.
#زمزمه #امام_حسن و #حضرت_قاسم علیهم السلام
این شبا بیشتر دلم برات میگیره
این شبا بیشتر چشام برات میباره
تصاویرِ حرمو زنده میبینم
لبمُو میگَزم آخ حرم نداره
حرم نداره امّا کرم که داره حسن
ذکر لبِ سینهزن با افتخاره حسن
کاش یه دهه محرّم ما در جوارِ حسن
روضه بگیریم
روضه بگیریم
روضهیِ کوچه روضهیِ سیلی روضهیِ مادر
نوحه بخونیم
نوحهیِ خیمه صورتِ نیلی چادر و معجر
آه و واویلا غریب مادر/۳/
تویِ میدون میخونه اِنْ تَنکروُنی
تنِ فتنهها مثِه جمل میلرزه
میکنه اَزرقِ شامی رو زمین گیر
تویِ معرکه جلو چشمایِ هرزه
با ذکر یافاطمه غوغا به پا میکنه
خودشو تویِ قلبِ فاطمه جا میکنه
مثلِ مدینه لشکر یه کوچه وا میکنه
بگو یازهرا
بگو یازهرا
پهلوش شکسته خونینه سینه صورت سیاهه
شبیهِ مولا
خون چشمو بسته عمو میبینه ماه سرِ راهه
آه و...
#زمزمه #شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_ابن_حسن_علیه_السلام
#شب_پنجم_و_ششم_محرم
#حسین_ایمانی
.
.
نوحهیِ واحد ششم محرّم حضرت قاسم علیه السلام
سبکِ از روزِ اوّل....
اِنْ تَنکُروُنی اَناَ ابنُ الحسن
با هر ضربهام فراری دشمن
من از نسلِ علی حیدرِ کرّارم
حسن زادهام و مَهپارهیِ یارم
وَ شاگردِ اباالفضلِ علمدارم سربازِ یارم
بِاَبی اَنتَ وَ اُمّی یا ثاراللّه
ضرباتم مثلِ حیدر اسداللّه
من میزنم جار حیدرِ کرّار
یکصد و ده بار حیدرِ کرّار
مگر از درِ خانهیِ تو بهتر داریم
که دَمی زِ تو وُ عَلمت دست برداریم
با مدد از یار حیدرِ کرّار
یکصد و ده بار حیدرِ کرّار
#واحد #شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#حسین_ایمانی
.👇
PTT-20220729-WA0021.opus
728.8K
واحد سنگین ورودیه ماه محرم
حسین حسین حسین جان،یا سیّد شهیدان (2)
:::::::::::::::::::::
آتیش به جونم میزنه، مصیبت های کربلا
آتیش به جونم میزنه،این همه اندوه و بلا
آتیش به جونم میزنه، صدای طبل ماتمش
آتیش به جونم میزنه،عزا و اندوهِ غمش
یه لشگر ویه کارون،ازکودک و پیر و جون
دعوت شدندبه مهمونی،مهمونی اهل جنون
یه لشگر ازکوفه و شام،راه رو گرفتند به امام
با نیزه و تیغ و سنان،به کارون دادند سلا م
سلام دادند با نیزه ها ،بر تن مجروح حرم
باخنجر و تیغ های تیز،بردست وبازوی قلم
هزار هزار مرد دلیر ،هفتاد و دو یل و امیر
هَلْ مِنْ مُبارز طلبید ، ساقی ما ماه منیر
کوفی و این همه جفا ،به کودکان بی پناه
کوفی نداره هیچ وفا ،صد ها مصیبت آه آه
از میر و سردار حرم ،تا کودک زار و حزین
از اکبر و عابس و جون ،همه همه نقش زمین
چه محشری به پا شد ، از لاله های پر پر
از علقمه غرق خون ، تا قتلگاه سراسر
به روی نیزه خورشید، به روی نیزه اصغر
رحمی نداره کوفی ، به پا نموده محشر
یا لیتنا کنا معک ، حسین جان
ای چرخش فُلک و فَلَک حسین جان
بقای دین اسلام ، از خون و ایثار توست
جانبازی ابوالفضل ، برای ما آبروست
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
PTT-20220729-WA0029.opus
462.6K
شهادت حضرت مسلم ع
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-----------------------------
نظر کن تو به طفلان
سفیرت شده بی جان
میا کوفه حسین جان(2)
------------------------------
عمریست که من خادم درگاه حسینم
همدوشم و همرزمم و همراه حسینم
دارم ز نسب نام من از حیدر کرار
فرزند عقیلم که رفتم به روی دآر
نظر کن تو به طفلان
سفیرت شده بی جان
میا کوفه حسین جان(2)
»»»»»»»»»»»»»»«««««
این کوفه ی صد رنگ شده خواب و خیالم
آبی نشود گرم ز کوفی ،جوابست به سئوالم
این عهد شکن ها که به تو نامه نوشتند
با کشتن تو در طلب راه بهشتند
نظر کن تو به طفلان
سفیرت شده بی جان
میا کوفه حسین جان(2)
»»»»»»»»»«««««««««
من یکه و تنها در این شهر خرابم
من نامه نوشتم بیا در اضطرابم
جان علی اکبر و آن اصغر بی شیر
دیدم به بازار فروشند همه شمشیر
نظر کن تو به طفلان
سفیرت شده بی جان
میا کوفه حسین جان(2)
»»»»»»«««««
قربان شده و ذبح عظیم تو شدم من
من مست خداوند کریم تو شدم من
قربانی تو من شده ام حج و منایم
پس کوفه میا بشنو ازکوفه صدایم
نظر کن تو به طفلان
سفیرت شده بی جان
میا کوفه حسین جان(2)
»»»»»»»»«««««««««
این است سلامی به حضورت ز ره مور
من با لب عطشان سلامت کنم از دور
جانم به فدای تو در این عالم و عقبا
دیدار من و تو به قیامت گل زهرا
نظر کن تو به طفلان
سفیرت شده بی جان
میا کوفه حسین جان(2)
-------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
PTT-20220729-WA0042.opus
385.5K
نوحه سه ضرب محرمی
ای وای از این غم (4)
خنجر به حنجر ،صد پاره پیکر
بر نیزه شد سر ، با دیده ی تر
حسین بی سر ، مظلوم مادر
زار و مکدر ، شد بی برادر
چه بوی سیبی ، خلد التریبی
بر ما طبیبی ،شیب الخضیبی
چقدر غریبی ، تو بی حبیبی
پیچیده دردشت،چه بوی سیبی
پرچم و علم ، بازوی قلم
اندوه و ماتم ، ماه مُحَرم
اشک تو مرهم ، بر ماتم و غم
هرکه حسین گفت ،گردیده مَحْرم
با لب عطشان ، با تن عریان
به دست عدوان ،مانند یاران
پیر و جوانان ، در راه قرآن
گشته فدایی ، شاه شهیدان
از عرش برین ،آ مد به زمین
به حال حزین ،فردوس امین
یا حبل المتین،خیر المرسلین
نوحه گر توست،محزون و غمگین
پس کو علمدار ،میر و سپهدار
سقا و سردار ، میر جهاندار
تنهاترین یار ، یار فداکار
بر عشق دلدار ، باشد خریدار
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
PTT-20220729-WA0054.opus
479.9K
شهادت حضرت مسلم علیه السلام
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
::::::::::::::::::::::::::::
بنگر غریبم ،من بی حبیبم (2)
::::::::::::::::::::::::::::::
نامه نوشتم کوفیان آماده هستند
چشم انتظاردیدن فرمانده هستند
نامه نوشتم کوفه چشم بر راه دارد
چشم انتظاری بر تو ای همراه دارد
------- --------------------
نامه نوشتم برتو ای مولا و سرور
هستم سفیر تو حسین شاه دلاور
اما منم در کوچه ها بی یار و یاور
جان علی اصغر میا با میر لشکر
------------------------
کوفه همان شهر هزار آشوب باشد
رنگ طلا و زر چقدر محبوب باشد
بازار شهر از نیزه و شمشیر پر شد
زجر و سنان راهی با لشگر حرّ شد
---------- ------------------
جان امیر المومنین برگرد حسین جان
خون تو می ریزد زمین برگرد حسین جان
جان علی اکبرت برگرد حسین جان
بر حلق ناز اصغرت برگرد حسین جان
----------------------------
در کوچه های کوفه من تنها و مظلوم
از آ ن همه مهر و محبت گشته محروم
آنان که فرق مرتضا را چاک کردند
داغی عظیم بر سینه ی افلاک کردند
------------------------------
بنگر سفیرت را تو بر دار العماره
با کام عطشان میرود او بر مناره
بعد ازسلامی برتو ای سردار لشگر
من می شوم مهمان حیدر شاه خیبر
--------------------------------
رحمی نما بر کودکان زار و مضطر
رحمی نما بر زینب و سه ساله دختر
کوفه میا کوفه ندارد عهد و پیمان
بر نیزه کردند کوفیان مُصْحَفِ قرآن
----------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
.
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
متن روضه 1 #روضه_حضرت_عبدالله
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن...
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
قربون غریبیش برم...
مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده...
روضه ی جانسوزی داره...
دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه...
آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون حسین...
🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو
عموی غریبم حسین...
🔸کآستینم را ز دست عمّهام زینب کشیدم
ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت...
خیلی مواظبشون بود...
مخصوصا عبدالله اش رو ...
صدا زد خواهرم... زینبم ...
مواظب عبدالله ام باش...
خواهرم مواظب یادگار برادرم باش...
زینب جان این نانجیبها رحم ندارن...
دیدی قاسمم شهید کردن...
علی اکبرم قطعه قطعه کردن...
روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن...
خواهرم اینا رحم ندارن... زینب
مواظب یادگار حسنم باش...
دستهاش رو گذاشت توی دست عمه...
🔸دست او در دست های عمّه بود
🔸گوش او پر از صدای عمّه بود
اما...
🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد
🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد
دستش به دست عمه جانش زینبه...
بالای تل زینبیه...
یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است...
دور تا دور عمو رو گرفتن...
شمشیرها بالا میره پایین میاد...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه
🔸دست او از دست عمّه شد جدا
🔸می دوید و بر لبش واویلتا
هی صدا میزد ای وای...
آقای غریبم حسین...
🔸می دوید و گاه می افتاد او
🔸از جگر فریاد می زد ای عمو
(وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي)
به خدا از عموم جدا نمیشم.
تا رسید کنار ابی عبدلله دید یه نانجیبی هم شمشیر به دست...
داره نزدیک میشه...
خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین...
نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی...
نانجیب شمشیر بلند کرد ...
یاصاحب الزمان...
عبدالله دست رو جلو آورد ...
مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه
نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد...
دیدن دست به پوست آویزان شد...
صدای ناله اش بلند شد...
يَا عَمَّاهُ
(روضة الواعظين ص ٢٠٨)
عموجان حسین به دادم برس...
خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه...
لحظات آخره...
عبدالله اش رو در آغوش گرفت...
به سینه چسباند...
داره نجوا میکنه. ..
اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود...
یاصاحب الزمان....
نانجیب تیر از کمان رها کرد...
(فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ)
سادات منو ببخشید...
دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین...
جان دادن...
یکی ششماهه اش علی اصغر بود...
یکی هم عبدالله بن الحسن...
دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه...
هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین...
🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد
🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی پر خویش
🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد
🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
👇