#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
#سید_رضا_مؤید
عمّه بیا که کوکب بختم بر آمده
تابیده صبح وصل و شب غم سر آمده
شام سیاه و کلبۀ ویران و بی چراغ
ما را چه میهمان عزیز از در آمده
@emame3vom
ای غم رسیدگانِ دل افسرده مژده باد
کاینک مسیح با دم جانپرور آمده
برگوی با کسی که یتیمم خطاب کرد
امشب ببین که باب مرا در بر آمده
گر پا برهنه در پی بابا دویدهام
امشب پدر به دیدن من با سر آمده
دیشب کجا بُد است؟که با روی غرقخون
آمیخته به خاک و به خاکستر آمده
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
#عباس_شاه_زیدی
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند؟
گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتند
تنها به این بسنده نکردند شامیان
پا را از این که بود فراتر گذاشتند...
بگذار عمۀ تو بگوید که بر دلش
یک روز داغ چند برادر گذاشتند؟
آن آتشی که سوخت درِ خانۀ علی
بر جان لالههای پیمبر گذاشتند
دستان کوچک تو به پهلوست، پیش از این
این درد را به پهلوی مادر گذاشتند
ای دختر سه ساله تو هم مثل مادری
این ارث را برای تو دختر گذاشتند
داغ تو ابرهای جهان را بهانه داد
داغی که تا سپیدۀ محشر گذاشتند
آن شب فرشتهها همه از عرش آمدند
بر زانوان کوچک تو سر گذاشتند
@emame3vom
دیگر پس از تو در غزل خویش شاعران
جای تو چند نقطه... کبوتر گذاشتند
سهم تو گریه بود و همین گریههای تو
چشمان شهرهای مرا تر گذاشتند
از انتقام گفتم و شعرم تمام شد
این فصل را به نوبت دیگر گذاشتند
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 پرسههای بیپایان
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
#محسن_ناصحی
@emame3vom
تشنه بودم دشمنت فهمید و سقّا را گرفت
کودکی ساحل نشین بودم که دریا را گرفت
با برادرها دلم خوش بود اکبر را زد و
از نگاهم آن عزیزِ ارباّ اربا را گرفت
دید من گهواره جنبان علی اصغر شدم
تیر را در چلّه کرد و کودک ما را گرفت
کودکیهای مرا طاقت نیاورد آخرش
پیش چشمم داخل گودال بابا را گرفت
روی خاک افتادی و تاریک شد بعد از تو دشت
از شب ما لذّت خورشید فردا را گرفت
پای نی با دیدنت خوش بودم اما برنتافت
نیزه را برداشت از من آن تماشا را گرفت
دید داری یاد مادر میکنی با دیدنم
از تو و از عمّه زینب باز زهرا را گرفت
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
@emame3vom
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#چهارپاره
#زمزمه
✨✨
@emame3vom
😭😭😭😭😭😭
روی پیکر سری داشتی یادته
رگای حنجری داشتی یادته
من ی روز بابایی داشتم یادمه
تو ی روز دختری داشتی یادته؟
ناخنام شکسته پام زخمی شده
خیلی داد زدم صدام زخمی شده
نمیشه برات بابا بابا کنم
حق بده آخه لبام زخمی شده
بدتر از حال همه حال منه
قاتلت با نیزه دنبال منه
دختری که میکشه پیرهنمو
چادر روی سرش مال منه
چشم زمزمو دیگه میخوام چیکار
موی درهمو دیگه میخوام چیکار
وقتی دستم به سرت نمیرسه
این قد خمو دیگه میخوام چیکار
دختر معصومتو که حد زدن
بعد اون حرفای خیلی بد زدن
گریه مسیحیا هم دراومد
به تنم تبرکا لگد زدن
نمیدونی که چیا دیدم بابا
داد زدن بدجوری ترسیدم بابا
خودشون کباب بره خوردنو
من شبا گرسنه خوابیدم بابا
به دلم هی داره درد و غم میاد
با عذاب پلکای من رو هم میاد
بالا پایین کردنش کشته منو
دیگه اصلا از شتر بدم میاد
دختر تورو با دعوا میبرن
دیگه جون نداره اما میبرن
نکنه کنیزامون خبر بشن
مارو بازار کنیزا میبرن
یزیدو وقتی دیدم آماده بود
باغرور جلوی ما لم داده بود
نمیگم هیچی فقط اینو بدون
دلقکش خنده کنان وایساده بود
نه مسلمون بود و نه نماز میخوند
با چوبش روضه رو باز باز میخوند
آدمی که مسته بی حیا میشه
وقت قرآن خوندنت آواز میخوند
یکی روی ماذنه اذون میداد
عمه داشت از ی قضیه جون میداد
بشکنه دستش دیگه بلند نشه
نانجیب سکینه رو نشون میداد❣
#سیدپوریاهاشمی
@emame3vom
😭😭😭😭😭
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
#زمزمه
#شور
#میثم_مؤمنی_نژاد
از ناقه افتادم زمین کجا بودی بابا
شد دخترت ویران نشین .....
کبودی رومو ببین ......
حسین من حسین من بابا حسین حسین
از خیمهها کردیم فرار کجا بودی بابا
شد دخترت شتر سوار .....
خندید به اشکم نیزه دار .....
دست منو بستن به زور کجا بودی بابا
گفتند که رفتی راه دور .....
سرت میده بوی تنور .....
ویرانه شد بیت الحزن منو ببر بابا
وا کن طناب از دست من .....
خیلی منو کتک زدن ....
چقدر تو این شام بلا ما رو زدن بابا به هر بهونه هر کجا .....
محلهی یهودیا ......
بابا به من بگو کجاست عموی مهربان
بگو خبر دارد که جا ماندم ز کاروان
بگو که من میترسم از خولی و ساربون
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
#زمزمه
#واحد
ببارد ز غم چشم بارانیام
فدای سرت این پریشانیام
رسیده پدر بی تو جان بر لبم
شده تازیانه غذای شبم
حسین یا حسین یا حسین یا حسین
نمانده به جا از تن خستهام
جز این استخوانهای بشکستهام
بیا کز فراقت خمیدم پدر
که من بی تو جز غم ندیدم پدر
حسین یا حسین یا حسین یا حسین
پدر بی تو آشفته گیسوی من
فدای تو چشمان بیسوی من
دگر تا شناشد تو را دخترت
کشد دست بیجان به روی سرت
حسین یا حسین یا حسین یا حسین
گذارم سرت بر سر دامنم
به لبهای تو تا که بوسه زنم
به پای سر تو چکیدم پدر
که من بیتو جز غم ندیدم پدر
حسین یا حسین یا حسین یا حسین
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
خونابه های لبتو می شورم با اشکام بابا
خاکسترهای سرتو می گیرم با دستام بابا
خدا نگه داره عمه رو اگه نبود می مردم می مردم
سپر برای تنم می شد وقتی کتک می خوردم می خوردم
باشه بذار چشام تو غربت بباره
باشه بذار بگن که بابا نداره
کجایی بابا شده نماز من شکسته
کجایی بابا شده قیام من نشسته
کجایی بابا بیا ببین تیممم به روی خاک صورتت با دست بسته
ای بابا حکایتی شده مویم
ای بابا شکستگی ابرویم
ای بابا ببین کبوده بازویم
باشه کوچه به کوچه روی نیزه ها رفتی
خونه ی ما نیومدی
باشه کنج تنور و طشت طلا رفتی
خونه ی ما نیومدی
کجایی بابا عزا گرفته دختر تو
می خونه روضه خودش برای خواهر تو
تو بازار شام دیدم که می فروشن
یه گوشوارم رو با انگشتر تو
ای بابا ببین دیگه زمین گیرم
ای بابا سه سالمه ولی پیرم
ای بابا شبیه زهرا می میرم
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
.
🍃 حکایت حدیث کساء کودکانه🍃
🌺 تقدیم به مادرانی که به تربیت دینی جگرگوشه هایشان اهمیت می دهند
🌺 حکایتی شیرین و ماندگار در ذهن کودکان🌺
🔴 یه روز حضرت زهرا (س) مادر ما بچه ها
که خیلی مهربونه
تنها بود و نشسته بود تو خونه
که یهوی دیدن تق و تق و تق در میزنن,
حضرت زهرا (س) فرمودن
کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی (ع) سر میزنه
اون کسی که پشت در بود فرمود
منم منم پیامبر (ص) که اومدم پشت در
سلام بر دخترم، فاطمه اطهرم
حضرت زهرا (س) جواب سلام پدر رو دادن و گفتن بفرمایید تو,
بچه ها، پیامبر بابای حضرت زهرا بودن
پیامبر فرمودن، ای دختر عزیزم
مریضم و مریضم
یدونه عبا میاری، که رو سرم بذاری
🔴 حضرت زهرا هم رفتن و یدونه عبا که مثل پتو بود آوردن و روی پیامبر انداختن,
بچه ها عبا یه پارچه بزرگه که عرب ها روی دوششون می انداختن, مثل همین
چیزی که روحانی ها رو دوششون می اندازن.
بچه ها اگر گفتید اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود.
بعد از یکی دو بار تکرار این بیت, به بچه ها بگید هر جای قصه پرسیدم اسم عباشون چی بود باید بپرید بالا و بگید کسا بود و کسا بود
🔴 یه کمی گذشت که حضرت زهرا (س) دیدن دوباره تق و تق و تق در میزنن.
کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه
کی بود? امام حسن (ع) سرور هر مرد و زن
بچه ها امام حسن که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن، سلام مامان خوبم
مامان مهربونم
حضرت زهرا هم در جواب گفتن
سلام نور دو چشمم، سلام میوه قلبم
امام حسن فرمودن، چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد?
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر بابا بزرگ خوب و مهربونه
🔴 بچه ها پیامبر, پدر بزرگ امام حسن بودند,
حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان
و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسن دادن.
اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود
🔴 امام حسن رفتن پیش پیامبر گفتن
سلام ای مهربونم، بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون بشینم و بمونم
پیامبر هم اجازه دادن و امام حسنم رفتن زیر عبا
اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود
🔴 یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن.
حضرت فرمودن، کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه
کی بود؟ امام حسین (ع)
عزیز و نور دو عین
🔴 بچه ها امام حسین هم که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن، سلام مامان خوبم
مامان مهربونم
حضرت زهرا هم در جواب گفتن
سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم
امام حسین فرمودن چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد؟
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر بابا بزرگ خوب و مهربونه
🔴 حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسین دادن.
اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود
🔴 امام حسین رفتن پیش پیامبر گفتن
سلام ای مهربونم، بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم
پیامبر هم اجازه دادن و امام حسینم رفتن زیر عبا
اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود
🔴 یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن.
حضرت فرمودن
کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه
کی بود؟ امام علی (ع)
وصی بعد از نبی (ص)
امام علی فرمودن، سلام حضرت زهرا
دختر رسول خدا،
حضرت زهرا هم در جواب گفتن
سلام امیر مومنین
سلام امام اولین
🔴 بچه ها حضرت علی, همسر حضرت زهرا بودن, ایشون فرمودن
بوی خوش پیامبر
پر شده توی خونه
آیا رسول خدا، مهمون خونمونه؟
حضرت زهرا فرمودن بله, و جای پیامبر و دو تا پسرای حضرت علی و عبا رو نشونشون دادن, بچه ها اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود
حضرت علی رفتن پیش پیامبر و گفتن
سلام رسول خدا
اجازه می دید منم باشم با شما
بشینم زیر عبا
🔴 پیامبر هم اجازه دادن و امام علی هم رفتن زیر عبا,
تا الان کیا نشستن زیر عبا, چند نفر بودن؟
اسم عباشون چی بود؟ کسا بود و کسا بود
خب بچه ها به نظرتون دیگه کی مونده بود که بره بشینه زیر عبا پیش پیامبر خدا؟
🔴 آفرین٫ بانو حضرت زهرا
حضرت زهرا رفتن پیش پیامبر و دوباره سلام کردن و گفتن
سلام رسول خدا
اجازه می دید منم باشم با شما
بشینم زیر عبا
پیامبر فرمودند سلام به تو دخترم
سلام پاره تنم
بیا تو هم بشین کنار ماها
تا که همه با هم بشیم
پنج تن آل عبا
🔴 بچه ها پنج تن آل عبا کیا بودن؟
پیامبر و امام علی حضرت زهرا
امام حسن و امام حسین
اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود
🔴 بچه ها بعد پیامبر دو سر عبا رو گرفتن و دست راستشون رو به طرف آسمون بلند کردن و برای کسانی که زیر عبا بودن و همه کسانی که اون ها رو دوست دارن دعا کردن.
🌷 تهیه شده در گروه کودکانه شیعه کوچولو