.
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
سر غارت حرم دعوا شد ای وای ای وای ای وای
پشت خیمه ها چرا غوغا شد ..........
نیزها رو تو زمین کوبیدن .........
سر شیرخواره تو پیدا شد .........
ای وای از رباب سهم اصغرش نشد یه قطره آب
ای وای از رباب حرمله دور و برش میخوره تاب
ای وای از رباب به علی میگفت رو نیزه بخواب
ببخش اگه که تشنه موندی ببخش اگه که شیر نداشتم
نشد گلم پیشم بمونی خیلی برات آرزو داشتم ...
ای وای اقام اقام اقام
روضه شام بلا دشواره ای وای ای وای ای وای
کار عده ای فقط آزاره ای وای ای وای ای وای
یکی نیس بگه به این نامردا ...........
جای زینب مگه تو بازاره ای وای ای وای ای وای
دق کرد خواهرت روزگار زینبت شده سیاه
دق کرد خواهرت با کتک خوردن طفل بی پناه
دق کرد خواهرت وقتی مادرت رسید تو قتلگاه
ببخش اگه پیشت نبودم ببخش اگه که دیر رسیدم
میبینی حال مادرت رو که با یه قامت خمیدم
ای وای اقام اقام اقام
دختری که پره از احساسه ای وای ای وای ای وای
غصه دار روضه هاش عباسه ...............
معلومه چی به سرت آوردن ..............
وقتی دخترت تو رو نشناسه ..............
حق داشت جون بده وقتی تو خرابه اومد سر تو
حق داشت جون بده دست زجره چرا انگشتر تو
حق داشت جون بده دردل میکرد با حنجر تو ..
ببخش اگه معجرو بردن بابا دیگه چاره ندارم
نمیشنوه گوشام بابایی ببخش که گوشواره ندارم
ای وای اقام اقام اقام
شعر و نغمه ؛ #حسین_فتحی ✍
.👇
.
#شب_سوم
#شب_سوم_محرم
🔸مراسم عزاداری دهه اول #محرم_1402
📆 زمان:
👈 پنج شنبه ۲۹ تیرماه ماه ۱۴۰۲
🔷 با مداحی:
👈 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 بخش اول #مناجات | کوچه به کوچه گشته ام میخانه ای نیست
🔊 بخش دوم #روضه | روزی به زلفت شانه می زد دست زینب
🔊 بخش سوم #زمینه | کسی چه می دونه چه حالی داره
🔊 بخش چهارم #تک | البلاء للولاء
🔊 بخش ششم #واحد | دلم براش خیلی دیگه تنگه
🔊 بخش هفتم #واحد | عصمت الله رقیه نایاب رقیه
🔊 بخش هشتم #شور | لحظه لحظه ی انتخاب بین راه ظلم وثواب
🔊 بخش نهم #شور | تا زمین افتادم رسیدی به دادم
🔊 بخش دهم #روضه پایانی | ز خانه ها همه بوی طعام می آید
.👇👇👇👇👇👇👇
📋 عمه گرسنمه
#روضه_حضرت_رقیه (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هی میومد میگفت:« عمه گرسنمه»...
آنقدر این دختر بهونه میگرفت، هی میگفت:« عمه گرسنمه، عمه توو خرابه بوی نون میاد، بوی غذا میاد، هیچی نداریم بخوریم؟!...
آنقدر بهونه میگرفت تا یهو امام سجاد دید یه آتیشی بیبی روشن کرده؛ امام سجاد فرمود:« عمه جان! ما چیزی توو خرابه نداشتیم؛ آب بار گذاشتی، آتیش روشن کردی»؟!
-گفت:« هیچی نداریم ولی آنقدر این بچهها بهونه میگرفتند گفتم سرشون گرم بشه بگن داره یه چیزی برامون درست میکنه»...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 عمه ما هذا؟!
وقتی عید قربان میشه، قربانی رو انجام میدن بهت خبر میدن باید بری حلق کنی. اونایی که بار اولشونه باید سرشون و از ته بزنند، همچین که سرت و از ته میزنی، موهات و با تیغ میزنند؛ قیافهت فرق میکنه، تغییر پیدا میکنه. دیگه اگه زنگ بزنی مثلاً عرض میکنم دخترت پشت گوشی ببینتت، اولش نمیشناستت، تشخیص نمیده. میگه مامان این کیه؟!...
توو گودال که اومد، هی نگاه میکرد آخه سرِ حسین و موهاش و که نزدند.آخ این خنجر و گذاشت...
سر تغییر کرده، این سر دیگه اون سرِ قبلی نیست. همچین که سر و آوردن توو خرابه یه نگاهی کرد؛
-عمه! ما هذا؟!
دید عمه روش و برگردوند؛ به سکینه خواهرش گفت:« خواهر، ما هذا»؟!
چرا تغییر کرده؟!
آخه سری که از بالای نیزه رو زمین افتاد، سری که زیر دست و پای اسبا...
سری که توو تنور رفته، سری که از بالای نی آنقدر سنگ بهش زدن پیشونیش شکسته؛ سری که توو مجلس شراب آنقدر با نی به لب و دندانش زده...
همهی اینا یه طرف، این یکیش یه طرف. آخه سری که هر روز از نیزه دم غروب برمیداشتند، طلوع آفتاب به نیزه میزدند. سر و اگه یه بار به نیزه بزنی دفعه دوم، سوم دیگه تغییر پیدا میکنه...
خوش اومدی، آبرو داری کردی
هرجا زمین خوردم یه کاری کردی
هرجایی که میزدن این یتیم و
صدا زدم بابای غیرتیم و
میگن مثل زهرا، این بچه هم خودش مُرد
هیشکی نگفت کتک خورد، کی اشکش و در آورد
حتما میگن بابا، خودش شکسته بازوش
خورده به جایی پهلوش، سوخته خودش سر و روش
بابا کجایی
حالا که شد گوشوارهم بِدُزدن
نذار لباس پاره رو بدزدن
همون بلایی که سَرت آوردن
شاهدِ من پیرهنیه که بردن
وقتی میگم بابا، دوست داری دخترت رو
تکون بده سرت رو، ببین نیلوفرت رو
وقتی میگم بابا، منو بگیر توو آغوش
زجر و کنم فراموش، نَرَم دوباره از هوش
بابا کجایی
بدون تو تا حالا سر نکردیم
با یکی مثل شمر سفر نکردیم
توی مسیر چند دفعه زد توو گوشم
نیزه رو میگرفت میذاشت رو دوشم
بابا اون دختر که، خیلی بلنده موهاش
سنگینه دست باباش، بیشتر مراقبم باش
بابا نازم کن بیشتر که، از سر شب زدم زار
خوردم زمین توو بازار، افتاده دستم از کار
بابا کجایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 ای سر در خون خضاب ای لاله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای سر در خون خضاب ای لالهی خوشبوی من
لطفاً از پیشم نرو امشب بمان پهلوی من
زانوانت را نیاوردی سرم بیبالش است
لااقل بگذار امشب سر روی زانوی من
قصد دارم وا کنم این پلکهای بسته را
کن تماشایم ولی بابا! نپرس از موی من
برنمیدارم سرت را چون برایم مشکل است
خورد شد با تازیانه هر دوتا بازوی من
اصلاً امشب من قراری میگذارم با خودت
من به ابروی تو میگِریم تو بر ابروی من
غصهی من را نخور آنقدر محکم هم نبود
جای سیلی ماند چند شب بر روی من
*شاعر: #محسن_ناصحی
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا
همچین که سر رو آوردن توو خرابه، هرچی خونا رو از محاسن مبارک حسین پاک میکرد، دوباره خونِ تازه میاومد؛ دوباره مثل اولش میشد
یه شبیم امیرالمومنین هرچی آب روی این بازو میریخت، هی میدید خون تازه سرازیر میشد
فلذا میدونی چی کار کرد رقیه، یه کاری کرده مقتل مینویسه:« دهانش و گذاشت به دهان مبارک باباش؛ آنقدر گریه کرد، زار زد، یهو سر بریده به سخن در اومد صدا زد: دخترم بیا این طرف منتظرتم...
بعد این جمله میگن دیگه بیهوش شد طوری که هرچی صداش میزدند جواب نمیداد. هرچی این این زنها تکونش میدادن، حرکتش میدادن، دیدن انگار روح از بدنش خارج شده. جواب نمیده، تا نگاه کردن دیدن سر یه طرفه...
4_5895697260712301491.mp3
13.53M
#شب_سوم_محرم
📋 عصمت اللّٰه رقیه
#واحد #حضرت_رقیه
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عِصمَةُ اللّٰه رقیه
نایاب رقیه
دُختِ عزیزِ ارباب رقیه
با گوشهی نگاهت قلبِ کویر
میتونه خیلی ساده دریا بشه
اینقدر که تو عزیزی پیشِ حسین
هرکی عبد تو باشد آقا میشه
واسه حرم بده/ برگ حوالهای/ خانوم سه سالهای/ رقیه
قلبِ منو بیا /امشب جلا بده/ یه کربلا بده/ رقیه
«یا رقیه، یا رقیه؛ یا رقیه، یا رقیه، یا رقیه»
ذکر هر لب رقیه
مذهب رقیه
شاگرد درس زینب رقیه
با خطبههای اشکت کاخ ستم
لرزید و دامن ظلم شد شعلهور
کل مقاتلین این و میگن که بود
شمشیرِ اشکت از تیغ بُرّندهتر
با سن و سال کم/ کوهِ شجاعتی/ روحِ صلابتی/ رقیه
زهرا خصائلی/ حیدر جَنَم تویی/ تیغ دودَم تویی/ رقیه
«یا رقیه، یا رقیه؛ یا رقیه، یا رقیه، یا رقیه»
جانمازِ تو بابِ حاجات رقیه
اِسمت دلیل خیرات رقیه
دستِ تو مثل دستای فاطمه
پُربرکتِ و خیلی مشکلگشاست
من با یقین میگم که کارِ چشات
تایید و رد ویزای کربلاست
تا اربعین فقط/ این التماسمه/یا بنت فاطمه/ رقیه
جونِ مدافعات/ میخوام بدم قَسم/ من رو ببر حَرَم/ رقیه
«یا رقیه، یا رقیه؛ یا رقیه، یا رقیه، یا رقیه»
*شاعر: #مرتضی_سراوانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
4_5895697260712301483.mp3
13.06M
#زمینه ۱۴۰۲
شاعر و نغمه پرداز: #مرتضی_سراوانی✍🎼
اجرا: #حاج_سید_رضا_نریمانی🎤
البلاء للولا/ هاهنا کرببلا
هرکه دارد ادعا/بر سر عشق و وفا
ها هنا کرببلا
این قائله مرد خطر میخواهد
این معرکه تیغ دو سر میخواهد
وادی عشق فقط دو چشم تر نه
بلکه جگر میخواهد
اگر جگر داری بسم الله
عاشق پیکاری؟ بسم الله
بی قرار یاری بسم الله
بگو لبیک یا اباعبدالله
لبیک یا اباعبدالله
#
البلاء للولاء/کلُّ ارضٍ کربلاء
هرکه گشته مبتلا/بر غم خون خدا
کلُّ ارضٍ کربلاء ۲
روز دهم همیشه در جریانست
راه حسین مسیر بی پایانست
تنها کسی پای حسین میماند
که مرد این میدانست
اگر پای کاری بسم الله
اگر وفا داری بسم الله
به دوش علم داری بسم الله
بگو لبیک یا اباعبدالله
لبیک یا اباعبدالله ۴
#
البلاء للولاء/میخرم برجان بلا
پای شاه سرجدا/می کنم سر را فدا
میخرم برجان بلا ۲
در خون من ریشه دوانده غیرت
جان میدهم پای امامم راحت
ذکر لب من همه وقت این باشد
هیهاتَ منة الذّله
شبیه اصحاب ثارالله
منم فداییه آل الله
موقع جان دادن هم والله
به لب دارم یا اباعبدالله
لبیک یا اباعبدالله
4_5895697260712301487.mp3
9.82M
📋 لحظه لحظهی انتخاب بین راه ظلم و ثواب
#شور #امام_حسین
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لحظه لحظهی انتخاب، بینِ راه ظلم و ثواب
مانده حجتِ حق حسین، بین غربتی بیحساب
ای دلِ بیقرار میمانی یا میروی؟!
کربلا گرد یاد میمانی یا میروی؟!
یکسو خیمهی نور و یکسو خیمهی شیطان
راهِ میانهای نیست در انتخاب انسان
«لَبَّیکَ یا حسین، لَبَّیکَ یا حسین»
یک به یک همه میروند، سمت خیمههای یزید
از قَعر جهنم به گوش، میرسد که هَلۡ مِن مَّزِيد
داد از آن اختیار، که سمت ظلمت رود
وای از این روزگار، که حق تنها میشود
غوغای اهلِ باطل، چیزی غیرِ سراب نیست
فتح آخر اذعانِ، اصحاب کربلاییست
«لَبَّیکَ یا حسین، لَبَّیکَ یا حسین»
هم مسیرِ جُون و حبیب، یا کنارِ شمر و سنان
همنشین شوی با کدام، بعد دادن امتحان
اهلِ دنیا شوی، میلِ باطل میکنی
وقتِ یاریِ حق، بیجا دل دل میکنی
باید که چشم پوشید، از زَرق و برق دنیا
باید زیاد ترسید، از این سرابِ زیبا
«لَبَّیکَ یا حسین، لَبَّیکَ یا حسین»
*شاعر: #میلاد_بارپازی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_سوم_محرم
#شور_امام_حسین
Fadaeian_Shab03Moharam1402_09.mp3
15.02M
📋 تا زمین افتادم رسیدی به دادم
#شور #امام_حسین
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا زمین افتادم رسیدی به دادم
خودم و اولادم نذرِ پسرِ تو
نبودی میمردم هرجا کم آوردم
تو رو قسم دادم جون مادرِ تو
هرکسی رو دیدم آقاجونم
به باوفایی میشناسه تو رو
کی باورش میشه بعد یه عمر
گدایی کردن بِم بگی برو
کِی تنهام میذاری
تویی که اونقدر دوسم داری
از لطفی که داری
میخونم توو خواب و بیداری
تو نُورُ الأَنْوَاری
نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَى الْأَبْرَاری
«ثارَ اللّٰه، ثارَ اللّٰه
ثارَ اللّٰه، یا اباعبدالله»
با یه دلِ سنگی شبای دلتنگی
زیرِ نور مهتاب واسه تو میخونم
بعضی شبا میگم تو نبودی پیشم
دیگه میموندش واسهم نمیدونم
حُکمِ نفسهای منو داری
طبیعتاً من بیتو میمیرم
خونِ توو رگهای منی حسین
حقیقتاً با تو جون میگیرم
هر آهم افسوسه
بیتو حتی خوابم کابوسه
دل بیتو میپوسه
کربلام دست رو میبوسه
ای عشقِ مخصوصه
لطفت توو زندگیمون محسوسه
«ثارَ اللّٰه، ثارَ اللّٰه
ثارَ اللّٰه، یا اباعبدالله»
چه قَده خوبی تو آدمای بیتو
نمیدونم چی خوش کرده دلشون و
اونا مثِ من که آقا ندارن که
به کی میگن آخه دردِ دلشون و
به خدا ناکامن اونایی که
مزهی عشقت رو نچشیدن
زندگیشون پُر دردِ اونا که
دردِ فراقت رو نکشیدن
محرومه از بارون، اون که از چشمات نمیخونه
دائم توو زندونه، اون که از صحنِ تو بیرونه
غصه دور از جونه، اون که توو خونهی تو مهمونه
«ثارَ اللّٰه، ثارَ اللّٰه
ثارَ اللّٰه، یا اباعبدالله»
*شاعران: #داوود_رحیمی، #محمود_گلستان_نژاد
4_5895697260712301482.mp3
24.2M
📋 کسی چه میدونه چه حالی داره
#زمینه #حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کسی چه میدونه چه حالی داره
رقیهی یتیمِ دلشکسته
با اتفاقایی که واسهم افتاد
حق بده که نمازام شده نشسته
میدونی چرا بابا؟!
اول این که خیلی رو خارا دویدم
دوم این که طعم لگد رو چشیدم
سوم این که تا افتادم از رو ناقه
مثل مادرت خمیدم
بشمارم بازم یا نه؟!
بسه دیگه بابا نه؟!
رد بشیم از این حرفا
میریم مدینه یا نه؟!
«بابا، بابا، بابا، بابا
بابا، بابا، بابا، بابا»
خدا کنه هیچ دختری توو دنیا
نَشینه رو ناقه با دست بسته
با اتفاقایی که واسهم افتاد
غرورِ من مثل سرت شکسته
میدونی چرا بابا؟!
اول این که خیلی سرم داد کشیدند
دوم این که گوشوارهم و پس نمیدن
سوم این که خندیدن به اشک چشمام
وقتی لباسام و دیدن
بشمارم بازم یا نه ؟!
اینه رسم دنیا نه
خون شده دلم بابا
میریم مدینه یا نه؟!
«بابا، بابا، بابا، بابا
بابا، بابا، بابا، بابا»
عَلَم اَشکِ روی دوش گرفتم
با عمه زینب ما عَلمدارتیم
رو سرمه سایهی تو همیشه
حق ندارن به من بگن بچه یتیم
میدونی چرا بابا؟!
اول این که خونِ علی توو رَگامه
دوم این که راهت و میدم ادامه
سوم این که مهمون منی بابایی
الان سرت رو پاهامه
میمونم تا فردا نه
دلخورم به وَاللّٰه نه
ظلم و زیر و رو کردم
شدم مثل زهرا نه
«بابا، بابا، بابا، بابا
بابا، بابا، بابا، بابا»
*شاعر: #امیر_حسین_سالاروند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
4_5895697260712301484.mp3
11.31M
📋 معیار عفاف و الگوی حجابه
#شور
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
معیارِ عفاف و الگوی حجابه
شاگردِ عقیله در فن خِطابه
رقیه رقیه ذکرِ مستجابه
آسمونیا محضرش زدن زانو
عرض ارادت میکنند به این بانو
نُورٌ عَلَى نُورِ که حتی خورشیدم
نمیتونه باهاش بشینه رو در رو
رقیه ساداته، گوهرِ نایابه
رقیه ساداته، دلبرِ مهتابه
رقیه ساداته، ثانیِ زهرا و
رقیه ساداته، کوثرِ اربابه
«یا رقیه، یا رقیه
یا رقیه، یا رقیه»
تسکینِ حسینِ وقتی غصه داره
امیدِ ربابِ وقتی بیقراره
توو خونهی ارباب صاحب اختیاره
محشری برپا میکنه توی محشر
وقتی دستش رو میگیره علیاکبر
کسی که جاش رو شونههای عباسه
بهترِ که ماهم به پاش بریزیم سَر
رقیه ساداته، به حسین حساسه
رقیه ساداته، هستیِ عباسه
رقیه ساداته، معنی آرامش
رقیه ساداته، حضرت احساسه
«یا رقیه، یا رقیه
یا رقیه، یا رقیه»
پابهپای زینب حامیِ امامه
با دستای بسته پیروزِ قیامه
نورِ در حجاب و تیغِ در نیامه
نوهی حیدرِ غیور و دلیره
زیرِ بارِ ذلت یه لحظه نمیره
کی میگه رقیه اسیرِ دشمن شد
عالم و آدم توی دامش اسیره
رقیه ساداته، شأن بیتکراره
رقیه ساداته، مخزن الاسراره
رقیه ساداته، فاتح میدانها
رقیه ساداته، زینب کَرّاره
«یا رقیه، یا رقیه
یا رقیه، یا رقیه»
*شاعر: #امیر_آهمند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_سوم_محرم
.
4_5895697260712301490.mp3
19.02M
.
#واحد
نغمه پرداز: #یوسف_زندیه
دلم براش خیلی دیگه تنگه
دنیای من با بابام قشنگه
آی درو دیوار خرابه ی شام،خیلی غریبه بابام
آی تاولای روی دست و پاهام،خیلی غریبه بابام
معجرم الان،کنار پیراهنشه
گوشواره هامم،کنار انگشترشه
موقع خوابه،ولی بمیرم که الان
به جای پاهام،یه نیزه زیر سرشه
بابای خوبم
بابام میاد ای دل پریشون
میریم سر خونه زندگیمون
ولی ببینه سوخته چادر من ،خیلی بهم میریزه
خدا میدونه که چقدر حجابم،برا بابام عزیزه
دلم نمیخواد ،منو تو این حال ببینه
آخه بعیده ،موهای سوخته بم بیاد!
اگه میاد کاش دستاشو ام بیاره چون
دل شکستم،یه عالمه بغل میخواد
بابای خوبم
#واحد
دلم براش خیلی دیگه تنگه
دنیای من با بابام قشنگه
آی در و دیوار خرابهی شام
خیلی بابام غریبه
آی تاولای روی دست و پاهام
خیلی بابام غریبه
معجرم الان کنارِ پیراهنشه
گوشوارههامم کنارِ انگشترشه
موقع خوابه ولی بمیرم که الان
به جای پاهام یه نیزه زیرِ سرشه
«بابای خوبم
بابام میاد ای دلِ پریشون
میریم سرِ خونه زندگیمون
ولی ببینه سوخته چادرِ من
خیلی بهم میریزه
خدا میدونه که چقدر حجابم
برا بابام عزیزه
دلم نمیخواد منو توو این حال ببینه
آخه بعیده موهای سوخته بِم بیاد
اگه میاد کاش دستاش و هم بیاره چون
دلِ شکستهم یه عالمه بغل میخواد
«بابای خوبم
داره میاد بوی عطر بابام
عمه طَبَق رو بزار رو پاهام
الهی دخترت بمیره بابا
همه موهات سفیده
خدا ازش نگذره آخه خیلی
رَگات و بد بریده
لبای خونین داغِ دلم رو تازه کرد
مثِ رقیه شکسته دندونات بابا
اون شبِ اول خوبی کجا برده تو رو
سوخته تمومِ محاسن و موهات بابا
*شاعر: #محمد_جواد_صادقی
4_5895697260712301477.mp3
29.63M
📋 کوچه به کوچه گشتهام میخانهای نیست
#مناجات #امام_حسین
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_رقیه (س)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوچه به کوچه گشته ام میخانه ای نیست
این روزها یک عاقلِ دیوانهای نیست
مانند هر شب شمع میسوزد ولیکن
افسوس که دور و برش پروانهای نیست
انگار خاک مرده پاشیدند اینجا
این سرزمین بیروضه جز ویرانهای نیست
وقتی که دیوار حسینیه نباشد
دیگر برای گریه کردن شانهای نیست
روزیِ یک شهر از هوار یک گدا بود
فقر آمده چون نالهی مستانهای نیست
یک سال در رنج و گرفتاری میافتد
شهری که در آن روضهی ماهانهای نیست
باید به سِیرش شَک کند ما بین این راه
هر کس که در راه سلوکش مانعی نیست
باید مصیبتهای زینب را بیان کرد
حالا که دیگر بین ما بیگانهای نیست
روزی به زلفت شانه میزد دست زینب
جز پنجههای شمر حالا شانهای نیست
این چندمین بار است زینب میشمارد
انگار که در قافله دُردانهای نیست
از بس سرت افتاده از بالای نیزه
دیگر به روی صورت تو چانهای نیست
عباس چشمان خودش را بسته یعنی
جای حرم در بزمِ بیشرمانهای نیست …
*شاعر: #گروه_یا_مظلوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
#زمزمه
#امام_زمان علیه السلام
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
سلام میدم با چشمای خیسم
میخوام برات عریضه بنویسم
ببین اسیر چنگ ابلیسم منو کمک کن
خدا خُودش گُواهه شَرمندهم
که ریخته اشک تو رو پروندهم
توو جَنگِ با نَفْسَم یه بازندهم منو کمک کن
منم دلم میخواد که یارِتشم
یه سینه چاکِ بیقرارِتشم
شبیه ابنِ مهزیارِت شم آقایخوبم
یه عالمه بهت بدهکارم
آرزومه رو در رو ای یارم
بهت بگم چقدر دوسِت دارم آقایخوبم
------------------------------------------
قرار لحظههای تنهایی
کجایی ای دم مسیحایی؟
چرا تو از سفر نمیآیی؟ عزیز زهرا
امان ازاین عذاب طولانی!
تا کی قراره باشی زندانی؟
الان توی کدوم بیابانی؟ عزیز زهرا
ببخش اگر که بازم این نامرد
با بی خیالی با تو بد تا کرد
تا بدتر از این نشدم برگرد آقایخوبم
فقیره خَستهتو نوازِش کن
نظر بهاَشکو سوز و سازِشکن
باگوشهچشمی بینیازِش کن آقایخوبم
------------------------------------------
سلام من به حال غمگینت
بهقطرههای اشک خونینت
بهروضههای تلخ و سنگینت عزیز زهرا
الهی که بشم فدات آقا
مُجسّمه جلو چشات آقا
مُصیبتای عمّههات آقا عزیز زهرا
میبینی که مُخدّارت ای وای
"عَنِ الوُجوهِ سافِرات" ای وای
"وَ بِالعَویلِ داعِیات" ای وای امانازاینغم
میبینی جَـدّتو تَــهِ گودال
که از عطش همش میره از حال
میبینی پیکرش میشه پامال امانازاینغم
------------------------------------------
محمدقاسمی✍
.
.
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
با هر غمی شبیه و برابر نمی شود
هر روضه ای که روضه ی اصغر(ع) نمی شود
زخمی گذاشت حرمله بر قلب اهل بیت
زخمی که بسته تا صف محشر نمی شود
شش ماهه را ز شیر مگر می شود گرفت!!!؟
باشد، به دست تیر که دیگر نمی شود
اصلا به فرض جرم پدر، هیچ کودکی
با حکم هیچ محکمه کیفر نمی شود
آخر جواب اشک و تلظی ،سه شعبه نیست
آنهم روانه سوی کبوتر نمی شود
ظلمت به روی پیکر خورشید اگر چه تاخت
بر روی جسم غنچه ی پر پر نمی شود!
باب الحوائجی است که جز با نگاه او
احوال شهر غم زده بهتر نمی شود
هرکس گرفت حاجت از او غرق اشک گفت:
هر روضه ای که روضه ی اصغر(ع)نمی شود
#محمدجواد_منوچهری ✍
#یا_باب_الحوائج
#یا_علی_اصغر_علیه_السلام
.
.
#کلیات_مصائب
#گودال_قتلگاه
#قاسم_نعمتی✍
نوحوعلیالحسین که این کارفاطمه است
این اشک دیدهها همگی یار فاطمه است
نوحوعلی الحسین که جدم غریب بود
گودال قتلگاه پُر از بوی سیب بود
نوحوعلیالحسین که لبتشنه جان سپُرد
بیش از هزار و نهصدوپنجاه ضربه خورد
نوحو علیالحسین درخاک وخون نشست
هرکه رسید در بدنش نیزه را شکست
نوحوعلی الحسین که مویش کشیده شد
جان داشت جدِ من که گلویش بریده شد
نوحو علی الحسین که در بین ازدحام
با ضربهٔ دوازدهم کار شد تمام
نوحو علی الحسین که ذبحش حرام بود
چشمان او هنوز به سوی خیام بود
نوحوعلی الحسین که میدید خواهرش
تاراج میشود همه هستش برابرش
نوحوعلی الحسین که باصورتی کبود
چشم ِ سرِ بریدهٔ او باز مانده بود
نوحوعلی الحسین که با ضجر کُشتَنَش
چیزی نمانده بود ز رگهای گردنش
«اللّهُمَّ عَجِّل لوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#محرم #امام_حسین
.
جز او کسی تجلی پروردگار نیست 2.mp3
10.86M
📃 #جز_او_کسی_تجلی_پرودگار_نیست
🖊 #شور #امام_علی (علیهالسّلام)
🖊 #شب_دوم_محرم_۱۴۰۲_۱۴۴۵
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیهالسّلام)
جز او کسی تجلی پروردگار نیست
یعنی که کوه مثل علی استوار نیست
روزی سه بار مأذنه ها جار میزنند
نامی شبیه نام علی ماندگار نیست
در حیرتم که با چه زبانی بیان کنم
ولله یارِ غار شدن افتخار نیست
هرکس که سنگ عشق علی را به سینه زد
دامانِ مادرش بهخدا لکه دار نیست
وا حیرتا به ما که مریدان حیدریم
خاکی به غیر خاک نجف سازگار نیست
غیر از علی که مظهر اعجاز عالم است
دیگری فضائل احدی بی شمار نیست
✏️احسان نرگسی
برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
✏️شهریار
ای بی کفنم حسین 3.mp3
5.57M
#شور_روضه | ای بی کفنم حسین
🎤حاجحســین #سیب_سرخی
شبدوممحرمالحرام۱۴۴۵
مـــــورخه چهارشنـــــبه ۱۴۰۲/۴/۲۸
📃 #ای_بی_کفنم_حسین
🖊 #شور_روضه
ای بی کفنم حسین
دور از وطنم حسین
افتادی تو قتلگاه
عریان بدنم حسین
ای بی سر من حسین
بی لشکر من حسین
ریخته بدنت چرا دور و بر من حسین
شهید من تو رو چه بی هوا ، میزدنت
مگه گناه تو چه بود که ریختن رو تنت
بگو به من چی شد عمامه و پیروهنت
دعوا شد رو سر تو واسه غارت تنت
حسین عزیز دلم عزیز دلم
اشکامو ندیدنو
اعضاتو دریدنو
لب تشنه و از بلا
رگهاتو بریدند
دیدم تو شلوغیا هی میزدی دست و پا
با چکمه تن تو رو چرخوند و نکرد حیا
رگای گردنو که میبرید ضجه زدم
موهاتو از قفا که میکشد ضجه زدم
تموم پیکرت به خون تپید ضجه زدم
غارت شده پیکرت ریختن همه رو سرت
پیراهنو بردنو خون شد دل مادرت
افتاده رو خاک تنت درهم تورو کشتنت
بعد تو غریب شدم کشته منو رفتنت
بوسه زدم حسین من از رگ خنجر تو
به زیر مرکبا شد زیر و رو پیکر تو
میخندیدن همه به گریه ی خواهر تو
حسین عزیز دلم عزیز دلم
جز لفظ آب حرف دگر در میان نبود
گر خیمه گاه شاه شهیدان کربلا
بودند دو دیو و دد همه سیراب و بی مکین
آدم ز قحط آب سلیمان کربلا
سر پیراهن تو گریه ی ما را درآوردند
میان اینهمه کشته چرا تنها تو عریانی
مادرش آمده گودال مچرخان بدنش
استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم
.
خاک این صحرا.mp3
8.07M
#واحد | خاک این صحرا
🎤حاجحســینسیبسرخی
┄┅─═◈═─┅┄
شبدوممحرمالحرام۱۴۴۵
مـــــورخه چهارشنـــــبه ۱۴۰۲/۴/۲۸
📃 #فغان_میزد_که_یا_رب_خاک_این_صحرا
🖊 #واحد
🖊 #شب_دوم_محرم_۱۴۰۲_۱۴۴۵
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیهالسّلام)
فغان می زد که یا رب خاک این صحرا نبود ای کاش
و آغوشش به روی کاروان ها وا نبود ای کاش
زمین کربلا برخاست بر پا نیزه ها را دید
و با خود گفت امروزِ مرا فردا نبود ای کاش
یقین تکلیف طفلان، با عطش اینگونه روشن بود
فراتی هست اینجا پیش رو اما نبود ای کاش
سه شعبه تیر را می دید با خود زیر لب می خواند
ربابی هست اینجا که چنان لیلا نبود ای کاش
چه می شد که نبود اصغر در این لشگر، اگر هم بود
سفیدیِ گلویش این قدر زیبا نبود ای کاش
هزاران مرد تیر انداز را می دید و هی می گفت
علمدار حسین این قدر بی پروا نبود ای کاش
نقاب و معجر و خلخال با خود آرزو می کرد
اگر هم بود بعد از ظهر عاشورا نبود ای کاش
✏️ #مهدی_رحیمی✍
.
ای هر نفس و آهم.mp3
15.99M
#زمینه | ای هم نفس و آهم
🎤حاجحســینسیبسرخی
┄┅─═◈═─┅┄
شبدوممحرمالحرام۱۴۴۵
مـــــورخه چهارشنـــــبه ۱۴۰۲/۴/۲۸
💯#ترکویژه
📃 #ای_هر_نفس_و_آهم
🖊 #زمینه #امام_حسین (علیهالسّلام)
🖊 #شب_دوم_محرم_۱۴۰۲_۱۴۴۵
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیهالسّلام)
ای هر نفس و آهم
ای تو مقصد راهم
از شما به وللهِ
جز عشق نمیخواهم
این سینه زنی ها شد
سهم منِ دیوانه
از صاحب این خانه
جز عسق نمیخواهم
یارا سلطانِ دلم
جانا ای جانِ دلم
دیوانه ی عشق توهم
پریشانِ دلم پریشانِ دلم
ای انتهای توبه ی آدم حسین اباعبدالله
امیر و پادشاه این عالم حسین اباعبدالله
ای دینم و ایمانم
باید که تو را خوانم
از تو جان جانانم
جز عشق نمیخواهم
ای شور دل شیدا
عشق قلب نوکرها
از محضر تو یارا
جز عشق نمیخواهم
نام جاودانه ای
شور عاشقانه ای
ارباب ای باب نجات
تو یگانهای تو یگانه ای
ای ابتدای سوره ی مریم حسین اباعبدالله
نام تو ذکر لب ما هر دم حسین اباعبدالله
ای انتهای توبه ی آدم حسین اباعبدالله
امیر و پادشاه این عالم حسین اباعبدالله
✏️#علیرضا_افشار
#ابتهال
حبّ الحسین وسیلةالسعدا
وجدهُ خیرالاناٰم
فَهُوَ الْکَریم ابْنُ الکَریم
حبّ الحسین
👇دم
"ای انتهای توبه ی آدم حسین اباعبدالله
امیر و پادشاه این عالم حسین اباعبدالله"
.
شهید من تو رو چه بی هوا.mp3
3.78M
#شور_روضه | شهید من تو رو چه بی هوا
🎤حاجحســینسیبسرخی
┄┅─═◈═─┅┄
شبدوممحرمالحرام۱۴۴۵
مـــــورخه چهارشنـــــبه ۱۴۰۲/۴/۲۸
شهید من تو رو چه بی هوا میزدنت
مگه گناه تو چه بود که ریختن رو تنت
بگو به من چی شد عمامه و پیروهنت
اشکامو ندیدنو اعضاتو دریدنو
لب تشنه و از قفا رگهاتو بریدنو
دیدم تو شلوغیا هی میزدی دست و پا
با چکمه تن تو رو چرخوندو
رگای گردنو که میبرید ضجه زدم
موهاتو از قفا که میکشید ضجه زدم
۱
📋یه کنج از حرم ، بهم جا بده
#سبک_مناجات #متن_مناجات
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_رقیه (س)
🏴 شب سوم محرم الحرام 1445
.....................................................
یه کنج از حرم ، بهم جا بده
دلم تنگته ، خدا شاهده
هوای حرم هوای بهشت
ببر کربلا ، به جای بهشت
حبیبی حسین
.(چه حرمی ، ما هم مثل رقیت خیلی دلمون تنگه برات آقا ! اگه ما اونجا نیستیم تو بیا آقا ، گفت میخواستن یه خرابه بود دیگه ؛ این حرم وسعتش بدن ، اگه میخواستی بری حرم رقیه با خودت عروسک ببر رفتی حرم یا نه مغازههای دور و بر حرم عروسک میفروشن ، کار رسید به یه خونه مسیحیه هرچی میرفتن در خونشو میزدن صحبت میکردن قبول نمیکرد ، گفت دو برابر میدیم سه برابر میدیم فایده نداشت ،گفت من اعتقادی به رقیه ندارم پاشید برید خودتونو جمع کنید این حرفا چیه ، مگه میشه یه دختر کوچولو ؛ بگید باباش کجاست ؟ مادرش کجاست ؟ هی دل اینا رو میسوزونه .
گذشت تا خانم این مسیحیه خدا اولاد بهش میخواست بده ، بردنش بیمارستان دکتر معاینه کرد گفت نه امیدی به مادر هست نه امیدی به بچه ! مسیحیه زد تو سر خودش خدا چه کنم ! دکتر جوابش کرد از بیمارستان اومد بیرون یه نگاه به گنبد خرابه کرد گفت نمیدونم تو کی هستی اما اگه بچه و مادرشو بهم برگردونی خونمو بهت میدم آی رقیه .
همینو گفت بیچاره و کلافه داشت میچرخید تو شهر گفت برم یه سری بزنم بیمارستان ، اومد دید صدای گریه بچه داره میاد دور خانومش همه جمعن گفت چی شده خانوم ؟ گفت تو که رفتی یه خانومی از در اومد گفت به شوهرت سلام برسون بگو اون خانومی که نمیدونستی کیه اومد ، اینم بچه ات فقط قول بدید اسم بچهتونو بذارید حسین ، تو ی حسین میگی رقیه برا هر کدومش یه سیلی خورده ، هر بار گفت حسین یه لگد بهش زدن ).
....................................
حاج مسعود پیرایش
.
۲
📋ای پدر! چشم تو روشن؛ شب بیداری ماست
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_رقیه (س)
🏴 شب سوم محرم الحرام 1445
.....................................................
ای پدر! چشم تو روشن؛ شب بیداری ماست
به اباالفضل بگو: وقت علمداری ماست
خصم، بیهوده به ما سلسله بست؛ ای بابا!
کاروان بعد تو، ساکت ننشست؛ ای بابا!
حیدر قافلهات، تیغ دو دم را برداشت
به اباالفضل بگو: عمّه، عَلَم را برداشت
كوفه را با نفس خویش چنان مقبره کرد
خطبهای خواند که کار همه را یکسره کرد
من هم از زینبم و در رگ من، خون علی است
سوختم؛ سوختن از عشق تو، قانون علی است
دخترم؛ دختری از تیرهی اُمَّالنّجبا
عمّه، بسته به سرم معجری از جنس حیا
لشکرم، اشک من و سنگر من، ویرانه
درس عزّت بدهم بر پسر مرجانه
آهم، ارثی است که از خطبهی زهرا بُردم
شام گریاند مرا؛ آبرویش را بُردم
.(روز عاشورا وقتی همه رو کشتن می خواستن یه نسل از امیرالمومنین باقی نمونه تو چشم سیدالشهدا نگاه میکردند می گفتند «بغضً لأبیک» واسه بابات داریم میکشیمت ، همه رو کشتن این زن و بچه رو گوشهٔ یه میدونی جمع کردن گفت بگید ببینم چیکار باهاشون کنیم ؟ هر کی یه نظری میداد گفت همینا رو هم بکشید ، همین جا یکی گفت نه بذارید به کنیزی ببریم ، هر کی حرفی زد یکی گفت نه صبر کنید اینا رو ببریم تو شهرا بچرخونیم بگیم هر کی حرف از علی بزنه این میشه عاقبت زن و بچهاش ، این عمه بود این بچهها رو جمع میکرد گفت ، امیر هرچی تازیانه زدیم خم به ابرو نیاوردن اینقدر گرسنگی و تشنگی بهشون کشوندیم حرفی نزدن ، عجیب بودن اینا امیر فکر نمیکردیم تا شام برسن).
عمّه آموخت به من شکوهای از غم نکنم
زخم هم شد؛ سر خود پیش کسی خم نکنم
حرفی از آبله، از زخم به زینب نزدم
خاطرت جمع؛ به نان صدقه، لب نزدم
گلهای نیست؛ گله، حوصله هم میخواهد
من دلم تنگ شده؛ بوسه دلم میخواهد
.(گفت بابا یه نگاه به سر و وضع دخترت کن ، اومد دید امام صادق نشسته دخترش رو پاش نشونده با یه حوصله ای موها رو اول شونه زد بعد شونه رو دست گرفت موها رو یکی یکی از بین شونه درآورد ، آقا چیکار میکنید؟ فرمود : این موها بالهای فرشتههاست ، دختر خیلی عزیزه!).
چند وقت است که شانه نزدی بر مویم
بغلم کن ولی آهسته؛ کمی پهلویم
خورده شلّاق روی بال و پرم؛ چیزی نیست
لگد زجر، شکسته کمرم؛ چیزی نیست
پای چشمم، گُل زخم است؛ فدای سر تو
دخترت می رود از دست؛ فدای سر تو
.(سرو گرفت تو بغل روایت مقتل : هی صورت میزاره رو صورت بابا ، صورت بابا رو میبوسه ، خون ها رو پاک میکنه ، هی خون تازه میجوشه ، رگای گلو رو مرتب میکنه ، موهای سوخته رو دست میکشه ، بابا رو بوس میکنه).
مهربانم! تو چرا پاره شده لبهایت؟
چقدر خاکی و خونی است سر زیبایت
راهی طشت شدی از سر نی؛ میدانم
گریه کردی وسط مجلس مِی میدانم
بیحیا، جام به دست آمد و من میدیدم
چوبدستی به لبت میزد و من میدیدم
عمّهجان بود مراقب؛ سر ما پایین بود
ولی آن مرد نگاهش چقدر سنگین بود
خواهرم، نه دلم آشفته بماندبهتر
.(ببین خواهرم چقد خجالت کشید ، ای کاش چادر داشتیم بابا).
داغ ناموس تو، ناگفته بماندبهتر
پیش من بود اگر امشب، به عمو میگفتم
از غم کوچه و بازار به او میگفتم
آنکه از بام به پیشانی تو سنگ زده
دخترش هم به روی صورت من چنگ زده
در شلوغی و دف و رقص در آن هلهلهها
آه از اشک رباب؛ آه از آن حرملهها
راستی! حال رباب از همه آشفتهتر است
گریهاش بند نمیآید و خونینجگر است
همهی راه، نگاهش به سر اصغر بود
بود گهواره اگر، حال دلش بهتر بود
راستی! باخبری از شب جاماندن من؟
شب هقهق، شب شلّاق زدن بر تن من
از روی مرکب خود، یکسره فریاد کشید
دست من روی سرم بود؛ سرم داد کشید
پدر آنقدر بگویم، نفسم بند آمد
پنجه انداخت به مویم؛ نفسم بند آمد
....................................
مسعود پیرایش
.
۳
📋الهی من فدای / دلِ پُر التهابِت
#زمزمه_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه (س)
🏴 شب سوم محرم الحرام 1445
.....................................................
.(بند اول).
الهی من فدای / دلِ پُر التهابِت
دیدم که بی قراری / من اومدم به خوابت
سلام عزيزم - دختر خوبم
بدو بیا توو بغلم غنچه ی یاسم
میشینم اینجا - کنار تو تا
شِعرایی که حفظ بودی رو بخونی واسم
زهرای بابا ۴
.(بند دوم).
راستی بذار ببینم / این دم دمای آخر
چه خانومی شدی تو / چقد شدی بزرگتر
عروسک من - بامن نکن قهر
منو ببخش رفتم سفر تو رو نَبُردم
خودت می دونی - چه حالی داشتم
منم شبیه تو رو نیزه غصه خوردم
زهرای بابا ۴
.(بند سوم).
بازم برای بابا / بپوش لباس رنگی
با اینکه سوخته موهات / اما هنوز قشنگی
بیا قشنگم - بشین رو پاهام
موهای خوشگلِ تو رو شونه کنم باز
ببین برا تو - هدیه خریدم
یه روسری یه گلِ سر؛ مثل خودت ناز
زهرای بابا ۴
.(بند چهارم).
غصه نخور بابایی / که من طاقت ندارم
بازم برات عروسک / میخرم و میارم
از روی خاکا - بلندشو عشقم
دختر باید رو سینه ی بابا بخوابه
پاشو با عمه - خدافظی کن
امشب تو رو میبَرَمت ازین خرابه
زهرای بابا ۴
شاعر : #بهمن_عظیمی
....................................
حاج مسعود پیرایش 🎤
.
۴
📋نگفتی تو خرابه من ، دلواپس تو میشم
#سبک_زمزمه #متن_روضه
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_رقیه (س)
🏴 شب سوم محرم الحرام 1445
🎤حاج مسعود پیرایش
.....................................................
.(اومد بره میدون اباعبدالله ، اومد تو خیمهها ، داره با همه وداع میکنه زینبم خدانگهدار ام کلثوم رباب خدانگهدار ، اومده تو مقتل : یه نگاه به رقیه کرد دخترم بابا خدانگهدار ، یه باره گفت:« یا اب العطش العطش» پاهاش سست شد رو زمین نشست گفت بیا تو بغلم بنشین ، دختر رو گرفت شروع کرد ناز و نوازش کردن گفت الان میرم برات آب میارم دخترم ، پا شد رفت برای رقیه آب بیاره ؛ گفت حسین نمیذاریم دستت به آب برسه! هرچی تلاش کرد نتونست آب بیاره دوباره برگشت گفت بابا دیگه جون ندارم تشنمه ، اومد دخترو بغل کرد آرومش کرد گریه سیدالشهدا در اومد ، عمه اومد گفت: رقیه پاشو عمه بریم جا نماز بابا رو پهن کنیم بابا برگشته ، نشسته بود تو خیمه بالا سر جانماز بابا الان بابا میاد ! خوابید خوابش برد یه وقت دید صدای شیهه اسبا میاد بلند شد دید یه مردی با دستای خونی تو خیمه است ، سلام عمو بابامو ندیدی آنچنان با سیلی تو صورت بچه زد.
نگفتی تو خرابه من ، دلواپس تو میشم
بابای من عادت نداشت ، شب برنگرده پیشم
بابای هر یتیم شدی ، اما بابای من نه
سر رو نیزه می زاری ، اما رو پای من نه
برگشته از تنت ، رگای گردنت
سر نیزه ها چقد تو رو خلاصه کردن
تو رو تو قتلگاه ، به خون کشیدن
داشتی نفس می کشیدی که سر بریدنت
یه وقت دیدن بچه رو بغلش گرفته بود و تو بغلش خوابونده ، هی رو پاهاش میزنه هی میگه یا زهرا ، هی دور و بریهاش نگاه میکنن عمه چرا هی میگه یا زهرا یا اماه ؟ عمه مگه چی شده ؟ همه داغ دارن رقیه یه داغ سنگینی بود ، عمه مگه چی شده مادرتو صدا میزنی میگی یا زهرا ؟ کسی نفهمه تا زنه غساله شروع کرد بدنو شستن صدا زد آی خانوم بردار ببر این بچه رو این چه مریضی داره ؟ این چرا اینقدر بدنش کبوده ؟ همه فهمیدن چرا هی عمه میگه یا زهرا).
....................................
.👇