◆ #متن_سخنرانی حاج آقا دانشمند ◆
◼️ دلایل وجود حضرت رقیه سلام الله علیها ◼️
به هر کس منکر وجود نازنین این بزرگوار شد بگویید: آقا این فایل رو گوش بدید. و هر کسی رو که قبول دارید، بعد از شنیدن این سخنرانی و این اسناد خودت قضاوت کن. و اکنون در باره ی حضرت رقیه: شیخ مفید که حضرت ولی عصر (عج) ایشان را برادر خود می خواند. شیخ مفید در کتاب ارشاد خود می فرماید: کنیه ی مادر حضرت رقیه (بنت الطلحه) هست. نام مادر حضرت رقیه: بی بی امّ اسحاق است و قبل از اینکه همسر امام حسین(ع) باشند ؛ همسر امام حسن مجتبی (ع)بودند. زمانی که امام حسن علیه السلام می خواستند به شهادت برسند، به برادر خود وصیّت نمودند که: امّ اسحاق رو به عقد خودش در بیاورد. زمانی که ام اسحاق با حضرت سیّدالشهدا ازدواج می کنند و حضرت رقیه را به دنیا می آورند؛ بلافاصله از دنیا می روند.
(2)سند دوم: در برخی از کتاب های تاریخی آمده است که، نام مادر حضرت رقیه هم جعفر قضاقیه است. باز درکتاب (معالی الثیتین) درجنگ اعراب و ایران دختران یزدگرد سوّم به اسارت درآمدند. که یکی از این دختران شهربانو می باشد. امیرالمومنین علیه السلام شهر بانو را به عقد حضرت سیّدالشهدا علیه السلام درمی آورند. و دختر دیگر را به عقد امام مجتبی علیه السلام در می آورند. بنابراین مادر حضرت رقیه خواهر شهر بانو می باشد. بعضی از علمای تاریخ می گویند : شهربانو که مادر حضرت سجاد علیه السلام است. مادر حضرت رقیه نمی باشد.
رقیه از کلمه ی رقی یا رَوَقَ که به معنای رونق و ترقی است گرفته شده است، و نام اصلی حضرت رقیه مانند دیگر دختران امام حسین علیه السلام (فاطمه) می باشد. چون امام حسین علیه السلام فرمودند: اگرخداوند هرتعداد پسر به من بدهد اسمش را علی مےگذارم؛ و هر تعداد دختر به من بدهد ؛ فاطمه می گذارم ...
✨🌹✨
@emame3vom
emam ali az zaan emam hasan.rafiei.mp3
1.94M
📲 فایل صوتی ۱۳۰۶
🎙واعظ: حاج آقا #رفیعی
○ خصوصیات امام علی (ع) از زبان امام حسن(ع) ○
@emame3vom
dalayel vojod hazrat roghaye.daneshmand.mp3
4.64M
📲 فایل صوتے
🎙واعظ: حاج آقا #دانشمند
🔖 دلایل وجود حضرت رقیه سلام الله علیها 🔖
@emame3vom
milad emam hasan.mirdamad.mp3
4.07M
🎤مداح: #حاج_مهدی_میرداماد
🔖 مهربونی، آروم جونی، روزی رسونی 🔖
«امام حسن علیه السلام»
@emame3vom
#مدح_ابالفضل ع
صد گره بر هر گره در کار اگر داری کم است
یا که صدهاحاجتِ دشوار اگر داری کم است
یا که قدَّ آسمان آوار اگر داری کم است
یا که در قلبت غمی بسیار اگر داری کم است
غم جگر دارد بیاید گفتهام در هر غمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
حالِ ما را تا که دوریِ حرم بد میکند
کربلا را قسمت ما راهِ مشهد میکند
یک دوراهی هست ما را هِی مُردد میکند
در میانِ دو حرم دل رفت آمد میکند
مثل اینکه شهریار آنجاست میخواند : هَمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
این حسن یا این حسین این یا که تکرارِ علیست؟
حیرت آئینه یعنی وقت دیدار علیست
تیغ او تیغ علی و کار او کار علیست
جان عزائیل در دست علمدار علیست
بیرقی دارد که نقشش شد شعارِ عالمی
یِل یاتارطوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
تا زره را میکشد بر شانه مُحکم میکند
تا که اَبرو را زمان رزم در هم میکند
چیست لشکر کوه از هولش کمر خم میکند
یا که عزرائیل را پیشش مجسم میکند
آمده تا جابجا گردند هر زیر و بَمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
یک قدم کوبیدی و هفت آسمانها ریختند
یک علم کوبیدی و هِی کهکشانها ریختند
ضرب شصت توست یا آتشفشانها ریختند
مصرعی خواندی رجز ، سیف و سنانها ریختند
این به مولارفته دارد ضربه های محکمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
جذب تو جبرئیل تا شد شهپرش بر باد رفت
خواست نزدیکت شود خاکسترش بر باد رفت
هر سلحشوری که آمد یا سرش بر باد رفت…
یاکه تیغت چرخ خورد و لشکرش بر باد رفت
شاهباز کربلایی شهریار القمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
تاکه گیسو را کمی در پیچ و تاب انداختی
شام را گویا به جانِ آفتاب انداختی
بِرکهای رفتی و عکست را به آب انداختی
یا که عکس مرتضا را بِینِ قاب انداختی
ماه بی تکرار ما تکرار اسم اعظمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
شانهات نازم که جایِ دستهای زینب است
تا تویی ، بالاترین مَحمل برای زینب است
روی زانوی تو ، تنها ردِّ پایِ زینب است
هر دلی که گفت یاعباس جایِ زینب است
کور میسازد نگاهت چشم هر نامحرمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
هرکه شد مستِ حسن بدجور بد مستِ تو شد
کوچه بُن بست حسن شد کوچه بن بست تو شد
بعد غوغای جمل دست حسن دست تو شد
فاطمه هست حسن شد فاطمه هست تو شد
از کریمیِ حسن داریم با هم عالمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
.
#ترحیم_خوانی
#دختر از دست داده
گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
*
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...
نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟
و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.
رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:
« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »
یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟
یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟
یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟
یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »
یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟
ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟
ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟
ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.
ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»
با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.
*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مرثیــہ
🍃همه آمادهی رفتن شدند...
[ #حاجمهدیرسولـی...]
با یه سلام به حضرت خورشید
همیشه یاد بارون میفتم
وقتی میون هیئت میشینم
یاد یه عدّه جوون میفتم
جوونایی که یارو فهمیدن
جوونایی که شورو دوس داشتن
میون سنگر نیمههای شب
سر روی خاک سجده میذاشتن
نماز شبهاشون یعنی باید
اهل مناجات و دعا باشیم
یعنی تُو اوج سختیها باید
بیشتر از هر وقت با خدا باشیم
شهید یادمون داده، جوون هستی قیمتی
به سمت گناه نری، آهای بچه هیئتی
.................................
نَفَسِ حقِّ مردای میدون
آسمون دلها رو روشن کرد
فانوسِ کمسوی بین سنگر
تاریکیِ دنیا رو روشن کرد
برای میدونِ مین صف بستند
تا بگن از جوندادن باکی نیست
با خونِ تُو معرکه غسل کردند
برا شهید آب شرط پاکی نیست
وقتی خدا رو حس کردی حتماً
یه جورِ دیگه مرگو میبینی
شهادت از درگاهش میخوای که
منتظرِ یک جمله آمینی
اگه سربلندیم و اگه داریم عزّتی
براش خون داده شهید، آهای بچه هیئتی
..................................
یه نامه از سمت معشوق اومد
که دلای عاشق رو دعوت کرد
هرکی بصیرت داشت لبیک گفت و
با حضرت روحالله بیعت کرد
از نوجوونِ سیزدهساله تا
یه پیرمردِ شصتهفتاد ساله
پای ولایت ایستادند، اینه
که آقا به سربازاش میباله
اگه بازم پاش بیفته هستند
جوونای این نسلِ انقلاب
آقا بخواد سربازِ مِیدونن
سینهزنای حضرت ارباب
اگه آرزو به دل، برای شهادتی
بلند یاحسین بگو، آهای بچههیئتی
.
4_6028264282456589962.mp3
14.84M
◾️شور شهدا
"با یه سلام به حضرت خورشید"
🎤سیدرضا نریمانی
✍️حمید رمی
#یادداشت حمید رمی شاعرِ شعرِ " میگن روضه دلمردگیه "
سلام و ادب خدمت همه عزیزان. این مدت سوالهای زیادی درباره اثر "میگن روضه دلمردگیه" از حقیر شد. قول داده بودم که سرِ فرصت توضیحاتی را عرض کنم.
اول اینکه خدا را شکر میکنم که این کار با این حجم گسترده در جامعه منتشر شد و تاثیرگذار بود؛ نه بخاطر اینکه بنده صاحب اثر بودم؛ که صاحب اثر، اهلبیت(ع) هستند و بس. از این جهت که واقعاً نیاز بود این موج به راه بیفتد و یک کار مشترک از اکثر تریبونهای مداحیِ کشور به گوش کسانی برسد که دیواری کوتاهتر از عزای امامحسین پیدا نمیکنند. البته انحصارِ این اثر به جوابیهای برای فلان وزیر کار دقیقی نبود که توسط بعضی عزیزان انجام گرفت؛ به جهت اینکه اولاً بنده اندیشهی این کار و حتی بند اول را اواخر ماه رمضان و خیلی قبلتر از صحبتهای آقای وزیر نوشته بودم و برای دوستان نزدیک نیز خواندم. و صد البته که صحبتهای مطرحشده، باعث شد که ترغیب بشوم و حساب ویژهای روی این اثر باز کنم. ثانیاً وقتی نگاه میکنیم میبینیم در جامعه، از اطرافیان و دوستان و آشنایان گرفته تا شبکههای ماهوارهای و... همین صحبتها بهوفور شنیده میشود. پس دلیلی ندارد که گفته شود این اثر، صرفاً جوابی به صحبتهای فلان شخص بوده.
بعد از نوشتنِ نوحه، این نکته به ذهنم رسید که این کار، باید توسط اکثر دوستان مداح خوانده شود که جلوه کند و از منظر مخاطب، بشود: پاسخ مشترک مداحان علیه شبههافکنیها؛ این جلوهی وحدت بین مادحین، لازمهی تاثیرگذاری این کار بود. هرچند هیچکدام از دوستانِ مداح نمیدانستند غیر از خودشان چه کسی قرار است این نوحه را بخواند اما نتیجهی مطلوبی که مدّ نظر حقیر بود اتفاق میافتاد.
نکته دیگری که عزیزان سوال کردند و باید اشاره کنم این است که در برخی اجراها، تغییراتی هرچند جزیی در شعر ایجاد شده که برخی از این تغییرات به سلیقهی شخصِ مداح بوده. و البته برخی از این تغییرات هم از جانب بنده بوده که مثلاً برای گوشوارهی نوحه(جواب جمعیت)، دو نسخه ارائه دادهام و اختیارِ انتخاب را به عهده مداح گذاشتهام.
نکته پایانی خواهشی بود که از شما مخاطبین عزیز داشتم و آن اینکه عاجزانه تمنّا میکنم در مقام مقایسه بین مداحان قرار نگیرید. مهم این بود که این اتفاق مهم و تاثیرگذار شکل بگیرد و یک کار مشترک در جواب شبههافکنیها به دستگاه مقدس سیدالشهدا توسط چندین مداح رسانهای خوانده شود. اصل همین است. پرداختن به حاشیهها و کُریخوانیهایی که فلانی بهتر از فلانی خواند و این نوع بیانها، اصل را مخدوش میکند. انشاءالله همهی ما تا آخرین نفس، پای بیرق اهلبیت(ع) نفس بکشیم و نفس تازه کنیم.
در پایان از همه عزیزانی که این مدت، به حقیر محبت داشتند، صمیمانه تشکر میکنم. محتاج دعای شما خوبانم.
#حمید_رمی
.
.
🔹 منبرهای یک دقیقه ای🔹
✳️ استاد #معرفت
✅ امام سجاد با گریه بر حسین (ع) شیعه را تقویت کرد
به حرف این بیسوادها گوش نکنید که به جای گریه بر زخم تن حسین، فکر کنید، عزیز من! خود ارباب عالم فرمود: انا قتیل العبرات
یک قطره اشک بر حسین (ع) هم شجاعت دارد، هم غیرت دارد، هم مروت دارد، تمام دین خدا در یک قطره اشک بر سیدالشهداء خلاصه شده است. اگر از این بالاتر چیزی بود، به ما میگفتند.
امام سجاد (ع) فرمودند: بعد از شهادت پدرم حسین فقط چهار نفر هستند که ما را دوست دارند.
چه شد بعد از شهادت امام سجاد (ع)، این چهار نفر شدند چهار هزار نفر و رفتند سر درس امام باقر (ع) نشستند.
امام سجاد نه درس داشتند و نه تبلیغ میکردند، امام درس و دانشگاه نداشتند، اما چه شد که بعد از ۳۵ سال، چهار نفر شدند چهار هزار نفر؟
امام سجاد با گریه بر حسین (ع) اینها را ساختند و تربیت کردند.
📚 سخنرانی استاد معرفت، ۱۳۹۷/۷/۲ شب شهادت امام سجاد (ع) در حسینیه دلریش
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
〰〰〰〰〰〰
.
.
🌹۵ صفر شهادت حضرت رقيه (س)
🏴 در روز پنجم ماه صفر سال 61 ه حضرت رقيه مظلومانه به شهادت رسيد. نام شريفش "رقيه"، "فاطمه" و "زينب" است. پدرشان مولانا الشهيد اباعبدالله الحسين (ع) و مادرشان امّ اسحاق است.
♦️ ولادت آن حضرت در مدينه بود و در سن سه سالگى يا بيشتر در محرم 61 هجرى با پدر بزرگوارش به كربلا آمد. در روز عاشورا بارها مورد تفقد و دلجويى اباعبدالله (ع) قرار گرفت تا آنجا كه به خواهرش حضرت زينب (س) در مورد او سفارش فرمود. بعد از شهادت امام حسين (ع) و اهل بيت و اصحاب، همراه با اسرا به كوفه و شام برده شد و در مسير چهل منزل راه شام رنج هاى فراوانى ديد.
♦️ در شام بعد از ديدن سر نورانى پدر با پيشانى شكسته در خرابه، آنقدر ناله زد و گريست تا به ملكوت اعلا پيوست، و بدن شريف آن حضرت را شبانه دفن كردند.
♦️ از كهن ترين منابعى كه نام آن حضرت بالفظ رقيه ياد شده قصيده سيف بن عميره نخعى كوفى از اصحاب امام جعفر صادق و امام موسى كاظم (ع) است:
🔸 و عبدكم سيف فتى ابن عميره عبد لعبد عبيد حيدر قنبر
🔹 و سكينه عنها السكينه فارقت لما ابتديت بفرقه و تغير
🔸 و رقيه رق الحسود لضعفها و غدا ليعذرها الذى لم يعذر
🔹 و لام كلثوم يجد جديدها لثم عقيب دموعها لم يكرر
🔸 لم اءنسها و سكينه و رقيه يبكينه بتحسر و تزفر
📚 منتخب التواریخ، ص ۳۸۸
♦️اسنادو مدارك درباره وجود شريف آن حضرت، و بودن قبر آن حضرت در مكان فعلى حرم مطهر، همراه با معجزات و كراماتى از آن مخدره مظلومه بسيار است كه در پاورقى به قسمتى از آنها اشاره مى شود.
@emame3vom
📚 نفس المهموم، ص ۴۱۴
معالی السبطین، ج ۲، ص ۱۷۰
احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۶۳۳
📚 الوقایع و الحوادث، ج ۵، ص ۷۰، ۷۴، ۷۵، ۸۱
#اربعین #صفر #حضرت_رقیه
🍃🌺
⚜🕊روضه جانسوز شام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه⚜
دو چشمش بسته اما درد دارد
دو چشمش بسته اما درد دارد
یقینا بیش از اینها درد دارد
بریز آب روان بر سنگ غُسلش
ولی آرام اسماء درد دارد
نسیم آرامتر خوابیده بانو
مزن پروانه پر خوابیده بانو
دگر رخصت نیازی نیست جبریل
مزن دیگر به در خوابیده بانو
دو چشمت را به دست بسته بستم
تو را با هق هقی پیوسته بستم
مبادا پهلویت خونین شود باز
خودم بند کفن آهسته بستم
ندارد چاره با آهم بسازم
فقط با درد جان اهم بسازم
ز چوبی که نشد گهواره باشد
دوتا تابوت میخواهم بسازم
* خیلی سخته آدم بخواد عزیزش رو خودش غسل بده...از غروب هی میگفت بچه ها آروم گریه کنند...علی امشب خیلی تنهاست...با اسماء دوتایی کارها رو آماده کردن...کفن و آب و بچه ها دارن نگاه میکنن...همه آستینها به دهانشون...علی میخواد غسل بده...میخوام خودت روضه بخونی...*
بریز آب روان اسماء
به جسم اطهر زهرا
ولی آهسته آهسته
نگه کن زردی رویش
ببین بشکسته بازویش
لگد خورده به پهلویش
*اسماء میگه من آب میریختم...ولی یه وقت دیدم علی دست از غسل زهرا کشید...هی نگاه میکنه هی صورت به دیوار میذاره بلند بلند گریه میکنه...آقا جان شما به بچه ها گفتی آروم گریه کنن...چی شده داد میزنی...فرمود: همچین که غسل می دادم... دستم رسید به بازوی ورم کرده ی فاطمه...
امشب تا میتونی داد بزنی بگو وای مادر... وای مادر وای مادر... شروع کرد زهرا را کفن کردند... یه وقت علی نگاه کرد دید بچهها مات مبهوت... تا معجر زهرا را باز کرد دادش بلند شد... میگفت: یه خانوم هجده ساله موهاش سفید شده... زهرا روش و از علی میگرفت...تا کبودی صورتش رو علی نبینه...
انشالله خدا مادراتون رو براتون نگه داره... یه نگاه کرد دید بچه ها نگاه می کنند گفت بیاید... بچههای فاطمه برای آخرین بار مادرتون و ببینید... بچه ها آمدند جلو حسنین و زینبین خودشون رو روی بدن مادر انداختند... شیخ عباس قمی میگه: همچین که انداختن خودشونو یه وقت دستای زهرا بیرون اومد بچه ها رو بغل گرفت... منادی بین زمین و آسمان صدا زد: علی... بچه ها رو از مادرشون جدا کن...چرا؟میدونی چرا... چون این بچه ها طاقت ندارن و ملائکه طاقت ندارن گریه بچه های فاطمه رو ببینن... علی با احترام بچه ها رو بغل گرفت... ناز و نوازش میکرد... حسن جان خدا صبرت بده... حسین جان خدا صبرت بده...زینب جان منم بی مادر شدم...به همه عالم خواست یاد بده یادتون باشه هر وقت دیدی بچه خودش رو روی بدن عزیزش انداخت باید با احترام بلندش کنی... یه گودال بود...تو اون گودال یه بابای بی سر بود...یه دختری اومد خودش رو روی بدن انداخت...هی صدا زد بابا بلند شو ببین گوشواره هامو بردن... بابا بلند شو ببین خیمه ها رو آتیش زدن... دیدن دسته حسین بالا آمد این دختر رو بغل گرفت...مگه علی یاد نداده بود چه جور جدا کنند...ریختن تو گودال...آنقدر تازیانه زدن...هر چه بادا باد امشب میگم... یه وقت این دختر بلند شد گفت: بابا دارن منو میزنن.. بابا بلند شو رو دارن عمه رو... حسین*
شکسته بال و پری ز آشیانه می بردن
تنی ضعیف غریبان به شانه می بردن
جنازه ای که همه انبیا به قربانش
چه شد که هفت نفر مخفیانه می بردن
مدینه فاطمه را روز روشن آزرده
چه شد جنازه ی او را شبانه میبردن
به جای گل که گذارند به روی قبر رسول
برای او اثر از تازیانه می بردن
* سلمان میگه وسطای نماز بودم...دیدم یکی داره محکم درو میکوبه... ترسیدم چه خبر شده...زودی نماز رو سلام دادم...در رو باز کردم دیدم حسن ابن علی...سلمان کجایی بیا... گفتم آقا زاده چه خبر شده... گفت سلمان بابام خیلی تنهاست...مادرم و غسل داده...بیا بریم تشییع جنازه... هفت نفر بیشتر نبودند...علی بدن زهرا رو برداشت...میخواد بدن و تو قبر بذاره... سلمان و دیگران محرم نبودند... بچههای فاطمه هم که با اون وضعیت، علی تک و تنها بود...باید یکی تو قبر بایسته بدن و دست به دست بدهند، علی تنهاست... یه وقتی دید از تو قبر دوتا دست شبیه دستای پیغمبر...کنایه از اینکه علی جان بده امانت منو... نیمه شب علی با خجالت این پیکرو به دستای مبارک پیغمبر داد...خجالت کشید یا رسول الله... اون روزی که زهرا وارد خونه من شد صورتش کبود نبود... بازوش ورم کرده نبود...من از همین جا یه گریز بزنم...زینب این صحنه ی جا دیگه براش تداعی شد... اونم تو خرابه بود... زن غساله گفت خانوم دست نمیزنم تا به من نگی این بچه چرا بدنش کبود شده... صدا زد زن غساله از کربلا تا شام هرجا گفته بابا تازیانه خورده...ناله بزن:حسین....*
@emame3vom
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
.
@babolharam.ir- Banifateme Shab 2 Fatemie Aval 96-01.mp3
4.39M
⚜🕊روضه جانسوز شام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سید مجید #بنی_فاطمه ⚜
4_5814667883719951572.mp3
6.49M
🎙حاج #مهدی_رسولی
@emame3vom
(هواتو کردم، اسیر دردم )
📝 #متن_نوحه 👇
هواتو کردم اسیر دردم
بزار بیام منم حرم دورت بگردم
حالم عجیبه
دلم غریبه
فضای قلب من پر از
شمیم سیبه
داره و ندارم مال
شال عزاتون مال من
تموم هستیم مال تو
پیرهن سیاتون مال من
کرب و بلا مال خوبا
این روضه هاتون مال من
ارباب شکسته این بالم
ارباب ز دوری می نالم
ارباب خرابه این حالم
ارباب سالار زینب
تا کی صبوری
اخه چه جوری
خسته شدم دیگه از این
فراق و دوری
ای سربریده
موهام سفیده
با حسرت حرم ببین
قدم خمیده
این جوونم بگیر ولی
نوکریت ازم نگیر
#امام_حسین ع🏴
♻️ #پیشنهاد_دانلود 💯
@emame3vom
شوراحساسی.ممنونم که داری.mp3
13.34M
🎧💔🎧
🎧 #سبک_شور👆
🎤کربلایی امیر #برومند👌
@emame3vom
(ممنونم که داری همیشه هوامو)
📝 #متن_نوحه👇
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ممنونم که داری همیشه هوامو
میسپارم به دستت اقا گریه هامو
حالم خوبه خوبه اقا بین روضه
اشک چشم خیسم یک دنیا می ارزه
اقا میدونی دلم میگیره همش برای کربلا
اما من رو سیاه کجا و نشستنم پا این پا
ای شاه سر جدا حسین
ای صاحب کربلا حسین
راه منه تا خدا حسین
ابی عبدالله
#اربابم_حسین_حسین
بین جا نمازم دارم مهر تربت
اقا زندگیمو برکت داده روضت
وقتی بیقرارم دستامو میگیری
امیری حسین ونعم الامیری
اقا به نفس تو بسته جون نوکرای تو
تو شاه منی و من میشم اقا جزخادمای تو
ای ابر رحمت خدا
ای قوت قلب مرتضی
میبری منو به کربلا
ابی عبدالله
#اربابم_حسین_حسین
درد تو دل من اقا از فراق
این حالی که دارم از رو اشتیاق
شوق کربلا رو دارم توی سینه
داغوم میشه نوکر گنبد رو نبینه
عاش میشهکسیکهیهدفعهدیدهحرم رو اربعین
پای پیاده و دل خسته پیش تو رسیده اربعین
اربعین زائرت میشم
همیشه توفکرشیش گوشم
اقا باخیال تو خوشم
#اربابم_حسین_حسین
➖ #کربلا🏴
➖ #اربعین🏴
➖ #امام_حسین ع🏴
╭┅───────┅╮
🎤 @emame3vom 🎤
╰┅───────┅╯🏴
125185_638.mp3
6.9M
🎧💔🎧
🎧 #سبک_زمینه👆
🎤حاج مهدی#رسولی👌
@emame3vom
(حب الحسین یجمعنا)
📝 #متن_نوحه👇
قطره قطره رودیم و بی قراریم
دریا دریا تا حرم رهسپاریم
جز رسیدن به تو شوقی نداریم۲
با عشق تو جان بر کف
از کربلا تا نجف
لشگر شاه لوکشف ۲
🔸(حب الحسین یجمعنا ۲
در کربلا ان شاالله ) ۲
قدم قدم غرق در تاب و تبیم ۲
موکب موکب احیاگر مذهبیم
هم قدم با قدم های زینبیم ۲
ذکر لب ها یا زینبا
تا کربلا یا زینبا
با شهدا یا زینبا ۲
برمشامم میرسد هر
لحظه بوی کرب و بلا
🔸حب الحسین یجمعنا ۲
در کربلا ان شاالله
چشم عالم خیره به وحدت ماست
این چشمه ای از جلوه ی ثارالله ست
رزمایش شیعیان دنیاست ۲
تو دستامون علمه
مقصد ما علقمه
با ذکر یا فاطمه ۲
صلی الله علیک یا سیدنا یا ثارالله
🔸حب الحسین یجمعنا ۲
در کربلا ان شاالله
آرزوی دل شیعه همینه
که چشمامون یه روز اینو ببینه
پیاده از کربلا میریم مدینه ۲
یا سیدی یا مولا یا وجیها عندالله
یا حسن مجتبی ۲
خار چشمان یهودیم
دشمن آل سعودیم
حب الحسین یجمعنا ۲
در کربلا ان شاالله
➖ #کربلا🏴
➖ #اربعین🏴
➖ #امام_حسین ع🏴
╭┅───────┅╮
🎤 @emame3vom 🎤
╰┅───────┅╯🏴
#زمینه
#شور
#حضرت_رقیه_س
#سبک_تو_که_رفتی
#الهی_بمیرم
🔘🔘923🔘🔘
❇️ بند اول
الهی بمیرم خونی شده بابا لبت
چطور دلش اومدخنجر گذاشت روحنجرت
حالا که اومدی منت گذاشتی رو سرم
ولی بهم بگو بابا کجاس پس پیکرت
😭
بابایی
پریشونم مث موهای سرت
بابایی
خیلی درمونده شده این دخترت
دیگه از
عالم و ادم دیگه خسته شدم
تو رفتی
من مث یه مرغ پر بسته شدم
😭
خیلی حرفا دارم واااای
از دنیا بی زارم واااای
〰〰〰〰〰〰〰
❇️ بند دوم
منم و این همه غصه و اندوه بابایی
تویی و این سر زخمی و مجروح بابایی
دلم تنگه برا روزایی که باتوبودم
یه دنیا غم تو قلبم شده انبوه بابایی
😭
دلم رو
هر جوری میشد بابا سوزوندن و
با دسته
بسته رو خاکا من و کشوندن و
دیگه هیچی
نمیخوام فقطم این ومیخوام
بده قول
این هردفعه هر جا بری باید منم باهات میام
😭
بابا قدم خمیدم واااای
چه زجرا کشیدم واااای
〰〰〰〰〰〰〰
❇️ بند سوم
ازون روزی که رفتی دله زارم حزینه
دل حسرت کشم باغم و دردا عجینه
ازون روزی که زجر باسیلی زد توصورتم
چشام درد میکنه همه چی رو تارمیبینه
😭
ببین که
مثه پیرزنا من راه میرم و
رسیده
وقته احتضار دارم می میرم و
میشم از
این همه سختیا راحت ای بابا
میشم من
راحت از سنان و زجر بی حیا
😭
میریم ما از اینجا وااااای
پیش حضرت زهرا واااای
💠💠💠9⃣2⃣4⃣💠💠💠
#کربلایی_سیدمحمدکمپانی
#استاد_کربلایی_مجید_مرادزاده
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
.
#واحدزمزمه_ای_حضرت_رقیه_س
#دلم_شکسته
🔘🔘9⃣2⃣5⃣🔘🔘
☑️بنداول
دلم شکسته ای خدا غمی نشسته تو سینه
دستم به روی گونه هام سرم همیشه پایینه
نکنه بچه ای بیاد کبودی هامو ببینه
خدا کنه که باز نیان حرومیای بد دهن
اونا که با حرفای بد شرز زدن به قلب من
اونا که عمه ی منو همه ش کنیز صدا زدن
کل تن ماها داره بابا نشونه
ازونا که مارو زدن هی وحشیونه
ازقاتلات خیلی کتک خوردیم بابایی
یاسیلی ویا لگد و یا تازیونه
خسته شدم جان پدر
بابا من و باخودببر
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بند دوم
منم همون رقیه ی عزیز ودردونه ی تو
آرزومه یک بار دیگه بیام روی شونه ی تو
اما حالا دستای من باید بشه خونه ی تو
.....
از ضربه ضجر لعین کنده شده گوشواره ها
کل تنم کبوده از جفای قوم بی حیا
این پیرزن سه ساله ی چند روزِ پیشته بابا
سر پر ازخون تو رو بغل میگیرم
ازین زمونه بخدا بابایی سیرم
حاجت مو اگه میشه امشب رواکن
آرزومه روی سرت امشب. بمیرم
خسته شدم جان پدر
بابا من و باخودببر
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
سادات ببخشن
☑️بندسوم
بهار قلب دخترت شبیه فصل خزونه
خیلی از دلم گرفته از نامری این زمونه
بابا بیا مثل قدیم اگه میشه بریم خونه
....
تنها نذار ازین ببعد هرجا میری منم ببر
چیزی نمونده بابا از قناری شکسته پر
بابا ببین که دختره سه ساله تو زدن نظر
.....
پاشو بابا ببین دلم چه پریشونه
بهارعمردخترت رو به خزونه
سه ساله تو ببین این دم آخر
شبیه مادرت تنم داره نشونه
ته شدم جان پدر
بابا من و باخودببر
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
💠💠💠9⃣2⃣5⃣💠💠💠
#استادکربلایی_مجیدمرادزاده
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
◾شهادت حضرت رقیه(س)
ناگهان بر من این خبر آمد
عمه جان بابم از سفر آمد
کنج ویرانه تا به سر آمد
به شب تار من سحر آمد
یاریم کن ز جای برخیزم
هستیم پای این طبق ریزم
لب گشود وسخن نمود آغاز
همچو غنچه لبان او شد باز
از برای پدر نمود چون ناز
کنج ویران به سوز وآهوگداز
سرفتاد از دو دست او به زمین
از خودش گفته با سر خونین
نامرتب اگر که مویم شد
همچوپاییز اگرکه رویم شد
باتوکم گر که گفتگویم شد
بین ره زجر روبه رویم شد
من نگویم چه شد ولی بابا
شدهام مثل مادرت زهرا
ایپناه همه تو چون کوهی
حسمنرفتهیاتومجروحی
کشتی آوردهای مگر نوحی
به تنخستهام چنان روحی
آمدی تا تو، درد یادم رفت
رنگ رخسار زرد یادم رفت
خستهام من، ببر مرا باخود
برسان دخترخودت تا خود
تو بمان پیش عمهام یاخود
برسان دست بر سرم...ما خود
میرسانیم سر به پای طبق...
کاش بودیم ما به جای طبق
ای پدر جان شهید کرببلا
نفسم بند آمده اینجا
جای تو بود زینب کبری
کمکم کرده هر نفس ما را
قسمت میدهم گل زهرا
که ببر همرهت مرا بابا
#مرتضی_محمودپور
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
.
ضربان دلم با هر تپشش
داره اسمت رو آقا جار میزنه
آره کرب و بلارو ارباب میده
ولی امضاشو علمدار میزنه
شیر یزدانه ، مثل طوفانه
یه تنه به مُلک عالم سلطانه
خونش کربلاست اما انصافاً
شلوغیِ بازارش تو ایرانه
جان جانانه ، روح ایمانه
ضربه هاش ضرب المثل شیرانه
زدم پیمانه پشت پیمانه
وقتی عباسه ساقیِ میخانه
آروم آروم زیر بارون قدم قدم میزنم به عشقت
زیر لب من زمزممه میبَرم پشت سر هم اسمت
... یا ابوفاضل ، یا ابوفاضل ...
دم باز دم نفسام بند نگات
لب تر کنی سرم میدم برات
جای دنج من خاک کف پاهات
بین الحرمینه کرب و بلات
جنة الاَعلاء ، آخر دنیا
شیش گوش و ضریح و گنبد یارم
ساقی خمارم ، باز بیقرارم
سرمو روی علامت میذارم
اَباالأدبی ، ذکر هر لبی
علمدار نازنین زینبی
خیلی محشری ، از همه سری
ذکر طوفانی روی منبری
آروم آروم زیر بارون قدم قدم میزنم به عشقت
زیر لب من زمزممه میبَرم پشت سر هم اسمت
... یا ابوفاضل ، یا ابوفاضل ...
از دور علم شبیه کِشتیه
هر کس باهات باشه بهشتیه
براتِ کربلایی که دارم
از همونا که خودت نوشتیه
قربون دستت ، باز شدم مستت
ممنوننتم منو دعوتم کردی
در به در بودم بی تو و عشقت
میوندار توی هیئتم کردی
کربلا فکرم ، کربلا ذکرم
کربلا به همین زودی ها میام
کربلا خوابم ، دُر نایابم
کربلا اربعین ان شاءالله میام
آروم آروم زیر بارون قدم قدم میزنم به عشقت
زیر لب من زمزممه میبَرم پشت سر هم اسمت
... یا ابوفاضل ، یا ابوفاضل ...
#حضرت_اباالفضل
#جلسه_هفتگی
#شور
#جواد_مقدم
@emame3vom
.
Moghadam-13950812[02].mp3
7.13M
▪️ضربان دلم با هر تپشش داره اسمت رو آقا جار میزنه▪️
🎤 سبـک : شــور
🗓مراسم : جلسه هفتگی
@emame3vom