبعزا، منزلِ عبداللهبنجعفر بود، زیرا بانوی خانه حضرتزینبکبری (س) بود که پس از بازگشت از سفر کربلا، در عزای برادران و فرزندان خویش سیاهپوش بود.
از اینرو مردم در خانه عبدالله جمع میشدند و به او در مصیبت فرزندانش و همچنین اسیری بانوان اهلبیت (ع) تسلیت میگفتند.
🔹 النَّاسُ يُعَزُّونَهُ؛ چه خوب بود که مردم برای عرض تسلیت میآمدند.
💢 چرا که در کربلا و کوفه و شام جز طعنه و زخمزبان چیزی نصیب عقیله بنیهاشم (ع) نمیشد، آنجا کعب نی و تازیانه بود، آنجا سر فرزندانش را بالای نیزه در کنار سر برادران و عزیزانش میدید.
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
|#طفلان_حضرت_زینب
|#حضرت_زینب
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند گلهای مدینه داغدارش بودند آنروز که جای مجتبی خالی بود در کربوب
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_پنجم
💢 آخرین یار
⬅️ عنصر برجسته: حماسه و عزت
🔸 ... فَخَرَجَ إِلَيْهِمْ عَبْدُ اللهِ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ يَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ، فَلَحِقَتْهُ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ لِتَحْبِسَهُ فَقَالَ لَهَا الْحُسَيْنُ احْبِسِيهِ يَا أُخْتِي».
🔹 ...در اين هنگام که دشمن اطراف امام حسین علیه السلام را گرفته بود، عبداللَّه بن حسن علیه السلام كه هنوز به حد بلوغ نرسيده بود با سرعت از ميان خيمهها بيرون آمد و خود را به كنار عموى بزرگوارش رساند؛ حضرت زينب سلام الله علیها خواست مانع رفتن او شود و حسین علیه السلام هم به خواهرش فرمود؛ خواهرم او را بگیر.
❇️ عبدالله بن حسن علیه السلام وقتی آمد هم با زبانش از امام دفاع کرد و بر سر دشمن فریاد زد: «یَابنَ الخَبِیثَة» و هم با دستش دفاع کرد «فَاتّقاها بِیَدِه».
🌹 «فَلَحِقَتْهُ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ لِتَحْبِسَهُ»
🌷 اگر کسی یک شخص دیگر را که با او فاصله دارد، دنبال کند وقتی به آن شخص میرسد، میگویند به او ملحق شد؛
👈🏻 از عبارت «لَحِقَتْهُ زَيْنَبُ» معلوم میشود که زینب سلام الله علیها دنبال عبدالله علیه السلام آمد.
🌹 عبدالله علیه السلام کجا میرفت؟ سمت قتلگاه؛
🌷 پس زینب سلام الله علیها هم در آن لحظه مقداری بهسمت قتلگاه آمده بود و هرچه عبدالله علیه السلام میدید او نیز میدید.
لحظاتی بعد زینب سلام الله علیهاهم بهسمت قتلگاه آمد. از حرم تا قتلگه ... .
🔰 دلداری و تسلای امام حسین علیه السلام به عبدالله :
🔸 «فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ علیه السلام فَضَمَّهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ أَخِي اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ فَإِنَّ اللهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ».
🔹 ابیعبدالله الحسین علیه السلام، يادگار برادر را به سينه چسبانيد و فرمود: اى فرزند برادرم! آرام بگير و شكيبا باش و اين پيشآمد را خير حساب کن؛ زيرا بههمين زودى خداى متعال تو را به پدران نيكوكارت ملحق خواهد ساخت.
📚 منبع:
📖 الارشاد شیخ مفید، ج ۲ ص ۱۱۰
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
|#عبدالله_ابن_حسن
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
این هم برای حضرت قاسم(ع) از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه با قامت سرو و با رخی همچون ماه ناگاه برآمد
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_ششم
✅ بهپای شوق تو پای رکاب هم نرسید!
🔻 حُمَیدبنمسلم که در لشکر دشمن قرار داشت، حضرتقاسم(ع) را اینگونه توصیف میکند:
🔹 «خَرَجَ عَلَيْنَا غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَرٍ؛ نوجوانی سوی ما آمد که صورتش مانند پارۀ ماه بود.»
🔹 اِعتَنَقَهُ وَ جَعَلا يَبكِيانِ حَتّى غُشِيَ عَلَيهِم: وقتی حسین(ع) به او نگاه کرد او را در آغوش گرفت و هر دو شروع به گریه نمودند تا جایی که غش کردند
◾️ این تعبیر از خصائصِ مقتل قاسمبنالحسن(ع) است.
🔳 در ساحت امامشناسی این مسئله سنگین است که امام معصوم(ع) در وداع با غیر معصومی آنقدر گریه و بیتابی کند که «حَتّى غُشِيَ عَلَيهِمَا» از هوش برود
⬆️ زیرا ما معتقدیم اماممعصوم کاری از روی صِرف احساسات انجام نمیدهد و احساس و محبت امام نسبت به یک فرد منشأ الهی دارد یعنی آن شخص، محبوبِ خدا یا محبوبِ اولیای خدا است یا محبت او سبب خشنودی خداوند و اولیای اوست.
🔺 همه این ویژگیها در قاسمبنالحسن(ع) وجود دارد.
💢 از طرفی گاهی حسرتها، غمها و مصیبتها در کنار هم قرار میگیرند و طاقت آوردن در برابر آنها دشوار میشود. نگاه امامحسین(ع) به فرزندان امامحسن(ع) نگاه پر از حسرت نسبت به برادر است.
☑️ فرزندان امامحسن(ع) پدر را در خردسالی ازدستدادهاند امامحسین(ع) برای آنها هم عمو بوده و هم پدر.
🔘 با دیدن این یتیم و یادگار برادر که با این جمال در آن ساعات حساس به میدان آمده است، خاطرات شاد و غمگینی از برادر در خاطر امامحسین(ع) زنده شدهاند و خاطرات تلخ و شیرین مدینه و کوفه و پدرشان امیرالمؤمنین(ع) و مادرشان حضرتزهرا(س) یکبار دیگر برای امام(ع) تداعی شده است.
👈🏻 ازاینرو این عواطف هنگام دیدن قاسمبنالحسن(ع) تعجب نخواهد داشت.
🚩 وَ جَعَلا يَبكِيانِ حَتّى غُشِيَ عَلَيهِمَا؛ هر دو از هوش رفتند شاید اینگونه تصور شود که گریه و بیتابی حضرتقاسمبنالحسن(ع) از صِرف احساس و عاطفه نوجوانی بوده است ولی این سخن درستی نیست.
💠 اول اینکه کسی از این نوجوان انتظار جهاد نداشته اما او آگاهانه برای جهاد پا به میدان گذاشته است؛
👈🏻 همچنین وقتی ادامه حماسه این نوجوان را میخوانیم درمییابیم که او معرفت بالایی نسبت به حضرتسیدالشهدا(ع) داشته است.
🌹 وقتی بهسوی میدان میرفت نیز گریه میکرد «فَخَرَجَ وَ دُمُوعُهُ عَلَى خَدَّيْهِ ؛ از خیمه خارج شد درحالیکه اشکهایش بر گونههایش جاری بود» اما دلیل گریههایش را در رجزش بیان کرد؛ در بین میدان فریاد میزد:
🏴 هذَا حُسَیْنٌ کَالْأسیرِ الْمُرْتَهَن
بَیْنَ اُناسٍ لاسُقُوا صَوْبَ الْمُزَن؛
🔘 «این عموی من حسین(ع) است که مثل اسیری دربند، بین مردمی گرفتارشده است که خدا کند از آب باران ننوشند.»
🔻 در جای دیگر مقتل می نویسد:
◾️ فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ وَ رِجلَيهِ، وَ يَسألُهُ الإذنَ؛
▫️ این صحنه بسیار عجیب است حضرت قاسم(ع) دستوپاهای عمو را میبوسید و اجازه جهاد میخواست ولی امام امتناع میکرد و اجازه نمیداد.
▪️ این نوجوان مدتی این کار را انجام داد و اصرار کرد تا اینکه در نهایت امام(ع) به او اجازه داد. برای ما معلوم نیست که چگونه سیدالشهدا(ع) در نهایت راضی شد تا به قاسمبنالحسن(ع) اذن جهاد بدهد و نمیدانیم که این نوجوان هنگام التماس برای اذن جهاد، چه سخنهایی به عمویش گفته است.
🔲 اما این نکته را از حضرتقاسم(ع) میآموزیم که برای تقرب به محضر امام(ع) و جانفشانی در راه او ماییم که باید اصرار و التماس کنیم. این همان آموزه حضرت زهرا(س) است که از پدرش رسولخدا(ص) نقل فرمود:
🔹 «مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِي ؛
🔸 مَثَل امام مَثَل کعبه است ازآنجهت که باید سوی کعبه رفت و کعبه بهسوی کسی نمیرود.»
❇️ در جنگ تحمیلی نوجوانان زیادی با اقتدا به قاسمبنالحسن(ع)، شبیه این صحنه را آفریدند. با التماس و اصرار خود را به جبهههای جنگ میرساندند تا در راه این انقلاب عاشورایی به جنگ و دفاع بپردازند.
📚 منبع:
📖 مقتل الحسين(ع) للخوارزمي، ج ۲ ص۳۱
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
|#قاسم_ابن_الحسن
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
جانان همه رفتند، چرا جان نرود؟ این آیه به روی دستِ قرآن نرود؟ شش ماه مرا «علی» صدا زد بابا مادر تو
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_هفتم
🌹 چون دوست میبیند آسان است
🔸 «اَللّهمَّ اجعَلنی اَخشاکَ کَاَنّی اَراکَ»
🔹 در دعای عرفه فرمود: خدایا! مرا آنطور خاشع قرار بده، که گویا اینکه تو را میبینم.
⬅️ امام ما سید الشهداعلیه السلام، در کلاس عرفه، این طور دعا کرد.و در کلاس عاشورا گفته خویش را در عمل اثبات کرد؛
🌷 چون وقتی علی اصغرش را پرپر کردند، خون گلوی شیرخوارهاش را با دست به آسمان میپاشید و میگفت:
🍃 «تحمل آنچه برایم اتفاق افتاده، آسان است، زیرا خدا میبیند».
🍂 «ثُمَّ قَالَ هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللهِ»؛
🍁 (وقتی خون علی اصغر علیه السلام را به آسمان پاشید) گفت: آنچه بر سر من فرود میآید، برای من آسان است چون در برابر دیدگان خداست.
👈🏻 زینب سلام الله علیها هم از امام حسین علیه السلام آموخت که در اوج بلا و سختی میگفت: «ما رأیتُ الا جمیلا» .
⬇️ در مقتل نقل شده است که :
🔹 «تَلَقَّى الدَّمَ بِكَفَّيْهِ» کف دستانش را پر از خون میکرد
🔹 «فَلَمَّا امْتَلَأَتَا رَمَى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ» وقتی دستانش پر از خون میشد آن را سوی آسمان میپاشید
🔹 «ثُمَّ قَالَ هَوَّنَ عَلَيَّ...» سپس گفت این بلاها برایم آسان است، زیرا خدا میبیند.
🍃 گویا ابی عبدالله این خون را برای نشان دادن به خدا به سمت آسمان میپاشد؛ گویا میخواهد بگوید خدایا این خون برای توست.
🔻 امام باقر (ع) هم فرمودند:
🔸 «فَلَمْ يَسْقُطْ مِنْ ذَلِكَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْض»
🔹 قطرهای از این خون به زمین برنگشت. گویا خداوند نیز این هدیه را پذیرفت.
🔻 فرازی از زیارت ناحیه مقدسه از زبان امام زمان عج:
🍁 «أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ...» سلام بر آن شیرخوارِ کوچـک،..
🍁 «السَّلَامُ عَلَى عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحُسَیْنِ الطِّفْلِ الرَّضِیعِ الْمَرْمِیِّ الصَّرِیعِ الْمُتَشَحِّطِ دَماً». سلام بر عبدالله بن حسین علیه السلام ، کودک شیرخوارهای که تیر خورد و به شهادت رسید و در خون خویش غلتید.
👈 کلمه «رضیع» به معنی شیرخوار است و در خود معنی صغیر بودن را دارد. شاید امام زمان (عج) برای تأکید روی صغیر بودن، آن را تکرار کرده است که بگوید او جهاد نکرده و گناهی نداشته است.
📚 منابع:
📖 اللهوف علی قتلی الطفوف
📖 فرازی از دعای عرفه
📖 فرازی از زیارت ناحیه مقدسه
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
|#حضرت_علی_اصغر
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
برخیز و کفن بپوش سر تا پا را تا گریه کنند آن قد و بالا را آغوش کفن را به تنت رنگین کن تا زنده کنی پی
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_هشتم
🔰 بخش اول
💢 از شهادت باکی ندارم!
🔸 «فَقَالَ لَهُ ابْنُهُ عَلِيٌّ يَا أَبَهْ أَ فَلَسْنَا عَلَى الْحَقِّ فَقَالَ بَلَى يَا بُنَيَّ وَ اللهِ الَّذِي إِلَيْهِ مَرْجِعُ الْعِبَادِ فَقَالَ يَا أَبَهْ إِذَنْ لَا نُبَالِي بِالْمَوْتِ فَقَالَ الْحُسَيْنُ علیه السلام جَزَاكَ اللهُ يَا بُنَيَّ خَيْرَ مَا جَزَى وَلَداً عَنْ وَالِد».
🔹 (در مسیر کربلا در منزل ثعلبیه حضرت سیدالشهداءعلیه السلام هنگام ظهر خواب دید که هاتفی میگوید: شما با سرعت میروید و مرگ با شتاب شما را سوی بهشت میبرد)
🔻 حضرت علی اکبر علیه السلام ، از پدر پرسیدند؟ پدر جان آیا ما بر حق نیستیم؟
🍁 ابی عبدالله علیه السلام پاسخ دادند: بلی پسرم،
🔻 علی اکبر علیه السلام فرمود: حالا که برحق هستیم دیگر از شهادت باک نداریم.
🍁 امام حسین علیه السلام فرمودند: پسرم! خداوند به تو جزا بدهد؛ بهترین جزایی که فرزندی از پدرش میبرد.
🚩 بزرگ و کوچک این خانواده از مرگ و شهادت باکی ندارند؛
🔻 چنانکه امام چهارم زین العابدین علیه السلام به ابن زیاد فرمود:
🔸 «أَ بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِي يَا ابْنَ زِيَادٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنَا عَادَةٌ وَ كَرَامَتَنَا الشَّهَادَة»؛
🔹 آیا مرا با کشته شدن تهدید میکنی ای پسر زیاد؟ آیا نمیدانی که کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست؟» ازاینرو هر جایی که لازم باشد به دل معرکه میروند.
👈🏻 این جوان رشیدی که میفرماید: «لا نُبالی بِالْمَوْتِ» از مرگ باکی نداریم، همان کسی است که به سخنش در میدان عمل کرد و اولین دلاور از بنیهاشم است که به میدان رفت و جانش را فدای پدر کرد.
🚩 «السَّلَامُ عَلَى أَوَّلِ قَتِيلٍ مِنْ نَسْلِ خَيْرِ سَلِيل»
❇️ «لا نُبالی بِالْمَوْتِ» از مرگ هراسی نداریم. وقتی در مسیر حق باشی دیگر از هیچ چیز نمیترسی و حتی مرگ جلودارت نخواهد بود.
🍂 «لا نُبالی بِالْمَوْتِ» یعنی پدر جان در راه تو نه اینکه از مرگ نمیترسم، بلکه از اربا اربا شدن زیر ضربه شمشیرها هم هراسی ندارم «فَقَطَّعُوهُ بِأسیافِهِم إرباً إرباً»
🌹 حسینعلیه السلام صورت بر صورت علی اکبر علیه السلام گذاشت!
🍁 «فَنَادَى يَا أَبَتَاهْ عَلَيْكَ السَّلَامُ هَذَا جَدِّي يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ عَجِّلِ الْقَدُومَ عَلَيْنَا ... فَجَاءَ الْحُسَيْنُ علیه السلام حَتَّى وَقَفَ عَلَيْهِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ وَ قَالَ قَتَلَ اللهُ قَوْماً قَتَلُوكَ».
🍂 علی اکبر علیه السلام ، در آخرین لحظات عمر، ندا داد: پدرجان! خداحافظ، این جدّم رسول خداصلی الله علیه و آلهست که تو را سلام میرساند و میگوید: سریعتر به ما ملحق شو...
🌷 حسین علیه السلام آمد تا اینکه او را پیدا کرد و صورتش را روی صورت فرزندش گذاشت و فرمود: خدا لعنت کند گروهی را که تو را کشتند.
👈🏻 «جَاءَ الْحُسَيْنُ حَتَّى وَقَفَ عَلَيْهِ» یعنی حسینعلیه السلام آمد تا اینکه علی اکبر علیهالسلام را پیدا کرد».
🔻 اینجا دو احتمال وجود دارد:
◾️ یا اینکه اسب در میان گرد و غبار به اشتباه علیعلیه السلام را در دل دشمن برده بود و از چشمان پدر پنهان بوده است.
◾️ و یا اینکه پدر از فرط داغ و مصیبت جوانش بهگونهای سراغ جوانش رفته که او را به زحمت یافته است.
⬅️ کلمه «خَدّ» به معنی گونه است «وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ» یعنی یک طرف صورتش را روی صورت فرزندش گذاشت.
🔘 معلوم میشود یک طرف صورت علی اکبر علیه السلام روی خاک بوده است.
🔘 این عمل سیدالشهدا علیه السلام نیز مانند خون به آسمان پاشیدن از اسرار کربلاست؛
🔘 ولی یقینا صورت علی اکبرعلیه السلام هم خاکآلود بوده (به علتی که گفته شد)، هم خونآلود بوده است.
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
|#حضرت_علی_اکبر
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
برخیز و کفن بپوش سر تا پا را تا گریه کنند آن قد و بالا را آغوش کفن را به تنت رنگین کن تا زنده کنی پی
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_هشتم
🔰 بخش دوم
🏴 این عمل شدت مصیبت جوان برای پدر را نیز نشان میدهد.
🍁 روز عاشورا سیدالشهدا علیه السلام سه مرتبه این کار را انجام داد.
☑️ یک بار صورت بر صورت علی اکبر علیه السلام و بار دیگر بر صورت غلام خود اسلم بن عمرو و بار سوم بر صورت غلام حرث سلمانی، به نام واضح گذاشت.
🔻 این دو غلام از خوشحالی فریاد میزدند:
🍃 «مَن مِثلی وابنُ رسولِ اللّٰه واضعٌ خَدَّهُ علی خَدّی» کیست که به مقام من برسد، ببیند که فرزند پیامبر(ص) رخ به صورت من نهاده است.
یکسان رخِ غلام و پسر بوسه داد و گفت
در دین ما سیه نکند فرق با سپید
🌷 جوانها سنگ صبور حسین علیه السلام بودند!
📗 در حدیث امیرالمومنین داریم «اَصحاب المهدی شبابٌ: یاران امام زمان جواناناند.
💠 در یک مطالعه اجمالی میتوان دید که در جاهای مختلف، مخاطب و سرباز پارکابِ امام حسین علیه السلام اکثراً جوانها بودند.
👈🏻 خطاب حضرت هم چندین جا، متوجه ایشان است و بسیار آنها را تکریم میکردند. خود سیدالشهدا علیه السلام هم آقای جوانان اهل بهشت است.
🍂 مثلاً در منزل ثعلبیه که بودند قبل از حرکت به منزل بعدی در تاریخ آمده «إذا كانَ السَّحَرُ قالَ لِفِتيانِهِ وِ غِلمانِهِ: أكثِرُوا مِنَ الماءِ فَاستَقُوا وَ أكثَرُوا...».
🍃 هنگام سحر به جوانان و نوجوانان خویش فرمود: زیاد آب بردارید و آنها مقدار زیادی آب برداشتند...».
🔹 در منزل شِراف و قبل از ملاقات لشکر حر همین مطلب تکرار شده است.
🔸 هنگام مواجهه با لشکر حر نیز «فَقَالَ الْحُسَيْنُ علیه السلام لِفِتْيَانِهِ اسْقُوا الْقَوْمَ وَ أَرْوُوهُمْ مِنَ الْمَاءِ وَ رَشِّفُوا الْخَيْلَ تَرْشِيفاً فَفَعَلُوا... سَقَوْا آخَرَ حَتَّى سَقَوْهَا كُلَّهَا
💢 به جوانانش فرمود: این لشکر (حُر) را آب بنوشانید و سیراب کنید و به مرکبها هم آب زیاد بدهید وآنها اطاعت کردند».
🔰 گریز:
🌹 شاید هربار جوانان را صدا میزد با اشتیاق میآمدند؛ ولی یک جایی صدای جانسوز حضرت را شنیدند؛ «أَقبَلَ عَلَی فِتْيَانِهُ فَقَالَ احْمِلُوا أَخَاكُمْ...» رو کرد به جوانانش و صدا زد بیایید علی را ببرید».
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
📚 منابع:
📖 اللهوف علی قتلی الطفوف
📖 فرازی از زیارت ناحیه مقدسه
📖 مقتل الحسین(ع) للخوارزمی
📖 وقعة الطف
📖 الإرشاد للمفید
📖 الغيبة للحجة
📖 ابصارالعین
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
|#حضرت_علی_اکبر
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
رویش را قرص ماه باید بکشد چشمانش را سیاه باید بکشد نوبت به لبان خشک عباس رسید نقاش چقدر آه باید بکشد
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_نهم
🔰 مقدمه:
🔻 «عليُّ بنُ الحُسَينِ عَلَيهِمَالسَّلامُ قالَ:
🔸رحِمَ اللهُ العَبّاسَ! فَلَقَد آثَرَ و أبلى و فَدى أخاهُ بِنَفسِهِ حَتّى قُطِعَت يَداهُ، فَأَبدَلَهُ اللهُ عز و جل بِهِما جَناحَينِ يَطيرُ بِهِما مَعَ المَلائِكَةِ فِي الجَنَّةِ ، كَما جَعَلَ لِجَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ، و إنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللهِ تَبارَكَ وتَعالى مَنزِلَةً يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهَداءِ يَومَ القِيامَةِ».
🔻 امام سجاد علیه السلام میفرماید:
🔹 خداوند عمویم عباس علیه السلام را بیامرزد؛ به راستی که ایثار کرد و گرفتار بلا (و امتحان) شد و خودش را فدای برادرش کرد، تا جایی که در نزد خدای تبارک و تعالی برای عباس علیه السلام در روز قیامت منزلتی است که تمام شهدا به آن غبطه میخورند.
🔻 غروب تاسوعا یا شب عاشورا، شمر کنار خیمههای حسین علیه السلام آمد و گفت:
🔲 ای فرزندان خواهر من شما در امان هستید (مقصودش هر چهار فرزند ام البنین سلام الله علیها بود) پس خودتان را همراه برادرتان حسین علیه السلام به کشتن ندهید و تحت طاعت یزید درآیید.
⚠️ نکته:
💢 (امالبنین از قبیله بنیکلاب است و شمر نیز از همان قبیله است؛ در عرب رسم بوده است که بدون اینکه نسبت خونی داشته باشند، زنهای قبیله را خواهر خود میخواندند.)
▪️شمر لعین گفت: «أَنْتُمْ آمِنُونَ»
🔻 و عباس علیه السلام صدا زد:
🔸 «لُعِنَ مَا جِئْتَ بِهِ مِنْ أَمَانِكَ»،
🔸 «أَ تَأْمُرُنَا أَنْ نَتْرُكَ أَخَانَا وَ سَيِّدَنَا الْحُسَيْنَ بْنَ فَاطِمَةَ علیه السلام وَ نَدْخُلَ فِي طَاعَةِ اللُّعَنَاءِ وَ أَوْلَادِ اللُّعَنَاءِ؛
🔹 یا تو به ما میگویی برادر و آقایمان حسین علیه السلام پسر فاطمه سلام الله علیهارا را ترک کنیم و تحت فرمانِ لعنت شدگان و اولاد لعنت شدگان در آییم؟!»
📢 اوج ادب حضرت عباس علیه السلام نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها در این گفتگو است؛
🔻 آنجا که درباره حسین علیه السلام میگوید:
❇️ «سَيِّدَنَا الْحُسَيْنَ بْنَ فَاطِمَةَ» آقایمان حسین علیه السلام پسر فاطمه سلام الله علیها
❇️ و درباره معاویه و یزید میگوید: «اللُّعَنَاءِ وَ أَوْلَادِ اللُّعَنَاءِ» ملعونین فرزند ملعونین؛
💠 ادب دیگر فرزندان امالبنین سلام الله علیها در این گفتگو کاملاً مشهود است؛ حتی یک مورخ هم ننوشته که فرزندان امالبنین سلام الله علیها چیزی پیش از برادرشان گفته باشند؛ در عمل هم هیچکدام از آنها سیدالشهدا علیه السلام را رها نکردند و قبل از عباس علیه السلام در راه حسین علیه السلام شهید شدند.
🔰 با قصد آب رفت و خداحافظی نکرد!
🌹 «وَ اشْتَدَّ الْعَطَشُ بِالْحُسَيْنِ علیه السلام فَرَكِبَ الْمُسَنَّاةَ يُرِيدُ الْفُرَاتَ وَ الْعَبَّاسُ أَخُوهُ بَيْنَ يَدَيْه»؛
🌷 و عطش بر حسین علیه السلام سخت شد پس بالای تل (که به سمت فرات بود) رفت و برادرش عباس علیه السلام همراهش بود.
🍂 حسین علیه السلام همراه عباس علیه السلام رفت! تا آب بیاورد.
🍃 سقای کربلا برای جنگ نرفته بود؛ برای همین هم در هیچ مقتلی وداع برای حضرت عباس علیه السلام نقل نشده است.
🍂 ازاینرو حضرت زینب سلام الله علیها و اهل حرم در حسرت وداع با عباس علیه السلام ماندند!
برای همین هم نمیدانستند که عباس علیه السلام کجا رفته و چه بلایی به سرش آمده است.
🔻 از همینجا بود که وقتی امام حسین علیه السلام از سمت علقمه برگشت سکینه جلو آمد و گفت:
🌹 «یا أبَتاه هَل لَکَ عِلمٌ بِعَمّی العَبّاس»؟ پدر جان آیا از عمویم عباس خبر داری؟
📚 منابع:
📖 اللهوف علی قتلی الطفوف
📖 الخصال للصدوق
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
|#حضرت_عباس
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
گفت آن که دل تیر ندارد برود یا طاقت شمشیر ندارد برود فرداست که این بیشه شود لجّۀ خون هرکس جگر شیر ند
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_دهم
🔰 بخش اول
💢 حرام خواران
🔸 «وَ كُلُّكُمْ عَاصٍ لِأَمْرِي غَيْرُ مُسْتَمِعٍ لِقَوْلِي قَدِ انْخَزَلَتْ عَطِيّاتُكُمْ مِنَ الْحَرامِ وَ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ فَطُبِعَ اللهُ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيْلَكُمْ أَ لَا تُنْصِتُونَ أَ لَا تَسْمَعُونَ».
🔻 امام حسين (ع) در روز عاشورا، پس از نصيحت و دادن رهنمودهای لازم، فرمودند:
🔹 و همهی شما از امر من سر پیچی میکنید و به سخنان من گوش فرا نمیدهید؛ دلیلش این است که دستاوردهای شما (جوايزى كه براى كشتن من گرفتيد) تنها از راه حرام بوده و شکمهایتان از مال حرام پر شده است و بر قلبهایتان مُهر (غفلت) خورده است؛ وای بر شما آیا ساکت نمیشوید؟ آیا نمیشنوید؟
🔰 برداشتها:
⬅️ حرامخواری یکی از علل دلمردگی است و باعث میشود که آدمی در برابر ندای حق تعالی بایستد و حتی موعظهی امام معصوم را هم نشنود و آنرا نپذیرد؛
🔻 از این رو امام زمان (عج) در دعای قنوتش این دعا را به همه منتظران آموخته است:
💠 «وَ طَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَ الشُّبْهَةِ».
💢 خورشید خون گرفته
⬅️ عنصر برجسته: عاطفه و احساس
إِنِّي كُنْتُ وَاقِفاً مَعَ أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُ الله إِذْ صَرَخَ صَارِخٌ أَبْشِرْ أَيُّهَا الْأَمِيرُ فَهَذَا شِمْرٌ قَتَلَ الْحُسَيْنَ قَالَ فَخَرَجْتُ بَيْنَ الصَّفَّيْنِ فَوَقَفْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَجُودُ بِنَفْسِهِ فَوَ الله مَا رَأَيْتُ قَطُّ قَتِيلاً مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لَا أَنْوَرَ وَجْهاً وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْئَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِهِ فَاسْتَسْقَى فِي تِلْكَ الْحَالِ مَاءً فَسَمِعْتُ رَجُلًا يَقُولُ وَ الله لَا تَذُوقُ الْمَاء
🔻 هلال بن نافع میگوید:
🍂 با یاران عمرسعد ايستاده بودم كه يكى فرياد برآورد: امير، مژده بده، اين شمر است كه حسين(ع) را كشته است،
🔻 هلال میگويد:
🍂 از ميان لشکریان خارج شدم و حسين(ع) را یافتم که او در حال جان دادن بود، به خدا قسم هرگز كشتهى آغشته بهخونى را زيباتر و نورانىتر از او نديدم و آنچنان نور صورت و زیبایی جمالش مرا مشغول کرد كه متوجّه نشدم چگونه او را مىكشند و در آن حال طلبِ آب میکرد.
🔹 «إِنِّي كُنْتُ وَاقِفاً مَعَ أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ... فَخَرَجْتُ»
🔸 هلال بن نافع با این عبارت قصد دارد خودش را تبرئه کند.
▪️ مقصودش این است که من فقط در کنار یاران عمر سعد ایستاده بودم و تماشا میکردم. ضربهای نزدم و تیری پرتاب ننمودم.
🔻 او خودش را یک ایستاده در کنار اصحاب عمر سعد معرفی میکند نه جزو آنها. اما گناه این افراد کمتر از قاتلان نیست همانطور که در زیارت عاشورا میخوانیم:
🔲 «اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي جَاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلَى قَتْلِه»
➖ خدایا جماعتی را که با حسین علیهالسلام جنگیدند و با قاتلانش در کشتن او همراهی و بیعت کردند و از آنها پیروی نمودند، از رحمت خود دور فرما!
⚠️ نکته:
❇️ چنانچه میدانیم هلال بن نافع، یکی از راویان کربلا است و در سپاه عمرسعد قرار دارد. او غیر از نافع بن هلال است که از اصحاب سیدالشهداء علیه السلام است.
🌷 وقتی دشمن، در نور سیدالشهداء (ع) جذب و غرق میشود شاید بتوان گفت به همین دلیل زینب کبری (س) و فرزندان امام حسین (ع) دیدن آن پیکر غرق به خون را تاب آوردند.
◾️ «فَاسْتَسْقَى فِي تِلْكَ الْحَالِ مَاءً»
▪️ امام در آن حال آب طلب کرد اما کسی فریاد زد که آب نخواهی خورد.
🔻 مصیبت عطش امام حسین(ع) بسیار جانسوز است و یکی از مراثی که امام سجاد (ع) برای پدر بزرگوارش ذکر میفرمود:
🍃 همین مصیبت عطش است. وقتی غلام ایشان برایش آب میآورد حضرت گریه میکرد و میفرمود:
◾️ «قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَانا» فرزند رسول خدا (ص) با لب تشنه کشته شد.
بودند دیو و دَد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
|#امام_حسین
|#شب_عاشورا
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
گفت آن که دل تیر ندارد برود یا طاقت شمشیر ندارد برود فرداست که این بیشه شود لجّۀ خون هرکس جگر شیر ند
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_دهم
🔰 بخش دوم
💢 امام زمان(ع) ذکر مصیبت میکند
🔻 امام زمان (ع) در زیارت ناحیه مقدسه روضه میخوانند که بخش هایی را می آوریم:
🔸 ...ولَم يَبقَ لَكَ ناصِرٌ، وأنتَ مُحتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُبُّ عَن نِسوَتِكَ و أولادِكَ حَتّى نَكَسوكَ عَن جَوادِكَ، فَهَوَيتَ إلَى الأَرضِ جَريحاً،
➖ تا آنکه هیچ یاورى برایت نماند، ولى تو حسابگر(عمل خویش براى خدا) و صبور بودى و از زنان و فرزندانت دفاع و حمایت مینمودى؛
▪️ تا آنکه تو را از اسبت سرنگون نمودند، پس با بدن مجروح به زمین افتادی درحالی که اسبها تو را با سُم هاى خویش کوبیدند..
🔳 پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرمَت گرداندى، در حالیکه از زنان و فرزندانت (روگردانده) به خویش مشـغول بودى، اسبت با حال نفرت شتافت، شیـهه کشان به جانبِ خیمه ها رو نمود،
پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیزپایت را با آن حال دیدند، و زینِ او را واژگون یافتند، ازپسِ پرده ها (ىِ خیمه) خارج شدند، در حالی که گیسوان برگونه ها پراکنده نمودند؛
🏴 ...عَلَى الخُدودِ لاطِماتٍ... : بر صورتها لطمه مى زدند...
🏴 والشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ، مولِغٌ سَيفَهُ عَلى نَحرِكَ، قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِيَدِهِ، ذابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ :
⬅️ و به سوىِ قتلگاه تو مىشتافتند، درحالی که شِمرِ ملعون برسینه مبارکت نشسته، وشمشیرخویش را با خون گلـویت سیراب مینمود، با دستى مَحاسنِ شریفت را در دست گرفته بود، (و بادستی دیگر) با تیغ سر ازبدنت جدا مى کرد..
🏴 فالوَيلُ لِلعُصاةِ الفُسّاقِ ، لَقَد قَتَلوا بِقَتلِكَ الإِسلامَ.
⬅️ اى واى بر این سرکشان گناهکار!، با کُشتنِ تو اسلام را کُشتند.
🔻 ابی عبدالله (ع) یک سؤال ساده و جانسوز پرسیده است:
🍂 «فَبِمَ تَستَحِلّونَ دمی»؟ چرا خون مرا حلال میدانید؟
🍃 اینجا ادبیات آقا ادبیات اسلامی است؛ یعنی از حلال و حرام سخن میگوید. فرض میکند با مسلمانها طرف است؛ اما کار به جایی رسید که دیگر ادبیات آقا عوض شد و با زبان اسلامی حرف نزد، بلکه با زبان انسانی حرف زد؛ آن لحظهای بود که، دشمن میخواست به اهل حرم حمله کند؛
🔻 صدا زد:
🔹 «وَيْلَكُمْ يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُم،
🔸 یعنی وای بر شما ای پیروان آل ابیسفیان اگر دین ندارید، آزاد مرد باشید»!
❇️ این دیگر بحث مردی و نامردی است؛ بحث اسلامی و غیر اسلامی نیست؛ ازاینروست که همه جوانمردان و آزادگان عالم حسین(ع) را دوست دارند!
📚 منابع:
📖 اللهوف علی قتلی الطفوف
📖 مصباح المتهجد و سلاح المتعبد
📖 فرازی زیارت ناحیه مقدسه
📖 مقتل الحسین(ع) للخوارزمی
📖 المصباح للكفعمي
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
|#امام_حسین
|#شب_عاشورا
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_یازدهم (شام غریبان)
🔰 بخش اول
💢 خیمه خورشید سوخت
🔸 «ثُمَّ أُخْرِجَ النِّسَاءُ مِنَ الْخَيْمَةِ وَ أَشْعَلُوا فِيهَا النَّار فَخَرَجْنَ...».
🔹 سپس مخدّرات از خیمه بیرون رانده شدند و (لشکر دشمن) آتش را در آن شعلهور کرد؛ پس آنها خارج شدند...
🔸 «أُخْرِجَ النِّسَاءُ ... فَخَرَجْنَ»
🔹 راوی کلمه اُخرِجَ را بهصورت مجهول آورده؛ یعنی بیرون آورده شدند ... پس خارج شدند.
◾️ حال چه کسی آنها را بیرون آورده و چگونه و با چه کیفیتی از خیمه بیرون آورده شدند را بیان نکرده است.
🍁 شاید بهدستور امام چهارم(ع) «علیکُنَّ بِالفِرار» و بهوسیله حضرت زینب(س) بیرون آورده شدند.
🔻 زیرا راوی میگوید:
🏴 «مِنَ الْخَيْمَةِ» نه «مِنَ الخِیامِ» یعنی آنها در یک خیمه بودهاند. از این عبارت معلوم میشود زنها به یک خیمه پناه برده بودند.
🔻 مِنَ الْخَيْمَةِ» راوی گفت:
🍂 از خیمه بیرون رانده شدند؛ ولی نگفت بعد از آن به کجا پناه بردند؟ شاید بهسوی بیابانها فرار کردند.
🍃 «أُخْرِجَ النِّسَاءُ مِنَ الْخَيْمَةِ وَ أَشْعَلُوا فِيهَا النَّار» قصد دشمن از سوزاندن خیمهی خالی چه بوده است؟! شاید برای این بوده که کار را برای غارت آسانتر کنند.
💢 مساعدت در گریه بر حسین (ع)
🔸 «خَرَجَ بَنَاتُ آلِ رَسُولِ اللهِ (ص) وَ حَرِيمُهُ يَتَسَاعَدْنَ عَلَى الْبُكَاءِ وَ يَنْدُبْنَ لِفِرَاقِ الْحُمَاةِ وَ الْأَحِبَّاءِ».
🔹 دختران آل رسول (ص) و حریم او از خیمه خارج شدند و همدیگر را در گریه یاری میکردند و در فراق حامیان و عزیزانشان زاری میکردند.
⬅️ «يَتَسَاعَدْنَ عَلَى الْبُكَاءِ» یعنی به یکدیگر در گریه کمک میکردند.
🚩 مساعدت در گریه بر حسین(ع) را باید از این بانوان مصیبتزده کربلا آموخت. خوب است این شیوهی گریه در جلسات ذکر مصیبت تبیین شود. البته شاید زمزمهای که در جلسات امروزی وجود دارد نوعی از این گریه باشد.
🔘 «يَنْدُبْنَ لِفِرَاقِ الْحُمَاةِ وَ الْأَحِبَّاءِ» راوی که از دشمن است میگوید: این بانوان در فراق حامیان خود و عزیزانشان گریه میکردند.
▪️ کلمه ندبه یعنی گریه با صدای بلند؛ معلوم میشود «الْحُمَاةِ » و «احبایی» که راوی میگوید، از ندبههای آن بانوان برداشت کرده و شاید کلمات خود آنان باشد. (الْحُمَاةِ ) حامیانی که کنار علقمه روی خاکاند یا بدن اربا اربایشان کنار خیمه است و (الْأَحِبَّاءِ) عزیزانی که در جایجای زمین کربلا افتادهاند.
💢 جاذبه حسینی
🔸 «ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ (س) اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْه».
🔹 بعد از جملات حضرت زینب(س) در هنگام عبور از قتلگاه: «هذا حسین بالعری»،
◾️ سکینه(س) پیکر پدر را در آغوش گرفت؛ اما عدهای از اعراب (عربهای بیابانی) جمع شدند و او را از پدرش جدا کردند.
🔘 «ثُمَّ» یعنی در هنگام عبور از قتلگاه و رفتن به کوفه حضرت سکینه (س) دومین کسی است که بعد از زینبکبری(س) کنار بدن سیدالشهدا(ع) رسید.
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
|#شام_غریبان
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
الی الحبیب
▫️ #اختصاصی_کانال
🚩 گزیدهای از مراثی عاشورا
#شب_یازدهم (شام غریبان)
🔰 بخش دوم
🍂 در مدتی که جسد پدر را در آغوش کشیده بود، چه رخ داد؟ مرحوم کفعمی جواب را از زبان خود حضرت سکینه نقل میکند:
🍃 «قَالَتْ سَكِينَةُ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ اعْتَنَقْتُهُ فَأُغْمِيَ عَلَيَّ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ»: «شِيعَتِي مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَيَّ عَذْبٍ فَاذْكُرُونِي أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِيبٍ أَوْ شَهِيدٍ فَانْدُبُونِي».
🔻 سکینه(ع) میگوید:
🏴 وقتی پدرم کشته شد من او را در آغوش کشیدم پس از هوش رفتم آنگاه شنیدم که میگوید:
🚩 ای پیروان من هرگاه آب گوارایی نوشیدید مرا یاد کنید یا اگر داستان فرد غریب یا شهیدی را شنیدید برای من ندبه کنید.
🍂 «اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ»؛ از کلمه «اعْتَنَقَتْ» برداشت میشود که پیکر پدر را به آغوش کشید؛ معنای دیگر هم این است که، صورت به رگهای بریده گذاشت.
🍂 «فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ» برای جدا کردن یک بانو از پیکر پدر یک یا دو نفر هم کافی است؛ ولی عدهای برای این کار آمدند.
🍂 «عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ» تعدادی از اعراب آمدند تعبیر الْأَعْرَابِ یعنی بیاباننشین؛ چرا باید تعدادی بیاباننشین برای این کار جمع شوند؟!
🍂 «فَاجْتَمَعَتْ ... حَتَّى جَرُّوهَا عَنْه» کلمه «حتی» در اینجا به معنی انتهای غایت است؛ یعنی یکییکی جمع شدند تا موفق شدند این کار را بکنند؛ یعنی هرچه میکردند موفق نمیشدند، این دختر را از بدن پدر جدا کنند. چنان با آن حالت استغراق در خدا، غرق در آن نور خدا و جذب در جاذبه حسینی(ع) شده بود که بهراحتی از پدر جدا نمیشد.
🍂 «جَرُّوهَا» او را از کنار پیکر پدر کشانکشان بردند. باید مصیبتزده را دلداری داد؛ باید به مصیبتزده ملاطفت نشان داد؛ باید با یتیم مهربان بود؛ بهویژه اگر این یتیم دختربچه باشد باید با محبت برخورد کرد. ولی دشمنان خدا این دختر یتیم را کشانکشان از بدن غرق به خون پدرش جدا کردند.
📚 منابع:
📖 اللهوف علی قتلی الطفوف
📖 المصباح للكفعمي
|#نکات_مرثیهای
|#روضه
|#شام_غریبان
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir