eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
434 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. اگه به تنگ اومده روزگارت ، صدا بزن یا باب الحوائج هر جا میفته گرهی به کارت ، صدا بزن یا باب الحوائج آقا رو قسم بده به حق ، دردونه ش به رضا و اشک دونه دونه ش دست خالی نمیری از خونه ش بیاید امشب کنار بزاریم همه حاجتارو باهم دیگه یکی کنیم دلارو بخواهیم از حق فرج آقارو بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین یکی نبود بگه به این یهودی ، آقای ما رمق به تن نداره اونکه گرفتار تو کند و زنجیر ، ای بی حیا دیگه زدن نداره گفته تاریخ ولی من میخونم ، سربسته انقدر میزد تا میشد خسته روی صورتش یه جای دسته بسوز ای دل اشک فلک شده روونه ای وای شد بدنش پر از نشونه ای وای رو تازیانه رد خونه ای وای بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین چند ساله که دخترش و ندیده ، خیلی دلش گرفته کنج زندان بین مناجات و دعا و گریه ش ،گاهی میگه کجایی ای رضا جان اومد از مدینه آقازاده ش ، تا بغداد یه موقع رسید که دیگه جون داد از سیاچال بلا شد آزاد بمیرم من امام رضا از غم داره میمیره معصومه نیست براش عزا بگیره هنوز تنش میون کند اسیره بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین 👇
. شدی اسیر غم‌ها ای نور چشم مولا کنج سیاچال تنها افتادی آخر از پا برات بمیرم آقا با تو عداوت کردن بهت جسارت کردن تو رو اذیت کردن با هتک نام زهرا برات بمیرم آقا از خصم بد بنیادین بلند میشد فریادت ثانی می اومد یادت می‌رفت تا شلاق بالا برات بمیرم آقا گر چه تو رو آزردن تنت رو  رو در بردن کفن برات آوردن شد جسر بغداد غوغا برات بمیرم آقا اینجا رو تل زینب نیست کسی به تاب و تب نیست صحبت از مرکب نیست جسم تو بین گلها برات بمیرم آقا جدتو مظلوم کشتن با تیر مسموم کشتن آروم آروم کشتن وای از غم کربلا برات بمیرم آقا این بی هوا میزد آه اون با عصا میزد آه یکی با پا میزد آه خون دل از عاشورا برات بمیرم آقا .👇
. بازم نشستم واسه مرگم دعاکردم با تازیونه ای خدا روزم رو وا کردم لحظه اخره که چشم به رامو منتظر رسیدن رضامو منتظرم بالا سرم بیادُ وا کنه زنجیرای دور پامو خدا الهی برا کسی نیاره ولی منو می ذارن روی یه تخته پاره ……… تو این سیاچال هیچکی نیست دورو برم باشه قسمت نشد معصومه هم بالا سرم باشه زمزمه لبام ولی همینه خداروشکر نیومد از مدینه هرچی باشه نمی تونه یه دختر تن باباش و روی خاک ببینه ولی تو صحرا یه روزی دید یه دختر تن باباشو رو خاک اونم پاره و بی سر …. وقتی که می بینم رد زخم و کبودی رو یا وقتی می بینم نگهبان یهودی رو یادم می یادازکوچه های شامو ملأعام و بام و ازدهامو کنار اون سرای روی نیزه بزم شراب می بردن عمه هامو یه نامسلمون می بست دست ربابو کنار طشت می اورد همش ظرف شرابو ✍ 👇
. شدی اسیر غم‌ها ای نور چشم مولا کنج سیاچال تنها افتادی آخر از پا برات بمیرم آقا با تو عداوت کردن بهت جسارت کردن تو رو اذیت کردن با هتک نام زهرا برات بمیرم آقا از خصم بد بنیادین بلند میشد فریادت ثانی می اومد یادت می‌رفت تا شلاق بالا برات بمیرم آقا گر چه تو رو آزردن تنت رو  رو در بردن کفن برات آوردن شد جسر بغداد غوغا برات بمیرم آقا اینجا رو تل زینب نیست کسی به تاب و تب نیست صحبت از مرکب نیست جسم تو بین گلها برات بمیرم آقا جدتو مظلوم کشتن با تیر مسموم کشتن آروم آروم کشتن وای از غم کربلا برات بمیرم آقا این بی هوا میزد آه اون با عصا میزد آه یکی با پا میزد آه خون دل از عاشورا برات بمیرم آقا .👇
. اگه به تنگ اومده روزگارت ، صدا بزن یا باب الحوائج هر جا میفته گرهی به کارت ، صدا بزن یا باب الحوائج آقا رو قسم بده به حق ، دردونه ش به رضا و اشک دونه دونه ش دست خالی نمیری از خونه ش بیاید امشب کنار بزاریم همه حاجتارو باهم دیگه یکی کنیم دلارو بخواهیم از حق فرج آقارو بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین یکی نبود بگه به این یهودی ، آقای ما رمق به تن نداره اونکه گرفتار تو کند و زنجیر ، ای بی حیا دیگه زدن نداره گفته تاریخ ولی من میخونم ، سربسته انقدر میزد تا میشد خسته روی صورتش یه جای دسته بسوز ای دل اشک فلک شده روونه ای وای شد بدنش پر از نشونه ای وای رو تازیانه رد خونه ای وای بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین چند ساله که دخترش و ندیده ، خیلی دلش گرفته کنج زندان بین مناجات و دعا و گریه ش ،گاهی میگه کجایی ای رضا جان اومد از مدینه آقازاده ش ، تا بغداد یه موقع رسید که دیگه جون داد از سیاچال بلا شد آزاد بمیرم من امام رضا از غم داره میمیره معصومه نیست براش عزا بگیره هنوز تنش میون کند اسیره بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین 👇
. از غمت/گریه کرده غل و زنجیر گوشه ی/این زندون شدی زمین گیر با طناب/بستن راه نفست رو آه من/از این زندگی شدی سیر پهلوت که تیر می کشه،صدا می زنی( مادر ۳) زبونم لال آقا یه وقت ، نخوری زمین (با سر۳) گوشه ی سیاه چال /شده قتلگاهت چی به سرت آوردن مگه /چی بوده گناهت وای از این غریبی۲ وای من/از بی رحمی زمونه روزه هات/وا می شد با تازیونه رو تنت/جای زنجیر و طنابه حالتوکی غیر از خدا می دونه با دستای توو طناب،صدا می زنی (زینب۳) برا غریبی حسین ،گریه می کنی (هر شب۳) کی مث تو این‌قدر/ ناسزا شنیده باز خدا رو شکر خواهر تو /بزم می ندیده وای از این غریبی ✍ 👇
. آه فی قَعرِ السجون... بسته با زنجیره دستِ آسمون گوشه‌ی زندان افتاده نیمه جون آه فی قعر السجون... آه فی قعر السجون گوشه‌ی مطموره بی نام و نشون جاریه از ساق پاهاش رد خون آه فی قعر السجون آه دل تنگه شبا گریه می کنه برا هجر رضا اینهمه ساله همراهه با بلا آه دل تنگه شبا آه نم‌ناکه هوا تو سیاه چاله افتاده از نوا میگه بین گریه‌ خَلِّصنی خدا آه نم‌ناکه هوا آه سندی بی حیاست... اینکه میزندش حجتِ خداست خدا لعنت کنه ضربه‌ش بی‌هواست آه سندی بی حیاست... آه پَسته نانجیب... دستاشُ بر گردن بسته نانجیب بد دهن انگار که مسته نانجیب آه پَسته نانجیب... آه میسوزه پرش.... خورده به دیوار مثل زهرا سرش خاکی و خونینه کل پیکرش آه میسوزه پرش... آه غم داره نگاش میگذره با گریه این روز و شباش روضه میخونه با اشکای چشاش آه غم داره نگاش: آه رخ گلگون کنید ای ملائک رو در این هامون کنید قاتلش رو از گودی بیرون کنید آه رخ گلگون کنید ✍ .👇
. رضا جان بیا این دم آخری غربتم رو نگاه کن دلم بی قراره تو درد دلم رو دوا کن واویلا رضا جان میون سیاهچال نفسهام رو لبهام رسیده بعیده که زنده بمونم امیدم بریده واویلا شده تازیونه رضا جان افطارم داره میده سِندیِ ملعون آزارم کجاست دختر مهربونم معصومه سرم رو روی خاک غربت میذارم رضا جان توونی ندارم زمین‌گیر شده پیکر من میدونم رسیده دیگه لحظه ی آخر من واویلا رضا جان دلم لک زده بی قرارم برای یتیمام کجایی ببینی که چون کاسه ی خونه چشمام واویلا میخنده به اشکای چشمام این نامرد طناب بسته رو دست و پاهام این نامرد داره میده حرفاش عذابم واویلا نمک میزنه روی زخمام این نامرد ✍ 👇
. بازم نشستم واسه مرگم دعاکردم با تازیونه ای خدا روزم رو وا کردم لحظه اخره که چشم به رامو منتظر رسیدن رضامو منتظرم بالا سرم بیادُ وا کنه زنجیرای دور پامو خدا الهی برا کسی نیاره ولی منو می ذارن روی یه تخته پاره ……… تو این سیاچال هیچکی نیست دورو برم باشه قسمت نشد معصومه هم بالا سرم باشه زمزمه لبام ولی همینه خداروشکر نیومد از مدینه هرچی باشه نمی تونه یه دختر تن باباش و روی خاک ببینه ولی تو صحرا یه روزی دید یه دختر تن باباشو رو خاک اونم پاره و بی سر …. وقتی که می بینم رد زخم و کبودی رو یا وقتی می بینم نگهبان یهودی رو یادم می یادازکوچه های شامو ملأعام و بام و ازدهامو کنار اون سرای روی نیزه بزم شراب می بردن عمه هامو یه نامسلمون می بست دست ربابو کنار طشت می اورد همش ظرف شرابو ✍ 👇
1737577910006_-2147483648_-210187.ogg
زمان: حجم: 2.41M
(ع) عالم سر سفرت، مهمونه آقا جان آدم توو کار تو، می مونه آقا جان از بس کریمی تو، یه عمره که دارم روزی میگیرم از، این خونه آقا جان خدا رو شکر منم گداتم بیچاره ی تو و رضاتم منم مثه تموم ایران یه عمره پای سفره هاتم کارم من الازل، از تو گداییه کارت الی الابد، مشکل گشاییه اون که تا کاظمین، دل ها رو میبره باب الحوائجه، موسی بن جعفره   ...... تا صحنتو دیدم، حالم که بهتر شد به لطف تو آقا، غمام همه سر شد توو هر گرفتاری، حتی توو بیماری با گریه ذکرم یا، موسی بن جعفر شد دلتنگ صحن با صفاتم دخیل یه تار عباتم همسایه ی معصومه ام من من خاک پای بچه هاتم ما رو الی الابد، بردی تو زیر دین جونم فدای تو، ای شاه کاظمین اون که تا کاظمین، دل ها رو میبره باب الحوائجه، موسی بن جعفره ...... حکایت عمرت، پر از غمه آقا بمیرم از داغت، بازم کمه آقا توو ظلمت زندان، هر روز و هر ساعت بساط آزارت، فراهمه آقا زدن تو رو با تازیونه زدن تو رو به هر بهونه بعیده از تن نحیفت آقا دیگه چیزی بمونه بازم خدا رو شکر، جسمت زمین نموند هیشکی روی تنت، مرکب نمی دووند بازم خدا رو شکر، که دخترت ندید خاکسترِ تنور، روی سرت ندید ای بی کفن حسین... ✍ ۳ بهمن ۱۴۰۳ ع
. آخر در زندان چه مظلومانه وا شد باب الحوائج همه حاجت روا شد ای وای اگر زجنت ؛ زهرا کند نظاره تن نحیف او را ؛ بر روی تخته پاره باب الحوائج ؛ موسی بن جعفر از آن همه دختر یکی دور و برش نیست یک جای سالم ای خدا بر پیکرش نیست تنش میان تابوت ؛ آهسته تر گذارید شکسته استخوانش ؛ مگر خبر ندارید باب الحوائج ؛ موسی بن جعفر شکر خدا معصومه محنت کشیده زنجیرِ روی گردن بابا ندیده شکر خدا که خنجر ، بر حنجرش نبردند بین طبق سرش را ، بر دخترش نبردند باب الحوائج ؛ موسی بن جعفر 👇
. زهرا شده روضه خون باب الحوائج گرفتاره فی قعر سجون خلصنی یارب داره میخونه با دلِ خون //فی‌قعرسجون روی خاک زندان نشسته از درد آقا چشماشو بسته الهی معصومه  نبینه ساق پای بابا شکسته مسموم مسموم میره پیش مادر مظلوم مظلوم یا موسی بن جعفر مظلوم مظلوم یا موسی بن جعفر خون میریزه از تنش جسمش کبود و چشاش تاره بسکه زدنش یک جای سالم نمونده دیگه رو بدنش /بسکه زدنش تا میریزه اشک غریبی دشمن با گریه هاش میخنده وقتی میخوره تازیانه ناله ی یازهراش بلنده آروم آروم میره مثل مادر مظلوم مظلوم یا موسی بن جعفر مظلوم مظلوم یا موسی بن جعفر زهرا شده خونجگر جسم عزیزش رو بردن غریبونه رو تخته‌ی در از زخمای سلسله خون روونه چقدر// رو تخته‌ی در کاظمین مثل کربلا نیست احتیاجی به بوریا نیست وای از دمی که گفته زینب تشنه سر بریدن روا نیست آروم آروم از تن جدا شد سر مظلوم مظلوم ای غریب مادر https://eitaa.com/emame3vom/116468 .👇