eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. حیران علی مرتضی کن ما را مهمان علی مرتضی کن ما را حالا که رسیده عید قربان یارب قربان علی مرتضی کن ما را ✍ .   ‌........... قربان رسید و مانده به عید غدیر، هشت حاجی نشد کسی که به دور علی نگشت قربان عاشقی که به صحرای کربلا پای علی ز اهل و عیال و ز سر گذشت .
. خدا امروز را ویژه خریدارِ مسلمان است و اینک لحظه ی اِعجازِ آیاتی ز قرآن است بگو با جان و دل تکبیر و لبیکی به درگاهش رها از بند کالاهای دنیا شو که خُسران است ز هر چیزی که آخر می شود فانی بِبُر دل را خریدار حقیقت باش روز عید قربان است بجز تقوا نخواهی بُرد با خود کوله باری را که هر دلبسته ی دنیا دَمِ مُردن پشیمان است رها کُن خویش را از شَرّ و وَسواس قسم خورده که روز سنگ کوبیدن به پیشانی شیطان است ز سَر مو را تراشیدن پیام روشنی دارد گناهان تو را امروز وقت برگ ریزان است تو حاجت از خدا خواهی و او هم شرط ها دارد دوباره موسم تمدیدِ قول و عَهد و پیمان است خدا امروز می گوید اگر باور کُنی من را جواب اعتمادت زَمزَمی اَندر بیابان است .
. ده ذی‌الحجه، عید قربان است دل به یادت، بهشت رضوان است کاش قربان راه دوست شویم عید اهدای جان به جانان است فقر محضیم و دستمان خالی؛ آنچه داریم ما فقط جان است عید ما مرگ آرزوهامان مرگ فرعون نفس و طغیان است چه کنم چشم تو مرا نگرفت! چشم قربانی تو حیران است ناگزیرم به کشتن نفس و، از من او دائماً گریزان است! دل من کوفه‌ای شده که در آن مسلمی چند روز مهمان است کوفه باید که کربلا بشود کربلا وعده‌گاه جانان است دل من کوفه‌ای شده که در آن دعوت و نامه‌ها فراوان است پای امضای اقتدا به حسین دست من مثل بید لرزان است نکند پای مرگ در کار است دلم از دعوتش پشیمان است مسلمی در من است مهمان و عهد من بایزید پنهان است بایزیدیم یا به رسم حسین؟ قصه ارتداد و ایمان است باز هم خوان مرگ گستردند رزق از شام، تیغ برّان است خوان اول سلام و دعوت شد خوان مهمان‌کشی پر از نان است خط کوفی چقدر ناخواناست او مسلمان و نامسلمان است! شبح مرگ می‌وزد در شهر گردباد است و فتنه باران است شتک فتنه روی برگ دعا دشت‌ها ظاهراً گلستان است هر زبان است در دهان خنجر چشمها چشم نیست، پیکان است! استخوان لای زخم‌های فریب چه جگرها به زیر دندان است مسلمی در دل من آواره میزبان است یا که مهمان است؟ آه از این میزبان بی تدبیر دلم از شرم او پریشان است دل من با شریح قاضی‌ بست! عهد من با فلان و بهمان است دل من آه کربلایی باش کربلا مأمن شهیدان است کربلا وعدگاه میثم‌ها ارض موعود اهل ایمان است *** آه آه ای برادران عزیز یوسفی هست و رو به کنعان است باز این شهر بیت‌الاحزان و، یوسف آواره در بیابان است... دهم ذی‌الحجه‌/خردادماه ١۴٠٣ ✍ .
مناجات مهدوی جدید ویژه عید قربان عید قربان است گریانی چرا یابن الحسن باز داری روضه میخوانی چرا یابن الحسن بین جمع نوکران خود بیا، غمگین نباش نیست در قلب تو سامانی چرا یابن الحسن مجلس شادی به پا گردیده در هر جای شهر بین کوه و دشت میمانی چرا یابن الحسن روزهای عید هم زخمیست پلک چشم تو دیده های توست بارانی چرا یابن الحسن نیست در کنعان ِ قلب ما دگر صبر و قرار یوسف ما بین زندانی چرا یابن الحسن جدّ تو از مکّه قصد کربلا کرده اگر با خودش آورده قربانی چرا یابن الحسن عید قربان آمده و حاضری در کربلا در میان روضه بی جانی چرا یابن الحسن رفته ای بر روی تل یا در کنار قتلگاه باز هم پاره گریبانی چرا یابن الحسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
.  امام باقر (علیه‌السّلام) فرمودند: «ما مِن یَومِ عَیدٍ لِلمُسلِمینَ اَضحَیً وَلا فِطرٍ اِلّا و هُوَ یُجَدِّدُ اللهُ لآلِ مُحَمَّدٍ فِیهِ حُزناً. قالَ: قُلتُ: وَ لِمَ ذلِک؟ قالَ: اِنَّهُم یَرَونَ حَقَّهُم فی اَیدی غَیرِهِم؛   هیچ عید فطر و قربانی نیست، مگر آن‌که با آمدن آن غم و‌ اندوه اهل ‌بیت (علیه‌السّلام) تجدید می‌شود. راوی علت این موضوع را پرسید که امام (علیه‌السّلام) پاسخ داد: چراکه آنان حق خود را در دست دیگران می‌بینند.» تهذیب الاحکام‌شیخ طوسی ج۳ صفحه ۲۸۹ شادیم همه که موسم عْید شده امّا غم اهل بیت تجدید شده یک عمر گرفته جای حق را؛ باطل یک عمر اسیر کفر، توحید شده آقای غریب ما چرا در صحراست گویا که به دشت و کوه تبعید شده از کودکی اش به شهر غربت رفته چون زندگی اش همیشه تهدید شده یارب برسان امام‌ ما را دیگر بنگر که غم فراق، تشدید شده عجّل لولیّک الفرج می خوانیم این ذکر به سینه ،نور امّید شده یک روز ندا رسد که شب کرده غروب هنگام طلوع فجر  ِجاوید شده وقتی که شود آل سقیفه نابود شادیم همه که موسم عید شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. عید قربان است گریانی چرا یابن الحسن باز داری روضه میخوانی چرا یابن الحسن بین جمع نوکران خود بیا، غمگین نباش نیست در قلب تو سامانی چرا یابن الحسن مجلس شادی به پا گردیده در هر جای شهر بین کوه و دشت میمانی چرا یابن الحسن روزهای عید هم زخمیست پلک چشم تو دیده های توست بارانی چرا یابن الحسن نیست در کنعان ِ قلب ما دگر صبر و قرار یوسف ما بین زندانی چرا یابن الحسن جدّ تو از مکّه قصد کربلا کرده اگر با خودش آورده قربانی چرا یابن الحسن عید قربان آمده و حاضری در کربلا در میان روضه بی جانی چرا یابن الحسن رفته ای بر روی تل یا در کنار قتلگاه باز هم پاره گریبانی چرا یابن الحسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
۱ (سرود عید قربان) شب عید قربان است رحمت چنان باران است عید قربان و عید عنایات است عید دعا و عشق و مناجات است جشن تبارک-امشب مبارک۲ جشنی به پا امشب شد ذکر همه یا رب شد مرکز این جشن بیابان مناست نور تابد از آسمان وقت دعاست جشن تبارک-امشب مبارک۲ امشب وقت دعا شد جشن شادی به پا شد امشب بگو درد دلت با خدا تا که شوی نزد حق حاجت روا جشن تبارک-امشب مبارک۲ عالم دارالامان است لطف حق بیکران است عید خلوت با خدای مهربان رحمت او بر سر ما سایبان جشن تبارک-امشب مبارک۲ عید مؤمنین آمد ذکری دلنشین آمد ای عاشقان روز عید قربان است لطف خالق یکتا بیکران است جشن تبارک-امشب مبارک۲ @yaghubianreza .
امام حسین ع
۱ (سرود عید قربان) شب عید قربان است رحمت چنان باران است عید قربان و عید عنایات است عید دعا و عشق و
. عید قربان است، ای یاران گل افشانی کنید در منای دل، وقوف از حج روحانی کنید تا نیفتاده‌ست جان در پنجۀ گرگ هوا گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید سنگ‌ها از مشعر وصلِ الهی کرده جمع جنگ با شیطان و ترک فعل شیطانی کنید بانگ لبیک از درون آرید بیرون تا به تن حُلۀ احرام از انوار ربانی کنید در مسیر "وجه ربّک" پای جان بگذاشته گام اول در "هوالهو" خویش را فانی کنید پای تا سر ذکر حق گردیده در عین سکوت گفتگو با ذات پاک حیّ سبحانی کنید از سر من، موی بتْراشید و محو "هو" شوید تا همه لبریز از نور جمال او شوید شستشو کن روح را در چشمه‌ی عین الیقین حُلۀ احرام پوش از شهپر روح الامین پاک کن آیینه را از زنگ تزویر و ریا تا شوی سر تا قدم آیینه‌ی حق الیقین گردن تسلیم اسماعیل را در زیر تیغ تیغ ابراهیم را بر حلق اسماعیل بین تیغِ از الماس در دست پدر برنده‌تر ای عجب نازک‌تر از گل، آن گلوی نازنین نه! گلو بشکافت، نه! آن کارد حنجر را بُرید هم پسر گردید محزون، هم پدر شد خشمگین پای تا سر شعله شد، فریاد زد کای تیغ تیز! از چه کندی می‌کنی در امر ربُّ العالمین تیغ گفتا کای سراپا گشته از محبوب پُر تو به من گویی بِبُر اما خدا گوید نبُر ناگهان آمد ندا از جانب ربّ جلیل مرحبا ای عزم تو اخلاص و صدقت را دلیل تا بماند نور ختم المرسلین در صلب تو فدیه آورده‌ست بر فرزند پاکت جبرئیل ما پذیرفتیم از تو ذبح فرزند تو را تو خلیلی، تو خلیلی، تو خلیلی، تو خلیل ما تو را در بوته‌ی اخلاص کردیم امتحان ما تو را دادیم تا صبحِ جزا اجر جزیل هم تو بیرون آمدی از آزمایش رو سفید هم جلال و عزت تو کرد شیطان را ذلیل کشتن فرزند با دست پدر سخت است سخت چون جمال دوست دیدی، این بلا آمد جمیل تا ز چشم ابر آید بارش رحمت فرود بر تو و بر هاجر و فرزند دلبندت درود ای خلیل الله! اسماعیلِ تو از آن ماست تا قیامت زنده این سنت به صحرای مناست غم مخور گر زنده برگردید اسماعیل تو مقتل ذبح عظیم ما منای کربلاست فرق‌ها دارند با هم این ذبیح و آن ذبیح این سرش بر سینه‌ی تو، او سرش بر نیزه‌هاست حلق اسماعیل تو دارد خراش از خنجری حنجر او پاره پاره از دم تیغ جفاست جسم اسماعیل تو، چون روح، در آغوش تو پیکر مجروح او از سُم اسبان توتیاست ذبح تو سیراب بود و مثل گل شاداب بود ذبح زهرا با لب عطشان سرش از تن جداست ای خلیل ما! بُود تا سیل اشکت در دو عین آب شو چون شمع سوزان، گریه کن بهر حسین کیستی تو مروه و سعی و صفایی، یا حسین! بیت و رکن و مشعر و خیف و منایی، یا حسین! تو طوافی، تو مطافی، تو نمازی، تو دعا تو ذبیحی، تو ذبیحاً بالقفایی، یا حسین! آب زمزم تشنه‌ی لعل لب خشکیده‌ات تو هزاران خضر را آب بقایی، یا حسین! خون تو جاری‌ست در رگ‌های احکام خدا بلکه خود خون خدا، خون خدایی، یا حسین! تو حسینی، تو حسینِ کل خلق عالمی تو شهیدی، تو شهید کربلایی، یا حسین! تو تمام مصحفی، آیات زخم پیکرت تو کتاب انبیا و اولیایی، یا حسین! آفتابا بر سر خلق دو عالم سایه‌ای نخل "میثم" از کتاب زخم‌هایت آیه‌ای ✍ .
. ، عید قربانه و من، به قربونه علی میرم عید قربانه و من، درِ خونه ی علی میرم عید قربانه و من، تا ایوونه علی میرم به قربونه علی میرم.. ای به قربانه... بچه های علی ای به قربانه... نوکرای علی مثل اسماعیل... که فدایی شد جونِ من به فدا... خاک پای علی تا اَبد هستْ گدا دست به دامان علی پدر و مادرمان باد به قربان علی... یاعلی حیدر.. عید قربانه و من، سرِخوانِ علی هستم عید قربانه و من، زِ جام علوی مستم.. عید قربانه و من، به مهرِ علی دلبستم سرِ خوانِ علی هستم.. ای به قربانه... نجف و حرمش ای به قربانه... دست با کرمش کوریِ چشمِ... دشمنانِ علی.. تا اَبد بالاست... پرچم و علمش شد رفیقم به خدا حضرتِ سلمان علی رفقایم همگی باد به قربانِ علی... یاعلی حیدر.. .👇
. قطره هستم کاش بارانی شوم با نگاهت غرقِ حیرانی شوم کاش از لطفِ نگاهِ نافِظَت شامل الطاف سلطانی شوم رخصتی ای سّر الاسرار خدا آگَه از سّر مسلمانی شوم ای خیامت خیمه نورْ، اذن دِه خیمه را مشغول دربانی شوم کاش از یُمنِ دعای خیرتان زائر شاه خراسانی شوم می‌رسد آن لحظه‌ای که پیش تو جمعه‌ای مستِ غزلخوانی شوم عید قربانِ من، آنروزیست که پیش چَشمان تو قربانی شوم من نمیدانم کجا هستم، که ام‌؟! آمدم آنکه تو می‌دانی شوم... .
. 🏷 | امتحان منا هنوز گرم مناجات و گریۀ عرفاتم چقدر بوی شهادت گرفته است حیاتم هنوز تشنه‌ام آری، قسم به اشک دمادم دمی به چشمۀ زمزم، دمی کنار فراتم در امتحان منا، شرمسار طفل حسینم به لطف کُندی چاقو اگر دهند نجاتم در این هوای مقدّس نفس نمانده برایم ولی به کوری اهل نفاق، در صلواتم خبر دهید به شیطان، خیال خام نبندد که من شهیدم و در رمی دائم جمراتم خبر دهید به مردم لباس سوگ نپوشند خبر دهید به مردم که عید بوده وفاتم ✍🏻 🇮🇷