eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. سر غارت حرم دعوا شد ای وای ای وای ای وای پشت خیمه ها چرا غوغا شد .......... نیزها رو تو زمین کوبیدن ......... سر شیرخواره تو پیدا شد ......... ای وای از رباب سهم اصغرش نشد یه قطره آب ای وای از رباب حرمله دور و برش میخوره تاب ای وای از رباب به علی میگفت رو نیزه بخواب ببخش اگه که تشنه موندی ببخش اگه که شیر نداشتم نشد گلم پیشم بمونی خیلی برات آرزو داشتم ... ای وای اقام اقام اقام روضه شام بلا دشواره ای وای ای وای ای وای کار عده ای فقط آزاره ای وای ای وای ای وای یکی نیس بگه به این نامردا ........... جای زینب مگه تو بازاره ای وای ای وای ای وای دق کرد خواهرت روزگار زینبت شده سیاه دق کرد خواهرت با کتک خوردن طفل بی پناه دق کرد خواهرت وقتی مادرت رسید تو قتلگاه ببخش اگه پیشت نبودم ببخش اگه که دیر رسیدم میبینی حال مادرت رو که با یه قامت خمیدم ای وای اقام اقام اقام دختری که پره از احساسه ای وای ای وای ای وای غصه دار روضه هاش عباسه ............... معلومه چی به سرت آوردن .............. وقتی دخترت تو رو نشناسه ....‌..‌........ حق داشت جون بده وقتی تو خرابه اومد سر تو حق داشت جون بده دست زجره چرا انگشتر تو حق داشت جون بده دردل میکرد با حنجر تو .. ببخش اگه معجرو بردن بابا دیگه چاره ندارم نمیشنوه گوشام بابایی ببخش که گوشواره ندارم ای وای اقام اقام اقام شعر و نغمه ؛ ✍ .👇
4_5978892082905878018.mp3
زمان: حجم: 3.25M
سرغارت حرم دعوا شد...💔
. 🔸مراسم عزاداری دهه اول 📆 زمان: 👈 پنج شنبه ۲۹ تیرماه ماه ۱۴۰۲ 🔷 با مداحی: 👈 حاج 🔊 بخش اول | کوچه به کوچه گشته ام میخانه ای نیست 🔊 بخش دوم | روزی به زلفت شانه می زد دست زینب 🔊 بخش سوم | کسی چه می دونه چه حالی داره 🔊 بخش چهارم | البلاء للولاء 🔊 بخش ششم | دلم براش خیلی دیگه تنگه 🔊 بخش هفتم | عصمت الله رقیه نایاب رقیه 🔊 بخش هشتم | لحظه لحظه ی انتخاب بین راه ظلم وثواب 🔊 بخش نهم | تا زمین افتادم رسیدی به دادم 🔊 بخش دهم پایانی | ز خانه ها همه بوی طعام می آید .👇👇👇👇👇👇👇 📋 عمه گرسنمه (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هی میومد می‌گفت:« عمه گرسنمه»... آنقدر این دختر بهونه می‌گرفت، هی میگفت:« عمه گرسنمه، عمه توو خرابه بوی نون میاد، بوی غذا میاد، هیچی نداریم بخوریم؟!... آنقدر بهونه می‌گرفت تا یهو امام سجاد دید یه آتیشی بی‌بی روشن کرده؛ امام سجاد فرمود:« عمه جان! ما چیزی توو خرابه نداشتیم؛ آب بار گذاشتی، آتیش روشن کردی»؟! -گفت:« هیچی نداریم ولی آنقدر این بچه‌ها بهونه می‌گرفتند گفتم سرشون گرم بشه بگن داره یه چیزی برامون درست می‌کنه»... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 عمه ما هذا؟! وقتی عید قربان میشه، قربانی رو انجام میدن بهت خبر میدن باید بری حلق کنی. اونایی که بار اولشونه باید سرشون و از ته بزنند، همچین که سرت و از ته میزنی، موهات و با تیغ میزنند؛ قیافه‌ت فرق می‌کنه، تغییر پیدا می‌کنه. دیگه اگه زنگ بزنی مثلاً عرض میکنم دخترت پشت گوشی ببینتت، اولش نمیشناستت، تشخیص نمیده. میگه مامان این کیه؟!... توو گودال که اومد، هی نگاه میکرد آخه سرِ حسین و موهاش و که نزدند.آخ این خنجر و گذاشت... سر تغییر کرده، این سر دیگه اون سرِ قبلی نیست. همچین که سر و آوردن توو خرابه یه نگاهی کرد؛ -عمه! ما هذا؟! دید عمه روش و برگردوند؛ به سکینه خواهرش گفت:« خواهر، ما هذا»؟! چرا تغییر کرده؟! آخه سری که از بالای نیزه رو زمین افتاد، سری که زیر دست و پای اسبا... سری که توو تنور رفته، سری که از بالای نی آنقدر سنگ بهش زدن پیشونیش شکسته؛ سری که توو مجلس شراب آنقدر با نی به لب و دندانش زده... همه‌ی اینا یه طرف، این یکیش یه طرف. آخه سری که هر روز از نیزه دم غروب برمی‌داشتند، طلوع آفتاب به نیزه میزدند. سر و اگه یه بار به نیزه بزنی دفعه دوم، سوم دیگه تغییر پیدا می‌کنه... خوش اومدی، آبرو داری کردی هرجا زمین خوردم یه کاری کردی هرجایی که میزدن این یتیم و صدا زدم بابای غیرتیم و میگن مثل زهرا، این بچه هم خودش مُرد هیشکی نگفت کتک خورد، کی اشکش و در آورد حتما میگن بابا، خودش شکسته بازوش خورده به جایی پهلوش، سوخته خودش سر و روش بابا کجایی حالا که شد گوشواره‌م بِدُزدن نذار لباس پاره رو بدزدن همون بلایی که سَرت آوردن شاهدِ من پیرهنیه که بردن وقتی میگم بابا، دوست داری دخترت رو تکون بده سرت رو، ببین نیلوفرت رو وقتی میگم بابا، منو بگیر توو آغوش زجر و کنم فراموش، نَرَم دوباره از هوش بابا کجایی بدون تو تا حالا سر نکردیم با یکی مثل شمر سفر نکردیم توی مسیر چند دفعه زد توو گوشم نیزه رو می‌گرفت میذاشت رو دوشم بابا اون دختر که، خیلی بلنده موهاش سنگینه دست باباش، بیشتر مراقبم باش بابا نازم کن بیشتر که، از سر شب زدم زار خوردم زمین توو بازار، افتاده دستم از کار بابا کجایی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 ای سر در خون خضاب ای لاله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای سر در خون خضاب ای لاله‌ی خوشبوی من لطفاً از پیشم نرو امشب بمان پهلوی من زانوانت را نیاوردی سرم بی‌بالش است لااقل بگذار امشب سر روی زانوی من قصد دارم وا کنم این پلکهای بسته را کن تماشایم ولی بابا! نپرس از موی من برنمی‌دارم سرت را چون برایم مشکل است خورد شد با تازیانه هر دوتا بازوی من اصلاً امشب من قراری می‌گذارم با خودت من به ابروی تو می‌گِریم تو بر ابروی من غصه‌ی من را نخور آنقدر محکم هم نبود جای سیلی ماند چند شب بر روی من *شاعر: همچین که سر رو آوردن توو خرابه، هرچی خونا رو از محاسن مبارک حسین پاک میکرد، دوباره خونِ تازه می‌اومد؛ دوباره مثل اولش می‌شد یه شبیم امیرالمومنین هرچی آب روی این بازو میریخت، هی میدید خون تازه سرازیر می‌شد فلذا می‌دونی چی کار کرد رقیه، یه کاری کرده مقتل می‌نویسه:« دهانش و گذاشت به دهان مبارک باباش؛ آنقدر گریه کرد، زار زد، یهو سر بریده به سخن در اومد صدا زد: دخترم بیا این طرف منتظرتم... بعد این جمله میگن دیگه بی‌هوش شد طوری که هرچی صداش میزدند جواب نمی‌داد. هرچی این این زنها تکونش میدادن، حرکتش میدادن، دیدن انگار روح از بدنش خارج شده. جواب نمیده، تا نگاه کردن دیدن سر یه طرفه...
حاج سید رضا نریمانی4_5895697260712301491.mp3
زمان: حجم: 13.53M
📋 عصمت اللّٰه رقیه حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عِصمَةُ اللّٰه رقیه نایاب رقیه دُختِ عزیزِ ارباب رقیه با گوشه‌ی نگاهت قلبِ کویر می‌تونه خیلی ساده دریا بشه اینقدر که تو عزیزی پیشِ حسین هرکی عبد تو باشد آقا میشه واسه حرم بده/ برگ حواله‌ای/ خانوم سه ساله‌ای/ رقیه قلبِ منو بیا /امشب جلا بده/ یه کربلا بده/ رقیه «یا رقیه، یا رقیه؛ یا رقیه، یا رقیه، یا رقیه» ذکر هر لب رقیه مذهب رقیه شاگرد درس زینب رقیه با خطبه‌های اشکت کاخ ستم لرزید و دامن ظلم شد شعله‌ور کل مقاتلین این و میگن که بود شمشیرِ اشکت از تیغ بُرّنده‌تر با سن و سال کم/ کوهِ شجاعتی/ روحِ صلابتی/ رقیه زهرا خصائلی/ حیدر جَنَم تویی/ تیغ دودَم تویی/ رقیه «یا رقیه، یا رقیه؛ یا رقیه، یا رقیه، یا رقیه» جانمازِ تو بابِ حاجات رقیه اِسمت دلیل خیرات رقیه دستِ تو مثل دستای فاطمه پُربرکتِ و خیلی مشکل‌گشاست من با یقین میگم که کارِ چشات تایید و رد ویزای کربلاست تا اربعین فقط/ این التماسمه/یا بنت فاطمه/ رقیه جونِ مدافعات/ می‌خوام بدم قَسم/ من رو ببر حَرَم/ رقیه «یا رقیه، یا رقیه؛ یا رقیه، یا رقیه، یا رقیه» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
حاج سید رضا نریمانی4_5895697260712301483.mp3
زمان: حجم: 13.06M
۱۴۰۲ شاعر و نغمه پرداز: ✍🎼 اجرا: 🎤 البلاء للولا/ هاهنا کرببلا هرکه دارد ادعا/بر سر عشق و وفا ها هنا کرببلا این قائله مرد خطر میخواهد این معرکه تیغ دو سر میخواهد وادی عشق فقط دو چشم تر نه بلکه جگر میخواهد اگر جگر داری بسم الله عاشق پیکاری؟ بسم الله بی قرار یاری بسم الله بگو لبیک یا اباعبدالله لبیک یا اباعبدالله # البلاء للولاء/کلُّ ارضٍ کربلاء هرکه گشته مبتلا/بر غم خون خدا کلُّ ارضٍ کربلاء ۲ روز دهم همیشه در جریانست راه حسین مسیر بی پایانست تنها کسی پای حسین میماند که مرد این میدانست اگر پای کاری بسم الله اگر وفا داری بسم الله به دوش علم داری بسم الله بگو لبیک یا اباعبدالله لبیک یا اباعبدالله ۴ # البلاء للولاء/میخرم برجان بلا پای شاه سرجدا/می کنم سر را فدا میخرم برجان بلا ۲ در خون من ریشه دوانده غیرت جان میدهم پای امامم راحت ذکر لب من همه وقت این باشد هیهاتَ منة الذّله شبیه اصحاب ثارالله منم فداییه آل الله موقع جان دادن هم والله به لب دارم یا اباعبدالله لبیک یا اباعبدالله
حاج سید رضا نریمانی4_5895697260712301487.mp3
زمان: حجم: 9.82M
📋 لحظه لحظه‌ی انتخاب بین راه ظلم و ثواب حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لحظه لحظه‌ی انتخاب، بینِ راه ظلم و ثواب مانده حجتِ حق حسین، بین غربتی بی‌حساب ای دلِ بی‌قرار می‌مانی یا میروی؟! کربلا گرد یاد می‌مانی یا میروی؟! یکسو خیمه‌ی نور و یکسو خیمه‌ی شیطان راهِ میانه‌ای نیست در انتخاب انسان «لَبَّیکَ یا حسین، لَبَّیکَ یا حسین» یک به یک همه میروند، سمت خیمه‌های یزید از قَعر جهنم به گوش، می‌رسد که هَلۡ مِن مَّزِيد داد از آن اختیار، که سمت ظلمت رود وای از این روزگار، که حق تنها می‌شود غوغای اهلِ باطل، چیزی غیرِ سراب نیست فتح آخر اذعانِ، اصحاب کربلایی‌ست «لَبَّیکَ یا حسین، لَبَّیکَ یا حسین» هم مسیرِ جُون و حبیب، یا کنارِ شمر و سنان هم‌نشین شوی با کدام، بعد دادن امتحان اهلِ دنیا شوی، میلِ باطل می‌کنی وقتِ یاریِ حق، بی‌جا دل دل می‌کنی باید که چشم پوشید، از زَرق و برق دنیا باید زیاد ترسید، از این سرابِ زیبا «لَبَّیکَ یا حسین، لَبَّیکَ یا حسین» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Shab03Moharam1402_09.mp3
زمان: حجم: 15.02M
📋 تا زمین افتادم رسیدی به دادم حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا زمین افتادم رسیدی به دادم خودم و اولادم نذرِ پسرِ تو نبودی میمردم هرجا کم آوردم تو رو قسم دادم جون مادرِ تو هرکسی رو دیدم آقاجونم به باوفایی می‌شناسه تو رو کی باورش میشه بعد یه عمر گدایی کردن بِم بگی برو کِی تنهام میذاری تویی که اونقدر دوسم داری از لطفی که داری می‌خونم توو خواب و بیداری تو نُورُ الأَنْوَاری نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَى الْأَبْرَاری «ثارَ اللّٰه، ثارَ اللّٰه ثارَ اللّٰه، یا اباعبدالله» با یه دلِ سنگی شبای دلتنگی زیرِ نور مهتاب واسه تو میخونم بعضی شبا میگم تو نبودی پیشم دیگه می‌موندش واسه‌م نمی‌دونم حُکمِ نفس‌های منو داری طبیعتاً من بی‌تو میمیرم خونِ توو رگ‌های منی حسین حقیقتاً با تو جون می‌گیرم هر آهم افسوسه بی‌تو حتی خوابم کابوسه دل بی‌تو می‌پوسه کربلام دست رو می‌بوسه ای عشقِ مخصوصه لطفت توو زندگیمون محسوسه «ثارَ اللّٰه، ثارَ اللّٰه ثارَ اللّٰه، یا اباعبدالله» چه قَده خوبی تو آدمای بی‌تو نمیدونم چی خوش کرده دلشون و اونا مثِ من که آقا ندارن که به کی میگن آخه دردِ دلشون و به خدا ناکامن اونایی که مزه‌ی عشقت رو نچشیدن زندگیشون پُر دردِ اونا که دردِ فراقت رو نکشیدن محرومه از بارون، اون که از چشمات نمی‌خونه دائم توو زندونه، اون که از صحنِ تو بیرونه غصه دور از جونه، اون که توو خونه‌ی تو مهمونه «ثارَ اللّٰه، ثارَ اللّٰه ثارَ اللّٰه، یا اباعبدالله» *شاعران: ،
حاج سید رضا نریمانی4_5895697260712301482.mp3
زمان: حجم: 24.2M
📋 کسی چه میدونه چه حالی داره حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کسی چه میدونه چه حالی داره رقیه‌ی یتیمِ دل‌شکسته با اتفاقایی که واسه‌م افتاد حق بده که نمازام شده نشسته می‌دونی چرا بابا؟! اول این که خیلی رو خارا دویدم دوم این که طعم لگد رو چشیدم سوم این که تا افتادم از رو ناقه مثل مادرت خمیدم بشمارم بازم یا نه؟! بسه دیگه بابا نه؟! رد بشیم از این حرفا میریم مدینه یا نه؟! «بابا، بابا، بابا، بابا بابا، بابا، بابا، بابا» خدا کنه هیچ دختری توو دنیا نَشینه رو ناقه با دست بسته با اتفاقایی که واسه‌م افتاد غرورِ من مثل سرت شکسته می‌دونی چرا بابا؟! اول این که خیلی سرم داد کشیدند دوم این که گوشواره‌م و پس نمیدن سوم این که خندیدن به اشک چشمام وقتی لباسام و دیدن بشمارم بازم یا نه ؟! اینه رسم دنیا نه خون شده دلم بابا میریم مدینه یا نه؟! «بابا، بابا، بابا، بابا بابا، بابا، بابا، بابا» عَلَم اَشکِ روی دوش گرفتم با عمه زینب ما عَلمدارتیم رو سرمه سایه‌ی تو همیشه حق ندارن به من بگن بچه یتیم می‌دونی چرا بابا؟! اول این که خونِ علی توو رَگامه دوم این که راهت و میدم ادامه سوم این که مهمون منی بابایی الان سرت رو پاهامه میمونم تا فردا نه دلخورم به وَاللّٰه نه ظلم و زیر و رو کردم شدم مثل زهرا نه «بابا، بابا، بابا، بابا بابا، بابا، بابا، بابا» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
حاج سید رضا نریمانی4_5895697260712301484.mp3
زمان: حجم: 11.31M
📋 معیار عفاف و الگوی حجابه حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ معیارِ عفاف و الگوی حجابه شاگردِ عقیله در فن خِطابه رقیه رقیه ذکرِ مستجابه آسمونیا محضرش زدن زانو عرض ارادت می‌کنند به این بانو نُورٌ عَلَى نُورِ که حتی خورشیدم نمی‌تونه باهاش بشینه رو در رو رقیه ساداته، گوهرِ نایابه رقیه ساداته، دلبرِ مهتابه رقیه ساداته، ثانیِ زهرا و رقیه ساداته، کوثرِ اربابه «یا رقیه، یا رقیه یا رقیه، یا رقیه» تسکینِ حسینِ وقتی غصه داره امیدِ ربابِ وقتی بی‌قراره توو خونه‌ی ارباب صاحب اختیاره محشری برپا می‌کنه توی محشر وقتی دستش رو می‌گیره علی‌اکبر کسی که جاش رو شونه‌های عباسه بهترِ که ماهم به پاش بریزیم سَر رقیه ساداته، به حسین حساسه رقیه ساداته، هستیِ عباسه رقیه ساداته، معنی آرامش رقیه ساداته، حضرت احساسه «یا رقیه، یا رقیه یا رقیه، یا رقیه» پابه‌پای زینب حامیِ امامه با دستای بسته پیروزِ قیامه نورِ در حجاب و تیغِ در نیامه نوه‌ی حیدرِ غیور و دلیره زیرِ بارِ ذلت یه لحظه نمیره کی میگه رقیه اسیرِ دشمن شد عالم و آدم توی دامش اسیره رقیه ساداته، شأن بی‌تکراره رقیه ساداته، مخزن الاسراره رقیه ساداته، فاتح میدان‌ها رقیه ساداته، زینب کَرّاره «یا رقیه، یا رقیه یا رقیه، یا رقیه» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
حاج سید رضا نریمانی4_5895697260712301490.mp3
زمان: حجم: 19.02M
. نغمه پرداز: دلم براش خیلی دیگه تنگه دنیای من با بابام قشنگه آی درو دیوار خرابه ی شام،خیلی غریبه بابام آی تاولای روی دست و پاهام،خیلی غریبه بابام معجرم الان،کنار پیراهنشه گوشواره هامم،کنار انگشترشه موقع خوابه،ولی بمیرم که الان به جای پاهام،یه نیزه زیر سرشه بابای خوبم بابام میاد ای دل پریشون میریم سر خونه زندگیمون ولی ببینه سوخته چادر من ،خیلی بهم میریزه خدا میدونه که چقدر حجابم،برا بابام عزیزه دلم نمیخواد ،منو تو این حال ببینه آخه بعیده ،موهای سوخته بم بیاد! اگه میاد کاش دستاشو ام بیاره چون دل شکستم،یه عالمه بغل میخواد بابای خوبم دلم براش خیلی دیگه تنگه دنیای من با بابام قشنگه آی در و دیوار خرابه‌ی شام خیلی بابام غریبه آی تاولای روی دست و پاهام خیلی بابام غریبه معجرم الان کنارِ پیراهنشه گوشواره‌هامم کنارِ انگشترشه موقع خوابه ولی بمیرم که الان به جای پاهام یه نیزه زیرِ سرشه «بابای خوبم بابام میاد ای دلِ پریشون میریم سرِ خونه زندگیمون ولی ببینه سوخته چادرِ من خیلی بهم می‌ریزه خدا می‌دونه که چقدر حجابم برا بابام عزیزه دلم نمی‌خواد منو توو این حال ببینه آخه بعیده موهای سوخته بِم بیاد اگه میاد کاش دستاش و هم بیاره چون دلِ شکسته‌م یه عالمه بغل می‌خواد «بابای خوبم داره میاد بوی عطر بابام عمه طَبَق رو بزار رو پاهام الهی دخترت بمیره بابا همه موهات سفیده خدا ازش نگذره آخه خیلی رَگات و بد بریده لبای خونین داغِ دلم رو تازه کرد مثِ رقیه شکسته دندونات بابا اون شبِ اول خوبی کجا برده تو رو سوخته تمومِ محاسن و موهات بابا *شاعر:
حاج سید رضا نریمانی4_5895697260712301477.mp3
زمان: حجم: 29.63M
📋 کوچه به کوچه گشته‌ام میخانه‌ای نیست (ع) (س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کوچه به کوچه گشته ام میخانه ای نیست این روزها یک عاقلِ دیوانه‌ای نیست مانند هر شب شمع می‌سوزد ولیکن افسوس که دور و برش پروانه‌ای نیست انگار خاک مرده پاشیدند اینجا این سرزمین بی‌روضه جز ویرانه‌ای نیست وقتی که دیوار حسینیه نباشد دیگر برای گریه کردن شانه‌ای نیست روزیِ یک شهر از هوار یک گدا بود فقر آمده چون ناله‌ی مستانه‌ای نیست یک سال در رنج و گرفتاری می‌افتد شهری که در آن روضه‌ی ماهانه‌ای نیست باید به سِیرش شَک کند ما بین این راه هر کس که در راه سلوکش مانعی نیست باید مصیبت‌های زینب را بیان کرد حالا که دیگر بین ما بیگانه‌ای نیست روزی به زلفت شانه میزد دست زینب جز پنجه‌های شمر حالا شانه‌ای نیست این‌ چندمین بار است زینب می‌شمارد انگار که در قافله دُردانه‌ای نیست از بس سرت افتاده از بالای نیزه دیگر به روی صورت تو چانه‌ای نیست عباس چشمان خودش را بسته یعنی جای حرم در بزمِ بی‌شرمانه‌ای نیست … *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .