📋#قربونکبوترایحرمت
#سبک_زمزمه
ویژه #ولادت_امام_رضا (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قربون کبوترای حرمت
قربون این همه لطف و کرمت
"یا امام رضا ، یا امام رضا
علی ابن موسی الرضا"
من آب سقاخونهتو
به آب زمزم نمیدم
گوشهی صحن قدستو
به هر دو عالم نمیدم
"یا امام رضا ، یا امام رضا
علی ابن موسی الرضا"
دل میبری با کَرمت
علی ابن موسی الرضا
بر دل من پادشهی
علی ابن موسی الرضا
"یا امام رضا ، یا امام رضا
علی ابن موسی الرضا"
اگه منو رها کنی
تو رو رها نمیکنم
سر از تنم جدا کنی
چون و چرا نمیکنم
"یا امام رضا ، یا امام رضا
علی ابن موسی الرضا"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#دهه_کرامت
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
📋 #میبینیکهحالمچهبدحالیه
#سبک_زمزمه / #سبک_روضه
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
@emame3vom
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میبینی که حالم، چه بد حالیه
سر به زیر اومدم، دست من خالیه
شده گردنم کج، که راهم بدی
بیپناه اومدم، تا پناهم بدی
ازم رو نگیر، شرمسارم
کنارم بمون، کم نیارم
تو داری مثل من، ولی من
به جز تو کسی رو، ندارم
درسته خرابم، عذابم نکن
پیش خوبای عالم، خرابم نکن
نبر آبروم و، پناهم بده
سر به راهم کن و، سوز و آهم بده
نمیخوام که از تو، جداشم
میخوام توی راهت، فداشم
اگه آخر عمرمه، کاش
عاشورا فقط، زنده باشم
باباش اومده، با قد خم شده
سایهی یک علی، از حرم کَم شده
نخندید بهش، که عزاداره این
خنده مرحم واسه اون، که جا خورده نیست
حسین و صدا زد، علی حیف
صداش تو شلوغیها، گم بود
میگن که غریبونه، جون داد
خداحافظیش، زیر ثُم بود
جوونا بیاید که، حسین ماتشه
تیکه تیکه شده، وقت خیراتشه
بیاید که داره، فاطمه میرسه
اونقده پخشه که، به همه میرسه
کنار تنت، پاره پاره
شکسته شده، داغ داره
زیر بازوهاش و، بگیرید
حسین نایِ رفتن، نداره
*شاعر: #ناصر_دودانگه
#شب_هشتم_محرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@emame3vom
📋 آقام حرم نداره / #سبک_زمزمه
ویژه #سالروز_تخریب_بقیع
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غروب و غمِ هوای بقیع
غروب مدینه شبای بقیع
گرفته دلم برای بقیع
برای غم و غصههای بقیع
از این غم غربت بگو چه کنم
بیچاره کبوترای بقیع
تو حسرتِ گنبد طلای بقیع
کجا بپرن؟ کجای بقیع؟
که جایی ندارن به جای بقیع
از این غم غربت بگو چه کنم
چشمام دریای خون
قبرا بیسایِبون
اشکام مثل بارون میباره
جز خاک چی میبینی
رو خاکها میشینی
از این غم سنگینی همواره
"آی مدینه، آقام حرم نداره
هیچکی مثلِ، حسن کَرَم نداره"
*شاعر : #رضا_تاجیک
به امید #جمعه #ظهور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
#سبک_زمزمه
#واحد
#سنگین
#فاطمیه🏴
بند اول:
همسره مهربونم
شور و صفای خونم
اینقده حرف رفتن
نزن آروم جونم
ای یاس قد کمونم
ای ماه بی نشونم
رو تو نگیر از حیدر
میمیره قلب خونم
رو میگیری دق میکنم😭
شرمنده میشم جای تو
کاشکی که اون روز پشت در
من می بودم به جای تو
زهرا چه طور کنار بیام
با این غم پر از شرر
تو رو جلو چشِ علی
کتک زدن چهل نفر
فاطمه جانم فاطمه
بند دوم:
بدون تو غریبم
تنها ترین حبیبم
حرفی بزن با حیدر
ای مونس و طبیبم
رشیده ی خمیدم
ای کعبه ی امیدم
کاش درد پهلوتو من
جای تو می کشیدم
لبخند نزن، جارو نکش
آتیش میگیرم فاطمه
با دستی که شکسته کار
نکن، میمیرم فاطمه
شبا می بینم که چه طور
نشسته میخونی نماز
درد میکشی ولی چیزی
به روت نمیاری تو، باز😭
فاطمه جانم فاطمه
🎵📝: #یاحسین(طه تحقیقی)
.
📋 از کودکی با خاطراتت گریه کردم
#سبک_زمزمه
#روضه_امام_حسین (ع)
#حضرت_زهرا (س)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از کودکی با خاطراتت گریه کردم
با دستمال مشکی غم گریه کردم
زیر کتیبه، رو به پرچم گریه کردم
گفتن یا مظلوم، نمنم گریه کردم
این گریه از شیر حلال مادران است
گریه، گریه، گریه بهترین کار جهان است
هرجا که رفتم از شکوه تو سخن بود
نام شما لالایی شبهای من بود
زیباترین تکرار من، سینه زدن بود
جای کبودی بعد هیئت، روی تن بود
با سینهزنها دم گرفتم، قد کشیدم
در روضهها ماتم گرفتم، قد کشیدم
جایی نخواهم رفت غیر از خانهی تو
تنها شدم محتاج آب و دانهی تو
من را نجاتم میدهد میخانهی تو
بهتر که باشم تا ابد دیوانهی تو
جز نوکری کوی تو، من را هنر نیست
اصلا به غیر از خانهت، جایی خبر نیست
بر سر زنان از ماجرایت، غصه خوردم
با مقتل کرب و بلایت، غصه خوردم
برا حال و روزت بچههایت، غصه خوردم
از بچگی خیلی برایت، غصه خوردم
موی سفیدم، راوی شرح غم توست
فیض دو عالم، در کنار پرچم توست
قبل از محرم میکند مادر صدایم
نامه فرستاده با دست خود برایم
مشمول لطف و رحمت خیر النسایم
زهرا خودش من را سوا کرده بیایم
بغض گلوی عاشقان از، آه زهراست
اشکی اگر گردد روان، از آه زهراست
شب تا سحر، همسایههایش را دعا کرد
بین قنوتش، گریهکنها را صدا کرد
ما را اسیر خامس آل عبا کرد
آهی کشید و سینهها را، کربلا کرد
اذن دخول روضههای ما مدینهست
شرط قبول گریههای ما مدینهست
در جمعیت گم میشود لحن صدایی
بالا گرفته کینهای بیحیایی
افتاده در روی تنش با ضرب پایی
روضه زنانه میشود فضه کجایی؟
دیگر نشد شانه زنم، موی حسینم
از دمی سوخت، گیسوی حسینم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
.
📋اومدم باهات یه کم حرف بزنم سبک بشم
#مناجات / #سبک_زمزمه
کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اومدم باهات یهکم حرف بزنم سبک بشم
با زبون مناجات حرف بزنم سبک بشم
آخه کی شبیه تو به حرف من گوش میکنه؟
کی گذشتههای تلخم و فراموش میکنه؟
آره یادم نمیر عهدی که با تو بستمو
آره یادم نمیره قولایی که شکستمو
آره یادم نمیره منو توو خلوت میدیدی
چشاتو بستی و پرده رو گناهام کشیدی
بندگیم برا تو نیست، ولی تو اونم میخری
خیلی شرمندهت میشم آبرومو نمیبری
تو خودت گفتی توو این ماه رو بَدیت خط میکشم
به خودت قسم ازت خیلی خجالت میکشم
من خودم خوب میدونم دلم پُر از قساوته
تو هم این و میدونی دلم پُر از جهالته
نوبتیام که باشه شب امام رضا شده
شب امّید دل همه گنهکارا شده
آقایی که قول داده سه جا به دادم میرسه
تو سرازیری قبرم یه نگاه کنه بسه
یا امام رضا دلم یه دنیا تنگ شده برات
کاشکی دعوتم میکردی دوباره پایین پات
دستای خالیِ من منتظر عنایته
نگاه کبوتراتم برا من غنیمته
قربون کبوترای حرمت امام رضا
قربون این همه لطف و کرمت امام رضا
کی دعا کرده منو که این جوری میکشونیم؟
کی سفارش کرده بین عاشقا مینشونیم؟
من و این بار گناه، کجا برم که رام بدن
من و این روی سیاه، کجا برم که رام بدن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/emame3vom/60027
.👇
۴
📋نگفتی تو خرابه من ، دلواپس تو میشم
#سبک_زمزمه #متن_روضه
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_رقیه (س)
🏴 شب سوم محرم الحرام 1445
🎤حاج مسعود پیرایش
.....................................................
.(اومد بره میدون اباعبدالله ، اومد تو خیمهها ، داره با همه وداع میکنه زینبم خدانگهدار ام کلثوم رباب خدانگهدار ، اومده تو مقتل : یه نگاه به رقیه کرد دخترم بابا خدانگهدار ، یه باره گفت:« یا اب العطش العطش» پاهاش سست شد رو زمین نشست گفت بیا تو بغلم بنشین ، دختر رو گرفت شروع کرد ناز و نوازش کردن گفت الان میرم برات آب میارم دخترم ، پا شد رفت برای رقیه آب بیاره ؛ گفت حسین نمیذاریم دستت به آب برسه! هرچی تلاش کرد نتونست آب بیاره دوباره برگشت گفت بابا دیگه جون ندارم تشنمه ، اومد دخترو بغل کرد آرومش کرد گریه سیدالشهدا در اومد ، عمه اومد گفت: رقیه پاشو عمه بریم جا نماز بابا رو پهن کنیم بابا برگشته ، نشسته بود تو خیمه بالا سر جانماز بابا الان بابا میاد ! خوابید خوابش برد یه وقت دید صدای شیهه اسبا میاد بلند شد دید یه مردی با دستای خونی تو خیمه است ، سلام عمو بابامو ندیدی آنچنان با سیلی تو صورت بچه زد.
نگفتی تو خرابه من ، دلواپس تو میشم
بابای من عادت نداشت ، شب برنگرده پیشم
بابای هر یتیم شدی ، اما بابای من نه
سر رو نیزه می زاری ، اما رو پای من نه
برگشته از تنت ، رگای گردنت
سر نیزه ها چقد تو رو خلاصه کردن
تو رو تو قتلگاه ، به خون کشیدن
داشتی نفس می کشیدی که سر بریدنت
یه وقت دیدن بچه رو بغلش گرفته بود و تو بغلش خوابونده ، هی رو پاهاش میزنه هی میگه یا زهرا ، هی دور و بریهاش نگاه میکنن عمه چرا هی میگه یا زهرا یا اماه ؟ عمه مگه چی شده ؟ همه داغ دارن رقیه یه داغ سنگینی بود ، عمه مگه چی شده مادرتو صدا میزنی میگی یا زهرا ؟ کسی نفهمه تا زنه غساله شروع کرد بدنو شستن صدا زد آی خانوم بردار ببر این بچه رو این چه مریضی داره ؟ این چرا اینقدر بدنش کبوده ؟ همه فهمیدن چرا هی عمه میگه یا زهرا).
....................................
.👇