eitaa logo
امام حسین ع
20.5هزار دنبال‌کننده
405 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 😍 ۱۴۰۰ بند اول: سلطانِ سلاطینه جهانه قمر زوره بازوهاش فوق بیانه قمر بی رقیبه میون سپاه عدو الگوی دلیران و یَلانه قمر قمر الاَقماره و با عزت و سالاره واسه لشکر عدو نذاشته راه چاره زلزله به پا میشه با قدمش تو میدون مثل حیدر و حسن یک اَسدِ کراره با ابهّت ، میزنه چه مرتب ضربه هاشو، با تمامیه قدرت واسه اینکه، روی ناموسه حسّاس ابوفاضل، شده معنیِ غیرت یا قمر یا عباس 🌸🌸🌸🌸🌸 بند دوم: نعم المولا و نعم الامیره قمر پهلوان و خیلی بی نظیره قمر وقتی می ریزه روی سره دشمنا با تیغش جونشونو میگیره قمر قمر الافلاکه و شده کفیل الزینب برا قدرتش شده به قدرت الله منصب دشمنش میترسه وقتی که میبینه عباس میزنه نقاب و میشینه بالای مرکب میده جولان، شده خالق طوفان یلِ گُردان، شده معرکه گَردان شیرِ حیدر، پسرِ ام البنین ابوفاضل، صاحب تیغ بُرّان یا قمر یا عباس 🌸🌸🌸🌸🌸 بند سوم: قهرمانه بدون تکبّر ،قمر داره در هر فنونی تبحّر قمر وقتی که می زنه به یسار و یمین از کُشته میدونو میکنه پُر قمر وای از اون لحظه که پاش میون میدون وا شه محشری با یک نگاه حیدریش برپا شه همه می بینن که از هر طرفی رد میشه فرشی از جنازه ی یَلا به زیر پاشه احتیاجی که نداره به شمشیر میره تو قلب عدو مثه یک شیر وقتی که سرها رو می زنه یک جور ملک الموت روی عرش میگه تکبیر یا قمر یا عباس 🎵📝: (طاها تحقیقی) (عبدالمحسن) فقط نه شبه 👇
. ‍ ۱۴۰۰ بند اول: ای امین حسین(مسلم۳) ای نگین حسین(مسلم ۳) در مسیر حق، فداییه اول تو یار دین حسین(مسلم ۳) داماد حیدری میر و قلندری شهره شدی تو در مردی، دلاوری سفیرِ بی قرین و، شیرِ میادین تویی شایسته ی هر، حُسن العناوین روی دارالعماره، با عشق و عزت به دعای شهادت، فرمودی آمین یا مسلم مدد یا مسلم 🌸🌸🌸🌸🌸 بند دوم: عشق خون خدا(مسلم۳) واژه واژه وفا(مسلم۳) جبرئیل وقتِ، نبرد تو در کوفه گفته صد مرحبا(مسلم۳) ای زاده ی عقیل آقای بی بدیل در وادیِ بلا شد صبر تو جمیل تو نماد شهامت، اهل جهادی بین کوفه وزیرِ، نور العبادی زدی بر قلب دشمن، تنهای تنها سندی بر شکست، اِبن زیادی یا مسلم مدد یا مسلم 🌸🌸🌸🌸🌸 بند سوم: پهلوان عرب(مسلم۳) ای علوی نسب(مسلم۳) با رجز هایت، دشمن آل علی میرود به عقب(مسلم۳) سردار با وقار چالاک و استوار تیغ نگاه تو ماننده ذوالفقار یل بی مثل و همتا، با اقتداری شده دشمن ز برق، چشمت فراری تویی فتّاحِ جنگ و، مرآتِ حیدر مثل یک شیر غران، در کار و زاری یا مسلم مدد یا مسلم 🎵📝: (طاها تحقیقی) (عبدالمحسن) 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210701-WA0045.mp3
12.45M
🏴 از حال دلم کی با خبره حق دارم اگه خوابم نبره رویای حرم توی سرمه یک ساله دلم کنج حرمه از کرببلا محرومم حسین من با تو فقط آرومم حسین اشکمو این جدایی باز درآورده تموم زندگیم بهت گره خورده بی کرببلا دنیا قفسه این در به دری ولله بسه دلتنگ تو ایم آقا همگی هرچی تو بخوای هرچی تو بگی روزا رو دلم میشماره فقط میخواهم یا حسین شیش گوشه ازت اشکمو این جدایی باز درآورده تموم زندگیم بهت گره خورده یا اباعبدالله ... .
4_5913312815673772699.mp3
15.96M
شور | از حال دلم کی باخبره مـجــلـــس روضـه‌ی هـــفـــتـــگــــی سه‌شنبه۱۸خرداد۱۴۰۰ | ۲۷شوال۱۴۴۲ مداح : کربلایی
enc_16250118275987758024962.mp3
2.23M
از حـال دلـم کـی بـا خـبـره🎙❤️ 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. دو صحرا بود و در این بین ، دین ما سفر میکرد غدیر و کربلا ، دل را به ایمان مفتخر میکرد دو صحرا که عطش را با علی سیراب میکردند و عشق اینگونه ما را از ولایت باخبر میکرد نبی فریاد زد: حج رفتگان دوست! برگردید و دلها را برای عشق حیدر تشنه تر میکرد کدامین دست بالا رفته در همراهی حیدر؟ همان دستی که با انگشت خود ، شق القمر میکرد نبی فریاد زد: من کنت مولاه ، علی مولاه که پژواک صدا ، گوش فلک را نیز کر میکرد نبی فریاد زد: حیدر امیرالمومنین ماست... نبی اسلام را در خط حیدر مستقر میکرد نبی فریاد زد: حیدر فقط معیار اسلام است و اینگونه برای خصم، اعلام خطر میکرد ز تکرار صدایش خوب فهمیدم که دست حق برای بی بصیرت ها، صدا را بیشتر میکرد . دو تا دست دگر در کربلا بالاست، سمت یار و شعر از لابلای پیچ تاریخی گذر میکرد صدا زد: آی شمشیران! ببارید از قضا بر من، صدای شاه تنها ، فکر ابنا بشر میکرد فرات آن روز شاهد بود و در خود عشق را میدید، دو تا دست دگر ، در راه دین سینه سپر میکرد دو دست افتاد از سقا ، حسین بن علی افتاد نوای انکسارش... یاد هجران پدر میکرد . یقینا بیعتش را با علی برداشت از اول... همان دستی که هرم خیمه ها را شعله ور میکرد حسین از گودی پایین تل میدید آتش را مرا سادات می بخشند...مولا یاد در میکرد .
. ✅ مقتل حضرت مسلم (ع) 🔴 وقتی خبر دستگیری هانی به گوش حضرت مسلم رسید، به همراه کسانی که با او بیعت کرده بودند از خانه خارج شد تا به جنگ ابن زیاد برود؛ ولی با تهدید اطرافیان ابن زیاد، و فرارسیدن شب یارانش از گرد او پراکنده شدند. غیر از حدود10 نفر که آن‌ها هم پس از نماز مغرب او را ترک کردند. وقتی حضرت مسلم این وضع را مشاهده کرد به تنهایی از مسجد خارج شدودر کوچه‌ها حیران و سرگردان می‌گشت تا اینکه به خانه زنی رسید که نامش «طوعه» بود. و از او خواست که پناهش دهد. پسر طوعه که از طرفداران ابن زیاد بود او را آگاه کرد. ابن زیاد، محمد بن اشعث را به دستگیری مسلم فرستاد حضرت مسلم به جنگ با آن‌ها پرداخت. پس ازنبردی دلیرانه جراحات و زخم‌های زیادی بر بدن مطهرش وارد آمده بود. محمد بن اشعث به مسلم امان داد؛ اما حضرت مسلم در جواب فرمود: به امان افراد حیله‌گر و نابکار، اطمینانی نیست. بااین حال به طور جمعی به سوی حضرت مسلم حمله کردند. او روی زمین افتاد و به اسارت در آمد. محمد بن اشعث، مسلم بن عقيل را به قصر آورد و چون وارد شد، جريان مسلم را گفت و امانی كه به او داده بود.اما ابن زیاد امان را نپذیرفت. در آن حال تشنگی بر آن جناب غلبه كرده بود فرمود: جرعه‌ای آب به من بدهيد! مسلم بن عمرو گفت: می‌بينی چقدر اين آب سرد است؟ به خدا قطره از آن نخواهی چشيد تا حميم جهنم را بچشی! آنگاه نشست و تكيه به ديواری داد، عمرو بن حريث غلام خود را فرستاد. كوزه آبی آورد و به او گفت: بياشام. مسلم قدح را گرفت و چون مي‌خواست بياشامد، دهانش پر از خون مي‌شد و نتوانست بياشامد تا سهبار، بار سوم كه خواست بياشامد دندان‌های پيشين آن جناب در قدح افتاد. پس فرمود: سپاس خدای را اگر روزی من شده بود خورده بودم. چنين قسمت شده كه من تشنه باشم پس اورا به حضور ابن زیاد بردند ، آن ملعون گفت: ای نافرمان! بر ضد پیشوایت خروج کرده، تفرقه ایجاد کرده و فتنه برافروخته‌ای. مسلم گفت: دروغ می‌گویی. به خدا که معاویه، به اجماع مردم خلیفه نبود؛ بلکه با نیرنگ بر وصی پیامبر غلبه یافت و غاصبانه خلافت را از او گرفت. پسرش یزید نیز چنین کرد؛ اما فتنه را تو و پدرت برانگیختی. امیدوارم که خداوند، شهادت به دست شقی‌ترین مردم را نصیبم سازد. پس مسلم به عمر سعد خصوصی وصیت کرد وگفت: اسب و سلاحم را از اینان بگیر و بفروش و 700 درهم قرض مرادرکوفه ادا کن. دیگر آنکه وقتی مرا کشتند، جنازه‌ام را خاک بسپار و سوم نامه‌ای به حسین بن علی (ع) بنویسی که اینجا نیاید که مثل من کشته می‌شود. عمر سعد وصایای مسلم را به ابن زیاد گفت وابن زیاد گفت: ای پسر عقیل! مسأله قرضت، مال توست و از آن جلوگیری نمی‌کنیم و جسدت، اختیارش با ماست. اما حسین. اگر با ما کاری نداشته باشد با او کاری نداریم؛ ولی اگر به قصد ما آید، از او دست برنمی‌داریم. ولی دوست دارم بدانم برای چه به این شهر آمدی وکار مردم را به تفرقه کشاندی ؟ مسلم گفت: برای آشوب به این شهر نیامدم؛ ولی شما زشتی‌ها را آشکار و خوبی‌ها را دفن کردید، بدون رضای مردم بر آنان حکومت یافتید و آنان را به غیر خواسته خدا وادار ساختید و رفتاری چون کسری و قیصر پیش گرفتید. آمدیم تا امر به معروف و نهی از منکر کنیم و مردم را به کتاب و سنت فراخوانیم و ما شایسته این بودیم و از آن زمان که امیرالمؤمنین به شهادت رسید، خلافت برای ما بود و همچنان برای ماست و به زور از ما گرفتند. شما نخستین کسانی بودید که بر امام هدایت شوریدید و وحدت مسلمانان را گسستید و حکومت را غصب کرده و با شایستگان آن ظالمانه به نزاع پرداختید. برای ما و شما مثلی نمی‌دانم جز این آیه قرآن «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.» ابن زیاد ملعون به ناسزا گفتن به حضرت علی، امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام پرداخت. سپس به بکیر بن حمران دستور داد که حضرت را روی بام قصر برده و او را به قتل برساند. بکیر حضرت مسلم را در حالی که ذکر خدا و استغفار و صلوات بر پیامبر (ص) بر زبان داشت گردن زد و او را از بالای قصر به پایین انداخت. خبر شهادت مسلم به امام حسین (ع) رسید. امام از کسی که از کوفه می‌آمد، پرسید: از کجا می‌آیی؟ گفت: از کوفه. از آنجا بیرون نیامدم؛ جز آنکه مسلم بن عقیل و ‌هانی بن عروه را کشته و به دار آویخته در بازار قصابان دیدم؛ در حالی که سرهایشان را برای یزید فرستاده بودند. امام حسین گریست و فرمود: انا لله و انا الیه راجعون. 👈 منابع: ارشاد شیخ مفید. لهوف سیدبن طاووس. مقتل‌الحسین عبدالرزاق مقرم .