.
🏴سبک #زمینه و #شور سالروز وفات حضرت فاطمه ی #ام_البنین سلام الله علیها و #حضرت_عباس علیه السلام
#زمینه_ام_البنین_س
#شور_ام_البنین_س
#شور_حضرت_عباس_ع
#نوکری_که_خادم_در
🏴بند اول
نوکری که خادمِ در،هیئتی
بدون همیشه غرقِ در،نعمتی
امشبو مخصوصاً سر،سفره ی
مادرت ام البنین تو،دعوتی
ام البنین،صدات کرده،آی نوکر ابالفضل
به نوکری،سوات کرده،آی نوکر ابالفضل
اینو بدون،دعات کرده،آی نوکر ابالفضل
سلام حق،سلام ما،به مادرت ابالفضل
🏴بند دوم
به سرور و شاه عرب،همسری
به شیر کرب و بلا تو،مادری
بچه های تو غلامه،زینبن
خودت کنیز خونه ی،حیدری
ام البنین،گداتم من،ای مادر ابالفضل
یه عمره،خاک پاتم من،ای مادر ابالفضل
نوکرِ نوکراتم من،ای مادر ابالفضل
سلام حق،سلام ما،به مادرت ابالفضل
🏴بند سوم
دستِ تو دستِ خدایی،ابالفضل
تویی که مشکل گشایی،ابالفضل
سقای لب تشنه های،کربلا
دل شده واست هوایی،ابالفضل
شاهی و من،فقیر تو،سیدی یا ابالفضل
شده دلم،اسیر تو،سیدی یا ابالفضل
نیومده،نظیر تو،سیدی یا ابالفضل
سلام حق،سلام ما،به غیرتت ابالفضل
سلام حق،سلام ما،به شوکتت ابالفضل
سلام حق،سلام ما،به قدرتت ابالفضل
یاابالفضل...
۱۳۹۹/۱۱/۲
🙏 #حضرت_ام_البنین
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
https://eitaa.com/emame3vom/36905
👇👇👇
.
#نوحه_وفات #حضرت_ام_البنین(س)
می رود از دار فانی،مادری با قلب خسته
با غم داغ عزیزان،دلشکسته،دلشکسته
درمدینه مانده تنها،درمیان بحر غمها درمیان بحر غمها
وامصیبت،وامصیبت،وامصیبت وامصیبت، وامصیبت وامصیبت2
@emame3vom
__________________
شهره بر ام البنین است،لیک حالا بی بنین است
در فراق آن شهیدان،او حزین است،او حزین است
نوحه می خواند به احساس،درفراق و سوگ عباس،در فراق وسوگ عباس
وامصیبت...
_____________
یاد آرد در مدینه،خاطرات با حسینش
قد وبالای رشید، نور عینش،نورعینش
یاد آرد کربلا را،آنهمه رنج وبلا را،آنهمه رنج وبلا را
وامصیبت.....
________________
یاد آرد زینبش را،بی حسین آمد مدینه
گریه ها وناله های،آن حزینه،آن حزینه
یاد دارد زینبش گفت، شد جدا دستان عباس،شد جدا دستان عباس
وامصیبت...
________________
دفتر عمرش به پایان، آمد ودر احتضار است
بهر وصل با شهیدان،بیقرارست،بیقرارست
می رود ام شجاعت،می شود از غصه راحت، می شود از غصه راحت
وامصیبت...
شعر:اسماعیل تقوایی
https://eitaa.com/emame3vom/36909
👇
.
#روضه_متنی #حضرت_ام_البنین
روضه وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
کی مدینه ز یاد خواهد برد
صحن چشمان گریه پوشت را
صبح تا شب کنار خاک بقیع
ناله و شیون و خروشت را
چشمهای تو پر شفق میشد
در کنار چهار صورت قبر
مصحف دل ورق ورق میشد
در کنار چهار صورت قبر
خوب فهمیده حال و روزت را
آنکه امُ البکا تو را خوانده
مادر اشک، مادر ناله
پارههای دلت کجا مانده
آه وقت غروب مادر جان
تو و زینب چه عالمی دارید
یکی از دیگری پریشان تر
حال محزون و درهمی دارید
می نشیند عجب غریبانه
ام کلثوم در کنار رباب
می شود روضه خوان مجلستان
روی زرد و نگاه تار رباب
یکی از میهمان نوازی شان
یکی از تیر و دشنه میگوید
یکی از هُرم آفتاب و عطش
یکی از کام تشنه میگوید
پیش چشمان خون گرفته عشق
از نگاهی کبود میگوید
یعنی از ماجرای بی کسی و
خیمهی بی عمود میگوید
حرف سقا که پیش می آمد
گریه های سکینه دیدن داشت
ماجرای شهادت عباس
با لب تشنه اش شنیدن داشت:
او به سمت شریعه میرفت و
روح از پیکر حرم میرفت
همهی دلخوشی خون خدا
صاحب بیرق و علم میرفت
همه در آستانهی خیمه
چشمها خیره سمت علقمه بود
ناگهان عطر و بوی یاس آمد
به گمانم شمیم فاطمه بود
بانگ أدرک أخا در آن لحظه
مثل تیری به قلب بابا خورد
رفت سمت فرات اما حیف
بیقرار و خمیده بر میگشت
کوه غم روی شانههایش بود
با دو دست بریده بر میگشت
ام البنین گفت: بشیر چند تا سوال ازت دارم، فرمود: به من بگو عباسمُ چطوری کشتن؟ گفت: ام البنین رفته بود برای گُلای حسین آب بیاره، اونقده بچه تشنه بودن بعضی از حال رفته بودن، بعضی ها لباس ها رو بالا برده بودن شکماشون رو خاک گذاشته بودن، رفت آب بیاره، مشک زد تو آب، مشک پر کرد،
ام البنین کیف می کرد بشیر اینو می گفت، هی می گفت: باریک الله عباسم، خانم جان مشک گرفت از شریعه بیرون زد، باریک الله عباسم؛ اما خانم جان وسط را یه دست عباس تو بریدن، اما عباس با دست دیگه اش مشک گرفت، باریک الله عباسم؛
@emame3vom
خانم جان تیر به چشمش زدن اما مشک رها نکرد، باریک الله عباسم؛ خانم دست دیگرش بریدن، رنگ ام البنین پرید، گفت: خانم جان اما عباس خم شد، آروم آروم مشک به دندونش گرفت اومد سمت خیمه ها، باریک الله عباسم؛
یه مرتبه یه جمله ای گفت صدای ناله ی ام البنین بلند شد، گفت: تیر به مشک عباس زدن، یه وقت گفت بیچاره عباسم. میگن ام البنین اومد جلو سکینه و رباب گرفت، عباسم حلال کن نتونست برا علی اصغر آب بیاره، هی اینو می خوند
دیگر مرا ام البنین نخوانید
زیرا که من دیگر پسر ندارم
وقتی برگشتن مدینه خانم حضرت زینب روضه می گرفت، همه زن ها میومدن شروع می کرد روضه خوندن، مردم نبودید آقام حسین تشنه کشتن، علی اکبر اربعاً اربا کردن، مردم نبودید دستای عباسم بریدن، به شیر خوارمون رحم نکردن؛
یه مرتبه میدیدن از دم در صدای یه خانمی میاد، هی میگه بمیرم برا بچم از خجالت آب شد، نتونست آب بیاره، شاید زیر لب می گفت: خانم جان یا فاطمه الزهرا، شرمنده ام کردی شنیدم از تو کوچه وقتی سیلی خوردی نتونستی تا خونه بیای، اما از زینب شنیدم رفتی علقمه عباسم بغل کردی، حسین...
ام البنین کجایی بشیر خبر آورده
مژده بده که عباس یه قطره آب نخورده
.
.
#زمزمه
#حضرت_ام_البنین
#حاج_رضا_یعقوبیان
ام البنین رفته ز دار دنیا
واویلا واویلا
گریند به جنت مرتضی و زهرا
واویلا واویلا
مدینه در عزای اونشسته
واویلا واویلا
قلب تمام شیعیان شکسته
واویلا واویلا
تالحظه ی آخر به شوروشین است
واویلا واویلا
یاد سر بریده ی حسین است
واویلا واویلا
با سوز غم این بانوی پر احساس
واویلا واویلا
گریدتمام عمر به یاد عباس
واویلا واویلا
شنیده او عباس او فدا شد
واویلا واویلا
دست ابوالفضلش ز تن جدا شد
واویلا واویلا
شنیده او در علقمه رسیده
واویلا واویلا
بالین او زهرای قد خمیده
واویلا واویلا
زین رنج و غم جانش رسیده بر لب
واویلا واویلا
همناله با او غم ر سیده زینب
واویلا واویلا
شنیده او حسین به خون تپیده
واویلا واویلا
ندیده او سرش شده بریده
واویلا واویلا
شنیده او آتش زدند به خیمه
واویلا واویلا
ندیده او سر را زدند به نیزه
واویلا واویلا
شنیده او دشمن چه ظالمانه
واویلا واویلا
بر کودکان میزد به تازیانه
واویلا واویلا
شنیده او زخم همه نمک خورد
واویلا واویلا
زینب کنار قتلگه کتکخورد
واویلا واویلا
شنیده او از کینههای عدوان
واویلا واویلا
جسم حسین شد پایمال اسبان
واویلا واویلا
#سبک_طفل_یتیمی_ز_حسین_گمشده
#نوحه_زبانحال_رحلت_حضرت
#ام_البنین_سلام_الله_علیها
#مشهد_مقدس
#فاطمیه ۹۹
https://eitaa.com/yaghubianreza/4926
.
.
#مرثیه_حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
قسم به گريه ی صاحبْ عزای ام بنين
من آفريده شدم با دعای ام بنين
قسم به كعبه كه از كعبه حُرمتم بيش است
چنان كه سوختم از ماجرای ام بنين
شبيه مشك اباالفضل، می چكد اشكم
به پای غربت بی انتهای ام بنين
اگرچه دست ندارد به تن، ز راه كرم
گرفته دست مرا مرتضای ام بنين
به ياد چادر زهراست بالشان خاكی
كبوتران حريم هوای ام بنين
شِفا شبيه گدایی كه سخت محتاج است
نشسته بر درِ دارالشفایِ ام بنين
ادب به رسم ادب آمده ز سمت فُرات
و سر گذاشته بر خاك پایِ ام بنين
نخورده آب زمانی كه روضه می خوانده
گرفته بوده يقيناً صدای ام بنين
برای دفعه ی سوّم شكسته زينب را
نوا و ناله و واويلتای ام بنين
سه سال سوخت بياد سه ساله و پدرش
فدای آن همه مهر و وفای ام بنين
حسين دست اباالفضل را كه می آورد
رباب سينه زد آن دم به جای ام بنين
خميده بود زمانی كه عزم رفتن داشت
شبيه فاطمه قد رسای ام بنين
مكان گريه برای حسين اگر حرم است
مگو بقيع، بگو کربلای ام بنين
به جان دست قلم، در جزا نمی سوزد
دلی كه سوخته در نينوای ام بنين
پس از ظهور اگر آمدم مدينه! رفيق
قرارمان دمِ ايوان طلایِ ام بنين...
#محمد_قاسمی ✍
السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور السَّواطع یا مولاتی أم البنین...
#حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
https://eitaa.com/emame3vom/36916
.
.
#روضه_متنی _وفات #حضرت_ام_البنین (س)
یا امّ بنین حال گرفتار ندیدی
دستان قلم، اشک علمدار ندیدی
بر پیکر بی دست علمدار رشیدت
آشفتگیِ سیّد و سالار ندیدی
مادر به خدا بس که وفا داشت اباالفضل
غوغای مُواسات سپهدار ندیدی
گر آب نیاورد نگو آبرویش رفت
خون بارش آن دیده و رخسار ندیدی
شق القمر کوفه که در علقمه رخ داد
تکرار رخ حیدر کرار ندیدی
آنقدر ادب داشت که با سر به زمین خورد
سجاده ی خون بر بدن یار ندیدی
پس داد هر آن درس که در نزد تو آموخت
بالندگی مکتب ایثار ندیدی
مادر که شود امّ بنین هیچ غمی نیست
در عهد و وفای پسرش هیچ کمی نیست
▪️شنیدید وقتی می اومد تو قبرستان بقیع چهار صورت قبر درست می کرد، شروع می کرد گریه کردن، طوری گریه می کرد که دشمنُ به گریه می انداخت، بعضی ها تو تاریخ نوشتند مروان می اومد گریه می کرد، همه می گفتند عجب مادری! می گفت مادر بمیرم برات شنیدم عمود به سرت زدند، کی جرأت کرده به پسر ام البنین ضربه بزنه؟! بعد می گفت راستی شنیدم اول دستا ت و جدا کردند
https://eitaa.com/emame3vom/36917
.