eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
434 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
حجت الاسلام سعید شحیطاطShahadat_Hazrzat_Masoume_Shahitat_1402.mp3
زمان: حجم: 6.27M
🏴 ألسَّلاَمُ عَلَيکِ يَا فَاطِمَةَ المَعصُومِة 🔊رزق در بین الطلوعین است بین طوس و قم رزق از دو سفره موسی بن جعفر میرسد ◾️ سلام الله علیها 🎤حجت الاسلام
حاج محمدرضا طاهریShahadat_Hazrzat_Masoume_Taheri_1402_a.mp3
زمان: حجم: 24.95M
🏴 ألسَّلاَمُ عَلَيکِ يَا فَاطِمَةَ المَعصُومِة 🔊این بارگاه قدس که از عرش برتر است” “آرامگاه دختر موسی بن جعفر است" ◾️ سلام الله علیها 🎤حاج
@madehin14 مناجات امام زمان ماهور.mp3
زمان: حجم: 12.14M
گوشه های داد و خاوران و اوج با اجرا شده السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نور امید ، روشنی چشم ما بیا در شام تار، ای قمر هل أتی' بیا ظلم و ستم به حدّ نهایت رسیده است شیعه شده اسیر هزاران بلا بیا حق زیر پای لشکر تزویر له شده رسواگر ضلالت قوم ریا بیا بدعت میان دین نبی رخنه کرده است در قلب شهر، بتکده گشته بنا بیا حالا که دیده ،لایق دیدار تو نشد بنگر شدم به مرگ خودم هم رضا بیا حالا که از گناه شدم تَحبِسُ الدُّعاء بنما خودت برای ظهورت دعا بیا آقا شده ست حاجت شیعه ظهور تو بنما دگر تو حاجت ما را روا بیا در سوگ عمّه جان تو مجلس گرفته ایم در ماتم شهیده ی راه رضا بیا َآمد به قصد دیدن روی برادرش اما به راه دیدن او شد فدا بیا چونان پدر ز کینه ی عباسیان پست گردیده است کشته ی زهر جفا بیا در شهر قم ندیده دگر عمّه جان تو بر روی نیزه رأس رضا را جدا بیا سنگی نخورده بر سر او بین کوچه ها بر جدّ او نگفته کسی ناسزا بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
حاج سید رضا نریمانیFadaein-Haftegi-14020804_2.mp3
زمان: حجم: 37.87M
احساسی 🍃بانویی که رکابش عباس است 🍃با سنان همسفر شود سخت است ........ بانویی که رکابش عباس است همسفر با سنان شدن سخت است کسی با  چکمه قرآن خدا را زیر و رو میکرد و با خون خدا دستان خود را شستشو میکرد  به مقتل شد ولی با دست غرق  خون  نمی‌آمد  نمیدانم که از مقتل چرا بیرون نمی‌آمد  ......... متن https://eitaa.com/emame3vom/85833 (س) بانویی که رکابش عباس است با سنان هم‌سفر شود سخت است کسی با چکمه قرآن خدا را زیر و رو می‌کرد و با خون خدا دستان خود را شست و شو می‌کرد به مقتل شد ولی با دست غرق خون نمی‌آمد نمیدانم که از مقتل چرا بیرون نمی‌آمد مگر جان جهان را چند ساعت نیمه‌جان می‌خواست مگر یک سر جدا کردن چقدر آخر زمان می‌خواست 📋 (س) (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به لطف یک نگاهش قطره چون دریاست این بانو که هر آئینه نور حضرت زهراست این بانو زنان اهل جَنَّة از ندیمه‌های او هستند کنیزش مریم است و خادمش حوّاست این بانو شبیه مادرش زهرا پدر رفته به قربانش اگرچه بنت موسی دختر طاهاست این بانو شفاعت می‌کند قم را فقط یک خادم صحنش تمام شیعیان را شافع فرداست این بانو نشان چهارده معصوم از معصومه می‌گیرم مزارش مرقد کُلِّ بنی الزَّهراست این بانو اگر از داغ دوری برادر جان سپرد اما ندید او را که بین خاک و خون تنهاست این بانو به غربت رفت اما بی‌غل و زنجیر و با عزّت ولی دلخون شام و زینب کبریٰ‌ست این بانو اگر از بانوی قم با گُل استقبال می‌کردند جلوی مَحمل زینب ولی جنجال می‌کردند
علـی‌حاجیـان‌فرUntitled 12(3).mp3
زمان: حجم: 15.9M
۳ گریز (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴اهل قم خیر ببینید مواظب بودید چرا؟ تا نیفتم ز روی ناقه مراقب بودید یا گوشتو بگیر یا داد بزن اهل‌قم خیرببینید شما کف نزدید😭 دور ناموسِ‌ خدا سازونی‌ودف نزدید اوج روضه خانوم همینه بببینم اهلِ روضه چیکار میکنن با این یه خط اهل قم خیر ببینید چه مسرور شدید غیر زنها همه از محمل من دور شدید 🔴چه شهر خوبیه قم... اما... یه شهردیگم‌هست/میدونی‌چی‌گفت: شامیا بدن بابا... چرا عمه‌مو زدن... ــــــــــ‌گفت بعد مرگم که شما رَه به سوی جانان میبرید (بعد مرگم اگر از کوی رضا میگذرید) کمی از خاک مزارم به خراسان ببرید بگید یه خواهری داشت دلش پر میزد ببینتش _امشب بگو خانوم 🔴خوب شد نبودی ببینی برادرت تو حجره دست و پا میزد/خوب شد نبودی اون صحنه هارو ببینی اما گودال...یه خواهر اومد نیزه شیکسته‌هارو کنار زد شمشیرارو زد کنار.......... یه نگاه به بدنِ پاره پاره کرد أَاَنتَ أَخي: آیا تو برادر منی؟؟ شب جمعه‌ست دلت کربلاست ناله بزن یاحسین........... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روضه خوان: 🎤 .
. |⇦• روی قبرم بنویسید... سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سال ها منتظر روی برادر بودم روی قبرم بنویسید جدایی سخت است این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم سال ها می شود از پیرُهنش بی خبرم روی قبرم بنویسید ندیده رفتم با تن خسته و با قدِّ خمیده رفتم بنویسید همه دور و برم ریخته اند چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند *هی روضه ها داره برات تداعی میشه. وقتی بی بی وارد قم شد مردم سر از پا نمی‌شناختند.. گفتن دختر امام اومده خواهر امام اومده همه با دسته گل اومدن بدرقهٔ بی بی، تاریخ اینجا یک طوری یاد می‌کنه. هم مردم قم هم مردم ایران افتخار می‌کنن از بالا پایین خانه ها گل پایین می‌ریختن گفتن خواهر امام احترام داره دختر امام احترام داره..* آی بنویسید همه دور و برم ریخته اند چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد چادرم دور و برم بود به پایی نگرفت معجرم روی سرم بود به جایی نگرفت *حالا خودش داره روضه میخونه..* من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟ من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟ * تو گودال بود بدن بی سر دید.. تا حالا جلو بچه ها کسی نتونسته بود بشنوه کسی با زینب بلند حرف بزنه. زینب تو گودال جلو بچه ها کتک خورد، جلو بچه ها ناسزا شنید، یه زینبی میگم اما یادت باشه یه کاری تو شام کردن گودال یادش رفت..فقط همین و بهت بگم یه کاری کردن که زین العابدین تا طرف سلام داد دید می‌شناسه گفت :یه سوال؛ پول داری یا نه ؟؟ بله آقا جان.. فرمود؛ بِده این نیزه داران, سرها رو جلو ببرن آخه آنقدر به بهونه ی سرها به ناموس ما نگاه نکنن.. «حسیـــن...» ای سر بُریده بال و پرم را نگاه کن داغی که مانده بر جگرم را، نگاه کن پاشو کمک بده تا سوار شتر شم نامحرمانِ دور و برم را نگاه کن .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•باز هم میشوم .. سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج رضا گرمابی ●━━━━━━─────── "السلام علیک یا بنت ولی الله السلام علیک یا اخت ولی الله السلام علیک یا عمة ولی الله یا فاطمة المعصومه اشفعی لی فی الجنة" بازم هم میشوم کبوتر تو زیر این گنبد منوّر تو من نمک گیر سفره ات شده ام دست خالی نرفتم از بَر تو مادرِ من کنیزتان بوده پدرم بوده نیز نوکر تو جای کرب و بلا و طوس و نجف شده ام خاک بوس محضر تو ما عجم ها چقدر خوشبختیم‌ شده ایران مسیر آخر تو اشک هایم دخیل می‌بندد به ضریح فرشته پرور تو از ضریح تو یاس میریزد مثل چادر نماز مادر تان چقدر از مدینه دور شدی پای دلتنگیه برادر تان *نامه نوشت خواهرم حرکت کن به سمت طوس.. اما مأمون مطلع شد دستور داد هر طوری شده نذارید خواهر پاش برسه.. در ساوه جلوشون و گرفتن خیلی عزیزانشون و به شهادت رسوندن.. بعضی از نقلها میگن به دست زنی بی بی مسموم شد.فرمود: حتی پرسیدن نزدیکترین مکان به ساوه کجا هست. قم رو‌نشون دادن.. حرف قم‌ که اومد راه افتادن کمتر از بیست روز در قم زنده نموندن.. تعبیر از منه انقدر زیر لب میگفتن رضا جان! یقینا هم همین بوده در این عالم پیدا نمیکنی انقدر عاطفه بین خواهر و برادر مثل حضرت رضا و حضرت معصومه و وجود نازنین سیدالشهدا و حضرت زینب... انقدر ناله زد در غم دوری برادرش امام رضا انقد گریه کرد..* چقدر از مدینه دور شدی پای دلتنگیه برادرتان خسته از راه دور آمده ای خسته ای از فراق دلبرتان مثل مادر خمیده ای اما نگرفته به میخ در پَرتان محملت پرده داشت شکر خدا سایبان بوده بر روی سرتان گر چه شد حمله بر عشیرهٔ تو شد غارت نشد زیورتان در میان هجوم دست نخورد *آخه قم هم هجوم آوردن شام هم هجوم آوردن.. قم چطور هجوم آوردن شام چگونه وقتی خبر دادن بی بی وارد قم شد همه ی بزرگان قم آمدن، نقل و نبات سلام و صلوات..گفتن دختر موسی ابن جعفره خواهر امام رضاس عمه ی جوادالائمه اس..دور محمل بی بی رو گرفتن همهمه شد شلوغ شد سلام و صلوات... اما بمیرم امان از دل زینب..آخه شام هم هجوم آوردن، چگونه؟ یکطرف رقاص ها ایستادن یکطرف خواننده ها ایستادن.. یکطرف بالای پشت بامها رفتن دامناشون رو پر از سنگ کردن.*. شهر قم بر تو احترام گذاشت پیش رویت فقط سلام گذاشت بی‌بی جان! پیرِ قم با بزرگِ مردم قم سر به پای تو چون غلام گذاشت بهر تو قم گذاشت سنگ تمام کی دگر سنگ به روی بام گذاشت کی به قم دختر ولی الله پای در مجلس عوام گذاشت *بی بی رو آوردن بیت النور.. مردها از اون کوچه رد نمیشدن میگفتن ناموس خدا میان این کوچه زندگی میکنه. اگه کاری هم پیش میومد زنها رو میفرستادن.. حتی چشمشون هم به منزل بی بی نیفته. قم اینطوری استقبال کردن بی بی رو بردنش تو بیت النور جای امن.. اما زینب رو‌ کجا بردن؟! سادات! دست و پای زن و بچه رو بستن به زنجیر و طناب آوردن تو مجلس یزید.. زینب نگاه کنه ببینه سر بریده داداش روبه روشه.. نامرد با چوب داره به لب و دندان داداشش میزنه... حسین حسین..* «اللهم عجل لولیک الفرج» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
حجت الاسلام میرزامحمدیShahadat_Hazrzat_Masoume_Mirzamohamadi_1403.mp3
زمان: حجم: 8.06M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمه المعصومة 🔊قم شهر مدینه تو بتولش صحنین تو مسجد الرسولش... ◾️ 🎤حجت الاسلام
. قم کجا شام کجا؟ عزت و دشنام کجا؟ گل اکرام کجا؟ سنگ لب بام کجا؟ یاری یار کجا؟ بارش آزار کجا؟ لطف ایام کجا؟ رنجش و آلام کجا؟ من گرفتار شدم، عمه! گرفتار ولی دل آرام کجا هلهله عام کجا؟ من اسیر غم یار، عمه اسیر غم یار درک آلام کجا؟ خنده حکام کجا؟ من شدم ناقه نشین،عمه شده نارياله نشین محمل بسته کجا؟ ناقه بی بام کجا؟ من چنان عمه خود داغ برادر دیدم داغ اقوام کجا؟ تهمت بدنام کجا؟ فرصت آل کجا؟ کندن خلخال کجا؟ آل اسلام کجا؟ سیلی و دشنام کجا؟ عنبر و عود کجا؟ آتش نمرود کجا؟ تن تبدار کجا؟ شعله به اندام کجا؟ معجر پاره کجا؟ دختر آواره کجا؟ وحشت طفل کجا؟ حمله به ایتام کجا؟ سر کجا سنگ کجا؟ کوفه گلرنگ کجا؟ نیزه جنگ کجا؟ خنجر گلفام کجا؟ شاعر: ✍ 👇
. گریز به حضرت زینب(سلام الله علیها) حضرت معصومه(سلام الله علیها) از مدینه به قصد دیدن برادر، سختی این راه دور را به جان خرید اما نتوانست آن حضرت را زیارت نماید و به دیدار حق شتافت، دلها بسوزد برای خانمی که راه نزدیک خیمه تا قتلگاه را آمد و برادر را زیارت کرد اما چه زیارتی ؟ یابن الشبیب، عمۀ ما بود و قتلگاه یابن الشبیب، عمۀ ما بود و صد نگاه در پیش چشم عمه، سر از تن جدا شده پیش از سنان، سه‌شعبه بر آن سینه جا شده یابن شبیب، عمۀ ما را چرا زدند؟ نامردها برای رضای خدا زدند! ....... . خدا را شکر طشت زر ندیدی برادر را بدون سر ندیدی اگر چه در فراقش گریه کردی ولی بر حنجرش خنجر ندیدی سلام‌الله‌علیها ✍ .
. 📋بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند (س) (س) سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند از من تمام روزگارم را گرفتند از این جدایی جان من بر لب رسیده هستیِ من، تاب و قرارم را گرفتند انگار قسمت نیست وصل ما دوباره در ساوه شوق بی‌شمارم را گرفتند اما خیالت تخت هرجایی رسیدم خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتند حالم بد است اما خدا را شکر در قم با مهربانی حال زارم را گرفتند با احترام و عزت و شوکت کمی از این بارِ غم‌هایی که دارم را گرفتند حتی زمان پر زدن از این قبیله مردم همه دورِ مزارم را گرفتند در شام اما خواهری مضطر چنین گفت: یارب ببین دار و ندارم را گرفتند بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند نیمی ز معجر سوخت... نیمی را کشیدند اصلا تمام اعتبارم را گرفتند در گوش من مانده صدای ذوالجناحش می‌گفت: با نیزه سوارم را گرفتند یک "یادگاری" بود... اما در خرابه "بنت الحسین" آن یادگارم را گرفتند *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 یادم نرفته دور تو جنجال کردند (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یادم نرفته دور تو جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند دیدم تنت را زنده‌ زنده چال کردند یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم در گوشه‌ی مقتل تو را گم کرده بودم دیر آمدم کاری ز دستم برنیامد سر نیزه شمر از تن تو در نیامد دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت عمّامه‌ی پیغمبرت دست کسی رفت گوشواره دخترت دست کسی رفت هم نازنین انگشترت دست کسی رفت دیر آمدم اول تو را نشناختم من خود را کنار پیکرت انداختم من زجه زدن‌هایم مرا راضی نمی‌کرد ای کاش خولی با سرت بازی نمی‌کرد *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (س) ای شور افتاده به سر! ای جرأت فریاد مستم ؛خرابم؛ جلوه‌ای کن، خانه‌ات آباد منفکّ ز خوف و بی‌خبر از هرچه غم بودیم در سایه‌سار پرچمت، ما محترم بودیم شمعیم و از هرم محبّت، سخت می‌سوزیم وقتی به سبز پرچم‌ تو، چشم می‌دوزیم ای هاجر و مریم، دخیل پاسبانانت رزق دوعالم بین دستان کنیزانت اندازه‌ی مستی عالم، باده در خم بود مشهد، مدینه، کربلا، یک‌کاسه در قم بود با دست خالی آمدن، عیب است؛ آن‌جا نه کار مرا امروز راه‌انداز؛ فردا نه در گوشه‌ی صحن و رواقت، صد قرَن داری آری کرامت‌نامه از دست حسن داری وقتی که شهر قم، شفیعش شیخ‌عبّاس است وقت شفاعت، زیر دینت مجمع‌النّاس است گفته برادر زاده‌ات، سرّ نهانت را تضمین‌نموده خود، بهشت زائرانت را طبق روایت هرکسی‌که خاک این در شد وقت زیارت، زائر زهرای أطهر شد دارم یقین؛ هرکس سر این سفره، مهمان است آری؛ نمک‌پرورده‌ی شاه خراسان است وقتی‌که تشریفت به‌سوی شهر قم افتاد شهری غلامت شد؛ سر سلطان، سلامت باد زن‌های خود را خادمان در گهت خواندند هر سایه‌ی نامحرمی را از برت راندند در چنته‌هاشان از کرامت هرچه بود آمد پایت به‌روی چادر زن‌ها، فرود آمد ای وای زینب! یادم آمد آن ستم‌دیده صدجا برای دختران شاه ترسیده بوده کنار شاه دین تا پای معراجش می‌سوخته در خیمه‌ها هنگام تاراجش می‌دید جسم شاه را امّا نه باور داشت بر رووی دستش، جسم نه یاد برادر داشت آن دشت را دنبال طفلان زیرورو کرده رووی مغیلان رفته؛ دو کودک در آورده با دست بسته، کوفه رفته؛ شام را دیده از اضطراب کودکان، یک‌شب نخوابیده امّا به ابروی مبارک، خم نیاورده خم‌گشته امّا پیش دشمن، کم نیاورده در کافرستان کرده جاری حکم دینش را سر خم‌ نکرده؛ گرچه خون‌بسته جبینش را ماه بنی‌هاشم به نی، مأمور زینب بود یک شهر در اوج خودش، مقهور زینب بود آری ز اسناد و شواهد این‌چنین پیداست دین پیمبر، زیر دین زینب کبراست .👇