21.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جهاد_تبیین
توجه ویژه: #دفاع_از_ولایت_اولیاءَالله
هیچ دانی دختر خیرالبشر
از چه جای حیدر آمد پشت در
دیدمولایش علی تنها شده
خانه اش محصور دشمن ها شده
.
#زمینه #حماسی
#حضرت_زینب
#سبک_سلام_فرمانده
#مدد_یازینب
✅بند اول
ای جانم مدد یازینب(س)
سامانم مدد یا زینب(س)
درمانم مدد یا زینب(س)
یا زینب مددیازینب (س)
ای دختر شهِ مَظهر العجایب
عالم به فدات شن یا ام المصائب
سلام یا زینب (س)
منم یه سرباز غیور ایرانی
مدافعت میشم
من از دیار سلطان خراسانی
جونم و میذارم
به پات مثه حاج قاسم سلیمانی
تویی اسطوره
بانوی حجب و حجاب
خطبه خوندی و
بی بی کردی انقلاب
زنی و اما ای
بانوی مرد آفرین
کردی شام و رو
سر شامیا خراب
بی بی جان مدد یا زینب (س)
✅بند دوم
یا زینب ملیکه ی دنیا
یازینب عقیله ی طاها(ص)
یا زینب عزیزه ی زهرا(س)
دنیای حسن و نور عالمینی
یا ام المصایب تو جان حسینی
سلام یا زینب (س)
ای دُر نایاب و خواهر اربابم
سلام یا زینب (س)
نام قشنگ تو ذکر رگ خوابم
سلام یا زینب(س)
گداتم و بی بی بیا و دریابم
دختر حیدر بانوی محترم
دخترحیدر سایه ت روی سرم
دختر حیدر کربلا میخوام ازت
بگو کی بی بی من و میبری حرم
بی بی جان مدد یا زینب (س)
#مجیدمرادزاده ✍
👇
26.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زمینه
سلام یا زینب
#سبک_سلام_فرمانده
شاعر :حاج مجید مرادزاده (تهران )✍
2. زهرا که بود 1395.mp3
زمان:
حجم:
3.74M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_مهدی_آصفی 🎤
زهرا که بود
بار امانت به شانهاش
مهمان قلب ماست
غم جاودانهاش
زهرا ، محیط عصمت و
زهد است وبا غرور
فُلکِ نجات
تکیه زده بر کرانهاش
باشد دعاش
در حقِ همسایه ، مستجاب
ای من فدای ِ
راز و نیاز شبانهاش
میخواست
عقده یِ دلِ غمدیده وا شود
دلگیر بود و
کلبه ی احزان ، بهانهاش
آتش گرفت
مَحبطِ وحی از شراره ای
کآمد برون
ز سینه ی زهرا زبانهاش
این در که بسته بوده و
آتش گرفته است
یادآورِ هزار غم است
آستانهاش
با آنکه سروِ قامتش
از غم خمدیده بود
دیدند باز ، جانب مسجد
روانهاش
بگذر ز شرحِ حادثه
ای کاش بشکند
دستی که ماند بر رخ زهرا
نشانه اش
گلچین روزگار
بر این گُلبُنِ عفاف
آنقدر ضربه زد
که نروید جوانه اش
گرید علی
که بر بدنِ ناتوان او
دشمن اثر گذاشته
با تازیانهاش !
اول بنا نبود
که سوزند عاشقان
آتش به جان شمع فتد
کاین بنا نهاد
بله اون روز مادر رو زدند ، تا کربلا بتونند دخترش زینب رو تازیانه بزنند ، صدای ناله ی اون نازدانه بلند : بابا برخیز و ببین عمه ام زینب رو تازیانه میزنند ... همه بگید یا حسین ...
.
1. ای گوهر.mp3
زمان:
حجم:
1.74M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_مهدی_آصفی 🎤
ای گُهر بحرحیا ، فاطمه (2)
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
تا که پریشان نشود فکر من
رفتی و تسبیح تو شد ذکر من
در نفسم هست بسی سوزها
ذکر من اینست در این روزها
گلشن جان بی بَر و بی برگ شد
فاطمه ام زود جوان مرگ شد !
مایه ی حیرت ، به خدا
صبر توست
شیعه نداند به کجا قبر توست
#شاعر_محمد_جواد_غفورزاده
یه نیگاه به قبر عزیزش ! من میروم ، زهرای عزیزمو به تو می سپارم ، آقایان ، تاریخ ورق خورد ، روزگار سپری شد ، عین همین جملات را دختر علی (ع) کربلا تکرار کرد ، او هم یه نگاه به بدن پاره پاره کرد ، زمین کربلا ما میرویم اما ، حسینِ عزیزمون را به تو می سپاریم
چون چاره نیست ،
میروم و میگذارمت
ای پاره پاره تن ،
بخدا می سپارمت
همه بگید یا حسین ...
#فاطمیه
.
#فاطمیه
مادر دگر بهانه بدستت نمی دهم
یک لحظه کارِ خانه بدستت نمی دهم
دستت شکسته وُ به سرم شانه میزنی
از این به بعد شانه بدستت نمی دهم.
چیزی سخت تر از این نیست که کسی مریض داشته باشه وُ بعضی ها منتظرِ مردنش باشن.
ان شاءالله مادرتون توی بستر نیوفته.خدا نکنه یه مادر دیگه نتونه راه بره..انقدِ بچه ها غصه میخورن... دیگه روزهای آخر،فاطمه نَفَساش صدا دار شده بود.زنای مدینه اومدن ملاقات فاطمه.. زینب مظهرِ ادبه، تا جلوی در زَنا رو بدرقه کرد،اما همونجا نشست و شروع کرد گریه کردن،امیرالمؤمنین اومد پرسید :دخترم چرا گریه میکنی؟ نتونست جواب بده! حسن پرسید،نتونست جواب بده، اما تا حسین اومد و پرسید،گفت حسین بتو میگم،گفت داداش ز نای مدینه اومدن ملاقات مادر ،اما جیگرِ منو سوزوندن،چرا...آخه وقتی داشتن میرفتن، زیر لب بهَم میگفتن:دیگه فاطمه رفتنیه،
بلند بگو یا زهرا...
.👇
38.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 برای شاهچراغ و شهیدانش
✍️ شاعر: سیده اعظم حسیینی
🎬 نماهنگ "قول مادرانه"
کودک کنار دستفروشی درنگ کرد
با دست اشارهای به حبابی قشنگ کرد
اصرار، کودکانه شد و چشمْ تنگ کرد
مادر! حبابساز برایم نمیخری؟
ذکر اذان به أشهدُ أنّ عَلی رسید
کودک شتاب مادر خود را چنین شنید
اوّل نماز، بعد زیارت، سپس خرید
یک قول مادرانه، نه یک حرف سرسری
همبازی شلوغ تمام فصول بود
پاکی کودکانهاش اذن دخول بود
در پیش هر فرشته جوازش قبول بود
رد میشد از شلوغی آغاز هر دری
بهبه! خوش آمدی!... کلمات همیشگی
لبخند خادم و شکلات همیشگی
پیچیده در حرم صلوات همیشگی
دیوارها نشسته به آیینهپروری
بازی، حریم امن حرم، شوق کودکی
قایم شدن کنار ستونها، یکییکی
بر سنگفرش، سرسرههای یواشکی
حالا رسیده نوبت بازی آخری
تیر آمد و شکافت صف ازدحام را
مادر؟ ستون؟... پناه بگیرد کدام را
جا میگذاشت کودکی ناتمام را
در ردّ خون ریخته بر سنگ مرمری
در فصل سرخ حرمله، بازی خراب شد
کودکْ تمام دلهره شد، اضطراب شد
در بهت کودکانهاش این صحنه قاب شد
خون میچکید گل به گل از زیر روسری
یکدفعه دید صحن حرم جور دیگری است
انگار نور هست ولی نور دیگری است
در اشتیاق آینهها شور دیگری است
آقا رسیده بود ولی جور دیگری
شالش ز هرچه باغ بهاری است باغتر
با زائران سادهی کوچک، ایاقتر
از آنچه میشناخته شاهِچراغتر
چشمش امامزاده، نگاهش پیمبری
کودک تمام گریه و بغض و بهانه بود
آقا نگاه مادر و گرمای خانه بود
آغوش گرم او حرم کودکانه بود
او را گرفت در بغل و گفت: بهتری؟
آماده بود مادر و بوی بهار داشت...
#شاه_چراغ
شب چهارم/ویژه برنامه ایام فاطمیه4_5920372844260231973.mp3
زمان:
حجم:
3.05M
#زمینه و #شور
#حضرت_زهرا
به نفس کربلایی محسن صائمی🎤
جوونه من
کجا داری میری یاره قد کمونه من
ببین التماس و از دو چشمه خونه من
جوونه من
بمون زهرا
بری میشه ویرونه این اشیون زهرا
بی تو من ندارم دیگه هم زبون زهرا
بمون زهرا
بمون زهرا
نزار فاصله بیا فته بینمون زهرا
تو جوونی تو شدی چه قد کمون زهرا
بمون زهرا
نداری نا
کاره خونه می کنی به زحمت ای زهرا
معلومه همین روزا می افتی تو از پا
ببین بانو
نمونده برای پهلوونه تو نیرو
نمونده دیگه توونی توی این زانو
ببین بانو.
کبوده روت
ورم کرده بد جوری عزیزه من بازوت
نداری تو خواب دیگه از درده این پهلووت
کبوده روت
شکسته پر
دوباره بگو بخند تو زهرا با حیدر
نپوشون کبودیه چشاتو با معجر
چه بد می زد
تورو وحشیونه پشت در نامرد می زد
تو افتادی رو زمین و داشت لگد می زد
چه بد می زد
نزن نامرد
نزن اخه داره می بینه حسن نامرد
دستت و بلند نکن به روی زن نامرد
#رضا_نصابی
.
4_5791788773322788137.mp3
زمان:
حجم:
2.07M
#فاطمیه
#شور و #واحد و #زمزمه
نمیره یادم
صدا زدی به پشت در برس به دادم
بچم و کشتن
فضه بیا فضه بیا تا جون ندادم
داشتم می دیدم
وقتی که با شتاب اومد تیزیه مسمار
دیدم که مونده
چند قطره ی خونه تو درگوشه ی دیوار
کنده شد از جا
دره خونه به روی تنه تو افتاد
تا دید که زهرا
پشت در خونه تویی از قصد فشار داد
گرفته بودش
چشم زینب و حسین تا که نبینه
تا که نبینه
مادرش و به پشت در نقشه زمینه
دیدم مغیره
به سمت تو با ناسزا از دور میومد
دیدم که قنفذ
با غلاف به بازوی تو زهرا می زد
#رضا_نصابی
.