.
4⃣برکات حبّ اهل بیت(علیهم السلام) در کلام #امام_محمد_باقر_علیه_السلام!👇
✅برید بن معاویه عجلی می گوید :
در نزد امام باقر(ع) بودم مردی از خراسان با پای پیاده به محضرش آمد و پاهایش را که پوست انداخته بود از کفش بیرون آورد و گفت :
📋«أَمَا وَاَللَّهِ مَا جَاءَ بِي مِنْ حَيْثُ جِئْتُ إِلاَّ حُبُّكُمْ أَهْلَ اَلْبَيْتِ»
♦️به خدا جز دوستی شما اهل بیت(علیهم السلام) هیچ عاملی مرا از راه دور به اینجا نیاورده است.
امام(ع) به او فرمود :
📋«وَ اَللَّهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَنَا وَ هَلِ اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحُبُّ؟
إِنَّ اَللَّهَ يَقُولُ : {قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ}(آل عمران ۳۱) وَ قَالَ : {يُحِبُّونَ مَنْ هٰاجَرَ إِلَيْهِمْ}(حشر ۹) وَ هَلِ اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحَبُّ؟»
♦️به خدا اگر سنگی ما را دوست بدارد، خداوند او را با ما محشور می کند و آیا دین، چیزی جز محبت است؟
خداوند می فرماید : [ای پیامبر!] بگو : اگر خدا را دوست می دارید، مرا پیروی کنید تا خدا دوستتان دارد و خداوند فرمود : کسانی را که به سوی آنها مهاجرت می کنند، دوست دارند و آیا دین، غیر از محبت است؟(۱)
📚منبع :
۱)التفسير عیاشی، ج۱، ص۱۶۷
#امام_باقر
.
جابر بن عبدالله انصاری دیده خود را گِرد قبر امام حسین چرخاند و گفت :
سلام بر شما اى روح هایى که گرداگردِ حسین(ع) فرود آمده، همراهش شدید!
گواهى مى دهم که نماز را به پا داشتید و زکات دادید و به نیکى فرمان دادید و از زشتى باز داشتید و با مُلحدان جنگیدید و خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید.
سوگند به آن که محمّد(ص) را به حق برانگیخت در آنچه به آن در آمدید با شما شریک هستیم.
عطیه می گوید : به جابر گفتم :
📋《یا جابِرُ! کَیفَ وَ لَم نَهبِط وادِیاً ولَم نَعلُ جَبَلاً ولَم نَضرِب بِسَیفٍ وَ القَومُ قَد فُرِّقَ بَینَ رُؤوسِهِم وأبدانِهِم، واُوتِمَت أولادُهُم و أرمَلَت أزواجُهُم؟!》
♦️اى جابر! چگونه [با آنان شریک باشیم]، با آن که ما نه به درّه اى فرود آمدیم و نه از کوهى بالا رفتیم و نه شمشیرى زدیم، در حالى که شهدای کربلا سرهایشان از پیکر جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟!
جابر گفت :
📋《یا عَطِیَّةُ! سَمِعتُ حَبیبی رَسولَ اللّه(ص) یَقولُ : مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعَهُم و مَن أحَبَّ عَمَلَ قَومٍ اُشرِکَ فی عَمَلِهِم وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّداً(ص) بِالحَقِّ نَبِیّا إنَّ نِیَّتی و نِیَّةَ أصحَابِی عَلَى مَا مَضَى عَلَیهِ الحُسَینُ(ع) وأصحَابُهُ》
♦️اى عطیّه! شنیدم که حبیبم پیامبر خدا(ص) مى فرماید :
هر کس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مى شود و هر کس کارِ کسانى را دوست داشته باشد، در کارشان شریک مىشود و سوگند به آن که محمّد(ص) را به حق به پیامبرى بر انگیخت نیّت من و همراهانم همان است که حسین(ع) و یارانش بر آن رفته اند.
عطیه می گوید :
بعد از اینکه با جابر آنان را زیارت نمود، به من گفت :
📋《خُذُوا بِی نَحوَ أبیَاتِ کُوفَانَ》
♦️مرا به سوى خانه هاى کوفه ببر!
📋《فَلَمّا صِرنا فی بَعضِ الطَّریقِ قالَ : یا عَطِیَّةُ! هَل اُوصِیکَ و مَا أظُنُّ أنَّنی بَعدَ هذِهِ السَّفَرَةِ مُلاقیکَ؟
أحبِب مُحِبَّ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) ما أحَبَّهُم وأبغِض مُبغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) ما أبغَضَهُم وإن کانَ صَوّاما قَوّاما، وَارفُق بِمُحِبِّ مُحَمَّدٍ(ص) وآلِ مُحَمَّد(ص)!
فَإِنَّهُ إن تَزِلَّ لَهُ قَدَمٌ بِکَثرَةِ ذُنوبِهِ ثَبَتَت لَهُ اُخرى بِمَحَبَّتِهِم ، فَإِنَّ مُحِبَّهُم یَعودُ إلَى الجَنَّةِ ومُبغِضَهُم یَعودُ إلَى النّارِ》
♦️هنگامى که بخشى از راه را رفتیم گفت :
اى عطیّه! آیا سفارشى به تو بکنم که دیگر گمان ندارم پس از این سفر تو را ببینم؟
دوستدار خاندان محمّد(ص) را تا زمانى که آنان را دوست مى دارد، دوست بدار و دشمن خاندان محمّد(ص) را تا زمانى که با آنان دشمن است دشمن بدار، هر چند روزه گیر و شب زنده دار باشد، و با دوستدار محمّد(ص) و خاندان محمّد(ص) رفاقت کن که اگر یک گامش از فراوانىِ گناهش بلغزد، گام دیگرش به محبّت آنان استوار مىمانَد؛ چرا که دوستدار آنان به بهشت باز مىگردد و دشمن آنان به سوى آتش دوزخ مىرود.(۲)
📚منابع :
۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۶۸، ص١٣٠
انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد
.
#گریز_زیارت_عاشورا
.
#غزل
#عرفه
#کمیل_کاشانی ✍
جان عاشق شده امروز گدای عرفه
بر سر سفره ی پر فیض دعای عرفه
میشود محرم اسرار محرم آن کس
که شود بهره ور از لطف و صفای عرفه
هرکه از اشک وضو گیرد و تطهیر کند
دل او میشود آماده برای عرفه
بهتر از این نفسی خرج مناجات شده است ?
چه بخوانیم بگویید به جای عرفه
لحظه ی ناب مناجات حسین زهرا
دیدنی بود در آن حال و هوای عرفه
عرفات است و منا شاهد این شیدایی
خورده امضای ابالفضل به پای عرفه
جبل الرحمه گواه است که در استغفار
به یقین توبه پذیر است خدای عرفه
جان به قربان غریبی که در آن شهر فریب
پیکرش غرقه ی خون شد به منای عرفه
#روز_عرفه
.
.
#واحد #زمینه
زبانحال #حضرت_مسلم علیه السلام
#شب_اول_محرم
رو دار الاماره حسین جان
بیــا و ببــین بی قــرارم
دم آخری اسمــتو ، مــن
با گــریه روی لب مــیارم
سفیرت شده بین غم ها اسیــر
تو این شهر غم دست من رو بگیر
أمیــري حســینٌ و نـِعـم الأمــیر
٬حسین جان٬
لبام تشنه ی آبه ولی زخمه لبم
توی شهر صد فرقه حسینی مذهبم
به فکر تو و به فکر بی بی زینبم
٬حسین ٬
٫امیری حسین ، حسین حسین نعم الامیر٫۳٫
--------------------------------------
توی کوچه ها نیمه ی شب
سفیرت شده زار و تنها
از این مردم شهر کوفه
فقط طوعه شد یارم آقا
چقدر اهل کوفه به ما بی وفاند
همه کوفیا دشمنای شماند
با شمشیر همه راهی کربلاند
٬حسین جان٬
بیا و ببین به جای گل شمشیر دارن
برا طفل شیر خواره ات سه شعبه تیر دارن
برا خواهرت اینا غل و زنجیر دارن
٬حسین٬
٫امیری حسین ، حسین حسین نعم الامیر٫
--------------------------------------
تو را جان زهرا حذر کن
از این کوفه شاه حجازی
اینا میشکنند حرمتت رو
آقا جای مهمون نوازی
دارن توی دل کینه ی حیدرو
نیاری یه وقت شبه پیغمبرو
رو قلبت میزارن غم اکبرو
٬حسین جان٬
به پیش چشات یه روزی غوغا میکنن
اینا قامت امامتو تا میکنن
علی اکبرت رو اربا اربا میکنن
٬حــــسین٬
■■■■
◇شاعر: عبدالزهرا هاشمیان
👇
#با_کاروان_حسینی
#خروج_کاروان_از_مکه
#غزل
🔹کعبهٔ ششگوشه🔹
وقتی که با عشق و عطش یاد خدا کردی
احرام حج بستی و عزم کربلا کردی
تو در تمام راه، دور عشق چرخیدی
حاشا اگر یک لحظه حَجّت را رها کردی
هفتاد دفعه دور معشوق خودت گشتی
آخر به روی نیزه حَجَّت را ادا کردی
شیطان به رویت سنگ زد، از کوفه پرسیدم:
کافر چرا اعمال حج را جا به جا کردی...
تا پای جان ماندن همان عهد قشنگی بود
عهدی که کوفی بست اما تو وفا کردی
خون خدا بودن قیامت میکند در تو
حق داشتی تا محشرت را خود به پا کردی
تو خوب میدانستی آنجا یار و یاور نیست
حس میکنم از کربلا ما را صدا کردی
اینکه تو ابن بوترابی اتفاقی نیست
تو خاک را با خون پاکت کیمیا کردی
حالا دلم با هر تپش صحن و سرای توست
یک کعبهٔ ششگوشه در قلبم بنا کردی
📝 #مهدی_مردانی
.
#با_کاروان_حسینی
#خروج_کاروان_از_مکه
#غزل
🔹قافلۀ اشک🔹
بار بر بستهای ای دل، به سلامت سفرت
میبری قافلۀ اشک مرا پشت سرت
راه میافتی و باقیست به خاک عرفات
حرفهایی که روان بود از آن چشم ترت
به کجا میبرد این راه بلاخیز تو را!
کودکاناند و زناناند چرا همسفرت؟
میشوی دربهدر کوه و بیابان و... جهان،
میشود از سر دلباختگی دربهدرت
خبر قاصد تو میرسد از طوفانها
این خبر چیست؟ که داغیست گران بر جگرت
میرسی کمکم و پیداست به پهنای افق
خیمۀ در دل صحرای بلا شعلهورت
میهمان هستی و با نیزه و شمشیر چرا
میزبان تو گرفتهست چنین دور و برت؟
روزها میگذرد میرسد از راه آخر
آن غروبی که سر نیزه روان است سرت
📝 #حسن_زرنقی
.
.
#با_کاروان_حسینی
#خروج_کاروان_از_مکه
#غزل
🔹آهنگ سفر🔹
از حریم کعبه آهنگ سفر داریم ما
مقصدی بالاتر از این در نظر داریم ما
میرویم از کعبه سوی کربلای پُر بلا
اینچنین حُکم از خدای دادگر داریم ما...
از برِ قبر پیمبر گرچه هجرت کردهایم
گوش جان بر گفتۀ خیرالبشر داریم ما
چون خدا خواهد ببیند جسم ما را غرق خون
نِی ز مرگ اندیشه، نِی خوف از خطر داریم ما
دینِ حق گر جُز به قتل ما نگردد جاودان
از سنان و تیغ و پیکان کِی حَذَر داریم ما
تا کنیم اتمام حجّ ناتمام خویش را...
از ازل شورِ شهادت را به سر داریم ما...
📝 #سیدرضا_مؤید
.
#عرفه
حج از حجاز عازم دشت بلا شده
حاجیّ عشق راهی کرب و بلا شده
این حاجیان سلاله ی زهرای اطهرند
یک کاروان نور، سفیر خدا شده
اینها فدائیان تولّای حیدرند
ذبح عظیم، راهی دشت منا شده
پنهان کنید از عرفه خیمه گاه را
این خیمه گاه بازدِهش نینوا شده
نور خدا به ظلمت شب بار بسته است
یعنی که وقت هدیه ی خون خدا شده
ای محرمان رکاب بگیرید عمّه را
زینب پیمبر سفر کربلا شده
رؤیت شده ستاره ی دنباله دار عشق
از آسمان به سوی زمین راه وا شده
اطفالِ خردسالِ زبان بسته را ببین
حالا زبانشان به عمو آب وا شده
محمود ژولیده✍
#روز_عرفه
.
#عرفه
چون خدا طالب گدا شد باز
در رحمت به روی ما شد باز
بنده، شرمنده ی خدا شد باز
او خریدار اشک ما شد باز
خبر آمد گناه می بخشم
کوه عصیان به کاه می بخشم
روز الطاف کبریا عرفه
مژده بخشش و عطا عرفه
روز مهمانی خدا عرفه
السلام علیک یا عرفه
من از ماه تو به جا ماندم
بنده ای دور از خدا ماندم
به سرم آمده بلا چه کنم
گشته ام سخت مبتلا چه کنم
به خودم کرده ام جفا چه کنم
نپذیری اگر مرا چه کنم
هیچ کس همچو من نمی خواهد
عبد توبه شکن نمی خواهد
من زمین خورده ام مرا نزنید
عبد افسرده ام مرا نزنید
در گنه مرده ام مرا نزنید
پی به خود برده ام مرا نزنید
تو ببین عذر اشتباه مرا
به رویم نزن گناه مرا
نشود تا که بنده ات رسوا
خوب و بد را ز هم مساز جدا
درهم اینبار هم بخر ما را
تو و رد کردن گدا هیهات
ورنه من از خجالت آب شوم
مپسند پیش کس خراب شوم
گر ندارم بها، نگهدارم
گوشه این سرا نگهدارم
تو بیا از خطا نگهدارم
تا رَوَم کربلا نگهدارم
جبل الرحمة کوه عشق و صفا
عرفات از حضور تو زیبا
کاروانی که لاله ها دارد
ای خدا عزم کربلا دارد
کوفه در سر چه نقشه ها دارد
شهر مکر است و ماجرا دارد…
#عرفه
دارد زمان توبه ما دیر می شود
بی توبه هم زمانه چه دلگیر می شود
دارد دگر یواش یواش از نشانه ها
آن بنده جوان تو هم پیر می شود
وقتی ز دست شب و روز است قدر من
قدر مسلمم آینه تسلیم می شود
باید سراغ قافله عرشیان گرفت
ورنه هوای شهر نفس گیر می شود
پیش شهید عشق چه سان سر کنم بلند
وقتی نگاه فاطمه تکثیر می شود
اینجا هنوز وقت برای انابه هست
با یک اشاره بر لبم اکسیر می شود
گاهی که خالصانه ترین گریه می کنم
تقدیر هم مؤید تغییر می شود
حالا ز دست، لیله قدر آمدیم و رفت
تکلیف چیست؟ بر تو چه تقدیر می شود؟
باید که راهی عرفه گردی ای رفیق
آنجا که معرفت به تو تقدیر می شود
وقتی که از وقوف رَوی به مشعر الحرام
دل خود به خود به زمزمه تطهیر می شود
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
وقتی زمان مسلخ و تقصیر می شود
دیگر صدای هلهله ها پس برای چیست؟
آنجا که دفعتا پدری پیر می شود
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
ذبح عظیم بانی تکبیر می شود
#عرفه
ای امیر عرفه دست من و دامانت
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت
ای امیر عرفه ذكر لبت را قربان
حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان
ای امیر عرفه روح مناجات توئی
مشعر و سعی و صفا مروه و میقات توئی
ای امیر عرفه حالِ مناجات بده
بر گدای حرمت وقت ملاقات بده
ای امیر عرفه گرچه سراپا دردم
گر بیائی به خدا دور سرت می گردم
ای امیر عرفه دیدۀ پر آب بده
دل بیتاب مرا با نگهی تاب بده
ای امیر عرفه فیض دمت را قربان
دل دریایی لبریز غمت را قربان
ای امیر عرفه تنگ غروب است بیا
سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بیا
ای امیر عرفه حاجی زهرا برگرد
جان زهرا دگر از خیمۀ صحرا برگرد
ای امیر عرفه خنده بزن بر رخ من
جان زینب بده روز عرفه پاسخ من
ای امیر عرفه! ذكر مدام است بیا
كار این عاشق دلخسته تمام است بیا
ای امیر عرفه دیدن رویت عشق است
مردن امشب به خدا بر سر كویت عشق است
ای امیر عرفه جان گل یاس بیا
آخر مجلس ما روضۀ عباس بیا
ای امیر عرفه در عرفاتی امروز
یا كه در علقمه ی شاه فراتی امروز
ای امیر عرفه شرح بده خود بر من
سر عباس كجا ضرب عمود آهن!!
مجتبی روشن روان