.
#وداع_با_محرم_و_صفر
#امام_زمان
خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم
رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم
این دوماه از کف من رفت و نکردم کاری
وای از غفلت بسیار! چه باید بکنم
اهل دل با تو شب خویش سحر میکردند
منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم
با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم
چشم من بود به اغیار چه باید بکنم
هرچه گفتی تو به من گوش ندادم! العفو!
شدم امروز گنهکار چه باید بکنم
مثل هربار زدم زیر قرارم با تو
تو بگو تا که من اینبار چه باید بکنم
نروم کرببلا خاک به سر خواهم شد
تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟!
#سیدپوریاهاشمی ✍
#وداع_با_محرم_صفر
.
.
#حضرت_زهرا
وا اماه..
در حدیث سوختن دل را بگو پر را نگو
شعله ی در را بگو احوال مادر را نگو
بی ادب ها پشت در فریاد مستی میزنند..
حرفهای تندشان در پیش کوثر را نگو
گرمی آتش اذیت میکند حوریه را
این وسط آن شعله ی خورده به معجر را نگو
پای نامحرم اگر بر چادر ناموس خورد
گریه کن بر حالش اما حال شوهر را نگو
میخ نامرد آنقدر کج رفت پهلو پاره شد
لال باش ای طبع شرح سقط گوهر را نگو
آبرو داری اگر افتاد زیر دست و پا
شرح لبخند اراذل بین معبر را نگو
راز دست بسته مولا قلاف قنفذ است
دست شوهر را بگو و دست همسر را نگو
کوچه زهرا در آخر کربلای زینب است
پیش مادر روضه ی جانسوز دختر را نگو
روضه گودال و خنجر را بگو سر را بگو
روضه اوضاع زینب بین لشگر را نگو
#فاطمیه
#سیدپوریاهاشمی ✍
................
📋 گریه نکن
#روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گریه نکن
تو که گریه میکنی میمیرم
گریه نکن
غمت از دنیا کرده سیرم
نبینم دیگه غربت رو توو چشات
بیا دردات و تقسیم کن با زهرات
درد و ناله واسه من
شب و کابوس واسه تو
بیکسیت غصهی من
غم ناموس واسه تو
یه دلِ خون واسه من
خونِ دیوار واسه تو
آتیش در واسه من
داغ مسمار واسه تو
« آه! مادرم؛ آه! مادرم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صوت 👇
https://eitaa.com/emame3vom/109592
.
#مدح_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا
#مدح_و_مناجات
#سیدپوریاهاشمی ✍
گندم از دسته ی دستاس تو برکت دارد
دست لطف تو به هرچیز محبت دارد
بی وضو دست به نام تو زدن جایز نیست
نام تو عصمت محض است قداست دارد
سائل آمد در این خانه و حاتم برگشت
در کرم حضرت صدیقه قیامت دارد
تو فدک داشتی و سیر نمیخوابیدی
سفره ات غیرکمی آب به ندرت دارد
تو به نه سالگی ات ام ابیها شده ای
حرف ما نیست بگوییم،روایت دارد!
ماجرای ورم پای تو در وقت نماز.
متواتر شده از بس سندیت دارد...
روز محشر همه بر پا و تو بر ناقه سوار!
تا بدانند همه فاطمه حرمت دارد!
خوش بحالش که کنیزی شمارا میکرد
واقعا فضه چه اندازه سعادت دارد!
برد باماست که مانوس به زهرا شده ایم
خاک بوسی درش حکم عبادت دارد
گریه ی روز و شبت تاب ز مردم برده
از تو بی بی در و همسایه شکایت دارد
دل از غصه کباب تو مرا آتش زد
بیت الاخزان خراب تو مرا آتش زد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#فاطمیه
.................
.
#مدح_امیرالمؤمنین
#مدح_حضرت_زهرا
اشکی بوَد مرا که به دنیا نمیدهم
این است گوهری که به دریا نمیدهم
گر لحظهای وصال حبیبم شود نصیب
آن لحظه را به عمر گوارا نمیدهم
عمری بوَد که گوشهنشین محبتم
این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم
در سینهام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینۀ سَینا نمیدهم
تا زندهام ز درگه او پا نمیکشم
دامان او ز دست تمنا نمیدهم
سرمایۀ محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبت زهرا نمیدهم
امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست
این نقد را به نسیۀ فردا نمیدهم
در سایۀ رضایم و همسایۀ رضا
این سایه را به سایۀ طوبی نمیدهم
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #فاطمیه #حضرت_زهرا
.
.
#امام_زمان عج
شرمنده ام شرمنده از شبهای هجرانی
حق میدهم من را دگر از خود نمیدانی
فکر تو کم بودم تو خیلی فکر من بودی
خیرت رسیده به گدا پیدا و پنهانی
موی سپید نوکرانت هم نمایان شد
پس کی به پایان میرسد این راه طولانی
شهری که جای تو نباشد جای باران نیست
تو نیستی در شهر ما و نیست بارانی
امروز و فردا کردنم برد آبرویم را
دیگر نمانده وقت توبه وقت جبرانی
هرقدر میخواهی بزن حرفی ندارم من
اما فقط قولی بده رو برنگردانی
در را بروی میهمان بستیم و خندیدیم
آه ای مسلمانان چه شد رسم مسلمانی
ای کربلایی! زیر قبه یاد کن مارا
محتاج محتاجیم ماییم و پریشانی
#سیدپوریاهاشمی ✍
.
Haj Meysam MotieeShab4Fatemieh2-1403[07].mp3
زمان:
حجم:
13.19M
▪️غسل تن حوریهی زخمی چه سخت است
(#روضه_غسل_شبانه)
🎙 بانوای: حاج #میثم_مطیعی
دیدی غمش آخر علی را خون جگر کرد
قرآن بخوان اسما که قرآنم سفر کرد
هرچند ساکت بود دلگرمی من بود
با رفتنش دیگر مرا بی بال و پر کرد
یادم نرفته بین محراب عبادت..
با آرزوی مرگ شبها را سحر کرد
خونمردگی چشمهایش را ندیدم
از بس که پیش محرمش چادر به سر کرد
بیدار بود از درد اما دم نمیزد
با دردهای پیکرش مردانه سر کرد
غسل تن حوریهی زخمی چه سخت است
از شرم آبم کرد، من را محتضر کرد
دلشوره و دلواپسی آمد سراغش
هروقت که به معجر زینب نظر کرد
شاعر: #سیدپوریاهاشمی ✍
#روضه_حضرت_زهرا
.
.
یا جواد الائمه
یا علی اصغر
یا به این کوچه معروف گدا را نکشید..
یا کشیدید ز ما دست عطا را نکشید
رزق ما دیدنتان بود..غذا را نکشید!
ما گداییم،شما منت مارا نکشید!
منت از ماست که بر دیدنمان آمده اید!
به گدایان گرفتار،بفرما زده اید
قصه ی لطف شما قصه ی اقیانوس است
حکم ما شب زده ی دربدر فانوس است
برسانید به هرکس ز خودش مایوس است
غصه ای هست اگر!چاره ی آن در طوس است
عاقبت کلبه ی احزان رضا گلشن شد
با جواد ابن رضا چشم همه روشن شد.
آسمان خنده به لب میل به باران دارد
ماه از شوق به کف آینه قرآن دارد
شاه ما گرچه حسودان فراوان دارد..
چشمشان کور که خورشید به دامان دارد!
عجب است این پسر امروز پیمبر نشده
هیچ مولودی از او با برکت تر نشده!
وجناتش سکناتش شرف مصطفوی
ریخته در نظرش معجزه های نبوی
خنده اش فاطمی و جذبه چشمش علوی
چه بگوییم به او؟؟قندو نبات رضوی!
قل هو الله احد ریخته بر لبهایش
ای به قربان صدای خودش و بابایش
سیر کردیم به قرآن خدا خط به خطش
خیره ماندیم به تفسیر و کلام و لغتش
با خداوند یکی بوده دقیقا صفتش
جان به این خالق و این دیکته بی غلطش!
"چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی"
سجده کردیم بر آن خال سیاه عربی!
ای دل از سنگشدن دل بکن و گوهر باش
آب هر چشمه نشو قطره ای از کوثر باش
سلطنت خواهی اگر در دوجهان نوکر باش
کاظمینی شده دست علی اصغر باش
که خدا عیدی مارا دو برابر داده
رزق ما میرسد امشب ز دو آقا زاده
این پسر کیست که منظومه ی عرفان شده است
شیرخواره ست ولی پیر بزرگان شده است
ششمین جلوه ی سی جزء ز قرآن شده است
علی دیگری از عرش نمایان شده است
شیر شیر است دلیر است چه کوچک چه بزرگ
برمیاید ز علی ابن حسین کار سترگ
نخل اگر نخل رباب است ثمردار تر است
دست اگر دست حسین است گهردار تر است
این پسر از همه در معرکه سردار تر است
از دوصد مرد به پیکار جگردار تر است
تیغ شمشیر خود از پیچش مو ساخته است
جوشن جنگی خود را ز گلو ساخته است
حیفِ این گل..قدم آخر این راه شد و
چشم برهم زدنی امد و شش ماه شد و
نفسش تنگ شد و بسته و کوتاه شد و..
دیر از آمدن حرمله آگاه شد و..
همه گفتند که این بار نباید بزند
هیچکس فکر نمیکرد چنین چنین بد بزند!
حنجر سرخ و سفیدش که به یک سو خم شد
بین خون آینه ی صورت او مبهم شد
گلوی نازک و آن تیرِ سه لب توام شد
بدن و صورت و حنجر همگی درهم شد..
سری اصلا به تنش نیست ولی جان دارد
لطف تیر است که این طفل سه دندان دارد
#میلاد_امام_جواد
#سیدپوریاهاشمی ✍
#یادواره_میلاد_حضرت_علی_اصغر
.
.
#شب_یازدهم_محرم
نبریدم!پسر مادرم اینجا مانده
پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده
هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند
مونس بی کسی من تک و تنها مانده
کاش میشد که لباسی برسانم به تنش
آبروی همه عریان رو صحرا مانده
بین یک گونی کهنه سر اورا بردند
ته گودال ولی پیکر او جا مانده
ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم
ساربان راه مرو همسفر ما مانده
چند باری شده گم کرده ام اورا اصلا
بس که از دور تنش مثل معما مانده
باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟
بازهم آمده این حرمله وا مانده
برسانید خبررا به علمدار حرم
چادر زینب تو زیر لگدها مانده
ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم
چشم من سمت علی اکبرم اما مانده..
#امام_حسین
#روز_یازدهم_محرم
#سیدپوریاهاشمی ✍
.
#مناجات
یا رب
یک ذرّه التفات به چشم ترم کنید
من آمدم که توبه کنم، باورم کنید!
حتی به زور راه ببندید روی من..
پاسوزِ سالیانه ی پشت درم کنید
بیزارم از خودم! خودِ لجبازِ سرکشم!
من را عوض کنید، کس دیگرم کنید
نزدیک خاک قبر شده صورتم دگر..
تا وقت هست خاک حرم بر سرم کنید
گر حکم کرده اید بسوزم! پس از عذاب..
آبِ فرات قاطی خاکسترم کنید
زهرا به فکر گریه کنان حسین هست
خانم اگر گذاشت مرا کیفرم کنید!
من راضیم که سنگ سیاه علی شوم
در شوره زارهای نجف گوهرم کنید
جاروکشِ حیاط علی میشوم فقط
در آستان شاه نجف قنبرم کنید
امشب سفر به کرببلا مزه میدهد
مارا مسافران هوای حرم کنید
آقای من کفن نشده! پس زمان مرگ..
یک بوریا قواره ی این پیکرم کنید
ارباب زیر خنجر قاتل به ناله گفت
ذبحم کنید و رحم بر این خواهرم کنید
گودال بهتر است!بمانید دور من!
سرنیزه را دوباره در این حنجرم کنید
شلاق اگر که هست بکوبید بر تنم
با تازیانه جسم مرا پُر ورم کنید
این آخرین پیام به آل امیه است
غارت بس است در حرم من رقیه است!
#مناجات_با_خدا
#سیدپوریاهاشمی ✍
................
.
یا صاحب الزمان
#امام_زمان
درسماواتش اگر که خواستی پر وا کنی..
باید اول از تعلق های خود پروا کنی!
یوسف گم گشته الزاما که در بازار نیست
میتوانی یار را در قلب خود پیدا کنی
آه وقتی میکشی از هجر ..پاکت میکنند
واجب است آیینه را نوبت به نوبت " ها" کنی
سنگ خوردن اولین شرط شروع عاشقیست
عاشقی یعنی دلت را شب به شب رسوا کنی
نان مولا میخوری پس پشت بر مولا نکن!
حیف باشد غیرِ اینجا رو سوی هرجا کنی!
هیچ جا جز خیمه ی سبزش برایت امن نیست
خانه ات اینجاست هرچه سیر در دنیا کنی
ذکر تعجیل فرج یا فاطمه یا فاطمه ست
با امام عصر باید یاری زهرا کنی
خاکِ چادرخاکیِ زهرا مسیحای همه ست
سجده کن برآن! که بین عرش سر بالا کنی!
کربلا یک جلوه از غوغای دیوارو در است
کاش حالا گریه ای بهتر ز عاشورا کنی
کافری آمد به پشت در..کسی با اون نگفت
ای حرامی آمدی حوریه را دعوا کنی؟!
#سیدپوریا_هاشمی ✍
.
.
#مناجات_با_خدا
گریز به قتلگاه
مثل یک خرمن که بر جانش شرار افتاده است..
نور من رفت و حساب من به نار افتاده است
خواستم مرد خدا باشم ولی بلعم شدم
قصه ی رسوایی ام در هر دیار افتاده است
اینهمه خوب آمده بد را چکارش میکنی؟!
ساده مگذر از کسی که این کنار افتاده است
گرمی آغوش امنت را به نفسم باختم
ورشکست آن است که از چشم یار افتاده است
های و هوی مستیم رفته ست و آهم مانده است
حیف..دیگر سکه ی من از عیار افتاده است
چه ببخشی چه نبخشی دوستت دارم خدا
راه من بر خانه ات امیدوار افتاده است
چه کسی دارد هوای این گدارا جز علی؟!
با دم او ابر بخشایش به کار افتاده است
یاعلی و یاعلی و یاعلی و یاعلی
ذکر مولا بر دهانم بی شمار افتاده است
در حوالی نجف با ما تکلم کن فقط
گیوه ی موساست در این شوره زار افتاده است
من دراین شبها دلم یک جاست آن هم کربلا!
طالع من پای شش گوش نگار افتاده است
بالحسین العفو!من سینه زنم رحمی کنید
اشکم از داغش شبیه چشمه سار افتاده است
ذوالجناح آمد به خیمه صورتش زد را زمین
شاه از ما از صدر زین بین غبار افتاده است
آن تنی که احمد مختار میزد بوسه اش
یا رسول الله!دست نیزه دار افتاده است
هرکسی که میرسد رد میشود از صورتش
تشنه ای مذبوح در بین گذار افتاده است
#مناجات
#شب_دهم
#سیدپوریاهاشمی ✍
.
.
#شهادت_امام_صادق
روضه امام صادق علیه السلام
اگر چه روز تو با عزّ و احترام گذشت..
شب تو زیر لگد های انتقام گذشت
نماز تو به مدینه صلای غم میزد
غرور نافله ات را کسی به هم میزد
غم قدیمی تو در سجود می آمد
شنیدی از همه جا بوی دود می آمد؟!
به فاطمه پسر فاطمه توسل کرد
دوباره هیزم کهنه به پشت در گل کرد
آهای پیر مدینه عصا نمیخواهی؟!
زدی به کوچه..عمامه..عبا نمیخواهی؟!
به گردن همه از لطفهای تو دین است
چه شد که پای مبارک بدون نعلین است؟!
محاسن تو سپید است کاش رحم کنند
قدت ز درد خمیده ست کاش رحم کنند
کجاست آن همه شاگرد مدعی حالا..
که ناله ی تو پی اسب میرود بالا!
بخاطر دل زهرا نرو نرو به شتاب
چقدر مثل علی میشوی میان طناب!
اگرچه کوچه به کوچه دویدنت سخت است
نفس نفس زدی و روضه خواندنت سخت است
اگرچه خسته ی راهی.. به زور میگردی..
در این مسیر تو یاد رقیه هم کردی!
میان آنهمه اوباش روز هم شب بود
چقدر دختر ارباب ما معذب بود
آهای گریه کنان رقیه روضه تمام!
قرار ما شب سوم...دم خرابه شام!
#امام_صادق
#سیدپوریاهاشمی ✍
.................
.
#امام_جعفر_صادق
#بیست_و_پنجم_شوال
#شهادت_امام_جعفر_صادق
گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست
پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست
مثل جدش شده در کنیه «اباعبدالله»
در بقیع است ولی کرب و بلا هم با اوست
شیعه را کرب و بلا گرچه علمداری کرد
جعفری مذهبمان کرده و پرچم با اوست
من اگر مورم اگر هیچ ولی میدانم
«او سلیمان زمان است که خاتم با اوست»
زندگینامه ی او سطر به سطرش روضهست
که مصیبات همه عالم و آدم با اوست
در غمش اشک، اگر ریخت اگر جاری شد
بانیِ روضه ی سقاست و زمزم با اوست
لفظی از کوچه در این مرثیه محزونتر نیست
وارث محنت زهراست اگر غم با اوست
#محسن_ناصحی ✍
.
امام حسین ع
. #شهادت_امام_صادق روضه امام صادق علیه السلام اگر چه روز تو با عزّ و احترام گذشت.. شب تو زیر لگد
.
#مناجات با #امام_زمان (عج)
در #شهادت_امام_صادق علیه السلام
شرمنده ام شرمنده از شبهای هجرانی
حق میدهم من را دگر از خود نمیدانی
فکر تو کم بودم تو خیلی فکر من بودی
خیرت رسیده به گدا پیدا و پنهانی
موی سپید نوکرانت هم نمایان شد
پس کی به پایان میرسد این راه طولانی
شهری که جای تو نباشد جای باران نیست
تو نیستی در شهر ما و نیست بارانی
امروز و فردا کردنم برد آبرویم را
دیگر نمانده وقت توبه وقت جبرانی
هرقدر میخواهی بزن؛ حرفی ندارم من
اما فقط قولی بده رو برنگردانی
در را به روی میهمان بستیم و خندیدیم
آه ای مسلمانان چه شد رسم مسلمانی
ای کربلایی! زیر قبه یاد کن مارا
محتاج محتاجیم ماییم و پریشانی
شیخ الائمه کوچه کوچه برزمین افتاد
یاد زمین افتادنش امروز گریانی
#سیدپوریاهاشمی ✍
#مناجات_با_امام_زمان عج
#امام_صادق_علیه_السلام
.
...................
.
#مناجات با #امام_زمان عج در #شهادت_امام_صادق علیه السلام
باز ایام ماتم و اندوه
باز هنگام سو گ و داغ و عزاست
مانده ام اینکه روز عاشوراست
یا بقیع همچو دشت کرب و بلاست
عرش از ماتمش سیه پوش است
قدسیان داغدار او هستند
از غم و داغ حضرت صادق
عرش را بیرق عزا بستند
زهر با پیکرش چها کرده
تشنگی شد تمام درد سرش
یاد جدّ غریبش افتاده
از عطش پاره پاره شد جگرش
گه به بیتش هجوم آوردند
ناکسان چون سپاهيان یزید
گاه سجاده می کشیدند از
زیر پایش حرامیان پلید
خانه اش در ميان آتش سوخت
گاه چون خیمه های کرب و بلا
همسر و کودکان سراسیمه
میدویدند هر طرف ز جفا
گرچه شد کشته ی جفا اما
قطعه قطعه نگشت پیکر او
بی کفن همچو جد خويش نبود
به اسیری نرفت خواهر او
بود در قتلگاه خود اما
ضربه از کین نخورد پی در پی
بدنش زیر سم اسب نرفت
سرش هرگز نرفت بر سر نی
تکسوار قبیله طاها
کاش می آمدی ز جاده ی نور
حاضر غائب از نظر برگرد
کاش نزدیک بود صبح ظهور
کاش می آمدی و بر پا بود
در میان بقیع چون سابق
صحن و گلدسته ها و گنبد نور
همچو مشهد به مشهد الصادق
کاش صحن بزرگ زیبایی
همچو صحن قشنگ گوهر شاد
میشد احداث کرد با نام
صحن آزاد حضرت سجاد
کاش در ضلع دیگری ز بقیع
صحن و ايوان طلای باقر بود
سخن از غربت بقیع نبود
کاش آنجا همیشه زائربود
کاش می آمدی و بر پا بود
صحن و ايوان طلای پاک حسن
سیدی یا حسن به لبها بود
شیعه میشد رها ز رنج و محن
مطمئنم که میکنی بر پا
چار صحن و چهار گلدسته
چار ايوان طلا به گرد ضریح
گنبدی با طلای پیوسته
گر بیایی شوی چو حاکم بر
طائف و جده و دَمام و ریاض
عربستان به کل شود نابود
حسنستان شود تمام حجاز
گر بیایی جهان شود زیبا
ای نبی صولت ای علی جلوات
حسنی سیرت و حسینی خو
بر تو ای ماه فاطمی، صلوات
#جواد_کریم_زاده ۱۴۰۴✍
#مناجات_با_امام_زمان عج
#امام_صادق_علیه_السلام
#بقیع
.
.
#مناجات_با_امام_جواد
یا جواد الائمه
باز به امید نگاه آمدم
مثل سگ کهف به راه آمدم
نیّتم این نیست جنابم کنند
با تو نشستم که حسابم کنند
گفت کسی،کیستی ای خوش مراد؟
داد زدم کلب سرای جواد!
نسل به نسلیم همه زیر دین
خانه اجدادی ما کاظمین
کرده به من توصیه سلطان طوس
پای جواد ابن رضا را ببوس
پشت درش نعره یاهو بزن
پیش کریم آمده ای رو بزن
سائل او را بده امشب نوید
دشمن او دست ردش را ندید
آمدم از پیش رضا با شتاب
ناله زدم پشت درش بی حساب
جز تو مرا هیچ پناهی مباد..
دست من و دامن تو یا جواد!
کارگرم مزد مرا لطف کن
مزد به من کرببلا لطف کن
رحم بکن رو به تو انداختم
زندگی ام را به خودم باختم
حق بده اینقدر دلم پرغم است
حال تو در حجره چرا درهم است؟!
این خبر آتش به دل افروخته
تازه جوانی جگرش سوخته
بی کس و تنها جگر چاک چاک
صورت ماه تو شده غرق خاک
وا جگر از آن لب عطشان بلند
هلهله جمع کنیزان بلند
محرم تو شاد ز جان دادنت
بوی حسن میدهد امشب تنت
پیش رویت تا که زمین ریخت آب
داغ دلت گفت که وای از رباب
راستی ای حضرت نور تمام
جسم تو رفته ست چرا روی بام؟!
روضه خورشید و تنت باز بود
بین تو و جد تو یک راز بود
گرچه تنت گرمی خورشید دید
نیزه به هرجای تنت هم رسید؟!
سنگ نخورده روی آیینه ات
پای کسی نیست روی سینه ات
صحبت زهر است نه حرف از سنان
شکرخدا نیست دگر ساربان
پیرهن خاکی تو پاره نیست
دختر معصوم تو آواره نیست
#امام_جواد
#شهادت_امام_جواد
#سیدپوریاهاشمی ✍
.