eitaa logo
امام حسین ع
21.5هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌ترسم این چهل روز رو دوام نیارم_۲۰۲۳_۰۶_۱۱_۱۹_۵۸_۵۱_۳۸۴.mp3
1.54M
می‌ترسم این چهل روز رو دوام نیارم ┅┅┅┅┄❅❅┄┅┅┅┅┄ میترسم این چهل روزو دووم نیارم سیصد و شصت و پنج روزه لحظه شمارم خدا نکنه غلام سیات زنده نَمونه نتونه امسال برا تو روضه بخونه دیشب خواب سیاهی دیدم سیاهیِ روی کتیبه یه کمی بو بکش دقیقاً این بوی خوب عطر سیبه صدائی که میرسه به گوشم صدا ناله ی اَمَن یُجیبه تو که تا اینجا گذاشتی من زیر علم روزی بگیرم یه کم دیگه مهلتم بده مُحرم تورو ببینم کاش بشه که توی اربعین یه گوشه صحن تو بمیرم ... امیرم امیرم ، بگو دستتو میگیرم ... شاعر : https://eitaa.com/emame3vom/79683
. «یک روز رضا (از دوستان ناصر عبداللهی) پشت فرمون نشسته بود. ناصر هم رو صندلی کناری خوابیده بود؛ ولی چون صندلی تا شده بود، صورتش مشخص نبود. یکی از این بچه‌های دست‌فروش و دوره‌گرد اومد دم پنجره که چیزی به ما بفروشه. رضا شروع کرد باهاش حرف زدن. سی‌دی آهنگ‌های ناصر هم تو ماشین پخش می‌شد. یه دفعه بچه ذوق‌ کرد و گفت: این صدای ناصر عبداللهیه. من دوسش دارم و طرفدارشم و از این حرف‌ها. بعد رضا این دیالوگ رو ادامه داد و گفت: دوست داری ببینیش؟ دیدیش تابحال؟ می‌خوای ببینیش؟ خلاصه، اشاره کرد که ناصر کنار منه. کار به اینجا رسید که بعد چراغ قرمز زدیم بغل و ناصر بلند شد و اون بچه اومد و با ناصر حرف زد و رفتیم‌. ناصر خسته بود رفت یه ساعت خوابید. شب که شد، ناصر زنگ زد یه ماشین بفرستین دنبال بچه‌ها. دوباره زنگ زد و گفت بهترین ماشینو بفرستن. یادم نیست اون موقع بهترین ماشین آژانس مثلاً یه سمند صفر بود فکر کنم. مسئول تاکسی گفت: دیرتر میاد ماشینم. ناصر گفت: به محض اومدنش بفرست. دیگه تا ماشین بره از جاده بهشت زهرا اونارو برداره و بیاره سالن میلاد، طول کشید. هی ناصر چک می‌کرد که جواد اینا اومدن نیومدن، کجا هستن؟ اجراشو چند دقیقه عقب انداخت. یه بیست دقیقه‌ای شد که عقب انداخت. گفت: آقا آنتراکتو حذف کنید، من آنتراکت نمی‌خوام. میرم یکسره می‌خونم. از اون‌ور (آخر اجرا) بیشتر می‌خونم برای مردم؛ از دلشون درمیارم، ولی مهمه اینا برسن. دیگه خلاصه دو سه تا صندلی رو خودش خالی کرد برای اینا با همون لباسای کهنه‌ و مندرس که داشتن. یادمه یکیشون یه چکمه لاستیکی رنگی پاش بود. اومدن ردیف اول، صندلیای وی‌آی‌پی و مبلمان که مثلا از وزارت ارشاد آدم روی آن صندلی‌ها نشسته تا مسئولین شهر و مدیران دولتی و این‌ها. یکسری هم هنرمندان موسیقی و سینما و دوستای ناصر بودن. بعدها ناصر چندبار به ما گفت یکی از بهترین اجراهای زندگی‌اش همان شب بود. بعدها ناصر به رضا گفته بود که من باشم یا نباشم هوای اینارو داشته باشین». نقل از جواد یحیوی (مجری و بازیگر) .
. مدح حسنی ام،منی که دیوونه سینه زنی ام حسنی ام، رَهروِ راهِ اويسِ قرنی ام حسنی ام،عاشقِ حسن به طورِ علنی ام حسن آقامه حسن رؤیامه حسن نیم نگاش درمونه دردامه سخاوت داره کرامت داره بمیرم واسش خیلی غربت داره جونم حسن حسن آب و نونم حسن حسن اِسمت عجينه با، رگ و خونم حسن حسن حسن مولا(٤) حسنی ام،مریدِ شیرِ جمل هستم و لاغیر حسنی ام،فقط از جامِ حسن مستم و لاغیر حسنی ام،به حسن دخیلِ خودبستم و لاغیر حسن اربابه حسن نایابه حسن تو شبهای تارم مهتابه عزیزِ زهرا اَميرِ والا نَبوده صُلحِش كمتر از كربلا عِشقَم حسن حسن شده مَشقَم حسن حسن ديوونه ی بقيع، وُ دَمِشقَم حسن حسن حسن مولا(٤) حسنی ام،گدایِ دست ِ اَمیرِ عالمینم حسنی ام،منیکه مَحضرِ زینب زیرِ دینم حسنی ام،به حسن قسم که مجنونِ حسینم حسن سرداره حسن سالاره حسن غمخواری مثلِ زینب داره چه با اِخلاصه شفیع الناسه امامِ حسین و فَخرِ عباسه ماهم حسن حسن پادشاهم حسن حسن تویِ حریم خود، بِده راهم حسن حسن حسن مولا(٤) .👇
‍ . آوازت دنیارو گرفت ای دنیای بچگیام پر کردی روز و شبمو از فکرت بیرون نمیام حسین تو قلبم داره ریشه حسین که تکراری نمیشه حسین اون عشق موندگاره حسین کی تنهامون میزاره زمان مرگم بیا اباعبدالله دوستت دارم خیلی یا اباعبدالله ندارم حرفی به جز همین یک جمله... و صل الله علی اباعبدالله....  ۳ __ بعد از مرگم عاشقتم من حتی زیر لحدم هر چی گفتن میگم حسین ... آداب عشقو بلدم حسین قبرم بی تو سیاهه حسین آقا چشمم به راهه حسین تو اوج بی قراری میای یا ناکامم میزاری بریدم از خیلیا اباعبدالله به جز تو دارم کی یا اباعبدالله میخوام حرف آخرم تو دنیا باشه ... و صل الله علی اباعبدالله ۳ شاعر : .👇
1_3888986904.mp3
2.75M
آوازت دنیارو گرفت ای دنیای بچگیام
433.2K
📻 بشنوید |نکات مداحی 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۲/۰۳/۲۱ شور مد نظر استاد 👇
. (ع) خرابه نشینی برازنده نیست لباسای پارم واسه خنده نیست بابا خیزرونم شکست از غمت یزید از لبای تو شرمنده نیست تورو پس گرفتم با اشک چشام کمم که بیایی زیادی برام شاید شکر نعمت زیادت کنه خدا... سربریده قشنگه بابام منت گذاشتی رو سر ما ای بهترین بابای دنیا پانداشتی با سر رسیدی به اینجا بند دوم یه سر از تو برگشته خیلی کمه رگای بریده ت چقد درهمه می خواستم به مردم نشونت بدم یه وقتی رسیدی که خوابن همه بگو روی نیزه چه جور بردنت نمی رفت سر تو ، به زور بردنت خبر داری بزم شراب بردنم شنیدم به کنج تنور بردنت دستامو رو گوشم گذاشتم شرمندم گوشواره نداشتم تا بودی پامو تو خرابه نزاشتم . 👇
1_2241055605.mp3
4.55M
. 🎤 از بچگی تو این خونه‌م عمریه از تو می‌خونم مادرم با گریه داده شیرم بی‌ اشک این روضه من می‌میرم وقتی پیرهن مشکی‌مو می‌پوشم شال عزا میندازم رو دوشم صوتی حزین می‌رسه به گوشم «یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ» هرچی دارم از این خیمه‌ست نمی‌کشم از عشقت دست عشقو پای این سفره چشیدم من زیر این علم قد کشیدم همینکه پا تو هیئت می‌ذارم مثل ابر بهاری می¬بارم این نوارو به یادم می‌آرم «یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ» شاعر: رضا وحیدزاده✍ نغمه پرداز: سید صالح حسینی🎼
4_5992438693225303478.mp3
22.76M
به تنت نیزه جابه جا کردن با دوازده ضربه سرو جدا کردن تورو مقتول بالدما کردن تورو قطعه قطعه کردن و رها کردن کندن گوشواره هامو بردن عروسکامو به کوچه گردیم انداختی حسین برام عجب روزی ساختی حسین قرارمون نبود زینبت آواره بشه قرارمون نبود چادر من پاره بشه آقای کربلا کاری کن که خواهرت بگرده کربلا سر غارت حرم دعواشد ای وای ای وای پشت خیمه ها چقدر غوغا شد ای وای ای وای نیزه ها رو به زمین کوبیدن ای وای ای وای سرشیر خواره تو پیدا شد .... ای وای از رباب سهم اصغرش نشد یه قطره آب ای وای از رباب حرمله دور و برش میخوره تاب دیگه دیر شد زینبتم نو قتلگاه پیر شد حرمله تازه واسه ما شیر شد طلاتم شد رقیه زیر دست و پا گم شد عمه اسیر چشم مردم شد خواهش میکنم برید کنار که من خودم خاکش میکنم خواهش میکنم منت میکشم خاکش کنم یک نفس راحت میکشم پنجه توی موت زدن سنگ به ابروت زدن مادرت اومد حسین لگد به پهلوت زدن هیچکسی دلواپس سوختن شمع نشد میبینن تنی رو که آخرشم دفن نشد حسین من وای حسین.... این چه بلاییه سرت آوردن چجوری از گودال درت آوردن این چه بلائیه سرم آوردن خلاصه جنگو تو حرم آوردن به خاک سیاه نشستم چقدر چشم به راه نشستم برا دیدنت سه ساعت جلو قتگاه نشستم چجوری کشتنت غصه شد واسم انقدی که تورو دیگه نشناسم چجوری کشتنت که گمت کردم برای من سخته بی تو برگردم این چه غروبیه خیلی غم داره ببین که قافلت بی علمداره این چه غروبیه آسمون خونه بلند شو دم اذونه حرم دست ساربونه تو حقت نبود یه لحظه تنت بی کفن بمونه باسنگ و چوب کشتنت رقاصه ها بردن و با بزن بکوب کشتنت حسین وای......