eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
434 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
📃 آسمان، مات غم حضرت مولا شده بود 🎙 از 🗓 در ۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "ع" آسمان، مات غم حضرت مولا شده بود چشم دل‌تنگ‌ترین مرد چو دریا شده بود چقدر چشم به بالای سرش می‌دوزند ذکر لب‌های علی مثل معمّا شده بود نان و خرمای خودش، باز شده سهم یتیم باز هم نان و نمک، روزی آقا شده بود روی لب‌هاش علی، آیه‌ی غربت می‌خواند سالیانیست که بی‌فاطمه تنها شده بود عزم خود جزم نمود و طرف مسجد رفت او برای سفر عشق، محیّا شده بود یک طرف دور و برش، ناله‌ی مرغابی‌ها میخ در هم طرفی مانع مولا شده بود مسجد کوفه، دلش وقت اذان می‌لرزید بین محراب، علی خسته‌ی دنیا شده بود روی سجّاده، علی سجده آخر را رفت در دل عرش خدا هم‌همه برپا شده بود از همان ضربه که فرق سر او را وا کرد بین محراب، علی زخم دلش وا‌شده ‌بود طرف خانه علی را به چه حالی بردند اشک در چشم حسین، پشت حسن تاشده‌ بود زینبش زد به سر و ناله‌ی یا زهرا زد و تداعی به نظر، غربت فردا شده بود غربت کرب‌و‌بلا، غربت تل و گودال که در آن تنگی جا، جمعیتی جاشده بود بی‌هوا از پس و پیش آمده و ضربه‌زدند سر یک پیرهن پاره چه دعوا شده بود پس از این‌که سر او را به سر نیزه زدند لشکری حمله‌ور خیمه‌ی زن‌ها شده بود 👇
. 📃 یتیما با ظرف شیر در خونه‌ی امیر 🎙 از 🗓 در ۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "ع" یتیما با ظرف شیر در خونه‌ی امیر غم رو شونه‌هاشون اشک چشماشون روی گونه‌هاشون ناله می‌کنن از غم باباشون اون‌که شب می‌اومد تک و تنها روی شونه‌ش نون و خرما حالا فهمیدن که کی بوده اون که شب‌ها با حال خسته می‌اومد با روی بسته حالا فهمیدن علی بوده دلم شده پر امید، شب وصالم رسید شب، شب مراده انقدر نکن گریه، دختر من اشک شوقه توو چشمای تر من فاطمه‌م میاد دنبال من خبر داره از حال من امشب میاد به استقبال من به انتظارش بیدارم کنار این کوله‌بارم درد دلای چندین‌سال من نور دل تنگ من پسر قشنگ من پیش من بیا تا بذارم امشب دستتو توو دست حسین و زینب تا حسینو یاری کنی براش علمداری کنی باید که آبروداری کنی هرجایی باشی کنارش که حتّی با یک اشاره‌ش خونتو بر زمین جاری کنی با هُرم مشعل ها حرم گُر میگیره شرر های آتیش به چادر میگیره میره زینب تنها به دنبال زن ها تو این غوغا آتیش گرفته دامن ها اشقیا خیمه رو آتیش زدن اولیا تو بیابون میدون السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد التریب پره ناموس عشق تو هُرم آتیشه حریم آل الله داره غارت میشه هجوم گرگا و فرار آهو ها شراره افتاده به جان گیسو ها ناله ها میزنن اهل حرم وای خدا، وای سرم، وای معجرم داداش خواهر میره ولی دست خالی تو زخمی و عریان رو خاک گودالی با دستام خاکارو، رو جسمت میریزم پاشو ای خوش غیرت، کمک کن برخیزم با چی خون گلوت و پاک کنم کاش میشد پیکیرت رو خاک کنم السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد التریب 👇
. 📃 سیلی کوچه بال و پرت را 🎙 از 🗓 ۱۴۰۱ 🏷 (علیه‌السلام) سیلی کوچه، بال‌وپرت را شکسته است شمشیر آن قلاف، سرت را شکسته است کمتر به فکر نان یتیمان کوفه باش بابا! دوباره جان یتیمان کوفه باش قصدت به رفتن است که مرهم اثر نکرد در عزم رفتنت، غم من هم اثر نکرد حالا که می‌روی به من از کربلا بگو از کاف و ها و یا و از آن ماجرا بگو با من که غرق عشق حسینم؛ از او بگو از تیغ‌های تشنه به خون گلو بگو از بوسه‌های من به رگ گردنش بگو از پاره‌پاره ریخته‌های تنش بگو از کهنه پیرهن بگو و غارتش؛ پدر از لحظه‌های آخر و از غربتش؛ پدر رنگت چرا عوض شده؟! ای غیرت حرم وقتی که حرف می‌زنی از داغ معجرم من را ببین که سوخته از بی‌قراری‌ام حالا که می‌روی، به چه کس می‌سپاری‌ام؟! یافاطمه؛ کوفه دگر مولا ندارد زینب مظلومه دگر بابا ندارد خون می‌چکد از چهره‌ی ساقی کوثر شده امیرالمومنین در خون شناور می‌گفت: عبّاسم بیا ای نور عینم از بعد من، جان تو و جان حسینم 👇
. 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 من، همون بچّه‌ی بی‌بال‌وپرم که با رأفتت، بال‌وپرش دادی من، همون ترسیده از زندگی‌ام که تو هرچی خواسته بود، بهش دادی دوباره مثل همون گذشته‌ها زیر بال‌وپرمو بگیر خدا تووی این شلوغی‌ها رهام نکن منو نسپر به خودم، به آدما آره من هنوز همونم؛ کمی زار و خسته‌تر کمی بی‌حوصله‌تر؛ یه‌ذرّه دل‌شکسته‌تر هنوزم یه‌خاک لَم یزرع خشک هنوزم تشنه و شوره‌زارم و کاش بباره روو سرم، رحمت تو تا ببینم دوباره بهارمو غصّه‌هام فراتر از آب‌ونونه تو خدایی، رزقمو می‌رسونی غم من اینه مبادا منو توو آتیش قهر خودت، بسوزونی می‌دونم تو خیلی از ما بدترا رو بخشیدی یه‌نشونه بم بده؛ بگو که ما رو بخشیدی این شبا که نخلا گریه می‌کنن این شبا که مولا بین بستره یتیما گریه‌کنون منتظرن کی براشون نون‌وخرما می‌بره اُمّ‌کلثوم میگه بعد مادرش زینبو انقد پریشون ندیده خیلی وقته بعد اون کوچه‌ی غم دستای باباشو، لرزون ندیده گرچه چن‌ساله که دوره از مزار فاطمه بعد چل سال دوباره میره کنار فاطمه .👇
. 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) علی‌ست پیکر اسلام و فاطمه، صدرش صیام، حیدر و زهراست لیله‌ی قدرش اباالحسن که فقط بود یار اُمّ‌حسن بدون فاطمه‌اش، لَم یکن له کُفواً علی دلش شده تنگ ضریح فاطمه‌اش علی نشسته به بستر؛ شبیه فاطمه‌اش چه بستری که هنوز عطر یار را دارد به خون‌نشستن هجده‌بهار را دارد آهای بستر دلخون! بگو چه‌ها دیدی ردّ غلاف و ردّ تازیانه را دیدی نگفت خس‌خس سینه‌ش، اسیر دود شده به تو نگفت چرا صورتش کبود شده چطور موی حسن زودتر سفید شده چطور محسن من، پشت در شهید شده بیا برات بگویم چقدر پردردم زمان غسل تنش، به‌خدا که دق کردم برای غسل تنش سخت بود کار علی سیاه بود تنش مثل روزگار علی که هرچه شستمش آن زخم میخ، بند نشد که بعد فاطمه، حسّم بگوبخند نشد نگفت پشت همان در، چطور سوخته است چرا برای حسینش، کفن ندوخته است بگو وصیّت زهرا چه‌بود دخترکم نگفت از سر و روی کبود، دخترکم نگفت زینبم آخر اسیر خواهد شد نگفت از غم گودال، پیر خواهد شد نگفت داغ عروسم رباب را چه‌کند نگفت غصّه‌ی بزم شراب را چه‌کند .👇
. 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) عجب سروی؛ عجب ماهی؛ عجب یاقوت و مرجانی عجب جسمی؛ عجب عقلی؛ عجب عشقی؛ عجب جانی عجب ماه بلندی تو که گردون را بگردانی همه شاهان، غلامانند؛ آقاجان! تو سلطانی بخوان تلقین؛ بخوان تلقین بر این ارواح زندانی علیٌّ حُبُّه جُنَّه، قَسیمُ النّار و الجَنّه وصیُّ المصطفی حقّا؛ امام الإنس و الجِنَّه مسلمانم؛ مسلمان خدای حضرت حیدر دلیل ربّنایم، ربّنای حضرت حیدر همه ایل و تبار من فدای حضرت حیدر همه آرامشم ایوان‌طلای حضرت حیدر درون قبر می‌خوانم برای حضرت حیدر علیٌّ حُبُّه جُنَّه، قَسیمُ النّار و الجَنّه وصیُّ المصطفی حقّا؛ امام الإنس و الجِنَّه قلم آیا برای گفتن مدحش، توان دارد؟ قلم بر مدح می‌چرخد ولی لکنت‌زبان دارد قلم این‌بار می‌خواهد که سرّی را بیان دارد قلم انگار می‌رقصد؛ قلم انگار جان دارد هرآن‌که سینه‌اش پاک است، این‌دم بر زبان دارد علیٌّ حُبُّه جُنَّه، قَسیمُ النّار و الجَنّه وصیُّ المصطفی حقّا؛ امام الإنس و الجِنَّه عجب حال‌وهوایی در دل شب دارد این دفتر دواتی از شراب ناب بر لب دارد این دفتر ز فرط مستی‌اش، این‌بار هم تب دارد این دفتر کلام‌الله در جان مرکّب دارد این دفتر لبالب بر لب خود، نامی از ربّ دارد این دفتر علیٌّ حُبُّه جُنَّه، قَسیمُ النّار و الجَنّه وصیُّ المصطفی حقّا؛ امام الإنس و الجِنَّه دل و دینم به قربانش سرم را نذر کردم تا ببوسد تیغ برّانش همان شاهی که قبل از وحی قرآن، خواند قرآنش همان شاهی که جمعند انبیاء در ظلّ ایوانش رسول‌الله می‌خواند برایش از دل و جانش علیٌّ حُبُّه جُنَّه، قَسیمُ النّار و الجَنّه وصیُّ المصطفی حقّا؛ امام الإنس و الجِنَّه .👇
. 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) توو بستر و چشم‌به‌راه زهرا همش میگه فاطمه کجایی همش میگه فاطمه بیا که می‌خواد سحر شه، شب جدایی برای دلداری زینب، میگه این دست سرنوشته باید آروم بگیری بابا؛ دیگه از من سنّی گذشته آی مردم! آی مردم از دستتون پیر شد علی از زندگی سیر شد علی آخر زمین‌گیر شد علی از همه‌جا می‌رسن یتیما توو دستشون کاسه‌های شیره هرچی فرشته توو آسمونه توو خونه‌ی حضرت امیره یتیمای نون و رطب‌ها تووی کوچه، بی‌تاب و خسته مرد بیدار نیمه‌شب‌ها تووی بستر، چشماشو بسته آی مردم! آی مردم میون این شهر شما شکسته شد شیر خدا ای روزگار بی‌وفا میرم از این شهر بی‌وفایی ای اهل عالم! خدانگه‌دار تموم اشکاتو زینب من برای کرب‌وبلا نگهدار اشکای تو امون نمیده تا بخونم شهادتینو باید که تو طاقت بیاری تا ببینی روز حسینو زینب جان! زینب جان ببین پریشونه حسین بمون پای خون حسین جون تو و جون حسین .👇