eitaa logo
امام حسین ع
22.2هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. چه می‌دیدی؟ بگو با من که در آن روز و در آنجا چه می‌دیدی؟ شهید من! میان تیر و ترکش‌ها چه می‌دیدی؟ همان‌جایی که می‌گفتی بیا احمد، بیا احمد روایت کن که در آن صحنۀ زیبا چه می‌دیدی؟ نسیم رحمت آنجایی که پس زد پردۀ دنیا بگو آن لحظه‌ها در عالم بالا چه می‌دیدی؟ در آن گودال و آن صحرا، میان آتش و خون‌ها به غیر از صحنه‌های سرخ عاشورا چه می‌دیدی؟ چه می‌دیدی که رفتن را به ماندن‌ها نمی‌دادی پس از آن روزها در طالع فردا چه می‌دیدی؟ بگو، دیروز از آن بالا بلندی‌های معبرها از این آشفته حال و روزهای ما چه می‌دیدی؟ شهید من! شهید من! که هم‌آغوش امواجی بگو در بی‌کرانی‌های آن دریا، چه می‌دیدی؟ ✍🏻 🏷بیاد 🇮🇷 .
Moharram 1401.05.10 - Shab 04 - H.Sarollah.Rasht - 01 - Abozar Biukafi - Najva Ba I-Hosein A.MP3
17.61M
ای در دلم محبت تو هست‌ونیستم هستی تویی بدون تو من هیچ نیستم اشک است و آه نام تو، آن را تمام عمر؛ هر صبح و شام زمزمه کردم، گریستم آخر مگر تو هستی من نیستی حسین؟! پس من در این زمانه به‌دنبال چیستم؟! حُرّم و یا که شمر در این کربلای نفس؟! اصلاً خودت بگو که در این صحنه کیستم؟! اصلاً در این مبارزه‌‌ها جای من کجاست؟! ای وای اگر که روبه‌روی تو بایستم آخر شهید می‌شوم آری به‌راه تو در این مسیر اگر که شهیدانه زیستم‌ شاعر: آقای حاج‌ابوذر‌بیوکافی
. یک عده تو را نمی‌شناسند هنوز در غفلت خویش, بی حواس‌اند هنوز تو هیبت آفتابی و شب‌ْپَره‌ها از عکس تو نیز در هراس‌اند هنوز ✍ .
. مگر نه اینکه همان طفل غزه طفل من است چرا سکوت کنم سینه‌ام پر از سخن است برای من اگر انسانم و مسلمانم جوانِ جان به کف غزه نیز هموطن است هنوز هم که هنوز است خون‌نوشتۀ «قدس» برای پیکر اسلام نقش پیرهن است به آتشی که برافروخته‌ست باد خزان چه غنچه‌ها که زبان‌بسته گرم سوختن است ببین مقابلۀ تانک‌ها و انسان را کسی نگفت چرا! این چه جنگ تن به تن است؟ جوان سنگ به دستی به خط زد و دیدیم به روی شانۀ شهری شهید بی‌کفن است مگر پرندۀ ما از قفس چه می خواهد؟ تمام آرزویش لحظۀ رها شدن است 📝 .
. یا اباعبدالله الحسین(ع) هرکه در ذهنش زیارت را تجسم می کند گاه گریان میشود گاهی تبسم می کند هرشب جمعه دلم سمت حرم پرمی کشد کفتر جلدت همیشه  میل گندم می کند درد دلها میکنم با گنبد و گلدسته ات عشق تو عشاق را گرم تکلم میکند نوکر این خانه در وقت نبود آب با تربت کرببلای تو تیمم می کند اربعین هر نوکری دل را به دریا می زند موج عشقت درمیان دل تلاطم می کند حق بده ماسر فرود آریم در صحن نجف پیش اقیانوس٬قطره٬دست و پا گم می کند با مدال نوکریِّ تو به جنت می رویم روز محشرهم خدا برما ترحم می کند از ته دل می نویسم دوستت دارم حسین مادرت بر دوستدارانت تبسم می کند (بهار)✍ .............................. . 📋 به گوش می‌رسد از آسمان اذان حسین (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به گوش می‌رسد از آسمان اذان حسین زمین از آنِ حسین ، آسمان از آنِ حسین هزار سال گذشت و هنوز در گذر است... کسی مرا برساند به کاروان حسین عجیب نیست اگر بر کویر خشک یزید ببارد ابر کرامت از آسمان حسین مرا به دست کسی جز حسین نسپارید قسم به جان عقیله ، قسم به جان حسین به ریگ های بیابان بگو قیام کنند به احترام کف پای دختران حسین حسن غریب ترین نام عالم هستی ست و عاشقانه‌ترین نامِ عاشقانه ؛ حسین به کام ماست اگرچه به نام او باشد چه شعر ها که نگفتیم از زبان حسین... هزار سال گذشت و بلندتر از قبل به گوش می رسد از نیزه‌ها اذان حسین شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . علیه‌السلام ای در دلم محبّت تو! هست و نیستم! هستی تویی بدون تو من هیچ نیستم اشک است و آه نام تو، آن را تمام عمر هر صبح و شام زمزمه کردم، گریستم آخر مگر تو هستی من نیستی حسین؟! پس من در این زمانه به دنبال چیستم؟ حُرّم و یا که شمر در این کربلای نفس؟! اصلاً خودت بگو که در این صحنه کیستم؟ اصلاً در این مبارزه‌ها جای من کجاست؟ ای وای اگر که روبروی تو بایستم آخر شهید می‌شوم آری به راه تو در این مسیر اگر که شهیدانه زیستم! .
طوفان الاقصی _ماهور.mp3
2.64M
مداحی استاد حاج اسماعیلی در مگر نه اینکه همان طفل غزه طفل من است چرا سکوت کنم سینه‌ام پر از سخن است برای من اگر انسانم و مسلمانم جوانِ جان به کف غزه نیز هموطن است هنوز هم که هنوز است خون‌نوشتۀ «قدس» برای پیکر اسلام نقش پیرهن است به آتشی که برافروخته‌ست باد خزان چه غنچه‌ها که زبان‌بسته گرم سوختن است ببین مقابلۀ تانک‌ها و انسان را کسی نگفت چرا! این چه جنگ تن به تن است؟ جوان سنگ به دستی به خط زد و دیدیم به روی شانۀ شهری شهید بی‌کفن است مگر پرندۀ ما از قفس چه می خواهد؟ تمام آرزویش لحظۀ رها شدن است 📝 .
. مگر نه اینکه همان طفل غزه ،طفل من است چرا سکوت کنم؟ سینه‌ام پُر از سخن است برای من اگر انسانم و مسلمانم جوانِ جانْ به کف غزه نیز هم‌وطن است هنوز هم که هنوز است خون نوشته "قدس" برای پیکر اسلام نقشِ پیرهن است به آتشی که برافروخته‌ست باد خزان چه غنچه‌ها که زبان بسته گرم سوختن است ببین مقابله‌ی تانک‌ها و انسان را کسی نگفت چرا؟! این چه جنگ تن به تن است؟! جوان سنگ به دستی به خط زد و دیدیم به روی شانه‌ی شهری شهید بی کفن است * مگر پرنده ما از قفس چه می‌خواهد ؟! تمام آرزویش لحظه‌ای رها شدن است ✍ .
. آنهاکه گمنامند ,  زهرایی تبارند چون فاطمه بی قبر و بی سنگ و مزارند جامانده های ساحل اروند کنارند چون مهدی زهرا کس و کاری ندارند آقا به یارانی که گمنامند بر گرد جان شهیدانی که گمنامند بر گرد گمنام یعنی آخر مظلومیت ها گمنام یعنی دوری از محبوبیت ها گمنام یعنی ترس از معرو فیت ها گمنام یعنی بهترین عاقبت ها !! آخر نیامد برگه ی اعزامی  من از فاطمه تاییدی گمنامی من گمنام یعنی در پی شهرت نبودن در کسب منصب ها پی فرصت نبودن خدمت نمودن در پی منت نبودن طعنه شنیدن اهل شکایت نبودن ما فکرنام ! و عاشقان گمنام … رفتند ما بیقرار … آنها ولی …آرام !! رفتند ! باید به  نسل ما از این گلها بگوییم با اشک دیده تربت آنها بشوئیم تابوتشان را از دل و از جان ببوئیم بلکه نشان یار از آنها  بجوئیم ای وای اگر این لاله ها تنها بمانند گمنام تر از غربت زهرا بمانند این استخوانها آبروی شهر مایند یاس ندو چون گل عطر و بوی شهر مایند شهد شهادت در سبوی شهر مایند گمنام امَا روبروی شهر مایند هر برکتی از برکت گلزار آنهاست این دیده گر باران گرفته کار آنهاست هر جا که قبر یک شهید بی نشان است آنجا نشان مهدی صاحب زمان است هرجا که بویی از پلاک و استخوان است آنجا یقینا قطعه ای از جمکران است این بینشان ها با غم دل آشنایند آگاه از اعمال ما و … بیصدایند ای کاش مرغان هوایی بازگردند آن زائران کربلایی باز گردند از جبهه یاران خدایی باز گردند گمنام های شیمیایی باز گردند چشم انتظارم روز افلاکی بیاید یک فاطمیه شاید املاکی بیاید ای آسمان روزی دعا ها حرمتی داشت این جبهه ها این اسخوان ها برکتی داشت هر فاطمیه با شهیدان الفتی داشت تابوتشان بر دوش مردم قیمتی داشت بر اینهمه محرومیت باید بگرییم بر ایندل پر معصیت باید بگرییم دیگر چرا شوق شهادت ها به سر نیست؟ در اشکهای روضه های ما اثر نیست؟! دیگر چرا از آن تفحص ها خبر نیست؟! مارا بسوی آسمان عزم سفر نیست؟! ای کاش از این زخم کاری مینوشتم بر روی جعبه یادگاری مینوشتم کاش مینوشتم در این زمین جا مانده ام من  یاران در آنجا و من اینجا مانده ام من بعد از شما تنها و تنها مانده ام من با عمر طولانی بهدنیا مانده ام من باز منو یک حس و حال کربلایی شعر کجایید ای شهیدان خدایید شاعر؟؟ ................ برای شهدای گمنام که این روزها از راه رسیده اند باز از خلوت شب می رسد آواز اذان وقت رفتن شده در غفلت خود خواب نمان فارغ از وحشت شب راهی فرداست دلم روشن از خون شهید است کران تا به کران یا که بی نام و نشانند در این غربت خاک یا که دارند به روی جگر از داغ نشان هر که می دید به صد آه و نوا می پرسید "که شهیدان که اند این همه خونین کفنان"؟! همه از نسل حبیبند و وهب در ره دوست همه قربانی اویند چه پیر و چه جوان خیل عباس شهیدست روی شانه شهر کمر شهر خمیده ست از این بار گران پدران را غم فرزند شکستست کمر مادران را غم فرزند بریدست امان ایستادند ولی در دل طوفان چون کوه ایستادند ، ولی با غم و اندوه نهان .
امام حسین ع
📱عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، سروده‌ای را که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آستانه عملیات وعده صا
. 📱 سروده‌ی میلاد عرفان‌پور در استقبال از غزل رهبر انقلاب که بیتی از آن را در آستانه عملیات تنبیهی علیه رژیم صهیونیستی خواندند 📝تو را است معجزه در کف زِ ساحران مهراس 📝عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز 🔹دلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز رهبر معظم انقلاب ▪️ما را مباد، از دل طوفان گریختن ننگ است از میانه‌ی میدان گریختن از خط خون بخوان که نبوده‌ست رسم ما از پاسخ ندای شهیدان، گریختن جانا تو جان بخواه! که معنای زندگی‌ست دل را بهانه کردن و از «جان» گریختن اسفند روی آتش عشقیم و روشن است از این بلا نمی‌شود آسان گریختن کم سو شدیم در قفس شهرها، خوشا همچون ستارگان به بیابان گریختن یا‌ایهالعزیز! گوارای جان ماست محض رضای دوست به زندان گریختن با اشک شوق، می‌گذریم از میان نیل فرعون مانده است و هراسان گریختن ما در امان «انّ معی ربّیِ»‌ توایم از فتنه‌ها خوش است به‌ قرآن‌ گریختن اردیبهشت ۱۴۰۳ ......................... 👇 📱سروده‌ی درباره عملیات تنبیهی علیه رژیم صهیونیستی با تضمین مصرعی از رهبر انقلاب 📝تو را است معجزه در کف زِ ساحران مهراس 📝عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز 🔹 رسید مژده‌ به یاران ز پیر باده‌شناس که گاه مستی و عیش است شکر و حمد و سپاس چمن به مشک بیامیز و لاله روشن کن به مژده‌ای که رسید از سلاله‌ی گل یاس که انتقام شهیدان گرفت لشکر عشق به شیوه‌ای که نمی‌یابمش مثال و قیاس که کرد رخنه ز هر سو به سقف گنبد خصم که بر فلاخن داوود ضربه زد ز اساس چنان به گرز گران زد به کاسه‌ی سر دیو که شد ز مغز تل‌آویو و غرب، هوش و حواس که سوخت خرمن اهریمنان به آتش خشم که دوخت بر تن ناپاک‌شان ز لرزه، لباس نشست مرهم از این مژده بر جراحت قدس رسید روشنی دیده بر یلان حماس حدیث دولت صهیون و ملک ایران است حکایت علف هرزه و حکایت داس دلا عنان به امین ده که قبل واقعه گفت: "توراست معجزه در کف، ز ساحران مهراس!" افشین علا اردیبهشت ۱۴۰۳ ................. 🌷 در غزلی به استقبال غزلی که تازگی از منتشر شده، رفته است. مباد لحظه‌ای از محنت و بلا بگریزیم خوشیم با تو به هر ابتلا، چرا بگریزیم؟! در این مبارزه وقتی عصای معجزه با ماست مباد لحظه‌ای از بیم اژدها بگریزیم به رغم غرش طوفان چو صخره‌ایم به دریا نه مثل موج که با هر نفس ز جا بگریزیم یقین به وسعت تاریخ، بیکرانه بمانیم اگر به دامن دریا چو رودها بگریزیم به تنگنای حوادث همیشه یاد گرفتیم که از خدا نگریزیم و تا خدا بگریزیم* همیشه وعده‌ی ما صادق است در دل میدان به پیش دشمن خود کی به انزوا بگریزیم؟! خوشا به نام و مقام زمانه دل نسپاریم خوشا که مثل شهیدان از ادعا بگریزیم به تیغ عشق سرِ ما بلند می‌شود آخر اگر به دامن خونین کربلا بگریزیم ✍ *فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ...(ذاریات/۵۰) ‌........... . 📱سروده‌ی احمد ایرانی نسب در استقبال از غزل رهبر انقلاب که بیتی از آن را در آستانه عملیات تنبیهی علیه رژیم صهیونیستی خواندند 📝تو را است معجزه در کف زِ ساحران مهراس 📝عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز 🔹دلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز رهبر معظم انقلاب گمان مبر که ز تیغ بلا گریزم!! نه به گردباد بگو چون صبا گریزم!؟ نه عصا وُ دست یداللهی‌ات امید من است به روز واقعه از اژدها گریزم!؟ نه همینکه پای نهادم درون کشتی نوح میان غرش طوفان ز جا گریزم!؟ نه سرم شکسته ولی سرشکسته ام؟ هرگز به روی دار هم از بادها گریزم!؟ نه قسم به "اشهد ان لااله الا الله" مباد اینکه شبی از دعا گریزم!! نه منی که معنی"إِنَّـا إِلَـیْـهِ..." را بلدم نمی‌شود که دمی از خدا گریزم!! نه اگر تمام جهان هم مقابلم باشند به کنج غربتی از انزوا گریزم!؟ نه بگو به حرمت "فَرّوا إلی الحُسین" قسم ز کوی دوست، سوی ناکجا گریزم!؟ نه من از زیارت کرببلا به قدس روم بگو به قدس من از کربلا گریزم؟ نه ▪️ اردیبهشت ۱۴۰۳ ........... 🌷 غزل به استقبال غزلی که تازگی از منتشر شده، رفته است. از ابتلا صف «قالوا بلی» چرا بگریزند؟ کجا سپاهِ بلی‌گفته از بلا بگریزند؟ به حرف بی‌خردان کی رها کنند هدف را؟ به اخم بی‌شرفان کی به انزوا بگریزند؟ عصا به دست برو سمت مار فتنه و جادو که ساحران همه از بیم اژدها بگریزند قسم به جاه سلیمانی‌ات که لشکر موران به محض دیدن تو سوی ناکجا بگریزند به وقت غرش طوفان نوح، طعمهٔ موجند اگرچه قوم ستمگر به کوه‌ها بگریزند بگو به دشمنِ بیچاره تا نیامده عباس سوار اسب شده، بی سر و صدا بگریزند که وقت معرکه و در دل چکاچک شمشیر زمان نمی‌دهد آهنگ جنگ تا بگریزند می‌آید از همه‌سو بانگ سرخ «أین تفرّون؟» چطور می‌شود از انتقام ما بگریزند؟
. پرنده‌ها همه رفتند و ناپدید شدند خبر رسید که در آسمان شهید شدند ستاره‌ها که پی چشمهایشان بودند شبی گذشت و از این قصه ناامید شدند زمانه دید که پروانه‌های پرپر ما میان آتش دیدار، رو سپید شدند همان سری که به پاهای مردمش افتاد همان دلی که برای وطن تپید، شدند گذشته از مه و بوران و جنگل و باران بهارنامه‌ی این کهنه سررسید شدند "به رغم مدعیانی که منع عشق کنند" به پای عشقِ وطن مانده و شهید شدند . شهدای خدمت راه اردیبهشت تا بهشت را سریع پوییدند.
خشم طوفان به غیرت اگر کوه آتشفشانیم عزادار و خون‌خواه مهمانمانیم از این پس به غوغای شمشیرهامان رجزهایی از جنس طوفان بخوانیم که این مرگ‌ها خط پایان ما نیست به هر قطره از خون خود بی‌کرانیم که ماییم خیبرشکن‌های امروز که ما ذوالفقاریم و ما بی‌امانیم سکوت شب تیرۀ دشمنان را به فریادمان تندری ناگهانیم دمی زیر آوار، دست نوازش به دلجویی از وحشت کودکانیم دمی هم‌نوا با غم مادران و... به بالین فرزندمان روضه‌خوانیم دمی خشم طوفانُ الاقصای غزه دمی پرچم سرخ بر جمکرانیم که ما وارثان زمینیم فردا که ما وعدۀ صادق آسمانیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 .
. سالگزد طوفان اَلاقصی طوفان عزالدین قسام است طوفان آزادی‌ست طوفان اسلام است خشم سلیمانی‌ست آنک دلاور مردم غزّه برخاستند از جا پیچیده در عالم آوازۀ طوفان اَلاقصی آنک ببین رود خروشان جوانمردی از جای خواهد کند بر باد خواهد داد بنیاد نامردی اینک ببین دیوارهای آهنین پوچ‌اند وین سست‌تر از عنکبوتان در پی کوچ‌اند اینک ببین طوفان اَلاقصی جهان را تازه خواهد کرد این فتح و پیروزی مبارک باد صبح ستم‌سوزی مبارک باد اینک جهان در صبح اَلاقصی همراه با خورشید می‌خندد فردا از آن ماست برخیز فرزندم امشب دوباره اسم شب، صبح است فردا دوباره اسم شب طوفان اَلاقصی‌ست ✍🏻 ✍ 🏷 | | 🇮🇷 .............. آهِ ظالم‌سوز در پشت سر فرعونیان، در پیش رو دریاست اما چه باک از این و آن، وقتی خدا با ماست روشن به چشم ماست دیروزی که طی کردیم چشم‌انتظار ما پس از این صبح فرداهاست ما با سر و سامان این دنیا نمی‌سازیم سرهای سرگردان ما بر دامن صحراست تاریخ می‌داند که ظالم‌سوز شد آخر هر شعلۀ آهی که از جان‌های ما برخاست طوفان به‌پا کرده‌ست اینک آه مظلومان یک شمّه از هر آه ما طوفان اَلاقصاست هر چند دنیایی دلش با غزه است اما کنج قفس این شیر زخمی همچنان تنهاست این کربلای زخمیِ هم‌روزگارِ ما هر لحظه‌اش در خاک و خون‌ها ظهر عاشوراست اما در این شب‌ها دلم قرص است با ماهی ماهی که از هر گوشۀ این آسمان پیداست می‌آید و می‌گیرد از افتادگان دستی مردی که بر پیشانی‌اش سربند یا زهراست ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷