#شب_دهم_محرم
#صلوات_اول_مجلس
عرض تسلیت محضر قطب عالم امکان، منتقم خون اهل بیت علیهم السلام، آقا حجت بن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، سلامتی وجود نازنین آنحضرت، تعجیل در فرج مقدسش، تسلای دل داغدارش عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم بفرمایید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
#شب_دهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات
🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
یا بقیة الله آجرک الله...
آقا سرتون به سلامت...
شب عاشورای جد غریبتون حسینه...
کجا خیمه عزا بر پا کردید پسر فاطمه...
کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید...
🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
آقا...
خیلی برامون سخته...
امسال هم محرم ما بدون شما گذشت...
امسال هم عاشورای ما بدون شما...
صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی...
🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
نميدونم آیا من زنده ام اون عاشورایی که شما می آیید...
برای جد غریبتون مجلس میگیرید...
روضه میخونید...
شیعیان دور شما جمع ميشن...
زار زار گریه میکنند...
🔸در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی
🔸ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت
خدا به داد دل مهدی فاطمه برسه...
خود حضرت در زیارت ناحیه فرمودند...
یا جدا...
اگه کربلا نبودم یاریت کنم...
اما صبح و شام برات گریه میکنم...
لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما
اگه اشک چشمم تمام بشه...
خون گریه میکنم حسین...
🔸از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت
🔸امشب بگو کجایی، گویم سرت سلامت
وقتی حبیب بن مظاهر وارد کربلا شد...
خانم زینب کبری خوشحال شد...
الحمدلله برادرم حسین تنها نیست...
ما هم امشب اومدیم بگیم آقا...
شما رو تنها نمیگذاریم...
اومدیم بگیم یا زهرا...
پسرت مهدی رو تنها نمیگذاریم...
امشب اومدیم با امام زمان هم ناله شیم...
هر کجا نشستی حالا آقات رو صدا بزن...
یا صاحب الزمان...
.
.
#شب_دهم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸امشب شب «انّاالیه راجعون» است
🔸فردا زمین کربلا، دریای خون است
شب عاشوراست...
شب مصیبت عظماست...
🔸امشب حسین است و شهادت آرزویش
🔸فردا بریزد بر زمین خون گلویش
امشب بگیم خدایا شکرت...
یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی...
بیایم در خانه حسین...
نميدونم توی مجلسمون کسی هست تا الان اشکش جاری نشده باشه...
امشب باید خوب عزاداری کنی...
امشب باید بلند ناله بزنی...
معلوم نیست سال بعد زنده باشیم...
بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم...
خدا ميدونه خیلی ها سال قبل توی همین مجالس بودند اما...
الان زیر خاک خوابیدن...
آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و...
فقط یک بار بگن حسین...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
🔸امشب کند در خیمه زینب بیقراری
🔸فردا کند در مقتل خون سوگواری
از امشب دیگه مصیبتهای زینب شروع میشه...
از امشب دیگه باید ما هم بگیم...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
امشب کربلا چه خبره...
خدا به داد دل زینب برسه...
دید صدای هلهله دشمن میاد...
اومد کنار برادر عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
قراره چه اتفاقی بیفته...
ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم...
الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
ایی وای.. ای وای..
🔸امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
🔸ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
🔸مکن ای صبح طلوع
جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی...
تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید...
دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم م میخواهی بری...
منو تنها بگذاری...
باورم نمیشه برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم...
صبر کردم داداش...
جلو چشمام مادرم پرپر شد...
صبر کردم داداش...
فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم...
صبر کردم...
تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم...
الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین...
چطوری منو تنها بگذاری...
زینب بدون تو میمیره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا...
زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی...
بدونید من هنوز زنده ام ...
خدایا حسین رفت میدان...
زینب کبری... داخل خیمه..
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آروم میگیره...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
میگه حسین...برادر...
زینب به فدات حسین...
چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش...
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
شاید خوشحال شده زینب...
الحمدلله بردارم حسین برگشته...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
بی تاب شده زینب..
یاصاحب الزمان...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه....
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم
- فایل صوتی👇
#زمزمه
#واحد
#نوحه
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#غریب_مادر۳
#محمد_مبشری
#محرم_۱۴۴۰
🏴بند ۱
هم سپهداری کن
هم مرا یاری کن
از برایم عباس
تو علمداری کن ۲
بس که از داغ تو ای روح وفا دلگیرم ۲
که بدون تیر و نیزه هم دگر می میرم
( ای علمدار من - ای علمدار من ) ۲
🏴بند ۲
لشکری از دشمن
مانده ای تو با من
خود بگو آیا بود
وقت بی من رفتن ۲
رفتی و بی تو دگر یار و علمداری نیست ۲
از حریم خیمه ها خیمه نگهداری نیست
( ای علمدار من - ای علمدار من ) ۲
🏴بند ۳
شد جدا از تو دست
بی تو کِی یاری هست
همچو فرقت عباس
بی تو پشتم بشکست ۲
یک تنه داغ تو را به جان خریدم عباس ۲
من عمود خیمه ی تو را کشیدم عباس
( ای علمدار من - ای علمدار من )۲
امام حسین ع
#زمزمه
#واحد
#نوحه
#وداع
#غریب_مادر۳
#محمد_مبشری
#محرم_۱۴۴۰
🏴بند ۱
ای قرار خواهر
ای غریب مادر
می روی و بی تو
منم و یک لشکر ۲
غصه ی داغ وداع تو اَخا می کُشدم ۲
غربت و بی کسی تو به خدا می کُشَدم
( یابن الزهرا مَهلا - یابن الزهرا مَهلا ) ۲
🏴بند ۲
می روی ای یارم
مهربان دلدارم
این وداعت باشد
آخرین دیدارم ۲
خیمه ی بی کسی اهل حرم مانَد و من ۲
داغ تازیانه و ضرب ستم مانَد و من
( یابن الزهرا مَهلا - یابن الزهرا مَهلا ) ۲
🏴بند ۳
گریه ها پشتِ سر
با دو چشمان تر
بر وداع آخر
آمده یک دختر ۲
دخترت آمده بر بدرقه با خونْ جگری ٢
خواهد از کرببلایش به مدینه ببری
( یابن الزهرا مَهلا - یابن الزهرا مَهلا ) ۲
.
امام حسین ع
#زمزمه
#واحد
#نوحه
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#غریب_مادر۳
#محمد_مبشری
#محرم_۱۴۴۰
🏴بند ۱
هم سپهداری کن
هم مرا یاری کن
از برایم عباس
تو علمداری کن ۲
بس که از داغ تو ای روح وفا دلگیرم ۲
که بدون تیر و نیزه هم دگر می میرم
( ای علمدار من - ای علمدار من ) ۲
🏴بند ۲
لشکری از دشمن
مانده ای تو با من
خود بگو آیا بود
وقت بی من رفتن ۲
رفتی و بی تو دگر یار و علمداری نیست ۲
از حریم خیمه ها خیمه نگهداری نیست
( ای علمدار من - ای علمدار من ) ۲
🏴بند ۳
شد جدا از تو دست
بی تو کِی یاری هست
همچو فرقت عباس
بی تو پشتم بشکست ۲
یک تنه داغ تو را به جان خریدم عباس ۲
من عمود خیمه ی تو را کشیدم عباس
( ای علمدار من - ای علمدار من )۲
.
.
📝 بابا رفتی منو بردن با حرمله 😔
🖊 #روضه
🖊 #شب_سوم_محرم ۱۴۴۱
🖊 هیات روضة العباس "ع"
بابا رفتی منو... بردن با حرمله😭
پاهای کوچیکم...پر شد از آبله
موهای سوختمو...شونه زد دست زجر
بابا جونم ببین... دستامو بسته زجر
از هرچی پست بدم میاد
از مرد مست بدم میاد
از اونی که سر تورو...
رو نیزه بست بدم میاد
بابایی مثل تو...زخم ابروی من
زیر ناخن زجر...جامونده موی من
من بازیچه شدم...اصلا داری خبر
با مشت دندونای...شیریم افتاد😭
شد چشمام تار منو زدن
روزی صدبار منو زدن
واسه خنده آدم بدا
توی بازار منو زدن
حسیییییین بابا بابا بابا بابا
دختر که زمین خورد ز گیسو نکشیدش
این بچه سه سال داره...
صورت این بچه رو ببین.اون دست حرومی جوری زد این بچه رو...😭 عجب مصیبتی شد بازار شام😭
گفت دیگه جلو نیا مگه هرچی میخاستید عمه زینب بهتون نداد؟
اومد نزدیک دختر شد دامنش آتیش گرفته بود.
گفت یه چادر تو مدینه آتیش گرفته بود بسه دیگه نمیزارم این چادرمو بکشید
وااای مادرم😭
دختر که زمین خورد ز گیسو نکشیدش
این ناز کشی های پدر پاشدنی نیست
هرچیز که از خیمه ما رفت به غارت
غیر از سر بازار که پیدا شدنی نیست
حسییییین
بابا بابا بابا بابا
این پا نشدن پیش تو از بی ادبی نیست
این پای ورم کرده دگر پا شدنی نیست
بابا نه پیر زمین خورده شود دختر ثابت
نه این سر غارت شده بابا شدنی نیست
بابااااا
آن شب جلوی مادر تو بد کتکم زد
ورنه قد کوتاه چنین تا شدنی نیست
باباااااا
شد تیزی❓❓(دقیقه ۷:۱۰)
(اینو خیلی شنیدید)
اومدن صدا زد زن غساله:بزرگ این غافله کیه؟؟
(اینو خیلی شنیدید)
اومدن صدا زد زن غساله:بزرگ این غافله کیه؟؟
همه نشون دادن عمش زینب روشو برگردوند.گفت چی میخای بدونی
گفت خانم بیا. خااانم جان دو سه تا سوال دارم بهم بگی. تو عمرم تاحالا همچین چیزی ندیده بودم😭
خانم جان به من بگو چرا دور گردن این بچه جای زنجیره؟؟
چرا پاهاش آبله زده؟؟
خااانم جان به من بگو چرا موهاش سوخته؟؟
ویرانه پر میشود از عطر گیسویم
بابا کجا بودی چرا خاکی شده مویت
پیدا نکردم جای سالم در سرت بابا
تا بوسه ای برچینم از مابین ابرویت
پرواز کردم سوی تو اما زمین خوردم
این روز ها زخمی شده بال پرم
سجاده ام را پهن گردم کنج ویرانه
من هم شبیه عمه هستم دعا گویم
این هست روز و شب دعایم کاش من را باز
یکبار دیگر مینشاندی روی ززانویت
حسیییییییییییییین جااااان
اسلام علیک یا مظلوم یاغریب
اسلام علی العطشان عند الفرات
اسلام علی الاجساد العاریان
حیفت نمیاد برا اباعبدلله این بدنتو بیمه کنی
لباستو بِکن برا اباعبدلله نگو نمیتونم
معلوم نیست از این در بری بیرون بتونی کاری کنی
حالا که اومدی خودتو به اربابت نشون بده بگو آقا جان شما اربابی و ما نوکر
ولی چه اربابی
غروب عاشورا لباسشو کندن
حسیییییین...
حسیییییین...
.
#تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#زمزمه
#زنجیر_زنی
بیا مولا بیا مولا که علقمه دارد تماشا
اگر قابل نباشم من بیا به احترام زهرا
کمک کن ای درمان دردم
تا دور مادرت بگردم
حسین حسین حسین حسین جان
ز آه خود ز آه خود پا تا سر من را مسوزان
مرا دیگر مرا دیگر به سوی خیمه بر مگردان
ببین خجالت کرده آبم
شرمنده از طفل ربابم
حسین حسین حسین حسین جان
بگو طفلان بگو طفلان چشم انتظار من نمانند
بگو آن ها بگو آن ها دیگر مرا سقا نخوانند
دیگر تب و تابی ندارم
جز اشک خود آبی ندارم
حسین حسین حسین حسین جان
تماشا کن تماشا کن ای تیر دشمن اشک سقّا
مکن من را تو شرمنده میا به سوی مشک سقّا
با این دل شکسته گویم
که باشد این آب آبرویم
حسین حسین حسین حسین جان
استاد سید محسن حسینی
کلیددرآمد همایون .mp3
زمان:
حجم:
753.4K
بیا مولا بیامولا ،
که علقمه دارد تماشا
|⇦•#روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
عصرِ فردا ز اهل بیت رسول
زَهرِچشمی شدید می گیرند
*این ناله هاتون رو آزاد کنید،به یک چشم بهم زدن شب عاشورا رسید،زن و مرد ناله بزنن،شیون کنند،آه بکشید آی نوکرا...*
وقتِ تاراجِ خیمه های حرم
چند کودک ز ترس می میرند
دور کن از زنان و دخترها
هر چه خلخال در حرم داریم
خواهرم داخلِ وسایلِ خود
روسری اضافه هم داریم؟
عصر فردا بدون شک اینجا
میزند گرد و باد و خاکستر
با صبوری به معجرت حتماً
گره ی محکمی بزن خواهر
______
شبِ آخر ، بگذارید ، پر من باز شود
بیش تر روی تو، چشم تر من باز شود
حرف حجران مزن اینقدر ، مراعاتم کن
دست بردار ، دل مضطر من باز شود
جانِ زینب، برو از کرب و بلا ، زود برو
مگذاری گره ی معجر من باز شود
آه راضی نشو، بنشینم و گیسو بکشم
آه راضی نشو ، مویِ سر من باز شود
پایِ دشمن به روی پیکرِ تو باز شود
روی دشمن به رویِ معجر من باز شود
جانِ من ، حِرز بیانداز مگذار
جایِ این بوسه ی پیغمبرِ من باز شود
جانِ زینب ، برو مگذار ، غروبِ فردا
سمتِ گودال ، رَهِ مادرِ من باز شود
حیف از این زیر گلو نیست خرابش بکنند
پس اجازه بده تا حنجر من باز شود
لااقل قول بده ،زود خودت جان بدهی
بلکه راهِ نفسِ آخرِ من باز شود
______
بلند مرتبه شاهی و پیکرت افتاد
همینکه پیکرت افتاد، خواهرت افتاد
تو نیزه خوردی و یک مرتبه زمین خوردی
هزار مرتبه زینب، برابرت افتاد
همین که از طرف جمعیت دو تا چکمه
رسید اولِ گودال، مادرت افتاد
تورا به خاطر دِرهَم ،چه دَرهَمَت کردند
چنان که شرحِ تَنِ تو به آخرت افتاد
ولی به جانِ خودت خواهرت مقصر نیست
در آن شلوغی اگر بارها سرت افتاد
خبر رسید که انگشترِ تو را بردند
میان راه، النگویِ دخترت افتاد
کنار خیمه رسیده است لشکر کوفه
و خواهرِ تو به یادِ برادرت افتاد
*ای دستات رو بیار بالا،این دست ها فقط نگاهِ ابی عبدالله رو میخواد،اُفتاده بود تویِ گودال،ولی برا همه دعا می کرد...امشب خیلی ها گرفتارن،خیلی ها التماس دعا گفتن،این دستات رو بیار بالا یه جوری صدا بزن،صدات برسه امشب حرمِ حسین،بلند صدا بزن:حسین....
____.
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•
|⇦• #قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ شام غریبان ِحضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
تفسیر عشق درس الفبای کربلاست
لب تشنه خضر در پیِ صحرای کربلاست
باز این چه شورش است که در خلقِ عالم است
نیل و فرات تشنۀ موسایِ کربلاست
عیسی به عرش رفت، ولی روضه خواند و گفت:
عریان به روی خاکِ مسیحایِ کربلاست
باید علی شود، زکریّای کربلا
وقتی که روی نِی، سر یحیایِ کربلاست
بعد از گذشت این همه سال از شهادتش
خلقت هنوز ماتِ مُعمّایِ کربلاست
ای باخبر ز سرّ معما شما بگو
ای روضهخوانِ ناحیه، آقا شما بگو
*ما هر چی بلد بودیم تو این چند شب گفتیم. هر کی به اندازه ارتباطش با امام حسین از حالا به بعد می تونه گریه کنه....*
آهی بکش به باد بده دودمان ما
شعری بخوان که شعله بیفتد به جان ما
صمصامِ انتقام، خدا صبرمان دهد
یک شب اگر شما بشوی روضهخوانِ ما
تاریخ را ورق بزن از کربلا بگو
برگرد، چارده سده پیش از زمان ما
این خون نوشتهای که تو خواندیش ناحیه
این بیکسی که باد فدایش کِسانِ ما
این روضههای باز، که با السّلامهاش
لکنت گرفته است، سراپا زبان ما
شأن نزول کیست که خون گریه میکنی؟
ای کاش دشنه بگذرد از استخوان ما
ارباب مقتل، عازم آن سوی نیزههاست
ای وای بر دلم، سندش روی نیزههاست
آقا نوشتهاند که جدت کفن نداشت
گیرم کفن نبود، چرا پیرهن نداشت؟
از پایکوب اسب سواران شنیدهام
بُردند روی نیزه سری را که تن نداشت
پیچیده بود در خودش از آتشِ عطش
داغی که داشت در جگر خودِ حسن نداشت
انگشتری که با خودش آورده بود کو؟
ای کاش هیچ وقت عقیق یمن نداشت
*همه دستارو بیارید بالا. حسین... صدات قطع نشه. حسین... حسین... حسین... قربون اسمت که دل رو زیر و رو می کنه. ان شاءالله هیچ وقت خواهری رو کنار بدن برادر نبینی. هی میگفت داداشم! کی لباست رو غارت کرده؟ داداش! کی موهات رو نامرتب کرده؟ داداش! دلم خوش بود یه انگشتری داری، داداش! کی انگشتت رو بریده؟ "کاش شماها امشب بودین کربلا کمک زینب می کردید" همچین که گریه می کرد دید یه دستی اومد رو شونه اش برگشت دید سکینه است. هی میگه: عمه این بدن کیه؟ عمه! بلند شو بریم بابام رو پیدا کنیم. چرا اینجا نشستی؟ این بدن کیه براش اینجور گریه میکنی؟ صدا زد: سکینه جان! بشین عمه. این بدن، بدن بابات حسینِ. حسین....
امشب همه ی مَردم با یه دنیا گرفتاری اومدن تو روضه، میگن ما کسی رو جز حسین نداریم، بریم حرف مون رو به آقامون بگیم. اما تا میان روضه، حرف مصیبتش میشه همه غصه ها یادشون میره. همه امشب اومدن بگن: امان از دلِ زینب... امشب اگه من بخوام روضه بخونم همین اوج روضه است. خدا انشاءالله هیچ کسی رو از بالا پایین نیاره. از مدینه وقتی بیرون زد، هر جا منزل می کردن جوانای هاشمی دور عمه رو می گرفتند. یه دستش رو علی اکبر می گرفت یه دستش رو قاسم می گرفت. عباس رکاب می گرفت تا زینب پایین بیاد. "درگوشی بهت بگم: خبر داری نامحرما دور زینب رو مثل امشب گرفتند؟" یاالله. خیلی خسته شد زینب. دونه دونه بچه هارو جمع آوری کرد. از اینجا روضه بخونم...*
بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود
دامان آسمان ز غمش پر ستاره بود
یک خیمه نیم سوخته، شد جای صد یتیم
چیزی که ره نداشت درآن خیمه، چاره بود
در زیر پای اسب، دو کودک ز دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
در پشت ابر، چهره ی هر ماهپاره بود
از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد
از مشت ها بپرس که با گوشواره بود
*"می خوای روضه بشنوی شام غریبان؟..." میگه بچه ها می دویدن تو این بیابونا. دیدم یه دختری دامنش آتش گرفته. با عجله دویدم. آتش دامنشو خاموش کردم. داره می ترسه و می لرزه. گفتم: دخترجان! ناراحت نباش من نیومدم آزارت بدم، میخوام آتش دامنت رو خاموش کنم. همچین که آتش دامنش رو خاموش کردم یه نگاه کرد گفت: آقا میشه یه مقدار به من آب بدید؟ "شام غریبانه ، اگه مردا داد نمی زنن بگم زنا برا رقیه داد بزنن" میگه سپرم رو آب کردم، آب رو گرفت دستش، می لرزه اما آب نمی خوره... گفت: آقا! میشه به من بگی قتلگاه کدوم طرفِ؟ گفتم: دختر آبت رو بخور... قتلگاه رو برای چی میخوای؟ گفت: آخه بابام هنوز تشنه است،هنوز آب نخورده...*
.
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ شام غریبان ِحضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
یه روز یه باغبون بود
که خیلی مهربون بود
یه باغی داشت که عشقِ
زمین و آسمون بود
یه روز یه عده گلچین
گلخونه شو سوزوندن
میون اون همه گل
سه چهار تا غنچه موندن
تو غنچه های لاله
یه غنچه بود سه ساله
همیشه غرق شبنم
همیشه غرقِ ناله
یه عده می رسیدن
دنبالش می دویدن
الهی بمیرم اون رو
رو خارا می کشیدن
یه شب تویِ خرابه
خواب بود و خوابِ گل دید
صدای ناله ی اون
به آسمونا رسید
یه وقت تو گریه هاش دید
دَرِ خرابه وا شد
*میدونی چی شد؟..*
سَرِ گل رو آوردن
خرابه کربلا شد
سرو گذاشت رو زانوش
زبون به شکوه وا کرد
عزیز من گل من
کی سرتو جدا کرد
*حسین.... خدا ان شاءالله؛ هیچ خانواده ای رو آواره بیابونا نکنه. امشب تک و تنهاست زینب. سکینه رو سوار کرد. زین العابدین رو سوار کرد. رباب رو سوار کرد. عمه قربونتون بِره. منم بی برادر شدم. عزیزایِ منم کشتن. دورتون بگرده عمه. دونه دونه رو همه رو سوار کرد. دونه دونه شونو محبت کرد. اما همچین که همه رو سوار کرد یه نگاه کرد دید کسی نیست کمکش کنه. همچین که دور و برش رو نگاه کرد دید نه خبری از عباس هست.نه از بنی هاشم ها خیری هست، صدا زد: علی اکبر! کجایی ببینی عمه جانت تنهاست،میخوام سوار بر محمل بشم...همه رو سوار کرد... عاقبت شتر جلوش زانو زد.*
ميان این همه دشمن چو بي كسم ديدند
*یه سوال کنم ازت؟ اگه یه وقت خواهرت، مادرت گریه کنه یه نفر لبخند بزنه چکار می کنی؟*
میان این همه دشمن چو بی کسم دیدند
به اشک بی کسی ام ناکسانه خندیدند
--
از سر نی حرف می زنه، نگاهِ تو با دل من
تو به این نیزه دار بگو، دور نشه از محمل من
من فدات شم هلالِ من
یه نگاه کن به حالِ من
دلِ زینب، تو موهات خونه کرده....
آخه زُلفِ تو رو، فاطمه شونه کرده....
*از ابتدایِ نفس تا انتها... فریاد بزن: یا حسین...در و دیوار فردای قیامت گواهی میده، زن ، مرد، پیر ، جوون. تموم شد، شام غریبانه...حسین....
___.
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•