eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام‌الله‌علیها به کوچه دید راه پیش و پس نیست به غیر از طفل و مادر هیچ‌کس نیست اگر بانو بدو پاسخ نمی‌داد بر آن رخ آن جسارت رخ نمی‌داد به وجه‌‌الَّه چه شد سربسته بهتر خدا می‌داند و یک طفل و مادر به کنجی گوشوار عرش اِستاد به کوچه گوشواری سرخ افتاد نمی‌گویم که زهرا با چه حالی ست فقط جای علی در کوچه خالی ست نمی‌گویم چه شد با روی خورشید که نور محض پیش پا نمی‌دید جهان زان ماجرا شد تیره و تار گرفت آن دست بشکسته به دیوار به مادر بود طفلی در نظاره مگو دیگر ز گوش و گوشواره «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» @emame3vom .
. سلام‌الله‌علیها گشت تاریک در این کوچه جهان من و تو شد أسفناک‌ترین رضه از آنِ من و تو دست طوفان به بهارِ رخ تو بُرد هجوم منتهی شد اثر آن به خزان من و تو نرود تا ابد از یاد من آن لحظه که او بی هوا آمد و افتاد به جان من و تو من روی خاک نشستم تو به خاک افتادی ضربه‌ها بس که گرفتند توان من و تو زیر سنگینی این بار، جهان کم آورد شاهد گفتۀ من قدِّ کمان من و تو تندتر راه بیا خانۀ‌مان نزدیک است حتم دارم شده بابا نگران من و تو پدرم می‌شکند گر که بفهمد چیزی این دلیلی شده و بسته دهان من و تو «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» @emame3vom
. سلام‌الله‌علیها در بين کوچه‌هاي مدينه شهيد شد آن مادري که يک‌شبه مويش سپيد شد در هم زبان به شکوه گشود و در آن غروب آتش براي فتح حريمش کليد شد با آتشي که شعله کشيد از در بهشت آماده تسلّیِ پهلو، حديد شد دستش شکست و دامن حق را رها نکرد بانویِ خسته بانیِ رازی رشيد شد سيلیِ دست سنگیِ ديوار و دست باد يعني دو گوشواره او ناپديد شد انداخت سايه دست کبودی به روي ماه وقتي که آفتاب خدا بي‌مريد شد مشرک شدند بعد نبي مردمان شهر تنها ببين مظاهر بت‌ها جديد شد آري حسينِ فاطمه در قتلگاه نه در بين کوچه‌هاي مدينه شهيد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» @emame3vom .
. سلام‌الله‌علیها تمام شهر پی کشتن ولی بودند نبود مردی و نامردها، ولی بودند که هر کدام به تفسیر خود یلی بودند چهل نفر که همه قاتل علی بودند به سمت حادثه برگشت آن همه انگشت قسم به فاطمه دیوار و در علی را کشت به کوچه آمده رخصت گرفته‌اند از هم و صف‌به‌صف همه نوبت گرفته‌اند از هم سپس دویده و سبقت گرفته‌اند از هم برای ضربه رضایت گرفته‌اند از هم تمام نیّتشان قربة الی الله است و تازه ضربه دستی بزرگ در راه است گذشت کوچه و یک کوچۀ دگر آمد چهل نفر همه رفتند و یک نفر آمد چنان بلند شد و دست سمت سر آمد به سوی فاطمه دیوار مثل در آمد همیشه کوچه غمِ اهل سوختن باشد خصوصا اینکه تماشاگرش حسن باشد گذشت کوچه و یک کوچۀ دگر آمد ز سمت کوچۀ سرنیزه‌ها خبر آمد که شمر جای مغیره در این گذر آمد ولی نه روبروی او که پشت سر آمد غلاف، خنجر و حنجر به جای بازو شد شبیه مادرش آخر شکسته پهلو شد رسید روضه به جایی که دیدنش سخت‌ست به حنجری که یقینا بریدنش سخت است تنی که مثله شود پا کشیدنش سخت است "صدای وای بنی" شنیدنش سخت است اگر چه سخت، سرت را، ولی جدا کردند چنان که فاطمه را از علی جدا کردند «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» @emame3vom
. سلام‌الله‌علیها در میان کوچه به همره تو بودم از غم تو آن دم شعر عزا سرودم دست من گرفتی و بردی، میان‌کوچه‌های‌غم تا ببینم آن ماجرا را ای کعبهء درد و الم نانجیبی آمد به سویت،راه تو درکوچه‌گرفت زان پس این‌دل‌من،برای توهرنفس‌نوحه‌گرفت ای جوان‌مادرم،‌ای‌گل‌پرپرم،‌یاس‌ارغوانی‌من @emame3vom ماجرای غم را به اوج خود رساندم با دو دست خود گرد چادرت تکاندم سوی خانه رفتیم و دستت،میان‌دست‌مجتبی روی خود گرفته، به چادر، تا که نبیند مرتضی تا ابد بسوزد، ز غصه، این طفل چون‌ستاره‌ات در میان دستم، گرفتم، شکسته گوشواره‌ات ای جوان‌مادرم،ای گل پرپرم،یاس ارغوانی‌من «اللّهم عجّل لولیک‌الفرج»
. 📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" | 🖍 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جونَه جونَه جونَه زینَب | نم نمِه بارونَه زینب درد عالَمه فقط مِ‌دونَه زینب | م‌ِدونه زینب سفره نون علی روز و شوو ولایَه هر کی اینجِه می‌نِشه دِلش طِلایَه جَده (جاده) عشق زینبش تا کربِلایَه | تا کربِلایَه شِوایِ سرد زمستونم بهارَه قالی از بال فرشتَه سَرِ دارَه فاطِمَه بِرا علی دختر میارَه | دختر میارَه نو وَ نو ملائکا میا صِداشو شو و شو حسین حسینِه ریی لباشو اما اسم زینبه به رِیی پراشو | به ریی پراشو ریی سینه حسینهِ آروم و قِرارش همَه زِنّیشه (زندگی‌شه) لبخنِّه بِرارِش قربون حسین بَرِم با این خُوآرِش جونَه جونَه جونَه زینَب | نم نمِه بارونَه زینب درد عالَمه فقط مِ‌دونَه زینب | م‌ِدونه زینب ذوالفَقارِ مَنطِقِ ابوتُرابَه خُطبِه خوندَنِش هَمَه حِساب کِتابَه یَزید از شُجاعَتِش خونَه خِرابَه تَشَرِش سِتینَه عالَمَ مِجُنبوُند کاخِ ظالِمَه بِری سَرِش مِرُمبوُند تا ابد فرمانَیِ مِیدونَه زینب | مِیدونَه زینب... بِرارونِش خِیلی‌اَن قِطار قِطارَن سَر سِپُرده هاش هَمَه هِزار هِزارَن سی دفاع از حَرَمِش سَر وِر مِیارَن جونَه جونَه جونَه زینَب | نم نمِه بارونَه زینب درد عالَمه فقط مِ‌دونَه زینب | م‌ِدونه زینب ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📁 کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ صوت زنجیر شده 👆👆
. علیهاالسلام 02 140 114 24 ⚫️⚫️ بی‌تابی امیرالمومنین و حسنین در شهادت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیهم).. 👈🏼👈🏼 پس از آنكه فاطمه عليهاالسّلام رحلت كرد اسما گريبان خود را پاره كرد و خارج شد، آنگاه با حسنين عليهماالسّلام مصادف شد. ايشان به وى فرمودند: مادر ما كجاست؟ اسما جوابى نداد. آنان وارد خانه شدند ديدند مادر بزرگوارشان خوابيده است. امام حسين مادر خود را حركت داد ديد از دنيا رفته است. آنگاه در حالى خارج شدند كه مى‌‏فرمودند: يا محمّداه! يا احمداه! امروز به علّت فوت مادرمان مصيبت تو براى ما تجديد شد. ▪️پس از اين جريان متوجه حضرت امير(علیه‌السلام) كه در مسجد بود شدند و آن حضرت را از رحلت مادرشان آگاه نمودند. امير المؤمنين على عليه السّلام بعد از شنيدن اين خبر دلخراش غش كرد، آب به صورت آن حضرت پاشيدند تا به هوش آمد، آنگاه حسنين عليهماالسّلام را برداشت و داخل خانه حضرت‏ زهرا عليهاالسّلام شد. اسما را ديد كه بالاى سر زهرا(سلام‌الله‌علیها) نشسته گريه مى‏‌كند و مى‌گويد: يتيمان حضرت محمّد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چه كنند، بعد از فوت جدّ شما دل ما به فاطمه(سلام‌الله‌علیها) خوش بود! بعد از فاطمه به چه كسى دل خوش كنيم! ▪️آنگاه حضرت على بن ابى‌طالب عليه السّلام صورت مبارك فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) را باز كرد رقعه‏ اى نزد سر آن بانوى معظّمه يافت كه در آن نوشته بود: بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، اين وصيّتى است كه فاطمه دختر پيغمبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كرده است: فاطمه شهادت مى‏ دهد كه خدايى جز خداى يگانه وجود ندارد، حضرت محمّد بنده و پيامبر خدا مى‏باشد. بهشت بر حق و دوزخ بر حق است، قيامت خواهد آمد و شكّى در آن نخواهد بود، خداوند كليه افرادى را كه در قبرها مدفونند بر خواهد انگيخت. يا على! من فاطمه دختر حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مى‏ باشم. خدا مرا در دنيا و آخرت براى تو تزويج نمود. يا على! تو از ديگران براى (غسل و كفن) من مقدّم هستى، مرا حنوط كن غسل بده، شبانه مرا دفن كن، شبانه بر بدنم نماز بگزار، شبانه به خاكم بسپار، احدى را از فوت من آگاه منماى، من تو را به خداوند مى ‏سپارم و فرزندانم به درود تا روز قيامت! ▪️و چون شب فرا رسيد حضرت على عليه السّلام پيكر مقدّس حضرت فاطمه را غسل داد و در ميان تابوت نهاد و به حضرت حسن(علیه‌السلام) فرمودند: ابوذر را بياور! ▪️هنگامى كه ابوذر آمد بدن مبارک آن بانوى مظلومه را به محل نماز آوردند و بر آن نماز خواندند، آنگاه على عليه‌السّلام دستهاى مبارك خود را به جانب آسمان بلند كرد و گفت: پروردگارا! اين جنازه دختر پيغمبر توست كه او را از دنياى ظلمانى به طرف نور بردى و نور وجودش وجب به وجب به وسعتى تامّ و تمام زمين را درنورديد و روشن و منوّر نمود. ▪️هنگامى كه تصميم گرفتند جنازه آن بانو را دفن كنند صدايى از يكى از بقعه‏‌هاى بقيع شنيدند كه مى‏‌گفت: بيا به سوى من! به سوى من! زيرا تربت و خاك وى از من گرفته شده است و چون نگاه كردند با قبرى حفر شده و آماده مواجه شدند. تابوت را به سوى آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. سپس حضرت امير(علیه‌السلام) بر فراز قبر نشست و فرمود: اى قبر! من امانت خود را به تو مى‏ سپارم، اين جنازه دختر رسول خداست. @emame3vom ▪️ناگاه ندايى شنيدند كه مى ‏گفت: يا على! من از تو به وى مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش! على عليه‌السّلام بازگشت و قبر را مسدود و با زمين هم سطح نمود. آن قبر تا قيام قيامت معلوم نخواهد شد. 📚 زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام،؛ (ترجمه ج43 بحارالانوار)؛ ص۶۷۸
زمینه فاطمیه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ اشکمو در میاره این روزا، جلو چشام سرتو گیج میره قدمو خم کردین پدر دختر، نگو که این تقصیر تقدیره شبای تاریکمو روشن کن، ببین علی از مدینه سیره نذار بگن دختر پیغمبر ، جلو چشای علی میمره •••••••••••••••••••••••••• نفس بکش،نفس علی؛ مدینه شد، قفس علی/ نیگا بکن، بی کسه علی ؛ (فاطمه جان)۲ نرو بمون، کنار من؛ امید من، بهار من/ تو هستی ذوالفقار من؛( فاطمه جان)۲ •••••••••••••••••••••••••• (واااااای،دارم به لب زمزمه وااااای شرمندتم فاطمه) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ بدی نکردم به کسی اما، دنیا چقد برم عذاب داره کار گلم رسید به جایی که، حتی توی خونه هم حجاب داره همسایه ها برو بیاهاشون،بوی کنایه و عتاب داره میومدن با طعنه میگفتن، عیادت مریض ثواب داره •••••••••••••••••••••••••• دریای خون، شده چِشِ من ؛رفتی و رفت، آرامشِ من/ محل بذار؛ به خواهش من ؛(فاطمه جان)۲ پرستوی، لونه ی علی؛ بمون تویِ، خونه ی علی/ نلرزه تا ،شونه ی علی ؛(فاطمه جان)۲ •••••••••••••••••••••••••• (واااااای،دارم به لب زمزمه وااااای شرمندتم فاطمه)۳ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ وقتی که تو خواب سفر دیدی ، خواب تو تعبیر شدنم داره از زندگی سیر شدی زهرا جان، این زندگی سیر شدنم داره محسنتو به پشت در کشتن، به خدا این پیر شدنم داره شوهرتو تنها گیر آوردن، بی کسی تحقیر شدنم داره •••••••••••••••••••••••••• حرف دلم ،سکوتِ توئه: مقابلم ،تابوتِ توئه/ قاتل من ،قنوت توئه ؛(فاطمه جان)۲ میشکنه غم، کمرِ منو ؛خون میکنه،جگرِ منو/ پیر میکنه ،پسرِ مَنو ؛( فاطمه جان)۲ •••••••••••••••••••••••••• (واااااای،دارم به لب زمزمه وااااای شرمندتم فاطمه)۳ @emame3vom 〰〰〰〰〰〰〰〰 .
🔹 ؛ 🔸حضرت زهرا سلام الله علیها روزی حضرت امیر(علیه السلام) به خانه آمد، دید زهرا (سلام الله علیها) بیمار افتاده. چون شدت بیماری و تب آن بانو را دید، سرش را به دامن گرفت و بر رخسارش نظر كرد و گریست و فرمود: یا فاطمه ! چه میل داری ؟ از من بخواه. آن معدن حیا و عفت عرض كرد: یا پسر عم ! چیزی از شما نمی خواهم. علی (علیه السلام) دوباره اصرار نمود. آن بانوی معظمه قبول نكرد، به علت آنكه پدرم رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: از شوهرت علی هرگز خواهش مكن ، مبادا خجالت بكشد. حضرت فرمود: ای فاطمه ! به جان من تو آنچه میل داری ، بگو. عرض كرد: حال كه قسم دادی ، چنانچه در این حالت اناری باشد، خوب است . علی (علیه السلام) بیرون رفت و از اصحاب جویای انار شد، عرض كردند: فصل آن گذشته ، مگر آن كه چند دانه انار برای شمعون آوردند. ✅ حضرت خود را به در خانه شمعون رسانید و دق الباب نمود. شمعون بیرون آمد، دید اسدالله الغالب بر در است ، عرض كرد: چه باعث شد كه خانه مرا روشن نمودی ؟ حضرت فرمود: شنیده ام كه از طایف برای تو اناری آورده اند، اگر چیزی از آن باقی مانده یك دانه به من بفروش كه می خواهم برای بیمار عزیزی ببرم . عرض كرد: فدای تو شوم ، آن چه بود مدتی است فروخته ام . آن حضرت به فراست علم امامت می دانست كه یكی باقی مانده ، فرمود: جویا شو، شاید دانه ای باقی باشد و تو بی خبر باشی . عرض كرد: از خانه خود باخبرم . همسرش پشت در ایستاده بود و گفت و گو را می شنید، گفت : شمعون ! یك انار در زیر برگ ها ذخیره و پنهان كرده ام. آن انار را خدمت حضرت آورد. حضرت چهار درهم داد. شمعون گفت : یا علی ! قیمت این انار نیم درهم است . حضرت فرمود: همسرت آن را برای خود ذخیره كرده بود و اضافه پول برای او باشد. 🔻 آن را گرفت و به شتاب روانه خانه شد، اما در راه صدای ضعیف و ناله غریبی شنید. از پی آن رفت تا داخل خرابه شد، دید شخصی كور و بیمار غریب و تنها به خاك افتاده ، از شدت ضعف و مرض می نالد. امام بر بالین او نشست و سر او را در كنار گرفت و پرسید: ای مرد! چند روز است ، بیمار شده ای ؟ عرض كرد: ای جوان صالح ! من از اهل مداین هستم ، قرض زیادی داشتم مدتی است به كشتی سوار و به این دیار آمده ام كه شاید خدمت امیر مؤمنان برسم تا علاجی در قرض من نماید، در این حال مریض شدم و ناچار گردیدم . آن جناب فرمود: یك انار در این شهر بود كه برای بیمار عزیزی آن را به دست آوردم ، اما نمی توانم تو را محروم كنم . نصف آن را به تو می دهم و نصف دیگر آن را برای او نگه می دارم . آن گاه انار را دو قسمت كرد و به دهان آن مریض گذاشت تا نصف تمام شد، آن گاه فرمود: دیگر میل داری ؟ عرض كرد: بسیار دلم بی قرار است ، هر گاه نصف دیگر را احسان نمایی ، كمال امتنان است. 💬 آن جناب سر خود را به زیر افكند به نفس خود خطاب نمود: یا علی ! این مریض در این خرابه غریب افتاده ، از این جهت به رعایت سزاوار است . شاید برای فاطمه وسیله دیگر فراهم شود. پس نیم دیگر انار را نیز به او دادند. چون تمام شد، آن بیمار كور دعا كرد. 🍃 حضرت با دست تهی ، متفكر و متحیر، كه آیا چه جوابی به زهرا(سلام الله علیها) بگوید، زیرا به او وعده انار داده بود، از خرابه بیرون آمد، اما آهسته آهسته به عرق خجلت آمد تا به در خانه رسید و از داخل شدن خانه شرم داشت و سر مبارك را از در خانه پیش برد تا بنگرد آن مخدره در خواب است یا بیدار. دید آن بانوی معظمه عرق كرده و نشسته ، و طبقی از انار نزد آن بانو است كه از جنس انار دنیا نیست و تناول می فرماید. خوشحال شده و داخل خانه شد و از واقعه جویا شد. ✨ فاطمه (سلام الله علیها) عرض كرد: پسر عمو! زمانی كه رفتید، چیزی نگذشت كه بهبودی در من پیدا شد و ناگاه دق الباب شد، فضه رفت و دید شخصی طبقی انار آورده كه آن را جناب امیرالمؤمنین داده كه برای سیده زنان ، فاطمه بیاورم. @emame3vom 📚 منبع؛ داستان فضایل و كمالات فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، صفحه ۱۴۶-۱۴۸.
• ﷽ • سبک: حضرت متن:چه کوبنده است... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 چه کوبنده است چه برنده است کلام تو نمی گنجد به فهم ما مقام تو کند کار مسیحایی هر آن کس که به عالم گشته است عبد و غلام تو نعره میزنی به روی ابن مرجانه کاخ ظلم و جور را میکنی ویرانه بعد عباس علی علم به دوشی تو فتح شام و کوفه میکنی تو مردانه کنز حیا زینبه ای با وفا زینب ذکر تموم اسرا در کربلا زینب ای حامی و ناجی دین خدا زینب 🌑سیدتی یا زینب🌑 @emame3vom ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ تمام انس و جان باشند به فرمانش ببالد حق به گفتار و به ایمانش الهی قسمتم گردان که روزی من که در راهش کنم جان را به قربانش فاضل و عابد و عالمه زینب خواهر امیر و شاه علقمه زینب ای جمال و ای جلال حضرت زهرا ای فهیمه ی غیر مفهمه زینب تاب و توان زینبه آرام جان زینب عشق تمومی عالم امکان زینب به قلب زار منی تو ضربان زینب 🌑سیدتی یا زینب🌑 ♦️ کانال رسمی کربلایی وحید شکری .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بقیع ای مدفن گلهای پرپر بقیع ای تربت زهرای اطهر   بقیع ای گلشن آل محمد(ص) بقیع آئینه دار نور سر مد   بقیع بر عاشقان بزم حضور است بقیع محنت سرای پنج نور است   بقیع قبر حسن در آفتاب است دل هر عاشقی بهرش کباب است   بقیع فریاد زین العابدین است بقیع هم مجتبی هم ساجدین است   بقیع دارد گلی همچون شقایق یکی باقر یکی شمس الحقایق   بقیع عطر گلاب یاس دارد نوای مادر عباس دارد   بقیع هر شب کنارش ناله دارد بقیع زهرای هجده ساله دارد   بقیع کی میرود این غصه از یاد که زهرا با کتک در کوچه افتاد   بقیع بر تو مولا گریه کرده تمام هستی اش را هدیه کرده   (امیری فر)
. دل دیوونه ی من مثل آهو به در لطف تو پناه آورده آقا شرمندتم به جای هدیه روی شونه فقط گناه آورده @emame3vom تو که نورٌ علی نوری ، تو که گنامو میشوری کربلامو بده امشب تا که نَمُردم از دوری بدم اما جون زهرا آقا نگی که معذوری تو دلم شوری انداخت نمک اسمت ارباب حرارتت تو قلبم آقاجون مثل آتیشه ندیده عاشق هستم ، ببینم کاش چشاتو به خدا تا نبینمت دلم آروم نمیشه ... یا حسین یَابنَ زهرا ، یا حسین یَابنَ زهرا ... توی شاهای عالم شاه حسینه اینو من نمیگم همه میدونن مریداش همشون زمینی نیستن به خدا خیلیشون تو آسمونن پُره عشقش توی خونم ، دست من نیست که دیوونم تا که میگم یا حسین جان ، بی بی زهرا میگه جونم تمومیِ نفسامو به همین روضه مدیونم شفا تو چای روضه ست آخه فاطمه ریخته به خدا راسته زهرا بانیِ اصلی اینجاست کلیدا دست اونه ، واسه اون قفلا بازه به خدا هر کی هر کجا رسیده دست زهراست ... یا حسین یَابنَ زهرا ، یا حسین یَابنَ زهرا ... تا که اسمت میاد دست خودم نیست آقا بی اختیار دیوونه میشم از رگ گردنم نزدیکی به من تورو حس میکنم همیشه پیشم تو لطیفی مثل یاسی ، تو که خدای احساسی میمیرم من واسه چشمات آقاجون بی رودَرواسی مثل بابات علی مَردی یا حسین حضرت عباسی همه چیمو تو دادی من که چیزی نداشتم آقا هر جا رسیدم فقط از لطف شما بود نگاه تو زهیرو تو یه لحظه زهیر کرد اگه نگاه لطف تو نبود الآن کجا بود ... یا حسین یَابنَ زهرا ، یا حسین یَابنَ زهرا ... 🆔 @emame3vom
. خورشید و نورش پیشت مثه فانوسه که لطف تو دریا نیست مثه اقیانوسه کارم اینه توی وقتای دلتنگی @emame3vom میگیرم آقا هر بار از عکس حرم بوسه کربلا خواب زیبای من یه زیارت شده رؤیای من برگ این نوکری سینمه سُرخیه سینه ام امضای من ... یاحسین ، آقام آقام آقام (2) یا ثارالله ... قلب شکستم به عشق تو محکومه تا وقتی دلم باشه به نام تو آرومه کجا نوشته ست که از دم پُر خیرت کسی که پشیمونه تو حکم یه محرومه نوشتم آقا با آب طلا در قلبم همین جمله رو زیبا ورود همه ممنوعه چون داری توی دلم منزل و مأوا ... یاحسین ، آقام آقام آقام (2) یا ثارالله ... بدیِ مارو گرفتی تو نادیده دلم میگه هی اینو آقا تورو بخشیده کاشکی به جرم دیوونگیمون آقا بگن تا ابد تو کربلای تو تبعیده یا حسین أنت نعم الأمیر وصف تو جا نمیشه توی تفسیر لطف تو هر نفس با منه دست و پاهای منو بسته به زنجیر ... یا حسین ، آقام آقام آقام (2) ، یا ثارالله ... 🆔 @emame3vom .
. خواستم کرب و بلا باشم شبی اما نشد زیر قُبه یک شب جمعه ولی آقا نشد با چه رویی من بگویم نوکرت بودم حسین سهمم اما یک زیارت بین زائرها نشد بعد از عمری گریه کردن در میان روضه ها یک سفر تا کربلا در خواب هم حتی نشد @emame3vom ترس دارم دوستان گویند بعد از مُردنم که فلانی هم آخرش رفت از دنیا نشد نشد نشد .
97.10.14_3.mp3
17.82M
🔊 باز هم این سفره های هیئتی رونق گرفت رونق این روضه ها از اعتبار فاطمه ست.. @emame3vom ◾ روضه شب جمعه 🎤حجت الاسلام روضه - حجت الاسلام میرزامحمدی: این صفای سینه هامان از صفای فاطمه ست هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه ست چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه ست باز هم این سفره های هیئتی رونق گرفت رونق این روضه ها از اعتبار فاطمه ست باز هم مهدی ما شال عزا انداخته باز دل خون از غم و سوز عزای فاطمه ست بوی زهرا را گرفته باز شهر مصطفی کوچه های شهر مست ربّنای فاطمه ست آبرومان رفته اما باز هم ما را خرید آنچه آورده است ما را هم دعای فاطمه ست من نمیدانم چه سِری است در خلقت ولی خلق مجنون علی ، او مبتلای فاطمه ست از همان اول خدا در شأن زهرا گفته بود او برای حیدر و حیدر برای فاطمه ست کی فروشیم عزتِ خود از برای آب و نان بشنوید، این مملکت تحت لوای فاطمه است مادری کرده برای بی پلاکان شهید قبر این گمنام ها پائین پای فاطمه است گرچه پنهان ماند، قبر مادر آلاله ها سینه ی سینه زنان تا هست، جای فاطمه است علت این گریه های ماست، اشک فاطمه گریه های ما همه از گریه های فاطمه است گوش کن، از کوچه ها دارد صدایی می رسد این صدای مجتبی، یا نه... صدای فاطمه است علت چشمان تارش بعد ها معلوم شد جای دست گرگ روی پلک های فاطمه است
MonajatBaKhoda[26].mp3
5.18M
🎙آمده عبد گنهکار بگو می‌بخشی (مناجات با خدا) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی ✅ @emame3vom آمده عبد گنهکار بگو می‌بخشی... آمده عبد گنهکار، بگو می بخشی با دلی زار و گرفتار، بگو می بخشی چشم امید مرا تار نکن یا الله باز هم حضرت غفار، بگو می بخشی کار ما را نگذاری تو به آن آخر وقت اولین لحظه ی دیدار، بگو می بخشی با بدهکار خودت باز مدارا کن، آه طلبت را به بدهکار، بگو می بخشی تا که آب از سر من رد نشده کاری کن مثل آن توبه ی هر بار، بگو می بخشی من خودم آمده ام، فاش بگویم خجلم سر به زیر آمدم ای یار، بگو می بخشی دم افطار فقط یاد لب عطشانم به همان روضه ی افطار، بگو می بخشی قسمت می دهم اینبار به عباس علی به دو تا دست علمدار، بگو می بخشی شاعر: وحید محمدی
. ‌ بنداول👇 بیا مسافر غریب زهرا (س) قشنگ ترین یوسف زهرا (س) گریه کنِ این روزو شبها بیا... بیا ای همه ی کارو کس ما یه نیم نگاهِ تو بسه ما خوش اومدی به مجلس ما بیا... مارو برای گریه کنارِ خود سوا کن سینه زن حسینُ از کربلا دعا کن اللهم عجل لولیک الفرج بنددوم👇 ببین صدَقه یِ سرت آقا جون چه سفره ای پهنه برامون صدات میاد تو روضه هامون آقا... بیا مسافرِ غریب زهرا (س) قشنگ ترین یوسف زهرا (س) گریه کن این روزو شبها بیا... در به درم یه عمره برایِ یک نشونَت توروضه ها میگردم پیِ نشونِ خونَت آقای من کجایی ما آمدیم گدایی اللهم عجل لولیک الفرج @emame3vom
. 🍃🌺 به امیدِ عنایت شهادت شفاعت 🌺🍃 هر که برگردانْد رو از راه تو گمراه شد آنکه دورت گشت، در چشمانِ تو دلخواه شد فطرس آمد از پرِ قنداقه ات حاجت گرفت خوش به حال آنکه از آقایی ات آگاه شد بد زمین خوردم! بد آوردم! به وٱلله ِ قسم- هر کجا دست من از دامان تو کوتاه شد شهرت شش گوشه ات آنقدر بسیار است که؛ زائرت افلاک و عرش و کهکشان و ماه شد آمدند و تو نگاهی کردی و رفتند و من روزگارم روزگارم روزگارم آه شد ناخدای نابِ کشتی نجاتی تا ابد نوح آمد در حریمت خادم ِ درگاه شد سایه ات روی سرش افتاد و پای ذکر تو یوسف آزاد از شب و بی سرپناهِ چاه شد پیش از آنکه دستِ مادر طفل بسپارد به نیل تربتت را داد... پس موسی کلیم الله شد! .
‌‍ ‌‌‌ بنداول👇 زیر ایوون نجف غرق تَحَیُّر که الان عرش خدا یا صحن مولا وقتی چشمامو میبندمو میبینم کسی جز خدا نیومده تو چشمام بخدا که هر جا خدا زائر مولاست غیر شب جمعه تو صحن حضرت زهراست دل من مجنون لیلاست علی علی منانُ علی علی جبارُ علی علی خالقِ خلق پروردگارُ علی علی ستار علی علی غفارِ علی علی بهترین ذکرِ بر استغفاره یا حیدر یا حیدر بنددوم👇 تحت تسخیر علی عالم و آدم میرسه از نجفش روزیِ سالم میبوسم دست پدر مادرمو من که حلال زاده شدم بهت میبالم دشمن علی به خدا هیزم ناره میره جهنم نداره که راه چاره باعلی رحمت میباره علی علی عرفانُ علی علی رضوانُ علی علی مرز بین کفرو ایمان علی علی محبوب علی علی دلخواه علی علی مبسوسِ علی فی ذاتِ الله یا حیدر یا حیدر @emame3vom .
بنداول👇 ساقی عطشان عباس عباس خالقِ طوفان عباس عباس به قدّ و بالات رقیه میگه ای جانم عمو جان عباس عباس مهتابِ ربابِ همچون مِی نابه هرچی که بیینم غیر تو سرابه ذکرتو ثوابه تشنه ی تو آبه علم بزن بر زمین قمر قمر قدم بزن مهجبین قمر قمر تو تک یل حضرت یل خیبر چنان بوالحسن بی قرین قمر قمر یا سیدی یا ابالفضل بنددوم👇 کوه شجاعت زینب زینب صاحب صلابت زینب زینب به گردن نوکر ها داری حق امامت زینب زنیب نامش رولبامه مستیِ مُدامه زخم روی صورتم چون مدالی باهامه تیغ توی نیامه میشه گفت که امامه شاه وفا عشق مولا زینب پیَمبرِ کربلا یا زینب صورت من نذر بانوی دمشق مرجعُنا آیت الله زینب یا زینب یا زینب بندسوم👇 عالی مراتب زینب زینب حاظرو وغائب زینب زینب ورد لبایِ لطمه زنا ام المصائب زینب زینب بانوی جلیله فخری به قبیله نطق عقیله صوراسرافیله وقت خوندن خطبه دشمنت چه ذلیله قلبه نما قسمت الله زینب فرمانروا حجت الله زینب مُقلد عشق و مجنون هستم مرجعُنا آیت الله زینب مولاتی یا زینب @emame3vom .