eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. یا اباصالح به فریادم برَس غیرِ تو ما را نباشد یار و کَس یا اباصالح منم بی تابِ عشق در دلِ من باش چون مهتابِ عشق ما مریدانِ و گدای روی تو سر نهاده جملگی در کوی تو پرده بردار از رُخت ماهِ منیر عاشقان را نیست جز تو دستگیر کاش با تو بشکفد چشمانِ ما پُر شود از روشنی ها جانِ ما تو بیا تا ما تماشایت کنیم خویشتن را غرقِ سیمایت کنیم یا اباصالح تویی تو یارِ ما ده تو پایان رنجِ شامِ تارِ ما از فراقِ روی تو ما بی قرار در دلِ ما ریخت سوزِ انتظار بی تو ماییم و دلِ امیدوار اشکِ خون باریم چون ابرِ بهار انتظارت دردِ پنهان است و بس یا اباصالح به فریادم برَس ای امامِ نازنین و مهربان وعده ی ما یک شبی در جمکران! ................ عطرِ رمضان آمد از باغِ جنان آمد دستانِ دعا بگشا چون ماهِ امان آمد ماهی که در آن قرآن بر ما شده ارزانی از موهبتِ آن شد عالم همه نورانی افطار و سحرهایش همواره گل افشانی ای بنده شدی دعوت بر سفره ی رحمانی این شهرِ صیام است و ابوابِ کرم باز است بگشا پرِ ایمان را هنگامه ی پرواز است هر آن که ز جان و دل تسلیمِ خدا باشد در هر دو جهان مشمولِ خیر و عطا باشد با جان و دل آذین کن شبهای عبادت را با عطرِ دعا پُر کن دستانِ اجابت را ماهی که سحرهایش سرتاسرِ عرفان است الطافِ الاهییش چون بارش باران است آوای معطّر از باغِ ملکوت آید بارانِ اجابت از دستانِ قنوت آید بستان خدا جاری از رحمت و غفران است گل چیدن از این بستان بر بنده چه آسان است قرآنِ حقایق را در سینه تلاوت کن فرمانِ خدایت را پیوسته اطاعت کن از صفحه ی دل شویی زنگارِ گناهانش آیینه نما جان را با چشمه ی رضوانش برخیز مبادا از غفلت زدگان باشی در صفحه ی این دفتر بی نام و نشان باشی از موهبتِ این مه، حق بر تو نظر دارد به به چه تماشایی افطار و سحر دارد در مائده ی قدرَش ای بنده تو مهمانی سبز است حضورِ تو با نغمه ی قرآنی قدری که به محرابش آوای علی دارد از یمنِ علی در آن الطافِ خدا بارد! @emame3vom ............... فرخنده طلوعی که بشارت به جهان است از عطرِ دل انگیزِ هلالِ رمضان است آغوشِ پُر از مِهرِ خدا بر همه باز است از عرش ندا آمده این ماهِ امان است این بوی بهشت است که پیچیده به عالم خیرش به تو در باغِ ضیافت به عیان است به به چه لطیف است نسیم سحری اش از پنجره ی رو به خدا عشق روان است آری که چه زیباست گل افشانیِ توحید آری که چه دلچسب تماشای اذان است فخرِ تو همین بس که تو مهمانِ خدایی مزدِ تو همان ساغرِ تسنیمِ جنان است جا دارد اگر در تبِ معشوق بسوزی آنکه همه جا یادِ رُخش مرهمِ جان است در آینه ی قدر ببین روی علی (ع) را آرامشِ دل، بردنِ نامش به زبان است قرآنِ خدا، قدرِ خدا، جمله علی است نفرین به هرآنکس که پُر از شک و گمان است از بعدِ گلِ یاس چه آمد به سر او؟ دردش همه سر بسته دلِ چاه نهان است حس کردی اگر بوی خدا را به مشامت یادِ دلِ او کن که پُر از سوزِ خزان است خوش باشد اگر لب به تلاوت بگشایی قرآن که همان عافیتِ روح و روان است تصویر بکش باغِ مناجات و دعا را امید که سهمِ دلِ تو هر دو جهان است هر کس ز سبوی رمضان جرعه ای نوشید در بحرِ کرامت طلبش دُرِّ گران است آمالِ تو از دوست همان روی نگار است این خواهشِ چشمِ همه ی منتظران است او می رسد از کعبه که در وعده ی حق است در تحتِ لوایش همه جانها به امان است خاکِ قدمش سرمه ی چشمانِ ضعیفم مهدی که همان صاحبِ وَالعصر و زمان است جانم به فدایش که گلِ فرشِ عبورش از رایحه ی نابِ نسیمِ رمضان است .
. باز هم رحمت تو جاری شد چشم خشکیده‌ام بهاری شد در میخانه‌ات گشوده شد و باز هم وقت سفره‌داری شد با همه ذلتی که دارم من میهمان تو سفره دارم من رمضان آمد و گدا آمد برکت و رحمت و عطا آمد رحمت واسعه فراوان شد مغفرت از سوی خدا آمد رمضان آمد و صدایم زد دست رأفت به شانه‌هایم زد من همانم که غرق دنیایم بی سروپای بی سروپایم این هم از لطف توست آقاجان خاطرم نیست معصیت هایم خوبی اصلاً به من نمی‌آید پر زدن در چمن نمی‌آید ( زهر هجری چشیده‌ام که مپرس) از خودم هم بریده‌ام که مپرس بعد یک عمر معصیت، حالا با چه رویی رسیده‌ام که مپرس به خدا خسته‌ام ز اعمالم از تو دورم نمود افعالم حاصل معصیت، بریدن شد زیر این بارها خمیدن شد دل من آنچه خواست آن کردم حاصلش یار را ندیدن شد من همانم که با شما بودم ولی افسوس بی حیا بودم باب حاجات را نشانم داد بینِ میخانه‌اش مکانم داد منِ بی مایه را امان داد و با سلاح بُکا زبانم داد گرچه ناقابلم، زهیرم کرد باحسین عاقبت بخیرم کرد بی پر و بال، پر زدن سخت است درِ این خانه در زدن سخت است در مناجات روضه می‌خوانم سنگ‌ها را به سر زدن سخت است نظری کن به من که بی تابم در پیِ کاروان اربابم https://eitaa.com/emame3vom/41077 .
. از هم اکنون که ماه شعبان است، باید آماده ی حضور شوی باید از قبلِ موقفِ رمضان، پاک گردی و غرق نور شوی بگذر از هر چه بیش و کم اکنون، خیز و بردار یک قدم اکنون بگذر از دیگران تو هم اکنون، تا پسندیده ی غفور شوی لحظه لحظه به یاد مُردن باش، یادِ سختی جان سپردن باش زودتر فکر توبه کردن باش، عاقبت راهیِ قبور شوی گر شوی غافل از چنین رحمت، عاقبت تو بمانی و حسرت حیف باشد اگر در این فرصت، صرف تقصیر یا قصور شوی تا "تو" باشی چه جا برای "او"ست ؟! بگذر از خود رها شو از این پوست نرسی تا مقامِ قُربِ دوست، مگر از نفسِ خویش دور شوی ادعا مثل حرف بسیار است، کو کسی که فدایی یار است؟! اگر از تو امام تو خواهد، میتوانی که در تنور شوی؟! شاید این ماه ماه آخر بود، شاید آقایمان ظهور نمود آری ای منتظِر ز جا برخیز، باید آماده ظهور شوی .