💐با سلام و عرض ادب و احترام خدمت تمامی دانشجویان عزیز و اساتید محترم اعلام میداریم که:
با توجه به #هشتگ های درج شده در زیر مطالب در هر قسمت شما می توانید با جستجو یا کلیک بر روی هشتگ مورد نظر خود به مطلب مورد نظر دسترسی یابید:
#حدیث_روز
#آیه_روز
#حکمت_روز
#معرفی_مقاله
#معرفی_نرم_افزار
#معرفی_سایت
#معرفی_کتاب
#ترفند
#کارگاه_مطالعه
#شبهه
#معرفی_دانشگاه
#معرفی_دانشگاه_های_خارجی_و_مراکز_علمی_پژوهشی
#معرفی_دانشگاه_های_کشور
#عصرمجازی
#فصل_امتحانات
#تجربه_نگاشت
#خلاقیت
#آموزش_مقاله
#آموزش_پایان_نامه
#محرم
#مناسبت
#راهنما
#تحصیلات
#هشتگ_ها
✳️@elmi_shiraz
✴️تجربه نگاشت (۱)
1⃣کارگاه تجربه
این نوشتارها نتیجۀ تجربه است وحتی مطالبی که گردآوری از دیگران است نیز بیان دیگری از تجربه های نگارنده است.
گردآوری و #اقتباس از دیگران در کار علمی پسندیده است، نه نکوهیده. اما فراتر از آن بیان #یافته_هایی است که نگارنده خود در خلال کارهایش به آن رسیده و به دیگران انتقال می دهد. تفاوت میان این دو گروه نوشتار بر اهل معنا پوشیده نیست.
مطالب گردآوری شده را بطور پراکنده از جاهای دیگر می توان یافت، ولی نویافته های یک نگارنده در منبعی دیگر به دست نمی آید.
شاعران بارها به این نکته افتخار کرده اند که در شعرشان از کسی اقتباس نکرده اند. مثلا #نظامی_گنجوی می گوید:
عاریتِ کس نپذیرفته ام / آنچه دلم گفت بگو گفته ام.
باری، هدف از این جملات اینکه تمام آنچه در این سلسله یادداشتها آمده – بجز آنچه منبع آن قید شده – یافته های این بندۀ ناتوان است که بدون هیچ ادّعایی، فقط برای عرض شاگردی پیش اساتید و همدردان خودم عرضه می دارم. سخنان منقول نیز با نویافته ها در آمیخته، به گونه ای که خواننده ای که مطالب پیشین را دیده، با نکته ای تازه در آنها روبرو می شود.
*این سلسله یادداشت ادامه دارد.
#تجربه_نگاشت
#عبدالحسین_طالعی
@elmi_shiraz
در این زمینه اشاره می کنم به کلامی از #استاد_مطهری که در مقدمه مبسوط خود بر یکی از مجلدات کتاب #اصول_فلسفه می گوید: یکی از علل گرایش جوانان به فلسفه های غربی و گریختن آنها از متون دینی آن است که کتابهای مربوط به فلسفه های غربی آسان و روان و زودفهم نوشته شده، در حالی که کتابهای مربوط به متون دینی اسلامی را دشوارفهم و دیریاب نوشته اند.
کار در این زمینه به جایی کشید که آقای مطهری خود احساس وظیفه کرد که داستانهای اسلامی را بازنویسی کند و «#داستان_راستان» نام نهد.
یادداشتهای استاد مطهری که پس از شهادتش منتشر شد، نشان می دهد که در این زمینه طرحی مفصل در نظر داشته است. این #آسان_نویسی با مخالفت بعضی از اعلام روبرو شد که در مقدمۀ جلد دوم داستان راستان به این مخالفت ها (به قول مطهری: بیماریِ دشوار نویسی و غیر کاربردی نویسی) اشاره می کند.
اما همین ابتکار، گروهی دیگر را به نگارش کتابهای دیگر در این راستا برانگیخت.
کتابهایی مثل داستانهای ما (علی دوانی، سه جلد)، مرد وفا (سید رضا صدر)، داستان باستان (حسین نوری همدانی)، داستان دوستان (محمد محمدی اشتهاردی) در این شمار جای دارند. (این خود موضوع تحقیقی تواند بود که به اشاره ای بسنده شد).
همچنین این ضرورت احساس شد که باید برخی از ناگفته های حقوق خانواده را باید به زبان ساده بازگفت. لذا آقای مطهری در مجله زن روز آن وقت ( حدود سال 1346 شمسی با وجود فضای فاسد آن مجله) دست به قلم برد و یک سلسله مطالب با عنوان «#نظام_حقوق_زن_در_اسلام» نوشت، که نشر آنها در چنان مجله ای نیز نقدهایی علیه ایشان برانگیخته بود.
با ذکر خیر این کتابها وارد می شوم به گروه دوم.
گروه دوم، نوشته هایی که در آنها هم «سخن خوب گفتن» مورد نظر است و هم «خوب سخن گفتن».
شیرینی برخی از این نوشته ها پس از گذشت چند دهه هنوز در کام جان باقی مانده است.
در اینجا سه نمونه نثر روان کتابهای دینی مناسب برای سه سطح مخاطب یا مطابق با سه گروه محتوا یاد می شود که در نگارنده مؤثر واقع شده اند:
الف. نوشته های #استاد_محمد_رضا_حکیمی.
از سالهای 1355 به بعد با #حماسۀ_غدیر و #شیخ_آقابزرگ_تهرانی و #یادنامه_علامه_امینی مأنوس بودم، تا آنجا که بعضی از قطعات آنها را چند بار می خواندم. بیان روان و استوار او الگوی نثر دینی سالم و پیراسته و خوش خوان است.
چند تعبیر را که پس از گذشت سالها در ذهنم مانده یادآور می شوم:
در مورد علامه امینی و ارادۀ او به بازگشت از نجف به تبریز: « به دلیل عوامل ... از اندیشۀ بازگشت، باز گشت».
*این سلسله یادداشت ادامه دارد.
#تجربه_نگاشت
#عبدالحسین_طالعی
@elmi_shiraz
✴️تجربه نگاشت
3⃣مهجوریت #ویرایش با وجود اهمیت آن
🔸در مورد این مهم به دو نکته بسنده می کنم:
۱)هشدار دکتر پرویز ناتل خانلری:
«نزدِ من وطن آن نیست که شما میپندارید. این چهار خط فرضی که دورِ ایران کشیدهاند وطنِ مرا محدود نمیکند. هرجا که فرهنگ ایرانی هست وطن من است؛ زیرا در آنجاست که آشناییهایی هست. نمیگویم که فرهنگ همان #زبان است، اما زبان هم یکی از اجزاء #فرهنگ است، و جزء بزرگیست.
پس آنانکه به زبان فارسی تاختهاند به وطن من میتازند. چرا در دفاع درشت نباشم؟ خاصه که میبینم دستِ غرضِ دشمنان در این کار است.
یکی از جهانگردانِ اروپایی ششصد و پنجاه سال پیش از این نوشته بود که ایران چیزی ندارد جز زبانی که در سراسرِ آسیای میانه و غربی رایج است و به همین سبب اقوام آسیایی چشمِ مهر و دلبستگی به این سرزمین دارند. آری، این نیروی بزرگِ ملی بود و دشمن آن را به زیانِ خود دید و با آن در آویخت.
کشورهای فارسیزبان یا فارسیدان، یکیک، به اشارهای یا تحریکی، پیوند از فارسی بریدند. در بعضی از کشورها، بهبهانهٔ استقلال، لهجههای محلی رسمی شد و بهجای زبان ادبی و سرافرازِ فارسی نشست؛ یعنی هم خود زیان کردند و هم به ما آسیب رساندند.
در سرِ کشورهایی دیگر، که زبانشان با لغات فارسی و عربی آمیخته بود نیز داعیهٔ تهذیبِ زبان افکندند.
اما نمیدانم چرا در عمل، بیشتر در طردِ فارسی بهکار رفت»
📘زبانشناسی و زبان فارسی، تهران: توس، ۱۳۶۱، گفتارِ «دفاع از زبان فارسی»،ص۱۷۵-۱۷۶.
۲) لیلا حسینی در پایان نامه اش ص 64 اشاره می کند که از مجموع 97 عنوان کتاب مرتبط با کودکان و نوجوانان که میان سالهای 1375 تا 1394 منتشر شده، تنها 8 عنوان دارای ویراستار بوده اند، یعنی 8/92 در صد از این آثار،
یا #ویراستار ندارند یا نام ویراستار ذکر نشده است. خلاصه اینکه #ویرایش در این آثار جدی گرفته نشده است.
حسینی این یافته را مقایسه می کند با پایان نامه مهدی محمدی که همین موضوع (کتابهای کودکان و نوجوانان) را تا سال 1373 بررسی کرده است. آنگاه می نویسد: این موضوع (این نتیجه) در پژوهش محمدی نیز قابل مشاهده است که در آنجا نیز فقط سه در صد کتابها ویرایش شده اند. لذا بعد از گذشت بیست سال با همان اشکال مواجه هستیم.
📗منبع: لیلا حسینی. تحلیل محتوای کتابهای داستانی کودک و نوجوان در زمینۀ جنگ ایران و عراق منتشر شده بین سالهای 1375 تا 1394.
راهنما: مهدی محمدی. دانشگاه قم، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، 1396.
#تجربه_نگاشت
#عبدالحسین_طالعی
@elmi_shiraz
✴️تجربه نگاشت
4⃣متنی درسی یا کمک درسی نیست
این سخن زیبا را از #علی_صلح_جو وام گرفته ام که در آغاز کتابش « #نکته_های_ویرایش» می گوید:
از این نوشتار، نباید انتظار یک متن درسی یا کمک درسی برای #ویرایش داشت. نکاتی است پراکنده که نگارنده در خلال مشاغل مختلف خود نوشته، بدون اینکه ادعا کند که جامع و مانع است یا مدعی استقصا در مورد آنها باشد. لذا ممکن است برخی از آنها ویراستار مبتدی را به کار آید، برخی ویراستار متوسط را مهارت افزاید و بعضی حتی برای #ویراستار پیشرفته آموزنده باشد.
#تجربه_نگاشت
#عبدالحسین_طالعی
@elmi_shiraz
✴️تجربه نگاشت
5⃣یک بار نوشتۀ خود را پیش از نشر، مرور کنید.
بعد از اینکه #ترجمه یا #نگارش را به پایان بردید، یک بار آن را مرور کنید. یعنی بیرحمانه و خصمانه بخوانید.
و سختگیرانه به آن نمره بدهید. در واقع خود را نه در جایگاه صاحب اثر که بدان دلبستگی دارد، بلکه در جایگاه یک خوانندۀ معترض بگذارید که از یک غلط و خطای سهوی هم نمی گذرد، چه رسد به اشکال های ساختاری و بنیانی.
آنگاه به این بیندیشیم که انسان عاقل از «تکثیر خطا» حذر می کند و می کوشد جلوی خطا را از میانۀ راه بگیرد.
شاید این فرآیند، نه با یک بار که با چند بار خواندن روی دهد. و این چند بار با فاصله زمانی باشد.
تجربۀ #مهدی_اخوان_ثالث دیدنی است که گفته بود (نقل به مضمون): وقتی شعری می سرایم، در لحظات آغازین برایم مانند نوزادی است و به آن دل بسته ام. لذا نمی توانم عیب آن را ببینم یا وجه بهتری برای آن تصور کنم. لذا کنار می گذارم تا مدتی بعد که بار دیگر می خوانم، این بار از دید یک ناقد بیرحم و خشن. در این مرحله آن را از غلط پیراسته می کنم و زیباتر می کنم.
به هر حال، کلام جاودانۀ امیر کلام علیه الصلوة و السلام است که: المرء مخبوء تحت لسانه.
#رشید_وطواط در ترجمۀ این کلام علوی می گوید:
مرد، پنهان بود به زیر زبان
تا نگوید سخن، ندانندش
#تجربه_نگاشت
#عبدالحسین_طالعی
@elmi_shiraz
✴️تجربه نگاشت
6⃣هیچ آدابیّ و ترتیبی مجو
شاید یکی از عواملی که سبب شده اهل قلم تجربه های نگارشی خود را ثبت نکنند و به آیندگان نرسانند، کمال گراییِ آنهاست که منتظر بوده اند تا کاری کامل و بی عیب ارائه کنند، اثری که بتوان در سطح کتاب درسی یا دستکم کمک درسی قابل عرضه باشد. طبعاً چنین فرصتی فراهم نشده و لذا بسیاری از تجربه های گرانسنگ به دیگران نرسیده و راههای به خطا رفته تکرار شده است.
در برابر این روحیه کمال گرایی باید رویکرد شادروان #ایرج_افشار در سلسله یادداشت #تازه_پاره_های_ایران_شناسی و #علی_صلح_جو در کتابش #نکته_های_ویرایش الگو قرار گیرد که تذکرات و نکات مفید را، از یکی دو سطر تا چند صفحه ای را بدون آداب و ترتیب، نوشتند و به یادگار گذاشتند.
نگارنده در یادداشت کوتاهی که در بارۀ استاد #ایرج_افشار در کتاب #فرزانۀ_ایران_مدار نوشتم، اشاره کردم که این کار افشار، که نوعی احیای سنت سنیۀ #کشکول نویسی قدما است، الگوی عده ای از اهل قلم شده؛ و همین سلسله یادداشتها نمونه ای از اثرگذاری این سبک نگارشی بر این قلم است.
فواید این سبک نگارش خصوصاً برای کسانی که فرصت کار کامل و بی عیب و پیراسته از نقص ندارند، بر کسی پوشیده نیست. فقط یک جو همت می طلبد برای شروع چنین برنامه ای، از خود گذشتگی می خواهد برای اینکه انسان خود را در معرض نقدهای این و آن قرار دهد، و اراده ای برای تداوم این گونه قلم زدنها، که با عمایت به فایدۀ کوتاه مدت و دراز مدت آن باید جدی گرفت.
#تجربه_نگاشت
#عبدالحسین_طالعی
@elmi_shiraz
✴️تجربه نگاشت
7⃣تبلیغ کار خود نکنید
یکی از کارهایی که بعضی از #ویراستاران مانند برخی از پیشه ورزان دیگر می کنند، تبلیغ کار خود و همزمان با آن، تحقیر کار دیگران است. این تحقیر، بر اساس چند خطای سهوی یا عمدی انجام می شود، یا حتّی ترجیح وجهی بر وجه دیگر، که همکار ما به دلیلی آن وجه را برگزیده و من این یک را، در حالی که هر دو صحیح و توجیه پذیر و مبتنی بر ادلّه است.
در سوی دیگر، مرتّباً خبر دادن از اینکه: فلانی کار مرا پسندید، بهمانی به من نمرۀ بیست داد، و ...
در ادب کهن فارسی این جمله زبانزد است: «مُشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطّار بگوید».
پیشینیان چنین گفته اند. اما من نمی گویم که عطار سکوت برگزیند، بلکه می گویم برای مُشک و سخن گفتنش هم – گرچه به زبانی که ما نمی فهمیم – جایی خالی در نظر بگیریم. باور کنیم که آن زبان رساتر است و بیشتر از زبان ما بر دل می نشیند.
اگر از بُن دندان این حقیقت را باور داریم که: «لله العزّة و لرسوله و للمؤمنین»، آنگاه به این نتیجه می رسیم که کارهای ما، کمال ها و نقص هایی دارد. در حالی که خدای کمال آفرین بر ما و کارمان گواه است.
با نگاهی دیگر می یابیم که نقص های ما قابل دفاع نیست و بهتر آنکه دیده نشود. کمالها را نیز خداوند فرادید مردمان می آورد، همان خدایی که خود آن کمال را به ما موهبت فرموده و دیده که به اختیار خود، آن را برگزیده ایم. این تبلیغ که آفرینندۀ ما برای ما می آورد، نوعی تشویق ماست به این گزینش ما که از سر اختیار روی داده است.
بلندی از آن یافت کو پَست شد /
درِ نیستی کوفت تا هست شد
این مطالب را نگارندۀ سطور، از روی تجربه می گوید نه نقل محض کتابهای پیشینیان.
از یک نویسندۀ پرکار چند دهه پیش در مورد علت پرکاری او نقل شده که گفته: بدین سبب نوشته های زیادی از کتاب و مقاله دارم که زمانی را که دیگران برای تبلیغ کارهای انجام شدۀ خود می کردند، من برای اتمام کارهای انجام نشدۀ خود صرف کردم. (نقل به مضمون).
این اصل مسلّم عقلی در فضای تنازع بقا که در میان استادان، پژوهشگران، نویسندگان و دیگر شهروندان دیار قلم جریان دارد، گم می شود؛ گم شدنی که دودش نه تنها به دیدۀ خود آنها، بلکه به چشم خوانندگان آثارشان نیز می رود.
کمترین پیآمد این گونه برخوردها آنکه بهترین سخنانشان کم اثر می شود، اگر نگوییم بی اثر می شود، و اگر نگوییم که اثر منفی می گذارد.
دامن آلوده اگر خود همه حکمت گوید /
از سخن گفتنِ نیکوش بدان بِه نشوند
حکمت بلند و خردپسند امیر کلام – که درود خدای بر او باد – به این حقیقت گویاست که فرمود:
«ما أضمر أحد شیئاً إلّا ظهر فی فلتات لسانه و صفحات وجهه» ( #نهج_البلاغه، کلمات قصار، شماره 26).
در این باب، بسیار سخن می توان راند، ولی: در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.
#تجربه_نگاشت
#عبدالحسین_طالعی
@elmi_shiraz
✴️تجربه نگاشت
8⃣کار نیکو کردن از پر کردن است.
ویرایش، یعنی #درست_نویسی و #زیبا_نویسی فرآیندی است عملی، تدریجی و زمان بر، که علاوه بر پیش نیاز علمی، به ذوق هنری و سلیقۀ نگارشی نیاز دارد. #ویراستار، بیش از ویرایش و پیش از #ویرایش، باید خواننده ای پیگیر و ناقد، نویسنده ای در سبکهای مختلف نگارشی، و مرتبط با نویسندگان دیگر باشد تا شیوه های متنوع نگارشی را بازشناسد و برای هر نوشته، سبک متناسب با آن را برگزیند.
شعار معروف فرنگی «بنویس یا بمیر»
Publish or perish
همین تداوم و ضرورت آن را نشان می دهد. و تجربه صحت آن را نشان می دهد.
[این دو مدل گسترش فضای سبز را با هم مقایسه کنید:
مدل اول: باغبانی که پای یک یا چند درخت، عمری صرف می کند، تا از آنها مراقبت و آفت زدایی کند، و بهره وری آنها را روز به روز بیشتر کند.
مدل دوم: یک مدیر شهرداری که دهها نهال را ظرف یک یا چند روز در فضای سبز شهری می کارد و نمای زیبایی به شهر می دهد].
#تجربه_نگاشت
#عبدالحسین_طالعی
@elmi_shiraz
✴️تجربه نگاشت
9⃣منابعی مکتوب برای تجربه های اهل قلم
بسیار خواندن تجربه های نویسندگان مختلف – حتی آنها که در نگاه اول به نظر می آید در سبک مورد نظر ما نباشند – در رسیدن به این سلیقه کمک می کند. مصاحبه های نویسندگان، مترجمان و #ویراستاران، «ناگفته ها، پشت صحنه ها و فوت و فن های» کار آنان را نشان می دهد.
در واقع نویسندگان و گویندگان موفق را باید در «ناگفته ها و نانوشته ها» شناخت، بیش از آن که در گفته ها و نوشته ها پی می گیرند، یعنی حرفهایی که نمی زنند و نمی نویسند. یا می نویسند و خط می زنند.
[این نکته را به شکلی دیگر و در فضایی دیگر گفته ام؛ در #مقاله #نه_گفتن_و_نگفتن که به یاد مرحوم استاد #عبدالحسین_حائری و پس از فوت ایشان در #مجله #آینه_پژوهش نوشتم. تکرار آن وجهی ندارد. ]
#علی_صلح_جو در دو کتابش #نکته_های_ویرایش و #از_گوشه_و_کنار_ترجمه برخی از نکاتی را که در خلال دهها سال #ویرایش بدان رسیده باز می گوید.
وی این نکات را ابتدا در چند شماره از #مجله چاپی و الکترونیک #مترجم نوشته و سپس بازنگری و منتشر کرده است.
این #کتاب را باید بارها خواند که سرشار از نکته است و یکی از انگیزه های اصلی و جدّی این نگارنده در نوشتن این سطور و یادداشتها است.
#کریم_امامی کتاب
#از_پست_و_بلند_ترجمه (دو جلد) را نوشته و #محمد_رضا_فخر_روحانی در مقاله زیر مطالبی گفته است:
#فراتر_از_کرانه_های_اصول_و_روش؛ تجربیاتی در #ترجمه بخش هایی از ادبیات حسینی به زبان انگلیسی (#مجله #کتاب_شیعه، بهار و تابستان 1390 – شماره 3 ص 260 – 271)
اینان نکاتی گفته اند که بیشتر آنها راه پدید آورنده بعدی را کوتاه می کند، لذا یک بار خواندن برای آنها کم است.
#محسن_سلیمانی کتابهای چندی در زمینۀ تجربه های نویسندگان غربی (غالبا در فضای #داستان_نویسی) پدید آورده که برای #نگارش در سبکهای دیگر مفید است. [در زمان نگارش نخستین نسخۀ این نوشتار در دوم بهمن 1396 در سن 58 سالگی درگذشت. روحش شاد].
سلسلۀ دوازده جلدی #فرهنگ_نگارش #دانشنامه ای از آثار انجمن قلم حوزه (علمیه قم) است که به همراهیِ #کانون_نویسندگان_قم منتشر کرده اند، و انتشارات نور مطاف در سال 1391 منتشر کرده است. این کتابها از آثار #استاد_محمد_رضا_حکیمی، #جواد_محدثی، #محمد_اسفندیاری، #سید_حسن_اسلامی و ... گزیده و گردآوری شده است.
#رضا_امیرخانی بخشی از تجربه خود در باب #نگارش را (عمدتاً در باب #داستان_نویسی، همراه با طنز ویژۀ خود) در مقالۀ #ده_فرمان_نوشتن ثبت کرده که خواندنی است. نشانی آن:
http://www.parsine.com/fa/news/35723/%D8%AF%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C
#مقاله #چگونه_از_وقت_خود_بطور_مفید_و_مؤثر_بهره_ببرید ترجمه #علی_رضائی متنی است که نگارندۀ این سطور بارها درس داده و برای فراگیرندگان مفید افتاده است. نشانی آن:
http://al-athar.ir/home/Content?id=1283&code=9
مرحوم استاد #دکتر_عباس_حری در مقاله کوتاه و مفید #آیین_بد_نویسی (#مجله #آینه_پژوهش شماره 9) نُه اصل #نگارش را به شیوۀ #طنز توضیح داده که به دلیل زبان خاصّ آن، در یاد می ماند. نگارنده بارها این مقاله را تدریس کرده است.
کتاب #مزخرفات_فارسی نوشته #رضا_شکر_الهی شامل 50 اشتباه متداول ویرایشی و نگارشی است که دانستن آنها نیاز به تخصص جدی در #درست_نویسی زبان فارسی ندارد و برای همه قابل استفاده است.
او در کتاب «مزخرفات فارسی» به غلطهای فاحش و متداول نگارشی پرداخته است، نکاتی که شکرالهی در این #کتاب متذکر میشود را میتوان از معروفترین غلطهای ویرایشی دانست که هرکس آشنایی اندکی با #درست_نویسی زبان فارسی داشته باشد و سرسری این دست کتابها را دیده باشد، با آنها آشناست. اما اینکه چطور همین موارد تکراری را بیان کند که در ذهن مخاطب بماند، نکتهای است که میتوان آن را وجه ممیزه کتاب «مزخرفات فارسی» با دیگر کتابهای شبیه خودش دانست.
«هکسره حق مسلم ماست»، «راجبه حیّض انتفا!»،« لشکر گاف»، «دستمال قیصریه در قیطریه»، «معلقبازی پیش غازی یا قاضی»، «پیشخان یا پیشخوان؟»، «خبرگضاری»، «غلط نامصطلح»، «این جانبه شاعرهای هستم فارسیزبانه»، «جهش سوقالجیشی»، «نتایج همهکَس کش»، «پینگلیش؛ نوشتن به سبک دایناسورها»، «غلط کردی که خوب نوشتی»، «یک فقره ویرایش سیاسی» و... از جمله عناوین بخشهای مختلف این کتاب است.
#تجربه_نگاشت
#عبدالحسین_طالعی
@elmi_shiraz
✴️تجربه نگاشت
🔟ویرایش با هماهنگی پدیدآورنده
یکی از سرویسهای اینترنتی سرویسی است با عنوان:
SPEECHTEXTER.COM
از این طریق می توانیم متنی را بخوانیم و تایپ شدۀ آن را تحویل بگیریم. البته پس از آن نیاز به بازنگری دارد، چون این نرم افزار کلماتی را که شنیده، بر اساس گنجینۀ واژگان خود ثبت می کند، یعنی نزدیک ترین شکل مکتوب به شکل صوتی را می نویسد.
کسانی که مانند نگارنده سطور، از این نرم افزار استفاده می کنند، در خلال کار خود، صحنه هایی بسیار خنده آور می بینند که گاهی سبب رفع خستگی هم می شود. یعنی یک تیر است و دو نشان. به جای اینکه در این نوشتار نمونه هایی از این شیرین کاری ها نقل کنم، این قصه را به یک #کارگاه_آموزشی وا می گذارم.
نکته این است که بیشتر اوقات، فهم #ویراستار از مراد پدیدآورنده بیشتر از فهم ماشین بی زبان نیست. همان گونه که پدیدآور باید گزارش ماشین از کلام خود را بازنگری کند، باید گزارش #ویراستار از نوشتارش را نیز یک بار دیگر ببیند، یا هماهنگ با نویسنده تغییرات در متن بدهد، مبادا سخنی دیگر به جای کلام او اما به نام او، ارائه شده باشد.
یکی از اساتید کهنسال سنتی را دیدم – خدایش عمر دراز مرحمت کناد – که بارها با افتخار می گفت که من هرگز تن به #ویرایش نمی دهم. سبب پرسیدم. گفت: #ویراستار، کلام نویسنده را بر می دارد، مطلب خود را می نویسد، و آن را به نام نویسنده عرضه می کند. روزی یک مقالۀ او را در حضورش خواندم. چند نکته برای بهتر شدن مقاله اش پیشنهاد دادم و او پسندید. گفتم: ویرایش شد. گفت: چه زمانی و چگونه؟ گفتم: در همین زمان که در حضور شما بودم. تعجب کرد و گفت: این شد ویرایش؟ گفتم: بله. گفت: پس تغییر کلام نویسنده نیست؟ گفتم: تغییر است، اما با هماهنگی نویسنده.
#تجربه_نگاشت
#عبدالحسین_طالعی
@elmi_shiraz