.
#روضه #شب_قدر
#شب_بیست_یکم_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#امام_علی
(#نقطه_گریز)
لحظات آخر امیرالمومنین...
صدا زد حسنم پسرم...
بیا... میخوام وصیت کنم...
یکی یکی حرفهاش رو گفت...
تا جایی که صدا زد...
منو شبانه دفنم کن...
(میدونید برای چی)
آخه اگه خوارج قبر آقا رو پیدا میکردند...
بدن مطهر حضرت رو سالم نمی گذاشتند...
حتما بدن مطهر رو آتش میزدند...
میخوام بگم آقا جان امام حسن...
خوب شد شما...
بدن امیرالمومنین رو شبانه دفن کردید...
اما ... ای کاش امام سجاد هم...
میتونست بدن باباش حسین رو...
مخفیانه دفن کنه...
ای وای... ای وای ...
بگم یا نه...
قبل از اینکه بدن بابا رو دفن کنه یکدفعه ببینه...
ده نفر اسب هاشون رو نعل تازه زدند...
(زبانم لال بشه...)
انقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند...
تمام استخوانها شکست...
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
یک کاری با بدن کردند...
وقتی خواهرش زینب...
اومد کنار جنازه قطعه قطعه برادر...
یک نگاهی کرد...
باتعجب صدا زد...
آیا تو برادر منی...
🔸زينتِ دوشِ نبي را همه بُرديد ز ياد
🔸به خدا اين بدنِ اسب دوانيدن نيست
🔸چه بلائي سر ِ اين شاهِ غريب آورديد
🔸كه شناسائيِ او بسته به يك ديدن نيست
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
.
.
#شب_قدر
#دعای_پایان_مجلس
▪️نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم اَلاَْعَزِّ الاَْجَلِّ الاَْکْرَمِ بدماء شُهَداءِنا و بِحَقِ اِمامِ زَمانِنا ده مرتبه یاالله...
▪️حاجات رو مد نظر بگیرید فرج امام زمانمون در راس همه حاجات، شفای همه مریضها
أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ
1). فرج امام زمان ما معجل بفرما.
2). قلب نازنین آن حضرت از همه ما راضی و خشنود بفرما.
3 ). این قلیل توسلات، عرض ادب، اشک ریختن، عزاداری، از همه ی ما به کرمت قبول بفرما.
4 ). توفیق درک شبهای باعظمت قدر رو به همه ما عنایت بفرما.
5 ). شب اول قبر امیرالمؤمنین به فریاد همه ما برسان.
6 ). آرزومندان عتبات و عالیات، به آرزوشان برسان.
7 ). به بیمار کربلا، مرضای اسلام، ملتمسین دعا، مریض مد نظر، شفای عاجل عنایت بفرما.
8 ). به آبروی آقامون امیرالمومنین، شر وهابیت، تکفیری ها، داعشی ها، دشمنان اسلام به خودشون برگردان.
9 ). هر که در این مجلس آمده حاجتی داره حوائج مشروعه این جمع برآورده به خیر بفرما.
10). حوزه های علمیه، مراجع عظام تقلید، رهبر معظم انقلاب در حفظ و پناه خود موید و منصور بفرما.
11 ). اموات این جمع پدران، مادران، حق داران، ببخش و بيامرز.
12 ). ثوابی از این مجلس و محفل به روح همه اموات، گذشتگان، پدران، مادران، حق داران، (#اموات_صاحب_بیت: در صورتی که مجلس در منزل برگزار شده باشد) عائد و واصل بفرما.
بالنبی و آله بخوان سوره الفاتحه مع الاخلاص و الصلوات.
.
.
#روضه #شهادت_امام_علی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
آفریده شدم برایِ علی
تا بیفتم به دست و پای علی
این که ما از چه آفریده شدیم
علتش هست خاک پای علی
جانِ ما بندگان ندارد بها
جان پیغمبران فدای علی
صد هزار آفتاب می ریزد
با تکان خوردن عبای علی
هم علی می شود علیِ خدا
هم خدا می شود خدایِ علی
هم صدای علی صدای خدا؟
هم صدای خدا صدای علی؟
هم نشسته علی به جای خدا
هم نشسته خدا به جای علی
هر کسی که شود گدای حسین
میشود شامل دعایِ علی
حاجتم بود فقط هوایِ نجف
قبله ام گنبدِ طلای علی
عالم و آدم و همه ذرات
ای فدایِ نخ عبای علی
کل خلقت فداییِ زهرا
میشود فاطمه فدای علی
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
سی سال میشود که فقط آه میکشم
با مشک اشکِ چشم خود از چاه میکشم
سی سال میشود که مرا پیر کرده اند
از زندگی و جان و جهان سیر کرده اند
سی سال میشود که دلم غم گرفته است
بعد از فراق فاطمه ماتم گرفته است
آری ، سی سال میشود که عزادار مانده ام
آری ، سیاه پوشِ غم یار مانده ام
سی سال استخوان به گلو گریه کرده ام
با چشم خار رفته فرو گریه کرده ام
سی سال این نگاه مرا تیره کرده اند
چشم مرا له راهِ اجل خیره کرده اند
سی سال رنگِ خواب خوشی را ندیده ام
آبی نخورده ام مگر آبِ دو دیده ام
سی سال مثلِ شمع سحر آب میشوم
در روضه های فاطمه از تاب رفته ام
سی سال یاد آن گل صد برگ کرده ام
هر لحظه از خدا طلبِ مرگ کرده ام
سی سال وقت گریه ی بر روضه ی فدک
بر زخم بی کسی خودم ریختم نمک
سی سال روضه خوانِ غروب مدینه ام
گریه کن قدیمی بازو و سینه ام
سی سال پیش ، یار مرا بی هوا زدند
در پیش هر غریبه و هر آشنا زدند
آن روزها که دست مرا صبر بسته بود
در بین کوچه بازوی یارم شکسته بود
غم همین بس که مغیره به علی میخندد
آن غلافی که به تو زد به کمر میبندد ..
چشمایِ نیمه جانشُ باز کرد ، با همون جوهرِ کم صداش فرمود به غیرِ بچه های فاطمه کسی تو حجره نمونه .. همه آروم آروم بیرون رفتن ، دید عباس داره میره صدا زد باباجان تو بمان .. اونی که از همه بیشتر گریه میکنه زینبِ .. اونی که از همه بی تاب ترِ زینبِ .. اونی که برادرا دورش جمع شدن تا تاب بیاره زینبِ .. اونی که علی هم نگرانشِ زینبِ ..
گفت بابا داری میری منو به که می سپاری ؟! گفت عزیزِ دلم برادرهات هستن ، عرضه داشت نه همه ی اینا سایه ی سرِ من ، اما منِ زینب کفیل میخوام ..
دو تا دستایِ نیمه جانشُ بالا آورد ، دستِ زینبش رو تو دستایِ عباس گذاشت ..
بریم کربلا ؟! .. شب جمعه ست .. یه ساعتی رسید همین زینب صدا زد :*
منی که سایه ام را مردم کوچه نمیدیدند
منی که شش برادر داشتم حالا نظر خوردم
به نانِ کوچه و خرمایِ مردم لب نزد زینب
میانِ کوفه هرچه خوردم از دست پدر خوردم
نمی دانم تو می بینی که جایی را نمی بینم؟
غروبی داشتم میرفتم از خانه به در خوردم
منه پیرده نشین را محملِ بی پرده ای دادن
به هرجا که گذر کردم چقدر از رهگذر خوردم
تو و پیراهن پاره ، من و این چادر پاره
تو سنگ از صد نفر خوردى ، من از صدها نفر خوردم
ببین این روزها پیراهنم هم رنگ عوض کرده
فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم
شاعر : علی اکبر لطیفیان
هر جا هستی صدای منو میشنوی بلند و یک صدا ناله بزن ، ای حسین ....
____
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_شب_جمعه
#ماه_مبارک_رمضان
.
.
#مناجات_با_خدا
محمود کریمی
از گنهِ دم به دمم آتش طوفنده شدم
هم شدم از توبه خجل، هم زتو شرمنده شدم
صاحب من! خالق من! داور من! ياور من!
حيف تو را داشتم و غير تو را بنده شدم
شعله اي از نار بُدم شاخه اي از خار بُدم
با نظر رحمت تو باغ گل از خنده شدم
قطره بُدم بحر شدم ذره بُدم مهر شدم
بلکه درخشنده تر از مِهر درخشنده شدم
وصل تو شد عزت من هجر تو شد ذلت من
با تو سرافراز ولي بي تو سرافکنده شدم
واي بر اين بندگي ام مرگ بر اين زندگي ام
مردة يک عمرم و در خاک لحد زنده شدم
بار خدايا کرمي از يم اخلاص نمي
کز شرر عُجب و ريا آتش سوزنده شدم
سيل گنه برد مرا بحر بلا خورد مرا
واي که من غرق در اين بحر خروشنده شدم
خاک قدوم ولي ام "ميثم" دار علي ام
با نفس شير خدا زنده و پاينده شدم
استاد سازگار
.👇
حاج محمود کریمیkarimi-atash tofande-[papika.ir] 1.mp3
زمان:
حجم:
8.16M
•°🌱
مناجات بسيار زيبا مخصوص #شب قدر
شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان 🌙
💬صاحبِ من.. خالقِ من..
داوَرِ من .. ياوَرِ من..
حيف تو را داشتمو غير تو را بنده شدم..
⛔️ برای تعجیل در فرج آقا امام زمان عج
وشفای همه بیماران دعا کنیم
.
#امام_علی
#واحد_سنگین
#شبهای_قدر
🌿🌿🌿🌿
بند اول:
بعد یه چند روز دعا و راز و نیاز
پریشونن همه کنار بستری
زنده شده برا گلای این خونه
خاطره های رفتن یه مادری
سکوت و غم گرفته کل خونه رو
چشم همه بسته به بستر بابا
آروم آروم یه خانومی پارچه ای رو
تَر میکنه میزاره رو سرِ بابا
چشماشو وا کرد. کمی نگاه کرد
حسن و بازحمت صدا کرد
نفس نفس با. خونِ رو لبها
برای بچه هاش دعاکرد
همه رو جمع کرد. حرفایی میزد
میونِ حرفاش می کشید درد
وصیّتاشو. سفارشاشو
پیش تموم بچه ها کرد
((وای))
نشه که بی قرار باشید
مثل ابر بهارباشید
برای هم یه یار باشید
حواستون به هم باشه
برا حسین که تشنشه
آب فراموشتون نشه
((واویلا))
🌿🌿🌿🌿
بند دوم:
یه حرفایی رو خیلی آهسته با بغض
زمزمه میکردو میگفت زیر لبش
صدازد عباسم بشین کناره من
تویی جون حسین و جونزینبش
مواظب برادرت باش پسرم
نزار کسی زینب و چپ نگاه کنه
عباس من آبروم و بخر بابا
خیر ببینی زهرا برات دعا کنه
کنارشون باش. حسین و تنهاش
نزاری وقتی بی قراره
کنار داداش. مواظبش باش
زمانی که یاری نداره
یروز یه جایی. میرید دوتایی
پشت حسین باش پیشِ دشمن
نزار که زینب. بترسه اون شب
وقتی شمارو دوره کردن
((وای))
تا وقتی باشی قمرم
از تومی ترسن پسرم
نزدیک نمیشن به حرم
بری زینب اسیر میشه
بین بازار حقیر میشه
با مرداشون درگیر میشه
((واویلا))
کربلایی مجتبی نامور
👇
.
#زمینه
#شهادت_امام_علی
یه مسافر خستهی دلپریشون
با چشایی که داره هوای خزون
داره میره از این زمونه ولی با دل خون
حبیبی چشمانتظار دیدار حبیب
غریبی چشمانتظار دیدار غریب
الیس الصبح بقریب
آی دنیا، علی دلش از دستت خونه
صدا صدای مولامونه، داره میخونه
اللهم عجل وفاتی بالزهرا
__________
طبیب اومده تا مداوا بکنه
کیه درد دلش رو دوا بکنه
کیه مثل علی یتیما رو دعا بکنه
تموم یتیما دست به دعا میگیرن
میان و کاسهی شیرو بالا میگیرن
سراغ از مولا میگیرن
آه اما، مگه دیگه حیدر میمونه
ذکر لبای آقامونه، داره میخونه
اللهم عجل وفاتی بالزهرا
___________
پرِ حرف سکوتی که رو لبشه
چه غمی تُو نگاهای امشبشه
همه دلهرههای علی واسه زینبشه
دوباره غوغا بپا شده پای حسین
دوباره روضه میخونه برای حسین
برای لبهای حسین
میبینه، بدنی رو که غرق خونه
میبینه که زینب گریونه، داره میخونه
اللهم فتقبل هذا القربان
#حمید_رمی
👇
.
#حضرت_امیرالمومنین(ع)
#شور #امام_علی
#نریمان_پناهی
.
حیدر افتاد
روی سجاده امیر خیبر افتاد
آقامون علی یه باره با سر افتاد
دوباره حسن به یاد مادر افتاد
خون به پا شد
فرق مرتضی علی شکست، دوتا شد
زهرا توو عرش خدا صاحب عزا شد
مسجد کوفه یه لحظه کربلا شد
تو شهر کوفه شقُ القمر شد
مولای عالم بی بال و پر شد
علی جانم
مولا که افتاد غوغا به پا شد
تا سجده گاه حیدر دو تا شد
علی جانم
________________
بعد سی سال
توی کوچه رد خون ریخته دوباره
دیگه بازوی علی توون نداره
واسه فاطمهش فقط دل بی قراره
توی کوچه
آقامون مواظبهِ زینب نبینه
که سرش شکسته و دلش حزینه
نکنه بیُفته باز یاد مدینه
فزتُ و ربِ کعبه نواش بود
انگاری زهرا پیش چشاش بود
علی جانم
سی ساله داره میسوزه مولا
با روضه های پهلوی زهرا
علی جانم
________________
توی خونه
زینب از غم پدر هی میره از حال
می بینه عبای بابا شده پامال
داره آماده میشه برای گودال
دادِ بیداد
با لب تشنه سرش رو میبریدن
تنشو رو خاکِ صحرا میکشیدن
انقده با اسب رو پیکرش دویدن
مادر رسیده بالایِ گودال
داره میبینه غوغایِ گودال
حسینم وای
وقتی بریدن تا حنجرش رو
بردن به غارت انگشترش رو
حسینم وای
👇