۱
📋یه کنج از حرم ، بهم جا بده
#سبک_مناجات #متن_مناجات
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_رقیه (س)
🏴 شب سوم محرم الحرام 1445
.....................................................
یه کنج از حرم ، بهم جا بده
دلم تنگته ، خدا شاهده
هوای حرم هوای بهشت
ببر کربلا ، به جای بهشت
حبیبی حسین
.(چه حرمی ، ما هم مثل رقیت خیلی دلمون تنگه برات آقا ! اگه ما اونجا نیستیم تو بیا آقا ، گفت میخواستن یه خرابه بود دیگه ؛ این حرم وسعتش بدن ، اگه میخواستی بری حرم رقیه با خودت عروسک ببر رفتی حرم یا نه مغازههای دور و بر حرم عروسک میفروشن ، کار رسید به یه خونه مسیحیه هرچی میرفتن در خونشو میزدن صحبت میکردن قبول نمیکرد ، گفت دو برابر میدیم سه برابر میدیم فایده نداشت ،گفت من اعتقادی به رقیه ندارم پاشید برید خودتونو جمع کنید این حرفا چیه ، مگه میشه یه دختر کوچولو ؛ بگید باباش کجاست ؟ مادرش کجاست ؟ هی دل اینا رو میسوزونه .
گذشت تا خانم این مسیحیه خدا اولاد بهش میخواست بده ، بردنش بیمارستان دکتر معاینه کرد گفت نه امیدی به مادر هست نه امیدی به بچه ! مسیحیه زد تو سر خودش خدا چه کنم ! دکتر جوابش کرد از بیمارستان اومد بیرون یه نگاه به گنبد خرابه کرد گفت نمیدونم تو کی هستی اما اگه بچه و مادرشو بهم برگردونی خونمو بهت میدم آی رقیه .
همینو گفت بیچاره و کلافه داشت میچرخید تو شهر گفت برم یه سری بزنم بیمارستان ، اومد دید صدای گریه بچه داره میاد دور خانومش همه جمعن گفت چی شده خانوم ؟ گفت تو که رفتی یه خانومی از در اومد گفت به شوهرت سلام برسون بگو اون خانومی که نمیدونستی کیه اومد ، اینم بچه ات فقط قول بدید اسم بچهتونو بذارید حسین ، تو ی حسین میگی رقیه برا هر کدومش یه سیلی خورده ، هر بار گفت حسین یه لگد بهش زدن ).
....................................
حاج مسعود پیرایش
.
۲
📋ای پدر! چشم تو روشن؛ شب بیداری ماست
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_رقیه (س)
🏴 شب سوم محرم الحرام 1445
.....................................................
ای پدر! چشم تو روشن؛ شب بیداری ماست
به اباالفضل بگو: وقت علمداری ماست
خصم، بیهوده به ما سلسله بست؛ ای بابا!
کاروان بعد تو، ساکت ننشست؛ ای بابا!
حیدر قافلهات، تیغ دو دم را برداشت
به اباالفضل بگو: عمّه، عَلَم را برداشت
كوفه را با نفس خویش چنان مقبره کرد
خطبهای خواند که کار همه را یکسره کرد
من هم از زینبم و در رگ من، خون علی است
سوختم؛ سوختن از عشق تو، قانون علی است
دخترم؛ دختری از تیرهی اُمَّالنّجبا
عمّه، بسته به سرم معجری از جنس حیا
لشکرم، اشک من و سنگر من، ویرانه
درس عزّت بدهم بر پسر مرجانه
آهم، ارثی است که از خطبهی زهرا بُردم
شام گریاند مرا؛ آبرویش را بُردم
.(روز عاشورا وقتی همه رو کشتن می خواستن یه نسل از امیرالمومنین باقی نمونه تو چشم سیدالشهدا نگاه میکردند می گفتند «بغضً لأبیک» واسه بابات داریم میکشیمت ، همه رو کشتن این زن و بچه رو گوشهٔ یه میدونی جمع کردن گفت بگید ببینم چیکار باهاشون کنیم ؟ هر کی یه نظری میداد گفت همینا رو هم بکشید ، همین جا یکی گفت نه بذارید به کنیزی ببریم ، هر کی حرفی زد یکی گفت نه صبر کنید اینا رو ببریم تو شهرا بچرخونیم بگیم هر کی حرف از علی بزنه این میشه عاقبت زن و بچهاش ، این عمه بود این بچهها رو جمع میکرد گفت ، امیر هرچی تازیانه زدیم خم به ابرو نیاوردن اینقدر گرسنگی و تشنگی بهشون کشوندیم حرفی نزدن ، عجیب بودن اینا امیر فکر نمیکردیم تا شام برسن).
عمّه آموخت به من شکوهای از غم نکنم
زخم هم شد؛ سر خود پیش کسی خم نکنم
حرفی از آبله، از زخم به زینب نزدم
خاطرت جمع؛ به نان صدقه، لب نزدم
گلهای نیست؛ گله، حوصله هم میخواهد
من دلم تنگ شده؛ بوسه دلم میخواهد
.(گفت بابا یه نگاه به سر و وضع دخترت کن ، اومد دید امام صادق نشسته دخترش رو پاش نشونده با یه حوصله ای موها رو اول شونه زد بعد شونه رو دست گرفت موها رو یکی یکی از بین شونه درآورد ، آقا چیکار میکنید؟ فرمود : این موها بالهای فرشتههاست ، دختر خیلی عزیزه!).
چند وقت است که شانه نزدی بر مویم
بغلم کن ولی آهسته؛ کمی پهلویم
خورده شلّاق روی بال و پرم؛ چیزی نیست
لگد زجر، شکسته کمرم؛ چیزی نیست
پای چشمم، گُل زخم است؛ فدای سر تو
دخترت می رود از دست؛ فدای سر تو
.(سرو گرفت تو بغل روایت مقتل : هی صورت میزاره رو صورت بابا ، صورت بابا رو میبوسه ، خون ها رو پاک میکنه ، هی خون تازه میجوشه ، رگای گلو رو مرتب میکنه ، موهای سوخته رو دست میکشه ، بابا رو بوس میکنه).
مهربانم! تو چرا پاره شده لبهایت؟
چقدر خاکی و خونی است سر زیبایت
راهی طشت شدی از سر نی؛ میدانم
گریه کردی وسط مجلس مِی میدانم
بیحیا، جام به دست آمد و من میدیدم
چوبدستی به لبت میزد و من میدیدم
عمّهجان بود مراقب؛ سر ما پایین بود
ولی آن مرد نگاهش چقدر سنگین بود
خواهرم، نه دلم آشفته بماندبهتر
.(ببین خواهرم چقد خجالت کشید ، ای کاش چادر داشتیم بابا).
داغ ناموس تو، ناگفته بماندبهتر
پیش من بود اگر امشب، به عمو میگفتم
از غم کوچه و بازار به او میگفتم
آنکه از بام به پیشانی تو سنگ زده
دخترش هم به روی صورت من چنگ زده
در شلوغی و دف و رقص در آن هلهلهها
آه از اشک رباب؛ آه از آن حرملهها
راستی! حال رباب از همه آشفتهتر است
گریهاش بند نمیآید و خونینجگر است
همهی راه، نگاهش به سر اصغر بود
بود گهواره اگر، حال دلش بهتر بود
راستی! باخبری از شب جاماندن من؟
شب هقهق، شب شلّاق زدن بر تن من
از روی مرکب خود، یکسره فریاد کشید
دست من روی سرم بود؛ سرم داد کشید
پدر آنقدر بگویم، نفسم بند آمد
پنجه انداخت به مویم؛ نفسم بند آمد
....................................
مسعود پیرایش
.
۳
📋الهی من فدای / دلِ پُر التهابِت
#زمزمه_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه (س)
🏴 شب سوم محرم الحرام 1445
.....................................................
.(بند اول).
الهی من فدای / دلِ پُر التهابِت
دیدم که بی قراری / من اومدم به خوابت
سلام عزيزم - دختر خوبم
بدو بیا توو بغلم غنچه ی یاسم
میشینم اینجا - کنار تو تا
شِعرایی که حفظ بودی رو بخونی واسم
زهرای بابا ۴
.(بند دوم).
راستی بذار ببینم / این دم دمای آخر
چه خانومی شدی تو / چقد شدی بزرگتر
عروسک من - بامن نکن قهر
منو ببخش رفتم سفر تو رو نَبُردم
خودت می دونی - چه حالی داشتم
منم شبیه تو رو نیزه غصه خوردم
زهرای بابا ۴
.(بند سوم).
بازم برای بابا / بپوش لباس رنگی
با اینکه سوخته موهات / اما هنوز قشنگی
بیا قشنگم - بشین رو پاهام
موهای خوشگلِ تو رو شونه کنم باز
ببین برا تو - هدیه خریدم
یه روسری یه گلِ سر؛ مثل خودت ناز
زهرای بابا ۴
.(بند چهارم).
غصه نخور بابایی / که من طاقت ندارم
بازم برات عروسک / میخرم و میارم
از روی خاکا - بلندشو عشقم
دختر باید رو سینه ی بابا بخوابه
پاشو با عمه - خدافظی کن
امشب تو رو میبَرَمت ازین خرابه
زهرای بابا ۴
شاعر : #بهمن_عظیمی
....................................
حاج مسعود پیرایش 🎤
.
۴
📋نگفتی تو خرابه من ، دلواپس تو میشم
#سبک_زمزمه #متن_روضه
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_رقیه (س)
🏴 شب سوم محرم الحرام 1445
🎤حاج مسعود پیرایش
.....................................................
.(اومد بره میدون اباعبدالله ، اومد تو خیمهها ، داره با همه وداع میکنه زینبم خدانگهدار ام کلثوم رباب خدانگهدار ، اومده تو مقتل : یه نگاه به رقیه کرد دخترم بابا خدانگهدار ، یه باره گفت:« یا اب العطش العطش» پاهاش سست شد رو زمین نشست گفت بیا تو بغلم بنشین ، دختر رو گرفت شروع کرد ناز و نوازش کردن گفت الان میرم برات آب میارم دخترم ، پا شد رفت برای رقیه آب بیاره ؛ گفت حسین نمیذاریم دستت به آب برسه! هرچی تلاش کرد نتونست آب بیاره دوباره برگشت گفت بابا دیگه جون ندارم تشنمه ، اومد دخترو بغل کرد آرومش کرد گریه سیدالشهدا در اومد ، عمه اومد گفت: رقیه پاشو عمه بریم جا نماز بابا رو پهن کنیم بابا برگشته ، نشسته بود تو خیمه بالا سر جانماز بابا الان بابا میاد ! خوابید خوابش برد یه وقت دید صدای شیهه اسبا میاد بلند شد دید یه مردی با دستای خونی تو خیمه است ، سلام عمو بابامو ندیدی آنچنان با سیلی تو صورت بچه زد.
نگفتی تو خرابه من ، دلواپس تو میشم
بابای من عادت نداشت ، شب برنگرده پیشم
بابای هر یتیم شدی ، اما بابای من نه
سر رو نیزه می زاری ، اما رو پای من نه
برگشته از تنت ، رگای گردنت
سر نیزه ها چقد تو رو خلاصه کردن
تو رو تو قتلگاه ، به خون کشیدن
داشتی نفس می کشیدی که سر بریدنت
یه وقت دیدن بچه رو بغلش گرفته بود و تو بغلش خوابونده ، هی رو پاهاش میزنه هی میگه یا زهرا ، هی دور و بریهاش نگاه میکنن عمه چرا هی میگه یا زهرا یا اماه ؟ عمه مگه چی شده ؟ همه داغ دارن رقیه یه داغ سنگینی بود ، عمه مگه چی شده مادرتو صدا میزنی میگی یا زهرا ؟ کسی نفهمه تا زنه غساله شروع کرد بدنو شستن صدا زد آی خانوم بردار ببر این بچه رو این چه مریضی داره ؟ این چرا اینقدر بدنش کبوده ؟ همه فهمیدن چرا هی عمه میگه یا زهرا).
....................................
.👇
.
#حضرت_زینب
#قتلگاه
دین خدا ز خون حسین آبرو گرفت
تا نیزه ها به جسم شریفش فرو گرفت
میخواست تا به ظهر نمازش بپا کند
چون قحط آب بود زخونش وضو گرفت
درخون طپید جسم حسین چون بقتلگاه
وانگه میان بستر خون شستشو گرفت
زخم تنش ز تیر بلا بی شماره بود
از بس نشانه بر تن پاکش عدو گرفت
گم گشته بود بین شهیدان کر بلا
زینب نظاره کرد و ره جستجو گرفت
ناگاه دیدجسم حسین غرق خاک وخون
جان و تنش به ناله و اندوه خو گرفت
آیا تویی حسین من ای نازنین بدن
انت اخی بگفت و سر گفتگو گرفت
سر در بدن نداری و زخمت به تن زیاد
با اشک دیدگان نتوانم رفو گرفت
لب را نهاد بر رگ خونین آن ذبیح
همچون خلیل بوسه ز نای گلو گرفت
حلوائی است ذاکر درگاه اهل بیت
با این سمت ز شاه شهید آبرو گرفت
#محمود_حلوایی ✍
.
.
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#دودمه
چون علمدارت ببین مَردِ خطر هستم عمو
شیرِ نر هستم عمو
صف شکن، مثلِ جوانیِ پدر هستم عمو
شیر نر هستم عمو
✍ #رضا_رسول_زاده
..........
#دودمه #شب_پنجم_محرم
▪️عبداللهمو زاده شیر جملم من
یتیم حسنم من
▪️با دست خودم هیبت دشمن شکنم من
یتیم حسنم من
🏴
#حضرت_عبدالله_دودمه
نور عین حسن و نورِ دو عینات شدهام
یا اباعبدالله
بین اصحاب فقط من حَسَنین ات شدهام
یا ابا عبدالله
#حسن_لطفی
.
.
#شب_چهارم
#شب_چهارم_محرم
🔸مراسم عزاداری دهه اول #محرم_1402
📆 زمان:
👈 جمعه ۲۹ تیرماه ماه ۱۴۰۲
🔷 با مداحی:
👈 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 #سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مهدوی ارفع
🔊 بخش اول #مناجات | حال من زار شده غرق گناهم چه کنم
🔊 بخش دوم #روضه | اگر از روضه خود دور برانی تو مرا
🔊 بخش سوم #زمزمه | از خیمه میکنه نگاه
🔊 بخش چهارم #زمینه | به هنگامه ظهر دهم نوبت حماسه من شده
🔊 بخش پنجم #تک | هر کسی یا علی به لب داره
🔊بخش ششم #شور | بهم میگن چرا همیشه گریه
🔊 بخش هفتم #واحد | دباره دین به خطر افتاد
🔊 بخش هشتم #دودمه | در راه قرآن کربلا بپا شد
🔊 بخش نهم #شور | بهشت برای هرکسی یجوره
.👇👇👇👇👇👇👇👇👇
Fadaeian_Shab04Moharam1402_03.mp3
15.97M
#شب_چهارم_محرم
📋 از خیمه می کنه نگاه به اون دوتا شبیه ماه
#زمزمه #طفلان_حضرت_زینب
#روضه_طفلان_حضرت_زینب (س)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از خیمه میکنه نگاه، به اون دوتا شبیه ماه
خدا رو میگیره گواه، که دل بُریده از نور دیده
قسم داده داداش و، به مادرش، به باباش
با دست خود پوشونده، کفن تنِ پسرهاش
به پیش چشمام، میون رفتناتون
زخم روی تَناتون، خندهی دشمناتون
اَبنای زینب، مستِ رهایی میشن
کرب و بلایی میشن، فدای دایی میشن
داداشِ من، فدا سرت، فدا علیِاکبرت
فدای بغض دخترت، دوتا پسرهام، تموم دنیام
توو خیمه مونده بودم، خجل ازت نباشم
کاشکی میشد خودم هم، توو کربلا فدا شم
واسه زخمِ من، مرهمی و طبیبی
خیلی خیلی غریبی، بی یار و بی حبیبی
برات بمیرم، چی به سرت آوردن
اشکم و درآوردن، انگشترت رو بُردن
📋 آب آورت رو می بری میدون
#روضه_امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آب آورت رو میبری میدون
گل پسرت رو میبری میدون
ام وهب حالم و میدونه
کی خواهرت رو میبری میدون
خدا میدونه خوب میجنگم
شمشیر نشد با چوب میجنگم
میگن که دختر علی هستم
از صبح تا غروب میجنگم
فدای غصه خوردنت داداش
غریب گیر آوردنت داداش
برات بمیرم که ته گودال
به زور نیزه بردنت داداش
آخه اینا چی میخوان از جونت
فدای موهای پریشونت
هنوز که خیزرون نیاوردن
بگو چرا شکسته دندونت
فدای این نگاه مظلومت
از آب هم کردند محرومت
تو رو خدا نگو انا العطشان
با نیزه میزنن توو حلقومت
داره چه غوغایی بهپا میشه
دم غروبِ کربلا میشه
والشمر جالس علی صدره
داره سر از تنت جدا میشه
Fadaeian_Shab04Moharam1402_02.mp3
48.76M
#زمزمه
حاج سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بيا نگار آشنا
شب غمم سحر نما
مرا به نوكریِ خود
شها تو مفتخر نما
ای گل وفا حسين
معدن سخا حسين
میكشی مرا حسين
"میكشی مرا حسين"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Fadaeian_Shab04Moharam1402_01.mp3
36.9M
📋 حال من زار شده غرق گناهم چه کنم؟!
#مناجات #شب_چهارم_محرم
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حال من زار شده غرق گناهم چه کنم؟!
با دلِ غم زده و روی سیاهم چه کنم؟!
نقص من پای مرا بسته به زنجیر گناه
به زمین خوردهام و ماندهی راهم چه کنم؟!
عمرِ من طی شده با غلفت و عصیان و خطا
ماندهام حال که عمرِ تباهم چه کنم؟!
میزند جار، که بیچاره و آواره شدم
معصیت کردم و در دلِ چاهم چه کنم؟!
از حرم دورم و دلتنگم و محزون شدم
تا که از درد فراقِ تو بکاهم چه کنم؟!
گریه کردم که دعایم به اجابت برسد
سفرِ کرب و بلا از تو نخواهم چه کنم؟!
اگر از روضهی خود دور برانی تو مرا
من که دلبستهی این گریه و آهم چه کنم؟!
به مُحرم، به سیاهی، به غمت محتاجم
گر نشد لایق دیدار نگاهت چه کنم؟!
من اگر دور شوم از تو دلم میمیرد
بیتو درمانده و بیپشت و پناه چه کنم؟!
*شاعر: #سجاد_امیدیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شروع_مجلس
سجاد امیدیان
Fadaeian_Shab04Moharam1402_06.mp3
13.93M
📋 بهم میگن چرا همیشه گریه
#شور #امام_حسین #اشک
حاج سید رضا نریمانی
#فراق_کربلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهم میگن چرا همیشه گریه
کویر همیشه شوقِ بارون داره
نمیدونند این دلِ بیسامونم
فقط با گریه سر و سامون داره
گریه دوامه به خدا، رمزِ بقامه به خدا
رازِ قبولیِ همه عبادتامه به خدا
به دست گریه گرههای کربلامه به خدا
اندازهی بالِ مگس اشک روضه
واسهی هر دو دنیامون میشه توشه
بهشت و میبینند فقط اونایی که
چشمهی اشکشون توو روضه میجوشه
«صَلَّ اللَّهُ عَلَى الْبَاكِينَ عَلَى الْحُسَيْن»
بهم میگن چرا همیشه روضه
تشنگیِ زیاد عطش میاره
تشنهی ابرِ رحمت حسینیم
ابری که توو روضه فقط میباره
روضهها نوره به خدا، سنگِ صبوره به خدا
واسه گذر از سختیا، راهِ عبورِ به خدا
توی دو روزِ زندگی، خیر الامورِ به خدا
حتی یه دقیقه توی روضه بودن
میشه برای هر دو دنیامون توشه
وقتی که میشینه توی روضه زهرا
روضه برامون داره حکم شیشگوشه
«صَلَّ اللَّهُ عَلَى الْبَاكِينَ عَلَى الْحُسَيْن»
میگن چرا وردِ لباتِ حرم
نمیدونند داغشِ روی سینهم
دلم میخواد برا یهبارم شده
یک شبِ جمعه عشقم و ببینم
حرم اجابتِ دعاست، یه ذرّه تُربش شفاست
توو دستای حرم، کلید حلِ مشکلاست
بهشت اگه بهشت شده، دستاش توو دستِ کربلاست
یهبار زیارتِ حسین توی دنیا
میشه برای هر دو دنیامون توشه
خدا و آسمونیا رو میشه دید
شبای جمعه توو طواف شیشگوشه
«صَلَّ اللَّهُ عَلَى الْبَاكِينَ عَلَى الْحُسَيْن»
*شاعر: #مرتضی_سراوانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_چهارم_محرم
مرتضی سراوانی
Fadaeian_Shab04Moharam1402_05.mp3
14.69M
#شب_چهارم_محرم
📋 هرکسی یاعلی به لب داره
#تک #شهدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرکسی یاعلی به لب داره
سپرِ بلاشه چادرِ فاطمه
هرکی مدافع حرم باشه
پسرِ عقیلهی بنی هاشمه
حرم یعنی اونجا که میشه
بِلادِ سربازانِ حسین
حرم یعنی کشورِ علی
حرم یعنی ایرانِ حسین
« نَحْنُ أَبْنَاءُ زینب کبری
نَحْنُ أَنْصارُ ابی عبدالله»
ملتی پیرو عاشوراست
میتونه که از سختیا بگذره
الگوی بانوان این کشور
حضرت زینب بنت الحیدره
عقیله یعنی عقلِ تمام
عقیله یعنی عشق مدام
عقیله یعنی تربیتِ
هزارتا سرباز برا امام
« نَحْنُ أَبْنَاءُ زینب کبری
نَحْنُ أَنْصارُ ابی عبدالله»
هرکی مجاهدِ به وَاللّٰه است
عَلم امام حسینِ روی شونههاش
وقتی میخواد بره توی میدون
حضرت وَإِنْ يَكَاد میخونه براش
مجاهد سربازیِ که هست
مطیع دستورِ رهبرش
مجاهد یعنی حاج قاسم
که غیرت داره رو کشورش
« نَحْنُ أَبْنَاءُ زینب کبری
نَحْنُ أَنْصارُ ابی عبدالله »
*شاعر: #حمید_رمی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شاعر: حمید رمی
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
Fadaeian_Shab04Moharam1402_04.mp3
18.89M
📋 به هنگامهی ظهر دهم
#زمینه #طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به هنگامهی ظهر دهم
نوبت حماسهی من شده
آمادهی منای توأند
دو قربانیِ کفن شده
ظهور صلابت جعفر و
طلوع شجاعت حیدری
شده جلوهگر از این دو ماه
مهر خواهر و برادری
مگر خواهر/ نباشد که / در این صحرا / بمانی تنها
الهی که/ فدای تو/ شود جانم/ عزیزت زهرا
حسین جانم، حسین جانم
حسین جانم ، حسین جان
«حسین جانم، حسین جانم، حسین جان
فدایت زینبت با این دو طفلان»
به طرف میدان میروند
یکی چو حسن یکی چون حسین
میریزم کاسهای پُر از اشک
پشت سرِ دوتا نور عین
شروع رَجز با یا علی
أَمیرِی حُسَیْن نِعْمَ الاَْمیر
دعای مادرم فاطمهست
پشت سرِ دوتا بچه شیر
فداییِ / توأن هردو/ قبول کن تو/ فِرا از خواهر
اگر/ در راهت افتادن / بدونِ سر/ فدای اکبر
حسین جانم، حسین جانم
حسین جانم ، حسین جان
«حسین جانم، حسین جانم، حسین جان
فدایت زینبت با این دو طفلان»
خواهرِ شهیدِ کربلا
همهچیش و داد برای حسین
هرکسی که باشه زینبی
جون میذاره به پای حسین
چه خواهرایی که توو این زمون
دلا رو زدن به دلِ بلا
برادراشون شده قربونه
خواهرِ شهید کربلا
چه خواهرها/ چه مادرها/ چه گلها / نذر زینب کردن
به قربانه/ سرِ زینب/ اگر دل خسته و/ پُر دردن
حسین جانم، حسین جانم
حسین جانم ، حسین جان
«حسین جانم، حسین جانم، حسین جان
رسان ما را به گُردان شهیدان»
*شاعر: #امیر_حسن_سالاروند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امیرحسن سالاروند ✍
Fadaeian_Shab04Moharam1402_09.mp3
19.07M
📋 بهشت برای هرکسی یه جوره
#شور #امام_حسین #فراق_کربلا
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهشت برای هرکسی یه جوره
بهشتِ ما قالیچههای عزاست
فرشی که پا خوردهی روضههاشه
نداره قیمت مثِ عرش خداست
فرش روضه هرچقدر کهنه باشه بازم تَکه
که شده محل رفت و آمدِ ملائکه
ارزش و مقامشم واسه اشکایی که روش میچکه
فرشِ عزاخونهها، تخت سلیمان ماست
مبدأ ما هیئت و، مقصد ما کربلاست
«جَنَّتُنا کربلا، جَنَّتُنا کربلا
جَنَّتُنا کربلا، جَنَّتُنا کربلا»
سُرمهی چشمِ همهی انبیاء
غبارِ فرشیِ که توی صحنه
زیرِ پای گریهکنای روضه
بالِ همه فرشتههاست که پهنه
تار و پودش عمریه با اشکِ زهرا آشناست
توی گوشش همیشه مصائب کرب و بلاست
حتی قیمت داره اون فرشِ نخنمایی که توو روضههاست
میتونه با غبارش، مُرده رو اِحیاء کنه
میتونه هر دردی که، سخته مداوا کنه
«جَنَّتُنا کربلا، جَنَّتُنا کربلا
جَنَّتُنا کربلا، جَنَّتُنا کربلا»
بس که شنیده آهِ نوکرا رو
دلش از این زخمای کهنه ریشه
وجودش و سوزونده داغِ حسین
داغی که تا ابد خنک نمیشه
وقتی اشکِ روضه توو تار و پودش دَرز میکنه
خودش و با روضهها توو کربلا فرض میکنه
دلِ تنگِ نوکرا تا حرم باهاش طیُّ الْاَرض میکنه
بوسه بهش دوای، سینهی سوزان ماست
توو تکتک ریشههاش، ریشهی ایمان ماست
«جَنَّتُنا کربلا، جَنَّتُنا کربلا
جَنَّتُنا کربلا، جَنَّتُنا کربلا»
*شاعر: #مرتضی_سراوانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_چهارم_محرم
شاعر: مرتضی سراوانی
Fadaeian_Shab04Moharam1402_07.mp3
14.43M
#واحد_سنگین
📋 دوباره دین به خطر افتاد
#واحد #سنگین
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوباره دین به خطر افتاد
دوباره فاطمه رفت منبر
اونا که حیدر و میشناختن
میگن دوباره اومد حیدر
با جَنَم با وقار زینب
دخترِ ذوالفقار زینب
ابن مرجانه رو لِه کرد
جان به این اقتدار زینب
با جَنَم با وقار زینب
دخترِ ذوالفقار زینب
ابن مرجانه ساکت شد
جان به این اقتدار زینب
دخترِ مرتضی توی کوفه عَلَم برداشت
حیدری خطبه خوند آبرو واسهشون نگذاشت
«یا زینب، یا زینب؛ یا زینب، یا زینب»
دوباره چادر زهرا رو
توو معرکه به کمر بسته
تا کارِ کفر و بسازه از
توی خرابه کمر بسته
دخترِ آفِتاب زینب
وارثِ بوتراب زینب
پرچم مادر و برداشت
با حیا با حجاب زینب
دخترِ فاطمه پای کارِ امام ایستاد
کی میگه لحظهای چادرش از سرش افتاد
«یا زینب، یا زینب؛ یا زینب، یا زینب»
زمین، زمان و در و دیوار
اسیرِ لحنِ کرامت شد
صدای زنگِ به شترها هم
به احترام تو ساکت شد
واجب الاحترام زینب
توی کوفه یه امام زینب
نهضت ناتمام مانده
با تو میشه زینب
خواهرِ ساقی و ساقیِ لشکرِ طفلان
کربلا تا به شام سایهی رو سرِ طفلان
«یا زینب، یا زینب؛ یا زینب، یا زینب»
*شاعر: #داود_رحیمی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_چهارم_محرم
شاعر: داوود رحیمی
.
#عاشورا_شور
#قتلگاه_شور
مُردم پای غُربتت ، غرق خونِ هِیبتت
گریونَن ملائکه ، از داغ مُصیبتت
مُردم بسکه داد زدم ، سمت مقتل اومدم
اون ظالم تو رو میزد ، من خودم رو میزدم
ای وای ای وای حسین
اومدم چه سود حسین ، این حَقِّت نبود حسین
بی رحمانه کُشتنت ، این قوم حسود حسین
ای آب و گِلَم حسین ، بی تابه دلم حسین
میخواستم ولی نشد ، پیشمرگت بِشَم حسین
ای وای ای وای حسین
ای وای از عذاب و درد ، تو گودال نبود یه مَرد
جسم مجروح تو رو ، با نیزه بلند میکرد
موهاتو رها نکرد ، از مادر حیا نکرد
یک لحظه از بدنت ، نیزه ش رو جدا نکرد
ای وای ای وای حسین
گُرگا که دریدنت ، بدجور سر بُریدنت
روی خاک قتلگاه ، با نیزه کِشیدنت
ذره ذره کُشتنت ، تکه تکه بُردنت!
هر شمشیر و نیزه ای ، سهمی بُرده از تنت
ای وای ای وای حسین
قربون سرت حسین ، زخمِ پیکرت حسین
نامَحرم هارو ببین ، دور خواهرت حسین
صبرِ خواهرت رو بُرد ، جونِ دخترت رو بُرد
قبل از اینکه من بیام ، توو خُورجین سرت رو بُرد
ای وای ای وای حسین
چشمم سوی نیزه ها ، رفتی روی نیزه ها
پاره تر شد حنجرت ، اینه خوی نیزه ها
کاش میشد بشم فدات ، بیچاره شدم به پات
لابلای خیمه ها ، سوختن چندتا بچههات
ای وای ای وای حسین
#بهمن_عظیمی
#روز_دهم_محرم #شور
.👇
.
|⇦•توتشنه و من...
#سینه_زنی و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شب_هفتم محرم به نفس حاجمهدی رسولی
●━━━━━━───────
تو تشنه و من با دو چشِ پر آب
عمو نیومده فدات شه رباب
خبری از سقا نشد، قلبم و آرامش بدم
یه قطره آب پیدا نشد طفلکمو آبش بدم
«گلم، لالایی لالایی لالایی بالام»
یه تیر و دو نشون غمِ پدرته
گلوی خونیتو دل مادرته
الهی بمیره اونی که سوخته دل مادرتو
آخه چه نامردی زده رو سرِ نیزه سرتو
«گلم، لالایی لالایی لالایی بالام»
خوابیدی زیر خاک همهٔ نَفَسَم
من و میبرن و اسیرِ قفسم
من که دیگه وقتی نباشی تو و بابات میمیرم
دیگه برام فرق نداره که گهواره اتو پس بگیرم
«گلم، لالایی لالایی لالایی بالام»
حرمله، خدا تحقیرت کنه
توی داغ بچههات، پیرت کنه
یه جوری زدی زمین گیرم کنی
الهی خدا زمین گیرت کنه
«گلم، لالایی لالایی لالایی بالام»
حرمله گُلشنمو ازم گرفت
گل رو دامنمو ازم گرفت
من اگه لالا نگم، دق میکنم
لالایی گفتنمو ازم گرفت
دیگه تا دنیا هست، میگه صدایی
تو که نیستی لالایی بی لالایی
ما پای این گهواره عمری گریه کردیم
یک وقت دست از لای لایی برنداری
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_علی_اصغر
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
YEKNET.IR - zamine - shabe 7 muharram 1401 -mehdi-rasul.mp3
3.33M
|⇦•تو تشنه و من..
#سینه_زنی و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم به نفس حاج مهدی رسولی
.
#واحد #نوحه #زمینه
#شب_ششم_قاسم_بن_الحسن_ع
#بده_اذنم
☑️بند اول
بده اذنم ای عموجان تا بشم قربونی تو
من بمیرم تا نبیــنم اون گلوی خونی تو
من یتیم مجتبـــایــــم
غرق در شورو نوایم
مثل اکبرت عمو جان
تشنــــه ی آب بقـــــایــــم
ای عمو جان ای عموجان
☑️بند دوم
با چشای غرق خون و باهمین دله پریشون
نامه از بابام آوردم تا بگیرم اذن میدون
میخونم با دیده ی تر
تو رو جون علی اکبر
تو بدی اجازه میشه
قاسمت فدای اصغر
ای عمو جان ای عموجان
☑️بند سوم
ای یتیم حسن من افتادی از روی مرکب
زیر نعل مرکبا شد بدن تو نامرتب
خاک صحرا شد معطر
از گلاب بدن تو
استخونات و شکستن
له شده کل تن تو
ای عمو جان ای عموجان
#شب_ششم_محرم #حضرت_قاسم
#حاج_عیسی_دین_محمدی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
👇
.
#زمینه #شور #واحد
#شب_ششم_قاسم_ع
سبک دلواپسم
#سبک_دلشوره_افتاده
👈 #منم_یه_قطره
✅بند اول
منم یه قطره و تویی یه دریا
منم یه ذره و تویی یه دنیا
مثل بابات کریم و سفره داری
زبونزده بزرگیه تو آقا
یه عمره ایه گدای خونه زادم
فدای تو تمومه خونوادم
هر کی دلش در گرو یه عشقه
منم دلم رو آقا به تو دادم
یه عمریه به دام تو اسیرم
جز در خونت که جایی نمی رم
شب ششم اومدم و می خوام من
کربلا رو از دست تو بگیرم
یا قاسم ابن الحسن مجتبی ع
✅بند دوم
وقتی می جنگی حسنی تو قاسم(ع)
با علی مو نمی زنی تو قاسم (ع)
فرقی نداری یا علی اکبرم
عصای پیریه منی تو قاسم(ع)
نووجونی اما دلیرو شیری
وقت نبرد تو خیلی بی نظیری
وقتی که شمشیر می زنی قاسمم
امونه دشمنارو تو می گیری
بابای تو غیور و بی بدل بود
بابای تو پهلوون جمل بود
بابای تو تا و نظیر نداشتش
اقاییش توی همه جا مثل بود
یا قاسم ابن الحسن مجتبی ع
☑️بند سوم
از تو چه کینه هایی داشتن اینا
رحم و مروتی نداشتن اینا
پهلو تو با نیزه هاشون دریدن
داغ تو روو دلم گذاشتن اینا
آخر کفن پوشیدی و می دیدم
مثل حسن جنگیدی و می دیدم
خیمه هارو لحظه ی آخر از دور
با اضطراب می دیدی و می دیدم
خون میریزه از دهنت عموجان
له شده کل بدنت عموجان
برات بمیرم که با نعل تازه
خورد شده اعضای تنت عموجان
یا قاسم ابن الحسن مجتبی ع
#دلشوره #سبک_دلشوره
#شب_ششم_محرم #حضرت_قاسم
#رضا_نصابی
#مجیدمرادزاده
.👇
#زمزمه_واحد
#شب_هفتم_علی_اصغر_ع
#سبک_دلشوره
#بغض_غریبونه
☑️بند اول
بغض غریبونه توو دل اسیره
محاله که اینجا بارون بگیره
ای آسمون ببار برای غمهام
از تشنگی علیم داره میمیره
از تشنگی بسته شده چشاتو
به سختی می رسه به هم لباتو
گریه امونمو می بره مادر
تا می شنوم صدای گریه هاتو
اینقد من عذاب نده علی جون
هی من و اضطراب نده علی جون
لبات و هی بهم نزن عزیزم
خون به دله رباب نده علی جون
علی علی علی علی جان
☑️بند دوم
حرمله اشکای من ندید و
برای تو سه شعبه رو کشیدو
نشونه رفت حنجر خشک تو رو
گلوی کوچک تو رو بریدش
خودت میدونی محنتا کشیدم
برای تو چه زحمتا کشیدم
برای تشنگیه تو دو ساعت
از این جماعت منتا کشیدم
لحظه ی اخر من و تو می دیدی
نگام می کردی من و می خندیدی
با تیر حرمله عزیزه جونم
از پیش من چه جوری دست کشیدی
علی علی علی علی جان
☑️بند سوم
اهل حرم برا تو بی قراره
پاهای من دیگه رمق نداره
خوب میدونم که فردا بعد ازینجا
سرت میونه دست نیزه داره
آه میکشم من از توو عمق سینه
کاشکی بودی توو بغل سکینه
قبر تو رو باید که پنهون کنم
دشمن برا سر تو توو کمینه
فدای جسم غرقه خون و پاکت
ببین شده بابای تو هلاکت
تو رو به خاک میسپارمت عزیزم
به جای آب اشک میریزم روو خاکت
علی علی علی علی جان
#رضا_نصابی
#مجید_مرادزاده
...............