eitaa logo
امام حسین ع
21.5هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. آفتابا هلال ماه شدی  کاروان را چراغ راه شدی بر سرم سایهء سرت افتاد ما تَوَهَّمت یا شَقیقَ فؤاد بر سر نی سر تو آیت نور نِی شجر، من کلیم محمل طور چشمهای تو محملم را برد صوت قرآن تو دلم را برد مصحف سرخ هیفده آیه  سر نی کرده بر سرم سایه  من شدم سایه بان پیکر تو  حال شد سایه بان من سر تو کاش یک دم به خاطر دل من خم شود نیزه در مقابل من تا بگیرم ز نوک نی به برت  بزنم بوسه ها به زخم سرت   نیزه از خون حنجرت خجل است  نیزه دارت چقدر سنگدل است نی که خم می شود مقابل من او شود دورتر ز محمل من کاش سنگی که خورده بر سر تو خصم می زد به فرق خواهر تو کس ندیده کنار یکدیگر  آفتاب و غبار و خاکستر یاد روزی که مادرت زهرا همچو جان در بغل گرفت مرا شانه زد حلقه حلقه مویم را غرق گلبوسه کرد رویم را گفت: زینب تو نور عین منی که شبیه من و حسین منی گردش آفتاب و مه تا بود این شباهت همیشه در ما بود حال ای جان و دل ز من برده این شباهت چرا به هم خورده؟ موی زینب سفید و موی تو سرخ روی زینب کبود و روی تو سرخ صورت من ز آفتاب، کبود صورت تو ز سنگ، خون آلود در دو چشمم نگاه خستهء توست  عکس پیشانی شکستهء توست یا بیا خون ز صورتت شویم یا تو خون پاک کن ز گیسویم کاش می شد که جامه چاک کنم خون ز پیشانی تو پاک کنم   کاش پیش از بریدن سر تو  می بریدند سر ز خواهر تو تیر تا از کمان شتافته بود  کاش قلب مرا شکافته بود  نیزه بر صورت تو چنگ زده کی به پیشانی تو سنگ زده؟ از سر تو شکسته تر، کمرم از گلوی تو پاره تر، جگرم آسمان بر سرم خراب شده  گرد ره بر رخم حجاب شده   یوسف فاطمه! عزیز دلم  از تو و دختران تو خجلم... استاد حاج غلامرضا سازگار .👇
305.4K
امام حسین را به قتل صبر کشتند یعنی چه؟
. حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد در غمِ تشنگی‌ات اشک چکیدن دارد تو بخوان باز بخوان باز که از لب‌هایت صوت قرآن به روی نیزه شنیدن دارد چقدر بوی دل و موی پریشان آورد از سر نیزه نسیمی که وزیدن دارد خیزران بر لب تو می‌زند آتش بر دل می‌کشم آه که این آه کشیدن دارد گاه گاه از دل آشفتۀ خود می‌پرسم غنچه‌ای خشک که پرپر شده، چیدن دارد؟ عید قربان شده و نوبت تو شد اما خنجر این بار چرا قصد بریدن دارد؟ کاروان تو کجا و من خسته اما دل من هم به خدا شوق رسیدن دارد سید محمدرضا شرافت .
اگر بینم تنی عریان به خاک افتاده، می سوزم وگر دربند نی بینم سر آزاده، می سوزم برادر! تا سرت بر نیزه هر دم پیش چشمم هست به آتش نیست حاجت، با نگاهی ساده می سوزم سر عباس حتی روی نی هم قوّت قلب است سر اصغر ولی بر نی، نوا سر داده، می سوزم نمی دانم که سرگرم کدامین داغ دل باشم چنان پروانه ای در چلچراغ افتاده می سوزم کدامین داغ را گویم؟ پدر؟ مادر؟ برادرها؟ من آن شمعم، کزآن روزی که مادر زاده می سوزم به قصد بوسه بر زیر گلویت سجده آوردم چو رگ های تو مُهرم شد، سر سجّاده می سوزم گذشت آن روزهایی که زنی پرده نشین بودم کنون حال مرا بنگر، به بزم باده می سوزم قرار ما بدون هم سفر رفتن نبود، اینک به هر گامی که بی تو می نهم بر جاده، می سوزم محمود حبیبی کسبی .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. هنگام سفر گردید /با مرکب بی محمل آتش زده بر دل ها /همراهی ِ با قاتل این کاروان دیگر مولا ندارد از دیده ها اشک غربت می بارد واویلا واویلا آه و واویلا... 🌸🌸🌸🌸🌸 بر نیزه زدند از چه/ سرهای شهیدان را بردند وسط مقتل/ از کینه اسیران را زینب آمد پیش مولای بی سر با شیون بوسه زد بر رگ حنجر واویلا واویلا آه و واویلا... 🌸🌸🌸🌸🌸 با دیدن پاره تن/ شد تازه غم سجاد با دیدن سر بر نی/ زد ناله و صد فریاد سید العابدین در احتضار است از غم بابایش دل بی قرار است واویلا واویلا آه و واویلا... 🌸🌸🌸🌸🌸 آبی نخورَد دیگر / با داغ علی اصغر یادش نرود شد او/با تیر سه پَر پرپر(بر دوش پدر پرپر) او هم درد ِ غم ِ بی بی رباب است در ماتم ِ طفل ِ نخورده آب است واویلا واویلا آه و واویلا... 🌸🌸🌸🌸🌸 شد راوی کربلا/ با بغض عدو مسموم اما شده قاتلش /داغ ِ پدر ِ مظلوم شد بعد کربلا دائم البکا آخر او راحت شدبا زهر جفا واویلا واویلا آه وواویلا... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. آمدم ز کوفه قلب من زار و حزین ست چندروزه که جسم لاله ها نقش زمین ست این زمین بر یوسف ِ فاطمه شد قتلگاه روبروی خواهرش کشته شد او بی گناه الامان والامان چاره کن ای لامکان زائر قبر حسین مهدی صاحب زمان العجل صاحب زمان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 مردان بنی اسد گلم را می شناسم دیده ام در این صحرا خزان باغ یاسم جسم بابای من است این گل دور از وطن شد تنش صد پاره و رفته غارت پیروهن الامان والامان چاره کن ای لامکان زائر قبر حسین مهدی صاحب زمان العجل صاحب زمان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 در قبری گذارم پاره های پیکرش را مثل عمه ام زینب ببوسم حنجرش را بر تن صدپاره اش بوریا گشته کفن درمزار این شهید مانده گویا قلب من الامان والامان چاره کن ای لامکان زائر قبر حسین مهدی صاحب زمان العجل صاحب زمان... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
. از زبان حضرت علیهاالسلام تو روی نیزه و سبب اشک قافله من پای نیزه و وسط ساز و هلهله تو روی نی اسیر هزاران تمسخر و من هم اسیر زخم زبان های حرمله نیزه سوار هستی و من هم سوار بر یک ناقه ی برهنه و سر رفته حوصله هستی همیشه رو به روی دیدگان من از نیزه دار ِ رأس تو دارم همین گله از بس نگاه من به تو و روی نیزه بود از خار و سنگ خورده کف پام آبله اصغر نیفتی از سر نیزه که دشمنت با نیزه ات مقابل من کرده هروله خواهم که لطمه ای بزنم پای داغ تو شد مانع ادای عزای تو سلسله آن روز یک سه شعبه و امروز نیزه ای انداخت بین پیکر و رأس تو فاصله ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) پ.ن: براساس روایتی ضعیف ، راس علی اصغر ع هم بر نیزه زده شد. .