eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. قصیده توسل به امام رضا علیه‌السلام -(قلم به دست گرفتم، خدا خدا بنویسم) @emame3vom قلم به دست گرفتم، خدا خدا بنویسم به خاطر دل خود، نامه‌ای جدا بنویسم اگرچه اشک ندامت امان نمی‌دهد اما خدا کند بتوانم که نامه را بنویسم به نامۀ عمل خود نگاه کردم و گفتم که از کجا بنگارم؟ که از کجا بنویسم؟ به کارنامۀ خود، رنگی از ثواب ندیدم مگر که چند خط از جرم و از خطا بنویسم دلم گرفته و ابری‌ست، ای خدا کمکم کن که شرح غربت خود را به آشنا بنویسم اگرچه خانه‌خراب گناه غفلت خویشم اثر به جوهر اشکم ببخش، تا بنویسم کنار جادۀ حیرت، دوباره زمزمه کردم که نامه را، ننویسم به یار، یا بنویسم؟ ولی به خاطرم آمد که عرض حاجت خود را به آستان ولی نعمتم، رضا بنویسم طبیب جان و دل عاشقان! اجازه بفرما که چند جمله‌ای از درد بی‌دوا بنویسم شکسته بسته دعا می‌کنم، مگر بتوانم حدیث آینه را با تو، بی‌ریا بنویسم وضو به اشک بگیرم، نماز توبه بخوانم مگر به یاری عشق تو، رَبَّنا بنویسم همین که قفل دلم را کنار پنجره بستم هم از طبیب بگویم هم از شفا بنویسم به شوق هم‌نفس قدسیان شدن، به حضورت «کلام قدسی روحی لک الفدا بنویسم» حضور قلب ندارم، ولی عریضۀ خود را به محضر چه کسی بهتر از شما بنویسم؟ فدای مهر و وفای تو ای غریب خراسان! وفا نکرده‌ام آخر که از وفا بنویسم به من که از عرفات فضایل تو، به دورم اجازه می‌دهی از سعی و از صفا بنویسم؟ در آستان تو، پروا نکرده‌ام ز معاصی چگونه شمع صفت، اشکِ بی‌صدا بنویسم ز کم‌سعادتی خود، یک از هزار نگفتم اگر که نامه به سوی تو، بارها بنویسم هزار مرتبه جانم فدات! از چه بگویم؟ هزار بار فدایت شوم، چه‌ها بنویسم؟ همیشه در دل طوفان، نجات‌بخش غریقی چقدر از کرم و لطف ناخدا بنویسم سه چار روزۀ عمرم گذشت و وقت نکردم که از شفاعت و لطف تو در «سه جا» بنویسم به شوق گوشۀ چشمی، به عشق نیم‌نگاهی به روی بال کبوتر، مگر دعا بنویسم... شاعر: . .
2. چرا تو ای.mp3
4.59M
🎤 چرا تو ای شکسته دل ، خدا خدا نمی کنی ؟ خدای بی نیاز را چرا صدا نمی کنی ؟ سحر به باغ ناله ها ، گل مُراد می دمد به نیمه شب چرا لبی به ناله وا نمی کنی؟ به هر لب دعای تو فرشته بوسه می زند برای درد بی دوا ، چرا دعا نمی کنی؟ به قطره ، قطره اشک تو، خدا نظاره می کند چرا میان گریه ها خدا خدا نمی کنی ؟ دل تو مانده در قفس ، جدا از آشیان خود پرنده اسیر را ، چرا رها نمی کنی؟ چرا کنون نمی کَنی ز دل غبار کینه را ؟ چرا صفا نمی دهی حرم سرای سینه را ؟ چرا صدا نمی زنی ، شهیده مدینه را ؟ به حُرمت حبیبه اش ، نظر به ما کند خدا خدا به ناله ی شما جواب می دهد بیا خدا برات دوری از عذاب می دهد بیا خدا ، خدا ، خدا ، خدا ، شاعر: .